کشور بزرگ ایران دارای گنجینه هایی غنی از معماری عامیانه می باشد که بخش بزرگی از آن تا به حال ناشناخته مانده است.
هر چند که از حدود دهه 60 میلادی شناخت معماری عامیانه به عنوان بخشی از فرهنگ معماری معاصر به شکلی منظم آغاز شده و تاکنون مورد توجه گرفته است، اما این مباحث آنگونه که باید در ایران مطرح نشده است.
یکی از ویژگی های عامیانه، ناشناخته بودن و گمنام بودن آن است، تا جایی که آنرا در برابر معماری یادمانی قرار میدهد.
بانگاهی به منابع نگاشته شده درباره معماری گذشته کشور های مختلف خواهیم دید که معماری نوع دوم یا یادمانی بیشتر مورد توجه تاریخ نگاران معماری بوده است، هر چند که در کشورهای غربی در سالهای اخیر درباره معماری عامیانه مشکل تاریخ گذاری بناها بوده در کنار مشکلات دیگر تغییرات و کمبود مدارک و اسناد.
در این مقاله سعی بر این است که تا به جایگاه معماری عامیانه ایران در تاریخ معماری ایران، بر اساس منابع موجود اشاره شود و به برخی سئوالات اساسی در دو زمینه ابزار و روش که باعث می شود معماری عامیانه نتواند جایگاه مناسب خود را در تاریخ معماری ایران بیابد، پرداخته شود.
برای اینکه بتوانیم تصویر روشن از جایگاه معماری عامیانه در تاریخ معماری ایران داشته باشیم در آغاز مقاله مروری بر تاریخچه بحث معماری عامیانه و تعاریف مختلف آن داریم.
سپس به تاریخ معماری پرداخته و رابطه این دو با هم مقایسه می کنیم.
پس از آن به مشکلات و موانع موجود خواهیم پرداخت.
حدود قرن است که معماری به عنوان بخشی از مباحث نظری و جزئی از تحقیقات تجربی معماری مطرح می باشد.
پیش از این در سده نوزدهم نیز معماری عامیانه که کمی جلوتر به تعاریف مختلف آن خواهیم پرداخت، از طرف اشخاصی چون وی.لکحخ لئ.گ .
سیدنی نه تحت عنوان نوع معماری بلکه به عنوان بخشی از یک دایره المعارف معماری و کتابی درباره تاریخ تکامل مسکن در انگلستان مورد بحث قرار گرفته بود.
این دو نویسنده در کتابهای خود معماری غیر یادمانی مانند خانه های ساده با نقشه چهار گوش و مدور و یا گونه های مختلف خانه در نقاط مختلف به خصوص کوهستانی فرانسه و مناطق مختلف انگلستان را به بحث گذاشته اند.
به هر حال تا پس از جنگ جهانی دوم نمی توان گفت که معماری عامیانه جایگاه ویژه ای در مباحث معماری داشته است.
با مروری به نوشته های مختلف درباره معماری عامیانه متوجه می شویم که نویسندگان مختلف واژه های گوناگونی برای این نوع معماری به کار گرفته اند.
معماری بومی، مردمی، ناشناخته و عامیانه برخی از این واژه های می باشند.
واژه معماری بومی یکی از واژه ه ایی است که در فارس به عنوان معادل انگلیسی آن به کار گرفته می شود.
هر چند که این واژه برگردان مناسبی می باشد، اما با مقایسه با تعاریف ارائه شده از «معماری بومی» گویای آن نمی باشد.
معماری بومی یا سرزمینی می تواند به هر نوع معماری که به یک مکان خاص تعلق داشته باشد، گفته شود.
این می تواند معماری ساختمانهای ساده روستایی شهری تا ساختمانهای بزرگ و حتی بناهای یادمانی را در بر می گیرد.
این موضوع بخصوص در ایران که چه بناهای کوچک و چه بناهای بزرگ جوابگوی نیازهای محلی و هماهنگ با محیط اطراف بوده، کاملاً صادق است.
برای نمونه می توان از معماری مساجد و امازداه آن نیز هر چند که دارای حیاط مرکزی می باشند، اما فضایی تالار مانند نیمه باز در بخش رو به قبله آن پیوند بسیار زیبایی با محیط اطراف دارد.
اما تعاریف ارائه شده برای این نوع معماری با واژه معماری بومی سازگار نیست.
راپاپورت یکی از پیش کسوتان این بحث در دنیا، معماری بومی تعریفی مشخص تر ارائه می دهد.
او معماری بومی را معماری می داند که در برابر معماری رسمی شاخص شناخته شده و یادمانی قرار می گیرد.به عبارت دیگر معماری مظلوم تر، ساده تر، مردمی تر و در مجموع معماری که جوابگوی نیازهای قشر عام جامعه باشد او همچنین اعتقاد دارد که معماری یادمانی یا «والا» می تواند ریشه در معماری عامیانه داشته باشد.
