دانلود مقاله هنر

Word 59 KB 8358 23
مشخص نشده مشخص نشده هنر - گرافیک
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • قبل از آنکه مبحث تئوری که مقصد آن رسیدن به دانش و برهان است آغاز کنیم لازم دانستم که چند سطری درباره ی هنر ، انتخاب و انگیزه ما نسبت به آن سخن به میان آورم از مباحث اساسی حکمت هنر بحث در باب ماهیت کار و اثر هنری و صنعت و نسبت میان این دو است .

    اولین بار افلا طون و ارسطو متعرض بحث نظری در باب صنعت و هنر شدند به عقیده ارسطو اعمال و فعالیتهای انسان بر سه نوع است .

    اول : نظری ( تئوریک ) : که مقصد آن رسید ن به دانش برهان Episteme است .

    دوم عملی – سوم ابدای که مقصد آن فن و ساختن Teckne یا ابداع کردن چیزها از طریق تعقل صحیح است که به آن تکنیک به انگلیسی و فرانسه ، فن به عربی و هنر به فارسی می گویند .

    هنر حقیقی عبارت است از وسیله ای جهت ارتباط انسانی ، برای حیات بشر وبرای سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی که موضوع ضرور و لازم است ، زیرا افراد بشر را با احساساتی یکسان به یکدیگر پیوند می دهد .

    هنر ، یک فعالیت انسانی است یعنی انسان احساسی را که قبلا تجربه کرده است د رخود بیدار کند و برانگیختن آن بوسیله حرکات و اشارات و خطها و رنگ ها و صداها و نقش ها و کلمات بنحوی که دیگران نیز بتوانند همان احساس را تجربه کنند آنرا به سایرین منتقل سازد و آنها از همان مراحل حسی که او گذشته است بگذرند آنگاه می شود آنرا هنر نامید .

    از سال 1750 باومگارتن Baumgarten که زیبا شناسی Aesthetics را بنیان نهاد مفهوم زیبایی که آئین عمومی هنر بر آن بنا دارد زیبایی و بعنوان جوهر هنر شناخته شد و تعلیم گردید .

    آنها زیبائی را بر سه نوع قرار دادند : -الهی –طبیعی – مصنوعی – ولی حقیقت و زیبائی یکی است هنر جلوه و ظهور حقیقت است .

    Abdampfen : بی صدا ، خفه کردن .

    آکسان Accent : تأکید ،تکیه کردن روی صدا ، تاکید روی برخی اصوات ، ضربات .

    آکومپانیمان Accompaniment : همراهی کردن ، به دنبال آمدن ، همراه آمدن ، همراهی کردن با سازو یا آواز .

    Accordatura : نت هائی که بر اساس آنها سازهای زهی کوک می شوند .

    After –note : نت کوچک و غیر مؤکد که روی آن تکیه نمی شود و به نام نت بالاتر از خودش خوانده می شود.

    Alternando : یکی پس از دیگری ، پی در پی ، متناوب Altra volta : از نو ، باز هم ، اجرای مجدد یک قطعه به تقاضای شنوندگان .

    آندانته کانتابیله Andant cantabile : با سرعت اجرای آندانته و ملودی صاف وروان شبیه به آواز سرایش .

    آنتم Anthem : قطعه کورال مذهبی ، اشعار آنتم ها معمولا ً بخشی از آواز مذهبی به شمار می رود ، با همراهی یا بدون آن اجرا می شوند .

    آنتی فونا Antifona : ( پرسش و پاسخ ) ترجیع بند ، جمله ای که در مراحل مختلف یک اثر تکرار می شود ، جوابی که یک گروه کر به گروه دیگر می دهد ، یک پاساژ آوازی که معمولا ً قبل و بعد از خواندن مزامیر و مناجات د رکلیسای رومن کاتولیک بصورت آواز دسته جمعی اجرا می شود ، آنتی فون واژه ای یونانی به معنی صدا می باشد .

    آپولو Apollo : خدای اساطیری موسیقی و هنرهای زیبا ، در زبان قدیم تمامی هنرهای زیبا را موزیک می نامیدند و برای هر چیزی ، رب النوعی (خدائی ) داشتند که آنها را « موز » می گفتند ، که آپولو خدای شعر و موزیک بود و همراه با 9 فرشته خود در کوه پارناس زندگی می کرد که نام آنها عبارت بودند از : 1 – اویترپ Euterpe الهه آوازهای رؤیائی 2- پولی هیمنیا Polyhymnia الهه هنرهای جدی 3- اراتو Erato الهه عروسی و عاشقانه 4 - ترپ سیخوره Terpsichore الهه هنر رقص 5 – تالیا Talia الهه کمدی و مسخره آمیز 6- مل پومنه Melpomene الهه آوازهای غم انگیز 7 – کالییوپ Kaliope الهه شعرهای حکایتی 8- کلییو Klio الهه تاریخ شناسی 9 - ئورانیا Urania الهه ستاره شناسی تا اینکه رفته رفته کلمه (موز ) پایه ( موزیک قرار گرفت و آنرا فقط به هنر موسیقی ( موزیک ) منحصر نموداند .

    آریتیمیک Arhythmic : موسیقی آریتمیک زمانی پیش می آید که جریان ریتم در یک قطعه با ارزش های نرمال بیان شده ولی میزان بندی نشده باشد .

