اثرات فعالیت بدنی و تربیت بدنی روی رشد و قوای ذهنی با مروری بر تحقیقات انجام شده در این زمینه، مشاهده می شود که اغلب پژوهشگران طی سالهای 1950 تا 1970 برای کشف و مطالعه ارتباط بین اجرا یا عملکرد حرکتی و پیشرفت تحصیلی یا هوش کوششهایی انجام داده اند.
در آزمایش صحیح بودن تئوریهای مختلف درباره رشد یکپارچه، از یافته های بیشماری استفاده شده است.
از آنجا که نمی توان کلیه پژوهشهایی را که در این زمینه انجام شده است، با ذکر نام پژوهشگر ارائه داد، لذا نتایج کلی و انواع مختلف روشهای تحقیق را که از سوی محققان اجرا شده است، ذکر خواهیم کرد.
بطور کلی 5 نوع استراتژی تحقیقی یا راهبرد پژوهشی برای آزمایش تئوریها و فرضیهها مورد استفاده محققان قرار گرفته است.
این پنج نوع عبارتند از: 1 مقایسه پیشرفت تحصیلی با بهره هوشی ورزشکاران و غیر ورزشکاران؛ 2 مقایسه تواناییهای بدنی افراد عقب مانده ذهنی و انسانهای بهنجار (نرمال) از نظر هوشی؛ 3 همبستگی و ارتباط بین آمادگی حرکتی و جسمانی با عملکرد ذهنی؛ 4 مطالعات تجربی؛ 5 مطالعات فیزیولوژیکی و عصب شناسی.
درباره مقایسه پیشرفت تحصیلی و قوای ذهنی افراد ورزشکار و غیر ورزشکار، مطالعات بیشماری انجام شده و حتی بهره هوشی افراد در رشته های مختلف ورزشی مورد بررسی قرار گرفته است.
در این مورد، بطور کلی می توان گفت: «در حالی که ارتباط بین ور زشکار بودن و موفقیت درسی بطور عمومی و مثبت دیده می شود، ولی به دلیل متناقض بودن تعدادی از تحقیقات، مشکل می توان نتیجه گرفت که تمرینات بدنی بطور مستقیم به افزایش و رشد هوشی می انجامد.» در این مورد، یکی از محققان نتیجه گرفته است که: «پایین بودن نمرات درسی بعضی از ورزشکاران نسبت به همکلاسیهای غیر ورزشکار می تواند به این صورت توجیه شود که ورزشکاران وقت و زمان کمتری برای رسیدگی به امور درسی اختصاص می دهند».
در مورد مقایسه قابلیتهای جسمانی افراد عقب مانده و عادی (نرمال) نیز تحقیقات بسیاری انجام شده است.
این تحقیقات به سطح تراکمی رسیده و نتایج مشابهی نیز ارائه داده است.
در این تحقیقات، قابلیتهای متفاوتی مانند: چابکی، سرعت، سرعت عکس العمل، تعادل، نیروی عضلانی، قدرت عضلانی، استقامت قلبی عروقی و استقامت عضلانی از طریق آزمونهای مختلف در این دو گروه عقب مانده ذهنی و بهنجار مورد مطالعه قرار گرفته است.
در کلیه موارد، افراد بهنجار نسبت به افراد عقب مانده ذهنی برتری داشته اند.
در این مورد می توان نتیجه گیری کرد که: «بطور کلی بین عملکرد حرکتی و عملکرد ذهنی ارتباط مثبت وجود دارد و این در مواردی صادق است که کودکان عقب مانده با جمعیت بهنجار مورد مقایسه قرار می گیرند.» نوع سوم از استراتژیهای تحقیقی، مربوط به تحقیقاتی می شود که در آن، همبستگی و ارتباط بین عملکرد حرکتی و ذهنی مورد بررسی قرار گرفته است.
در این مورد، مطالعات بسیاری انجام شده است که در آنها، ارتباط بین نتایج آزمونهای مختلف آمادگیهای جسمانی و حرکتی و پیشرفت تحصیلی و ذهنی در جمعیت نرمال مورد آزمایش قرار گرفته است.
هدف از اینگونه تحقیقات، برآورد و پیش بینی آمادگی ذهنی از روی رکوردهای بدست آمده از آمادگیهای جسمانی و حرکتی بوده است.
در این پژوهشها، از روشهای مختلفی استفاده شده است.
بطور خلاصه، نتایج تحقیقات مختلف نشان می دهند که بین آمادگیهای جسمانی و عملکرد ذهنی، ارتباطی وجود ندارد.
آمادگیهای جسمانی، قابلیتهایی مانند: استقامت قلبی عروقی، انعطاف پذیری، استقامت عضلانی و … را تقویت می کنند.
همچنین، بین رشد جسمانی و عملکرد ذهنی همبستگی و ارتباطی به دست نیامد.
به عبارتی، کسانی که از نظر جسمانی از همسالان خود جلوتر بودند، هیچ نوع برتری ذهنی و هوشی نسبت به بقیه نداشتند.
