چکیده
دراین مقاله به منظور ارائه راهکار برای موفقیت مدیران بازاریابی در دستیابی به اهداف نام تجاری(Brand ) و همچنین اثربخشی تلاشهایی( از قبیل موضع یابی، تبلیغات و ....) که در جهت ارتقای ارزش Brand صورت می گیرد مفهوم مدیریت نام تجاری در مؤسسات تولیدی را مطرح کرده ایم. مدیریت نام تجاری در مجموع تلاش دارد تا با هدف گذاری، برنامه ریزی، اجرا و کنترل، برای نام تجاری ایجاد ارزش کند و سپس در جهت حفظ و ارتقای ارزش آن بکوشد.
دراین مقاله با دیدگاه بلندمدت و راهبردی به ارائه شیوه مدیریت نام تجاری پرداخته ایم.
مقدمه [1]
مشکلاتی که امروزه مدیران بازاریابی را به خود مشغول کرده، عبارت است از آن که تلاش آنها برای خلق و نگهداری Brand فاقد برنامه ریزی های لازم بوده بدلیل عدم شناخت ویژگی های نام تجاری و عدم شناخت روشهای صحیح مدیریت نام تجاری نمی توانند بصورت اثربخشی، محصول را با نام تجاری پیوند بزنند. اغلب مدیران بازاریابی و یا مدیران Brand، مفاهیم بازاریابی ر از قبیل شناخت نیازهای مشتری، موضع یابی، فعالیت های ترفیعی و تبلیغاتی بخوبی میدانند و تجربه فراوانی در اجرای آنها دارند اما در مجموع آن چه آنها را در بازاریابی محصولات و خدمات دچار مشکل می کند آن است که نمی توانند مفاهیم بازاریابی را در راه ارتقای ارزش نام تجاری بکار گیرند.این همه از آنجا ناشی می شود که آنها شناخت درستی از نام تجاری بعنوان یکی از مهمترین دارائیهای نامشهود شرکت ندارند و برداشت آنها از دارایی صرفاً شامل چیزهایی است که درنظر می آید و قابل لمس است همانگونه که علم مدیریت سازمان می تواند مدیران مؤسسات تولیدی را با استفاده از ابزارهای مدیریتی نظیر هدف گذاری، برنامه ریزی، همآهنگی، بسیج منابع و امکانات و کنترل یاری دهد تا به اهداف سازمان دست یابد. علم مدیریت Brand نیز مدیران را قادر می سازد تا برنامه ریزی مدیریتی صحیحی در راستای دستیابی به اهداف نام تجاری بکنند، بگونه ای که بدون به هدردادن منابع، میزان دستیابی به اهداف بیشینه شود.
نام تجاری[2]
شاید بتوان فت که بارزترین مهارت حرفه ای بازریابان، قابلیت توانایی آنها در ایجاد، حفظ، مراقبت و ارتقای نام تجاری(Brand ) است. تعیین نام تجاری هنر و بنیان بازاریابی است. نام تجاری سبب شناسایی فروشنده یا سازنده می شود. نام تجاری می تواند یک نام، یک علامت تجاری، نشان و یا سمبل دیگر باشد. فروشنده براساس قانون علامت تجاری حق استفاده همیشگی از نام تجاری را در اختیار دارد. بدین ترتیب نام های تجاری جدای از دارائیهایی نظیر مجوز بهره برداری، حق چاپ، و غیره هستند که از مدت زمان اعتبار خاصی برخوردارند. یک نام تجاری تعهد دائمی یک فروشنده برای ارائه مجموعه ای از ویژگی های، مزایا و خدمات خاصی برای خریداران را الزام می کند. بهترین نامهای تجاری حاوی تضیمن کیفیت هستند اما یک نام تجاری می تواند سمبل موارد پیچیده تری هم باشد.
