چکیده
مؤسسه ای که علاقه مند به دگرگونی است، لاجرم دست نیاز به سوی مراکزی دراز خواهدکردکه او را دراین راه یاری دهند و به این ترتیب مشاوره مدیریت ضرورت وحقانیت می یابد. همچنین مدیران ارشدبرای حفظ بالندگی سازمان ضروری است که جلساتی رابرای دادن مشاوره به مدیران جزء برنامه ریزی کنند. اجرای مشاوره ها به منظور آگاه کردن مدیران از وظایف خویش،بیان روشهای برخورد با استانداردهای مورد نیاز وبیان عملکردهای واقعی است.
داشتن دانش ومعلومات درموردفنون و مهارتها وتکنیک های مشاوره ای،همچنین قابلیتها وتوانائی به کارگیری آنهابرای مدیران، به منظورانجام دادن وظایفشان ضرورت دارد.
روشهای استفاده شده در مشاوره شامل روشهای دستوری ، روش غیر دستوری و درحد وسط روش ترکیبی هستند.
در یک تقسیم بندی کلی مشاوره ها را میتوان به دو دسته مشاوره شخصی و مشاوره های شغلی تقسیم بندی کرد.
دراین مقاله به بررسی وتشریح انواع خدمات مشاوره ای که دریک سازمان وموسسه انجام می شوند خواهیم پرداخت.
اهداف مشاوره
هدف کلی مشاوره، یاری دادن به مدیران وکارکنان است تا قادر باشند در فضای اعتمادبه نفس، تفاهم وتوانائی برای کاراثربخش، رشد و پرورش یابند. انجام اقدامات مشاورهای به کارکنان یاری میدهد تا از عهده حل دشواریها و مشکلات خود برآیند و در نهایت به بهتر شدن کارکرد سازمانی میانجامد. اجرای مشاورهها به منظور آگاه کردن مدیران از وظایف خویش،بیان روشهای برخورد با استانداردهای مورد نیاز وبیان عملکردهای واقعی هستند.
مشاوره و مدیریت: مشاوره و راهنمائی جزء ذات مدیریت در هرزمان ودرهرمکانی است، به گونهای که مشاوره صحیح وموثر یک مدیر، میتواند بسیاری از سوء تفاهمها راحل کند،همچنین باعث افزایش و بهبود انگیزههای شخصی و گسترش و پیشرفت کارهای گروهی شود.مشاوره فرصتی را برای مدیران ایجاد میکند تا با کارکنان خویش صحبت کرده و بیشتر از نگرانیها ومشکلاتی که آنها در سازمان باآن روبه رو هستندآگاهی یابند.
کارکنان ومدیران جزءدرسازمانهاوادارات هرروزبامشکلات مختلفی دست به گریبان خواهندبودکه راهنمائی و مشاوره موثروبه موقع می تواند درحل مشکلات به آنها کمک کرده تا بتوانند قابلیتها و ظرفیت کاری خود را به مرحله اجرا در آورند.این مشاوره ها و رهنمودها لزوما نیاز به صرف ساعات زیادی ندارند،بلکه در برخی از مواقع با صرف چند دقیقه می تواند موثر واثربخش باشد ومشکلات زیادی را حل کند.مشکلات دارای ابعادمختلفی نظیر،تنفروبیزاری ازمسئولیت خود، مشکلات روحی وروانی ،مشکلات خانوادگی ومالی هستند.
به طور کلی دلایل برگزاری یک جلسه مشاوره وراهنمائی برای مدیران جزء و کارمندان از طرف مدیران ارشد عبارتند از:
بیان وتوضیح روشهای گسترش کارهای گروهی؛
دادن آگاهی لازم به کارمندان در موردعملکردهای عالی وخوب و اقدامات نامطلوب آنها؛
کمک کردن به کارکنان برای هماهنگ ساختن خویش با استانداردها وقوانین سازمانی؛
کمک کردن به کارمندان برای حل مشکلات شخصی؛
تشویق کارکنان به دلیل کارایی وعملکردهای خوب آنها.
درهنگام راهنمائی ومشاوره،مدیر بایستی نشان دهدکه اواحساسات وعملکردهای زیردستان خودرادرک میکند. او بایستی خودرادرموقعیت مدیران جزءوباآن آمادگی وتجربه آنها در نظر بگیرد.او بایستی تلاش کند تا مواردی را درک کند که برای کارکنان مهم وحساس است.
مدیران هنگام پذیرش کارکنان برای انجام مشاوره، بایستی به گونه ای رفتار کنند که آنها بتوانند احساسات واقعی خود را بیان کنند. به عبارت دیگر، مشاوره و راهنمائیهای موثر می تواند یک کارمند را از فشارهایی که هم برای خودشخص و هم برای آن سازمان مضر است، آزادسازد.
برای انجام مشاوره های موثر و کارامد، مدیران بایستی یک سری قواعدی را رعایت کنند که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
داشتن تخصص ومهارت در زمینه مشاوره؛
مسئولیت طلبی ومسئولیت پذیری در وظایف واگذار شده؛
تصمیم گیری های به موقع وصحیح؛
شناخت دقیق خود و جست جوی راههای اصلاح خود؛
شناخت کارکنان انجام اقدامات مراقبتی برای بهزیستی و آرامش آنها؛
آگاه سازی کارکنان (در مورد زمان ،مکان ودلایل مشاوره)؛
گسترش حس مسئولیت پذیری در کارمندان؛
انجام وظایف و مسئولیتهای خویش که شامل سرپرستی،آگاه ساختن و وفاداری است؛
تربیت و آموزش کارمندان؛
استفاده وبه کارگیری مدیران جزء با در نظر گرفتن قابلیتها و توانائیهای آنها.
محدودیتهای مدیران در مشاوره
انجام یک مشاوره صحیح ومطلوب به عوامل مختلفی وابسته است. داشتن دانش ومعلومات درموردفنون و مهارتها وتکنیکهای مشاوره ای،همچنین قابلیتها وتوانائی به کارگیری آنهابرای مدیران، به منظورانجام دادن وظایفشان ضرورت دارد.هر چه مدیران معلومات وتجارب بیشتری را کسب کنند ، در انجام مسئولیتهای مشاوره ای خود بهتر وتواناتر عمل می کنند.
مدیران به عنوان یک مشاوربایک سری محدودیتهایی روبروخواهند بود.آنها به هرشخصی ودرهرشرایطی نمیتوانند کمک کنند.حتی مشاوران حرفه ای که دارای درجات ومقامی درزمینه مشاوره نیز هستند، همگی آنها توانائی حل مشکلات وکمک رسانی به هرکارمندی راندارند. مدیران بایستی برای شناخت محدودیتهایشان، آموزش ومهارت لازم راببینندتا بتوانند کمک موثرتری رابه زیر دستان برسانند.
رفتار مدیردرمشاوره: برای اینکه مشاور اقدامات موثرتری را انجام دهد وی باید در تمامی امور شخصی وحرفه ای، اصول اخلاقی ورازداری را رعایت کند.همچنین باید ، احتیاجات شغلی و محدودیتها وقابلیتهای کارکنان سازمان را شناخته و بهترین روش مشاوره راکه کارکنان با آن راحت هستند،تشخیص دهد.
روش های مشاوره: به تعدادمشاوران ، راههای مختلفی برای مشاوره وجود دارد. مدیران موثر و کارآمد هرگز از روشهای یکسان برای مشاوره کارکنان استفاده نمی کنند.روشهای استفاده شده در مشاوره شامل روشهای دستوری ، روش غیر دستوری و درحد وسط روش ترکیبی هستند . انتخاب این روشها به نیازهای مدیران بستگی دارد.
در طول جلسه مشاوره، مدیران برای انتخاب روش مورد نظر خود باید انعطافپذیر باشند. نوع مشکلات، شخصیت کارکنان، محیط فیزیکی و زمان در انتخاب روش مورد نظر تاثیر میگذارند .
الف) روش دستوری: روش دستوری در مشاوره ، مشاور محور است. این یک روش ساده وسریع برای حل مسائلی است که احتیاج به راه حل کوتاه مدت دارند . در این روش فرض می شود که مدیر مهارتها و دانش لازم رابرای حل یک مشکل وارائه پیشنهادهای مربوطه را دارد.دراین روش مدیر بیشتر صحبت می کند، مشکلات را بیان میدارد، دلایل را مشخص می سازد، پیشنهاداتی را ارائه می دهد و مواردموجود را لیست می کند .همچنین او نصیحت میکند، راه حل پیشنهاد می دهد و به کارکنان میگویدکه چه اقداماتی را باید انجام دهند.
این روش در صورتی مناسب است که یک کارمند مهارت لازم را برای حل مشکل نداشته باشدیا اینکه او بیتجربه بوده و احتیاج به هدایت ومشاوره داشته باشد. اغلب کارکنان این روش مشاوره را ترجیح می دهند.
ب) روش غیر دستوری: روش غیر دستوری برای مشاوره کارمند محور است . مشاور به گونه ای عمل می کند که کارمند مسئولیت حل مشکل را به عهده گیرد.این روش ساده تراست و بیشتر برخود شناسی متمرکز است بنابراین به زمان بیشتری نیاز دارد.
انواع مشاوره
در یک تقسیم بندی کلی مشاوره هارا میتوان به دو دسته مشاوره شخصی ومشاوره های شغلی تقسیم بندی کرد. در مشاوره های شخصی هدف رفع مشکلات روحی وروانی و... یک شخص میباشد.در مشاوره های شغلی هدف رفع مشکلاتی به منظور افزایش کارآیی واثربخشی یک سازمان میباشد. در اینجا به بررسی انواع خاص مشاورههایی که در یک سازمان وموسسه انجام میشوند خواهیم پرداخت .
