اهداف و موضوعات مورد بحث در این فصل مباحث عمومى و مقدماتى تجزیه و تحلیل و طراحى سیستمها مورد بحث قرار مىگیرد.
خواننده با مطالعه این فصل در مىیابد که اصولاً سیستم چیست، چه خصوصیاتى دارد، داراى چه ابعادى است، چه انواعى دارد، ضرورت توجه به سیستم چیست و تحلیلگر سیستم کیست.
همچنین در این فصل پس از ارائه یک طبقه بندى براى انواع سیستمها، سیستمهاى مورد نظر این کتاب را که سیستمهاى سازمانى- انسانى هستند مورد بحث قرار مىدهد و برخى از خصوصیات اینگونه سیستمها را برمىشمرد.
سپس چگونگى پیدایش علم تجزیه و تحلیل سیستم و علومى که شالوده این علم را تشکیل دادند، مورد بررسى مختصر قرار مىگیرد.
پس از آن مطالبى کلى و کلیدى پیرامون فعالیتهائى که در تجزیه و تحلیل سیستم انجام مىشود بیان شده و خواننده در مىیابد، اصولاً تجزیه و تحلیل سیستم چگونه انجام مىشود.
تفاوتهاى دیدگاهها از علم تجزیه و تحلیل و دیدگاه این کتاب از علم تجزیه و تحلیل سیستم و نیز ارتباط فراروند تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم با فراروند مهندسى نرمافزار، در ادامه مورد بحث قرار خواهد گرفت و مهندسین نرمافزار جایگاه خود را در برخورد با مطالب این کتاب در مىیابند.
در انتها نیز مهمترین خصوصیت تجزیه و تحلیل سیستم که رهیافتى بودن آن است مورد بحث قرار گرفته و اهدافى که از تجزیه و تحلیل سیستم دنبال مىشود به همراه مفاهیم تفکر سیستمى به طور مختصر بیان مىشود.
نکات قابل توجه براى یادگیرى این فصل، دید اولیه و اساسى را به خواننده براى ورود به مباحث اصلى کتاب که در فصول آینده مطرح مىشود مىدهد و بسیارى از نکات کلیدى براى یادگیرى فصول آینده در این فصل مطرح مىشود.
پیشنهاد مىشود که مطالعه این فصل با دقت کافى انجام شود.
بحث پیرامون چگونگى پیدایش این علم، براى درک بهتر خواننده از مطالب و پیدا کردن دید کافى براى مباحث بعدى است.
به خاطر سپردن جزئیات این مباحث لزومى ندارد.
اما خواننده باید کلیات را تشخیص دهد.
فهرست 1-1- سیستمها در محیط اطراف ما 2-1- انواع سیستمها، سیستم هاى سازمانى-انسانى 3-1- سیر تحول و پیدایش علم تجزیه و تحلیل سیستم 4-1- نگاهى کلى به فراروند تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم 5-1- دیدگاهها از علم تجزیه و تحلیل سیستم 6-1- رهیافتى بودن تجزیه و تحلیل و طراحى سیستمها 7-1- اهداف عمومى تجزیه و تحلیل سیستم 8-1- تفکر سیستمى 1-1- سیستمها در محیط اطراف ما 1-1-1- سیستم سیستم کلمهاى است که براى گوش اغلب ما آشنا است.
از این عبارت هر روزه استفاده مىکنیم و یا به نحو غیر مستقیم با آن سر و کار داریم.
با نگاهى گذرا به محیط اطراف خود، سیستمهاى مختلفى را مشاهده مىکنید.
وقتى از خانه بیرون مىروید و وارد خیابان مىشوید، در خیابان اتومبیلها محدوده خاصى براى حرکت خود دارند و افراد پیاده نیز همینطور.
اتومبیلها در محدوده سواره رو از نیمه سمت راست مسیر حرکت مىکنند.
بدین ترتیب تصادفى بین اتومبیلهائى که خلاف جهت یکدیگر حرکت مىکنند رخ نمىدهد.
میانه خیابان با خط سفیدى مشخص شده است.
این خط در حالتهاى ممتد یا مقطع ایجاد مىشود و هر کدام از این حالتها، معناى خاصى براى رانندگان دارند.
افراد پیاده در پیادهروئى که معمولاً در دو حاشیه خیابان تعبیه شده حرکت مىکنند.
محل تقاطع مسیر افراد پیاده با خیابان بصورت خط کشى شده مشخص و براى رانندگان و عابران معناى خاصى دارد.
اتومبیلها براى حرکت و توقف در خیابانها از مقررات خاصى تبعیت مىکنند.
...
همه آنچه که گفته شد، از وجود سیستمى در مدیریت معابر و عابرین پیاده یا سواره حکایت مىکند.
البته ما هر روزه با چنین سیستمى سروکار داریم، اما ممکن است با دید یک سیستم به آن نگاه نکنیم.
اشتباه نکنید، این سیستم فقط مقررات راهنمائى و رانندگى نیست.
بلکه این مقررات فقط بخشى از این سیستم را تشکیل مىدهد.
عابرین، پلیس، اتومبیلها، خیابانها، چراغهاى راهنمائى، تعاریف و پیشفرضها، خطکشىها و ...
اجزاء دیگر این سیستم را تشکیل مىدهند و وقتى همه اینها دست به دست هم دهند و همه اجزاء، وظایف خود را به خوبى انجام دهند، آنوقت مىگوئیم این شهر سیستم عبور و مرور مناسبى دارد.
از خیابان عبور مىکنید و براى دریافت حقوق خود وارد بانک مىشوید.
در محوطه بانک چندین کارمند در محلهاى خاصى که طبق خصوصیات مشخص در کنار یکدیگر قرار گرفته حضور دارند.
بر بالاى سر هر یک از کارمندان تابلوئى نصب شده و وظیفه هر یک را مشخص مىکند.
هر یک از این کارکنان مشغول انجام دادن کار خاصى است.
به باجه پسانداز مراجعه مىکنید و دفترچه خود را ارائه مىکنید.
پس از رسیدن نوبت شما در صف انتظار، کارمند به مجموعهاى از کارتها که در کنار وى طبق نظم بخصوصى (که شاید براى شما چندان مشخص نباشد) چیده شده است مراجعه و کارتى را خارج مىکند.
سپس وى عملیاتى را روى کارت و دفترچه شما انجام داده و پس از پرسیدن مبلغى که مىخواهید دریافت کنید، برگهاى از دفترچه رإ؛ؤؤ به شما مىدهد تا امضاء کنید.
سپس وى پس از انجام عملیاتى دیگر، دفترچه را در جعبه باجه کنارى (صندوق) قرار مىدهد و ...
اینها هم همه نشانگر سیستم خاصى است که در بانک مورد نظر حکمفرما است.
گاهى اوقات در مقایسه بین دو بانک مختلف، مىگوئید فلان بانک کار را سریعتر انجام مىدهد یا بهمان بانک بهتر است.
معیار شما براى بهتر بودن یک بانک چیست؟
احتمالاً خواهید گفت، انجام سریعتر کار، ارائه خدمات بیشتر، نظم، احترام و ادب کارکنان و ...
اما در یک جمع بندى ممکن است به این نتیجه برسید که بانکى که سیستم بهترى داشته باشد، همه اینها را بدست خواهد آورد.
پس بانکى بهتر است که داراى سیستم بهترى باشد.
2-1-1- سیستمهاى پیچیدهتر و متشکل از زیر سیستمها سیستم عبور و مرور و سیستم بانک سیستمهائى هستند که مکانیزم عملکرد آنها تا حد بسیار زیادى براى شما روشن است.
اما شما ممکن است با سیستمهاى پیچیده ترى هم سروکار داشته باشید.
بیائید به یک سفر شما با هواپیما نگاه کنیم.
فرض کنید قصد مسافرت دارید و مىخواهید از هواپیما براى مسافرت استفاده کنید.
به دفتر مسافرتى خود مىروید و به کارمند مربوطه، زمان و مقصد سفر خود را اعلام مىکنید.
وى با استفاده از کامپیوتر خود، نزدیکترین زمان و مسیرهاى میانى را مشخص کرده و به شما اعلام مىکند.
شما نیز یکى از پروازها را انتخاب کرده و وى بلیط این پرواز را با دریافت وجه مربوطه براى شما صادر مىکند.
وى همچنین صدور بلیط شما را در سیستم کامپیوترى خود که وصل به سیستم کامپیوترى مرکزى هواپیمائى است، اعلام مىکند تا جاى شما در آن پرواز محفوظ بماند.
در تاریخ مقرر به فرودگاه مىروید.
ابتداى درب ورودى فرودگاه، کیف و ساک شما را در دستگاهى قرار داده و آنرا بازرسى مىکنند و شما را نیز مورد بازرسى بدنى قرار مىدهند.
سپس به محل تحویل بار رفته از بین باجههاى مختلف تحویل بار، شماره پرواز خود را در یکى از باجهها شناسائى مىکنید و بلیط خود را به آن باجه ارائه کرده و بار خود را تحویل مىدهید.
کارمندى که در آن باجه ایستاده است، تکهاى از یک برچسب را بر دسته ساک شما چسبانده و تکه دیگرى را بر روى بلیط شما مىچسباند.
اگر دقت کنید، شماره روى هر دو تکه برچسب یکسان است.
سپس وى ساک شما را روى ریلى که دهها ساک دیگر بر روى آن درحال حرکت است قرار داده و ساک از محوطه خارج مىشود.
او به شما کارت پروازى مىدهد که با رنگ خاصى مشخص شده و شماره صندلى شما بر روى آن نوشته شده.
شماره دیگرى نیز بر روى آن نوشته شده که شماره سریال کارتها است.
اگر بخواهیم به همین صورت تنها جزئیات سفر شما با هواپیما را شرح دهیم، سراسر این کتاب تنها به همین موضوع اختصاص پیدا خواهد کرد.
همه این موارد نشان دهنده وجود زیر سیستمهاى مختلفى است که در یک فرودگاه، پرواز هواپیماها را پشتیبانى و مدیریت مىکند.
به عبارت دیگر، سیستم فرودگاه و هواپیمائى، از چندین زیر سیستم مختلف ساده یا پیچیده تشکیل شده است.
یک زیر سیستم وظیفه ذخیره جا و صدور بلیط را بر عهده دارد.
زیر سیستم دیگر بازرسى و امنیت پرواز، دیگرى کنترل بلیط و صدور کارت پرواز، دیگرى جمعآورى، حمل و توزیع بار.
برخى دیگر از این زیر سیستمها عبارتند از : زیرسیستم نگهدارى تاسیسات فرودگاه.
زیرسیستم حمل و نقل مسافران در محوطه پرواز.
زیرسیستم نظافت محوطه فرودگاه.
زیرسیستم بازبینى فنى هواپیماها.
زیرسیستم تامین منابع و سوخت هواپیما.
زیرسیستم نظافت داخل هواپیما.
زیرسیستم تامین تغذیه پرواز مسافران.
زیرسیستم کنترل و هدایت پرواز (برج مراقبت).
زیرسیستم ایمنى باند پرواز.
زیرسیستم جلوگیرى از ورود پرندگان به باند پرواز.
....
تعداد این زیر سیستمها بسیار زیاد است.
هر یک وظیفه خاصى را بر عهده دارد.
اما نکته بسیار مهم در آن است که تمام این زیر سیستمها با نظم بسیار زیاد، با هم هماهنگ هستند.
اگر از شما سئوال کنند که کدامیک از این زیر سیستمها داراى اهمیت زیادى است، ممکن است بگوئید زیرسیستم کنترل و هدایت پرواز (برج مراقبت).
پاسخ شما درست است.
زیرا جان همه سرنشینان، به هدایت درست این زیرسیستم بستگى دارد.
اما باقى زیرسیستمها نیز اهمیت کمى ندارند.
اگر یکى از زیر سیستمهاى به نظر کم اهمیت، مثلاً زیر سیستم حمل بار مسافران، دچار اشکال شود و کار خود را به خوبى انجام ندهد، فعالیت باقى زیر سیستمها نیز دچار اختلال مىشود.
همه در هواپیما منتظر نشسته و همه چیز آماده است، بجز بار.
بسیارى از اوقات تاخیرهائى که در پروازها بوجود مىآید، ناشى از تاخیر عملکرد یکى از این زیرسیستمهاى به ظاهر کماهمیت است.
از طرف دیگر، در همان هنگامى که آن کارمند، بار شما را روى ریل قرار مىدهد، چندین ساک و چمدان و بسته دیگر نیز از باجههائى که مقصد پرواز آنها شهر دیگرى است روى همان ریل قرار مىگیرد.
تفکیک بستهها چگونه انجام مىگیرد.
چقدر عصبانى خواهید شد، اگر در مقصد اصفهان پیاده شده و متوجه شوید که ساک شما اشتباها به شیراز فرستاده شده است!
3-1-1- اهمیت سیستم به نظر شما، آیا بدون وجود یک سیستم منظم، دقیق و حساب شده، مىتوان یک فرودگاه را مدیریت نمود؟
فرض کنید که به شما سرمایه کافى براى تاسیس یک فرودگاه بینالمللى را بدهند و بگویند هر کجا که خواستید این فرودگاه را بسازید و به هر گونه که خواستید سازماندهى کنید (البته فقط فرض کنید!).
آیا با ساختن چند سالن و اسفالت کردن یک تکه زمین به عنوان باند و استخدام چند کارمند کار تمام مىشود؟
آیا اگر این فضا نیز ساخته شد و کارمندانى را استخدام کردید، مىتوانید این کارمندان را سازماندهى کنید؟
مثلاً به دهنفر بگوئید شما بارها را حمل کنید، دهنفر دیگر را مامور امنیت کنید، بیست نفر را مامور برج مراقبت کنید و ...
من که حاضر به مسافرت از چنین فرودگاهى نخواهم بود، شما را نمىدانم!
چون احتمال دارد که چند روز براى سوار شدن به هواپیما در این فرودگاه معطل بمانم و آخر سر بجاى جده، سر از آنکارا در بیاورم.
تازه اگر هواپیما اشتباها وارد سالن ترانزیت نشود!
کجاى کار ایراد دارد؟
مگر فرودگاه شما ساختمان و باند و کارمند و تجهیزات ندارد؟
چرا دارد.
مگر فرودگاه شما سرمایه کافى ندارد؟
پس عیب کار از کجاست؟
حدس شما درست است، عدم ایجاد سیستم.
شما همه چیز را فراهم کردهاید بجز سیستم.
و بدون سیستم هیچکدام از این تجهیزات و پرسنل و ساختمان قابل استفاده نخواهد بود.
حتى سیستم باید قبل از اینها تهیه شود.
سیستم است که مشخص مىکند که باند چگونه باید باشد، سالنهاى ترانزیت و سالنهاى تعمیر هواپیما کجا باید باشند، مشخصات هر یک از سالنها چگونه باید باشد و ...
اشتباه نکنید، سیستم مهندسى راه و ساختمان نیست.
مشخصات فنى باند و ساختانها توسط مهندسین راه و ساختمان تعیین مىشود، جهت باند توسط کارشناسان هواشناسى، عرض باند توسط کارشناسان هوافضا و ...
ولى اینکه باند و ساختمانها چه نسبتى به هم داشته باشند، کجا بنا شوند و امثال آن بر عهده یک کارشناس سیستم است.
ممکن است مشخصات فنى باند و ساختمانها بسیار درست ایجاد شده باشد، اما براى عبور دادن مسافران و رسیدن به پارکینگ هواپیما مجبور شویم از باند عبور کنیم.
یا اینکه براى بردن هواپیماها از پارکینگ به آشیانه و یا سالن تعمیرات، مجبور به عبور از جلو سالن ترانزیت و از داخل پارکینگ اتومبیلهاى مسافران باشیم.
چقدر تعجب مىکنید اگر ببینید یک بوئینگ 747 در کنار اتومبیل شما در پارکینگ فرودگاه "پارک" شده باشد!
سازماندهى پرسنل، فعالیتها، زیر سیستمها و همه و همه اینها توسط ایجاد یک سیستم مناسب در چنین فرودگاهى انجام مىشود.
سیستم، همه چیز یک فرودگاه و یک سازمان است.
شاید در نظر اول زرق و برق تجهیزات، هواپیماها و سالنها بیشتر به چشم آید تا سیستم.
اما در اصل همه چیز در آن سیستم خلاصه مىشود.
اگر سیستم فرودگاه از هم بپاشد، هیچیک از تجهیزات و سالنها و ...
بکار نخواهد آمد.
شما نیز در صورتى که بخواهید چنین فرودگاهى را بنا کنید، بهتر است ابتدا یک تیم تجزیه و تحلیل سیستم از افراد زبده را تشکیل داده و سیستم فرودگاه را تهیه کنید، سپس نسبت به خرید زمین و ساخت ساختمان آن اقدام کنید.
متاسفانه ممکن است با نقیض مطالبى که بیان شد نیز مواجه شوید.
احتمالاً سازمانها و اداراتى را دیدهاید که با روش ساخت همان فرودگاه مورد بحث، سازماندهى شده و مشغول به کار هستند.
ارباب رجوع و مشترى سرگشته که در انتخاب سازمان یا اداره مربوطه اختیارى ندارد و به نوعى مجبور به مراجعه به آن سازمان است، بین اتاقها و میزها و طبقات مختلف سرگردان و اینطرف و آنطرف مىرود.
کارمندان هم خود نمىدانند که چه باید بکنند، از وظایف و اختیارات خود به خوبى اطلاع ندارند و ...
همه اینها نشانه عدم وجود سیستم مناسب است.
این سازمانها با تعیین یک مدیر و استخدام چند کارمند فعالیت خود را آغاز مىکنند و در همان ابتداى کار، مدیر هر کارمند را مامور انجام کارى مىکند و بدین ترتیب فعالیت سازمان، بدون هیچ بررسى و هیچ ارزیابى شروع مىشود و سالیان سال هم به همان وضع ادامه پیدا مىکند.
در حین کار، هرکجا مشکلى پدیدار شد، با تغییر یک فرم یا ایجاد یک فرم دیگر مشکل را ظاهراً بر طرف مىکنند.
در چنین سازمانهائى صدها فرم و برگه مختلف وجود دارد که برخى اوقات هیچیک از پرسنل نمىداند که یک فرم بخصوص چرا باید تکمیل شود، و از آن چه استفادهاى مىشود.
بایگانىها از انبوهى از فرمها و پروندههائى که هرگز خوانده نمىشود پر شده است.
هر روزه ارباب رجوعهائى را مشاهده مىکنید که از این اتاق به آن اتاق سرگردانند و از انجام نشدن کار خود گلایه مىکنند.
افرادى را مشاهده مىکنید که سالها است پیگیر انجام یک کار نه چندان پیچیده هستند.
ممکن است فردى را مشاهده کنید که پیگیر پروندهاى که پدربزرگ وى تشکیل داده است باشد، و هنوز این پرونده به نتیجه نرسیده باشد.
این یک شوخى نیست و مثالهاى واقعى از آن وجود دارد.
همه این سختى کار و این چرخههاى پایان ناپذیر و این هفتخوانها را عادى، و جزء طبیعت کار ادارى مىدانند.
اما در حقیقت چنین نیست.
عدم وجود سیستم مناسب است که وضع را به چنین شکلى درآورده است.
اهمیت ندادن به سیستم و گاه اصولاً عدم اطلاع از موجودیتى به نام سیستم، سازمان را گریبانگیر چنین مشکلاتى مىکند.
4-1-1- مسئله پیچیدگى و نیاز به سیستم سیستمهاى مختلف داراى پیچیدگىهاى مختلفى نیز هستند.
سیستم عبور و مرور یک شهر بزرگ در مقایسه با سیستم عبور و مرور یک روستا بسیار پیچیدهتر و داراى مشکلات بیشتر است.
و همینطور سیستم کنترل فرودگاه و هواپیمائى، بسیار پیچیدهتر از سیستم یک تعاونى اتوبوسرانى در یک شهرستان کوچک است.
هر چه پیچیدگى سیستم افزایش پیدا مىکند، نیاز آن سازمان به سیستم منظمتر، منسجمتر و حساب شدهتر بیشتر مىشود.
به عبارت دیگر، وجود یک سیستم کارا و دقیق براى یک سازمان داراى ساختار پیچیده، اهمیت بسیار زیادترى از یک سازمان با ساختار ساده دارد.
5-1-1- تجزیه و تحلیل سیستم، تحلیلگر سیستم قصد ما از بیان مطالب مطرح شده در این کتاب، آشنائى خواننده با فنونى است که چگونگى بررسى و ایجاد و سازماندهى یک سیستم صحیح را در یک سازمان مشخص مىکند.
این فنون، فنون "تجزیه و تحلیل و طراحى سیستم"، و شخصى که این فنون را بکار مىگیرد، "تحلیلگر سیستم" نامیده مىشوند.
هدف یک تحلیلگر سیستم، بررسى و ایجاد سیستمى است که بتواند فعالیت یک سازمان را هدایت و سازماندهى کند.
یک تحلیلگر سیستم یا یک سیستم جدید را براى سازمانى جدید (نظیر همان فرودگاه در دست ساخت)، ایجاد مىکند و یا سیستمى را که در یک سازمان در حال کار وجود دارد اصلاح کرده و سیستم مناسبى را جایگزین آن مىکند.
در فصول آینده تعاریف دقیقترى از سیستم و تحلیلگر سیستم ارائه خواهیم کرد.
2-1- انواع سیستمها، سیستمهاى سازمانى-انسانى 1-2-1- تنوع سیستمها سیستمها محدود به سیستمهائى که در سازمانها و فرودگاهها وجود دارند نمىشود.
اتومبیل شما سیستم کامل و پیچیدهاى است.
این سیستم از زیر سیستمهاى مختلفى تشکیل مىشود.
یک زیر سیستم وظیفه سوخترسانى را برعهده دارد، زیر سیستمدیگر برق را به موتور مىرساند.
زیر سیستم دیگر عمل احتراق را کنترل مىکند.
یک زیر سیستم تهویه هواى داخل اتاق را کنترل مىکند و ...
به بدن خود نگاه کنید.
بدن شما یک سیستم بسیار پیچیده است و از زیر سیستمهاى پیچیده دیگرى تشکیل مىشود.
زیر سیستم جریان خون، زیر سیستم تنفس، زیر سیستم اعصاب، زیر سیستم کنترل حرکت، زیر سیستم بینائى و ....
همه اینها در کنار یکدیگر، بعلاوه روح، انسان را تشکیل مىدهند.
چرخه حیات طبیعت، حرکت روز و شب و تولد و مرگ موجودات زنده و حرکت چرخه اکوسیستم، ارتباط گیاهان و جانواران و نقش هر یک از آنان در این چرخه، همه نشان از وجود سیستمى بسیار دقیق و منظم را مىدهد.
خداوند حکیم در کتاب مبین انسان را به تعقل در آن (و کشف سیستم و پدید آورنده آن) دعوت مىکند : "ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الیل و النهار و الفلک التى تجرى فىالبحر بما ینفع الناس و ما انزل الله من السماء من ماء فاحیا به الارض بعد موتها و بث فیها من کل دابه و تصریف الریاح و السحاب المسخر بین السماء و الارض لایات لقوم یعقلون" {P - سوره مبارکه بقره، آیه 164.
همچنین ببینید : آل عمران 190، انعام 73، یونس 3، هود 7، انبیاء3، فرقان 2، عنکبوت 44، روم 8.
P} "محققا در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و شد شب و روز، و کشتیهائى که در دریا به سود مردم در حرکتند، و آبى که خداوند از آسمان نازل کرده، و با آن زمین را پس از مرگ زنده نموده، و انواع جنبندگان را در آن گسترده، و در تغییر مسیر بادها و ابرهائى که میان زمین و آسمان مسخرند، نشانههائى است براى مردمى که عقل دارند و مىاندیشند." کهکشانها و کل جهان خلقت، بیانگر سیستم بسیار عظیمى است که بصورت منظم و کاملا دقیق و حساب شده و تابع قوانین و مقررات خاص ایجاد شده است.
نظریه انبساط و انقباض جهان حاکى از سیستمى است که کل جهان و کهکشانها را از یک ماده اولیه خلق و منبسط نمود، و زمانى این انبساط معکوس گردیده و انقباض آغاز مىشود و کل جهان به سمت همان ماده اولیه باز مىگردد : "یوم نطوى السماء کطى السجل للکتب کما بدانا اول خلق نعیده وعدا علینا انا کنا فاعلین" {P - انبیاء P 104} "در آن روز که آسمان را چون طومارى در هم مىپیچیم، همان گونه که آفرینش آن را آغاز کردیم، آنرا باز مىگردانیم، این وعدهاى است بر ما و قطعاً آنرا انجام خواهیم داد." خانواده شما نیز داراى سیستم خاصى است.
این سیستم نمونه یک سیستم اجتماعى است.
روابط بین افراد، وظایف هر یک، مقررات و آئیننامههاى ننوشته ولى درحال اجرا، بعلاوه اعضاء خانواده این سیستم را تشکیل مىدهند.
آموزش در یک دانشگاه از طریق یک سیستم انجام مىشود، روالهاى ثبتنام، انتخاب واحد، حذف و اضافه و فارغ التحصیلى، از جمله روالها و زیر سیستمهاى این سیستم هستند.
حتى گداها هم براى خود سیستم خاصى دارند.
اگر شخصى بدون در نظر گرفتن این سیستم، و تنها با پوشیدن یک لباس ژنده و کثیف به گدائى بپردازد، احتمالاً کتک سختى از سایر گدایان منطقه خواهد خورد!
وى باید تابع سیستم آنها باشد.
پس هر چیز از کل جهان هستى گرفته تا یک سلول، از سیستم یک کشور و دولت گرفته تا سیستم یک باجه پستى با یک نفر کارمند و از سیستم اجتماعى جهان گرفته تا سیستم خانواده شما، همه داراى یک سیستم هستند.
حتى آن سازمانى که بحث آن شد و آن فرودگاه تازه ساز نیز داراى سیستم است.
منتهى سیستم آن به نحو مطلوب و حساب شده ایجاد نشده است.
ما در میان میلیاردها و یا بىنهایت سیستم قرار گرفتهایم.
2-2-1- طبقه بندى سیستمها سیستمها داراى انواع متفاوتى هستند، یک طبقه بندى از سیستمها مىتواند به شکل زیر باشد : {P - البته طبقه بندى ارائه شده، فقط براى درک بهتر مفاهیمى است که قصد انتقال آن را داریم.
در این مورد تاکنون هیچ طبقهبندى جامعى که همه آنرا به صورت قطعى پذیرفته باشند ارائه نشده است (یا حداقل نویسنده از وجود آن اطلاعى ندارد).
طبقهبندىهاى دیگرى هم در این زمینه به نظر نویسنده مىرسد که شاید از برخى موارد کاملتر و جامعتر از این طبقهبندى باشد، اما طرح آنها ما را از بحث اصلى دور خواهد ساخت.
P} سیستمهاى طبیعى (مثل سیستمهاى بیولوژیک و اکولوژیکى و کهکشانها).
سیستمهاى مصنوعى (ابزارها، پلها، سیستمهاى سازمانها، سیستمهاى ریاضى) سیستمهاى سختافزارى {P - با سیستمهاى سختافزارى و نرمافزارى کامپیوترى اشتباه نشود.
سختافزار در بعد کلى آن شامل تجهیزات و لوازم داراى بعد فیزیکى مىشود و نرمافزار، شامل مستندات، نوشتهها، روابط، مقررات، برنامهها و امثال آن مىگردد.
P} سیستمهاى الکتریکى - مکانیکى (موتور اتومبیل).
سیستمهاى الکترونیکى (رادیو).
سیستمهاى تاسیسات.
سیستمهاى ساختمانى (معمارى و راهوساختمان).
سیستمهاى نرمافزارى سیستمهاى اجتماعى (خانواده، فرهنگاجتماع، ارتباطاتاجتماعى و...).
سیستمهاى سازمانهاى انسانى سیستمهاى مدیریت کلان (دولتى، قوانین، برنامهریزىملى، ...).
سیستمهاى مدیریت خرد (اداره، شرکت، موسسه، سیستمهاى انسان - ماشین و صنعتى).
با دقت به این طبقه بندى ارائه شده، تا حد زیادى جایگاه سیستمهاى مورد بحث در این کتاب مشخص مىشود.
بحث ما در این کتاب نه در مورد سیستمهاى مکانیکى است و نه در تجزیه و تحلیل سیستمهاى اجتماعى.
ما در مورد سیستمهائى صحبت خواهیم کرد که در یک سازمان متشکل از عوامل انسانى مورد استفاده قرار مىگیرد.
سازمانهاى متشکل از عوامل انسانى، سازمانهائى هستند که انسانها و روابط بین آنها مهمترین عناصر سازمان و سیستم را تشکیل مىدهند.
این سازمانها مىتوانند یک سازمان ادارى، یک شرکت یا موسسه تجارى و حتى یک مجموعه نظامى باشند.
در چنین سیستمهائى دو عنصر داراى اهمیت است و سیستم بر محور این دو عنصر شکل مىگیرد، سازمان و انسان.
این سیستمها از دیدگاه خارجى با سازمانى مواجه هستند که هدف سیستم، رساندن این سازمان به اهداف خود مىباشد.
به عبارت دیگر هدف سیستم در هدف سازمان خلاصه مىشود.
از طرفى دیگر این سیستمها با انسانها سروکار دارند و مهمترین موجودیت و پرتنشترین و پیچیدهترین عنصرى که سیستم با آن مواجه است انسانها هستند.
در یک اتومبیل انسان به عنوان راننده نقشى اساسى دارد.
ولى نقش انسان در این اتومبیل در مقایسه با یک سازمان ادارى با 50 نفر پرسنل چندان زیاد نیست.
در اتومبیل کلیه فعالیتهاى سیستمها بصورت مکانیکى والکتریکى کنترل مىشود و راننده تنها با گرداندن فرمان و فشار روى پدالهاى گاز و ترمز آنرا هدایت مىکند.
امادر یک سازمان با 50 نفر پرسنل، کلیه فعالیتها به واکنشهاى افراد مختلف وابسته است و افراد هستند که فعالیت سازمان را انجام مىدهند.
به همین دلیل سیستمهائى که در این کتاب مورد بحث قرار مىگیرد را سیستمهاى سازمانى - انسانى مىنامیم.
این سیستمها داراى خصوصیاتى هستند که در طول این کتاب بتدریج با این خصوصیات آشنائى بیشترى پیدا مىکنیم.
3-2-1- واکنش انسانها در پذیرش تغییرات در سیستمها یکى از مهمترین خصوصیات سیستمهاى سازمانى - انسانى که این سیستمها را از سایر سیستمها متمایز مىکند، واکنش انسانها در پذیرش تغییرات است.
آیا هیچگاه اتومبیل را دیدهاید که وقتى لاستیک آنرا تعویض مىکنید به شما اعتراض کند و بگوید "من فقط با همان لاستیک سابق کار مىکنم!"؟
یا وقتى بخواهید رنگ آنرا تغییر دهید به شما اعتراض کند؟
قطعاً اینطور نیست، مگر آنکه خیالاتى شده باشید.
اما سیستمهائى که با انسانها سروکار دارند چنین مشکلى را دارند.
بسیارى از انسانها با تغییرات مقابله مىکنند و پذیرش روشهاى نو و کنار گذاشتن روشهاى قدیمى، از نظر آنان خطائى است که جوانان همواره مرتکب مىشوند.
اینکار از نظر آنان شکستن سنتهاى پیشینیان و افرادى است که از نظر آنان پیراهن بیشترى در این کار پاره کردهاند.
این مقابله همواره وجود داشته است.
"آیا آمدهاى تا ما را از آنچه پیشینیان را بر آن یافتیم منصرف کنى؟" {P - یونس P 78} "مىگویند : »آنچه از پدران خود یافتهایم ما را بس است«، آیا اگر پدران آنها چیزى نمىدانستند و هدایت نیافته بودند (،باز از آنان پیروى مىکنند)؟" {P - مائده P 104} از طرف دیگر انسانها بر خلاف ادوات مکانیکى و الکترونیکى که تطابق با محیط چندان مفهومى براى آنها ندارد، با محیط اطراف خود خو گرفته و خود را با آن تطبیق مىدهند.
نمىتوان انسانى را که به زندگى در یک روستاى خوش آب و هوا عادت کرده، بطور ناگهانى به شهرى شلوغ و پر سروصدا بیاورید تا در آنجا ساکن شود.
همانطور که نمىتوان یک شهرنشین را که به امکانات و سروصداى شهر عادت کرده براى زندگى به روستا ببرید.
به همین دلیل نیز افرادى که در یک سیستم قدیمى و معیوب و کند، سالیان درازى فعالیت کردهاند، به سادگى سیستمى پرزرق و برق و پر تحرک را که از ادوات و تجهیزات جدیدى استفاده مىکند نمىپذیرند.
و بزرگترین مشکل یک تحلیلگر سیستم همین موضوع است.
آنها از برخورد با سیستم جدید واهمه دارند، و این ترس ممکن است منجر به درگیر شدن با تحلیلگر و مقابله با فعالیتهاى وى نیز بشود.
بدین لحاظ تحلیلگر سیستم، نه تنها باید در زمینه سیستم مسلط باشد و بتواند سیستم را بطور مناسب بررسى و طراحى کند، بلکه باید بتواند به گونهاى با افراد و انسانها برخورد نماید که اعتماد آنها جلب شده و بتواند این واهمه از تغییر را از بین ببرد.
یک تحلیلگر مانند پزشکى است که با برخورد روانشناسانه و دوستانه، نه تنها بیمار خود را راضى مىکند که زیر تیغ تیز جراحى وى قرار گیرد، بلکه بیمار از انجام این عمل و اینکه توسط چنین پزشکى مورد جراحى قرار گرفته احساس خشنودى مىکند.
همانطور که آن پزشک تنها بر ساختمان بدن و بیماریهاى آن تسلط ندارد، بلکه روحیات بیمار خود را نیز مد نظر داشته و به آن اهمیت کافى مىدهد، تحلیلگر نیز باید علاوه بر تسلط کافى به سیستم و چگونگى طراحى آن، چگونگى برخورد با انسانها را به نحو مطلوب بداند و خصوصیات آنها را به خوبى بشناسد.
تحلیلگرى که همچون برخى پزشکان با چند دستیار گردن کلفت، بر سر بیمار بدبخت ریخته و دست و پاى او را گرفته و وى را براى عمل جراحى بیهوش کنند، هرگز موفق نخواهد شد تا سیستم یک سازمان را مورد اصلاح قرار دهد.
3-1- سیر تحول و پیدایش علم تجزیه و تحلیل سیستم با رشد قدرت تفکر و سازماندهى انسان، در طى قرون متمادى، شناخت انسان نسبت به روش انجام فعالیتها و سازماندهى، روز به روز بیشتر شد.
در طى گذر انسان از عصر شکار که در آن مدیریت مبتنى بر قدرت مستقیم و آمرانه بود، به عصر کشاورزى، عصر صنعتى و سپس عصر فراصنعتى که بتدریج مدیریت تخصصى جاى اعمال قدرت مستقیم را گرفت و اهمیت دانش بتدریج افزایش یافته و اهمیت مهارت بازو وفعالیتهاى دستى کاهش پیدا کرد، علم سیستم به عنوان یکى از مبانى این تحولات، رشد چشمگیرى پیدا کرد (شکل 1-1).
در این میان مدیریت با گذر از روشهاى آمرانه در سطوح خانواده و سپس تشکیلات قبیلهاى و تشکیلات حکومتى، به روشهاى مبتنى بر تخصص و دانش در مدیریت و سازماندهى اقتصادى و ادارى دست یافت (شکل 2-1).
منسیوس نویسنده چینى در 500 قم معتقد بود بکار بردن سیستم و استفاده از متدولوژى صحیح و ایجاد مدلهاى منظم، لازمه مدیریت است [مکم75].
یونانیان باستان جزئیات کار را مورد مطالعه قرار دادند و از آن براى افزایش کارائى بوسیله موسیقىهاى ریتمدار استفاده مىکردند.
برنامهریزى در عهد قدیم و سازماندهى، نشاندهنده وجود اعتقاد به ماهیت سیستم بوده است.
هر چند که در آن زمان روشهاى کلاسیک و مدونى براى سازماندهى بوجود نیامده بود، و مطالعهاى بر چگونگى انجام فعالیتها و چگونگى سازماندهى انجام نشده بود، ولى این موضوع به معناى عدم وجود سیستم و عدم سازماندهى نبود.
سازمانهاى تجارى در دنیاى قدیم و اداره آنها همه نشان از بکارگیرى و آشنائى با سیستم بود.
حرکتهاى عظیمى که در دنیاى قدیم انجام شده است، بدون ایجاد سیستم بسیار منظم و ایجاد سازمانى عظیم عملى نبوده است.
مواردى چون ساخت اهرام مصر، و لشگرکشى کوروش با چند میلیون سرباز، با در نظر گرفتن دانش و تجهیزات و وسائل آن موقع یک اعجاز به حساب مىآید.
تصور آنکه با آن سطح از دانش و ملزومات، چنین کارى در امروز انجام شود، براى مدیران و فرماندهان ارشد امروزى بسیار مشکل است.
1-3-1- نظریه مدیریت علمى سیستم خط تولید در اولین بار در کارخانه کشتىسازى ونیز تشکیل شد.
آنها سیستم انباردارى خاصى را ایجاد نمودند و ساخت وسائل و قطعات کشتى به صورت استاندارد در آمد.
به صورتى که این قطعات در ساخت تمام کشتىهاى مشابه مورد استفاده قرار مىگرفت و این شاید اولین حرکت در جهت ایجاد یک استاندارد بود.
از 1800 به بعد عواملى نظیر افزایش راندمان و کاهش هزینه و ...
در انقلاب صنعتى، باعث شد تا نیاز به مدیریت علمى و شناخت سیستمها ایجاد شود و دانشمندان مختلفى از جمله تیلور، دستورالعملهائى را براى این موارد ابداع نمایند.
باید سرعت کار ماشینها با نوع کارى که بوسیله آنها انجام مىشود، هماهنگ باشد.
براى این منظور، هر قسمت از کار به اجزاء کوچکتر تقسیم مىشد و هر جزء توسط یک شخص معین یا ابزار یا ماشین مخصوص انجام مىشد.
به این ترتیب استانداردهائى براى تعیین زمان انجام هر کار بوجود آمد.
نظریه مدیریت علمى تیلور در 1878 شکل گرفت و کامل شد.
تیلور متوجه شد، وظیفه مشخصى براى مدیریت کارخانههاى صنعتى وجود ندارد و روشى خاص براى تشویق کارگران به منظور افزایش کارائى دستگاههاى صنعتى موجود نیست.
مدیران براى حل مسائل و مشکلات روزانه، یا طرح برنامههاى آینده، از یک روش منظم و سیستماتیک علمى، تبعیت نمىکنند و براى تعیین روش صحیح کار، تشخیص وسایل و ابزارهاى کار و استاندارد زمان انجام کار، معیار و ضابطهاى وجود ندارد.
همه اینها منجر به پدید آمدن مدیریت علمى شد.
در یک جمع بندى اصول و مکانیزم مدیریت علمى و روش اعمال این مدیریت را مىتوان در موارد زیر دانست : مطالعه و تفکیک اجزاى مختلف و تعیین بهترین و کوتاهترین روش انجام کار و تحقیق و تجزیه و تحلیل مداوم.
استاندارد و یکنواختکردن ابزار کار و تهیه دستورالعملها.
انتخاب دقیق و آموزش صحیح کارکنان.
ایجاد محیط مناسب براى همکارى کارکنان.
برقرارى سیستم امنیت شغلى و حقوقى براى کارکنان.
تقسیم مساوى و هماهنگ کار.
ضرورت اعمال سرپرستى تخصصى.
ایجاد سیستم منظم برنامهریزى.
ایجاد ضوابط کنترل.
نکته بسیار مهم در روشهاى تیلور آن بود که توجه، بیشتر به جنبههاى فیزیکى و مکانیکى بود و به جنبههاى انسانى کمتر توجه مىشد.
این موضوع بخصوص در بکارگیرى این روشها (که امروزه تحت عنوان روشهاى کلاسیک شناخته مىشود) در سازمانهاى انسانى و ادارات و حتى در صنایع مشکلاتى را ایجاد مىکرد.