انجمن بازاریابی آمریکا نام تجاری را چنین تعریف می کند:
نام تجاری، یک نام، اصطلاح، علامت،نشان یا طرح یا ترکیبی از اینها است که برای شناسایی کالاها یا خدمات یک فروشنده یا گروهی از فروشندگان و متمایزکردن این کالاها و یا خدمات از کالاها یا خدمات رقبا به کار می رود.
مدیریت نام تجاری[3]
مدیریت نام تجاری(Brand Management ). برنامه کاربردی، تکنیک های بازاریابی یک محصول خاص، خط محصول و یا آرم تجاری است. هدف از این نوع مدیریت افزایش ارزش محصولات برای مشتریان و در نتیجه کسب حق امتیاز برای آن محصولات است. یک آرم تجاری خوب باید:
1- از لحاظ قانونی قابل پشتیبانی باشد.
2- تلفظ آن ساده و روان باشد.
3- بخاطرسپردن آن آسان باشد.
4- شناسایی و تشخیص آن کار دشواری نباشد.
5- توجه افراد را جلب کند.
6- مزایای استفاده از محصول را در خود داشته باشد.
7- پیام محصول و یا شرکت تولیدکننده را به همراه داشته باشد.
8- موقعیت محصول را در میان محصولات رقیب مشخص سازد.
یک نام تجاری در صورتی موفق می شود که مدیران Brand درک درستی از دارائیهایی که آن را تشکیل می دهند داشته باشند. از جمله مهمترین دارائیهای نام تجاری می توان به این موارد اشاره کرد.
ارزشی که مشتری برای نام تجاری قائل می شود.
سرمایه گذاری مدیریت نام تجاری بگونه ای که با حفاظت از ویژگی های نام تجاری هم ارزش آن را حفظ کند و هم وفاداری مشتریان را از دست ندهد.
بیانیه مأموریت[4]
سازمان یا مؤسسه تولیدی در گام اول با تعیین ارزشهای هسته ای نام تجاری مبنایی را برای تمام اقدامات و فعالیت های مدیران و بخصوص مدیران بازاریابی مشخص می سازد. لازم به یادآوری است که در بیانیه مأموریت باید افقی بلندمدت را درنظر داشت و از همین آغاز با طرز تفکری استراتژیک به مدیریت نام تجاری مبادرت ورزند. در حالیکه ممکن است مدیریت نام تجاری تحت فشار مدیران عالی سازمان مجبور به کسب نتایج کوتاه مدت شود( مثلاً افزایش سهم بازار، در یک سال آینده) و این انتظار نه تنها باعث تقویت نام تجاری نمی شود، بلکه آن را روبه نابودی می برد. این از جمله انتظاراتی است که در مورد تبلیغات هم وجود دارد و می تواند در عوض تثبیت به تخریب نام تجاری منجر شود.
هدف: پس از اینکه بیانیه ارزشهای هسته ای نام تجاری را اعلام کردیم لازم است که برای Brand ، هدف یا اهدافی تعیین شود که هم در راستای بیانیه ارزشهای هسته ای آن است و هم مبنایی اجرایی تر نسبت به بیانیه خواهد داشت. با تعریف بیانیه و اهداف نام تجاری است که مدیرBrand می تواند تعبیر مشخص خود را با دیدگاه عموم مقایسه کند و ابزاری برای کنترل داشته باشد و از جانب دیگر حتی با تعویض آژانس تبلیغاتی( بخصوص در مواقعی که هدف احیای مجدد Brand است) باز هم از مسیر دستیابی به هدف منحرف خواهد شد.
تحلیل عوامل داخلی :
از آنجا که بسیار از نامهای تجاری که شکست خورده اند فقط تحت تأثیر عوامل خارجی نبوده و عوامل داخلی نیز بر آن تأثیر دارند. از جمله مهمترین عوامل درونی که می تواند بر دستیابی به هدف نام تجاری تأثیر بگذارند( جدای از عوامل سازمانی و سایر عوامل مدیریتی)، نگرش و دیدگاه اعضای تیم است که روی نام تجاری کار می کنند، لازم است بررسی شود که آیا همه اعضای تیم دیدگاهی سازگار با ارزش های هسته ای نام تجاری دارند؟
از این رو لازم است که یک گروه مستقل دیدگاه اعضاء را درباره ارزشها بررسی کنند. بروشنی پیداست که بیانیه ارزشها و اهداف نام تجاری باید سرلوحه تمامی اعضاء گروه قرار گیرد.