بحث درباره ویژگیهای مختلف نظری معماری عامیانه در محافل علمی غرب بسیار گسترده تر است و مراکز و نشریات متعددی به تحقیق و ارائه نوشته های مختلف درباره آن پرداخته است.
معماری عامیانه در ایران هیچگاه نتوانسته است یک جایگاه مشخص در مباحث معماری و بخصوص بخشی از مباحث معماری سنتی داشته باشد.
تا پیش از اینکه اولین کتاب در دهه 60 خورشیدی به عنوان «معماری بومی» به چاپ برسد معماری عامیانه نه تحت این عنوان بلکه به عنوان بخشی از مطالعات مسکن، تحقیقات مردم شناسی، اجتماعی و جغرافیایی مورد توجه قرار گرفته است.
برای نمونه می توان تحقیقات انجام شده درباره کندهای میمند و کندوان اشاره که در نیمه اول دهه پنجاه خورشیدی ارائه شدند.
در تحقیقات مردم شناسی بالاتریم توجه به بناهای عام شده است، موضوعاتی که در این بخض به آنها توجه شده است ویژگیهای مسکن کوچ نشینان شامل چادرهای عشایر، آلاچین و کلبه ها بوده است.
در یکی از تحقیقات تجربی که توسط مارسل بازن و برمبرژه انجام شده معماری روستایی گیلان از دیدگاه اجتماعی در ارتباط با ویژگیهای جغرافیایی محل مورد مطالعه قرار گرفته است.
اما تا این زمان کمتر محقق یا تاریخ معماری به این نوع بناها توجه داشته و بیشتر آنها در هاله ای از گمنامی قرار می گیرند.
بحث معماری عامیانه با معماری بومی به معنای «سرزمین» آن در اواسط دهه60 خورشیدی از طرف تعدادی از متخصصین معماری به بحث گذاشته می شود.
این همزمان با کارهای تحقیقاتی گروههای دیگر است که تحت عنوان «گوشه شناسی مسکن روستایی» و بیشتر برای هدف به دستیابی به الگوهای مسکن روستایی صورت می گیرد.
به نظر می رسد مباحث نظری گروه اول به همانجا خاتمه یابد، اما گروه دوم که تحث حمایت مالی سازمانهای دولتی بودند کارهای متعددی در زمینه ساختمانهای مسکونی به انجام رساندند.
در مباحث گروه اول که شامل چند مقاله از اساتید ایرانی و ایتالیایی می شود سعی شده است تعاریف و ویژگی های متعددی برای معماری بومی ارائده شود.
در اینجا معماری بومی یا عوام با دو ویژگی: ابتدا ناشناس بودن سازندگان آن و سپس بی نیازی به دانستن تاریخ تولد اثر که «دانستن آن غالباً موجب گمراهی و توهم می شود» مطرح شده است.
با دقت به این دو ویژگی می بینیم که ویژگی اول یعنی ناشناس بودن سازندگان، اگرچه برای معمالی عامیانه ما صادق است، اما برای تعداد زیادی از بناهای بزرگ و حتی یادمانی نیز صدق می کند.
تعداد زیادی از کاروانسراها، مساجد، مدارس و خانه های بزرگ شهری با نام سازنده آنها همراه نمی باشد.
ویژگی دوم یعنی بی نیازی به تاریخ تولد اثر هر چند که در نظر اول محقق معمار را از بعضی قید و بندها آزاد نموده و او را بر روی موضوعات دیگر بخصوص نحوه شکل گیری ساختمان متمرکز می نماید، اما دانستن تاریخ نه به معماری هدف اصلی خالی از فایده نیست.
درباره این موضوع در ادامه به بحث تاریخ معماری خواهیم پرداخت.
از طرف دیگر باید در نظر داشت که دیدگاههای اینچنین نسبت به معماری بومی و تضاد آن با تاریخ بنا به نحوی یک نوع مرز بین این نوع معماری و تاریخ معماری بوجود می آورد که امکان نادیده گرفتن موضوع تاریخ بنا به کلی در مطالعات معماری بومی رایج خواهد شد.
حال اگر از نگاه یک تاریخ نگار معمار به بناها توجه کنیم خواهیم دید که او به دنبال اهداف دیگری است که با آنچه که یک محقق معماری بومی به آن خواهد دست یابد، متفاوت است.
برای یک تاریخ نگار معمار یافتن دقیق و یا تقریبی زمان ساخت اثر هدف اول یا اولویت اول در کار می باشد.
یافتن تاریخ خود افق های دید جدیدی را به محقق می دهد.
بعد زمانی یک بنا می تواند به ما از ویژگی های اجتماعی- اقتصادی و سیاسی دوره مورد نظر، روش زندگی و از دید معمار بنایی را انتخاب نموده و سپس استاد مکتوب و غیر مکتوب که نشاندهنده تاریخ آن است را می یابد و در نهایت به نتیجه گیریها و استنتاج ختم می شود.
سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که چه نوع ساختمانی می تواند تاریخ نگار معماری را خرسند کند؟
اولویتهای انتخاب چه خواهند بود؟
آیا هر ساختمانی می تواند مورد انتخاب گیرد؟
شواهد نشان می دهد که در تاریخ بیش از صد ساله مطالعه آثار معماری ایران، تاریخ نگاران معماری ایران اعم از معماران وباستان شناسان موضوع ساختمانهای یادمانی، محوطه های تاریخی و ساختمانهای تاریخ دار و بعضی ساختمان های بدون تاریخ اما با ویژتگی های معماری خاص را بیشتر مدنظر قرار داده اند.
نمونه های بسیار زیادی از این مطالعات را چه در دوره بیش از اسلام و چه بس از آن می تواند ارائه داد.
مطالعات مستمر محوطه های تاریخی مانند تپه زاغه، تپه حسنلو، کوه خواجه، مسجد جامع اصفهان، اردستان، امام اصفهان و دهها مطالعه دیگر برخی از آنها می باشد.
در مطالعات تاریخی ابنیه شهر ها و مناطق نیز این موضوع صدق می کند.
با نگاهی به مطالعات انجام شده درشهرهایی تاریخی چون اصفهان، یزد، ناحیه گیلان و دهها شهر دیگر مشاهده می کنیم.
که اولویتها در شناخت بناهای مهمتر چون مساجد، مدارس، حسینیه ها، باغات، خانه های شاخص و ..
می باشد و بناهای دیگر که تعداد آن از هزاران متجاوز است، نادیده گرفته شده اند.
موضوع عدم توجه به تاریخ و ارزشهای معماری و تأثیرات اجتماعی- فرهنگی بر معماری عامیانه از بعد تحقیقی و عدم حمایت قانونی از آنها باعث شده است که حداقل در فرهنگ عمومی جامعه و حتی در ماین متخصصین این امر ساختمانهای عامیانه بیشتر مورد هجوم، تخریب و تغییرات قرار گیرند و در بعضی ازمناطق رفته رفته نابودی کامل آنها را شاهد باشیم.
برای مثالف ساختمانهای مسکونی روستایی در منطقه گیلان که در مکانهایی به گالی پوش، لت پوش و … معروف می باشند و شاید تاریخ ساخت آنها از 200 سال پیش تا دو یا سه دهه پیش باشد در حال حاضر به شدت در معرض تخریب و تغییرات اساسی می باشند.
این ساختمانها بتدریج جای خود را به ساختمانهای بلوک سیمانی داده و شاید آینده ای نزدیک تعداد اندکی از آنها باقی بمانند.
حال می بینیم که چه محقق تاریخ نگاری و در کجای تاریخ معماری ایران این ساختمانها جای دارند.
با مروری به مطالعات انجام شده می بینیم که بیشتر محققین جغرافیا و آن هم نه محققین ایرانی بلکه افرادی جون مارسل بازن و برمبرژه به این آثار توجه دارند و تحلیلهایی از معماری آنها در ارتباط با موضوع جغرافیای محل ارائه می دهند.
تحقیقات معماری انجام شده نیز با توجه به اهدافی که دارند به مسأله تاریخ ساخت آنها توجه ندارند.
مطالعه معماری آب انبارهای یزد و حومه آن نیز می تواند به عنوان نمونه دیگر از وجود آثار غنی از معماری بومی و عدم وجود جایگاهی در تاریخ معماری محل تلقی شود.
در نوشته های مختلف درباره تاریخ معماری این شهر و اطراف آن مانند کتاب با ارزش یادگارهای یزد و حومه آن نیز می تواند به عنوان نمونه ای دیگر از وجود آثار غنی از معماری بومی و عدم وجود جایگاهی در تاریخ معماری محل تلقی شود.
در نوشته های مختلف درباره تاریخ معماری این شهر و اطراف آن مانند کتاب با ارزش یادگارهای یزد، توجه به آب انبارهایی شده است که دارای تاریخ بوده و حداقل دارای اسم و رسمی در محلات مختلف شهر بوده اند.
اما در شهر و حومه یزد صدها آب انبار کوچک و بزرگ را می توان یافت که در نوشته های درباره تاریخ این شهر ناشناخته مانده اند.
برای مثال می توان از آب انباری کوچک و زیبا به نان رشید نام برد.
این انبار در روبروی ساختمان اولیه دانشگاه یزد قرار داشت و با توجه به اینکه زمینهای اطراف این منطقه همگی به ادارات دولتی تبدیل شدند این آب انبار تخریب شد.
