اقتصاد DFSS – کیفیت بازرگانی – شش سیگما: لغات کلیه ی یک معامله درمورد پیش قدمی شش سیگما GE نوشته شده است.
در حقیقت آن در روابط به سمت نابودی پیش رفته است.
به هرحال تاکنون بعضی از مواد منتشر شده در مورد تجربه های شش سیگما GE درست شده است، بعضی ها از منابع دستی ثانویه به سومیه قابل سوال نوشته شده است وبه به شدت در زمان نام کلسنی اشاره شده است.
جذاب ولی داستان وتخیل مخض هدف این گزارش گسترش یک حساب دسته اول وشخصی از تلاشهای شش سیگما GE ، از آن ابتدا می باشد.
همه نظرات بیان شده نظرات شخصی مولف است ونباید با سمینار GE ترکیب شود.
معرفی: یک معامله در مورد پیش قدمی شش سیگما عمومی الکتریکی نوشته شده است.
در حقیقت به سوی نابودی پیش رفته است شدیدا در اواسط .
به هر حال تاکنون بعضی از مواد منتشر شده در مورد تجربه های سیگما شش GE درست شده است، بعضی ها از منابع دستی ثانویه یا سومیه قابل سوال نوشته شده است وبه شدت در رمان تان کلسنی خوانده شده است، دلربا واما افسانه پاک به نظر می رسد که هر شخصی در اتفاقات افتاده در G E ماهر است وجداکردن حقیقت از دروغ مشکل می آید.
به عنوان مثال خوانندگان کتابهای مدیریت عمومی ومتون شش سیگما ممکن است تصمیمات نادرستی در موارد زیر بگیرند: بازخرید کردن شش سیگما G E آسان است در حالیکه نیست.
رایزنهای خارجی به ما نشان داد تاچگونه هرچیزی را انجام دهیم در حالی که نشان نداد.
کاربردهای طراحی وغیر ساختی در آغاز مطرح شدند آنها بعدا آمدند.
G E هیچ اشتباهی در راه خود انجام نداد.
آن انجام داد.
من در حال تهمت زدن به مولفین قبلی با خراب کردن حقائق نیستم ویا گمراه کردن خواننده های حاضر ، برعکس، بیشتر مولفین تمایل به تاکید درستی ها دارند.وشاید نقش آن ها دراین درستی ها، هدایت خوانندگان معمولی برای رسیدن به تصمیمات اشتباهی است که هیچ قدم اشتباهی برای فائق آمدن وجود نداشت.
من صمیمانه درگیر تلاشهای شش سیگما GE بوده ام، از همان ابتدا واز سال 1995 ومن مایل به گسترش یک حساب دست اول وشخصی از آنچه به آن شبیه بود هستم.
به علاوه من مایل به تعیین وتنظیم رکوردها به صورت مستقیم به آنچه واقعا در GE اتفاق افتاده هستم.
همه نکات بیان شده نقطه نظرات شخصی من هستند ونباید با مقاله ترکیب ومخلوط شوند.
آغار – جک هرگز بلوف نمی کند.
درطول دوماه از آغاز مرکز D,R در GE در اسچنکتادی ، NY در سپتامبر من به همه کارمندان مرکز گفتم که برای یک پرزنتیشن سمینار ویدیوئی در سالن جمع شوند.
همینکه شرکت اسکات پپرترک شد، که برشکست شده بود.
سرانجام بوسیله آن رانلپ به کیمبرلی کلارک فروخته شد، انتظار من از چنین ملاقاتی چندان بالا نبود.
هیچکس نمی دانست چه انتظاری داشت باشد.
زمانی ما فهمیدیم جک یک سمینار ویدیوئی درست کرده است وخواستار مشارکت باهمه کارمندان شده است.
در GE ، EO معمولا به نام کوچک شخص بر می گردد که این نشانه ای از غیر رسمی بودن است.
نمایش کوتاه شده بود، در هر چند دقیقه .
آن شامل یک خلاصه وضعیت از جک بود که در حال توضیح دادن GE درمورد مبادرت کردن نسبت به یک ابتکار جدید مهم که شش سیگما نامیده می شد بود.
جک به موارد وابسته به کیفیت در کمپانی اشاره کرد واعتقاد داشت که شش سیگما راه حل ممکن بود.اوگفت که این نوآوری یکی از مقدمترین نوآوری ها درپنج سال آینده است ومطلقا یک کمپانی متفاوت درپایان آن زمان است به دلیل شش سیگما اومخصوصا به این افتخار می کرد که G E شش سیگما را اختراع نکرده است بلکه به اندازه کافی رشد کرده است تابر NIH اینجا اختراع نشده فائق آید.
سیندروم واداپت دومتد قابل ذکر ارائه شده توسط دیگرانند، مثلا موتورلایاسیگنال الاید- جزئیات بیشتری از رهبران تجارت خصوصی ما تعقیب می شود.
شک کردن به اظهارات مدیریتی پرآب وتاب ، یا شاید لکه دار شدن بوسیله تجربیات اخیر دونالپ، من به یک هم قطار پیشنهاد کردم هنگامی که درحال قدم زدن خارج سالن بودیم.
اگر او واقعا راست می گوید شرایط واقعا عالیست.
هم قطار من که می دانست من در GEجدید هستم به من گفت: یک چیز وجود دارد که شما باید بدانید وآن این است که جک هرگز بلوف نمی کند.
من پرسیدم این چه معنی می دهد.
اوگفت این بدین معنی است که وقتی جک می گوید قصد انجام کاری رادارد اوواقعا دارد.
این واقعا خلاصه تجربیات من در پنج سال گذشته با شش سیگما بوده است:جک بلوف نمی کرد.
حدس دوم نه.
درطول چندهفته ای من در اولین MBB مستربلک بلت برگزار شده در مرکز اجرائی CE در کروتونوپل شرکت کردم.
جلسه توسط میکل هری از آکادمی شش سیگما رهبری می شد.
من فهمیدم که هری عضو شش سیگما وعضو سیران قدیمی خوب وانجمن s howman بوده است.
اما چیزی که مرا زیاد متاثر کرد این بود که وقتی درکنار اعضای جدید MBB نشستم فهمیدم که شغلهای متفاوت نیاز به اشخاصی بامدرک مورد نیاز درآن شغل بود.
هیچکس درمورد شایستگی شش سیگما بحث نمی کرد یا اینکه بپرسند آیا نتایج سیگنال الایدیاموتورلا واقعی هستند.
هیچکس تعجب نمی کرد از عملی شدن شش سیگما در GEیااگر این فقط حتی یک باز جمع بندی وعرضه مدیریت کیفیت بود.
به جای بحث درمورد این سوال ها، معمولا همه اعضای MBB می پرسیدند چگونه آن را تجهیز کنندبه صورت سریع وموثر وممکن – این یکی دیگر از جنبه های بی نظیر فرهنگ GE بود.
بحث های زیادی در مورد تصمیمات مهم وجوددارد اما وقتی که تصمیم گرفته شد مقداری بحث درمورد اینکه آیا واقعا تصمیم درستی بوده است یا نه انجام شد.
آن تقریبا جزء فرهنگی که من به آن عادت داشتم نبود.
وقتی که دونفر از همکارانم ومن به مرکز D , R برگشتیم، ما نسبت به این ابداع واقعا هیجان زده شده بودیم.
ما توانستیم پتانسیل زیادی در دسترسی به استعداد مردم شرکت کننده دریک روش شناسی پیشرفته صوت ببینیم.
البته بایک مدیریت وکمیته قوی، تلاشهای سیستماتیک از مهمترین موارد کمپانی است.
دریک جلسه باز مفصل مابه مرکز گزارش کردیم آنچه راکه در جلسه آموخته بودیم و مهمتر اینکه مردم باما شک ها واحساسات خودرا شریک کردند.
متاسفانه، در مرکز تحقیقات ودر امتداد G E مقداری شکاکیت باعث ترک راهنماها از GE شد.
در حالی که کارهائی شبیه آن جدی به نظر می رسند، آن برمی گردد به چیزی که جک گفته بود: اگر مراجع اجرائی نتوانند شش سیگما را 100% ساپورت کنند، GE یک کمپانی صحیح ودرست به راحتی برای آن ها نیست.
وقتی که امکان بحث درمورد شایستگی شش سیگما وجود دارد که تصمیم در مرحله انجام شدن است وبعداز اخذ تصمیم زمان ادامه دادن بحث وجود ندارد.
ما مجبور به تمرکز برروی تجهیزات بودیم.
رهبران مجبور به رهبری بودند.
اولین سال کامل 1996 :امسال به نظر می رسد که سالی برای آموزش من و G E باشد.
تمرکز اصلی برروی بهبود پروسه های تولید مورد استفاده در اندازه گیری ، تحلیل بهبود وپروسه کنترل بود.
مرکز GE تجارت سرویس های مالی GE اساسا مرحله تعریف وتوصیف را اضافه کرد، در جائی که شخصی از انتخاب یک پروژه تقریبی مطمئن می شود وآن پروژه به درستی توصیف وطراحی شده است.
این به نظر می رسید که یکی از چندین ترقی GE ساختن شش سیگما باشد و همچنین تبدیل استاندارد آکرونیم سرواژه که از حرف اول واژه های یک گروه اسمی ساخته می شود.
به DMAIC.
هر تجارتی در GEشروع به همراه داشتن نوآوری خودش کرد.
ولی تعداد زیادی کنش وواکنش وتقسیم کردن بهترین تمرین ها وجود داشت، با استفاده از تشکیل کنسول های عملی وجدید وتشکیل کنسولهایی برای MBISS ورهبران کیفیت.
فرصت برای یادگیری از موفقیت های دیگران وخطاهایشان درچارچوب درون G E به نظر می رسید به امتیازات بزرگی می رسد.
ماتعدادی اشتباه معمولی در طول مسیر انجام دادیم، که هریک تبدیل به تستی برای انجام رهبری شد.
برای مثال بعضی تجارت ها به MBB پاره وقت وکمربندهای سیاه نام گرفتند.
آنها از مردم خواستند که رابطه ها وعامل ها را عوض کنند وتمرکز خودرا برروی پیشرفت جمع کنند در حالی که به کارهای معمولی خوی می پردازند.
البته این دریافت یک فاجعه است.
شاید برای یکبار تجهزیات اولیه طور موفقیت آمیز کامل بودند وما به یک ثبات رسیدیم ومانند یک وسیله کارآمد بود.
خوشبختانه وقتی که تجارت آغاز به گزارش دادن تعداد زیادی از MBB های مشخص شده و BBS ها کردتادر مرکز فرقیله آما مدیریت سینور بزرگ وارد شد شرکت کنند واز آنها خواسته شد تاتجدید نظر کنند در مورد تعداد اهدائیهایشان که شامل BB ها و MBSI هاست.
شماره هایی که به صورت دراماتیکی افتادند واین شغلها تجارتها تشخیص دادند که آنها قصد شلیک گلوله داشتند ومنابع سیگماشش را اندا می کنندنسبت به خروجی های مردم، این شک وجودداشت که بعضی تجارت ها مردم رابه تائید تلاش های شش سیگما وامی داشت که به سادگی در دسترس بود.
مدیریت بزرگ وارد شد اصرار برگذاشتن بهترین افراد در شش سیگما کرد ولی افراد ماهر در تجارت معمولا مشغول انجام چیزهای مهم دیگری هستند، یک از مشکلات معمولی در نوآوری بهبود بخش تجارت این است که کسانی که در دسترسند، یا کسانی که هیچ چیز دیگری را خوب انجام نمی دهند، معمولا تائید شده اند تابرروی این نوآوری ها کارکنند در حالی که بهترین افراد در انجام کارهای مهم واقعا مشارکت ندارد.
بنابراین شرکت کننده درخواست کرد تاتقدیم عملکرد گذشته را ببیند برای آنهائی که نقشی در B B یا MBB داشتند واین زمانی بود که ماکزیمم عملکرد شش سیگما پدیدار شد.
این ارتباط با نکات مهم دیگر: GE هرگز MBB یا BB رابه عنوان نقش های مهم برای افراد تکنیکی ندیده این نقش ها قصد داشتند تابه نقش های گسترش یافته موقتی تبدیل شوند البته برای بیشتر رهبران آن کمپانی اگر این کار بحرانی می توانست به افراد با تکنیک واگذار شود، هرگز یک انتقال اساسی در کدژنتیک نیاز نبود .
GE به رهبران آینده نیاز داشت که تجربه لازم برای اهداء پیشرفت کاررا به پروسه داشتند.
این نکته مهم بعدا در گزارش سالیانه به صورت اجباری آمد: این یک حدس منطقی است که CEO بعدی این شرکت راههای ساله گذشته دهه پایین جاده احتمالا یک شش سیگما کمربند مشکی یا کمر بندمشکی ارشد درجائی داخل GE یادرلبه پیشنهاد است که به عنوان کارسه تا 5 ساله مابا ماکزیمم 20% کارآئی خواهد بود به عنوان یک وظیفه دوتاسه ساله کمربندمشکی.
یک طبیعت عمومی از وظیفه کمربندمشکی، به علاوه دقت ونظم فرایند آن وتمرکز مشتری سخت گیر، شش سیگما را مجبور به یک تمرین کامل برای رشد رهبران GE درقرن 21 کرد.
جفری اسملیت که قائم مقام جک بود به عنوان CEO بنابراین CEO آینده که در بالا نام برده شد جانشین جفری خواهد بود.
این استفاده از شش سیگما به عنوان یک نقش گسترش یافته برای بیشتر رهبران به نظر نمی رسید که به وسیله سایر کمپانی ها کپی برداری شده باشد فرض در بیشتر کمپانی ها براین است که رهبری خوب است، ومافقط نیازبه بهبود عملیات وکارها داریم.
متاسفانه برخلاف موفقیت آن ، GEیک فرهنگ میتکرانه نداشت.
مدیریت تشخیص داد که آنها مجبور به یادگیری وپیشرفتند.
سرمایه گذاری در سال اول: به طور مالی، تجارت ها شروع به ارائه گزارش هائی درمورد پس اندازهای عظیم ازسوی پروژه های اولیه کردند.
آیا مردم در حال کش دادن حقیقت برای بهتر نشان دادن تجارتشان از آنچه واقعیت است بودند؟
رهبران به وسیله درخواست از شخصی در دپارتمان مالی برای نظارت روی هرپروژه تحقیق در مورد پس اندازهای مطالبه شده حقیقی، که آنها آن رادر خط پایین نشان می دهند یه سوال بالا پاسخ دادند.
ممیزهای شرکت کننده به طور دوره ای این محاسبات را بررسی می کنند.
مقدار گزارشهای پس انداز از پروژه های شش سیگما به طور دراماتیک کاهش پیدا کرد.
همچنین گرفتن اعتبار نیز غیرممکن شد برای وسدهای مجهول، نظیر رضایت مشتریان وبرخورد تماس رابطه پیشبرد یک پروسه بر سایر پروسه ها دریک سیستم بنابراین برخلاف تعدادی انتشارات شکاکانه به وسیله مفسرین مختلف، من کاملا مطمئنم که پس اندازهای گزارش شده از شش سیگما در GE در تمام جهات کم وناچیز شمرده شده است.
این حدس محافظه کارانه در مورد سودها با طراحی پروژه های شش سیگما افزایش یافته است.
جالب این است که درآمد خالص از شش سیگما در سال 1996 منفی بود.
200میلیون دلار سرمایه گذاری شد وسپس 170میلیون دلار برداشت شد.
رهبری GE دراین مورد خوب بود زیرا هزینه های اولیه برای شروع راسرسام آور تشخیص داد.
شش سیگما قصد نداشت تابه یک گلوله نقره ای تبدیل شود یا اینکه سریعا برای پولدار شده نقشه بکشد.
درسال اول، تجارت ها برای فعالیت آغاز شدند، ونیازی به نتایج وسود ملموس نبود این موضوع در سال 1997 عوض شد.
تلاش برای سودهای معلوم: آغاز در سال 1997، تجارت ها برای نتایج شش سیگما ی آنها قابل محاسبه برگزار شد .
جک به آنان پول سرمایه گذاری برای انجام کارهای تمرینی MBB و BB داده بود وانتظار هدایت کردن تلاش کردن داشت وبرای تقویت این نکته اوبه طور عمومی اعلام کرد که %40پاداش مدیران به نتایج شش سیگما وابسته می شود.
این امر باعث توجه مردم می شود.
وپول به طور جدی درسال 1997 به جریان افتاد ارقام اداری برای سال 1997، 380 میلیون سرمایه گذاری و700میلیون پس انداز را نشان می داد.
به خاطر بیاورید که تمامی این ارقام به طور دقیق رسیدگی شده اند.
هیچ گونه حساب تولید کننده دخیل نشده است همچنین در سال 1997، GE برای سه مطلب ابتدایی که در سال 1996 آغاز شده شروع به تمرکز کرد.
کاربردهای کیفیت تجاری CQ خلق DFSS, { Green Belts} EGB ، همانطوری که قبلا بیان شد شش سیگما ابتدا برروی پیشرفتهای کاربرد ساخت تولید تمرکز کرد.
هرچند که G E یک پیوستگی خدمات مالی در درون GE تقریبا %40 از سودهای GE راتشکیل می دهد.
باتمرکز کردن برروی ساخت ممکن است %40 پتانسیل سود ازبین برود.
به طور مشابه حتی دریک شرکت مهندسی مانند موتورهای هواپیمای G E یا سیستم های قدرت GE فقط یک درصد کوچک افراد یا فرآیندهای کاری به طور مستقیم با ساخت وتولید در ارتباطند.
تجارتهای ساختی فرایندهای قابل پرداخت وقابل دریافت فرآیندهای مدیریتی خلاق، وفرایندهای قیمتی که هر کدام از آنها شامل مجموعه ای زیادی از پول می باشند.
ماتدریجا دریافتیم که مقادیر بیشتری از پول وپولهای آسانتر دراین گونه فرآیندها نسبت به فرآیندهای تولیدی یافت می شود .
کادراصل به این فرآیندهایی که کیفیت قابل اثر برروی یکدیگر دارند وبعدها به نام CQ تغییر نام دادند اشاره کریدم.
هنگامی که امروزه نوشته های زیادی دراین راستا مجود دارد GE می بایست خوشحال باشد زیرا از پیشگامان این رشته می باشد.
ما نمی توانیم شرکت دیگری که این کار را در راه مهمی انجام داده باشد یا چیز زیادی در باره کارآن شرکت بدانیم پیدا کنیم.
این امر همچنین یک تجربه اموزشی نیز برای من بود.
از آنجائی که تمامی تجارت قبلی من در مورد ساخت وپیشرفت های مهندسی بود.
در سال 1997 ازمن خواسته شد که برروی CQ وافزایش ایمان واعتقاد شش سیگما که به خوبی مساوی می گیرد تمرکز کنم.
دراین زمان من به طور قابل قبول هیچ نظری نداشتم اما یک پروژه در مجموعه های کارتهای اعتباری که نتیجه به پس اندازهای سالیانه 9/2 میلیون دلاری شد اعتقاد راسخی شش سیگما در هرجا ممکن بود بکار ببرد را یکپارچه کرد.
بطور عجیبی اغلب شرکتهای دیگر به تمرکز برروی ساخت در تلاشهای شش سیگما ادامه دادند.
دونمونه آزمایش غیرساختی وجود دارد اما اکثر آن تلاش ها در ساخت باقی ماندند .
DFSS ویک بحران کمربندهای سبز: دومین فشار بزرگ در سال 1997، DFSS بود.
مادریافتیم که محدودیتهایی در مقطع پیشرفت که شما می توانید با فرآیندهای موجود بدست بیاورید وجود دارد.
در بعضی نقاط شما یک طرح جدیدی برای رسیدن به یک مقطع پیشرفت نیار دارید این در حقیقت فرایند اسانی شبیه اصلاح حساب دستی، است از آنجائی که آن فرایند سختی بود شبیه تجهیزات قدیمی ساخت وتولید بنابراین باکار بردهای C Q هیچ راه حلی برای مابرای منطبق شدن وجود نداردو بنابراین با کمک بامشاور ابزارهای اضافی باارزش ویک تاب کاری که در آن تمامی اطلاعات را جمع می گردد را به دست آوریم .
جمع آوری این ابزارها وقالب کار شبیه به چیزی که ما قبلا داشتیم مایک فرایند کاری برای آنالوگ D FSS به DMAIC پیشرفت دادیم: تعریف ، اندازه گیری ، تحلیل ، طراحی رسیدگی وتایید DMADR بیرون دادن این فرآیند از طریق GE یک نقطه کانونی در شرکت R8D شد.
که منجر به داستانهای موفقیت آمیزی شبیه سرعت نور، اسکنر CI از سیستم های درمانی GE گردید ، که گرفتن سی تی اسکن تمام بدن رااز سه دقیقه به کمتر از 30ثانیه کاهش می داد ودر 90روز ابتدایی عرضه آن بیش از 60میلیون درخواست داشت.
رشد تجارت از DFSS محصول جدیدی را طراحی کرد ودر سال 2002 خدمات یک کلید هدفمند باقی ماند.
سومین فشار بزرگ در سال 1997 خلق یک گروه بحرانی E GB برای کامل کردن M BB ,EBB بود تجار بهترین افراد خود را برای M BB ها و BB ها به کار بردند و این افراد نه تنها پاداش های غیر معلوم دریافت می کردند مانند تشخیص قابلیت مشاهده بلکه ممکن بود به زودی شروع به دریافت پاداش های معلوم کنند پاداش ها و امتیازات انتخابی به طور قابل فهم، بسیاری از آنها برای نقش های MBB, BB انتخاب نشده اند بویژه آنهایی که می خواستند شروع به ترک کردن وخارج شدن از آن کنند .
آنها افرادی که مستقیما در شش سیگما دخالت داشتند وآنهایی که شروع به پیشرفت نکرده بودند را مرتب می رکدند.
این امر موجب مشکلات اصلی که ممکن بود در نظر گرفته نشود می شد.
راه حل آن در نظر گرفتن هرفردی دراین بازی بود .
بدیهی است چیزهای کمتری برای انتقال دادن شرکت نیاز خواهد شد.
هرچند واقعا این امر گفتنش از انجام دادنش آسانتر بود GB ها آنهایی بودند که در روش شناسی شش سیگما که آن را در کارپاره وقت خود به کار می بردند فعالیت می کردند .
آنها هنوز برای شغلهای خودشان قابل حساب بودند هرچند که پروژه های شش سیگما را انجام می دادند.
M BB, BB های اهدایی نیروی حرکت آنی ثابت می شد این حرکت به نظر می رسید راه عالی وفوق العاده ساختن هرکسی برای گرفتن بازی شش سیگما بود.
وفقط در مورد هرفردی اجرا می شد.
برای اولین باراعلام شد که موقعیت G B می بایست یک التزام برای بهبودهای مدیریت برای دریافت امتیازات انتخابی باشد.
بعدا اعلام شد که تمرین داده شدن G B اودرراه گواهی نامه ها در انتهای 1997 می بایست یک شرط اشتغال برای تمام حرفه ها باشد.
به طور شخصی از ااواخر سال 1995 بنده دنبال مدرکی که مدیریت اظهار نظر وعقیده شش سیگما پشتیبانی نمی کرد بودم اما اکنون بنده معتقدم که جک بلوف نمی زد.
یک تمرکز دوباره برمشتریان در سال 1998: تمرکز شش سیگما در سال 1998 دوباره عوض شد.
هنگامی که نشاط به وجود آمده بازیر خط برخوردشش سیگما در درون شرکت وجود داشت ، مدیران با بعضی بازخوردها و واکنشها مورد آزاد قرار می گرفتند این مطالب از مشتریان کلیدی شنیده می شد.
نقلی که در سال 1998 در گزارش سالیانه ارائه شد: من چه زمانی باید سودهای شش سیگما را دریافت کنم؟
چه زمانی شرکت من به تجربه ای که در مورد آن در گزارش سالیانه GE خواندم خواهد رسید؟تااین نقطه اغلب پروژه ها برروی فرصت های GE برای خلق پس اندازهای داخلی متمرکز شده بود.
هنگامی که بسیاری ازاین پیشرفت فرایندها نهایتا به طور مثبت با مشتری در تماس بود بسیاری نیز این گونه نبود.
به طور یقین این عادلانه بود که گفته شود که شش سیگما برای سهامداران بیشتر از مشتریان کارکرده است.
در سال 1998 جهت گیری در G E به سمت تمرکز کردن بر بیشتر پروژه هایی که در جریان مستقیم مردم بود متمرکز شد، شبیه تحویل محصول .
به علاوه این امریک تاکید ابتدایی برکاهش تغییر در چنین فرآیندهایی شد .
نه فقط ثابت کردن میانگین گزارش سالیانه 1998 یکی از زمانهای اندکی که یک شانس 500 CEO را فراهم می کیرد، که توضیح جزئی برای این که چرا تمرکز برروی میانگین کافی نیست وچرا یک کاهش در تغییرات فرایند لازم است راهی داد.
مالی، عددی کردن و مسیر جلو وپیشروی: در نوامبر 1998، من رهبر کیفیت کارمند ناظر شرکت شدم AS که یک بخش مالی شرکت بود، هنگامی که ثابت بودن یک صلاحیت هسته ای مرکزی در سیری مالی این موسسه واقعا ووسیع تر است وتلاش های قابل توجهی برای شرکت ها ابتدایی مانند شش سیگما ، جهانی سازی رشد خدمات وتوزیع انجام الکترونیکی وتحصیل مبذول داشت.
که می توان به اثر اضافی این حقیقت که برنامه پیشرفت رهبریت کلیدی در G E است ویک تعداد از رهبران تجارت کلیدی که از CAS فارغ التحصیل شده اند دست یافت.
رهبر CAS می خواست که به تلاش های شش سیگما سرعت ببخشد و مطمئن بسازد که آنها در یک موقعیت درستی برای رهبران شش سیگما هستند.
بویژه در کاربردهای مالی.
من بطور مجازی راجع به امور مالی اطلاعی ندارم اما معتقدم که شش سیگما می تواند ومی بایست هرجایی به کار گرفته شود.
برای من این چیزی است که رقابت به من اثبات کرد.
به طور ابتدائی وضعیت بعضی ماموران شامل اسامی غلط می شود که عبارتند از : مالیات متفاوت است، شغل ما نظارت بردیگران است، تجهیز کردن مایک کارخانه نیستیم وغیره.
هرچند برهردوی رهبران CAS وکارکنانشان این مطلب آشکار شده است که ماقصد داشتیم کار شش سیگما انجام دهیم وآن را به خوبی انجام می دهیم.
تنها سوال این بود چگونه آن رااز نظر مالی انجام دهیم.
این امر 80% باعث برنده شدن در درگیری ورقابت می شد من قادر بودیم به طور کامل برروی استقرار وموضع گیری تمرکز کنم وبدون هیچ گونه اتلاف وقتی افراد را قانع کنم تاآن را انجام دهند.
دراین تقویت به نظر من هیچ گونه جای تعویض برای رهبری وجود نداشت جزئیات تلاشهای شش سیگمای CAS درجایی دیگر بایگانی شده است.
این مطلب کفایت می کند که بگوئیم شش سیگما به سمتی که از اضافه شدن کاربه یک وسیله انجام بهتر مالی است می رود.
در شراکت CAS با تجارتهای GE ابتدا از شش سیگما در تغییر دانه های کاربرد مانند عددی کردن تجارت الکترونیکی جریان نقدی مجموعه ها کلکسیون ، تعدیل محصول، بازگشت ها فرآیندهای ممیزی ، محصور کردن ارزهای خارجی تحصیل استفاده کرد.
جدول 1 بعضی از کاربردهای مالی پروژه های شش سیگما CAS را فهرست کرده است.
بهترین خبراین بود که افرادی می گرفتیم در شغلهایشان خیلی سریع .
بنابراین آنها می توانستند این پیشرفت پیوسته فرایند را انجام دهند برای تنظیم کردن هریک از موقعیت هایشان باشرکت ، شاید حتی اززمانی که مدیریت وجودداشت، به هرحال من در سال 2000 CAS را ترکیب کردم.
من متعجب بودم که چرا این همه سال وقتم رادر ساخت تولید ومهندسی گذارندم.
عددی کردن وشش سیگما: درسال 1999، دات کام ها خشمگین بودند وآن ها به طور عمومی معتقد بودند که استارت های کوچک دریک موقعیت بهتر از همبستگی های بزرگ برای موفق شدن در تجارت الکترونیکی است، برش های آبی در تغییر دادن و انجام دادن دریک نمونه تجارت تواتری می شود .
GE به اینترنت جدا توجه می کرد هرچند شروع به فشار آوردن Web براساس تجارت وعددی کردن داخلی کرد.
بسیاری از تجارتها آغاز کردند.
قرار دادن رهبران کیفیت و MBB ها رابه بخش های تجارت الکترونیکی بخشی از استدلال منطقی برای این حرکت این بود که این ها علاقه مند بودند به افراد بالای نود بخشی که مربوط می شد به یک میل برای قرار دادن افراد بایک توجه شش سیگما به یک تجارت الکترونیکی در مرکز تحقیق ما برای رسیدن D FSS به فرآیندهای تجاری عددی مانند کاربرد نقدینگی تائید معاملات وپیشرفت تولید جدید گرفتیم.
لرزش شش سیگما مارا به گرفتن و دست یابی به هدف مقدس تر واجتناب از سرعت در گرفتن Web سایت ها وهدایت کردن بدون اندیشه از فرآیند تجاری مجبور ساخت .
این امرمار قادر می ساخت که از انجام تله ها جلوگیری کنیم.
بسیاری از دات کارها در به نمایش گذاشتن وب سایت ها وگرفتن سفارشات قوی بودند اما آنها به طور ضعیفی برای انجام فرآیندهای پشتیبانی آنها طراحی شده بودند.
درحالی که من فقط مدرک حکایتی داشتم که شش سیگما به طور خیلی مهم باتلاش های تجارت الکترونیکی مابرخورد داشت .
این گونه به نظر می آید که یک تطابق عجیب که یک همبستگی بزرگ می باشد شبیه چیزی که GE آن را شرکت تجارت الکترونیکی سال به وسیله بعضی انتشارات تجرات که شامل اینترنت هفته ای بود نام نهاد وجود دارد.
آماده سازی شش سیگما برای کار مشتریان: تمرکز شش سیگما در سال 2000 ابتدا برروی ساختن کار شش سیگما برای مشتریان وموسسه سازی به فرهنگ GE بود.
فشار برای فعال ساختن مشتریان برای احساس سودبردن شش سیگما از چند وقت پیش آغاز شد اما ما اکنون ان را به مرحله جدیدی وارد می کنیم.
ما پیشرفت کردیم از پروژه های که انجام دادیم که این پروژه ها به مشتریان سود می رساند.
شرکت کردن با مشتریان در اتصال پروژه هایی که تاکنون BB های GE داشتند به سمت ماموریت مشتریان می رود وپروژه هارافقط برای سود مشتریان انجام می دهد.
این مطلب به این جمله اشاره می کند: در مشتری برای مشتری اکثر این پروژه ها در هزینه های GE انجام می شوند بدون هیچ گونه پاداش مالی مستقیم برای GE.
انگیزه ابتدایی روابط مشتریان را بهبود بخشید شرکت کننده ها می توانند همیشه قسمت های خودشان را برای هماهنگ شدن باما بشکنند وآنها ممکن است قادر باشند محصولات مشابهی در برخی موارد تولید کنند.واما هیچ کدام از آنها نمی توانند در سطح شش سیگما سفارش دهند.
این سود یگانه به GE یک فرمت مهم می دهد برای مشتریان اصلی .
بیش از 2000 ؛ در مشتریان برای مشتریان: پروژه در سال 2000 بایگانی شده است، در فرم های موسسه سازی به فرهنگ GE ، GE واقعا موفق بوده است.
به عنوان مثال در دهه 1980 مشکل شرکت یک تیم غیررسمی رابه مبتدیان حل کرد .
هنگامی که این طولانی تر نبود یک مبتدی رسمی، در هر دوترم Worrout وبرای حل کردن مشکل تیم غیررسمی که هنوز به طور رایج در GE استفاده می شود یک مثال معین موسسه سازی شش سیگما گنجایش آن در سال 2000 آردز آوری ارزش های GE است ومثال مشابه دیگر در سال 2002 بود با GE کارکنان به طور رسمی ارزش گذاری شده اند به طوری که آنها اثبات می کنند ارزش های GE را به عنوان بخش تقویم انجام کارهای سالیانه شان.
این یک اثر مهم دارد.
در ارزش گذاریهای جامع بنابراین ارزش ها کاملا جدی گرفته شده اند.
دوباره تقویت سازی در سال 2001: در سال 2001 جف ایمت اعلام کرد که شش سیگما در حال قوی کردن خود می باشد این یک گام بود که به طور نمادین بود به خاطر این که بعضی نگرانی وجود دارد در شش سیگما که ممکن است درآن تنزل ایجاد شود .
این بهینه سازی وتقویت شامل یک فشار به افزایش مجریان با تجربه اهدایی شش سیگما ، شتاب در مشتری برای مشتری پروژه هایی که بیش از 10000 مورد است واستاندارد سازی BB می باشد.
نظر به آینده نزدیک یک نفر می تواند پیش بینی کند جمع آوری شش سیگمای جامع ویکپارچه را به زنجیره تامین کارکردن با مشتریان وکارفرمایان در اتصال تمرین وکاربرد این گونه به نظر می رسد که شش سیگما یک مرکز اجرایی سیستم پیشرفته GE باقی خواهد ماند.
تفکر اینکه بعضی اوقات GE به تجارت مشورتی شش سیگما می رسید کارآمد بود.
اما هیچ تشخیصی برای تعیین زمان این اتفاق وجود ندارد.
جلورفتن ، بزرگترین رقابت است واطمینان خواهد داد که تمرکز برروی نتایج معلوم باقی می ماند وبه مراکز دولتی برگشت نمی خوردند.
خیلی شرکت ها با مبتدیان پیشرفته متخلف این امررا تجربه کرده اند .
خلاصه: چندین نکته در باره تجارت GE می بایست تاکید شود.
GE قبلا یکی از مهمترین شرکتهای دنیا بود، وهنگامی که مبادرت به شش سیگما کرد به خوبی از نظر مالی تامین شده بود اما تلاش های آن به گونه ای نبود که مشکلات وبحرانهای تجارت رابه طور سریع حل کند.
چرا صبر کردید تااین که شما یک بحران قبل از شروع پیشرفت داشته باشید؟
بعلاوه رهبریت ارشد، بویژه جک ولش، تعهد ومسئولیت برای گرفتن مبتدیان حرکت آنها ومطمئن کردن موفقیت پیوسته آنها فراهم کرد.
این امر برای شرکتهای دیگر چندان آسان نبود.
شش سیگما به سمت اهداف معین ومشخصی نشانه رفته بود که شامل اهداف مالی می شد.
فرهنگ تغییر کرد به عنوان یک نتیجه تحویل سودهای معلوم نه به خاطر یک تمرکز برفرهنگ خودش.
بیش ازاین بعضی از بهترین افراد در شرکت در عکل در کاربردهای تجارت از وظایف معمول خودرها شده بودند که به طور %100 برروی شش سیگما تمرکز کنند.
من فکر نمی کنم این به طور موثز انجام شود با منابع پاره وقت.
در نهایت GE یک برنامه رسمی وسازمان یافته که شامل زیر ساخت های مورد نیاز {سازمان شش سیگما ، سیستم های انتخاب پروژه ، سیستم های رسیدگی وتائید سود وغیره بود}.
استفاده کرد.
این زیر ساخت های پشتیبان یکی از جنبه های یکتای شش سیگما بودند در مقابل بسیاری مبتدیان پیشرفته قبل .