تولید عوامل خارجی:
از آنجا که مشتریان از مهمترین عوامل خارجی هستند که حتی بیانیه ارزشها و اهداف نام تجاری در راستای نیاز آنها و توجه به الزامات بازار هدف تنظیم شده است باید تحقیقات بازار گسترده ارزشهای مشتری و نیازهای آنان را به صورتی دقیق شناسایی وتجزیه و تحلیل کرد تا هم از ارزشهای بازار هدف آگاهی یابیم و هم اطمینان یابیم که استراتژی های گذشته توانسته اند بخوبی ارزشهای نام تجاری را به مصرف کنندگان انتال دهند.
نام تجاری منسجم از پیوندزدن سه مؤلفه ساخته می شود.[5]
تدوین، ارزیابی و انتخاب استراژی[6]
درگام بعد مدیریت نام تجاری در مؤسسه تولیدی با ترکیب کردن توانائیها، شایستگی ها و مهارتهای اعضای تیم Brand و عوامل خارجی اثر گذار بر آن، به تدوین استراتژیهایی که در چارچوب بیانیه ارزشها و اهداف نام تجاری هستند خواهد پرداخت.
دی ای چزناتونی(DE chernatony ) و مک ویلیام(Mc William ) بمنظور تدوین استراتژی Brand،ر وشی را ارائه کرده اند که با استفاده از آن می توان به تدوین و انتخاب استراتژی متناسب با شرایط و مقتضیات مبادرت ورزید. البته پیش از بکارگیری این روش لازم است که با انجام تحقیقات بازار به ارزیابی جایگاه نام تجاری در هر کدام از مؤلفه ها و جایگاه آن در ماتریس تعریف شده، استراتژی مناسب را تدوین کرد.
تدوین راهبرد نام تجاری[7]
نام تجاری پدیده ای است کلی نگر و نباید ارزش های نام تجاری را به صورت جداگانه تحلیل کرد بلکه باید این اجزاء را مرتبط با هم نگریس و در جهت خلق نام تجاری باید تمامی اجزای ارزش آن نام تجاری را با هم منسجم کرد بگونه ای که بین آنها هم افزایی ایجاد شود تا نام تجاری قدرتمندی را بنا کنند. با تکیه بر راهکارهای زیر می توان تشخیص داد که چگونه باید اجزای مختلف نام تجاری را با هم پیون زد و با خلق یک نام تجاری قدرتمند می توان موضع بهینه ای را در ذهن مصرف کنندگان و بازار هدف ایجاد کرد.
برای موضع یابی نام تجاری از پیوند سه مؤلفه تشکیل دهنده ی نام تجاری بهره می بریم:
مؤلفه کارکردی: محصول یا خدمت چه کاری را انجام میدهد؟
مؤلفه روان شناختی: کدام یک از نیازهای انگیزشی، موقعیتی یا نقش توسط محصول یا خدمت برآورده شود؟
مؤلفه ارزیابی کننده: نحوه ارزیابی مصرف کننده از نام تجاری چگونه است؟(نام تجاری چگونه ارزیابی می شود؟)
سپس با پیوند زدن و انسجام این سه مؤلفه نام تجاری بنا می شود.( شکل 1) این تعریف از نام تجاری از طرز تفکر مصرف کننده نشأت می گیرد، زیرا مصرف کننده هرکدام از این مؤلفه ها را بصورت جدا از هم نگاه نمی کند. بعنوان مثال یک نوشیندنی در تبلیغات چنین توصیف می شود که این نام تجاری از نظر کارکردی سرشار از انرژی است