خط صینی خط سینی (Sini script) به خوشنویسی چینی اسلامی اطلاق میشود.
گاهی نیز به خوشنویسی اسلامی چینی نیز گفته میشود که منظور تغییر در ضخامت و باریکی خط است.
این خط معمولاً در مساجد چین بکار میرود و از معروفترین خوشنویسان به این خط، حاجی نورالدین میگانگجیانگ است.
خوشنویسی چینی از کیفیت انتزاعی و تصویری خاصی برخوردار است که بیان اندیشه و احساس را ممکن می سازد و از این رو با نقاشی قرابت دارد.[۳] در کشورهایی مانند ژاپن و کره نیز تاحدی وضع به همین صورت بود.
به طور کلی در خاور دور هنر خوشنویسی هرچند بیشتر نزد کاهنان و متولیان امور مذهبی رواج داشت اما در کنار نقاشی رشد شگرفی کرد.
چینی ها و ژاپنی ها یک نوع نوشتن ابداع کرده بودند که بسیار پیچیده بود در این طرز نوشتن، هر کلمه با یک علامت یا با اتحاد چند علامت بسیط، نمایش داده می شود با این طرز نوشتن هر چیز را می توان بیان کرد.
اما فرا گرفتن آن خیلی دشوار است یا به نظر ما چنین می آید، زیر مجبوریم تعداد بسیار زیادی علامت حفظ کنیم.
تعداد این علامات تقریبا معادل تعداد کلماتی است که در این زبان می توان بیان کرد.
نوشتن غربیها که به هیچ وجه با نوشتن چینی ها و ژاپنی ها شباهت ندارد، به کمک الفبایی مرکب از بیست و شش جرف با علامت انجام می گیرد و این علامات ترجمان کلمات نیست بلکه نمایشگر اصوات اصلی است که با به کار بردن آن اصوات کلمات را تلفظ می کنیم.
الفبای لاتین از رومی ها و الفبای رومی از یونانی ها گرفته شد.
اینکه یونانی ها این الفبا را از کجا یاد گرفتند، به طور یقین نمی دانیم اما احتمال دارد از فنیقی ها گرفته و فنیقی ها هم به نوبه خود آن را از مصری ها قرض کرده اند.
اگر الفبای ما ریشه مصری داشته باشد قطعا مثل الفبای چینی و ژاپنی، ابتدا شکل مصور داشته، اما پیشرفت و تکمیل آن از طریق دیگری انجام یافته و راه جداگانه ای پیموده است.
زیرا این علامتها شکل اشیا را نشان نمی داد بلکه صوتهای هجایی هر کلمه را که تلفظ می شد، نمایان می ساخت.
اما چون اصوات هجایی، فوق العاده زیاد است در این طرز نوشتن هم ناچار علامتهای بسیار زیادی وجود داشت که باید همه را به خاطر سپرد.
با این اوصاف به مرور زمان، تعدادی علامت جداگانه ابداع شد که کار آنها نمایاندن صوتهای هجایی نبود بلکه صوتهای اصلی را نمایش می داد و این صوتها همانها است که وقتی با هم ترکیب می شود صوتهای هجایی را می سازد.
سود مهم این ابداع این بود که هر کس به کمک چندین علامت مختصر (بیست و شش علامت در الفبای انگلیسی) و ترکیب درست این علامتها می تواند صدای هر هجا و صدای هر کلمه را نمایش دهد.
خوشنویسی سنتی چینی ابزارهای خوشنویسی وسایل و ابزار خوشنویسی در خلق یک اثر مطلوب بسیار موثرند.
ابزار خوب مشوق هنرمند در ادامه کار و پیشرفت اوست.
ابزارهای اصلی خوشنویسی مهمترین ابزار خوشنویسی عبارتند از:قلمنی که قلم مخصوص خوشنویسی است.
نوع مرغوب آن از نیهای دزفولی (برای قلمهای ریر و متوسط) یا نی خیزران (برای درشتنویسی) تهیه میشود.
یک قلم بهتر است سرخ مایل بهقهوهای سوخته، فاقد گره و پیچ و کاملا راست و استوانهای ( با مقطع دایرهای شکل) باشد و ضخامت آن با دست تناسب و هماهنگی داشته باشد.
همچنین گوشت داخل قلم سفید رنگ، تا اندازهای سخت و محکم باشد.
قلم خوب را بیش از اندازه کوتاه یا بلند و سبک، سست و یا سیاه انتخاب نمیکنند و قطر سر و ته آن نباید زیاد اختلاف داشته باشد.
یک قلم مناسب هنگام تراشیده شدن زیاد سفا یا زیاد سست نیست و تراشههای آن به اطراف پرتاب نمیشود و همراه قلمتراش حرکت میکند.
تراشیدن قلمنی تخصص و روش خاص دارد.
معمولا پس از کتابتهای مکرّر نوک قلمها کند شده وکیفیت اولیه خود رااز دست میدهند از این رو باید بهطور مرتّب نوک قلمها را تراشیده و قط زد.