اما بین آمادگیهای حرکتی با عملکرد ذهنی ارتباط و همبستگی مثبت و متوسط وجود دارد.
آمادگیهای حرکتی قابلیتهایی را شامل می شود؛ مانند تعادل، هماهنگی عصبی عضلانی، سرعت، سرعت عکس العمل، چابکی، نیروی عضلانی.
مطالعات تجربی، نوع دیگری از استراتژیهای پژوهشی را تشکیل می دهند.
اینگونه مطالعات بسیار اندک هستند و در آنها از گروه گواه و گروه تجربی استفاده می شود.
گروه تجربی تحت تأثیر متغیر مستقل مثل تمرین بدنی یا فعالیتهای جسمانی مختلفی که مورد نظر پژوهشگر است، قرار می گیرد.
بعد از اتمام مرحله عملکرد ذهنی، هر دو گروه مورد آزمایش قرار می گیرند که آیا در هوش افراد گروه تجربی بر اثر تمرین تغییری بوجود آمده است یا خیر.
در این مورد نیز نمی توان بطور قاطع نظر داد؛ صرفاً می توان گفت: «در این مطالعات، دیده نشده است که ورزش و تمرین مانع از عملکرد دهنی و یا باعث پیشرفت آن بشود.
به عبارت دیگر، ورزش و تمرین نمی تواند به عنوان بازدارنده و تقویت کننده بهره هوشی قلمداد شود.
نوع دیگر مطالعات، فیزیولوژیکی و عصب شناسی است.
در این مورد، حتی یک مطالعه واحد که ارتباط ذهن و بدن را از نظر فیزیولوژیکی مورد آزمایش قرار دهد، وجود ندارد.
بنابراین، در حال حاضر ما نمی دانیم که: «آیا تغییرات فیزیولوژیکی که در مغز بر اثر تمرین و یادگیری رخ می دهد، می تواند رشد ذهنی را نیز افزایش دهد؟» «آلت من» و همکارانش سعی کردند نشان دهند که رشد مخچه تا درجاتی، ممکن است بر اثر بعضی فعالیتهای (دستکاریهای) کودک در دوران اولیه زندگی باشد.
دستکاری شامل لمس می شود که با تمرین متفاوت است؛ اما این یافته ها نشان می دهند که هنوز عقاید اولیه ما که معتقدیم: «تمرین می تواند در یک دوره زمانی ویژه از رشد و نمو یعنی دوران اولیه کودکی در رشد ذهنی مؤثر باشد» پا برجا است و این مسئله به صورت آرمان و یک تئوری در ذهن هر پژوهشگر و کارشناس تربیت بدنی خانه کرده است.
تا زمانی که خلاف آن ثابت نشود، به نظر می رسد که از دیر پاترین تئوریهای تربیت بدنی به حساب می آید.
از یافته های پنج نوع استراتژی مختلف، یافته هایی به دست آمده است که به صورت کلی می توان چنین نتیجه گیری کرد: 1 بطور کلی، بین عملکرد حرکتی و عملکرد ذهنی ارتباط مثبت و متوسط وجود دارد.
این ارتباط بویژه در اجراهایی که فرآیند شناختی در آن وجود دارد، بیشتر است، برای مثال، بین آمادگی حرکتی و ذهنی نسبت به آمادگیهای جسمانی و ذهنی، تعادل، هماهنگی و ارتباط بیشتری وجود دارد.
آمادگیهای جسمانی مانند: انعطاف پذیری، استقامت قلبی عروقی می باشد.
2 بین اندازه های رشد جسمانی و اندازه گیریهای مربوط به قوای ذهنی ارتباطی به دست نیامد.
3 در مراحل اولیه رشد، ارتباط زیادی وجود دارد که بتدریج بین عملکرد ذهنی و عملکرد حرکتی با بالا رفتن سن، کم و ناپدید می شود.
به عبارتی، ارتباط ذهن و حرکت در دوران پیش از دبستان بیشتر از دوره دبستان است، که در بزرگسالی بتدریج از بین می رود.
4 در این مورد که تمرین باعث رشد ذهنی می شود، نتیجه گیری مشخصی وجود ندارد و این زمینه از پژوهشها بطور جدی کشف نشده است.
در این مورد، مطالعات تجربی مورد نیاز است.
بعلاوه، به عقیده کندال، اکتشافات فیزیولوژیکی در رشد مغز در ارتباط با ورزش، خط سیری دارد که می تواند به سؤالهای ما در این زمینه پاسخ دهد.
بررسی و شناخت میزان و انواع آسیبهای ورزشی در دانشآموزان پسر ورزشکار سراسرکشور فوتبال 1 یافته های تحقیق حاضر نشان می دهند که بیشترین میزان صدمات وارده به بدن (49%)، در اندامهای تحتانی رخ داده است.
2 یافته های تحقیق نشان می دهند که متداولترین نواحی بروز صدمات به ترتیب: مچ پا، انگشتان دست و پا، زانو و ساق پا می باشند.