    آتمپو Atempo : مراجعت به تمپوی ( سرعت ) اول .

    آتونال Atonale : نوعی موسیقی که از قوانین تونال تبعیت نمی کند ، تضعیف یک قطعه موسیقی خارج از چهارچوب کلاسیک تونالیته که این اصطلاح به موسیقی دوازده صدائی گفته می شود ، آرنولد شوئنبرگ به هارمونی اتونال « سریالیسم » نام نهاد و معتفد بود که با تمام پرده های گام سنتی بایستی یکسان رفتار کرد و هیچ تأکید خاصی بر روی هیچیک از آنها قرار نداد .

    آوه ماریا Ave Maria : به لاتین یعنی درود بر مریم که در اصل نمازی آوازی است ، مراسم تقدیس مریم مقدس د رکلیسای رومن کاتولیک که موضوع بسیاری از آهنگ ها می باشد .

    آریا Aria : ( واژه ایتالیایی air ) ترانه ای برای صدای سلو ، در یک اپرا یا اوراتوریو .

    آریا قطعه ای است دارای فرم A-B-A که A دوم غالباً به صورت بداهه نوازی اجرا می گردد و نمایانگر قدرت تکنیک نوازنده می باشد .

    آریا یکی از بخش های سویت باروک نیز می باشد.

    Ad libitum : قطعه ای که با این علامت مشخص شده ممکن است با همان سرعت خود به میل نوازنده اجرا شود یا حذف گردد .

    Cachucha : نام یکی از رقص های عامیانه و مردم پسند اسپانیولی با میزان سه ضربی شبیه رقص بولرو .

    Cacophony : سروصدا ، صدای ناموزون ، تنافر اصوات ، نوای نامفهوم و بد آهنگ .Camera : آهنگ هائی که برای اجرا د رمحافل خصوصی یا کنسرت های کوچک ساخته می شوند ، موسیقی مجلسی ، هر قطعه که برای ارکستر مجلس نوشته شود .

    کانن Canon : در زبان یونان قدیم به معنی «قانون » به کار رفته است که عربی شده واژه کانن می باشد ، طرحی کنتر پوانتیک شامل یک ملودی کم و بیش طولانی که یک بخش اجرای آن را بر عهده دارد و سپس د رلحظه ای از آن ملودی ، بخش دیگر همان را از ابتدا آغاز می کنند ، در حالی که بخش اولی به ادامه آن مشغول است ، وقتی بخش دوم به نقطه معهود رسید آنرا دوباره و بلافاصله از اول اجرا می کند .

    ملودی کانن باید طوری تنظیم شود که هر قسمت مابین ورود یک بخش تا ابتدای ورود بخش بعدی با سایر قسمت ها ، همگونی و هارمونی داشته باشد .

    کانن ها ممکن است گاهی دو یا چند بخش باشند .

    Cantabile : آوازوار، آوازگونه ،با ذوق و میل آوازخواندن ، آوازه خونی .

    کنکورد Concord : ترکیبی است از نت هایی که در یک آکورد شاد و آرام بخش برای گوش خوش آیند باشد .

    کانتات Cantata : فرم مرکب برای ساز و آواز متعلق به دوره باروک ، متن کانتات ممکن است مذهبی یا غیر مذهبی باشد .

    ریشه آن از کانتات مجلس ایتالیایی د راواخر سده 16 م .

    برای صدای سلو گرفته شده که به همراهی عود یا ساز شستی دار اجرا می شد .

    در سده 17 م.

    کانتات کلیسا گسترش یافت و در آلمان به اوج خود رسید ، به ویژه با آثار باخ ، کانتا های سلو از آن به بعد هم نوشته می شدند ، اما معمولا ً فرم کرال داشتند .

    به هر حال ، این کانتات همواره از تعدادی آریا و بخش های سازی یا کرال تشکیل می یافت به روی متنی نقادانه با محتوائی عاشقانه ، دراماتیک یا مذهبی تصنیف می شدند .

    کاپله Capelle : ارکستر ، گروه نوازنده .

    کاپریچیو Capriccio : اصطلاح ایتالیایی که به قطعات متنوع ، شاد ، سبک ، فانتزی و آزاد اطلاق می شود .

    این عنوان توسط برخی از مصنفین قرن نوزدهم ، و در میان آنها مندلسون و برامس برای قطعات کوتاه پیانو به کار می گرفتند .

    که کیفیتی آمیخته با شوخی و در عین حال بوالهوسانه داشتند که به فرم سه تائی « a-b-a » تنظیم می شدند .

    شاکون Chaconne : رقصی سه ضربی پرجوش و خروش که در اصل مکزیکی است ، که بعدها در اسپانیایی سده 16 م .

    متداول شد .

    که ابتدای قرن سده هفده به فرانسه راه یافت .

    از نمونه های این فرم می توان به چاکونه د رفامینور برای ویولون اثر باخ و در سل مینور برای سازهای زهی اثر پرسل نام برد .

    شانسون Chanson : تصنیف ، ترانه ، آواز ، سرود .

    کر Choir : آواز جمعی ، دسته همسرایان ، مرکب از مخلوطی از بخش های صدای زنان ومردان ، خوانندگانی که موسیقی کلیسا را همراهی می کنند به ایتالیائی (کر coro ) قطعه ای فقط برای صدای انسان .

    کرال Chorale : آهنگ مذهبی در کلیسای پروتستان آلمان ( همان کر و همسرایی ) به زبان آلمانی « با املاء choral » آلمانی ها کورال را که در سرزمینها و کلیساهای دیگر به زبان لاتین خوانده می شد ، برای اولین بار به زبان خود ترجمه کردند .

    اهمیت کورال های پروتستان در آن است که بعدها هسته اصلی موسیقی باروک آلمان و پایه تعداد زیادی کانتات قرار گرفت .

    پرلود کرال Choral prelude : سبک آهنگسازی آلمانی با ارگ که ملودی یک کرال در آن به عنوان اساس موسیقی به کار می رفت ، باخ بزرگترین و آخرین نماینده این فرم به شمار می رود .

    سیرکونستانس Circonstance : قطعاتی که با الهام از یک حادثه ساخته می شوند .

    اثری که به سبب اتفاقی خاص به سازنده ای سفارش داده می شود .

    کما Comma : هر کما معادل 9/1 پرده است .

    نیم پرده کروماتیک شامل پنج کما و نیم پرده دیاتونیک شامل چهار کما می باشد .

    Commontime : میزان چهار ضربی با حروف اختصاری« c » به جای کسر میزان کمپزیسیون Composition : تصنیف یا آهنگسازی ، خلق آثار موسیقی ، در لغت به معنی ترکیب است و این مفهوم بسیار با کاری که درآهنگ سازی اولیه انجام می گرفت یعنی قرار دادن خطوط ملودی بخش ها بر روی هم متناسب است .

    در نحوه آهنگسازی امروزی مثلا ً ترکیب یک سنفونی با یک اپرا .

    کنسرت Concert : از فعل « کنچر تاره » Concertare به معنای « آماده کردن برای اجرا و رقابت جلوی مردم » به مفهوم کلی ، به معنای « اجرای با هم ، چه سازی و چه آوازی و چه هرد دو » .

    کنسرت درسالن با حضور شنوندگانی که پس از تهیه کارت ورودی حق ورود به سالن را پیدا می کنند ، فقط از اواخر قرن هفدهم معمول شد و قبل از آن ، این نوع اجرا د رکلیساها در قصر فئودال ها یا اشخاص متمکن ، به طور خصوصی تری برگزار می گشت .

    کنسرتو Concerto : کنسرتو قطعه ای است که برای ارکستر و یک ساز تکنواز (‌معمولاً پیانو یا ویولن ) تصنیف شده است .

    نقش ارکستر در مجموع ، همراهی ساز تکنواز است و به همین ترتیب ساز تکنواز نقش اصلی را طی تمام قطعه ایفا می کند ، قطعه کنسرتو تا اوائل قرن هفدهم ، تحت نام «کنسرتو گروسو Concerto grosso » برای دو دسته ساز ، دسته ای کوچکتر متشکل از دو ، سه یا چهار ساز به نام « کنسرتو » فرم کنسرتو گروسو به صورت سؤال و جواب یا مقابل هم قرارگرفتن تمام ارکستر « Tutti » و ساز تنها « Soli » نیز تشکیل می شود که از مهم ترین فرم های دوره باروک محسوب می شود .

    Conclusion Feminine : ختم مؤنث ،قرارگیری آخرین نت ملودی روی ضرب ضعیف یک میزان .

    Conclusion Masculine : ختم مذکر ، قرار گیری آخرین نت ملودی روی ضرب قوی یا اولین ضرب میزان .

    Conducting : رهبری ارکستر .

    « ایستادن در مقابل نوازندگان یک ارکستر یا خوانندگان گروه آواز جمعی و کنترل و تصحیح اجرای تک تک و جمعی آنان و به این ترتیب کوشش در حصول بهترین تأثیر از این اجرا .

    رهبری ارکستر توسط رهبر ارکستر Cokductor : شخصی که رهبری و کنترل اعضاء ارکستر را به عهده دارد .معمولا ً به اتکاء پارتیتوری انجام می گیرد که جلوی او قرار دارد و طبیعی است که در مجموع اجرا سلیقه او نیز نقش مهمی را بازی می کند .

    Conducting Patterns : ضرب زدن ، مشخص کردن ضرب های میزان در فضا که به وسیله خطوطی فرضی گاهی با دو دست و یا به وسیله « باتون ,Baton Baguette , Stick چوب دستی رهبر » توسط رهبر ارکستر در فضا مشخص می شود .

    اشکال Concrete Music : موسیقی عینی ، موسیقی ذاتی ، موسیقی تجربی که در اواخر نیمه اول قرن بیستم در فرانسه برای اولین بار توسط یک فرانسوی به نام « پیر شافر Pierre Schaffer » که در رادیو تلویزیون فرانسه کار می کرد سال 1940 ابداع شد .

    این موسیقی محتوی خود را از تجربه با دستگاههای های الکترونیک و ساختن اصواتی از این طریق ، موسیقی آمیخته و ترکیبی از یک سری اصوات از پیش ضبط شده و آماده شده وحتی سروصدای خیابان و ماشین ها که در کنار هم اثری را تشکیل می داد ، می گویند .

    کونگا Conga : یک نوع رقص مدرن که از یک سری جملات ملودیکی کوتاه تشکیل یافته است این رقص از کشور کوبا به بیشتر نقاط آمریکا و اروپا راه یافت .

    Coperto : پوشیده ، خفه ، گرفته ، ساکت شده .

    Cordatura : نتهائی که بر اساس آن ها سیم های سازهای زهی را کوک می کنند .

    Corda Vuota : یا ( Open string ) دست باز یا سیم آزاد که با مخفف O می آید ، سیم ساز را بدون پرده گیری یا انگشت گذاری روی آن نواختن را می گویند .

    کنسرواتور Conservatory : مدرسه موسیقی .

    کازاچو Cosaque : یک نوع رقص قزاقی .

    کانتیلاسیون Cantilation : آوازه خوانی بدون همراهی ساز یا قرائت متن های مقدس، به ویژه آنهایی که در مراسم دین یهود به کار می روند .

    ریتم به پیروی از واژه ها اجرا می شود و خط ملودی بسیار محدود است و پاساژهای بلند متن بر روی نت ساده ای قرائت می شود .

    برخی از سبک های کانتیلاسیون تزئینی هستند .

    کارول Carol : یک فرم غنایی که در سدهای میانه متداول بود ، مشتمل بر اشعاری که در هر بند تکرار می شد .

    این فرم به صورت موسیقی مذهبی یا غیر مذهبی در مناسبت های خاص به اجرا در می آمد ، اما اکنون ، منحصراً برای کارول کریسمس به کار می رود .

    کدا Coda : ( واژه ای ایتالیایی به معنی دم ) به بخش پایانی یک قطعه موسیقی گفته می شود .

    1- جمله اضافی یا ( تکمیلی و مکمل ) که به یک قطعه اضافه شود .

    2- اضافه کردن بخش پایان دهنده به یک کانون مداوم و تکرارشونده .

    3- کدا ، در یک فوگ ، جمله یا موسیقی رابطی است که موضوع یا تم اصلی ( سوژه ) و ( کنترسوژه) جواب موضوع یا جواب تم قرار گیرد .

    4- کدا در دوره کلاسیک فرمولی بود برای نتیجه گیری و پایان دادن به یکی از موومان ها یا بخش های فرم هایی مثل سویت ، سونات و سنفونی .

    5- در قطعه ای که برگشت های متعدد دارد ، فرمولی بود برای نتیجه گیری که غالباً بخش یا جمله ای را از قطعه جدا می کرد ، خواه با دولا ، خواه توسط عبور به میزان بعدی یا به میزان بعدی رفتن .

    کورانت Coranto : رقص قدیمی که بعدها یکی از بخش های قراردادی سوئیت سازی شده ، دو نوع کورانت وجود دارد که در آثار کلاسیک های بزرگ دیده می شود .

    کورانت فرانسوی Courante که در اویل قرن شانزدهم از آن نام برده می‌شود.

    با ریتم و با حرکتی تند .

    2 – کورانت ایتالیائی Corrente در زمان لوئی چهاردهم بسیار رایج بود در فرمی آهسته و سنگین سه ضربی با کلام .

    کورانت ایتالیائی در موسیقی سازی از شروع قرن هفدهم شناخته شد.

    اکو Eco : پژواک ، بازتاب صدا ، انعکاس صدا .

    بازگشت یک صوت پس از برخورد با مانع ، اگر سطح انعکاس موج از منبع صوت چنان دور باشد که شنونده صدای منعکس را از صدای تابش جدا بشوند کلمات ادا شده دوباره و جدا از هم شنیده می شوند ، اینگونه انعکاس صدا را اکو یا پژواک گویند .

    الکترو اگوستیک Electero Acoustoque : چنین ساخته ای اغلب با استفاده از نوار مغناطیسی انجام می شود و آمریکائی ها به آن « موسیقی برای نوار » می گویند .

    این نوع موسیقی راه را برای زیبا شناسی و دیالکتیک در موسیقی گشود و درسراسر دنیا استودیوهای مخصوص برای ضبط این موسیقی ساخته شد.

    الکترونیک Electronic : تولید اصوات توسط وسایل برقی .

    Elementary Music : موسیقی مقدماتی یا ابتدائی جهت تمرین نوآموزان.

    Equale : یک قطعه موسیقی برای تمام صداهای مردان ، زنان و سازها .

    Exercise : تمرین ، مشق .

    اتنو موزیکولوژی Ethnomusicology : بررسی علمی موسیقی اقوام و ملل .

    عنوان فوق برای اولین بار توسط Jaap Kunst موسیقی شناس معروف در مقابل واژه موزیکولوژی تطبیقی به کار گرفته شد .

    Eurhythmics : تطبیق حرکات موزون بدن با ریتم موسیقی .

    اتود Etude : هر قطعه که به منظور تمرین و پیشرفت فن نوازندگی تصنیف شود .هر اتود معمولا ً برای یکی از مشکلات فن نوازندگی و رفع یکی از ضعف های تکنیکی هنرآموزان تصنیف می شود .