کاغذکه باید ملایم و صاف باشد و خشن، پرزدار، ناصاف و بسیارلغزنده نباشد.
بر روی کاغذ خوشنویسی نباید مرکب پخش شود.
کاغذ زبر و نا هموار نوک قلم را میساید و نوشتن را بهویژه در کشیدهها مشکل و یا ناممکن میکند، از طرفی نوشتن بر کاغذهای لغزان و شیشهای از اختیار و تسلط خوشنویس میکاهد، بنابراین نوع متوسط آن مناسب است.
امروزه کاغذهای گلاسه، به ویژه گلاسهٔ مات، برای نوشتن مناسبند هر چند که در صورت عدم دسترسی میتوان از طریق مالیدن صابون خشک روی کاغذهای معمولی تاحدودی کاغذ را برای نوشتن آماده کرد.
مرکب که باید مخصوص خوشنویسی باشد.
بیش از همه مرکب مشکی و پس از آن قهوهای کاربرد دارد.
رنگدانه اصلی مرکب خوشنویسی دوده است و مواد دیگری مانند صمغ عربی، زاج و مازو نیز برای چسبندگی رنگدانهها و قوام یافتن مرکب، به آن میافزایند.
مرکب خوشنویسی امروزه در بازار به دو صورت مایع و خشک عرضه میشود.
مرکب مایع آماده استفاده است اما مرکب خشک را باید سایید، سپس آن را در آب جوشیدهٔ ولرم و یا گلاب حل کرد.
این محلول را باید در ظرف سربسته به نرمی و در مدت زمان طولانی تکان داد.
بهاین عمل «صلایه دادن» میگویند.
صلایه در کیفیت مرکب و کشش آن بسیار موثر است.
برای رقیق کردن مرکب خوشنویسی آب مقطر یا جوشیدهٔ سردشده از آب معمولی بهتر است ، و بهتر از آن گلاب یا آب ریحان یا آب مازو است.
دیگر ابزارهای خوشنویسی افزون بر آن از وسایل خوشنویسی میتوان بهابزار زیر اشاره کرد:دوات که ظرف مرکب و لیقه است و اغلب یک بطری کوچک، کمعمق و دهانگشاد است.
لیقه که معمولا از الیاف ابریشم طبیعی انتخاب میشود و برای جلوگیری از ریختن مرکب و کنترل میزان مرکببرداری توسط قلم در دوات قرار می دهند.
گاهی از الیاف و نخهای ابریشم مصنوعی بهاین منظور استفاده میشود.
قلمتراش که چاقویی ظریف و بسیار تیزی است و برای تراشیدت و قطزدن نوک قلم بهکار میرود.
قلمتراشها اندازهها و اشکال تاحدی متنوع دارند و به صورت یک تیغه یا دو تیغه ساخته میشوند.
تیغه قلمتراش را از فلزی ترد و شکننده میسازند که چنانچه با جسم سختی برخورد کند از کارایی اش کاسته خواهد شد.
از این رو با قلمتراش جز تراشیدن و قطزدن قلم کار دیگری نباید انجام داد.
قلمتراش خوب به سختی تیز و در دراز مدت کند میشود.
برای نگهداری آن بهتر است همیشه تیغهها را کمی چرب کرد و دور از رطوبت نگهداشت.
قطزن ابزاری است که که در آخرین مرحلهٔ تراشیدن قلمنی، نوک آن را روی این بستر قرار داده با یک فشار ناگهانی در زاویه مطلوب قطع میکنند.
قطزن در عین حال که باید سخت و غیرقابل انعطاف باشد باید در مقابل قلمتراش کمی نرمش و انعطاف داشته باشد تا به تیغه آن آسیب نرساند.
بهترین نوع قلمتراش از جنس چوب (به ویژه چوب شمشاد، قطعی از شاخ یا استخوان حیوانات و یا بخش کوچکی از بدنهٔ نی خیزران بسیار بزرگ است.
سطح قطزن باید کمی محدب باشد و سطح زیرین آن که روی میز قرار میگیرد مسطح.
سنگ تیزکن قلمتراش سنگی است که برای تیزکردن چاقو و از جمله قلمتراش کاربرد دارد درگذشته از سنگ رومی یا حجاز به این منظور استفاده میشدهاست.
قلمدان که جعبهای است کوچک، کشیده و اغلب تزئین شده و معمولاً برای سهولت حمل و نقل، قلمهای لازم، قلمتراش، قطزن ، قاشق، سنگ کوچک و سر قلمدانی را که شامل دوات است، و گاهی قیچی ظریفی جهت چیدن کاغذ، در این جعبه قرار میگیرد تا این لوازم یک جا و در جعبهای محفوظ در اختیار خوشنویس باشد.
زیردستی یا زیرمشق از جنس مقوا یا چرم و غیره.
که باید رویهاش صاف، نرم و ملایم (میانگین سخت و سست و کلفت و نازک) باشد و لغزندگی نداشته باشد.