3 یافته های تحقیق نشان می دهند که شایعترین نوع صدمات در رشته مذکور، شامل ضرب دیدگی (کوفتگی)، زخم، جراحات سطحی و پیچ خوردگی می باشند.
4 یافته های تحقیق نشان می دهند که بیشترین میزان صدمات وارده به ناحیه سر و صورت در ناحیه بینی رخ داده است.
والیبال 1 یافته های تحقیق نشان می دهند که بیشترین میزان صدمات وارده به بدن (49%)، در اندامهای فوقانی رخ داده است.
2 یافته های تحقیق نشان می دهند که شایعترین نواحی بروز صدمات به ترتیب عبارتند از: انگشتان دست، مچ دست، مچ پا، انگشتان پا و زانو.
3 یافته های تحقیق نشان می دهند که شایعترین نوع صدمات در رشته مورد نظر، شامل ضرب دیدگی (کوفتگی) و پیچ خوردگی می باشد.
4 یافته های تحقیق نشان می دهند که بیشترین میزان صدمات وارده به ناحیه سر و صورت در بینی رخ داده است.
هندبال 1 یافته های تحقیق نشان می دهند که بیشترین میزان صدمات وارده به بدن (43%) در اندامهای فوقانی رخ داده است.
2 یافته های تحقیق نشان می دهند که متداولتر ین نواحی بروز صدمات به ترتیب شامل: انگشتان دست، مچ پا، زانو، انگشتان پا و ستون فقرات می باشد.
3 یافته های تحقیق نشان می دهند که شایعترین نوع صدمات در رشته مورد نظر شامل ضرب دیدگی (کوفتگی) زخم و جراحات سطحی و پیچ خوردگی است.
کشتی 1 یافته های تحقیق نشان می دهند که بیشترین میزان صدمات وارده به بدن (35%) در اندامهای فوقانی رخ داده است.
2 یافته های تحقیق نشان می دهند که متداولترین نواحی بروز صدمات به ترتیب: انگشتان دست، مچ دست، زانو، ستون فقرات و مچ و انگشتان پا می باشد.
3 یافته های تحقیق نشان می دهند که شایعترین نوع صدمات در رشته مورد نظر: ضرب دیدگی (کوفتگی)، زخم و جراحات سطحی و پیچ خوردگی می باشد.
4 یافته های تحقیق نشان می دهند که بیشترین میزان صدمات وارده به ناحیه سر و صورت در بینی رخ داده است (صدمات گوشها نیز قابل توجه بوده است).
وزنه برداری 1 یافته های تحقیق نشان می دهند که بیشترین میزان صدمات وارده به بدن (50%) در اندامهای فوقانی رخ داده است.
2 یافته های تحقیق نشان می دهند که متداولترین نواحی بروز صدمات به ترتیب: انگشتان دست، ستون فقرات (خصوصاًناحیه کمر)، مچ دست، زانو و مچ پا می باشد.
3 یافته های تحقیق نشان می دهند که شایعترین نوع صدمات در رشته مورد نظر ضرب دیدگی (کوفتگی)، پیچ خوردگی و کشیدگی عضلات می باشد.
بسکتبال 1 یافته های تحقیق نشان می دهند که بیشترین میزان صدمات وارده به بدن (45%) در اندامهای فوقانی رخ داده است.
2 یافته های تحقیق نشان می دهند که متداولترین نواحی بروز صدمات به ترتیب شامل: انگشتان، مچ دست، مچ پا، زانو و ستون فقرات می باشد.
3 یافته های تحقیق نشان می دهند که شایعترین نوع صدمات در رشته مورد نظر شامل: ضرب دیدگی (کوفتگی)، پیچ خوردگی و زخم و جراحات سطحی است.
ژیمناستیک 1 یافته های تحقیق نشان می دهند که بیشترین میزان صدمات وارده به بدن (43%) در اندامهای فوقانی رخ داده است.
2 یافته های تحقیق نشان می دهند که متداولترین نواحی بروز صدمات به ترتیب: انگشتان دست، مچ دست، ستون فقرات، مچ پا و انگشتان پا می باشد.
3 یافته های تحقیق نشان می دهند که شایعترین نوع صدمات در رشته مورد نظر: ضرب خوردگی (کوفتگی) و پیچ خوردگی می باشد.
نتیجه گیری از مجموع رشته ها 1 از یافته های تحقیق حاضر چنین برداشت می شود که در مجموع رشته های مورد نظر، ضرب دیدگی (کوفتگی) و پیچ خوردگی از جمله شایعترین نوع صدمات گزارش شده است.
2 از یافته های تحقیق حاضر چنین برداشت می شود که در مجموع رشته های مورد نظر، انگشتان دست، مچ پا، مچ دست، ناحیه ستون فقرات، انگشتان پا و زانو، از متداولترین نواحی بروز صدمات می باشند.
3 از یافته های تحقیق حاضر چنین برداشت می شود که در مجموع رشته های مورد نظر، بیشترین میزان صدمات (41%) در اندامهای فوقانی گزارش شده است.