الف ) مشاورههای مربوط به پذیرش و یکپارچهسازی: این نوع مشاورهها به منظورخوشامدگویی به کارکنان جدید و بلافاصله بعد از ورودآنها انجام میشود.این اقدامات یکی از مهمترین مراحل برای آشناسازی کارکنان تازه وارد است.
مدیران وظیفه دارند که قبل از اینکه کارکنان مشکلات خودرا توسط دیگران حل کنند، با کسب اطلاعات مفید و واقعی، مشکلات آنهاراحل کنند.این امر به تحقق هدفهای ذیل منجر خواهدشد:
حل مشکلات شخصی افراد؛
معرفی وشناساندن کارکنان جدید به مدیران وسایر سرپرستان بخشها؛
شرح تمامی دستورالعملها و روشهای موجودبرای انجام یک عمل و انجام برنامهریزی و زمان بندیهای لازم برای اجرای آنها؛
شرح تاریخچه ومقررات سازمان، ماموریتها وفعالیتهای کارکنان؛
شرح وتوضیح کارها ووظایفی که برای یک سازمان و برای انجام ماموریتهای آن سازمان مهم وحساس هستند؛
بیان کردن سیاستها وخط مشی سازمانها در زمینه حضور، عبور و مرور ، فهرست وظایف،پیشرفت و ارزیابی سطح عملکرد وظایف و مسئولیتها ی کارکنان؛
شرح فرصتها، مهارتها وامکانات لازم برای اصلاح وپیشرفتهای حرفه ای وشخصی؛
آگاه ساختن کارکنان جدید از امکانات وتسهیلاتی که برای برآوردن نیازمندیهای معنوی، رفاه و آسایش آنها تدارک دیده شدهاند؛
آگاه ساختن ورودیهای جدید از دستورالعملها وموقعیت دوایر همکاری و مراکز مشاوره خارج از سازمان برای مشاوره بیشتر وموثرتر؛
شرح آداب ورسوم وقوانین داخلی و مناطق ممنوعه سازمان.
ب ) مشاوره های شخصی: مشاورههای شخصی برای کمک به کارکنان یک سازمان باهدف حل مشکلات شخصی او است. مشکلات ممکن است متنوع باشند،از مشکلات مالی گرفته تا مشکلات زناشوئی و خانوادگی . هدف از این مشاوره ،کمک کردن به کارکنان برای گسترش ابتکار عمل،سازماندهی کردن مشکلات و حل مشکلات آنهاست. در مشاوره های شخصی، مشاور وراهنما بایستی همواره به نقطه نظر ودیدگاه کارکنان توجه داشته باشد.
به کارمندان بایستی فرصت داده شودتا به مشکلات خویش اندیشیده واحساسات اورادرباره آن مشکلات بررسی کرده ودرنهایت بتوان کمکهای موثری که اوخواهان آن است را انجام داد. کارکنان نیز بایستی با مشاوران خوداحساس راحتی کنند.
برای اجرای مشاوره های شخصی موثر مدیران بایستی :
کارمندان را بشناسند وآنهارادرک کنند؛
از نگرشها، انگیزه ها ومهارتهای کارکنان آگاه باشند؛
اختیارات وخصیصه های وجودی آنها را بشناسند؛
باضوابط وملاکهای مربوط به استخدام نیروهای جدید آشنا باشند.
ج ) مشاوره های انضباطی (تربیتی): مشاوره با کارکنانی که آئین نامه ها،قوانین یادیگر استانداردهای تنظیمی را نقض کردهاند، به عنوان بخشی از ماموریتهای ضروری مدیران است.
مشاوره های انضباطی برای بهبودواصلاح عملکرد کارکنان ازطریق اصلاح رفتارهای ناهنجارواقدامات نامناسب آنها صورت می گیرد و درنهایت باعث بهبود واثربخشی کارائی سازمانها می شود. هدف از این نوع مشاوره ها،انجام اقدامات اصلاحی است نه انجام اقدامات تنبیهی.
مشاورههای انضباطی درمواقعی که کارکنان هیچ پیشرفتی درامور خود نداشته باشند، انجام می گیرد.
د) تشویق و تمجید: مدیر موفق کسی است که از تشویقهای موثرومطلوب استفاده کند.شناسایی ضعفها و کمبودها وسپس مطرح کردن راههای پیشرفت واصلاح رفتارکارکنان جزء مسئولیتهای مدیران است. همچنین تشویق کردن آنها به دلیل پیشرفت و اصلاحاتشان وعملکرد شایسته ومناسب آنها بسیار حایز اهمیت است.
تشویقهای صمیمی باعث می شود که کارکنان قدر وارزش مدیرانشان رابیشتر درک کرده واقدامات خود رانیز به منظور قدردانی از آنها به بهترین نحو ممکن انجام دهند.تشویق زیر دستان امر بسیار ساده ای است که مزایای زیادی دارد.