همچنین باید ابعادی نهچندان بزرگ و نهچندان کوچک انتخاب کنند تا مزاحم کار حوشنویسی نشود.
گفتهاند بهتر است که دو چرم منفصل را بر روی هم گذاشته، دو گوشه آن که طرف چپ است را با چند بخیه محکم کنند و اگر آن دو قطعه چرم از چرم بُلغار باشد که دانه و موجش را برطرف کرده باشند، بهتر است.
مِسطره یا مِسطر که ابزاری که به خوشنویس در کار نوشتن بر روی خطوط موازی و تعیین سطرها و تشخیص حدود آنها کمک میکند.
در گذشته به این منظور بر روی قطعه مقوای ضخیمی نخهایی را با فاصله منظم قرار داده و محکم میبستند، سپس کاغذ را بر روی آن گذاشته و با فشار دست،اثر نخها را بر روی کاغذ منتقل میکردند.
اما امروزه به این منظور بر روی کاغذی خطوط و جدولهای مورد نظر را پر رنگ کشیده و زیر کاغذ خوشنویسی قرار می دهند تا حدود و سطرهای کار از پشت کاغذ نمایان باشد.
یا به وسیله خطکش و مداد کم رنک خطوط را ترسیم و پس از خطاطی آن را پاک میکنند.
ابزار بههم زدن لیقه و مرکب که سر آن پهن و دستهاش مخروطی و معمولا از جنس چوب آبنوس است.
قاشق مخصوص آب ریختن در دوات که بهوسیله آن بهاندازه ی لازم آب را در دوات میریزند.
بهغیر از وسایلی که نام برده شد چند ابزار فرعی دیگر نیز در کار کتابت استفاده میشود؛ مانند قیچی و یا کاتر برای بریدن کاغذ، دو خطکش مدرّج کوچک و بزرگ و گونیا (برای کتیبهنویسی چند گونیا لازم است)، خطکش T به همراه چند مداد سیاه و قرمز، و انواع کاغذها و مقواها.
بعضی از استادان پیشین، شخصا مرکب دلخواه را اعم از مشکی و رنگهای مختلف میساختند و کاغذها را برای این که قابل نوشتن شود آهار داده و مهره میزدند.
آنان اغلب وسایل و لوازم و کارهای کتابت را خود تهیه میکردند؛ از قبیل تهیه سطر و جدولکشی ، تذهیب، زرافشانی، رنگ آمیزی کاغذ حتی تجلید و صحافی و غیره.
ولی امروزه چون انجام این امور مستلزم صرف دقت بسیار و خارج از وقت و حوصله است، افرادی دیگر به این خدمات مشغولند و شرکتهای تولیدی و کارخانههای کاغذسازی، صحافیها و غیره و نیاز را تأمین میکنند.
خط چینی 'هشت هزار سال قدمت دارد باستان شناسان چینی می گویند مطالعات آنها به روی آثار حک شده بر دیواره های سنگی حاکی است که خط چینی هزاران سال کهن تر از آن است که تاکنون تصور می شد.
رسانه های دولتی چین می گویند محققان بیش از دو هزار نماد تصویری به قدمت بیش از 8 هزار سال را بر سطح دیواره های سنگی در شمال غربی این کشور شناسایی کرده اند.
به گفته آنها بسیاری از این نمادها شباهت خیلی زیادی به اشکال تازه تر حروف کهن چینی دارند.
دانشمندان تصور می کردند که استفاده از نمادهای چینی در حدود 4500 سال قبل آغاز شد.
سنگ نوشته های دامایدی که ابتدا در دهه 1980 کشف شده بود ناحیه ای به وسعت 15 کیلومتر مربع را می پوشاند و حاوی بیش از 8 هزار نقش منفرد از جمله خورشید، ماه، ستارگان، خدایان و صحنه های شکار یا چرای حیوانات است.
لی شیانگشی متخصص سنگ نوشته های کهن در "دانشگاه شمالی ملیت ها" در منطقه خودمختار نینگشیا هوی به خبرگزاری شین هوا گفت: "ما سمبل هایی که هم به شکل تصاویر و هم حروف درآورده شده بود پیدا کردیم." "این گراف-تصویرها شبیه به هیروگلیف های کهن حروف چینی هستند و بسیاری از آنها به عنوان حروف کهن قابل شناسایی هستند." تا پیش از این اکتشاف، قدیمی ترین حروف کشف شده چینی شامل دست نوشته های 4500 ساله بر ظروف سفالی از استان هنان در مرکز چین بود.
در زبان چینی نگارش به دو صورت است:سنّتی یا کلاسیک ساده شده مورد اوّل خط اصیل زبان چینی میباشد که از سدههای دور برای نگارش این زبان به کار میرفتهاست و اکنون در کشورهای جمهوری چین(تایوان)، هنگ کنگ، ماکائو و چینیهای مقیم ایالات متّحده و غرب رایج است.
مورد دوّم ساده شده همان خط سنّتی است که در جمهوری خلق چین و سنگاپور رایج است.این خط به دستور مائوزِدونگ مؤسّس جمهوری خلق چین ازساده کردن خط سنّتی به دست آمدهاست.
تعداد کاراکترهای()این زبان که در چینی به آنها خَنزی (汉字، )به طور سنّتی بالغ بر ۷۰۰۰۰تا۸۰۰۰۰ عدد میباشد که البته امروزه همگی آنها (جز برای کاربردهای ادبی و مطالعاتی) منسوخ شدهاند و در حال حاضر یک چینی یا یک خارجی که میخواهد چینی بیاموزد، برای آنکه بتواند بگوید سواد کامل دارد باید تنها حدود 10000 کاراکتر را بتواند بخواند و بنویسد.
امروزه برای آوانویسی یا romanization این زبان از سیستمی مبتنی بر الفبای لاتین به نام پین این(pin yin)استفاده میشود.
تعداد کاراکترهای(علائم نگارشی)این زبان که در چینی به آنها خَنزی (汉字، )به طور سنّتی بالغ بر ۷۰۰۰۰تا۸۰۰۰۰ عدد میباشد که البته امروزه همگی آنها (جز برای کاربردهای ادبی و مطالعاتی) منسوخ شدهاند و در حال حاضر یک چینی یا یک خارجی که میخواهد چینی بیاموزد، برای آنکه بتواند بگوید سواد کامل دارد باید تنها حدود 10000 کاراکتر را بتواند بخواند و بنویسد.
سبکهای مختف نوشتاری خط چینی شکل 1-الفبای مایاها، بنابر آنچه اسقف دریاگر دولاندا داده است از کتاب درینگر.
همانطوری که در ظاهر، ساختمان جسمی انسان در هر منطقهای و به هر رنگ که باشد به هم شباهت دارد، بروز استعدادها و افکار خداداد هم با شدت و ضعف و لطافت و خشونت در افراد و اجتماعات انسانی بروز میکند.
اگر زبان سخنگویی چنان باشد که مانند بیسوادان نتواند صداهای مفرد را از چند ترکیب شده تشخیص دهند، تحول از خط نقشی به خط حرفی امکان نخواهد داشت.
کسی که سواد ندارد، اگر کلمه «دست» را شنید، تمام چهار صدا به گوش او، مانند یک صدا وارد میشود و نمیتواند «دال» و «سین» و «ت» را از هم و از صوتی که وسط دال و سین است تشخیص دهد.
محال است تصور کرد که در فلات ایران و دامنههای آن، در زمانهای بسیار قدیم خط نقشی نبوده است و خط نقشی زمینه پیدایش خط حرفی نشده باشد.
در همین زمان خودمان بسیاری از اشخاص بیسواد که احتیاج به نوشتن داشتهاند، مثل ناظرها و آشپزها و بقالها، پس از نومیدی از یاد گرفتن خط کنونی، ناچار شدهاند که برای خود خط نقشی اختراع کنند تا بتوانند نیازمندیهای ساده خود را رفع نمایند‹1›.
از قراری که شنیدهایم، یکی از تجار بازار که چندین سال پیش مرده است دفتر تجارتی خود را با همین علامات نقشی نگاه میداشته و پس از مرگ او، کسی از اسرار معاملاتی او نتوانسته است سر در بیاورد.
در هر صورت، استعداد سخنگویی و نگارش از نخستین روز آفرینش در نهاد بشر گذاشته و در هنگام نیاز، از او به صورتی بروز خواهد کرد.
حال اگر خواهیم که درباره خطوط نقشی که به صور خط میخی در آمده و نوشتههای بسیاری از آن در ایران پیدا شده بحثی بکنیم، بایستی از چگونگی خط چینی کلیاتی را بدانیم.
زیرا که خط این نوشتهها باید از همان راهی پیدا شده باشد که خط نقشی چینی و امریکایی مرکزی و مصری پیدا شده است.
پیش از هر چیز باید گفته شود که خط چینی مانند خطوط حرفی نیست.
یعنی حروفی مثل «س» و «ر» را پهلوی هم بگذارند و آن را «سر» بخوانند، بلکه برای هر اسم و فعل و صفت و غیره، نقشی ایجاد کردهاند.
اطلاعاتی که در این زمینه داده میشود، اقتباس از نوشتههای دانشمندانیست که در تاریخ خط در جهان به طور تخصصی کار کردهاند و ما پس از بررسی و دقت، خلاصه تحقیقات آنها را ذکر میکنیم‹2›.
خط چینی تنها خط نقشی قدیمی میباشد که تاکنون بکار میرود و مردمی آن را بکار میبرند که جمعیتشان یک پنجم جمعیت روی زمین، و در کشوری سکنی دارند که مساحتش تقریباً به اندازه قاره اروپاست.
این کشور پهناور، کشوریست که از زمانهای قدیم تاکنون، در آب و هوای معتدل آن، تغییرات زیادی مثل فلات ایران روی نداده و لهذا همیشه پر جمعیتتر و پر خیراتتر از بسیاری از سرزمینهای جهان بوده است‹3›.
اگر به یک صفحه از خط چینی نگاه کینم، نقاشیهای شگرف و نامانوس در آن میبینیم که لابد فکر خواهید کرد که چگونه آن را میخوانند..
تحقیقات تازه نشان می دهند که این نقاشیهای شگفتآور، اصل و معنایی داشتهاند.
از روی آثار نوشته بسیاری که بدست افتاده می توان به میزان قدمت این نقشها تا حدی پی برد.
چینیان اختراع خط نقشی خود را به آغاز سده هزاره سوم پیش از میلاد میگذارند و مخترع آن را یکی از شاهان میدانند.
باستانشناسان و استادان غربی که به طور تخصصی، زبان و خط چینی را بررسی کردهاند، برای این خط، سه مرحله حدس زدهاند: 1ـ کهنترین اسناد نوشته چینی، قرن دوازدهم و یازدهم پیش از میلاد(سلسله Yin)، 2ـ دوران اتحاد سیاسی و فرهنگی پادشاهی چین، قرن سوم پیش از میلاد(سلسله Ts in)، 3ـ آغاز قرن سوم میلادی(سلسله هانهای شرقی)، در این مرحله سوم است که شکل خط چینی جدید، پیدا میگردد.
شکلهای مختلف خط نقشی چینی از نظر کونرلژی یا سالماری به پنج بخش میشود که هر یک به زبان چینی نام مخصوصی برای خود دارد.
1ـ قرن دوازدهم و یازدهم پیش از میلاد، 2ـ قرن نهم و هشتم پیش از میلاد، 3ـ سالهای میان چهارصد و سه تا دویست و چهل وهفت پیش از میلاد، در کشورهای غربی و کشورهای شمالی پادشاهی in Ts 4ـ قرن سوم پیش از میلاد، 5ـ قرن سوم میلادی(شکل2) به علاوه نقوش خطهای فوق، چند خط تندنویسی دیگری در چین معمولست که در میان آنها میتوان as-tchou Ts را نام برد، و آن یک شیوه خط تندنویسی مخصوصی میباشد که خواندنش بسیار دشوارست.
با این همه متذکر شدهاند که به طور یقین، خط نقشی خیلی جلوتر از آخر هزاره دوم پیش از میلاد بکار میرفته و تحولات اصلی نقشهای چینی امری داخلی و از نظر خوشنویسی بوده است.
چنانکه نوشتهاند اختراع قلممو، در تحول خط چینی تاثیر بسزایی داشته و شکل نقشهای اصلی را از میان برده است.
شکل2-شیوههای مختلف خط چینی، نقل از صفحه 157 کتاب درینگر اختراع قلممو را، سنتهای چینی به عصرtien Meng دادهاند و این شخص، سازنده دیوار بزرگ چین میباشد که در حدود 210 پیش از میلاد مرده است.
ولی میبایست این اختراع پیش از این عصر باشد.
در حقیقت خیلی از صفحات پیشگوییهای دوره Yin که مقصود، خبر دادن از حوادث آینده باشدـ دارای متنی هستند که با قلممو نوشته شدهاند و به علاوه شکل قلممو را هم کشیدهاند.
یک تحول دیگر داخلی، پیش از اختراع کاغذ، در این نقشها پیدا شده و این اختراع را در 105 میلادی میگذارند.
خط نقشی چینی هیچگاه مراحل تحول را به طرف خط حرفی نپیموده و حتی به مرحله اینکه به صورت یک خط سیلابی هم در آید پیشرفت نکرده است.
حال لازمست که نمونه سادهای از پیدایش این خط نقشی را بیان کنیم.
در خط نقشی چینی، «خیون»‹4› یعنی سگ، و نقشی که این کلمه را نشان میدهد اینست(شکل 3) شکل3 شکل4 شکل5 شکل6 «مو» در چینی، یعنی درخت، چوب؛ و نقشی که این کلمه را در خط چینی نشان میدهد اینست(شکل 4) این دو نقش، شباهتشان، به یکدیگر خیلی نزدیکترست تا شباهت آنها به چیزی که معنای نقش است.
ولی هنگامی که با دقت تمام به شکل قدیمیتر این دو نقش برگردیم میبینیم که نقشها چندان هم بیشباهت به درخت یا سگ نیستند.
مثلاً این دو نقش قدیمی (شکل 5) برای درخت، بیشباهت به خود درخت نیستند.
و همچنین این سه نقش (شکل 6) که نقوش قدیمی سگ میباشند در اصل بیشباهت به خود حیوان نبودهاند.
آنچه در بالا ذکر شد یک حالت بسیار سادهای از موضوعست.
ولی در نقشهایی که خیلی در هم و برهم هستند نیز میتوان دریافت که با معانی اصلی خود بیارتباط نبودهاند.
به غیر از نقشهایی ساده که ذکر کردیم، نقشهای مرکب دیگر برای معانی دیگری هست.
مثلاً «مرتاض» را با دو علامت نشان میدهند.(شکل 7) نقش اولی تازهتر و دومی نقشی قدیمیترست و مقصود از نقش دومی این است که شخصی بر سر کوه است، زیرا که مرتاضان غالباً به کوه میرفتند.
عدهای از این نقشها برای معانی ثانوی بکار رفتهاند، مثلاً کلمه «سلامت و مطمئن» را با نقش یک دست دراز شدهای به سوی پایین که زنی را کمک میکند، و کلمه «خطر» را با مردی که روی پرتگاهی قرار دارد، نمودهاند.
شکل7 آفتابی که در زیر درختی رسم شده باشد معنایش تاریکی است، در صورتیکه نقش آفتابی که بر روی یک درخت باشد، یا نقش آفتاب و ماه پهلوی هم، معنایش روشنی است.
«یاری کردن» چه با سخن و چه با عمل را با نقش دهان و نقش دست نشان میدهند.
دو دستی که بهم پیوسته باشند، نشانه دوستی و رفاقت، و نقش یک کارد، معنایش تفرقه و تقسیم است.
برای نشان دادن حالت کینه، دو بار نقش یک دختر با یک زن، و برای آنکه تقلب و شیطنت را نشان دهند، سه بار همین نقش را میکشند.
گاهی یک علامت را برای دو کلمه متفاوت بکار میبرند، چنانکه علامت «Wou» برای جادوگر و دروغگو بکار میرود و دلیلش نزدیکی میان دو معنای کلمه است.
با این روش میتوان تقریباً چهل هزار کلمهای را که در لغت نامه چینی جمعآوری شده به بیشتر نقشهای اصلی برگرداند.
بطوری که نوشتهاند این نقشهای معنیدار به شش دسته تقسیم میشود و دسته ششم دسته مهمی است که نه دهم نقشهای معنیدار چینی بر پایه آن قرار دارد و ما برای نمونه، نقشهای دسته اول قدیم و جدیدش را میدهیم.(شکل 8) هنگامی که چنین روش نگارشی را بررسی میکنیم از دشواری آن در شکفتی بیپایانی فرو میرویم در حالی که یک هنر فوق العادهای را که در ایجاد این نقشها بکار رفته است میبینیم.‹5› علت تحول پیدا نکردن خط نقشی چینی مربوط به زبان چینی است که از سه قسم سخنگویی انسان میباشد.
زبان چینی یک زبان ریشه است و افعال چینی ، مفرد و جمع را نشان نمیدهد و اسم صرف نمیشود و زمان و حالت و شخص در آن نیست.
شکل8-نمونهای از مقایسه نقشهای جدید با نقشهای قدیمی اصلی – صفحه 111 کتاب درینگر.
ستون اول، نقشهای قدیمی و ستون دوم نقش های جدید بلکه یک کلمه بی آنکه صورتش تغییر کند ممکنست اسم یا فعل یا صفت یا قید یا یک حرف باشد.‹6› مناسبات صرف و نحوی کلمهها فقط از جای آنها در جمله معلوم میشود و هیچ کلمهای در چینی از یک سیلاب بیشتر نیست.‹7› شماره یک سیلابیهای ترکیب شده، در زبان چینی به چهار صد و پنجاه میرسد.
در زبان چینی بواسطه چهار گونه تغییر مقام آهنگی، ممکنست در حدود 1203 یک سیلابی ترکیب شده ادا گردد.
پیداست که مردم چین که آن اندازه در تمدن پیشرفت کرده بودند، احتیاجاتشان با این کلمات محدود رفع نمیشده است.
لهذا لازم بوده که برای هر کلمهای چند معنای مختلف در نظر بگیرند.‹8› بطور نمونه، کلمه «یو» ممکنست به این معانی باشد.
«مرا، موفق، خوشحالی، اندازه، کودن، گاو سیاه».
کلمه «لو» این معانی را دارد.
«تقلب، چرخ (وسایل نقلیه)، جواهر، شبنم، راه، برگشت».
در پنج گویش مختلف چینی هنگام محاوره، ابهام معنی ر ابا ادا یا ژست و آهنگ صدا، رفع میکنند.
ولی در قطعات نوشته که ژست و تغییر آهنگ امکان ندارد، این ابهام را با علاماتی تشخیص میدهند.‹9› در زبان چینی به ابهام و اشکال بسیاری برمیخوریم، مخصوصاً در جایی که یک نقشی با یک تلفظ باید چندین معنی را بیان کند.
برای رفع این دشواری، تدبیری اندیشیدهاند که قابل تذکرست.
هر کلمه چینی دارای دو علامت است.
علامت اول، تلفظ کلمه را به ما نشان میدهد، و علامت دیگر، مینمایاند که کدام یک از تلفظهای این کلمه مقصودست.
این علامتها را در زبان چینی «کلید» میگویند.