4 از یافته های تحقیق حاضر چنین برداشت می شود که در مجموع رشته های مورد نظر، بیشترین میزان صدمات وارده به ناحیه سر و صورت، در بینی گزارش شده است.
5 از یافته های تحقیق حاضر چنین برداشت می شود که از مجموع صدمات وارده به بازیکنان کل رشته ها، بیشترین میزان (30%) در رشته فوتبال و به دنبال آن، رشته های هندبال (22%)، بسکتبال (17%)، والیبال (12%)، کشتی (11%)، ژیمناستیک (4%) و وزنه برداری (3%) مشاهده شده است.
6 از یافته های تحقیق حاضر چنین برداشت می شود که از مجموع صدمات وارده به سراسر بدن، در کل رشته های مورد نظر، بیشترین میزان مربوط به صدمات عضلانی تاندونی (70%)، مفصلی (26%) و استخوانی (4%) است.
تأثیر فعالیت های بدنی بر غلظت گلوکز و اسیدهای آمینه پلاسمای نوجوانان مبتلا به دیابت متکی به انسولین این مطالعه به روشنی نشان می دهد که در بیماران مبتلا به دیابت جوانان، ورزشهایی با شدت متوسط غلظت گلوکز پلاسما را کاهش می دهد.
از آنجا که چنین مطالعه ای روی بیماران مبتلا به دیابت جوانان انجام نشده است، تصور می شود که یافته های این پژوهش برای نخستین بار نشان می دهد که ورزش از طریق مکانیسمهای ناشناخته ای ورود گلوکز و اسیدهای آمینه را به درون تار ماهیچه ای تسهیل و تحریک می کند.
در صورتی که برنامه ورزشی به دقت تنظیم شود، نیاز بیماران را به انسولین کاهش می دهد.
با توجه به یافته های دیگران و بر پایه یافته های این تحقیق نتیجه می گیریم که ورزش می تواند موجب رها شدن ماده یا موادی از ماهیچه های فعال شود و به روشی ناشناخته، انتقال گلوکز و اسیدهای آمینه پلاسما را به درون تارهای ماهیچه ای تسهیل کند.
بر این پایه می توان استنباط کرد که صرف نظر از عامل میانجی، ورزش توانسته است جانشین انسولین شود.
با فعال شدن برخی از آنزیمهای «مسیر امبدن مابرهوف» همچون فسفوفرکتوکیناز و به ویژه «پیرووات دهیدروژناز»، در پاسخ به فعالیتهای بدنی منظم و دراز مدت، امکان زیاد شدن فعالیت و احتمالاً مقدار آنزیم هگزوکیناز فراهم می شود.
این پدیده مانع برون روی گلوکز خواهد شد؛ زیرا «گلوکز 6 فسفات» نمی تواند یاخته را ترک کند و تارهای ماهیچه ای هم فاقد «گلوکز 6 فسفاتاز» هستند.
از آنجا که پس از ورزش، شمار گیرنده های انسولین و از این رو، حساسیت غشاء تارهای ماهیچه ای به انسولین افزایش می یابد، به این نتیجه می رسیم که ورزش علاوه بر اینکه خود بعنوان یک عامل مستقل می تواند تأثیرات تسهیلی بر انتقال گلوکز و اسیدهای آمینه در تارهای ماهیچه ای اعمال کند، ممکن است زمینه عمل انسولین را هم در این بافت فراهم سازد.
به عبارت دیگر، ورزش، حساسیت تارهای ماهیچه ای به انسولین، تمایل اتصال میان هورمون و گیرنده های نوین آن، و تأثیرات انسولین بر ماهیچه ها را افزایش و نیاز به هورمون درمانی (یا خارجی) را کاهش می دهد.
یافته های این پژوهش نشان می دهد که تمرینهای بدنی زیر بیشینه ای منظم و پایدار، نیاز بیماران را به انسولین درمانی تا بیش از 50 درصد کاهش می دهد.
همچنین، یافته های این پژوهش و برخی از کارهای پژوهشی دیگران نشان می دهند که تأثیر ورزش و انسولین در ماهیچه های اسکلتی فعال، جمع پذیر و همسو می باشد.
در صورتی که انسولین به بافتها نرسد، فعالیت و مقدار آنزیم فسفوفروکتوکیناز کاهش می یابد، اما ورزشهای دراز مدت، فعالیت این آنزیم را افزایش می دهد در ورزشکاران دیابتی، انقباض توانسته است تأثیر انسولین بر این آنزیم را بازسازی و تقویت کند.
پیامد نهایی این تأثیر ممکن است فعال شدن آنزیم هگزوکیناز و مصرف شدن هر چه بیشتر «گلوکز 6 فسفات» در گذرگاه «امبدن مایرهوف» باشد.
اندازه گیری غلظت پلاسمایی گلوکز پس از پایان یافتن دوره تمرین (3 و 6 ساعت بعد)، نشان می دهد که تأثیر ورزش پس از چندین ساعت، باز هم دوام دارد؛ علت ممکن است ماده و یا موادی باشد که در پاسخ به ورزش و انقباض از ماهیچه های فعال رها می شوند و بر انتقال گلوکز، تأثیرات مثبتی می گذارند.
