زنان ترکمن همه قبیله ها از روزگارانی بسیار کهن به قالیبافی و نمدمالی اشتغال دارند. قالی ها و نمدهای رنگین، اساس آرایش درونی خانه ترکمنهاست. قالی های ترکمنی موارد استعمال گوناگونی دارند. «خالی» قالی برای آرایش خانه است؛ «نمازلیق» (سجاده) قالیچه های بسیار کوچکی است که روی آن نماز می خوانند، «قاپی کلیم » و «انسی» قالی های نه چندان بزرگ است که بردرآمدگاه یورت آویزان می کنند. انبان های گوناگون « توربا» (توبره)، «چووال» (جوال)، «غرچین» و«مپرچ » (مفرش) به دیوارهای خانه ها و یا یورت ها آویخته، و در آنها وسایل کوچک خانگی، جامه، پوشاک و اشیای دیگر نگهداری می شود و در همان هنگام، برای زینت نیز هست؛ گونه های دیگر قالی «خورژون» (خرجین) و سرانجام، وسایل آرایشی «عثمان لیق««خالیق» و نیز قالی های دراز (آق یوپ) و «گلان» به درازی 10 – 15 متر و پهنای20 الی40 سانتیمتر که برای آرایش جدار درونی یورت و برای پوشانیدن نمد بیرونی آن است.
از لحاظ منشاء تاریخی، تردیدی نیست که قالیبافی در میان مردمان گله دار روستائی پیداشده و رشد کرده است. این هنر که فعالیتی کاملاً خانگی بوده، هنوز هم برقرار است و کم و بیش به همان صورت مرسوم در مناطق روستائی و عشایری مشاهده می شود. هدف این گونه فعالیت هنری خانگی گاهی صرفاً ابراز هنرمندی و لیاقت و استعداد شخصی است مثلاً این رسم که دختران فرش زیر پای خود و همسر آینده خویش را شخصاً ببافند و به عنوان هنردستی با خود به خانه شوهر ببرند، هنوز هم پایدار است. اما بیشتر اوقات هنر قالیبافی خانگی، تولید کالائی برای مصرف شخصی و یا در صورت لزوم برای فروش و ایجاد درآمد تکمیلی است. پشم: مهمترین عامل فرش پشم است و پشمی که در قالی بکار می رود باید صفات ذیل را دارا باشد:
استحکام، شفافی، نرمی، نداشتن مو، بلندی الیاف، کمی جعد و پیچیدگی و ظرافت الیاف و پشم و گوسفندان ایران خصوصاً پشم خراسان فوق العاده مناسب است. به علاوه پشمی که به مصرف بافت فرش می رسد باید قبل از ذبح از گوسفند چیده شده باشد که دشمن قالی پشم دباغی است. چه پشم دباغی به کلی خواص اصلی خود را از دست داده و استحکام آن از بین رفته، رنگ را خوب بخود جذب نمی نماید، به همین دلیل این قسم پشم را پشم مرده مینامند.
دستگاه قالیبافی قوراما: دستگاه افقی از همه ساده تر در میان چادرنشینان و در برخی از روستاهای ایران بکار می رود. مارکوپولو می نویسد: «زیباترین فرشهای دنیا، پارچه هائی از ابریشم قرمز و رنگهای بسیار زیبا و دلپسند را ترکمانان می بافند».
وامبری می نویسد:« یکی از صنایع مهم آسیای میانه که محصول آن از راه ایران و قسطنطنیه به اروپا می رسد قالی است که مرهون ذوق و مهارت زنان ترکمن است، گذشته از درخشندگی رنگ و استحکام بافت، شگفت آن است
که کارگران چادرنشین تا این اندازه در طراحی و قرینه سازی صاحب ذوق هستند و در بسیاری از موارد نسبت به کارگران اروپائی برتری دارند، قالیبافی سبب ایجاد کار برای گروه زیادی از دختران و زنان جوان شده است . همسانی نقش و نگارها، همواره اقتباسی ساده نیست، اینها اغلب نشانه های پیدایش مشترک گروههایی هستند که امروز قبیله های مستقل اندو یا نشانه های اتحاد چندین گروه هستند، این هماهنگی ها را می توانیم در نقش و نگارهای تکه، یموت ها، ارساری ها بیابیم که بنابر شواهد تاریخی، دارای پیدایش مشترکی هستند، اما، پا به پای ویژگیهای مشترک در نقش و نگارهای قالی ها، تفاوتهای قبیله ای نیز بخوبی نمایان است. قالی های آن گروههای قومی که روابط درونی قبیله، سنتها و قلمرو خود را بیش از دیگران نگه داشته اند ( چنانچه یموت ها، تکه ها و جز اینها) بیشتر یکتا و بی همتا هستند. نقش و نگار و شیوه قالیبافی قبیله های جداگانه بزرگ ترکمن گوناگون است. پرآوازه ترین قالی های ترکمنی که در بازار جهانی تقاضای زیادی دارد، قالیهای دارای نقش و نگار تکه و قالی های سالوری « گل» است.