همچنین در مسیره یزد به میبد و فقط در کنار جاده دهها آب انبار و ساختمان عامیانه را می توان دید که از این تعداد شاید فقط در کتب به سه یا چهار ساختمان مانند آب انبارهای نصرت آباد، حجت آباد و تا حدی آب انبار گرد فرامرز اشاره شده باشد و دیگر ساختمانها که دارای ویژگی های معماری جالب و در عین حال ساده می باشد، نایده گرفته شده و چه بسا در آینده ای نه چندان دور با تعریض جاده همه آنها از بین خواهند رفت.
از آن جمله آب انبارهای حاج نصیر، حاج علیرضا ، خواجه و تعداد زیادی بی نام.
مشکلات سد راه مطالعات بومی برای یک محقق تاریخ نگار معماری را می توان در چند موضوع خلاصه کرد: مشکل تاریخ گذاری: این مشکل نه تنها مشکل اساسی برای مطالعه عامیانه، بلکه مشکلی برای تعدادی از بناهای بزرگ و یادمانی نیز می باشد.
ریشه این مشکل را می بایست در کمبود مطالعه تاریخی و باستان شناسی دانست.
کشور ایران به عنوان یکی از کشورهای با دیرینه تاریخی است که متأسفانه مطالعان موجود درباره آثار معماری آن در مقایسه با این عظمت بسیار ناچیز است.
برعکس در مطالعات محققان غربی درباره آثار خودشان می بینیم که بسیاری از موضوعات، دهها بلکه صدها نوشته و جود دارد.
همچنین از زمانی که معماری عامیانه به عنوان بخشی از مباحث معماری مطرح شده است توجه به تاریخ گذاری آنها با روشهای مختلف بیشتر شده است.
برای مثال ساختمانهای ابتدایی و سرپناههای موقف و ساده کشاورزان در بخشهای مختلف برخی از کشورها مورد شناسایی تاریخی قرار گرفته اند.
نمونه های متفاوت را می توان در معماری مسکن ایران ارائه داد.
خوشبختانه شهر شیراز یکی از شهرهایی است که مورد توجه محققین مختلف از جمله معماران بوده است.
اداره کل حفاظت بناهای تاریخی و آثار باستانی در حدود بیست سال پیش اقدام به شناسائی خانه های قدیمی این شهر نموده و فهرستی از 178 خانه را ارائه داده است.
از این تعداد خانه فقط سه خانه دارای تاریخ دقیق بودنه و بقیه دارای تاریخ کلی از یک دوره (قاجار) می باشند.
در یک مطالعه تاریخ تسلسلی یو نه از نوع تاریخی- تکاملی که مبانی نظری پیچیده ای را نیز به همراه دارد، حداقل کار دانستن تاریخ آن و قراردادن بناها به صورت سلسله و اراست و با توجه به نداستن تاریخ دقیق این تعداد خانه کار تاریخ گذاری آنها بسیار دشوار بوده و این خود شاید بهانه ای بشد برای وارد نشدن به بحث تاریخ خانه های شیرازی 2-مشکل کمبود اسناد مختلف بخصوص برداشت از آثار عامیانه: این کمبود باز ریشه در توجه متولیان و محققان تاریخ نگار و معمار دارد.
سازمانهای متولی دردرجه اول به آثار با ارزش تاریخی- معماری دارند و برای ثبت آنها برداشت آنها شاید اولین اقدام باشد.
زمانی که محقق تعداد زیادی بنای بدون تاریخ و برداشت نشده روبرو می شود، این خود شاید مانعی برای وارد شدن به یک مبحث تاریخی باشد.
نوع برداشت نیز نسبت به دید محقق می تواند متفاوت باشد.
هر چند که یک برداشت اولیه می بایست پیکره کلی بنا و فضای مختلف آن را معرفی کند، اما این برداشت بایستی با مطالعه در محل و با شناخت عمکردها و جزئیات ساختمانی همراه باشد.
ورود و دسترسی به داخل خانه ها با توجه به مسکونی بودن آنها و ابعاد بزرگی بعضی از آنها بخصوص در ارتباط با خانه های حیاط دار از دیگر مشکلات سد راه برداشته می باشد.
3-تغیرات در ساختار بناهای عامیانه: یکی از مشکلات دیگر برای مطالعه آنها بخصوص با روش تاریخی است.
تغییرات در ساختمانها باعث می شود که فهم از عملکرد اصلی آنها سخت و در بعضی از مواقع غیر ممکن باشد.
با توجه به ادامه زندگی در این نوع ساختناها، ساکنین سعی بر تطبیق فضاها با زندگی روز داده اند.
از اینرو یکی از مطالعات نه چندان آسان بازسازی ساختمانها به حالت اولیه آنها می باشد.
تغییرات در بناهای عامیانه می تواند بر اثر حوادث طبیعی چون زلزله یا سیل که در ایران پدیده ای رایج است اتفاق بیافد و یا اینکه بر اثر دخالتهای انسانی صورت گیرد.
در مورد پدیده تخریبی اول یعنی زلزله می توان فقط زلزله های 20 سال اخیر را مثال آورد که باعث ویرانی تعداد زیادی از بناهای عامیانه و غیره شد.
تفاوتی که در تغییرات در زمان ها و در معماری گذشته مان می توان دید این است که تا پیش از دوره مدرن آنچه پس از تخریب زلزله ساخته می شد، استمراری از معماری گذشته بود در حالی که در معماری امروز ما آنچه پس از تخریب معماری عامیانه به ارث گذاشته از گذشته ما ساخته می شود، جایگزینی ساختمان های متداول روز است با مصالحی غریب و شکلی متفاوت.
مقدمه ای بر شیوه های و گرایش های معماری در تهران الف: دوره قاجار معماری سنتی حاشیه کویر شیوه معماری اواخر قاجار (از اواسط دوره قاجار به بعد) معماری التقاطی اروپا (از اواسط دروه قاجار به بعد) ب: دوره پهلوی اول ادامه سبک های اواخر قاجار و معماری نئوکلاسیک غرب معماری اوایل مدرن «هنرنو» معماری سبک ملی معماری مدرن ج: دوره پهلوی دوم ادامه معماری مدرن (دهه 20 و 30) معماری سبک بین المللی (دهه 40 و 50 در ادامه معماری مدرن) معماری مرحله تحول (از آغاز دهه 50 تا زمان انقلاب) معماری التقاطی غرب (شیوه نئوکلاسیک) د: دوره بعد از انقلاب معماری سنتی معماری مرحله تحول (ادامه دوره قبل) معماری پست مدرن غربی معماری التقاطی غرب (شیوه نئوکلاسیک) مقدمه ای بر شیوه ها و گرایش های معماران در تهران توسعه و تحول شهر تهران به اوایل پایتختی آن در دوره قاجار باز می گردند.
همچنین معماری بناهای تهران نیز به موازات گسترش و توسعه این شهر تحول یافته است.
دسته بندی این اشکال خاص و متفاوت تحت عنوان شیوه ها و گرایشات معماری و شناخت اجمالی ویژگی و خصوصیات هر کدام از آنها موضوع این مقاله می باشد.
حدوداً تا اواسط دوره قاجار، معماری شهر تهران عمدتاً معماری سنتی رایج این مرز و بوم بود، که هنوز نظایر آن در بسیاری از شهرهای حاشیه کویر خودمان وجود دارد، هنوز در ارتباط با معماری غرب قرار نگرفته، و ریشه های سنتی و بومی خود را داشت.
این معماری در ارتباط با اصول معماری سنتی، ویژگی های اقلیمی، شرایط جغرافیایی و در قالب ساختارهای یک شهر سنتی شکل گرفته بود.
عمده ترین ویژگی این درون گرایی آن بود.
تظاهر اصلی بناها به سمت درون بوده، داشتند.
حتی نور مورد نیاز از آنها نیز از طریق حیاط های داخلی تأمین می گردید.
این م عماری که در ارتباط با مجموعه شرایط یک شهر سنتی به مطلوب ترین و زیبا ترین اشکال دست یافته بود، با تغییر شکل این ساختار سنتی دستخوش تحول بسیار می گردد.
تغییر شکل ساختار سنتی شهر نیز معمول تحولاتی است که از دوران قاجار در جامعه ایران روی می داد.
آغاز تحولات در جامعه ایران از اواسط دوران قاجار و هم زمان با ایجاد ارتباطات وسیع تر با جوامع اروپایی می باشد، معماری تهران نیز از همان زمان تأثیر از مسائل ناشی از تحولات، از سبک ها و شیوه های معماری و شهرسازی غربی تأثیر فراوان می یابد.
عوامل ذیل که ارتباط بیشتری با بحث ما دارند، در شروع تحولات معماری آن زمان تهران تأثیر بسزایی داشته اند: معرفی اشکال جدیدی از سازمان های اداری خدماتی طبق الگوهای غربی.
معرفی انواع سبک های معماری متداول آن زمان اروپا از طریق معماران اروپایی به هنگام طراحی و ساخت بناهای دولتی در تهران.
معرفی شیوه شهرسازی در توسعه اولیه تهران قدیم.
انواع شیوه های معماری که در آن زمان رایج شدند به شرح ذیل می باشند: معماری التقاطی اروپا از شیوه های رایج در آن دوران که توسط اروپائیان وارد شد، معماری التقاطی قرن 19 اروپا است که عمدتاً با همان سبک و سیاق نیز در طراحی برخی از بناهای تهران به کار رفته است در این شیوه تلفیقی از سبک های گذشته اروپا و یا از سبک خاصی بر اساس عملکرد و یا موقعیت قرار گیری بنا استفاده می کردند.
ساختمان قدیم تلگرافخانه در حاشیه میدان توپخانه، ساختمان برخی سفارتخانه ها، همچنین بناهای اطراف میدان میدان حسن آباد نظایریز از این شیوه هستند.