    آهنگسازان و به خصوص رومانتیک ها طبعا ً کوشیده اند اتودهای خود را علاوه بر تأمین هدف بالا ، زیبا نیز تصنیف کنند ، به طوریکه سولیست ها آن را در رپرتوار ریستال های خود به قصد نشان دادن قابلیت نوازندگی شان می گنجانند .

    E'tude de concert : یک قطعه اتود که برای اجرا در کنسرت ساخته شده باشد .

    Extravaganza : یک قطعه موسیقی که درباره یک شخصیت خیالی و غیر واقعی ساخته شده باشد .

    ایمیتاسیون Imitation : تکرار و تقلید یک تم یا سوژه با صداهای دیگر در طول اجرای یک قطعه ، سبکی در موسیقی چندبخشی که یک بخش ، از نظر ملودی پس از یک فاصله زمانی ، از بخش دیگر تقلید کند .

    این تقلید می تواند فقط در قسمتی از ملودی ( و غالباً قسمتی از آغاز آن ) رعایت شود و این رابطه تمام بخش ها را دربر‌گیرد .

    اگر تقلید هر بخش از بخش دیگر ، پس از یک فاصله زمانی ، در سراسر ملودی بخش دیگر رعایت شود وکلیه بخش ها موظف به این رعایت باشند ، مجموع قطعه به نام کانن خوانده میشود.

    بنابراین هر کاننی به سبک ایمیتاسیون تصنیف می شود ولی هر قطعه ایمیتاسیون الزاماً کانن نیست.

    امپروزیزاسیون Improvisation : بداهه نوازی ، هرگاه آهنگسازی ، قطعه موسیقی را با کمک ساز خود باالبداهه تصنیف کند که از نظر جمله بندی ، هارمونی ، فرم و غیره به اندازه قطعه ای که با فراغت و تمرکز فکر تصنیف کرده و به روی کاغذ نت می نویسد صحیح ، درست و کامل باشد .

    گاه نوازندگانی که استعداد آهنگسازی نیز دارند می توانند ساعت ها د ریک تونالیته یا تونالیته های مختلف بداهه نوازی کنند .

    بداهه نوازی یکی از عناصر مهم موسیقی جاز می باشد .

    موسیقی سازی Instrumental music : موسیقی سازی ، موسیقی که در آن ساز بیش از آواز ایفای نقش می کند .

    « موسیقی سازی در مقابل موسیقی آوازی » .

    Intensity : شدت و ضعف صوت ، پستی و بلندی صوت را گویند .

    اصطلاحی درفیزیک صوت که به دامنه ارتعاش مولد صوت بستگی دارد .

    در موسیقی اجرای قوی تر را با حرف «f » و اجرای آهسته تر را با حرف «p» نشان می دهند .

    International Pitch : تعداد 440 لرزه یا ارتعاش را در ثانیه در گرمای 68 درجه فارنهایت را به عنوان نت لا پایه و اساس قرار می دهند .

    انوانسیون Invention : واژه فرانسوی به معنی اختراع .

    اما در موسیقی به سبکی گفته می شود که بر زمینه خصوصیات ریاضی ، فواصل میان اصوات موسیقی نسبت بین ملودی ها و معکوس هایشان بنا شده باشد .

    فرمی است کنترپوانتیک ، اغلب دو یا سه بخش که توسط ژان سباستیان باخ و چند آهنگساز معاصر او به کار گرفته شده .

    ایزوریتم Isorhyth..

    : اصطلاحی یونانی به مفهوم « ریتم های مساوی » قطعاتی که تمام اصوات آن با یک الگوی ریتمیک مشابه به دنبال یکدیگر تکرار می شوند .

    Narrator : نقال ، روایت خوان ، کسی که داستانی را درقالب یک آهنگ از بر بخواند .

    National Music : موسیقی ملی ، موسیقی ای که نشانگر هویت و روحیه ویژه یک کشور است .

    National Anthem : سرود رسمی و ملی هر کشور .

    نیومن Neumen : پیش از نت نویسی امروزی نگارش نت نویسی نیومن رایج بود .

    از این روش برای نوشتن آوازهای گریگوریان استفاده می کردند.

    در این روش برای نشان دادن تکیه ها و زیر و بم نت ها ، علائم و نشانه های مخصوصی بکار می رفته است .

    نوئل Noel : سرود شب عید میلاد مسیح ، سرود کریسمس .

    نوتاسیون Notation : نت نویسی، نوشتن قطعات موسیقی با الفبای ویژه که نت نام دارد .

    نوانس Nuance : درجه قوت و ضعف که به یک آهنگ داده می شود تا حالت پیدا کند .

    نکتورن Nocturne : قطعه ای برای پیانو ، به شیوه رومانتیک در بیان حالات و مالیخولیاهای شبانه .

    و بنابراین در مقوله موسیقی های توصیفی .

    اولین قطعه های نکتورن را « جان فیلد John Field » ( 1782-1837 ) نوشت ، او در قرن نوزدهم ، از این نام الهام گرفت و قطعاتی تحت همین عنوان ترکیب کرد .

    O: نواختن سیم ها با حالت دست باز ، علامت اصوات هارمونیک ، دستور استفاده از انگشت شست در نواختن سیم های ویولن سل ، میزان سه ضربی در نت نویسی قرون وسطا .

    اکتاو Octave : هنگام ، نت یا درجه هشت گام دیاتونیک ، دو صوت همنام موسیقی را که نسبت فرکانسشان برابر 2 به 1 یا باالعکس باشد ، اکتاو یکدیگر خوانند .

    کلمه اکتاو از ریشه یونانی « octe» به معنی «هشتم » آمده است ، زیرا در ترتیب پی د رپی نتهای موسیقی هر دو نت اکتاو ، نسبت به یکدیگر نت هشتم هستند .

    در تعریف دیگر : یک نت یک اکتاو در بالای دیگری از طریق ارتعاش رزناتور با فرکانس دوباره ایجاد می شود که در گوش تأثیر همان نت را در پرده بالاتر دارد .

    Oeuvre : اثر ، اصطلاح فرانسوی برای اثر ، شماره ردیف مجموعه آثار یک آهنگساز به ترتیب تاریخ ساختن آنها .

    Off- beat : ضرب غیر مؤکد ، ضربی که روی آن تکیه نمی شود .

    Omnitonic : سازی که قادر باشد تمام اصوات گام های دیاتونیک و کروماتیک را تولید کند.

    Open : سازهای زهی بادی در حالت دست باز که به صورت اختصار« O » می‌آید .

    اوتوگیبلیوس Otto Giblius : یکی از معلمین آواز کلیسا در قرن هفده که نت «ut » را به « Do » که از نظر موسیقی خوش نواتر و قابل بیانتر بود تبدیل کرد .

    اپرا Opera : د رمیان آثار دراماتیک همراه با موسیقی همانند اپرا – بالاد ، زارزولا ، اپرا هم از روی شعرهای متنی که برای موسیقی تنظیم یافته ، مشخص می شود .

    اپرا نمایشی است که مونولوگ ها ودیالوگ ها ، کلام دسته جمعی و همانند اینها ، در آن همه با آواز و همراه با ارکستر اجرا می شود و از این جهت عامل موسیقی در برابر عوامل نمایش مانند صحنه ، لباس و بازی اهمیتی بیشتر می یابد .

    ارکستر اپرا ، علاوه بر همراهی آوازها ، به اجرای اورتور و قسمتهای میان پرده ها و نیز لحظه هایی که بیان حالات دراماتیک تنها با موسیقی امکان پذیر است ، می پردازد .

    اپرا ،به مفهوم و فرم امروزی خود، در اواخر سده 6 ام توسط آهنگسازان ایتالیایی، به نیت تقلید از هنر تراژدی یونان به وجود آمد و از دهه 1650 تا 1700 م .

    در ایتالیا فرمی کلاسیک یافت به نام اپرا –سریا .

    در این نوع اپرا « همسرایی » به تدریج اهمیت خود را از دست داد و آواز و صحنه سازی ، اساس کار قرار گرفت و موسیقی پرده نمایش را تحت تأثیر قرار داد .

    اوراتوریو Oratorio : قطعه ای آوازی و چند بخشی با همراهی ارکستر و آواز جمعی ، بر روی متنی طولانی و مذهبی یا روشنفکرانه که در سالن های کنسرت ( و نه در سالن اپرا ) قابل اجرا باشد .

    پرسناژها بدون بازی و بی صحنه پردازی و لباس نقش ، هر یک نقش خود را فقط با سرایش آواز اجرا می کنند .

    تفاوت اراتوریو و اپرا در آن است که اپرا به هنر صحنه پردازی ، بازی ، لباس نقش ، نورپردازی و غیره مجهز است و هر یک از این دو در خط داستانی خود ، مسائل و موضوع های مختلف را بیان می کند .

    اپرت Operetta : اپرای کوتاه ، اپرای سبک که این مفهوم امروز بیشتر معمول است عموماً با استفاده از مونولوگ ها ،دیالوگهای بدون موسیقی با صحبت .

    این فرم را امروزه گاهی « موزیکال کمدی » می نامند .

    اوروتور Overture : پیش در آمد ، مقدمه .

    مقدمه اپرا ، مقدمه سازی « اوروتور یک قطعه موسیقی سازی که به عنوان مقدمه ، ( پیش پرده یا پیش نمایش ) اپرا ، اراتوریو و غیره تصنیف می شد و غالباً زمانی که هنوز پرده نمایش بالاتر نرفته است ارکستر اجرا می گردد.

    ارکستراسیون Orchestration : ساز بندی .

    هنر به کاربردن سازهای مختلف در یک موسیقی سازی بر زمینه دو عامل :اول ، آشنائی کامل به خصوصیات سازها ، محدوده امکانات و موانع اجرائی آنها ، تأثیر این یا آن طرزاجرادر هر ساز، وسعت و میدان صدای هر کدام ، رنگ و طنین هر یک ، شدت و ضعف صدایشان ....و دوم توانائی در انتخاب این یا آن خصوصیت به اعتبار درکی که آهنگساز از ایده های خویش دارد .

    مطالب مربوط به عامل اول را ، هر هنرجوی موسیقی رشته آهنگسازی طی درسی بنام سازشناسی فرا می گیرد و بعد این فراگرفته ها را عملا ً مورد استفاده تمرین قرار می دهد که به آن « ارکستراسیون » می گویند.

    ارکستر Orchester : به طور کلی به مجموعه ای ترکیب بندی شده از سازهای همگون یا ناهمگون گفته می شد که به اجرای قطعه ای از پیش آماده شده می پردازد .

    تعداد نوازندگان در یک ارکستر بستگی به نوع ارکستر ، مانند ارکسترسمفونی ، ارکستر مجلسی ( Chamber orchestra ) در برنامه های مختلف دارد .

    Unison : یک صدا ، هم صدا ، هم صدائی، هنگامی که دو یا چند صدا یا ساز یک صدا را تولید کنند ، دوصوت با فرکانس برابر .

    Up beat : ضرب بالا .

    ضربه بدون تأکید که پیش ازضربه آکسان دار در یک میزان قرا گیرد ، اصطلاح « Down beat » یا ضرب پایین به ضرب مؤکد می گویند .

    Utillity Music : نوعی موسیقی که از اصطلاحات و موضوعات روزمره و جاری زندگی بهره می جوید .

    این واژه ادبی انگلیسی برگردان واژه آلمانی « Gebrauchsmusik» است که « هیندمیت » آهنگساز آلمانی آنرا بکار برد و از آن پس رواج پیدا کرد .

    والس Valse : به فرانسه و « Voltzer » به ایتالیائی و « Walzer »به آلمانی و «Waltz » ، به انگلیسی ، رقص در سه ضرب که محبوبیت عام شخصیتش در قرن نوزدهم تقریباً کلیه رقص های دیگر را تحت تأثیر گرفت و آنها را به فراموشی سپرد و تا زمان حاضر نیز دلپذیری خود را حفظ کرده .

    منشاء و اصل وریشه والس چندان روشن نیست .

    اما حدس می زنند که آلمانی باشد و نامگذاری از لغت « Waltzen » می آید که بعد به معادل آلمانی اش « Waltz » و آنگاه « Waltzer » بدل گشت : هم این لغت در لاتین « Volvere » گفته می شود که معنی اش بدور خود چرخیدن است .

    کلمه « Waltz » در آلمان پیش از آنکه به رقص دایره ای و دورانی اطلاق شود ، به کار می رفته و معمول بوده .

    ویبراسیون Vibration : به معنای لرزش یک جسم ( ارتعاش ) حصول صوت نتیجه این لرزش می باشد .

    مثلا ً صوت گیتار نتیجه لرزش سیم های آن می باشد .

    می‌توان گفت که سه عامل اصلی در ارتعاش قابل بررسی است .

    1- طول موج : مدت زمان مابین یک رفت وآمد ارتعاش .

    2- دامنه ارتعاش : فاصله مابین آخرین نقطه رفت و آمد تا نقطه سکون .

    که عملا ً موجب شدت و ضعف صوت می شود .

    3- شکل منحنی ترسیم شده ، که اختلاف «رنگ » را در صوت حاصل می کند .به این عمل در فیزیک « طنین » می گویند.

    ویبراتو Vibrato : نوعی اجرای صوت در برخی از سازها : مثلا ً در سازهای زهی انگشت دست چپ مختصری به جلو و عقب می لغزد و در نتیجه صوت تولید شده از ناخن ، مضراب یا آرشه در عین حرکت گفته شده دربالا متناوبا ً اندکی زیروبم می شود .

    وکالیزه Vocalise : خواندن نتها با صدا و بدون تلفظ اسم تنها و مثلا ً با هجای « آ » می توان گفت که بی شباهت با آوازهای ایرانی که در آن کلام وجود ندارد و فقط با تغییرات صوت و هجاهای مهتلف و گاهی با سرعتی تندتر که به آن تحریر می گویند .

    وکال Vocal : آوا ، صدای انسان ویرتیوزو Virtuoso : نوازنده ماهر و زبردست با برخورداری از تکنیک نوازندگی منحصر بفرد .

    Vocal Music : موسیقی آوازی هر نوع موسیقی کهبرای صدای انسانی و در غالب حالات بر روی کلام نوشته شود .

    مانند آواز «سلو» ( معمولا ً باهمراهی ساز ) ؛ آواز جمعی ( با یا بدون همراهی ارکستر ) با اپرا ، اراتوریو ....

    قطعات موسیقی تا سال 1600 همگی عملا ً برای موسیقی آوازی بوده و از سال 1750 به بعد موسیقی سازی نسبت به موسیقی آوازی اهمیت بیشتری یافت .

    زاپاتید zapateado : رقص اسپانیایی که احتیاج به قدرت جسمی و انرژی دارد که در آ‹ پاها نقش مهمی را ایفا می کنند ،رقصنده ریتم با پاهای خود ضرب می گیرد و به زمین می کوبد .

    زارزوئلا Zarzuela : نوعی اپرا اسپانیایی همراه با آواز ودیالوگ .

    ‌Zufolando : این اصطلاح غالبا ً برای سازهای زهی بخصوص ویولن به کار می رود به این معنی که نوازنده انگشت را روی سیم فشار نمی دهد تنها آن را لمس و تقریباً باسیم مماس میکند ، در نتیجه صدائی که از آرشه کشیدن روی ساز خارج می شود صدائی است شبیه سوت .

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

پیش گفتار به نام آن که گل را رنگ و بو داد ز شبنم لاله ها را آبرو داد به گل بخشید حسن و دل ستانی به بلبل داد عشق و نغمه خوانی موسیقی نوازشگر گوش، رهنمون و مهیج دل و تلطیف کننده و صفادهتده روح است و خلق موسیقی عبارت از نظامی صوتی است که اجزاء گوناگون یک اثر موسیقایی را با انسجامی وصف ناپذیر به یکدیگر پیوند می دهد. موسیقی ساده ترین و خالص ترین هنرهاست که توصیف کننده هیجانات و محرک ...

يوهان سباستيان باخ نخستين سالها(1695-1708) سباستيان ، هنگام مرگ نابهنگام والدينش، ده سال بيشتر نداشت. برادرش يوهان ياکوب سه سال از او بزرگتر بود. قراربود، خواهر بزرگتر با « يوهان آندره آس ويگاند » از شهر ارفورت ازدواج کند و خواهر کوچکتر را نزد خو

مقدمه برای فهم تغییرات ما با ید به زیر سطح اشیا و حوادث بنگریم و بکوشیم آنچه را که در ذهن مردم روی می داد و می گذشت پیدا کنیم زیرا عمل و اقدام به آن صورت که ما آن را می بینیم خود نتیجه ای از مجموعه ی افکار و شهوات ، تعصبات و خرافات ، امید ها و ترس هاست و هرگز هیچ اقدام و عملی را نمی توان به تنهایی و بدون توجه به عللی که به آن عمل منتهی شده است فهمید . توفان تغییرات بزرگی که در ...

آماتورها و حرفه ای‌ها دو فصل اول ریشه‌های فلسفی مفاهیم جنسی شده را حول تصورات هنرمند، هنر، و واکنش زیبایی شناسانه نشان دادند؛ این فصل به بعضی از آن مفاهیمی می‌پردازد که بر فرصت‌های زنان شاغل در برخی از هنرها تأثیر گذاشتند. از آنجا که ما تحلیلی از سنت هنر- زیبا را دنبال می‌کنیم، جایگاه تاریخی این بحث قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم خواهد بود. چنین تمرکزی ما را به مطالعه یک عامل مهم ...

مقدمه اصطلاحی در مباحث هنری ،دارای دو مفهوم تاریخی و نقد هنری است و به دو صورت اسم و صفت به کار برده می شود. هر چند سبک باروک واحد یا مجموعه اصولی به نام اصول سبک باروک وجود ندارد .منشاء این واژه برکسی روشن نیست. احتمال دارد که از واژه پرتغالی barroco به معنی مروارید نامتنظم مشتق شده باشد . بدون تردید این اصطلاح در آغاز مخصوصاً درباره معماری رنسانس با یک معنی حقارت آور به کار ...

واژه موسیقی لفظ موسیقی از واژه ایی یونانی و گرفته شده از Mousika و مشتق از کلمه Muse می باشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان می باشد. موز به معنی رب النوع است و مانند پسوند «یک» در کلمات کلاسیک، رومانتیک، دراماتیک و غیره، پسوند نسبت و منسوب است اما در لفظ فرانسوی به پیشوند تبدیل می شود مثل: موزیکو- موزیقو و موزیقان یا موزقان و همچنین شکل یافته آن در تلفظ ...

اين مقاله با هدف نشان دادن تاثير حوادث سياسي و وقايع اجتماعي و بروز تفکرات و ايدئولوژي ها مختلف در آثار هنرمندان (که در اين مقاله هنرمندان رشته موسيقي موردبحث است) و شيوه ارائه آثار آنها نوشته شده دوران مورد بحث از زمان قاجار تا زمان حاضر است که هما

واژه موسیقی لفظ موسیقی از واژه ایی یونانی و گرفته شده از Mousika و مشتق از کلمه Muse می باشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان می باشد. موز به معنی رب النوع است و مانند پسوند «یک» در کلمات کلاسیک، رومانتیک، دراماتیک و غیره، پسوند نسبت و منسوب است اما در لفظ فرانسوی به پیشوند تبدیل می شود مثل: موزیکو- موزیقو و موزیقان یا موزقان و همچنین شکل یافته آن در تلفظ ...

مقدمه آرزو داشتم هنرمندان ما برای شناساندن موسیقی به اهل ذوق و مطالعه کتاب هائی بنویسند و وظیفه‌ای را که در پرورش روح و فکر ما به عهده دارند به تمام و کمال انجام دهند اما کسانی که اطلاعی از موسیقی داشتند در پی موسیقی شناسی نرفتند و زمینه در روزهائی که ملت به آستانه تحول بزرگی رسیده بود همچنان خالی ماند. از آنجا که هیچ پیروزی و پیشرفتی بدون مبانی فرهنگی پایدار نیست نقص معلومات ...

واژه موسیقی لفظ موسیقی از واژه ایی یونانی و گرفته شده از Mousika و مشتق از کلمه Muse می باشد که نام رب النوع حافظ شعر و ادب و موسیقی یونان باستان می باشد. موز به معنی رب النوع است و مانند پسوند «یک» در کلمات کلاسیک، رومانتیک، دراماتیک و غیره، پسوند نسبت و منسوب است اما در لفظ فرانسوی به پیشوند تبدیل می شود مثل: موزیکو- موزیقو و موزیقان یا موزقان و همچنین شکل یافته آن در تلفظ ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول