روانشناسی ورزش در بردارنده گزینش درست و برانگیختن ورزشکاران است به گونهای که هر ورزشکار بتواند در بالاترین حد توانایی خود به رقابت بپردازد ورزشکاران در این راستا باید راهبردهایی را به کار گیرند تا رقیبان را روحیهزدایی کنند با سطح بسیاری بالای فشار مقابله و یا آن را کم کنند از داروها سوء استفاده نکنند راهبردهای تیمی موفقیت آمیزی را به کار گیرند و مهارتها را آموزش دهند و بیاموزند. روشن است که روانشناسی عنصر اصلی رقابت ورزشی است. مطالعه روانشناسی و استفاده از آن در موقعیت ورزشی شخص را توانا میسازد تا 1- رفتاری را توصیف کند (ورزشکاران تیمی که پیوسته برنده میشوند نسبت به گروه دیگر دوستانهتر رفتار میکنند تا ورزشکارانی که پیوسته میبازند) 2- رفتاری را تبیین کند (شکست غیر منتظره ممکن است به این سبب روی داده باشد که تیم خودی برانگیختگی لازم را نداشت. از سوی دیگر تیمی که قبلاً شکست خورده بود در وضعی بهتر و آماده بود تا ثابت کند که میتواند رقیبی با ارزش را شکست دهد.) 3- رفتار و پیش بینی کند (اگر مربی ورزش با اوقات تلخی آموزش دهد ورزشکار به سبب اضطراب و ناتوانی در تمرکز نخواهد توانست گفتار او را به خاطر بسپارد.
روانشناسی ورزش از نیمه سالهای 1980 بیشتر با زمینههایی ارتباط یافت که فراتر از عملکرد ورزشی میروند شایان توجه ترین زمینهها مطالعه روان فیزیولوژی (Psychophysiology) روانشناسی تمرین (exercise psychology) بودهاند در حالی که پژوهش و فعالیت روانشناسی ورزش به گونه سنتی متوجه پرسشنامههای روانشناسی و نتایج علمی بودند پژوهش روان فیزیولوژیکی پاسخهای فیزیولوژیکی (بدنی) را که بر شناخت (cognition) (اندیشه و عواطف) و عملکرد اثر میگذارند و یا آن را همراهی میکنند مطالعه میکند برای نمونه اگر عملکرد ضعیف به اضطراب بالا نسبت داده شود شایان توجه خواهد بود که بدانیم آیا تغییرات و تنش عضلانی میزان ضربان قلب و با پاسخهای بدنی دیگر نیز مانع عملکرد میشود یا نه چنین دادههایی به مربیان و دانشمندان ورزش امکان میدهد تا استفاده از برخی فنون روانی را پیشنهاد کنند (برای مثال شل کردن عضلات و خیال پردازی) تا اثر این تغییرات نامطلوب در فرآیندهای جسمانی را کاهش دهد پژوهشهای منتشر شده در سالهای اخیر اغلب در بردارنده اندازه گیریهای فیزیولوژیکی هستند که در تبیین ارتباطهای علت و معلولی احتمال بین عواطف و اندیشه های شخص و عملکرد بدنی او مفید خواهد بود.
شاخه روان شناسی تمرین نیز توجه فزایندهای را در نوشتار روانشناسی ورزش به خود جلب کرده است. روانشناسی تمرین به جای بررسی عملکرد ورزشی بر عوامل شناختی ، روان فیزیولوژیکی و موقعیتی که بر رفتار تمرین اثر میگذارند توجه دارد . نمونههای عناوینی که در این شاخه مورد مطالعه قرار میگیرند در بردارنده اثرات فعالیت بدنی بر عواطف و گرایشهای روانی معینی در فرد دلایل اشتغال به برنامههای تمرین و علتهای دست کشیدن از آنها تغییرات شخصی در نتیجه بهینگی در تناسب بدنی اعتیاد مثبت و منفی به تمرین اثرات فنون شناختی بر اجرای تمرین عملی و غیره میباشند هدف این نوشتار بررسی گسترده میزان پژوهش در این شاخه و کاربرد آن در ورزش رقابتی است.
آنچه که به گونه فزایندهای اطمینان مربیان تربیتی ، پژوهشگران و مربیان ورزش را به خود جلب کرده است این است که شاخه روانشناسی ورزش یک علم است این علم رفتار انسانی در زمینه شرکت در ورزش و چگونگی تأثیرپذیری رفتار (عملکرد) از سه منبع اصلی را مطالعه میکند ورزشکار رهبر تیم (یعنی مربی ورزش) و محیطی که این افراد با هم کنش متقابل دارند.