باری، در خط چینی این نقش (شکل9) را که گفتهاند صورت اصلی آن (شکل10)بوده است، « Pa» تلفظ میکنند و ظاهراً نقش دم حیوانی است.
شکل9 شکل10 نقشی که در چینی «Pa» تلفظ میشود، هشت معنای ممتاز از هم را دارد، هنگامی که این شکل با کلید «گیاهان» مربوط بشود، «Pa» معنایش درخت موز است، اگر کلید «آهن» با «Pa» ترکیب بشود به معنای ارّاده است، اگر کلید «بیماری» با «Pa» ترکیب بشود معنای آن بیماری مخملک است، اگر کلید «دهان» با «Pa» ترکیب بشود به معنای فریادست، و همچنین اگر با کلیدهای دیگر ترکیب شود هشت معنای مختلف از آن فهمیده می شود.
این هر دو دسته علامتها و نشانهها، در خط چینی متعددست.
دکتر مارشمن در خط چینی 3867 علامت و دو هزار نشانه نقشنگاری یافته است.
بسیاری از اینها نادر و از استعمال افتادهاند و ممکنست بگوییم که فقط 1144 علامت صوتی و 214 کلید نقشنگاری در عمل محل نیازست.
بوسیله این 1358 نقش قراردادیست که روی هم رفته دو و دوتا با هم، هر یک از چهلهزار کلمه زبان چینی را میتوان بیابهام نوشت.
شکل11-کلیدهای خط چینی ـ نقل از صفحه 117 کتاب درینگر معنی نقشهای فوق در زبان چینی.
شماره 1.
Yen ، شخص، انسان، مرد شماره 2.
Nu ، دختر، زن، مادینه شماره3.
Tzu، بچه، پسر، خلف شماره4.
Hao ، از نقش دوم و سوم ترکیب شده که دختر و پسر باشد.
و معنای آن پسندیده، خوب، شایق، بسیار، میباشد.
شماره 5.
Kuo ، کشور شاهی، کشور دارای مرزها شماره 6.
Chung، مرکز ، میانگاه، درون شماره 7.Ta یا Da ، بزرگ، آزاده، بسیار شکل 12-خط چینی جدید ـ نقل از صفحه 99 کتاب درینگر شماره 8..Ying ، برتر، نقش برای انگلستان شماره9 .
I (ee)، یک شماره 10.Erh ، دو شماره 11.Sau ، سه شماره 12.Szu ، چهار شماره 13.Wu ، پنج شماره 14.
Lu ، شش شماره 15.
Ch i ، هفت شماره 16.
Pa ، هشت شماره 17.
Chiu ، نه شماره 18.
Shih ، ده A (1+2)yen ـ Nu .
مادینه به علاوه شخص، مساویست با زن B (5+6) Kuo ـ Chung میانه به علاوه کشور، مساویست به چین C (5+8) kuo ـ ying انگلیستان به علاوه کشور مساویست با کشور انگلستان.
D (1+5+8) yen ـ kuo ـ ying انگلیسی به علاوه کشور، به علاوه مرد مساویست به مرد انگلیسی.
راجع به قسمتی از کتیبههای خطی چینی اختلاف نظر بسیار است.
برخی از محققین، قدمت اینها را تا چهارده قرن پیش از میلاد گذاشتهاند و اینها به صورت نوشتههای پیشگویی و فالگیری هستند.
هر چند این نوشتهها خیلی مختصرند و بیشتر آنها از دوازده علامت نقشی بیشتر ندارد و مفصلترین آنها از شصت علامت نقشی تجاوز نمیکند ولی اهمیتشان از نظر تاریخ خط مهمست و ظاهراً در حدود سه هزار علامت نقشی در مجموع این نوشتهها بدست افتاده است که تا حدود ششصد علامت آن را تاکنون خواندهاند.
چینیان علاقه فراوانی به زیبایی خط دارند و لهذا خوشنویسی یکی از هنرهای بزرگ آنان به شمار میآید.
نقشهای خط چینی برای نوشتن یک صفحه، از دست راست و بطور عمودی از بالا به پایین نگاشته میشود و لهذا نخستین نقش یک صفحه نوشته، در بالای صفحه و در دست راست قرار دارد و آخرین نقش کلمه صفحه، در طرف چپ و آخرین نقش ستون است.
چون خط چینی، نقشی است و به واسطه تمرین زیاد، نقشها به یاد سپرده شده، یک صفحه بزرگ از خط چینی را، چینیان باسواد آزموده در زمان بسیار کوتاهی میخوانند.
این سرعت انتقال معنی، از راه نقش به ذهن، خیلی شبیه است به اینکه کسی چشمش به یک تابلوی زنگی از حادثهای بیفتد که در آن، زمین و آسمان و دریا و انواع کشتیها و درخت و گلها و مردمی از زن و مرد و کودک و سوار و پیاده، با رنگهای مختلف بر روی آن نقش شده باشد.
شکل 13-نمونهای از خط تزیینی و خطوط طلسمات و جادو نقل از صفحه 109 کتاب درینگر بیننده چنین نقشی، در یک لحظه، از آن تابلو مطالبی را دریافت میکند که شرح آن با خواندن چندین صفحه ممکن نخواهد شد.
در کشور پهناور چین با یک جمعیت پانصد میلیونی، گویشها و زبانهای مختلف وجود دارد و از امتیازات خط نقشی چینی است که نوشتهای را که به این خط نوشته باشند هر چینی باسواد میتواند معانی آن را به زبان و اصطلاحات خود درک کند و چنین امتیازی در خطوط دیگر جهان نیست.
برای اینکه نمونههای از آنچه در خطهای غیر چینی و شبیه به خط چینی است نشان دهیم، ارقام هندسی را در نظر بگیریم.
این ارقام، حروف اول اعداد، از یک تا نه، به خط و زبان ایرانیست ‹10› و میبینیم که در هر کشوری از کشورهای جهان، این ارقام هندسی را به زبان خود تلفظ میکنند بیآنکه درست بدانند از کجا آمده و چگونه پیدا شده است.
توجه به این امتیازی که در خط چینی تذکر داده شد برای مقایسه چگونگی خطهای نقشی میخی، لازمست.
زیرا که ممکنست آن خطها را به زبان دیگری غیر از آنچه که حدس زدهاند خواند.
شنیدهایم که پس از برخورد اروپا با تمدن چین، عدهای از اروپاییان به این اندیشه افتادند که خطی نظیر چینی ایجاد کنند که هر کتابی با آن خط نوشته شود و در همه اروپا، مردم آن را به زبان خود بخوانند.
ولی چنین فکری پیشرفت نکرد.
واضح است که دست یافتن به چنین خط مشکلی کار بسیار سختی است.
بر ای اینکه تا آن اندازه به این سبک نوشتن آشنا شویم که بتوانیم یک نامه معمولی را بنویسیم یا اینکه یک کتاب معمولی را بخوانیم، لازمست که دانشجویان، شش تا هفت هزار از این نقشها را به خاطر خود بسپارند.
چنین کاری، دشوار و تحمیل بر حافظه است، برای اینکه بیشتر نقشهای خط چینی شباهت بسیار به هم دارند و خیلی مشکل است که آنها را بیاشتباه، از هم تشخیص بدهیم.
شکل14 راجع به اشکالات خط چینی از نظر تعلیم و تعلم، تیلور در کتاب تاریخ الفبا مینویسد: … نتیجه اشکالات خط چینی این است که یک دانشجوی با استعداد چینی در سن بیست و پنج سالگی خیلی کمتر آشنایی به خواندن و نوشتن دارد تا یک انگلیسی ده ساله روستایی.
میتوان گفت که روش چینی، به جای پنج سال برای خواندن و نوشتن، بیست سال مدت لازم دارد.
ششهزار کلمه در نسخه بیبل ‹11› انگلیسی داریم.
در کتاب لغتهای انگلیسی در حدود چهل و سه هزار کلمه وجود دارد.
لغتنامههایی که مربوط به کلمات عربی و اصطلاحات فنی است، کلماتشان به صد هزار میرسد.
پس از یاد گرفتن بیست و شش حرف الفبای بسیار ساده انگلیسی، یک کودک توانایی این را پیدا می کند که کلمههای معمولی انگلیسی را بنویسد.
ولی در چین لازمست که نقشهای بیش از هزار کلمه نقش ممتاز را ازبر بکند و همچنین معانی تقریباً ششهزار دسته علامات را بخاطر بسپرد.
پیداست که عده زیادی از مردم، استعداد لازم را در مغز و جسم، برای این کار ندارد.
زیرا فراغت و صبری که برای چین کاری لازمست در هر کس پیدا نمیشود.
لازم به شرح نیست که وقتی خواندن و نوشتن، تحصیلش این همه دشوار باشد منحصر به یک دسته مخصوصی میشود، و لهذا در میان چینیان سواد و نویسندگی از بزرگترین هنرها بشمار میرود.
شک نیست که با بیانات استاد روحانی تیلور، خط چینی خیلی مشکلتر از خطهای الفباییست.
ولی میخواهیم خط و زبانهای کنونی را با هم در نظر بگیریم و ببینیم که قوه انتقال معنی از خطها و زبانهای غیر چینی به ذهن بهتر و سریعتر ست یا در خط و زبان چینی.
معلومست که اگر خط و زبان، هر دو منطقی باشد بحثی دیگر پیش میآید، ولی متاسفانه در حالت کنونی، وقتی که زبان و خط را با هم در نظر بگیریم ملاحظه می شود که خط چینی با تمام مشکلاتش برای معانی و انتقال آن به ذهن عملیترست.
ما در شرح یک تابلو نقاشی راجع به این موضوع تذکری دادیم.
ولی بهتر این است که چند مثال بسیار سادهای درباره این موضوع بزنیم: