مقدمه
رشته پر رمز و راز گرافیک در همه محیطها با همه سلائق برای خود جائی باز کرده و در ارتباط با صنعت نیز به هنرنمایی پرداخته است. گرافیک زبان تصویری است. استفاده از علائم، سمبلها، خطوط، منحنیها و نمادها در کنار رنگهای موزون و حساب شده دنیایی از حرف و معنا را در خود جای داده است . دانشآموزی که گرافیک را انتخاب میکند در رساندن فکر خود سرعت، گیرایی و ماندگاری را در سطحی گسترده منتشر کرده و البته با همه این جذابیتها نظر دانشجویان این رشته دال بر گرانی وسائل کار گرافیکی میباشد. گرچه امکانات نیروی متخصص در این رشته نامحدود است. داشتن روحیه اجتماعی خوب میتواند دانشجو را با سلائق مختلف آشنا ساخته و در مورد استفاده از طرحها و رنگها و نمادها او را موفقتر از دیگران نماید. پذیرش دانشجو در این رشته بصورت نیمه متمرکز است و داوطلبانی که در ردیف معرفی شدگان چند برابر ظرفیت این رشته قرار میگیرند باید در آزمون تشریحی (طراحی) با ضریب 4 شرکت کنند. ضریب خلاقیت تصویری و تجسمی 4 و درک عمومی هنر 2 است
صنعت و بازارکار
فارغالتحصیلان این دوره قادرند با تهیه انواع طرح برای معرفی و ارائه یک موضوع مانند علامت و اطاعات (آرم سازی، پوستر سازی و...) اجرای انواع صفحه آرایی و طراحی نمایشگاههای هنری برای معرفی آثار و تولیدات گوناگون (غرفه آرایی) آموزش هنر، طراحی و تصویر سازی برای عنوان ادبی، داستان، سیاسی و اجتماعی و مانند آن (صفحه آرایی کتاب، مجله، روزنامه و...) تبلیغات ( کاتولوگ، بروشور و...) در مراکزی همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما، سازمان تبلیغات، مطبوعات و مراکز هنری و آتلیههای خصوصی خدمات خود را ارائه دهند.
رشته گرافیک
رشته گرافیک شامل دروس عمومی، دروس اختصاصی و گرایش گرافیک می باشد. دروس عمومی شامل قرآن، تعلیمات دینی، ادبیات فارسی، زبان فارسی، عربی، زبان خارجه، دانش اجتماعی، تاریخ ایران، جغرافیای عمومی، تربیت بدنی، آمادگی دفاعی، شیمی، فیریک و مبانی کامپیوتر می باشد.دروس اختصاصی نیر شامل طراحی، مبانی هنرهای تجسمی1و2، رنگ شناسی 1و 2، تازیخ هنر ایران، تاریخ هنر جهان، صفحه آرایی، چاپ دستی، پرسپکتیوو عکاسی 1 و2 می باشد . گرایش گرافیک نیز شامل دروس اختصاصی مربوط به گرافیک میباشد.
گروه ادب و هنر
:براى بررسى گرافیک معاصر و به خصوص پس از انقلاب نزد قباد شیوا رفتیم. وى براى روشن شدن زوایاى تاریک گرافیک ایران به بررسى کل این روند پرداخت. نتیجه آن است که مى خوانید.
• آقاى شیوا! چندین دهه است که شما به صورت جدى و حرفه اى به کار گرافیک مشغولید و جزء پیشکسوتان این هنر در ایران به شمار مى آیید. از آنجا که ممکن است نسل امروز گرافیست هاى ما از پیشینه این هنر زیاد با اطلاع نباشند، بجاست که قدرى در این باره با ما صحبت کنید.گرافیک ایران امروز سوار بر پیشینه اى است که در هر صورت باید آن را دانست و مطالعه کرد. البته منظور من آن بحث هاى تاریخى نامدون و احتمالاً مخدوش شده اى نیست که تا به حال در مصاحبه ها و گاه در مقاله هاى شبه تاریخى برایمان گفته اند بلکه سعى مى کنم در وسع این گفت و گو قدرى برایتان سابقه و حرکت گرافیک ایران را بشکافم و بدون هرگونه جهت دهى و یا تحریف، آن را مرور کنیم و در عین حال و با احترام یادى شود از کسانى که قبل از ما در این حرفه قدم برداشته اند و گرافیک مدرن امروز ایران مدیون پیشگامى و دیدگاه هاى آنهاست و با طرح سابقه مستند و واقعى این هنر، امیدوارم خدشه هاى خواسته و ناخواسته اى هم که تاکنون در بیان تاریخ گرافیک ما به وجود آمده، تا حد امکان و به صورتى بى طرفانه از بین برود. به هر تقدیر گرافیک امروز ما با همین وضع و کیفیتى که دارد، منتج تلاش چند نسل است که من از آنها به عنوان نسل اول، نسل دوم و نسل سوم نام مى برم. پیش از هر چیز باید بگویم که به طور کلى در تمام کشورها، در زمینه هنر و حرفه گرافیک دو رویکرد حضور مداوم داشته و دارد. در رویکرد اول طراحان به اثر خود به عنوان یک کار هنرى نگاه نمى کنند و حرفه خود را صرفاً یک فن و شغل مى دانند که در آن اثر، گرافیکى بر پایه خواسته کارفرما و رضایت او شکل مى گیرد و میزان خلاقیت گرافیست در خوش سلیقگى و استادکارى هاى فنى او خلاصه مى شود و حاصل کارش صرفاً برآوردن نیازها و خواسته هاى جامعه است. رشد و توسعه در چنین کارگاه و آتلیه هایى متکى به میزان مهارت طراحانى از این دست در به کارگیرى تکنولوژى و ابزار است. در ایران به این گروه در ابتدا «نقاشان تبلیغاتى» و بعدها که لغت هاى گرافیک و گرافیست ورد زبان ها شد «گرافیست هاى بازارى» مى گفتند. البته فراموش نشود که در تمام کشورها درصد بیشتر تولیدات گرافیکى محصول توانایى هاى همین گروه از طراحان است. در رویکرد دیگر، طراحان گرافیست معتقد به لزوم حضور ارزش هاى هنرى در آثار خود هستند. این رویکرد بر
آن است که چون آثار گرافیکى، جدا از عملکرد مورد سفارش و خواسته مطرح شده تکثیر مى شوند و در جامعه نفوذ پیدا مى کنند، پایگاه مناسبى براى تبلور فرهنگ بصرى جوامع به شمار مى روند و این آثار، به مثابه هیروگلیف هاى عصر ما نشانگر تمدن بصرى انسان امروزند و بنابراین باید خلق این اثرها جدى تر گرفته شود. کسانى از طراحان هم در این گروه قرار مى گیرند که ذاتاً داراى بینش هنرى و معتقد به رسالت هنرى در آثارشان هستند و حتى اعتقاد دارند که وقتى یک اثر گرافیکى هنرمندانه باشد از نقطه نظر رسانه اى براى القاى موضوع مورد سفارش، عملکردى قوى تر و با نفوذتر خواهد داشت.
