منشاء خط
خط از رد نقطهای شکل می یابد که به وسیله یک یا چند نیرو به حرکت در آمده است. دخالت نیروی خارجی، نقطه ایستا را مبدل به خطی پویا میکند. این مشهودترین تضادی است که میتوانیم میان نقطه و خط تصور کنیم. اگر نقطه به وسیله نیروی به جلو رانده شود از آن خطی مستقیم نتیجه میگردد.
(تصاویر در فایل اصلی موجود است)
نقطه، خط، منتهای خط[1]
به طور کلی خط از سه طریق به وجود میآید:
1-خط ایجاد شده به وسیله نیروی وارد آمده بر نقطه، تنها در یک سوی نامشخص، که خطی است نگاشتاری. این خط دارای سو و کشش و بیانگر حالات روحی و روانی وارد کننده نیرو بر نقطه است.
2-خطی که از برخورد و گستره در فضای مادی به وجود میآید و آن خطی است تجسمی و ملموس.
3-خطی که از شکافتن تاریکی به وسیله روشنایی و یا برعکس به وجود میآید و آن خطی است تجسمی و محتوایی.[2]
تصویر (1-2) خط محتوایی:مرز میان تاریکی و روشنی (حد فاصل تاریکی-روشنهای متفاوت)
تصویر (1-3) خطوط تجسمی : الف)گسیوان ب)برجسته کاری
ایجاد خط بر سطح کاغذ، با هماهنگی چند عامل فیزیکی و ذهنی صورت میپذیرد که عبارتند از:
-دیدن
-یافتن
-تفکر ، تلیل
-انتقال (یا اجرا)[3]
تعریف عمومی خط مبتنی بر زایش آن از تکرار نقاظ بیشمار است. هنگامی که نقطه به حرکت درآمده و امتداد یابد، به طوری که بعد طول در آن عمده گردد،فرم ایجاد گشته،خط نامیده میشود. بدین ترتیب خط، نقطه فاقد حرکت را دچار حرکت مینماید و جهت حرکت آن را نیز به نمایش میگذارد. تکرار خطوط در کنار هم باعث ایجاد بعد دوم گردیده و شکل دو بعدی حاصل سطح نامیده میشود. زایش و تحول خط از نقطه، و تغییر مسیر حرکت آن تا آنجا که به ایجاد سطح میانجامد در تصویر (1-4) به نمایش در آمده است.[4]
بخش دوم :
انواع خط
انواع خط
خطوط تجسمی براساس جهت حرکت مداوم در یک مسیر به سه دستهی اصلی تقسیم میشوند که عبارتند از:
الف) خط راست :
ساده ترین شکل خط، خط راست است . خط راست سادهترین جنبش نقطه به واسطه یک نیروی ثابت و یکنواخت و بدون برخورد با نیروی بیرونی دیگری،ایجاد میگردد. خط راست در سه گروه مختلف قابل تعریف است:
1-خط کشیده یا افقی (تصویر 2-1).
تصویر (2-1)
2-خط قایم یا ایستاده یا شاغولی (تصویر 2-1)
3)خط قطری یا اریب (تصویر 2-1).
و سایر خطهای ساده، انحراف یا دگرگونیهایی از این سه گونه هستند و خطوط آزاد نامیده میشوند. (تصویر 2-2).[5]
تصویر( 2-2)
زمانی که یک نیروی بیرونی نقطه را به سوی جهتی مشخص به جنبش در میآورد نخستین نمونه خطی آفریده میشود.[6]
انواع خط راست :
1-خط افقی :
خط افقی و کشیده خطی ثابت و ساکن از لحاظ شکلی است، و از نظر بصری به ایجاد نوعی آرامش روحی و گسترش حدود فضا یاری میرساند.[7]
مانند خطوط افقی که در طبیعت به صورت سطح زمین، خط افق، پهنه دریا، یا یک انسان خوابیده دیده میشود. این نوع خط در یک اثر تجسمی ممکن است برای نشان دادن آرامش، سکون و اعتدال باشد و یا صرفا رابطهی مناسبی را از نظر بصری و زیبایی شناسی با سایر خطوط و عناصر یک ترکیب به نمایش بگذارد.(شکل 2-3)
تصویر (2-3) پهنه دریا بیشتر با ترسیم خطوط افقی آزاد به نمایش در میآید، حرکت آزاد قلم مو و مرکتب تموج آب را به طور سادهای نمایش میدهد.
2-خطوط عمود (شاغولی)
خطوط قایم یا شاغولی،خطی است که بالا به پایین یا برعکس حرکت میکند و به موازارات نخ شاغول قرار میگیرد. این خطی است که با افق گوشه 90 درجه میسازد که آن را خط عمودی نیز میگویند. لیکن میان خط قایم ایستاده یا شاغولی و خط عمودی تفاوتهایی وجود دارد: خط شاغولی الزاما بر افق و بر خط افقی و بنابراین بر گستره زمین عمود است و نه بر هر خط دیگر. در حالی که خط عمودی خطی است که علاوه بر خط افقی و بر افق بر هر خط دیگری نیز میتواند عمود باشد. یعنی اینکه خط عمودی بر هر خطی و خط شاغولی یا عمود فقط خط افق و گستره زمین عمود است. بنابراین، خط عمودی را میتوان خطی آزاد، با امکانات ویژه جنبشهای متغیر دانست. (تصویر 2-4)
تصویر (2-4) انواع خطوط عمودی
خط شاغولی در تضاد کامل با خط افق است. این خط با گوشه راستی که با افق میسازد، از حداکثر ایستادگی و استقامت برخوردار است.[8]
خط عمود خطی است که بلندا و ارتفاع آن، مهمترین خصوصیت شکلی است. خط عمود نقطه مقابل خط افقی است و بر افراشتگی را با مفهوم صعودی القاء مینماید.[9]
3-خط اریب (مایل)
خط اریب خطی است که نسبت به خط افق و نسبت به خط شاغولی میل مساوی دارد، یعنی نسبت به هر دو خط با تنها یک گوشه موضع میگیرد و حالت نرمال آن گوشه 45 درجه است.
خط اریب به تنهایی میتواند عاملی برای ایجاد فضا و القای ذهنیت مورد نظر باشد. بسیاری از هنرمندان با استفاده از کیفیت پویایی خطوط اریب ترکیبات بیشماری را رقم زدهاند.
تصویر (2-5) خطوط اریب بیانگر بی ثباتی،تشویق و حتی تهاجم است.
خط مایل از نظر خصوصیات شکلی و جهت،میان خطوط افقی و عمودی در نوسان است. خط مایل،معمولا حالتی خنثی دارد و محل قرارگیری آن و همچنین،نزدیک گشتن به هر یک از خطوط افقی یا عمودی بر بار بیانی آن تاثیر میگذارد. همجواری با خطوط افقی بر سکون، و گرایش به سوی خطوط عمود بر تحرک آن میافزاید این خط به طول معمول خطی پر تحرک و جهت دار است و حالتی ناآرام و بیثبات را القاء میکند. جهت دار بودن و القای جهت در این خط،یکی از مهمترین خصوصیات شکلی آن است. جهت و سمت حرکت آن و قدرت هدایتگری این خط را میتوان در پرسپکتیو خطی عصر رنسانس مشاهده نمود.
خطوط مایل به جهت دارا بودن تواتر و تناوب بسیار، استفاده فراوانی در طراحی و نقاشی دارد و جهت نمایش آشفتگی و هیجانات روحی در تضاد با خطوط افقی و عمودی به کار میآید.[10]
خط مورب خطی است متحرک و غیر ایستا که هر اندازه به محور افقی نزدیکتر شود کیفیت افقی آن نیز بیشتر میشود و با نزدیک شدن خط مورب به محور عمودی، دارای کیفیت خط عمودی میگردد.[11]
تصویر (2-6) سوزن های پراکنده به شکل خطوط مایل، جوهره این نوع خط تحرک، پویایی، خشونت و عدم ثبات را به خوبی نشان میدهد.[12]
ب)خط خمیده (منحنی) :
زمانی که دو نیروی بیرونی به طور متقارن، با هم و در دو سوی مختلف بر نقطه متحرک اثر گذارند و از نیروی خود نکاهند یا شدت خود را حفظ کنند،نقطه در مسیری خمیده به حرکت در میآید و خط خمیده یا خمیده خط (منحنی) به وجود میآید. حال اگر یکی از این نیروها (که همیشه، تقریبا نیروی دوم است) شدت خود را تغییر دهد، کشش خط نیز تغییر میکند (تصویر 1-7).
تصویر (2-7) انواع خطوط خمیده
در موردی که این کشش همیشه و همه جا یکسان باشد، یعنی نیروی دوم به طور یکسان و مداوم عمل کند،خط طی مسافتی (که طول آن به شدت نیروی اول، در مرحله نخست و به توان کشش نیروی دوم در مراحل بعدی ارتباط دارد) خویشتن را باز مییابد، همانند ماری که دم خود را گاز گیرد، و شکلی ایجاد میشود که دایرهاش گوییم این خط خمیده بسته است. (تصویر 2-8 الف و ب)[13]
پس خط خمیده خطی است که ویژگیهای کاملا مغایر با خصیصههای خط راست دارد، بنابراین در تضاد کامل با آن میباشد.
خطوط منحنی نمایشی از تحرک و نرمی است، نمایشگر حرکات موزون و لطیف میگردد. کاربرد این نوع خط در نقاشی شرق و نقاشی ایرانی به وضوح قابل مشاهده است. (تصویر شماره 2-9) کاربرد موزون و تعادل منحنیهای مختلف را مطرح میسازد.
تصویر (2-9) دو خط خمیده در رابطه با یک خط[14]
تصویر (2-10)
در خط منحنی، نیروهای بیرونی و درونی یکدیگر را در نقطه به نقطه خط خنثی کرده و احساس بصری ملایمی را القاء میکند.[15]
خطوط منحنی که معمولا در طبیعت به شکل تپه ماهور، انتشار امواج، پستی و بلندی زمین و حرکت بعضی از جانوران دیده میشود و در یک اثر تجسمی ممکن است برای نمایش حرکت سیال و مداوم، ملایمت و ملاطفت به کار گرفته شود. یا این که صرفا رابطه مناسبی را از نظر بصری یا سایر خطوط و عناصر یک ترکیب ایجاد کند (تصویر 2-11).
تصویر (2-11) خطوط منحنی در حرکت مداوم حرکت سیال و دگرگون شوندهای را در مسیر خود به نمایش میگذارد.[16]
انواع خط منحنی
خط منحنی اشکال مختلفی همچون دایره، خط مارپیچ و یا خطوط مواج را میسازد.
دایره:
کاملترین شکل خط منحنی و یا منحنی مسدود است.
دایره، خمیده بستهای است که به گرداگرد یک نقطه موهوم به نام مرکز، که از خود دایره جداست میچرخد و کشش این نقطه نسبت به تام نقاط پیرامون دایره یکی است. دایره،شکلی است دورانی که با القای اندیشه چرخش،بیننده را به درون خود میکشد و جذب میکند تا آنجا که نگرنده را از خود بیخود میسازد. دایره نمودار حرکت دورانی ثابت، نشانه آغازین از آسمانِ مسلط بر جهان، و نماد تکامل فردی انسان است.
از زمانهای بسیار دور، شکل دایره در نماد بین مظهر تاریکی و یانگ ، مظهر نور،در فرهنگ چین مطرح بوده اس. این نمودار ترتیب متقارنی از بین تاریک و یانگ روشن است. اما تقارن آن ایستا نیست، بلکه تقارنی دورانی است که معرف یک حرکت چرخی پیوسته و بسیار نیرومند است و بنا به گفته کویی – کوتزو، در سده چهارم قبل از میلاد (یانگ چرخ زنان به مبدا خود باز میگردد و بین وقتی به اوج خود رسید جایش را به یانگ میسپارد).
دایره شکل کاملی است که حرکت جاودانه و مداومی را نشان می دهد. دایره نماد نرمی، لطافت ، سیالیت،تکرار،درون گرایی، آرامش روحانی و آسمانی، پاکی و صمیمیت و آن جهانی بودن به شمار میآید. به همین دلیل دایره همیشه به عنوان یک شکل کامل مورد توجه بوده است و بسیاری از هنرمندان در شرق و غرب سعی کردهاند آثار خود را بر مبنای دایره و یا ترکیب هایی از دایره به وجود بیاورند (تصیر 2-12).
به ویژه در هنر ایرانی نقاشان بزرگ برای ساختن آثار خود از ترکیب هایی براساس حرکت دایره و چرخشی الهام گرفتهاند (تصویر 2-13) همچنان که در نقاشی و هنر مغرب زمین برخی از نقاشان دایره را به عنوان مبنای ترکیبهایی خود قرار دادهاند.[17]
دایره نماد حرکت جاودانه، تکرار و تبدیل
دایره نمادی از حرکت و زمان است در عین حال دایره نمادی است از آسمان، حرکت اجرام سماوی در حول محوری دوار و سیار و نیزن مادی است ازج هان معنوی و متعال.[18]
دایره کم دوامترین و در عین حال استوارترین خطوط خمیده است.[19]
خطوط مارپیچ :
یک انحراف منظم دایره یا به عبارتی بهتر، انحراف منظم خط خمیده بسته،آن را در مسیر حرکت آغازینش باز کرده و ایجاد مارپیچ یا اسلیمی میکند. مارپیچ،حلزونی یا اسلیمی،ویژگیهایی دارد که آن را از تمام خطهای خمیده متمایز مینماید: نیروهایی که به طور متقارن بر نقطه وارد میشود تا خط خمیده (منحنی) را بسازند، در مورد مارپیچ، تنها دو نیرو نیستند،بلکه نیروی درونی دیگری نیز وجود دارد که، نه از درون نقطه اولیه یا خط ایجاد شده، بلکه از درون فضای به وجود آمده در داخل منحنی بر آن وارد میشود و آن را به طرف بیرون میراند و این چنین مانع میگردد که خط خمیده مبدا پیدایش خود را باز یابد و به آن بپیوندد. این نیرو را نیروی برون راننده، نیروی دافعه یا نیروی رانش میگوییم. عمل این نیرو چنین است که اگر خط راستی را از نقطه آغازش یا تکوین مارپیچ (و به عبارت دیگر از مرکز مارپیچ) بگذرانیم به طوری که مارپیچ را از دو طرف ببرد، تمام نقطه هایی که در دو طرف این خط راست قرار دارند (نقطههای الف،ب، ج، د در تصویر 2-14) دارای یک ارزش و یک کشش نیستند.[20]
مارپیچ، نیروهای متفاوت با کششهای متفاوت
در حالی که در دایره،فقط دو نقطه میتواند وجود داشته باشد که در نتیجه برش دایره به وسیله یک خط راست،و در روی این خط راست،با دایره مشترک باشند و این دو نقطه که در حقیقت دو سر قطر دایرهاند (و میتوانند به شمار بینهایت باشند، زیرا دایره میتواند تا بینهایت قطر داشته باشد) دارای یک ارزش و یک کشش (نسبت به مرکز دایره) هستند. در مارپیچ برعکس،همیشه یکی از این نقطهها نسبت به دیگری و در ارتباط با مسیر حرکت مارپیچ یعنی در مسیر تکوین و تکامل آن در موضع اوج قرار دارد و دیگری نسبت به آن در موضع حضیض است. از سوی دیگر بر خلاف دایره که روی خط برندهاش فقط دو نقطه مشترک دارد، مارپیچ میتواند بینهایت نقطه مشترک روی این خط داشته باشد. ویژگی دیگر ماریچ این است که مرکز مارپیچ بخشی از مارپیچ است و خودش به منزله نقطه آغازش، همیشه نیروی فعال و دور کننده دارد. در حالی که نقطه مرکزی دایره از دایره جداست، نقطه است موهوم، ولی دارای نیرویی جذب کننده و به درون کشنده. مارپیچ بر عکس، نمودار حرکت دورانی فزون شونده یا فزایا و از خود گریز به سو دیگری بر اوج قرار گرفته است. مارپیچ نماد تکامل فرد و رها شدن او ازخ ویشتن خویش و پیوستن به خداست.
تصویر (2-15) مارپیچ طلایی از مربع و مستطیل طلایی
خط مواج :
اگر نیروی فزاینده بیرونی که موجب پیدایش خط خمیده میگردد، به طور متناوب تغییر جهت دهد، خط خمیده متناوب یا مواج ایجاد می کند (تصویر 1-16).
تصویر (2-16) متناوب هم نیرو
این نیرویی بیرونی هم میتواند یکنواخت اثر کند و هم میتواند تغییر جهت بدهد. اگر شدت اثر گذاری نیروها در هر مرحله تغییر کند، دامنه موج به تدریج کوچک میشود. در این حالت گوییم: نیروی مؤثر مستهلک میگردد. (تصویر 2-17)
تصویر (2-17) متناوب مستهلک شونده
تغییر جهت میتواند به وسیله موانعی که بر سر راه خطها پیش میآیند ایجاد شود. در این حالت پس از رفع مانع، خط مسیر خود را در پیش میگیرد. (تصویر 2-18 الف تا ب)[21].
تصویر (2-18)
تصویر (2-19) خط مواج آزاد[22]
ج)خط شکسته:
هرگاه نقطهای، در اثر نیرویی درونی یا بیرونی، در راستایی و با کششی ثابت حرکت کند و پس از طی مسافتی راست، در نقطهای از مسیر خود بناگاه مورد تهاجم نیرویی بیرونی که در راستایی دیگر عمل میکند، قرار گیرد، خط از مسیر خود منحرف شده و در راستای تازه به حرکت خود ادامه خواهد داد و بدین گونه در نقطهای که نیروی دوم عمل کرده است، گوشهای خواهد ساخت که در ارتباط مستقیم با راستای کنش نیروی مهاجم میباشد، و نتیجه حاصل شده، نام خط شکسته خواهد گرفت (تصویر 2-20).
تصویر (2-20) خط شکسته باز
بنابراین خط شکسته، دست کم یک شکستگی ، یک گوشه یا راس و دو پاره دارد. ممکن است خط در مسیر تازهاش باز هم،دوباره یا چند باره، و در جتهای متفاوت، مورد هجوم نیروهای تازهای قرار گیرد و مسیرش هر بار دچار انحرافی شود که در ارتباط با جهت ضربه نیروی وارد شده است. در این صورت گوشههای متعدد، نوکهای متعدد و شکستگیهای متعددی خواهد داشت. که به شمار نیروهای مهاجم بستگی دارد، لیکن شمار پارههای خط همیشه یک واحد از شمار گوشهها (و به عبارت دیگر، از شمار نیروها) بیشتر است. طول پارهها به شدت نیروهای وارد شده بر خط بستگی دارد.
خط زاویه دار یا شکسته، حامل دو نیروی متحد است که در نقطه برخورد تقویت شده و چگونگی مجموع این دو نیرو، قدرت کشش و اثر گذاری متغیری دارد (تصویر 2-23).
خط شکسته دارای تحرک،فعالیت و جنبش است و در اشکال هندسی به همین علت، مثلث پر تحرکترین حرکتها است.
خط شکسته در ارتباط با شدت نیروهای بیرونی به دو گونه شکسته باز و شکسته بسته آشکار میگردد (تصویر 2-21)[23].
تصویر (2-21) خط شکسته بسته
تصویر (2-22) خط شکسته و منحنی منظم و نامنظم
خط شکسته بسته به طور مثال میتواند باعث ایجاد اشکال هندسی منظم مانند مثلث و مربع گردد که هر کدام بیان کننده حالات روانی خاص و نمادی از خصوصیاتی ویژه میباشند.
مثلث
مثلث نادی است از ایستایی و توازن، نیز نمادی است از زهدان، شعارهایی نظیر گفتار نیک، کردار نیک، پندار نیک و یا پدر، پسر و روح القدس، و یا سه رنگ اصلی آبی، زرد، قرمز در این رابطه قرار میگیرند. از ترکیب سطوح سگانه اصلی مربع،مثلث و دایره شکلهای بیشماری پدید میآید که دستمایه و ابزاری برای ایجاد فضا توسط هنرمندان است.[24]
مثلث متساوی الاضلاع نیز دارای سه ضلع و سه زاویه مساوی است. هنگامی که این شکل بر سطح قاعده اش قرار بگیرد پایدارترین شکل هندسی است و مثلث یک کوه استوار به نظر میرسد. اما چنانچه بر یکی از راسهای خود قرار بگیرد حالتی کاملا ناپایدار و متزلزل دارد، مثلث به واسطه زوایای تندی که دارد سطحی مهاجم و شکلی ستیزنده به نظر میرسد که همواره در حال تحول و پویایی است. براساس ترکیبهایی از مثلث میتوان ساختمانهای زیادی به وجود آورد. استفاده از مثلث و شبکههای مثلثی یک اصل ساختاری در طبیعت به شمار میرود.[25]
(تصاویر در فایل اصلی موجود است)