دانلود مقاله اخلاق مدیریت و مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی

Word 74 KB 8288 45
مشخص نشده مشخص نشده اقتصاد - حسابداری - مدیریت
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه : امروزه شاهد پیشرفت چشمگیر جوامع بشری هم از لحاظ فکری و عقیدتی و هم از لحاظ علمی و عملی هستیم.

    اما آن چیزی که می تواند انسان را به کمال و سعادت برساند واقعاً همین است ؟

    شاید در نگاه اول بگوئیم بلی و پیشرفت را با توسعه سعادت بشری هم تراز دانست امابا نگاهی ژرف تر ، مسلماً به این نکته خواهیم رسید که سعات بشری چیزی جز پیشرفت نسبی جوامع بشری است.

    ما در این تحقیق با نگاهی باز و وسیع سعی می کنیم به یکی از این عوامل اساسی و حیاتی و لازمه تداوم هر جامعه ای که همان مدیریت و شکل صحیح انتخاب و اداره ‌آن است بپردازیم .

    اما چیزیکه شاید مهمتر از آن باشد به موضوع اخلاق و مدیریت از نظر اسلام و شیوه های درست آن می پردازیم و بعد از آن با ذکر نمونه هایی از مکاتب نظری غربی و مقایسه آن مکاتب با شیوه و سبک صحیح آن از نظر اسلام و خصوصاً ائمه اطهار به مقایسه مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی و مدیریت غیر اسلامی می پردازیم .

    تعریف اخلاق قبل از تبیین مفهوم و موضوع (( اخلاق مدیریت )) ، شایسته است شناسایی اجمالی در مورد مفهوم اخلاق داشته باشیم .

    اخلاق جمع (( خٌلق )) است و در لغت (( خُلق )) و ((خَلق)) از یک ماده (خ ل ق) هتند .

    خَلق ناظر به شکل ظاهری انسان است ، و خُلق به شکل باطنی و نفسانی انسان در نظر دارد .

    همانطوری که شکل ظاهری انسان متصف به صفت نیک و بد زشت و زیبا است ، شکل باطنی و نفسانی انسان نیز دارای اوصاف خوب و بد و ‌زشت و زیبا است .

    (( راغب )) در ((مفردات ))‌ می گوید : (( الحق و الخلق فی الاصل واحد کاشرب والشرب و الصرم والصرم ‏ لکن خص الخلق بالهیات و الأشکال و الصور الکدرکه بالبصر ، و خص الخبق القوی و السجایا الکدرکه بالبصیره )) یعنی خَلق و خُلق در ریشه لغوی یکی هستند .

    لکن خَلق اختصاص به شکل صورتی دارد که با چشم ظاهر ادراک می شود ، و خُلق اختصاص به قوای روحی و طبع باطنی دارد که با بصیرت و چشم دل ادراک می شود .

    (( طرایحی )) در کتاب (( مجمع البحرین )) ، جلد پنجم ، قریب به مضامین مورد اشاره می‌گوید : (( الخبق بضمتین :‌اسجیه .

    و الجمع اخلاق ...

    الخلق :‌الدین و الطبع و السجیه و عن بعض الشارحین : حقیقه حسن الخلق انه لصوره الانسان الباطنه و هی نفسه و اوصافها و معانیها المختصه بها ، بمتزله الخلق الصوره الظاهره و أوصافها و معانیها ، ولها اوصاف حسنه و قبیح )) خُلق در اصطلاح (( علم اخلاق)) عبارت است از (( ملک نفسانی )) ‏‌و این کیفیت یا از (( فضائل )) است ، مانند حلم ،‌عفت و شجاعت ، و یا (( زدائل )) است ، مانند کینه و ترس و بخل .

    در تعریف خُلق گفته شد که (( ملکه نفسانی )) است .

    (( ملکه )) ، کیفیتی است راسخ در نفس ، که زوال آن به سختی و کندی انجام می گیرد ، و موجب می شود که افعال متناسب با آن کیفیت نفسانی به سهولت و بدون تأمل و مشقت صورت پذیرد .

    (( حال )) کیفیتی است در سطح و قشر روح ، که به سرعت و سهولت زائل می شود ( ناپایدار است ) ، و افعال با مشقت و تأمل از آن صادر می شوند .

    موضوع اخلاق ، (( نفس انسان )) است .

    مراد از آن حقیقت واحده ایست که نفس ناطقه ،‌روح ، روان و قلب هم نام گرفته است ، و نفس اماره ، لوامه ، و مطمئنه ،‌جلوه های گوناگونی از همان حقیقت هستند .

    اخلاق مدیریت شرائط و لوازم مدیریت و رهبری تکیه زدن بر جایگاه مدیریت و رهبری ‏،‌ و کسب توفیق در انجام وظائف و مأموریتهای آن ، بطور کلی نیازمند احراز سه نوع بلوغ ، توانائی و قابلیت است :‌دانش ، مهارت و اخلاق .

    الف- دانش مدیریت موفق ، نیازمند کسب پاره ای آگاهیها ، اطلاعات و معلومات است .

    بدیهی است کسب هر نوع علمی موجب توفیق در امر مدیریت نیست ، بلکه دانشهای ویژه ای مورد نظر است ، که ذیلاً یادآوری می کنیم : یک – (( دانش مدیریت عمومی )) : که به اتکاء آن ، مدیر با اصول ، اقسام و روشهای برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدیت و رهبری ، نظارت و کنترل ، و ایجاد هماهنگی میان اجزاء مختلف سازمان ، آشنائیهای ضروری را بدست می آورد .

