تئوریهای مدیریت
. مقدمه
مدیریت انجام کار به وسیله دیگران است .مدیریت یک فرایند است ودلالت بر هدایت تشکیلات انسانی دارد. مدیریت موثرمبتنی برتصمیم گیری مناسب ودستیابی به نتایج مطلوب است .مدیریت کارا،متضمن تخصیص منابع وصرف مدیرانه منابع است.مدیریت به فعالیتهای هدفدار تاکید دارد .پس از انقلاب صنعتی دراثر تولید انبوه مدیریت از مالکیت جداشدوبعدازان به عنوان یک رشته علمی وارد دانشگاه شد. فردریک تیلورپدر مدیریت علمی است وفایول از پیشگامان مکتب اصول گرایان است وماکس وبر واضع بوروکراسی است.این سه رویکرد باهم مکتب کلاسیک را نشکیل میدهند.کلاسیکها توجه چندانی به محیط خارجی نداشتند ،انها به انسان بعنوان یک ماشین مینگریستند .پس از انها ، التون مایووهمکارانش مکتب نئوکلاسیک را بنیان نهادند وبه عوامل اجتماعی وانسانی در سازمان تاکید داشتند.پس ازان مکتب سیستمی تشکیل گرفت وبعدها مکاب اقتضایی مدیریت تشکیل شد ونوع مدیریت راباتوجه به شرایط تحلیل میکرد. بخشی از مدیریت علم است وباید اموخته شود ولی بخش دیگران که با کسب تجارب حاصل میشود ،هنراست.
.
شیوه رهبری ومدیریت هرجامعه بستگی به ساخت فرهنگی وارزشهای آن دارد. مدیریت وظایف : برنامه ریزی ، سازماندهی ، رهبری، هماهنگی و کنترل را در چهار چوب یک سیستم ارزشی انجام میدهد.
برنامه ریزی :
برنامه ریزی از وظایف بسیار مهم مدیران است و بر سایر وظایف مدیران تقدم واولویت دارد.تحقق اهداف فردی وسازمان مستلزم برنامه ریزی است .
برنامه عبارت است از تعیین هدف مطلوب وپیش بینی راه رسیدن به آن . دربرنامه ریزی وضعیت مطلوب تصور وطراحی میشود.
بطور کلی اهداف برنامه ریزی عبارتند از:
1 -افزایش احتمال رسیدن به هدف از طریق تنظیم فعالیتها.
2-افزایش منفعت اقتصادی از طریق مقرون به صرفه ساختن عملیات.
3-متمرکز شدن بر طریق دستیابی به مقاصد واهداف واحتراز از انحراف از مسیر.
4- مهیا ساختن ابزاری برای کنترل ، که بدون برنامه ریز یامکان کنترل وجود ندارد.
انواع برنامه ریزی:
1- برنامه ریزی استراتژیک ( اساسی)
2- برنامه ریزی عملیاتی (اجرایی)
3- برنامه ریزی تخصصی (برنامه ریزی در سایر وظایف مدیریت)
برنامه های استراتژیک جامع وکلان هستند وبرنامه های عملیاتی کوتاه مدت وجزیی هستند.
مراحل عمده برنامه ریزی :
1-شناسایی مقتضیات موجود ( فرصتها و محدودیتها)
2-تعیین اهداف کوتاه مدت .
3- کسب اطلاعت کامل درباره فعالیتهای ضروری برای تحقق اهداف.
4 - طبقه بندی وتحلیل اطلاعات .
5 – ارئه فرضیه هایی بر مبنای پیش بینی وضعیت اینده .
6- جستجوی بدیلها وبرنامه های جایگزین .
7- ارزیابی بدیلها گوناگون.
8- انتخاب بدیل مناسب .
9- تدوین برنامه های فرعی وپشتیبانی
10- تنظیم توالی فعالیتها و جداول زمان بندی .
11- بیان کردن برنامه هادر قالب ارقام وبودجه وبرنامه تخصیص منابع مالی .
12- پیگیری پیشرفت کار.
برنامه ریزی موثر مستلزم در نظر گرفتن موارد زیر میباشد :
1- تقدم زمانی فعالیتها
2- هما هنگی وارتباط
3- تشریک مساعی وهمکاری
4- اماده سازی شرایط برای اجرای برنامه ها
محاسن برنامه ریزی شامل :
1- تسهیل تحقق اهداف
2- رشد تکنولوژی وتطبیق ان با محیط
3- افزایش بهره وری
4- امکان کنترل را فراهم میکند
5- کمک به انجام منظم فعالیتها
محدودیت های برنامه ریزی:
1 - هزینه ووقت
2 - براساس احتمالات است نه قطعیات
3 – در مواردی فعالیتهارا کند ودشوار میکند
هماهنگی در برنامه ها واجتناب از برنامه ریزی های موازی ومتداخل از این محدودیتها میکاهد.
- مدیر موفق کسی است که حداقل نتیجه قابل قبول را بدست می اورد.
- مدیر موثر کسی است که حداکثر نتیجه قابل قبول را بدست میاورد
- مدیر موثر مستلزم داشتن توانایی فنی، انسانی ، ادراکی ، وطراحی وتوان حل مسئله است
- برای ارزیابی عملکرد میتوان از دو شاخص " اثر بخشی و کارایی " استفاده کرد
- اثربخشی یعنی تحقق اهداف و انجام کارهای درست .
- کارایی یعنی درست انجام دادن کارها .
- همه مدیران با تصمیم گیری سروکاردارند. تصیم گیری و مدیریت را میتوان مترادف دانست.
(مدیریت فقط به سازمانها وامور اداری مربوط نمیشود در انجام جزیی ترین وحتی شخصی ترین کارهای خود هم اگر از فن مدیریت استفاده کنیم بهترین نتایج را بدست میاوریم. مانند مدیریت خانه داری... اینجا هنر خانم خونه جلوه پیدامیکنه...)
. -----------------------------------------------------------------------------------------------------------
بخش دوم
سازماندهی
سازماندهی فرایندی است که طی آن ، میان افرادوگروههای کاری ، تقسیم کار صورت میگیرد وبین انها هماهنگی ایجاد میشود تا اهداف سازمانی تحقق یابد. در فرایند سازماندهی اول کارها وفعالیتهای مورد نیاز طراحی وتعریف میشود. سپس فعالیتها بر حسب مشاغل دسته بندی میشود وپس از ان میان مشاغل وسیستمها ، نحوه برقراری ارتباطات تعریف میشود. حاصل فرایند سازماندهی ، ساختار سازمانی است.(ساختار سازمان در مدیریت به اندازه کالبد شناسی در پزشکی اهمیت دارد) در هر سازمانی یک ساختار رسمی وجود دارد که به طور قانونی تصویب میشودوتعداد مشاغل، حدود وظایف واختیارات ونحوه انجام فعالیتها دران مشخص میشود. به محض اینکه سازمان رسمی ایجاد شد، سازمان غیر رسمی به وجود میاید. شکل گیری سازمان غیر رسمی امری طبیعی است . وحاصل تعامل اجتماعی بین کارکنان است. وممکن است سازمان رسمی را تقویت کند یا اینکه در مقابل ان باشد.
نمودار سازمانی وراهنمای سازمان از مهمترین ابزارهای رسمی سازی در سازمان هستند.در راهنمای سازمان اهداف ، خط مشی ورویه ها، شرح شغلهای مهم ، رهنمودهای اصلی برای انجام کارها مشخص میشود. در سازماندهی معمولا به واحدهای ستادی و صفی اشاره میشود.
- واحدهای صفی فعالیت ووظایفی را انجام میدهند که به طور مستقیم با اهداف سازمان در ارتباط است.
- واحدهای ستادی وظایفی دارند که برای پشتیبانی از واحدهای صفی تدوین میشود.
واحدهای ستادی به ستاد عمومی ،تخصصی، وشخصی تقسیم میشود:
- ستاد شخصی مدیر را در اجرای وظایفی که به عهده اش محول شده یاری میکند . تحت عناوین ستاد کمکی، منشی محرمانه، دستیار کمکی
- ستاد تخصصی به کلیه مدیران مسئول سازمان در اموری که در تخصص انهاست ، مشورت میدهد.ودر حوزه هایی چون اداری، کنترل کیفیت خرید، حسابداری، تحقیق وتوسعه،.... فعالیت دارد.
- ستاد عمومی یا ستاد کل که پیشنهاداتی در وضع خط مشی وسیاست عمومی سازمان میدهند ودر منطقه مدیریت اداری استقرار یافته وبا ریاست کل سازمان ارتباط نزدیک دارد.
روند های جدید در سازماندهی در جهت کوتاه کردن خط فرماندهی ، استفاده از تیم، گسترش حیطه نظارت، افزایش عدم تمرکز، گرایش بسوی ساختارهای تخت وافزایش تفویض اختیار و توانمند سازی کارکنان میباشد
.در فرایند سازماندهی دو ابزار بسیار مهم عبارتست از" تفکیک یا تجزیه" و " تلفیق یا ترکیب" در حالت تفکیک ، سازمان به اجزای کوچکتری تقسیم میشود وبعد با مکانیزم ترکیب این اجزای کوچک با هم هماهنگ میشوند .
فرایند تقسیم سازمان به بخشها، اداره ها، شعبه ها، وواحدها را بخش بندی میگویند.
انواع سازماندهی :
1-سازماندهی برمبنای وظیفه
2-سازماندهی برمبنای فرایند
3-سازماندهی برمبنای مشتری
4-سازماندهی بر مبنای منطق جغرافیایی
5-سازماندهی بر مبنای بازار
6-سازماندهی بر مبنای زمان فعالیت یا نوبت کاری
7-سازماندهی بر مبنای محصول
سازماندهی بر مبنای وظیفه برای سازمانهای کوچک مناسب است .ودر سازمانهای بزرگ به بوروکراسی افراطی منجر میشود. این روش ساده وعقلایی است. واز قدیمی ترین روشهای سازماندهی است و اموزش نیروی انسانی اسانتر وکم هزینه تر است و فاقد انعطاف پذیری برای تطبیق با محیط است. در این نوع امکان پرورش مدیران چند بعدی وجود ندارد.
روشهای سازماندهی جدیدتر:
1- سازماندهی برمبنای پروژه یا برنامه
2-سازماندهی ماتریسی
3-سازماندهی با گروههای متداخل
4-سازماندهی مبتنی بر تیم
5-سازماندهی شبکه ای
6-سازماندهی بر مبنای دانش