نقش و نگارهای قالی های ترکمنی نقش و نگارهایی هندسی هستند، در قالی های بزرگ، بویژه مرزبندی و زمینه بسیار نمایان است. در زمینه قالی، شکلهای هشت گوش و لوزی، شطرنج وار و انباشته از نقش و نگار جای گرفته اند، چنانچه در قالی های یموت ها، نقش و نگار، به شکل لوزی های دندانه دار است. به پندار و . گ .موشکوا، زمینه مرکزی که بنابر معمول آن را «گل» می نامند روزگاری نقش توتم، نشانه قبیله بوده که در زیر تاثیر اسلام که تصویر جانوران را ممنوع ساخته، تغییر شکل داده است.
طرحهای معروفی که ترکمنها با آن قالی خود را زینت می دهند عبارتند از: « ماری گل »، « تکه گل » افغانی که توسط ایل تکه و«درنق گل» و «قفسه گل»، آق یق که افراد ایل آتابای ازآن استفاده می کنند و «آینه گل» که مخصوص ایل جعفربای می باشد و نقش «خرچنگ» این نقش اواخر زمان صفویه در ایران رایج شده است و از قفقاز و آذربایجان شوروی به سایر نقاط ایران رفته است و همان گونه که از اسم آن پیدا است، نقشی شبیه به خرچنگ را در آن می توان یافت. این نقش را در قالیچه های ترکمنی و ایلات قشقائی بشکل خطوط مستقیم و هندسی می بافند.
نمدمالی:
ترکمن ها پابه پای قالیبافی از روزگاران پیشین نمدهای رنگین نیز می مالیدند. ترکمنها برای نمدمالی، در آغاز روی زمین، حصیری « قامیش» می گذاشتند و روی آن پشم می گسترانند. برای پرداختن نقش و نگار با تجربه ترین و ماهرترین زنان را فرا می خوانند. سپس پشم گوسفند را تر و آن را همراه با حصیر لوله می کنند. در نخستین مرحله نمدمالی، مردان شرکت دارند. آنها در دو سوی حصیر لوله شده می ایستند و آن را می غلتانند. پشم تر، که در درون حصیر است. در پی این کار فشرده و به نمد نازکی تبدیل می شود. سپس مرحله دوم این کار هنگامی آغاز می شود که زنان، با دست خود نمد را روی حصیر می مالند. نامهای نقش و نگار نمد عبارتند از:« دیی گُز » (چشم شتری )، «قیچ»، «ساری چیین» (عقرب زرد)، «تیرانا» ( ماهی اوزون برون) و غیره در کانون زمینه بنابر معمول 2- 4 دایره یا لوزی یکسانی است که در قبیله های گوناگون نامهای گوناگون دارند. که دو سوی خود نقش و نگار دارند و نام آنها قوشما کچه است .
امین ا... گلی نوشته است: « از انواع نمدها، نمدی است که به زیر پا می اندازند، نمدی که به دور آلاچیق می اندازند، نمدی که برای پوشش اسب استفاده می شود. نمدهایی که به دور آلاچیق می اندازند خود برسه قسم است: «دورلیق»، « اوزگ» و «سرفک». نمد خوب را از پشم بهاره گوسفند تهیه می کنند و زنان هنرمند شاخ قوچ را بر روی نمدها ترسیم می کنند. اندازه نمد در بین ترکمن ها « امزگ» است که به تعداد نقوش بستگی دارد و حاشیه نمد را «قرقره» می نامند. نمد نقوشی از قبیل « ساری اچیان» (عقرب زرد)، امزگ دارد.