شیوه معماری اواخر قاجار شاخه ای از معماری این دوره را که در آن تلفیقی از معماری سنتی ایران با معماری التقاطی اروپا به عمل آمده است، شیوه معماری اواخر قاجار می نامند.
با ترکیب این دو شیوه تغییر ماهوی در ساختار فضایی و ارتباطی ساختمان های جدید در مقایسه با ابنیه سنتی به وجود آمد.
تغییر در پلان ساختمان، تلفیق عناصر و اشکال معماری غرب با معماری سنتی استفاده از تکنیکها و مصالح ساختمانی مناسب تر و بکارگیری شیروانی برای پوشش بام ها که قبلاً توسط معماران اروپایی در ساختمان های با سبک التقاطی معرفی شده بودند و ویژگی های عمده ساختمان های این شیوه هستند.
برخی ساختمانهای واقع در خیابان ناصر خسرو منجمله بنای سردر شمس المعاره، ساختمان قدیم شهرداری در ضلع شمالی توپخانه، و بسیاری از ساختمانهای واقع در محدوده های مجاور ارگ قدیم تهران با این شیوه بنا شده اند.
همچنین بسیاری از ساختمانهای کلاه فرنگی، و یا ویلاها و کاخ های ساخته شده در شمیران و در اطراف تهران در طی آن دوران همگی تلفیقی از شیوه های معماری التقاطی اروپایی و معماری سنتی ایران بودند.
با شروع دوره رضا شاه کل ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور متحول می گردد.
تشکیلات اداری بسط یافته و ارائه خدمات اجتماعی با الگوی اروپایی آغاز می شود.
توسعه های شهری تهران در مقیاس وسیع تری با الگوی شهرسازی غرب شکل می گیرد.
و ورود اتومبیل، تأثیر بسزائی در شکل توسعه شهر می گذارد.
مجموعه این عوامل امکان فعالیت بسیاری از شرکت ها و مهندسان خارجی را در توسعه های جدید شهرهای ایران و در احداث ساختمان های جدید اداری و آموزشی و ….
در سراسر کشور و منجمله در تهران فراهم می نماید که مهندسان اروپایی، روسی و معدودی معماران و مهندسان ایرانی در این گروه هستند.
در همین دوران است که دانشجویان ایرانی تحصیل کرده خارج نیز که به وطن بازگشته اند به فعالیت های ساختمان سازی می پردازند.
در دوره رضا شاه، علاوه بر ادامه شیوه معماری اواخر قاجار و معماری التقاطی اروپا «جنبش هنر نو»، «شیوه معماری اوایل مدرن» و در ادامه آن (در اواخر همین دوره) «معماری مدرن» نیز نضج پیدا نمود.
همچنین در این دوره فعالیت زیادی در ارتباط با ایجاد یک «سبک ملی» که بازگو کننده تاریخ و فرهنگ کهن این سرزمین باشد به عمل آمد.
جنبش هنر نو و شیوه معماری اوایل مدرن بسیاری از مهندسان خارجی و یا دانشجویان ایرانی که در ابتدای قرن حاضر میلادی در اروپا به تحصیل پرداخته یا در این حرفه فعال بودند، با آشنایی و تسلط کامل نسبت به «جنبش هنر نو» و «جنبش مدرنیسم» که در آن دوران متداول و یا در دست شکل گیری بود به ایران بازگشته و به فعالیت می پردازد.
جنبش هنر نو در درون خود گرایش های متفاوتی را به وجود آورد که تأثیر هر کدام در معماری ساختمان های تهران قابل مشاهده است.
بخش عمده ای از معماری شهر تهران در چهار دهه اول این قرن متأثیر از این جنبش و گرایش های متنوع آن بوده است.
«شیوه معماری اوایل مدرن» یکی از گرایش های عمده ای است که در بسیاری از ساختمانهای آن دوره تهران قابل مشاهده است.
اصول منطق گرایی (Rationalism) در این شیوه از اهمیت برخوردار بوده و در ادامه همین شیوه اصول معماری مدرن نیز تدوین می شود مجموعه این کارها تا حدی نیز با تلفیق شرایط اقلیمی، فرهنگی و ….
ویژگی و هویت خاصی به خود گرفته است.
وارطان هوانسیان، گابریل گورکیان از معمارانی هستند که در رأس و همراه با آنان بسیاری از معماران دیگر با شیوه های معماری اوایل مدرن و سپس معماری مدرن در تهران به فعالیت پرداخته اند که هنوز هم مجموعه این ساختمان ها در میان بافت مرکزی شهر تهران واقع در خیابانهای لاله زار، جمهوری انقلاب، سعدی و ….
از فضاهای شهری، نماهای خیابانی بسیار زیبایی برخوردار هستند.