گذشته از این، افزایش گیرندههای غشایی انسولین و افزایش حساسیت تارهای ماهیچه ای نسبت به انسولین پس از یک دوره تمرین بدنی، می تواند برای ساعتها دوام داشته باشد و موجب تداوم تأثیر مثبت ورزش بر ماهیچه ها گردد.
با توجه به یافته های این پژوهش و برخی از یافته های دیگران، ورزش توانسته است غلظت پلاسمایی اسیدهای آمینه را در بیماران دیابتی، پس از 10 هفته تمرین، به نحو بارزی کاهش دهد.
ورزش و انسولین، هر دو ضمن تسهیل در انتقال اسیدهای آمینه، پروتئین سازی را نیز در ماهیچه های فعال افزایش می دهند؛ اما تا به حال مطالعه ای با این منظور روی بیماران مبتلا به دیابت جوانان صورت نگرفته است.
مکانیسم عمل معلوم نیست.
اما بنظر می رسد که ورزش به همان روشی که انسولین عمل می کند، در انتقال اسیدهای آمینه تأثیر دارد.
مکانیسمهای ممکن این تأثیرات می توانند همانهایی باشند که در مورد گلوکز بیان شد.
اهمیت ورزش در از بین بردن افسردگیهای ناشی از محیط مدرسه یا خانه به عنوان روان درمانی و مزیت آن بر دارو درمانی طبق توصیه «کالج آمریکایی طب ورزشی»، برای ایجاد و نگهداری وضعیت متناسب قلبی و تنفسی و تناسب اندام، افراد سالم به 15 تا 60 دقیقه ورزش هوازی مداوم به مدت 3 تا 5 روز در هفته نیاز دارند.
بنابراین، انجام فقط دو ساعت ورزش در هفته برای دانش آموزان سودمندیهای لازم را نخواهد داشت.
از سوی دیگر، اگر ورزش فقط به عنوان یک واحد درسی ارائه شود، باز هم همانند سایر دروس، اضطراب حضور و غیاب و نمره گرفتن در آن نیز وجود خواهد داشت و دانش آموزان به آن صرفاً به دیده یک واحد درسی خواهند نگریست.
لذا نه تنها سودمندی ایجاد نمی کند، بلکه دخود ممکن است منجر به بروز اضطراب و افسردگی گردد.
ولی اگر ورزش به صورت همگانی تر، روزانه ساعاتی از وقت مدرسه دانش آموزان را به خود اختصاص دهد و دانش آموزان بتوانند بدون هیچگونه دغدغه خاطر به ورزش مورد علاقه خویش بپردازند، مسلماً محیط مدرسه که به عنوان خانه دوم دانش آموزان است، برای آنها دلپذیرتر می شود و دانش آموزان با نشاط بیشتری در سر کلاسهای درس حاضر خواهند شد، و تفهیم درس برای آنها آسانتر و کیفیت تعلیم و تربیت آنها افزایش بیشتری یافت.
خستگیها و ناراحتیهای روحی خود به خود از بین خواهند رفت و دانش آموزان هرگز دچار اختلالات رفتاری و روانی نخواهند شد.
لذا پیشنهاد می شود که روزانه به مدت 30 الی 60 دقیقه از ساعات دانش آموزان به انجام ورزشهای هوازی اختصاص داده شود و دانش آموزان تحت نظر مربیان مربیان کار آزموده و بدون اینکه به عنوان یک واحد درسی تلقی گردد، به ورزش مورد علاقه خویش بپردازند.
این عامل سبب می شود تا نه تنها دانش آموزان به طور مرتب و منظم به انجام ورزشهای هوازی مبادرت ورزند، بلکه اختلالات روحی ناشی از محیط خانه و یا مدرسه به باد فراموشی سپرده شوند.
با مکانیسم گفته شده به رفع افسردگی آنها کمک می شود و دانش آموزان همیشه از نظر فکری و جسمی با آمادگی کامل در سر کلاسهای درس حضور خواهند یافت.
ورزش دختران در مدارس و تنگناهای موجود در راه توسعه آن این تنگناها عوامل مختلفی دارند که از جمله موارد زیر را می توان شرح داد: 1ـ فقر فرهنگی و دیدگاههای جاهلانه و متحجرانه نسبت به ضرورت ورزش برای دختران.
این دیدگاه از نگرش کلی عده ای از افراد جامعه نسبت به زن نشأت می گیرد که مرد را جنس برتر می دانند و همه مواهب و امکانات جامعه را حق مسلم او می دانند.
خوشبختانه پس از انقلاب اسلامی ایران با حضور فعال و چشمگیر زنان، چه در به ثمر رساندن انقلاب و چه در طول 8 سال جنگ تحمیلی، و نیز با توجه به نگرش مثبت مسئولان بالای جامعه، تا حد زیادی این دیدگاه تعدیل یافته است.
با این حال، هنوز هم افرادی با این نوع نگرشها در نهادها و سازمانها و مسئولیتها هستند که مانع اصلی توسعه امکانات و تسهیلات برای ورزش دختران و زنان در جامعه محسوب می شوند.
2ـ عدم آگاهی و جهل گروهی از خانواده ها و حتی خود دختران ـ که تعداد آنها هم در سطح کشور کم نیست ـ نسبت به آسیب رسانی ورزشی و فعالیتهای بدنی در دورانهای مهم رشد زندگی دختران؛ مانند فعالیت بدنی در دوران قاعدگی، بارداری و پس از زایمان.
(کریمی در سال 1369 با انجام تحقیقی دریافت که 60 درصد از دانش آموزان دختر مناطق مختلف تهران فعالیت بدنی را در دوران قاعدگی آسیب رسان می دانند).
امروزه، تحقیقات نشان می دهد که ورزش در این دوران نه تنها اثرات منفی و زیان بار ندارد، بلکه اگر زیر نظر مربیان تربیت بدنی و ورزش برنامه های مناسبی تنظیم گردد، در تسکین درد و آلام آنها به ویژه از نظر روانی تأثیر چشمگیری دارد.
در ایران، تحقیقی (گلباز 70 ـ 69) که در مورد دختران ورزشکار گروه سنی 29 ـ 20 سال انجام گرفت، نشان داد که زنان در تمام مراحل دوره ماهانه می توانند به تمامی فعالیتها بپردازند؛ البته بجز دو 600 متر که در مرحله سوم دوره ماهانه با رکود و افت زیادی همراه است.
در تحقیق دیگری در مورد 1200 دانش آموز دختر دبیرستانی (کریمی 1369)، 60 درصد از دانش آموزان چهار منطقه 6، 9، 13 و 17 آموزش و پرورش تهران اظهار داشتند که فعالیت بدنی در دوران عادت ماهانه موجب افزایش درد و ناراحتی آنان می شود و در نتیجه، در ساعات ورزش مدرسه از شرکت در فعالیت بدنی معذورند.
3ـ نبودن انگیزه در بین دختران برای فعالیتهای بدنی و ورزشی در مدارس و خارج از مدارس که خود معلول علل مختلفی به شرح زیر است: ـ تبیین نشدن ضرورت ورزشی و هدف آن برای دختران و والدین آنها توسط مربیان ورزش در مدارس؛ ـ بی اعتقادی و یا کم اعتقادی مدیران و معلمان مدارس دخترانه نسبت به اهمیت درس تربیت بدنی در مقایسه با دروس دیگر (در تحقیق کریمی، 1368، 15 درصد از دانش آموزان مناطق مختلف تهران اظهار داشتند که مدیران با ورزش کردن آنها مخالفند).
ـ جدی نگرفتن درس تربیت بدنی در مدارس دخترانه؛ 35 درصد از دانش آموزان 4 منطقه تهران از ساعت ورزش برای تقویت سایر دروس استفاده می کردند (کریمی 1368).
در همان تحقیق 40 درصد از دانش آموزان اظهار داشتند که معلم ورزش آنها 2 یا 3 کلاس را با هم اداره می کند؛ یعنی در حقیقت به جای 6 ساعت، فقط 2 ساعت کار می شود.
ـ فضای فیزیکی نامناسب برای ورزش دختران؛ ـ نبودن و یا محدود بودن ابزار و وسایل ورزشی (طبق اظهار 50 درصد از دختران در همان تحقیق)؛ ـ انجام فعالیتهای ورزشی با رعایت کامل حجاب اسلامی به دلیل حضور معلمان و مستخدمان مرد در مدرسه؛ ـ اختیاری و نه اجباری بودن فعالیتهای بدنی در درس تربیت بدنی در پاره ای از مدارس؛ بویژه مدارسی که مربیان آن مدارکی غیر از تربیت بدنی دارند (در همان تحقیق، 37 درصد از دانش آموزان انجام فعالیتهای بدنی را در این درس اختیاری ذکر کرده اند)؛ ـ استفاده از دبیران و معلمان برای درس تربیت بدنی بدون داشتن صلاحیتهای علمی و تکنیکی (در تحقیقی در باختران 1369، یک چهارم دبیران با مسئولیتهای غیر ورزشی که داشتند، به تعلیم ورزش می پرداختند).
ـ در برخی از استانها، نیمی از مدیران مدارس قبل از برگزاری امتحانات، درس تربیت بدنی را تعطیل و 11 درصد از مدیران در این ایام از ساعات ورزشی برای تقویت سایر دروس استفاده می کنند.
ـ اکثریت مدیران راهنمایی یا دبیرستان بودجه سرانه ورزشی و فضای ورزشی را پاسخگوی نیازها و هزینه های مربوط به این درس نمی دانند.
و در عین حال، برای جلب کمکهای اولیای دانش آموزان در انجمنهای اولیا و مربیان در زمینه تربیت بدنی کمترین تلاش را می کنند.
بررسی و ارزشیابی وضع موجود درس تربیت بدنی در مدارس استان اصفهان الف ـ در پاسخ مسئولین تربیت بدنی مناطق به سئوالات پرسشنامه خود، نتایج زیر بدست آمد: 1ـ سن 19/74 درصد از مسئولین تربیت بدنی بین 40ـ30 سال می باشد.
2ـ فقط 45/6 درصد از مسئولین دارای مدرک لیسانس هستند.
3ـ 94/41 درصد از آنان در رشته تربیت بدنی و بقیه در سایر رشته ها تحصیل کردهاند.
4ـ از نظر مسئولین، اهداف آرمانی تربیت بدنی با 95/74 درصد، نسبت به سایر ابعاد امتیاز بیشتری داشته است.
5ـ از نظر مسئولان، برنامه ریزیها در سطح مطلوبی نیست.
6ـ مسئولین مناطق از معلمین تربیت بدنی به صورت خوبی رضایت دارند.
7ـ 10/87 درصد از مسئولان، نبودن کتاب تربیت بدنی را به عنوان یک مشکل مطرح کرده اند و 55/93 درصد از مسئولان، ضرورت وجود کتاب تربیت بدنی را برای هر دو گروه معلم و شاگرد لازم دانسته اند.
8ـ مسئولین عقیده دارند که تعداد جلسات کلاس درس تربیت بدنی در طول سال تحصیلی بین 20ـ18 جلسه می باشد.
9ـ مسئولان تربیت بدنی، مشکلات درس تربیت بدنی را به این ترتیب عنوان کرده اند: الف ـ عدم امکانات ورزشی.
ب ـ کمبود معلمین ورزش.
ج ـ فقدان برنامه ریزی صحیح.
10ـ مسئولین، امکانات ورزشی مورد نیاز را به این ترتیب اولویت بندی کرده اند: الف ـ کمبود فضای آموزشی (سالن) ب ـ نداشتن وسایل ورزشی مانند توپ و تور و غیره.
ج ـ فضای آموزشی روباز.
11ـ 39/48 درصد از مسئولین در ارتباط با معلمین تربیت بدنی عنوان کرده اند که کمبود معلم ورزش وجود دارد.
از نظر سطح علمی معلمین ورزش، 03/39 درصد کمبود دیده می شود و فعال نبودن معلمین ورزش نیز 35/19 درصد است.
12ـ 6/58 درصد از مسئولان، مهمترین مشکل اجرای ارزشیابی درس تربیت بدنی در مدارس را نبودن فضای مناسب دانسته اند.
13ـ 29/61 درصد از مسئولان عقیده دارند که برگزاری تست قوای جسمانی، در بهبود آمادگیهای جسمانی و حرکتی دانش آموزان تأثیر خوبی داشته است.
14ـ 29/61 درصد از مسئولان عقیده دارند که حد نصابهای تعیین شده جهت ارزشیابی دانش آموزان، در بعضی از آزمونها با آمادگی جسمانی و حرکتی آنها در رده های سنی مختلف مطابقت ندارد.
15ـ 94/41 درصد از مسئولین عنوان کرده اند که در طول سال تحصیلی، هیچ جلسه علمی و آموزشی ندارند.
16ـ 26/32 درصد از آنان عقیده دارند که فقط دروس عملی دوره های ضمن خدمت، نیازهای آموزشی منطقه آنها را برآورده می کند.
17ـ 64/80 درصد از مسئولان بر این باورند که رؤسای آموزش و پرورش در سطح خوب و عالی به درس ورزش اهمیت می دهند.
18ـ 81/25 درصد از مسئولین، همکاری مدیران با معلمین ورزش را در حد متوسط توصیف کرده اند.
ب ـ در پاسخ دبیران تربیت بدنی مرد به سئوالات پرسشنامه خود، نتایج مهم زیر بدست آمد: 1ـ بیشتر معلمینی که در مدارس راهنمایی تدریس می کنند، دارای مدرک فوق دیپلم هستند.
2ـ فقط 88/5 درصد از معلمین مدارس متوسطه دارای مدرک لیسانس هستند.
3ـ حدود 64/63 درصد از معلین تربیت بدنی مدارس ابتدائی معلمینی هستند که در رشته هایی غیر از رشته تربیت بدنی تحصیل کرده اند.
4ـ بیشتر معلمین راهنمایی بین 1 الی 8 سال سابقه خدمت آموزشی دارند.
5ـ اکثر معلمین از نظر نوع استخدام، رسمی هستند و در این زمینه مشکلی ندارند.
6ـ بعد اهداف عمومی در بین شش بعد مطرح شده در پرشسنامه، درصد بیشتری را به خود اختصاص داده است و بعد برنامه ریزی، کمتر از سایر ابعاد امتیاز کسب کرده است.
7ـ دبیران راهنمایی و متوسطه بطور نسبی از شغل خود رضایت دارند.
8ـ 41/29 درصد از دبیران متوسطه شغل دوم دارند.
9ـ دبیران ابتدائی عقیده دارند که زیاد مطالعه می کنند.
83/70 درصد از دبیران راهنمایی و 94/52 درصد از دبیران متوسطه عنوان نموده اند که میزان مطالعه آنها در حد متوسطی است.
10ـ 72/72 درصد از دبیران ابتدائی بیش از 240 ساعت کلاس کارآموزی دیده اند.
11ـ اولیاء دانش آموزان، به پیگیری پیشرفتهای ورزشی فرزندان خود در مق5ایسه با سایر دروس کمتر توجه می کنند.
12ـ درصد بیشتری از دبیران راهنمایی عنوان نموده اند که اولیاء، درس تربیت بدنی را مانعی جهت پیشرفت تحصیلی فرزندان خود می دانند.
13ـ اکثر معلمین، نبود کتاب تربیت بدنی را یک مشکل می دانند و وجود آن را هم برای معلم و هم شاگرد، ضروری می دانند.
14ـ 37/5 درصد از دبیران راهنمایی عقیده دارند که 75% از بخشنامه ها و دستورالعملهای ارائه شده، به برگزاری مسابقات مربوط می شود.
15ـ وسعت حیاط اکثر مدارس بیشتر از 400 متر مربع است.
16ـ اکثر دبیران عقیده دارند که تعداد جلسات درس تربیت بدنی در طول سال بین 20ـ18 جلسه است.
17ـ در مورد مشکلات درس تربیت بدنی، دبیران ابتدائی با 72/72%، دبیران راهنمایی با 5/62% و دبیران متوسطه با 35/82%، اصلی ترین مشکل را کمبود امکانات ورزشی دانسته اند.
18ـ معلمین ابتدائی در ارتباط با امکانات مورد نیاز، اولویتهای زیر را مطرح کرده اند: الف ـ توپ و تور.
ب ـ فضای آموزشی روباز.
ج ـ سالن آموزشی مناسب.
و دبیران راهنمایی و متوسطه، اولویتهای زیر را مطرح نموده اند: الف ـ فضای آموزشی روباز.
ب ـ سالن آموزشی مناسب.
ج ـ توپ و تور.
19ـ در ارتباط با معلمین تربیت بدنی، معلمان ابتدائی و متوسطه کمبود معلم ورزش را مهمترین مشکل دانسته اند و دبیران راهنمایی، پایین بودن سطح علمی معلم ورزش را در اولویت اول قرار داده اند.
20ـ اکثر دبیران عقیده دارند که کار آنها مورد ارزیابی و نظارت مدیر مدرسه و مسئول تربیت بدنی منطقه قرار می گیرند.
21ـ 63/63 درصد از معلمان ابتدائی، و 5/62 درصد از دبیران راهنمایی، و 24/88 درصد از دبیران متوسطه، نمره درس تربیت بدنی را صرفاًبا انجام تستهای قوای جسمانی که بخشنامه تعیین کرده است، منظور می کنند.
22ـ 33/33 درصد از دبیران راهنمایی میزان همکاری مدیر مدرسه با معلمین تربیت بدنی را در حد متوسط دانسته اند.
23ـ در جلسات انجمن اولیاء و مربیان مدارس در مورد مسائل ورزشی و درس تربیت بدنی جهت رفع مشکلات بحث نمی شود و این امر در مورد دوره ابتدائی وضع نامطلوب تری دارد.
24ـ اکثر دبیران اعتقاد دارند که انجمن اولیاء و مربیان به تربیت بدنی مدرسه اصلاً کمک مالی نکرده اند.
ح ـ در پاسخ دبیران تربیت بدنی زن به سئوالات پرسشنامه، نتایج زیر بدست آمد: 1ـ بیشتر دبیران تربیت بدنی زن مدارس متوسطه دارای مدرک فوق دیپلم هستند.
2ـ 33/33 درصد از دبیران متوسطه جزء افراد تحصیلکرده در رشته هایی به جزء تربیت بدنی هستند.
3ـ 56/56 درصد و دبیران متوسطه بیشتر از 17 سال سابقهخدمت آموزشی دارند.
4ـ بیشترین امتیاز در قسمت ابعاد ششگانه در دوره ابتدائی با 83/90 درصد و در دوره متوسطه با 74/80 درصد، اهداف عمومی تربیت بدنی، و در دوره راهنمایی با 11/75 درصد، اهداف آرمانی تربیت بدنی بیشترین امتیاز را داشته اند.
5ـ ضعیف ترین بُعد در دوره ابتدائی، بُعد ارزشیابی در تربیت بدنی و در دوره راهنمایی و متوسطه، بعد برنامه ریزی در تربیت بدنی می باشد.
6ـ میزان مطالعه معلمین در ارتباط با شغلتان در حد متوسطی می باشد.
7ـ بیشتر دبیران زن بیش از 240 ساعت کلاس کارآموزی دیده اند.
8ـ میزان رغبت والدین نسبت به درس تربیت بدنی در مدارس ابتدائی در حد متوسط، در مدارس راهنمایی در سطح کم و در مدارس متوسطه در سطح تقریباً زیاد می باشد.