ورزشکار
ورزش دوستان با حاضر شدن مشاهده کردن گوش دادن و خواندن درباره مسابقات علاقه صمیمانهای به تیمهای مورد توجه خود نشان میدهند رسانهها زمان شایان توجهی را صرف رویدادها و بازیکنانی میکنند که در آنها شرکت دارند.
گزارشگران و گویندگان در واکاویهای خود درباره عواملی که بر عملکرد اثر میگذارند پیچیدهتر شدهاند. آنها اغلب در تبیین دلایل احتمالی یک بازی بسیار خوب در موقعیتهای ورزشی، فراتر از توصیف یک شخص به عنوان «بازیکنی خوب» میروند اما بیشتر ورزش دوستان هنگام مشاهده بازی یا تلاش در شناخت عملکرد ورزشی به عوامل روانی مهم توجهی ندارند.
برای نمونه تنیس باز حرفهای جان مکنرو (John McEnroe) به سبب از جا در رفتن در زمین ورزش مورد انتقاد شدید واقع شده است. اما گفته است که خشم را به عنوان فنی روانی به کار میبرد تا روحیهاش را بالا برد . این کار از دید یک دانشمند ورزش شگفتانگیز نیست. به خوبی ثابت شده است که همه ورزشکاران دارای سطح کمال مطلوب هیجانی (برانگیختگی) هستند که اثر مسلمی بر کیفیت عملکرد آنان دارد ورزشکاران نمیخواهند که بیش از اندازه برانگیخته شوند بلکه میخواهند به قدر کافی تحریک شوند تا بهترین بازی خود را ارائه دهند. اعمال بازیکنان فوتبال در کنار یا داخل زمین قبل از بازی فریاد و هلهله تماشاگران و فعالیتهای دیگری که برای گرم کردن توسط ورزشکاران انجام میشوند همگی به منظور برقراری اثرات عاطفی مورد نظر قبل از مسابقه است. برای بسیاری از ورزشکاران راهبردهای خود انگیختگی (برای نمونه بالا بردن روحیه یا ابزار خشم) خواه به منظور جلب و برانگیختن پاسخ هواخواهی از سوی تماشاگران باشد یا نباشد بخش جدانشدنی آمادگی روانی و بالانگه داشتن عملکرد در سطح مطلوب است.
عامل مهم دیگر در موفقیت ورزشی، شخصیت فرد است آیا «گونهای شخصیت» وجود دارد که بتواند پیشبینی کننده کیفیت عملکرد ورزشی باشد؟ آیا مربی ورزش میتواند با استفاده از آزمون مداد و کاغذی موفقیت ورزشی را پیشبینی کند؟ آیا شخصیت ورزشکاران و غیر ورزشکاران بازیکنان زن و بازیکنان مرد و ورزشکاران ورزشهای مختلف با هم تفاوت دارند روانشناسان ورزش پژوهشهای شایان توجهی را به موضوع شخیصت در ورزش اختصاص دادهاند پاسخ به این پرسشها را که ممکن است موجب شگفتی شما شود میتواند در این نوشتار بیابید.
تفاوتهای فردی موضوع مهم دیگری درمطالعههای پژوهشی است که به دلایلی میپردازد که چرا ورزشکاران حتی هنگامی که مهارتهای مشابهی دارند از عملکرد متفاوتی برخوردارند. چرا برخی از بازیکنان با وجود تحمل فشار زیاد در ورزش موفق میشوند در حالی که برخی دیگر موفق نمیشوند چه عامل روانی رقیب پیوسته موفق را از رقیب کمتر موفق او متمایز میکند درباره این سوال آخر میتوان کتابی کامل نوشت برای نمونه قهرمان بکس سنگین روش پیشین مایک تایسون در توضیح اینکه چرا در پیروزی از رژیم ورزشی قبل از مبارزه خود چهار صبح از خواب بیدار میشود چنین گفته بود «زیرا که طرف مقابل چنین نمیکند من باید ثابت کنم که منضبطتر از رقیب هستم»
روانشناسان ورزش در زمینه وزشهای نوجوان که نوعا سن آنها بین 8 تا 13 سال است. در حال مطالعه اثرهای فعالیت رقابت آمیز هستند آیا کودکان ورزشکار باید برای جایزه رقابت کنند آیا ورزشکاران جوان نیازهای اجتماعی، عاطفی و روانی متفاوتی از ورزشکاران مسنتر و ماهرتر دارند اگر چنین است چگونه میتوان این نیازها را با مشارکت در ورزش سالم برآورده ساخت؟
عامل روانی مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد. انگیزش است چرا برخی از ورزشکاران از ورزشکاران دیگر با انگیزهتراند و سرچشمه انگیزش آنها چیست؟ چرا برخی نه به سبب انگیزش حاصل از عوامل خارجی مانند پاداش تایید دیگران یا پول بلکه به سبب سرگرمی و مطلوب بودن آن ورزش میکنند عوامل روانی که ورزشکاران را برمیانگیزند کدامند و چه عواملی ورزشکاران را انگیزشزدایی میکند؟
مربی ورزش
هنری میلر (Henry Miller) نمایشنامه نویس زمانی چنین نوشت «رهبر واقعی نیازی به هدایت کردن ندارد- او همین اندازه خشنود است که راه را نشان دهد و چنیناند مربیان کاری در ورزش هدف عمده رهبر تیم با وجود سرچشمههای استعداد بازیکنان و دانش آنها از بازی این است که مهارتهای ذهنی و بدنی ورزشکاران را به گونهای رشد دهد که به طور فردی و به عنوان یک تیم بتواند پیوسته به موفقیت دست یابند. مربی ورزش در ورزشهای تیمی چگونه میتواند کنش متقابل همه بازیکنان تیمی را سهولت بخشد به گونهای که بتواند هویت گروهی رضایت بازیکن و همبستگی گروهی را تقویت کند اما صبر کنید آیا واقعا تفاوتی میکند آیا برآوردن نیازهای پیوند گروهی و با هم بودن گروهی بازکنان ارتباط چندانی با موفق شدن یا نشدن تیم دارد آیا عملکرد بازیکنی از احساس رضایت او در بودن عضوی از تیم و یا داشتن و نداشتن دوستان نزدیکی در تیم تاثیر میپذیرد اگر تنها هدف مربی در ورزش برنده شدن باشد آیا لازم است درباره نیازهای اجتماعی و عاطفی ورزشکار نگران باشد نوشتار شایان توجهی از روانشناسی ورزش به این موضوع اختصاص یافته است که چرا رهبران ورزشی در صورت خواستن یک تیم موفق باید نگران موضوعهایی باشند که فراتر از عملکرد بازیکن میرود.
اما آیا همه مربیان ورزش از این موضوعهای روانی مهم آگاه هستند؟ در واقع مربیان ورزش به طور کلی با مشاهده و گوش دادن به مربیان دیگر (یا الگوگیری از مربیان دیگر) حرفه خود را میآموزند اما اغلب نیازهای شخصی ورزشکار قبل در طول و بعد از مسابقه مورد توجه قرار نمیگیرد.
شواهدی در دست است که نشان میدهد مربیان ورزش در حضور دیگران و به طور مکرر فضیلت انتقاد در ورزش را میستایند برای برخی مسلم شده است که بسیاری از مربیان ورزش در برابر حالت دیگران که تلاش میکنند الگوهای رفتاری مربیگری را تغییر دهند مقاومت میکنند.
برای نمونه مطالعهای که درباره مربیان ورزش دبیرستانها و کالجهای امریکا به عمل آمد نشان داد که 75 درصد آنها از مجله روان شناسی ورزش بیاطلاعند. این مجله اکنون مجله روانشناسی وزرش و تمرین نامیده میشود . اما اگرچه در حدود 1/8 درصد از مربیان مورد بررسی گفتند که هرگز به طور مستقیم با یک روانشناس ورزش کار نکردهاند 2/68 درصد آنها اظهار تمایل به این کار کردند البته به طور داوطلب وقتی پرسیده شد آیا مایلید برای چنین مشاورهای پول بپردازند 8/64 درصد جواب منفی دادند.
بنابراین چنین به نظر میرسد که نبود توجه به دادههای روانشناسی ورزش ممکن است ناشی از نبود آگاهی درباره آن باشد. از جنبه مثبتتر آن گزارشهای رسانهها و مقالههای مجلهها در سالهای اخیر به پذیرش فزاینده نیاز برای دخالتهای روانشناسی در ورزش رقابتی اشاره دارند.