• ببخشید این دسته از طراحان چگونه از دسته دیگر متمایز مى شوند؟ به عبارت دیگر این گروه عنوان مشخصى هم دارند؟
بله، طراحان پیرو این رویکرد را گرافیست هاى مولف نامگذارى کرده اند. با این تفاوت که کارهاى این گروه یعنى گرافیست هاى مولف، فقط در خدمت بازار و سفارش دهنده نیست و فکر و آفرینش در شکل گیرى آثار به کار مى رود، پس طرح ها و اثرهاى هنرى هستند و لاجرم گرافیست هاى خالق این آثار هنرمندند. و به همین دلیل در کشورهاى مختلف موزه هایى تاسیس شده که آثار ناب گرافیک تالیفى را پس از پایان عملکرد آنها در آرشیو خود به عنوان یک اثر هنرى نگهدارى مى کنند. طراحان این گروه معمولاً از کلیشه هاى رایج گروه اول دورى مى کنند و به ابداع و نوآورى و اندیشه سازى در آثارشان دلمشغولند و این نوع نگاه به هنر گرافیک در دوران معاصر تبدیل به یک زبان و نیت و خواست مشترک در تمام دنیا شده است و مى بینیم که هر کشور سعى دارد هنر گرافیک خود را با شخصیت فرهنگى _ ملى ویژه خود به جهانیان عرضه کند و با توجه به این تقسیم بندى در نگاه طراحان گرافیست، بحث ما بر نگاهى تاریخ گونه به ظهور گرافیک مدرن کشورمان متمرکز خواهد بود، که بد نیست ابتدا بدانیم که به صورت سنتى، هنر گرافیک و البته نه با این عنوان، در مشرق زمین و به خصوص در ایران، ریشه هاى بسیار عمیق و شاخصى دارد. هنر خط ما، فرش ما، کاشى کارى ما، آینه کارى و فلزکارى ما، گلیم و جاجیم و ظروف و ابزار سرامیک و فلزى با آن نقش هاى بى شمارشان بدون آن که نامى از گرافیک برخود داشته باشند با دیدگاه امروزى، چشمه هاى زلال و نابى هستند که ریشه هاى گرافیک ملى معاصر امروز ما را سیراب مى کنند.ما امروز مى دانیم هنرمند کاشى کارى که خط و رنگ را هم آغوش هم کرده و بر روى گنبد و دیوار و سقف نشانده اگر هنوز زنده بود او را طراح محیطى و هنرش را گرافیک محیطى مى خواندیم. زیرا با کار و هنرش انرژى سطوح را تقویت مى کرده و به بنا و محیط زندگى مردم معنا و غناى بصرى مى داده است اگر خطى با آن همه زیبایى بر کتیبه اى رقم خورده با بیان امروزى ما گرافیکى بوده است به منظور انتقال پیامى و خواسته اى، اگر کوزه گرى روى تولیدات خود نقشى دل انگیز طراحى مى کرده در واقع با این نقشگرى وجه تمایزى مى آفریده براى انتخاب و تمایز تولیداتش و این همان کارى است که ما امروز آن را طراحى گرافیک بسته بندى و لوازم موردنیاز مردم مى نامیم. کار مینیاتوریست هاى ما در واقع مثل کار ایلوستراتورهاى امروزى است زیرا آنها هم متنى را توصیف بصرى مى کردند تا درک خواننده از موضوع متن تقویت شود. طراحى گرافیک معاصر در ایران ابتدا بى توجه به این ریشه هاى غنى و پربار در قالب یک هنر رسانه اى ظهور پیدا کرد و منظور از آن اطلاع رسانى در زمینه نیازهاى زندگى روزمره صنعتى و اقتصاد تجارى بود که به خصوص همزمان با حضور مطبعه ها در جاى جاى ایران صورت مى پذیرفت. این طراحى در آغاز با عنوان «نقاشى تبلیغاتى» و بعدها یعنى از دهه دوم قرن هجرى خورشیدى عنوان عاریتى «گرافیک» به عنوان یک مهارت و حرفه شکل گرفت که طراحان تحت لواى آن به کار تصویرگرى مطبوعات و کتاب هاى چاپى و نظم دادن به اعلامیه ها مشغول و به تدریج در کار خود معرف تولیدات صنعتى وارداتى و داخلى شدند. طراحى نقوش تبدیل شد به طراحى آرم شرکت ها و موسسات. آن سال ها همزمان با هجوم صنعتى و فرهنگى غرب به ایران بود، تا آنجا که نوشته انگلیسى یا لاتین یک شرکت را مى بایست به عنوان آرم آن برمى گزیدند؛ مثلاً اگر بنگاهى به نام «عدل» وجود داشت، آرم این شرکت باید به صورت «ADL» طراحى مى شد و اگر بخواهیم خلاصه کنیم در دو دهه آغاز، فرهنگ گرافیک ما شتر - گاو - پلنگى بود که به مردم ارائه مى شد، گرچه همواره استثناهایى وجود دارند که معمولاً در حرکت کلى گم مى شوند.