گرایش دوم را که در نقطه مقابل گرایش اول یعنی شیوه معماری اوایل مدرن قرار دارد امروز بیشتر به همان نام «هنر نو» می شناسند.
آزادی عمل و تأثیر عمده خلاقیت های ذهنی و فردی معماران در این گرایش که از طیف وسیعی برخوردار است.
به حدی است که پوزنر آن را شیوه «ضد منطق گرایی» (Anti- Rationalism) نامیده است.
استفاده آزاد از فرم ها و احجام، بکارگیری تزئینات و متیف های موارد دیگر از خلاقیتهای ذهنی و فردی معماران نشأت می گیرد، از جمله تأثیرهایی هستند که شیوه هنر نو بر برخی از ساختمانهای آن دوره تهران گذاشته است.
علاوه بر تأثیر گرایش های مذکور بر معماری ساختمان ه ای تهران، شاید تأثیر گرایشی دیگر که از کشور فرانسه به ارمغان آمده هستیم.
جنبش هنر نو در فرانسه به علت قدرت و اعتبار «آکادمی» در شکلی خاص تجلی می یابد.
در این گرایش ضمن رعایت برخی از اصول سبک نئوکلاسیک نظیر تقارن، رعایت سلسله مراتب فضایی استفاده از عناصر و قوانین ترکیب سبک مذکور از تکنولولژی مدرن ساختمانی نیز استفاده شده، لیکن از تزئینات و پرداختن به جزئیات که در سبک نئوکلاسیک وجود داشت خودداری شده است.
این ساختمانها ضمن حفظ ویژگی سبک نئوکلاسیک نظیر تاریخ گرایی و یادمان گرایی به طرز شگفت آوری ساده و بی پیرایه شده اند.
در کشور آلمان عوامل دیگری باعث ایجاد همین روند لیکن با نتایجی نسبتاً متفاوت گردید.
به هر حال در دوره رضا شاه ساختمانهای دولتی و آموزشی زیادی تحت تأثیر گرایش های مذکور در تهران احداث شده است.
ساختمان زیبای دانشکده حقوق اثر مرحوم مهندس فروغی، و ساختمان زیبای دانشکده پزشکی اثر مرحوم ماکسیم سیرو از جمله نمونه هایی هستند که تحت تأثیر معماری نئوکلاسیک فرانسه به وجود آمدند.
هنچنین به دلیل ارتباط نزدیک ایران باکشور آلمان در دوره رضا شاه، فعالیت گروههای منهدسی آلمان در ایران، و بازگشت فارغ التحصیلان ایرانی از آلمان،تعدادی از ساختمان های دولتی تحت تأثیر معماری نئوکلاسیک این کشور و با خصوصیاتی که قبلاً ذکر شد به وجود آمدند.
ساختمان های راه آهن از بناهای شاخص معماری آلمان در ایران است.
معماری سبک ملی در دوره رضا شاه دستیابی به شیوه ای از معماری که معرف فرهنگ و تاریخ که این مرز و بوم بوده از هویتی ویژه برخوردار باشد، اهمیت بسیاری یافت.
بر این اساس دو عامل در ایجاد این معماری از اهمیت فراوانی برخوردار گشت.
اول رجوع به معماری قبل از دوران اسلامی ایران و دوم استفاده از تکنولوژی مدرن غربی.
در این باره گرایش های بسیار متفاوتی به وجود آمد، و ساختمان های مختلفی بر اساس آن گرایش ها مطرح و اجرا شدند.
عمارت شهربانی طرح مرحوم قلیج باغلیان و ساختمان شرکت فرش از معماری دوران هخامنشی و بخصوص تخت جمشید الهام گرفته و بسیاری از عناصر معماری آن دوره در این ساختمان ها قابل ملاحظه است.
ساختمان موزه ایران باستان اثر آندره گدار معمار معروف فرانسوی با الهام از طلاق کسرا که از بناهای معروف دوره ساسانی است، طراحی شده است.
عکس العمل های و انتقادهایی که نسبت به استفاده مستقیم از سبک و عناصر معماری دوران قبل از اسلام به عمل آمد، و از سوی دیگر تأثیر شیوه معماری پالایش یافته را در چهارچوب معماری سبک ملی به ارمغان آورد.
عمارت وزارتخانه خارجه نمونه بسیار متعالی این گرایش است که در ضمن حفظ سادگی، استفاده از فرم کعبه زرتشت به صورتی کاملاً پالایش یافته در آن قابل مشاهده است.
ساختمان زیبای دیگر که در همین دوره احداث شده است باشگاه افسران است که توسط گابریل گورکیان طراحی شده و ارطان هوانسیان نظارت بر ساخت بنا را به عهده داشته است.
جنبش معماری مدرن از اواخر دوره رضا شاه و در ادامه شیوه معماری اوایل مدرن جنبش مدنیسم در تهران رواج یافت.
در غرب جنبش مدنیزم در بین دو جنگ جهانی اشاعه یافت.
این جنبش عملاً تفوق گرایشی و عملکرد گرایی در آن از اهمیت بسیاری برخوردار می باشند.
تاریخ گرایی در معماری و هر آنچه با آن مرتبط بود به کنار گذاشته شده و استفاده از مصالح جدید بخصوص سیمان و بتن استفاده از اسکلات بتن آرمه، رعایت اصول بهداشتی نظیر برخورداری ساختمان از تهویه و نور مناسب افزایش سطح شیشه در بنا، استفاده از احجام اصلی هندسی، حذف تزئینات، بکارگیری اصول جدید زیباشناسی که در نقاشی و هنرهای تجسمی اشاعه یافته بود، تزئینات بکارگیری اصول جدید زیباشناسی که در نقاشی و هنرهای تجسی اشاعه یافته بود، جملگی از عواملی بودند که جنبش مدرنیسم به ارمغان آورد.
از اولین ساختمانهای مدرن در تهران ساختمان بسیار زیبایی قماش واقع در ضلع شمال غربی میدان راه آهن است که در اواخر دوره رضا شاه احداث شد.
استفاده از احجام خالص در این بنا تأکید بر روی خطوط افقی توسط پنجره های یکسره و به هم پیوسته هماهنگی فرم ساختمان یا میدان و ….
از ویژگی های جنبش معماری مدرن است که در این بنا قابل ملاحظه است.
ضمناً مقابل این ساختمان در ضلع شمال شرقی میدان راه آهن وارطان هوانسیان طرح بسیار زیبایی برای میهمانخانه راه آهن ارائه نمود که در هماهنگی کامل با ساختمان قماش و میدان قرار داشت که متأسفانه احداث نگردید.
در اواخر دوره رضا شاه به بعد علاوه بر ساختمان های اداری، بسیاری از ساختمان های مسکونی، تجاری، و ….
با سبک معماری مدرن ساخته شده است.
پل ابکار که از پیش کسوتان جنبشی معماری مدرن در تهران بود، نمونه های زیبایی از ساختمان های مختلف بخصوص خانه های مسکونی را در تهران طراحی کرده است.
ساختمان های مسکونی زیبایی که با آجر بهمنی در دو دهه بیست و سی در تهران ساخته شده اند، از کارهای پل آبکار و دیگر معمارانی هستند که تحت تأثیر وی به طراحی این قبیل ساختمان ها می پرداختند.
معماری سبک بین المللی گسترش شهر تهران از آغاز دهه 1340 به بعد همراه با اشاعه معماری سبک بین المللی بوده است.
در غرب معماری سبک بین المللی در ادامه و با اتکا به اصول معماری مدرن در شرایط ویژه بعد از جنگ جهانی دوم تا اواسط دهه 1960 بر جهان تسلط داشت.
در این دوره استفاده از سیستم های صنعتی ساختمانی و بکارگیری قطعات پیش ساخته و استفاده از مصالح جدید پیش از پیش ادامه یافت.
دو گونه بارز تأثیر بین المللی را بر ساختمان های تهران می توان مشاهده کرد: گونه اول، معماری ویلاهای تهران است که همزمان با توسعه شهر تهران در منطقه شمالی آن دارای نمونه های فراوانی است.
در این معماری از مصالح متنوع نظیر سنگ، بتن، آجر، فلز، شیشه و نظایر آن استفاده شده است.
سطوح شیشه ای وسیع به منظور ایجاد ارتباط هر چه بیشتر میان فضاهای خارجی و داخلی و به وجود آوردن دیدهای وسیع به خارج از ساختمان و استفاده از پلان باز از مشخصه های اصلی این ویلا هاست.
همچنین استفاده از سطوح ساده و خطوط افقی در ترکیبات متنوع با یکدیگر تکیه بر سایه روشن ها و ترکیب هنرمندانه مصالح این گونه ویلاها در تهران وجود دارد.
گونه دوم، معماری ساختمان های تجاری و اداری در تهران است.
بسیاری از ساختمانهای اداری و تجاری به صورت چند طبقه، بلند مرتبه و برج که از دهه 40 به بعد ساخته شده اند تحت تأثیر معماری بین المللی بوده اند.
این ساختمانها عمدتاً از سطوح وسیع شیشه ای، قطعات پیش ساخته بتنی، استراکچر بتنی و یا فلزی که در مواردی به صورت نمایان (Expose) هستند، قابهای آلومینیومی و یا فلزی همراه با ورقهای پرکننده از جنس آلومینیوم یا گلازال و … ساخته شده اند.
اینها ساختمانهایی بودند با احجام کاملاً هندسی و بلندتر نسبت به ساختمانهای مجاور که برای جلوگیری از سنگین شدن حجم، تمایل به استفاده از سطوح یکپارچه شیشه ای و شفاف در آنها کاملاً مشهود بود.