    دو – (( دانش مدیریت خاص )) : مدیریتهای نوع واحدی نیستند ، و در نتیجه سبکهای یکنواخت و روشهای واحدی در حسن انجام آنها نمی توان قائل شد .

    انواع و اقسامی از مدیریتها که امروزه متصور و موجودند ، به این شرحند : مدیریت دولتی مدیریت صنعتی مدیریت بازرگانی مدیریت آموزشی مدیریت و فرماندهی نظامی بنابراین ، علاوه بر ضرورت آشنائی با دانش مدیریت عمومی ، آشنائی با مسائل خاص آن نوع و رشته ای از مدیریت که بدان می پردازیم ،‌همچنین ضروری است .

    سه – (0 سایر دانشها )) : علاوه بر دانشهای مورد اشاره ، به اعتبار اینکه مدیر با اصول و قوانین حاکم بر انسان و جامعه مدد می کند ، ضرورت دارد .

    از جمله دانشهایی که در این رهگذر مفید فایده هستند ، عبارتند از : جامعه شناسی ، روانشناسی عمومی ؤ روانشناسی اجتماعی ، تعلیم و تربیت ، و حقوق .

    ب – مهارت در کنار شرط (( دانش )) ، همچنین باید از شرط (( مهارت)) و ضرورت آن در حسن اداره امور نام برد .

    دانشهای مورد اشاره ، برای موفقیت در مدیریت ، اگرچه لازمند ولی کافی نیستند .

    ج – اخلاق مدیریت و رهبری ، تنها با آگاهیهای عمومی و تخصصی ، و نیز مهارتها و زبر دستیها در اجرای آموخته ها،‌به سامان نمی رسد .

    عنصر دیگری د راین میدان نقش آفرین است ، که با عنوان (( اخلاق )) از آن یاد می کنیم .

    منظور ما از عنصر اخلاق ، منش ، روحیه و شخصیت اخلاقی ویژه‌ای است که مدیران و رهبران باید آن احراز کنند .

    2- مفهوم و موضوع اخلاق مدیریت اخلاق را گاهی به اقسام چندی تقسیم می کنند : اخلاق فردی ، اخلاق اجتماعی ، اخلاق خانواده ، اخلاق معلم ، اخلاق دانشجو و مانند اینها .

    منشأ این تقسیمات چیست ؟

    مفهوم اخلاق در همه اینها یکی است و آنهم (( ملکات نفسانی )) است .

    آیا این تقسیم بندی به اعتبار موضوع اخلاق صورت می پذیرد ؟

    قطعاً موضوع اخلاق که (( نفس انسان )) است در همه اقسام مورد اشاره مشترک و واحد است ، و بدین لحاظ منشأ این تقسیمات نمی تواند (( موضوع اخلاق باشد .

    یکی از رابطه ها ، مناسبات و موقعیتهای مهم در زندگی انسانها ، موقعیت ((مدیریت و رهبری )) است .

    بدین لحاظ ، توفیق در انجام وظائف و رسالتهای آن ، نیازمند اخلاق ویژه است .

    بنابراین در تعریف اخلاق مدیریت باید گفت : (( اخلاق مدیریت ، عبارت است از ملکات نفسانی انسان ، از آن جهت که اداره امور جمعی از انسانها را در نیل به اهداف معین ، عهده دار است )) .

    و موضوع اخلاق مدیریت عبارت است از :‌ (( نفس انسان مدیر)) بنابراین اگر چه فضائلی همچون : شجاعت ، تانی ، شرح صدر ، وقار ، حلم ، بخشش و گذشت ، نظم و انضباط ، و التزام به قانون ، برای همه انسانها در همه شرائط زندگی خوب و بایسته است ، لکن برای مدیران و رهبران ، خوب تر ، پسندیده تر و بایسته تر است .همچنین اگر چه رذائلی همچون : ترس ، تزلزل ، اضطراب ، یأس ، شتابزدگی ، انتقامجوئی ، بی نظمی ، ظلم و خیانت ، برای همه انسانها در هر شرائط و موقعیتی زشت و ناپسند و خطرناک است ، لکن برای موقعیت مدیریت و رهبری زشت تر و خطرناک تر است .

    3- اخلاق مدیریت و روانشناسی مدیریت با طرح مفهوم ، موضوع و جایگاه اخلاق مدیریت ، این سؤال ممکن است در ذهن خوانندگان بوجود آید که تفاوت (( اخلاق مدیریت )) و (( روانشناسی مدیریت)) چیست ؟

    و چه رابطه ای می توانند با یکدیگر داشته باشند ؟

    برای روشن شدن مطلب ، به دو نکته اشاره می کنیم : الف- تفاوت اخلاق و روانشناسی مهمترین تفاوتهایی که میان اخلاق و روانشناسی وجود دارد ، بشزح زیر است: 1/ الف – موضوع اخلاق (( نفس )) آدمی است ، ولی موضوع روانشناسی ((رفتار)) انسان – و بلکه رفتار موجود زنده – است .

    اگر روانشناسی در مورد ذهن و روان آدمی به بررسی و تحقیق میپردازد ،‌از حیث تأثیری است که آنهابر رفتار فرد باقیمی گذارند .

    چنانکه در مورد عوامل حیاتی – که از مباحث علوم زیستی و بیولوژیک محسوب می شوند – نیز مطالعه و تحقیق می کنند ، بجهت تأثر رفتار و فعالیتهای انان از آنها .

    بدین لحاظ ، موضوع اخلاق امری نا محسوس است ، و موضوع روانشناسی امری محسوس و قابل تجربه و مشاهده است .

    2/الف) مدار و حوزه بحث اخلاق ، (( انسان )) است ولی حوزه بحث رواشناسی ((موجود زنده)) است اعم از حیوان و انسان .

    در تعریف روانشناسی می گویند :‌(( مطالعه علمی رفتار موجود زنده )) .

    3/الف) از جمله مهمترین تفاوتهائی که میان اخلاق و روانشناسی است ، این است که : روانشناسی دانشی (( توصیفی )) است ، و اخلاق امری (( تکلیفی )) است .

    روانشناس از آنچه که هست سخن می گوید ، ولی عالم اخلاق از آنچه که باید باشد بحث می کند .

    روانشناسی می گوید (( چه هستی )) و گرایشات و رفتارهایت چه انگیزه ها و زمینه هایی دارند ، ولی اخلاق می گوید ((چه باید باشی )) و چه نباید باشی .

    ب- تفاوت اخلاق مدیریت و روانشناسی مدیریت 1/ب- اخلاق مدیریت از ملکات نفسانی مدیر بحث می کند ، و از اوصاف نفسانی که خوب هستند و مدیر باید داشته باشد ، و از خلقیاتی که زشت و ناپسندند و مدیر باید ازآنها بپرهیزد .

    پیامها و تکالیف اخلاق مدیریت متوجه شخص مدیر و فرمانده است و می خواهد منش ، روحیه و شخصیت اخلاقی و معنوی مدیر را آنچنان که سلامت سامان مدیریت را تضمین نماید – شکل بخشد و او را از هر منش و روحیه ای که برای مدیریت مخاطره آمیز است ، بازدارد .

    2/ب- روانشناسی مدیریت ،‌ مطالعه ‌ علمی رفتار افرادی است که در یک سازمان کار می کنند .

    روانشناسی مدیریت در جستجوی دریافت انگیزه های رفتار ،‌پیش بینی واکنشها و گرایشها ، و در نتیجه کنترل و پیشگیری رفتار افراد در قلمرو وظائف یک سازمان است .

    در روانشناسی مدیریت ، منحصراً شخص مدیر و فرمانده مورد توجه نیست ، که فرمانده و فرمانبر ، رئیس و مرئوس هر دو مورد عنایت هستند .

    البته آنچه که امروز در روانشناسی مدیریت جریان دارد ، غالباً مطالعه رفتار کارکنان و کارگران است .

    از این رهگذر ، پاره ای از آنچه کهروانشناسی مدیریت دنبال می کند ، بشرح زیر است : توجه به نیروی انسانی ، بعنوان یکی از مهمترین و مؤثرترین عوامل تولید .

    مطالعه رفتار کارکنان و کارگران ، و شناخت روحیات ، عادات ،‌استعداد ، هوش ، مهارت ، منش و شخصیت آنان ، وکنترل رفتار آنها در جهت مقاصد سازمان .

    تلاش در جهت بهبود روابط کارگر و کارفرما و جلوگیری از هر گونه برخورد ، عصیان ، اعتصاب و عوامل عدم رضایتمندی کارگران .

    4- نکاتی پیرامون مجموعه اخلاق مدیریت الف-هدف مجموعه اخلاق مدیریت با توجه به جایگاه انسان در جهان بینی اسلامی ، و اصل کرامت و ارزش والای انسان در معارف اسلامی ؤ و تکیه ای که نظام جمهوری اسلامی ایران بر این اصول اعتقادات دارد ، هدف از طرح بحثهای اخلاق مدیریت ، بشرح زیر بیان می شود : 1/الف – کمک به مدیران ، در کسب صلاحیتهای اخلاقی ، روحانی و معنوی ، آنگونه که شایسته و بایست مسئولان نظام و حکومت منتسب به ((امام علی)) علیه السلام است .

    2/ الف – تبیین ضرورت عنصر ((اخلاق)) در کنار عناصر ((دانش)) و ((مهارت)) در مدیریتها ، و تأکید بر التزام عملی نسبت به آن .

    3/ الف – کوشش در جهت ایجاد زمینه های مناسب برای رشد معنوی و اخلاقی کارگزاران و کارکنان سازمانها و نهادها ، و زدودن اندیشه ابزار بودن انسان در کنار سایر عوامل مادی .

    4/ الف – توجه و دستیابی به معنویت و اخلاق ، بعنوان یکی از مهمترین کانونهای قدرت ، در پیشبرد آرمانهای مادی و معنوی .

    ب- محدوده بحث : این مجموعه به هیچوجه در صدد تبیین ((مدیریت )) نیست ، بلکه همانگونه که از نامش پیدا است – در مقام تشریح و توضیح شاخه ای از بحث مدیریت اسلامی است .

    با این امید که اهل تحقیق و قلم ، در مورد سایر ابعاد مدیریت اسلامی ، و از جمله همین بعد ، کنکاشی عمیق و وسیع بعمل آورند .

    ج- روانشناسی مدیریت در اخلاق مدیریت اگرچه روانشناسی مدیریت و اخلاق مدیریت اداری مفهوم ، موضوع قلمرو متفاوتی هستند ، ولی ارتباط و نیازمندی تبیین اخلاق مدیریت به روانشناسی مدیریت ، انکارناپذیر است .

    از این جهت ، در ضمن مباحث این مجموعه ، به فراوانی از دانش و تجربیات روانشناسی ، بویژه در شاخه های روانشناسی مدیریت سود جسته ایم .

    د- مبانی اسلامی در اخلاق مدیریت در تحقیق و بررسی مباحث اخلاق مدیریت ، اگرچه از دانش روانشناسی و جامعه شناسی و تعلیم و تربیت و فلسفه غافل نمانده ایم ، لکن تکیه اساسی این مباحث بر آیات قرآن کریم ، سخنان پیشوایان معصوم علیهم السلام و سیره ‌ آنان است .

    و در این میدان (( نهج البلاغه امام علی علیه الاسلام )) جایگاه رفیع و ویژه ای دارد .

    ه‌- محدوده مدیریت مدیریت را به اعتیار کمیت افرادی که تحت اداره و رهبری مدیر قرارمی گیرند ، می توان به اقسام زیر تقسیم کرد :‌ مدیریت خانه مدیریت گروه مدیریت سازمان مدیریت کشور مدیریت امت یا جامعه جهانی واژه های مدیریت و رهبری در منابع انسانی امامت یکی از واژه هائی که در منابع اسلامی مفید وفهوم مدیریت و رهبری است ، واژه ((امامت)) است .

    مفردات القرآن می نویسد : (( الامام : المؤتم به ، انسناناً – کان یقتدی بقوله أوفعله – اوکتابا او غیر ذلک ،‌محقاً کان او مبطلاً ، وجمعه ائمه )) المنجد می گوید : (( الامام : من یؤم به ‏، أی یقتدی به ، ما یمتثل علیه المثال ، الطریق الواضح ، الخیط یمد علی البناء لیبنب مستقیماً .

    الامامه : الریاسه العامه)) یکی از رایج ترین ، شایعترین و پر استعمال ترین معانی واژه امامت در منایع اسلامی ، مفهوم فرمانروائی ، پیشوائی ، مدیریت و رهبری است .

    این معنی هم در موزد ((امام معصوم )) و هم در موارد افراد عادی استعمال شده است .

    در مورد امام معصوم نیز ،‌هم بمعنی ((پیشوائی دینی )) است ، و هم بمعنی ((رهبری امت )) و ((زعامت سیاسی )) است .

    شأنی که بموجب آن ، امام بر مردم حکومت می کند ، و به اداره امور اجتماعی ،‌قضائی ، اقتصادی ، فرهنگی ، دفاعی و نظامی کشور و امت اسلام می پردازد .

    در ((زیارت جامعه کبیره )) سدر خطاب به امامان معصوم علیهم السلام می خوانیم : (( السلام علیکم ...

    یا قاده الامم ...

    و ساسه العباد .

    )) ( درود بر شما باد !

    ای رهبران ملتها و ای سیاستمداران خلق ) ((امام رضا )) علیه السلام در بیان اوصاف و موقعیت امام می فرمایند : (0 ان الامه زمام الدین و نظام المسلمین ...

    و الامام عالم بالسیاسه )) ( امامت ، زمامداری دین و مایه ایجاد نظم در جامعه اسلامی است ...

    و امام دانای سیاست است .

    (( امام علی )) علیه السلام در ((نهج البلاغه )) می فرمایند : (( ان شر الناس عندالله امام جایز ضل وضل به )) (بدترین مردم نزد خدا ، پیشوای ستمگری است که گمراه باشد و دیگران هم بوسیله او گمراه شوند .

    ) ولایت واژه دیگریکه در منابع اسلامی بمعنی مدیریت و رهبری مصطلع آمده است .

    واژه ((ولایت )) است .

    ولایت در لغت به معنای گوناگون آمده است .

    واژه دیگریکه در منابع اسلامی بمعنی مدیریت و رهبری مصطلع آمده است .

    یکی از معانی ((ولایت)) در لغت ،‌سرپرستی ،‌حکومت مدیریت و رهبری است .

    در منابع اسلامی ، واژه ولایت همچون کلمه امامت ، در معنای گوناگون استعمال شده است ، که اینک در صدد ذکر شواهد آنها نیستیم .

    از جمله بر جسته ترین مفهوم آن ، رهبری و مدیریت و فرمانروایی است .

    این معنی ،‌هم در مورد رهبری و زمامداری پیشوایان معصوم علیهم السلام بکار رفته است ، و هم در مورد غیر امام معصوم .

    از ((امام باقر )) علیه السلام نقل شده است که فرمود : بنی الاسلام علی خمس : علی الصلاه والزکاه الحج و الصوم والولایه .

    ( اسلام برپنج پایه استوار شده است : بر نماز ، زکات ، حج ،‌روزه و ولایت .

    ) اینک با شواهدی اشاره می کنیم که واژه [ولایت ]بمعنی مدیریت و رهبری و فرمانروایی در مورد غیر امام معصوم بکار رفته است : [امام علی ]علیه السلام فرمود : [استکانه الرجل فی العزل بقدر شره فی الولایه] خواری شخص به هنگام عزل به اندازه زشتکاری او در هنگام فرمانداری و فرماندهی است .

    امارت امارت از ماده [ام ر ] است .

    کلمه [امر ] در لغت به دو معنای مشهور آمده است : یکی بمعنی [شی ء]و [فعل ]است که جمع ان [امر ]است دیگری بمعنی طلب و [فرمانئ ] است که جمع آن [اوامر ] است .

    و از همین معنی است واژه های [امیر ](فرمانده )و امارت (فرمانروایی) المنجد می نویسد : الامر (ج ) اوامر : طلب احداث الشی – الاغمیر (ج ) امرا : الامر من تول امر قوم .الاماره :منصب الامیر دوله صغیره مستقله یحکمها امیر ] واژه [امارت ]در لغت به معنای حکومت مدیریت و فرمانروایی آمده است ریاست یکی دیگر از واژه هایی که در منابع اسلامی به مفهوم مدیریت و فرمانهروالیی بکار رفته است کلمه [ریاست ]است .

    ریاست در کتب لغت بمعنی :سروری آقایی و سیادت تولیت امر و پیشوائی آمده است [امام علی ] علیه السلام در فرمانش به مالک اشتر می فرماید : [واجعل لراس کل امر من امورک راسامنهم لایقره کبیرها...] و در راس هر کاری از کارهایت رئیسی قرار داده که کارهای بزرگ او را مقهور و مغلوب ننماید [فضل بن شاذان ]می گوید :از [امام رضا ]علیه السلام شنیدمخ که می فرمود انا لا نجد فرقه من الفرق و لا مله من الملل بقوا و عاشورا الا بقیهم و رئیس لما لا بدلهم منه فی امر الدین و ادنیا هیچ طایفه و ملتی را نمی یابیم که پایدار مانده باشد و به زندگی ادامه دهند مگر بوجود سرپرست و رئیسی کع در امور دینی و دنیایی خویش ناگزیر از آنند سیاست -سیاست واژه دیگری است که در فرهنگ و منابعع اسلامی بمعنی مدیریت و رهبری استعمال شده است .

    اگر چه این کلمه در محاورات و اندیشه سیاست بازان حرفه ای مفهوم فریب و خدعه و نیرنگ را به ذهن تبادر می کند لکن مفهوم حقیقی آن امر دیگری است سیاست در لغت بمعنی :تدبیر امور ولایت امارت و حسن اداره امور آمده است در مدارک و منابع اسلاتمی سیاست و سیاستمداری به همان مفهوم مدیریت و رهبری در مورد ائمه معصومین علیم السلام و غیر انها بکار رفته است شما سیاست گذاران بندگان خدایند و در آن :امام عارف و آگاه به امور سیاسی است .

    و در آن : سپس جهت سیاستگذاری امور دینی و دنیوی بندگان این امر به پیامبر اکرم (ص) واگذار شده است در این درس پنج واژه امامت ولایت امارت ریاست و سیاست را که متضمن مفهوم مدیریت و رهبری بودند از منابع اسلامی بیان کردیم .

    البته وتازه ها و تعابیر دیگری تیز در این مقوله وجود دارند که بخاطر پرهیز از تطویل کلام از توضیح آنها صرفنظر می کنیم .

    از جمله آنها است [تدبیر ][حکومت ]و [خلافت ] مقدمه پیش از این متذکر شدیم که توفیق در مدیریت مستلزم وجود سه نوع بلوغ و توانایی است : دانش مهارت و اخلاق .

    اینها از شرایط و لوازم غیر قابل انکار مدیریت فرماندهی و رهبری موفق هستند موضوع «مناسبات » بعنوان جزئی عمده و لاینفک از «اداره » معمولا وقتی از «اداره» -مدیریت بمفهوم عام – سخن بمیان می آید نظر به یک کار و کوشش دستجمعی است و مدیریت امروز نیز «اداره » را در چار چوبی محدود و مخصوص از همین تصور عمومی در نظر دارد.

    در حالیکه :موضوع «اداره » در مفهوم و کم و کیف واقعی خود در سطحی بس گسترده تر از این برداشت با صطلاح علمی و آکادمیک ،‌یا آن تصور معمول و رایج مطرح است ،‌بطوریکه : نه تنها در مورد تمام امور جمعی انسان مطرح است ،‌بلکه کلیه امور فردی او را نیز در بر می گیرد و از این بالاتر ، با نظری دقیقتر به این حقیقت می رسیم که : اصولا «‌موضوع اداره »‌در مورد هر دو یا چند چیز – اعم از « شی » ،‌«‌نیرو»‌یا انسان – که موجود بوده و نظم و نشان مورد نظر باشد پا در میان دارد.

    این گفته متکی به بررسی ها و مباحثات متعدد متنوع و عمیق است و با تمام سفسطه های عناصر شرق زده و کوتاه بین در حول و حوشش بقدرت خود باقی است .

    بهر تقدیر اعم ازآنکه این معنای کلی از اداره نظر ما را بخود اختصاص دهد یا آن مفهوم جزئی در واقعیت این نکته حرف یا ابهامی نیست که : تصور موضوع «اداره »‌منهای وجود نوعی از مناسبات امکان پذیر نیست و اصولا چنین اداره ای وجود خارجی ندارد تا آنجا که : شاید بیک اعتبار و با یک دید وسیع و عمیق – در اداره بتوان گفت : اداره چیزی جز برقراری یک سری ارتباطات پویا و هماهنگ نیست .

    ولی اگر بخواهیم تا این حد در مورد «‌روابط »‌جلو نر فته و گفته فوق را سخنی غلو آمیز و افراطی تلقی کنیم در درستی نکته زیر تردیدی نیست که: موضوع «‌روابط » عنصری عمده از اداره و بی گزاف ، عمده ترین بخش آنرا تشکیل می دهد بیانی کلی از مناسبات انسانی در مدیریت امروز و مدیریت اسلامی 1-چگونگی مناسبات در مدیریت امروز مناسبات انسانی در اداره بمفهوم رایج و امروزی آن اعم از انواع غربی و شرقی ، اولا ناقص و غیر جامع و مانع است و ثانیا – ناصالح واژگونه و غیر انسانی می باشد .

    این روابط با تمام وجودشان منحصر به برخی از ابعاد وجود انسانی می گردد و آن حالت فراگیر لازم را ندارد که در تمام جنبه های زندگی آدمی مطرح بوده و کلیه امور فردی – اجتماعی انسان در بگیرند .

    این روابط با همان وجود ناقص و غیر جامع و مانع خود و در همان ابعاد معدود و محدودشان خدائی ،‌انسانی ، خلقی ،و مردمی نیستند و در خدمت رهائی و رشد توحید و یگانگی برابری و برادری و نظم و نسق امور و وجود آنها عمل نمی نمایند و بلکه از این نظر در جهتی کاملا معکوس و واژگونه سیر می کنند چگونگی مناسبات انسانی در اداره اسلامی بدیهی است آنچه که در فوق گفته شد نمی تواند مقبول عقل و علم باشد و بلکه اولا مناسبات انسانی باید بطور کامل و همه جانبه مورد توجه قرار گیرد و ثانیا لازم است که این توجه صالح یعنی خدائی ،‌خلقی و مردمی باشد .

    بدیهی است که توجه رسا یا نارسا صالح یا ناصالح به پاره ای از اجزا یک مجموعه و غفلت از پاره ای اجزا دیگر فساد و ناکامی در نظر و عمل چیزی در پی نخواهد داشت و جهان حاضر نیز با تمام واقعیات تلخ و واژگونه اش شاهد خوبی بر این مدعاست .

    و این درست در نقطه مقابل بینش و توجه اسلامی قرار دارد چرا که : در اسلام : اولا ـ تمام مناسبات انسانی مطرح است نه بخشی از آن بطوریکه : نه تنها باید کلیه روابط گروهی و اجتماعی و بین افراد انسانی را مورد عنایت قرار داد بلکه ضرورتا باید به حوزه و ثانیا – اسلام در این نظر سیستمیک و جامع و مانعش بطور غیر فردی ،‌غیر شخصی ،‌غیر قومی ،‌غیر خونی ،‌غیر جغرافیایی ، غیر شی ای ، غیر گروهی ، غیر اجتماعی و غیر قانونی و غیر طبقاتتی ..عمل می کند یعنی تعصبی خاص روی هیچکدام اینها ندارد و در مورد هیچکدامشان افراط و تفریط نکرده و منحرفانه نظر و عمل نمی نماید 3-ایده محوری در مناسبات اسلامی و مناسبات غیر اسلامی برای درک بهتر و اصولی آنچه که در ذیل دو عنوان اخیر معرضش گردیدیم باید به ایده محوری و تعین دهنده مناسبات اسلامی از یکسو و به منبع زاینده و نقطه کانونی روابط غیر اسلامی از سوی دیگر توجه نماییم :پوشیده یا مبهم نیست که اگر ما به درک چنین موضوعی نایل گردیم ،‌در حقیقت بدستگاهی تمیز دهنده و فرمولی کلی مجهز شده ایم که بوسیله آن قادر خواهیم:مفهوم و چون چند مناسبات اسلامی و غیر اسلامی را تشخیص داده و خط سیر کلی هر یک و تفاوتشان را با هم دریابیم و در مورد هر رابطه ای به قضاوت صحیح بنشینیم .

    اما در بیان اختصاری این موضوع باید بگوئیم که : ایده محوری در مناسبات اسلامی عبارت از معرفت خدا و رابطه با او و ادای حق واجب اوست و در روابط غیر اسلامی عبارت از معرفت بهر اصالت مطلقی عیر «الله» و رابطه با او و بی توجهی به حق واجب خداست بطوریکه: در مناسبات اسلامی هر ارتباطی – حال در هر زمینه که باشد در رابطه با «الله» برقرار می گیرد و در مناسبات غیر اسلامی هر ارتباطی در رابطه با اصالتها و مطلقهایی غیر از الله برقرار می گردد که خود موجوداتی مخلوق محدود نسبی و ناقصند اینک با توجه بمطالب فوق می توانیم در مقام توصیف مناسبات اسلامی و روابط غیر اسلامی بگوئیم : بنا به تعریف «الله » اسم خاص خداست و بمعنای آن ذات مقدس رحمن و رحیمی می باشد که : مستجمع ، جمیع صفات کمالیه و مبرا از همه نواقص و نقائص است.

    «الله»در رابطه با دیگر اشیا لیس کمثله شی است یعنی برای او مثل و بلکه مثل مثلی نیست و هو الله احد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد است.

    «الله»رب العالمین و خالق اشیاء است و بنابر این بین او و موجودات دیگر روابط رب و مربوبی خالق و مخلوقی ..........وجود دارد 4-تنها راه انسان آنچه که در فوق گذشت عبارت از دید کلی اسلام در مورد پیوندها و مناسبات است و همچنانکه ملاحظه نمودید :این دید دیدی ،عینی ، فراگیر و بهم پیوسته است 5-نحوه استقرار مناسبات اسلامی سئوال مهمی که در رابطه با این بحث مطرح می گردد اینستکه اگر روابط توحیدی تنها راه رهایی و کامیابی انسان و ضرورتی اجتناب ناپذیر است در اینصورت چگونه می توان به برقراری آن پرداخت در جواب این سئوال باید گفت : اسلام بسادگی تمام این موضوع را عملی می نماید و در این مکتب ،راهها ، وسایل ، تمهیدات ، و تضمین های کافی برای استقرار روابط توحیدی ارائه گردیده است تا آنجا که : اصولا این امر مهم با موازین اسلامی عجین بوده و برقراری یک سیستم کامل روابط توحیدی ارائه گردیده است تا آنجا که : اصولا این امر مهم با موازین اسلامی عجین بوده و برقراری یک سیستم کامل روابط توحیدی بر اثر پی گیری همه جانبه این موازین امری حتمی است .

    مناسبات توحیدی عبارت از برقراری پیوندها و مناسبات در رابطه با «الله» است .و در برابر: روابط غیر توحیدی عبارت از برقراری پیوندها و مناسبات در رابطه با غیر «الله» است بنابر این :همچنانکه ملاحظه می کنید : در هر دو صورت برقراری یک سری مناسبات حتمی است و اصولا انسان بدون برقراری یک سری روابط نمی تواند باشد منتها آنچه که باعث تفاوت همه چیز در این پیوندها شده است همان در رابطه با الله یا در رابطه با غیر الله بودن پیوندها و مناسبات برقرار شده است بطوریکه : اگر در رابطه با شناخت الله و حرکت در سوی او باشد روابط توحیدی است و در غیر اینصورت غیر توحیدی است .

    پس نتیجه ای که تا بحال حاصل می گردد – اختصارا – از این قرار است که :تضمین استقرار مناسبات توحیدی در برقراری رابطه با الله است بدیهی است که کم و کیف شدت و ضعف و سطح و مرتبه این مناسبات نیز جملگی از مسائلی هستند که مستقیما به چگونگی رابطه انسان با خدا بر می گردند.

    پس نتیجه ای که با توجه به تقسیم بندی مذکور حاصل می کنیم اینکه : امور عبادی تضمین کننده برقراری کامل و دائم مناسبات توحیدی می باشند.

    و همین امور عبادی هستند که برای امور گروهی و اجتماعی (امور اقتصادی ،‌سیاسی ، خانوادگی ، حقوقی ،‌..) زمینه سازی می نمایند عبادات نسبت به تعهدات (معاملات و عقود ) و احکام (مسایل حقوقی ) نقش محوری و تعیین دهنده دارد.

    کم و کیف مناسبات انسانی در مدیریت های غیر اسلامی اکنون با توجه به آنچه که درباره روابط توحیدی گفته شد ،مبهم یا پوشیده نیست که مناسبات اسلامی در حوزه جهان بنحوی اعم و در دنیای انسان بنحوی اخص از کم و کیفی بسیار گسترده بر خوردار است .

    تا آنجا که : در هیچیک از این دو قلمرو هیچ دو یا چند جزء یافت نمی شودند که با یکدیگر رو یا رو گردیده و رابطه برقرار نمایند ال آنکه : مناسبات آنها بر پایه توحید استوار بوده و لهذا بخشی از مناسبات اسلامی بشمار آید .

    اما در حالیکه در اسلام مناسبات در یک چنین سطحی از جامعیت و مانعیت قرار دارد در «اداره های امروزی» ابدا چنین نیست و بلکه مناسبات بنحوی نارسا و واژگونه در ابعادی بسیار معدود و محدود مطرحند اداره توحیدی با چهار بخش عمده خود که عبارت از «اداره توحیدی وجود خود » «اداره توحیدی گروهها»، «اداره توحیدی جوامع»و «اداره توحیدی جهان» باشد حالتی فراگیر دارد و نه تنها تمامی آنچه که مربوط به روابط و پیوندهای جمعی انسان می گردد را در برگرفته و در هر جا که دو یا چند انسان در رابطه با همی وجود داشته باشند حضور دارد بلکه در دنیای آحاد و افراد انسانی نیز رسوخ داشته و با بخشی عمده از خود که «اداره توحیدی وجود خود »باشد به نظم و نسق وجود آنها و هماهنگی ابعاد نیروها و جنبه ها ی آنها می پردازد اما با این کم و کیف اداره توحیدی و با این درجه شمول مناسبات اسلامی هرگز وضعیت در اداره های امروزی چنین نیست و بلکه در این اداره ها تنها مواردی خاص و معدود از صور جمعی انسانها مورد توجه است و فقط انواع و انحنا مخصوص و محدودی از مناسبات انسانی مطرح است .

    با این توضیح که : حوزه جریان اداره امروزی تنها در دو مورد بهم وابسته «اداره امور خصوصی » و« اداره امور عمومی »خلاصه می گردد بطوریکه اداره امور خصوصی مربوط به موسسات و سازمانهایی به اصطلاح غیر دولتی و غالبا اقتصادی می گردد و اداره امور عمومی شامل موسسات و سازمانهای دولتی و اکثرا سیاسی می شود .

  • فهرست:

    1

    فصل اول :

    مفهوم اخلاق 2

    اخلاق مدیریت 4

    واژه های مدیریت و رهبری در منابع انسانی 14

    فصل دوم :

    موضوع مناسبات به عنوان جزئی عمده و لاینفک از اداره 21

    بیان کلی از مناسبات انسانی در مدیریت امروز و مدیریت اسلامی 22

    نظری به چند و چون مناسبات اسلامی در مدیریت غربی – شرقی با سیری در سه خط برجسته یا سه پایه اصلی این مدیریت 29

    نگرشی بر اندیشه ماکیا ویلیسم 33

    رساله حقوق امام سجاد به عنوان یک متن اصیل در زمینه مناسبات انسانی 37


    منبع:

    اخلاق مدیریت «قاسم واثقی »

    مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی « سید محمود حسینی سیاه پوش»

    مدیریت و رهبری با سیری در نهج البلاغه

    تئوریهای مدیریت و تئوریهای سازمان «دکتر علی پارسیان »

    صحیفه سجادیه 

پیشگفتار : اینک با شواهدی اشاره می کنیم که واژه [ولایت ]بمعنی مدیریت ؤرهبری و فرمانروایی در مورد غیر امام معصوم بکار رفته است : [امام علی ]علیه السلام فرمود : [استکانه الرجل فی العزل بقدر شره فی الولایه] خواری شخص به هنگام عزل به اندازه زشتکاری او در هنگام فرمانداری و فرماندهی است . امارت امارت از ماده [ام ر ] است . کلمه [امر ] در لغت به دو معنای مشهور آمده است : یکی بمعنی [شی ...

چکيده : امروزه شاهد اين هستيم که اخلاقيات در سازمانها و جوامع کمرنگ شده و ماديات و منافع فردي جاي خود را به ارزشهاي اخلاقي داده اند . در اين مقاله سعي شده ابتدا در مورد اصول مديريتي در جوامع اسلامي بحث شود و سپس خصوصيات و ويژگيهاي عمومي مدير اخ

مديريت : قرآن کريم، که مجموعه وحياني و اصلي ترين منبع هر پژوهش ديني و علمي است، چند مديريت را ارائه مي دهد که همگي اسوه و راه گشا هستند: الف) مديريت خداوندي اين مديريت، مبتني بر ربوبيت خدا است. علامه طباطبايي «رب» را به معناي «مالک مدب

موضوع : تحقیق درباره مدیریت اسلامی آنگونه که باید باشد و اجراء شود . قبل از هر چیزی می‌خواهم مقدمه‌ای درباره مدیریت بیان کنم تا مطلب فوق را بهتر درک کنیم . تا قبل از انقلاب صنعتی علم مدیریت در قلمرو فلسفه قرار داشت و فلاسفه بطور غیر مستقیم روشهایی را برای حسن رفتار انسانها و روابط اجتماعی و نیز امور مربوط به آنها ارائه می‌دادند.اما بعد از انقلاب صنعتی به دلیل رشد بنیه‌های ...

در اين مقاله با طرح ضرورت توجه به مديريت اسلامي در حکومتي اسلامي، مفاهيم و تعاريف مديريت اسلامي از ديدگاه برخي از صاحب‌نظران و نويسندگان مورد اشاره قرار گرفته است و سپس به وجوه کلي تفاوت هاي مديريت اسلامي و مديريت غربي به صورت مختصر اشاره شده است. ا

منظور از مديريت اسلامي اين است که مديران شيوه اسلامي را در مديريت، پيشه خود کنند و در هدفهاي خود عدالت اجتماعي را مدنظر داشته باشند و مقصود نهايي آنها کسب رضايت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعي عبادت بدانند و زندگي و معيشت افراد در راستاي اين مدي

قبل از هر چیزی می‌خواهم مقدمه‌ای درباره مدیریت بیان کنم تا مطلب فوق را بهتر درک کنیم . تا قبل از انقلاب صنعتی علم مدیریت در قلمرو فلسفه قرار داشت و فلاسفه بطور غیر مستقیم روشهایی را برای حسن رفتار انسانها و روابط اجتماعی و نیز امور مربوط به آنها ارائه می‌دادند.اما بعد از انقلاب صنعتی به دلیل رشد بنیه‌های اقتصادی و توسعه مؤسسات و سازمان‌ های صنعتی ، دگرگونی قابل ملاحضه‌ای در نظام ...

اینک به شواهدی اشاره می کنیم که واژه ‌ ((ولایت)‌بمعنی مدیرت ،‌هبری و فرمانروائی در مورد غیر امام معصوم بکار رفته است : ((استکانه الرجل فی العزل بقدر شر فی اللایه )) ( خواری شخص به هنگام عزل ، به اندازه ‌زشتکاری او در هنگام فرمانداری و فرماندهی است ) . امارت (( امارت از ماده ‌((ام ر )) است . کلمه ‌((امر))‌در لغت به دو معنای مشهور آمده است : -یکی بمعنی طلب و ((فرمان)) است ، که جمع ...

سخن را از نخستین روزهای دعوت مبارک آن حضرت و برنامه های اعجازآمیزی که در دو مرحله متمایز زیر به اجرا درآورد آغاز می کنیم: الف- مدیریت در مکه، ب- مدیریت در مینه. رسول اکرم در مکه با زحمات فراوان و قرائت آیه های توحیدی و تأمل برانگیز و سوال و جوابهای هشیارگر و بیدارکننده و یادآوری جهان آخرت و آتش جهنم، به ساختن عقاید و تحکیم اندیشه های دینی و زدودن رسوبات جاهلیت از قلب و اندیشه ...

مدیریت اسلامی در مبحث مدیریت در ساختار جامعه بالاترین مقام رهبریت، رهبریت در راس جامعه و در راس حکومت می باشد، همان طور که می دانیم نقش رهبر در پیشرفت یا عدم پیشرفت یک سازمان نقش بسیار مهم و بسزایی است. از آنجمله می توان گفت نقش رهبریت یک جامعه و قدرت تفکر و برنامه ریزی رهبر جامعه در پیشرفت جامعه از جهات مختلف بسیار حائز اهمیت است. مقام رهبریت یک جامعه تاثیر مستقیم بر مدیریت ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول