قبل از آنکه مبحث تئوری که مقصد آن رسیدن به دانش و برهان است آغاز کنیم لازم دانستم که چند سطری درباره ی هنر ، انتخاب و انگیزه ما نسبت به آن سخن به میان آورم از مباحث اساسی حکمت هنر بحث در باب ماهیت کار و اثر هنری و صنعت و نسبت میان این دو است .
اولین بار افلا طون و ارسطو متعرض بحث نظری در باب صنعت و هنر شدند به عقیده ارسطو اعمال و فعالیتهای انسان بر سه نوع است .
اول : نظری ( تئوریک ) : که مقصد آن رسید ن به دانش برهان Episteme است .
دوم عملی – سوم ابدای که مقصد آن فن و ساختن Teckne یا ابداع کردن چیزها از طریق تعقل صحیح است که به آن تکنیک به انگلیسی و فرانسه ، فن به عربی و هنر به فارسی می گویند .
هنر حقیقی عبارت است از وسیله ای جهت ارتباط انسانی ، برای حیات بشر وبرای سیر به سوی سعادت فرد و جامعه انسانی که موضوع ضرور و لازم است ، زیرا افراد بشر را با احساساتی یکسان به یکدیگر پیوند می دهد .
هنر ، یک فعالیت انسانی است یعنی انسان احساسی را که قبلا تجربه کرده است د رخود بیدار کند و برانگیختن آن بوسیله حرکات و اشارات و خطها و رنگ ها و صداها و نقش ها و کلمات بنحوی که دیگران نیز بتوانند همان احساس را تجربه کنند آنرا به سایرین منتقل سازد و آنها از همان مراحل حسی که او گذشته است بگذرند آنگاه می شود آنرا هنر نامید .
از سال 1750 باومگارتن Baumgarten که زیبا شناسی Aesthetics را بنیان نهاد مفهوم زیبایی که آئین عمومی هنر بر آن بنا دارد زیبایی و بعنوان جوهر هنر شناخته شد و تعلیم گردید .
آنها زیبائی را بر سه نوع قرار دادند : -الهی –طبیعی – مصنوعی – ولی حقیقت و زیبائی یکی است هنر جلوه و ظهور حقیقت است .
Abdampfen : بی صدا ، خفه کردن .
آکسان Accent : تأکید ،تکیه کردن روی صدا ، تاکید روی برخی اصوات ، ضربات .
آکومپانیمان Accompaniment : همراهی کردن ، به دنبال آمدن ، همراه آمدن ، همراهی کردن با سازو یا آواز .
Accordatura : نت هائی که بر اساس آنها سازهای زهی کوک می شوند .
After –note : نت کوچک و غیر مؤکد که روی آن تکیه نمی شود و به نام نت بالاتر از خودش خوانده می شود.
Alternando : یکی پس از دیگری ، پی در پی ، متناوب Altra volta : از نو ، باز هم ، اجرای مجدد یک قطعه به تقاضای شنوندگان .
آندانته کانتابیله Andant cantabile : با سرعت اجرای آندانته و ملودی صاف وروان شبیه به آواز سرایش .
آنتم Anthem : قطعه کورال مذهبی ، اشعار آنتم ها معمولا ً بخشی از آواز مذهبی به شمار می رود ، با همراهی یا بدون آن اجرا می شوند .
آنتی فونا Antifona : ( پرسش و پاسخ ) ترجیع بند ، جمله ای که در مراحل مختلف یک اثر تکرار می شود ، جوابی که یک گروه کر به گروه دیگر می دهد ، یک پاساژ آوازی که معمولا ً قبل و بعد از خواندن مزامیر و مناجات د رکلیسای رومن کاتولیک بصورت آواز دسته جمعی اجرا می شود ، آنتی فون واژه ای یونانی به معنی صدا می باشد .
آپولو Apollo : خدای اساطیری موسیقی و هنرهای زیبا ، در زبان قدیم تمامی هنرهای زیبا را موزیک می نامیدند و برای هر چیزی ، رب النوعی (خدائی ) داشتند که آنها را « موز » می گفتند ، که آپولو خدای شعر و موزیک بود و همراه با 9 فرشته خود در کوه پارناس زندگی می کرد که نام آنها عبارت بودند از : 1 – اویترپ Euterpe الهه آوازهای رؤیائی 2- پولی هیمنیا Polyhymnia الهه هنرهای جدی 3- اراتو Erato الهه عروسی و عاشقانه 4 - ترپ سیخوره Terpsichore الهه هنر رقص 5 – تالیا Talia الهه کمدی و مسخره آمیز 6- مل پومنه Melpomene الهه آوازهای غم انگیز 7 – کالییوپ Kaliope الهه شعرهای حکایتی 8- کلییو Klio الهه تاریخ شناسی 9 - ئورانیا Urania الهه ستاره شناسی تا اینکه رفته رفته کلمه (موز ) پایه ( موزیک قرار گرفت و آنرا فقط به هنر موسیقی ( موزیک ) منحصر نموداند .
آریتیمیک Arhythmic : موسیقی آریتمیک زمانی پیش می آید که جریان ریتم در یک قطعه با ارزش های نرمال بیان شده ولی میزان بندی نشده باشد .
آتمپو Atempo : مراجعت به تمپوی ( سرعت ) اول .
آتونال Atonale : نوعی موسیقی که از قوانین تونال تبعیت نمی کند ، تضعیف یک قطعه موسیقی خارج از چهارچوب کلاسیک تونالیته که این اصطلاح به موسیقی دوازده صدائی گفته می شود ، آرنولد شوئنبرگ به هارمونی اتونال « سریالیسم » نام نهاد و معتفد بود که با تمام پرده های گام سنتی بایستی یکسان رفتار کرد و هیچ تأکید خاصی بر روی هیچیک از آنها قرار نداد .
آوه ماریا Ave Maria : به لاتین یعنی درود بر مریم که در اصل نمازی آوازی است ، مراسم تقدیس مریم مقدس د رکلیسای رومن کاتولیک که موضوع بسیاری از آهنگ ها می باشد .
آریا Aria : ( واژه ایتالیایی air ) ترانه ای برای صدای سلو ، در یک اپرا یا اوراتوریو .
آریا قطعه ای است دارای فرم A-B-A که A دوم غالباً به صورت بداهه نوازی اجرا می گردد و نمایانگر قدرت تکنیک نوازنده می باشد .
آریا یکی از بخش های سویت باروک نیز می باشد.
Ad libitum : قطعه ای که با این علامت مشخص شده ممکن است با همان سرعت خود به میل نوازنده اجرا شود یا حذف گردد .
Cachucha : نام یکی از رقص های عامیانه و مردم پسند اسپانیولی با میزان سه ضربی شبیه رقص بولرو .
Cacophony : سروصدا ، صدای ناموزون ، تنافر اصوات ، نوای نامفهوم و بد آهنگ .Camera : آهنگ هائی که برای اجرا د رمحافل خصوصی یا کنسرت های کوچک ساخته می شوند ، موسیقی مجلسی ، هر قطعه که برای ارکستر مجلس نوشته شود .
کانن Canon : در زبان یونان قدیم به معنی «قانون » به کار رفته است که عربی شده واژه کانن می باشد ، طرحی کنتر پوانتیک شامل یک ملودی کم و بیش طولانی که یک بخش اجرای آن را بر عهده دارد و سپس د رلحظه ای از آن ملودی ، بخش دیگر همان را از ابتدا آغاز می کنند ، در حالی که بخش اولی به ادامه آن مشغول است ، وقتی بخش دوم به نقطه معهود رسید آنرا دوباره و بلافاصله از اول اجرا می کند .
ملودی کانن باید طوری تنظیم شود که هر قسمت مابین ورود یک بخش تا ابتدای ورود بخش بعدی با سایر قسمت ها ، همگونی و هارمونی داشته باشد .
کانن ها ممکن است گاهی دو یا چند بخش باشند .
Cantabile : آوازوار، آوازگونه ،با ذوق و میل آوازخواندن ، آوازه خونی .
کنکورد Concord : ترکیبی است از نت هایی که در یک آکورد شاد و آرام بخش برای گوش خوش آیند باشد .
کانتات Cantata : فرم مرکب برای ساز و آواز متعلق به دوره باروک ، متن کانتات ممکن است مذهبی یا غیر مذهبی باشد .
ریشه آن از کانتات مجلس ایتالیایی د راواخر سده 16 م .
برای صدای سلو گرفته شده که به همراهی عود یا ساز شستی دار اجرا می شد .
در سده 17 م.
کانتات کلیسا گسترش یافت و در آلمان به اوج خود رسید ، به ویژه با آثار باخ ، کانتا های سلو از آن به بعد هم نوشته می شدند ، اما معمولا ً فرم کرال داشتند .
به هر حال ، این کانتات همواره از تعدادی آریا و بخش های سازی یا کرال تشکیل می یافت به روی متنی نقادانه با محتوائی عاشقانه ، دراماتیک یا مذهبی تصنیف می شدند .
کاپله Capelle : ارکستر ، گروه نوازنده .
کاپریچیو Capriccio : اصطلاح ایتالیایی که به قطعات متنوع ، شاد ، سبک ، فانتزی و آزاد اطلاق می شود .
این عنوان توسط برخی از مصنفین قرن نوزدهم ، و در میان آنها مندلسون و برامس برای قطعات کوتاه پیانو به کار می گرفتند .
که کیفیتی آمیخته با شوخی و در عین حال بوالهوسانه داشتند که به فرم سه تائی « a-b-a » تنظیم می شدند .
شاکون Chaconne : رقصی سه ضربی پرجوش و خروش که در اصل مکزیکی است ، که بعدها در اسپانیایی سده 16 م .
متداول شد .
که ابتدای قرن سده هفده به فرانسه راه یافت .
از نمونه های این فرم می توان به چاکونه د رفامینور برای ویولون اثر باخ و در سل مینور برای سازهای زهی اثر پرسل نام برد .
شانسون Chanson : تصنیف ، ترانه ، آواز ، سرود .
کر Choir : آواز جمعی ، دسته همسرایان ، مرکب از مخلوطی از بخش های صدای زنان ومردان ، خوانندگانی که موسیقی کلیسا را همراهی می کنند به ایتالیائی (کر coro ) قطعه ای فقط برای صدای انسان .
کرال Chorale : آهنگ مذهبی در کلیسای پروتستان آلمان ( همان کر و همسرایی ) به زبان آلمانی « با املاء choral » آلمانی ها کورال را که در سرزمینها و کلیساهای دیگر به زبان لاتین خوانده می شد ، برای اولین بار به زبان خود ترجمه کردند .
اهمیت کورال های پروتستان در آن است که بعدها هسته اصلی موسیقی باروک آلمان و پایه تعداد زیادی کانتات قرار گرفت .
پرلود کرال Choral prelude : سبک آهنگسازی آلمانی با ارگ که ملودی یک کرال در آن به عنوان اساس موسیقی به کار می رفت ، باخ بزرگترین و آخرین نماینده این فرم به شمار می رود .
سیرکونستانس Circonstance : قطعاتی که با الهام از یک حادثه ساخته می شوند .
اثری که به سبب اتفاقی خاص به سازنده ای سفارش داده می شود .
کما Comma : هر کما معادل 9/1 پرده است .
نیم پرده کروماتیک شامل پنج کما و نیم پرده دیاتونیک شامل چهار کما می باشد .
Commontime : میزان چهار ضربی با حروف اختصاری« c » به جای کسر میزان کمپزیسیون Composition : تصنیف یا آهنگسازی ، خلق آثار موسیقی ، در لغت به معنی ترکیب است و این مفهوم بسیار با کاری که درآهنگ سازی اولیه انجام می گرفت یعنی قرار دادن خطوط ملودی بخش ها بر روی هم متناسب است .
در نحوه آهنگسازی امروزی مثلا ً ترکیب یک سنفونی با یک اپرا .
کنسرت Concert : از فعل « کنچر تاره » Concertare به معنای « آماده کردن برای اجرا و رقابت جلوی مردم » به مفهوم کلی ، به معنای « اجرای با هم ، چه سازی و چه آوازی و چه هرد دو » .
کنسرت درسالن با حضور شنوندگانی که پس از تهیه کارت ورودی حق ورود به سالن را پیدا می کنند ، فقط از اواخر قرن هفدهم معمول شد و قبل از آن ، این نوع اجرا د رکلیساها در قصر فئودال ها یا اشخاص متمکن ، به طور خصوصی تری برگزار می گشت .
کنسرتو Concerto : کنسرتو قطعه ای است که برای ارکستر و یک ساز تکنواز (معمولاً پیانو یا ویولن ) تصنیف شده است .
نقش ارکستر در مجموع ، همراهی ساز تکنواز است و به همین ترتیب ساز تکنواز نقش اصلی را طی تمام قطعه ایفا می کند ، قطعه کنسرتو تا اوائل قرن هفدهم ، تحت نام «کنسرتو گروسو Concerto grosso » برای دو دسته ساز ، دسته ای کوچکتر متشکل از دو ، سه یا چهار ساز به نام « کنسرتو » فرم کنسرتو گروسو به صورت سؤال و جواب یا مقابل هم قرارگرفتن تمام ارکستر « Tutti » و ساز تنها « Soli » نیز تشکیل می شود که از مهم ترین فرم های دوره باروک محسوب می شود .
Conclusion Feminine : ختم مؤنث ،قرارگیری آخرین نت ملودی روی ضرب ضعیف یک میزان .
Conclusion Masculine : ختم مذکر ، قرار گیری آخرین نت ملودی روی ضرب قوی یا اولین ضرب میزان .
Conducting : رهبری ارکستر .
« ایستادن در مقابل نوازندگان یک ارکستر یا خوانندگان گروه آواز جمعی و کنترل و تصحیح اجرای تک تک و جمعی آنان و به این ترتیب کوشش در حصول بهترین تأثیر از این اجرا .
رهبری ارکستر توسط رهبر ارکستر Cokductor : شخصی که رهبری و کنترل اعضاء ارکستر را به عهده دارد .معمولا ً به اتکاء پارتیتوری انجام می گیرد که جلوی او قرار دارد و طبیعی است که در مجموع اجرا سلیقه او نیز نقش مهمی را بازی می کند .
Conducting Patterns : ضرب زدن ، مشخص کردن ضرب های میزان در فضا که به وسیله خطوطی فرضی گاهی با دو دست و یا به وسیله « باتون ,Baton Baguette , Stick چوب دستی رهبر » توسط رهبر ارکستر در فضا مشخص می شود .
اشکال Concrete Music : موسیقی عینی ، موسیقی ذاتی ، موسیقی تجربی که در اواخر نیمه اول قرن بیستم در فرانسه برای اولین بار توسط یک فرانسوی به نام « پیر شافر Pierre Schaffer » که در رادیو تلویزیون فرانسه کار می کرد سال 1940 ابداع شد .
این موسیقی محتوی خود را از تجربه با دستگاههای های الکترونیک و ساختن اصواتی از این طریق ، موسیقی آمیخته و ترکیبی از یک سری اصوات از پیش ضبط شده و آماده شده وحتی سروصدای خیابان و ماشین ها که در کنار هم اثری را تشکیل می داد ، می گویند .
کونگا Conga : یک نوع رقص مدرن که از یک سری جملات ملودیکی کوتاه تشکیل یافته است این رقص از کشور کوبا به بیشتر نقاط آمریکا و اروپا راه یافت .
Coperto : پوشیده ، خفه ، گرفته ، ساکت شده .
Cordatura : نتهائی که بر اساس آن ها سیم های سازهای زهی را کوک می کنند .
Corda Vuota : یا ( Open string ) دست باز یا سیم آزاد که با مخفف O می آید ، سیم ساز را بدون پرده گیری یا انگشت گذاری روی آن نواختن را می گویند .
کنسرواتور Conservatory : مدرسه موسیقی .
کازاچو Cosaque : یک نوع رقص قزاقی .
کانتیلاسیون Cantilation : آوازه خوانی بدون همراهی ساز یا قرائت متن های مقدس، به ویژه آنهایی که در مراسم دین یهود به کار می روند .
ریتم به پیروی از واژه ها اجرا می شود و خط ملودی بسیار محدود است و پاساژهای بلند متن بر روی نت ساده ای قرائت می شود .
برخی از سبک های کانتیلاسیون تزئینی هستند .
کارول Carol : یک فرم غنایی که در سدهای میانه متداول بود ، مشتمل بر اشعاری که در هر بند تکرار می شد .
این فرم به صورت موسیقی مذهبی یا غیر مذهبی در مناسبت های خاص به اجرا در می آمد ، اما اکنون ، منحصراً برای کارول کریسمس به کار می رود .
کدا Coda : ( واژه ای ایتالیایی به معنی دم ) به بخش پایانی یک قطعه موسیقی گفته می شود .
1- جمله اضافی یا ( تکمیلی و مکمل ) که به یک قطعه اضافه شود .
2- اضافه کردن بخش پایان دهنده به یک کانون مداوم و تکرارشونده .
3- کدا ، در یک فوگ ، جمله یا موسیقی رابطی است که موضوع یا تم اصلی ( سوژه ) و ( کنترسوژه) جواب موضوع یا جواب تم قرار گیرد .
4- کدا در دوره کلاسیک فرمولی بود برای نتیجه گیری و پایان دادن به یکی از موومان ها یا بخش های فرم هایی مثل سویت ، سونات و سنفونی .
5- در قطعه ای که برگشت های متعدد دارد ، فرمولی بود برای نتیجه گیری که غالباً بخش یا جمله ای را از قطعه جدا می کرد ، خواه با دولا ، خواه توسط عبور به میزان بعدی یا به میزان بعدی رفتن .
کورانت Coranto : رقص قدیمی که بعدها یکی از بخش های قراردادی سوئیت سازی شده ، دو نوع کورانت وجود دارد که در آثار کلاسیک های بزرگ دیده می شود .
کورانت فرانسوی Courante که در اویل قرن شانزدهم از آن نام برده میشود.
با ریتم و با حرکتی تند .
2 – کورانت ایتالیائی Corrente در زمان لوئی چهاردهم بسیار رایج بود در فرمی آهسته و سنگین سه ضربی با کلام .
کورانت ایتالیائی در موسیقی سازی از شروع قرن هفدهم شناخته شد.
اکو Eco : پژواک ، بازتاب صدا ، انعکاس صدا .
بازگشت یک صوت پس از برخورد با مانع ، اگر سطح انعکاس موج از منبع صوت چنان دور باشد که شنونده صدای منعکس را از صدای تابش جدا بشوند کلمات ادا شده دوباره و جدا از هم شنیده می شوند ، اینگونه انعکاس صدا را اکو یا پژواک گویند .
الکترو اگوستیک Electero Acoustoque : چنین ساخته ای اغلب با استفاده از نوار مغناطیسی انجام می شود و آمریکائی ها به آن « موسیقی برای نوار » می گویند .
این نوع موسیقی راه را برای زیبا شناسی و دیالکتیک در موسیقی گشود و درسراسر دنیا استودیوهای مخصوص برای ضبط این موسیقی ساخته شد.
الکترونیک Electronic : تولید اصوات توسط وسایل برقی .
Elementary Music : موسیقی مقدماتی یا ابتدائی جهت تمرین نوآموزان.
Equale : یک قطعه موسیقی برای تمام صداهای مردان ، زنان و سازها .
Exercise : تمرین ، مشق .
اتنو موزیکولوژی Ethnomusicology : بررسی علمی موسیقی اقوام و ملل .
عنوان فوق برای اولین بار توسط Jaap Kunst موسیقی شناس معروف در مقابل واژه موزیکولوژی تطبیقی به کار گرفته شد .
Eurhythmics : تطبیق حرکات موزون بدن با ریتم موسیقی .
اتود Etude : هر قطعه که به منظور تمرین و پیشرفت فن نوازندگی تصنیف شود .هر اتود معمولا ً برای یکی از مشکلات فن نوازندگی و رفع یکی از ضعف های تکنیکی هنرآموزان تصنیف می شود .
آهنگسازان و به خصوص رومانتیک ها طبعا ً کوشیده اند اتودهای خود را علاوه بر تأمین هدف بالا ، زیبا نیز تصنیف کنند ، به طوریکه سولیست ها آن را در رپرتوار ریستال های خود به قصد نشان دادن قابلیت نوازندگی شان می گنجانند .
E'tude de concert : یک قطعه اتود که برای اجرا در کنسرت ساخته شده باشد .
Extravaganza : یک قطعه موسیقی که درباره یک شخصیت خیالی و غیر واقعی ساخته شده باشد .
ایمیتاسیون Imitation : تکرار و تقلید یک تم یا سوژه با صداهای دیگر در طول اجرای یک قطعه ، سبکی در موسیقی چندبخشی که یک بخش ، از نظر ملودی پس از یک فاصله زمانی ، از بخش دیگر تقلید کند .
این تقلید می تواند فقط در قسمتی از ملودی ( و غالباً قسمتی از آغاز آن ) رعایت شود و این رابطه تمام بخش ها را دربرگیرد .
اگر تقلید هر بخش از بخش دیگر ، پس از یک فاصله زمانی ، در سراسر ملودی بخش دیگر رعایت شود وکلیه بخش ها موظف به این رعایت باشند ، مجموع قطعه به نام کانن خوانده میشود.
بنابراین هر کاننی به سبک ایمیتاسیون تصنیف می شود ولی هر قطعه ایمیتاسیون الزاماً کانن نیست.
امپروزیزاسیون Improvisation : بداهه نوازی ، هرگاه آهنگسازی ، قطعه موسیقی را با کمک ساز خود باالبداهه تصنیف کند که از نظر جمله بندی ، هارمونی ، فرم و غیره به اندازه قطعه ای که با فراغت و تمرکز فکر تصنیف کرده و به روی کاغذ نت می نویسد صحیح ، درست و کامل باشد .
گاه نوازندگانی که استعداد آهنگسازی نیز دارند می توانند ساعت ها د ریک تونالیته یا تونالیته های مختلف بداهه نوازی کنند .
بداهه نوازی یکی از عناصر مهم موسیقی جاز می باشد .
موسیقی سازی Instrumental music : موسیقی سازی ، موسیقی که در آن ساز بیش از آواز ایفای نقش می کند .
« موسیقی سازی در مقابل موسیقی آوازی » .
Intensity : شدت و ضعف صوت ، پستی و بلندی صوت را گویند .
اصطلاحی درفیزیک صوت که به دامنه ارتعاش مولد صوت بستگی دارد .
در موسیقی اجرای قوی تر را با حرف «f » و اجرای آهسته تر را با حرف «p» نشان می دهند .
International Pitch : تعداد 440 لرزه یا ارتعاش را در ثانیه در گرمای 68 درجه فارنهایت را به عنوان نت لا پایه و اساس قرار می دهند .
انوانسیون Invention : واژه فرانسوی به معنی اختراع .
اما در موسیقی به سبکی گفته می شود که بر زمینه خصوصیات ریاضی ، فواصل میان اصوات موسیقی نسبت بین ملودی ها و معکوس هایشان بنا شده باشد .
فرمی است کنترپوانتیک ، اغلب دو یا سه بخش که توسط ژان سباستیان باخ و چند آهنگساز معاصر او به کار گرفته شده .
ایزوریتم Isorhyth..
: اصطلاحی یونانی به مفهوم « ریتم های مساوی » قطعاتی که تمام اصوات آن با یک الگوی ریتمیک مشابه به دنبال یکدیگر تکرار می شوند .
Narrator : نقال ، روایت خوان ، کسی که داستانی را درقالب یک آهنگ از بر بخواند .
National Music : موسیقی ملی ، موسیقی ای که نشانگر هویت و روحیه ویژه یک کشور است .
National Anthem : سرود رسمی و ملی هر کشور .
نیومن Neumen : پیش از نت نویسی امروزی نگارش نت نویسی نیومن رایج بود .
از این روش برای نوشتن آوازهای گریگوریان استفاده می کردند.
در این روش برای نشان دادن تکیه ها و زیر و بم نت ها ، علائم و نشانه های مخصوصی بکار می رفته است .
نوئل Noel : سرود شب عید میلاد مسیح ، سرود کریسمس .
نوتاسیون Notation : نت نویسی، نوشتن قطعات موسیقی با الفبای ویژه که نت نام دارد .
نوانس Nuance : درجه قوت و ضعف که به یک آهنگ داده می شود تا حالت پیدا کند .
نکتورن Nocturne : قطعه ای برای پیانو ، به شیوه رومانتیک در بیان حالات و مالیخولیاهای شبانه .
و بنابراین در مقوله موسیقی های توصیفی .
اولین قطعه های نکتورن را « جان فیلد John Field » ( 1782-1837 ) نوشت ، او در قرن نوزدهم ، از این نام الهام گرفت و قطعاتی تحت همین عنوان ترکیب کرد .
O: نواختن سیم ها با حالت دست باز ، علامت اصوات هارمونیک ، دستور استفاده از انگشت شست در نواختن سیم های ویولن سل ، میزان سه ضربی در نت نویسی قرون وسطا .
اکتاو Octave : هنگام ، نت یا درجه هشت گام دیاتونیک ، دو صوت همنام موسیقی را که نسبت فرکانسشان برابر 2 به 1 یا باالعکس باشد ، اکتاو یکدیگر خوانند .
کلمه اکتاو از ریشه یونانی « octe» به معنی «هشتم » آمده است ، زیرا در ترتیب پی د رپی نتهای موسیقی هر دو نت اکتاو ، نسبت به یکدیگر نت هشتم هستند .
در تعریف دیگر : یک نت یک اکتاو در بالای دیگری از طریق ارتعاش رزناتور با فرکانس دوباره ایجاد می شود که در گوش تأثیر همان نت را در پرده بالاتر دارد .
Oeuvre : اثر ، اصطلاح فرانسوی برای اثر ، شماره ردیف مجموعه آثار یک آهنگساز به ترتیب تاریخ ساختن آنها .
Off- beat : ضرب غیر مؤکد ، ضربی که روی آن تکیه نمی شود .
Omnitonic : سازی که قادر باشد تمام اصوات گام های دیاتونیک و کروماتیک را تولید کند.
Open : سازهای زهی بادی در حالت دست باز که به صورت اختصار« O » میآید .
اوتوگیبلیوس Otto Giblius : یکی از معلمین آواز کلیسا در قرن هفده که نت «ut » را به « Do » که از نظر موسیقی خوش نواتر و قابل بیانتر بود تبدیل کرد .
اپرا Opera : د رمیان آثار دراماتیک همراه با موسیقی همانند اپرا – بالاد ، زارزولا ، اپرا هم از روی شعرهای متنی که برای موسیقی تنظیم یافته ، مشخص می شود .
اپرا نمایشی است که مونولوگ ها ودیالوگ ها ، کلام دسته جمعی و همانند اینها ، در آن همه با آواز و همراه با ارکستر اجرا می شود و از این جهت عامل موسیقی در برابر عوامل نمایش مانند صحنه ، لباس و بازی اهمیتی بیشتر می یابد .
ارکستر اپرا ، علاوه بر همراهی آوازها ، به اجرای اورتور و قسمتهای میان پرده ها و نیز لحظه هایی که بیان حالات دراماتیک تنها با موسیقی امکان پذیر است ، می پردازد .
اپرا ،به مفهوم و فرم امروزی خود، در اواخر سده 6 ام توسط آهنگسازان ایتالیایی، به نیت تقلید از هنر تراژدی یونان به وجود آمد و از دهه 1650 تا 1700 م .
در ایتالیا فرمی کلاسیک یافت به نام اپرا –سریا .
در این نوع اپرا « همسرایی » به تدریج اهمیت خود را از دست داد و آواز و صحنه سازی ، اساس کار قرار گرفت و موسیقی پرده نمایش را تحت تأثیر قرار داد .
اوراتوریو Oratorio : قطعه ای آوازی و چند بخشی با همراهی ارکستر و آواز جمعی ، بر روی متنی طولانی و مذهبی یا روشنفکرانه که در سالن های کنسرت ( و نه در سالن اپرا ) قابل اجرا باشد .
پرسناژها بدون بازی و بی صحنه پردازی و لباس نقش ، هر یک نقش خود را فقط با سرایش آواز اجرا می کنند .
تفاوت اراتوریو و اپرا در آن است که اپرا به هنر صحنه پردازی ، بازی ، لباس نقش ، نورپردازی و غیره مجهز است و هر یک از این دو در خط داستانی خود ، مسائل و موضوع های مختلف را بیان می کند .
اپرت Operetta : اپرای کوتاه ، اپرای سبک که این مفهوم امروز بیشتر معمول است عموماً با استفاده از مونولوگ ها ،دیالوگهای بدون موسیقی با صحبت .
این فرم را امروزه گاهی « موزیکال کمدی » می نامند .
اوروتور Overture : پیش در آمد ، مقدمه .
مقدمه اپرا ، مقدمه سازی « اوروتور یک قطعه موسیقی سازی که به عنوان مقدمه ، ( پیش پرده یا پیش نمایش ) اپرا ، اراتوریو و غیره تصنیف می شد و غالباً زمانی که هنوز پرده نمایش بالاتر نرفته است ارکستر اجرا می گردد.
ارکستراسیون Orchestration : ساز بندی .
هنر به کاربردن سازهای مختلف در یک موسیقی سازی بر زمینه دو عامل :اول ، آشنائی کامل به خصوصیات سازها ، محدوده امکانات و موانع اجرائی آنها ، تأثیر این یا آن طرزاجرادر هر ساز، وسعت و میدان صدای هر کدام ، رنگ و طنین هر یک ، شدت و ضعف صدایشان ....و دوم توانائی در انتخاب این یا آن خصوصیت به اعتبار درکی که آهنگساز از ایده های خویش دارد .
مطالب مربوط به عامل اول را ، هر هنرجوی موسیقی رشته آهنگسازی طی درسی بنام سازشناسی فرا می گیرد و بعد این فراگرفته ها را عملا ً مورد استفاده تمرین قرار می دهد که به آن « ارکستراسیون » می گویند.
ارکستر Orchester : به طور کلی به مجموعه ای ترکیب بندی شده از سازهای همگون یا ناهمگون گفته می شد که به اجرای قطعه ای از پیش آماده شده می پردازد .
تعداد نوازندگان در یک ارکستر بستگی به نوع ارکستر ، مانند ارکسترسمفونی ، ارکستر مجلسی ( Chamber orchestra ) در برنامه های مختلف دارد .
Unison : یک صدا ، هم صدا ، هم صدائی، هنگامی که دو یا چند صدا یا ساز یک صدا را تولید کنند ، دوصوت با فرکانس برابر .
Up beat : ضرب بالا .
ضربه بدون تأکید که پیش ازضربه آکسان دار در یک میزان قرا گیرد ، اصطلاح « Down beat » یا ضرب پایین به ضرب مؤکد می گویند .
Utillity Music : نوعی موسیقی که از اصطلاحات و موضوعات روزمره و جاری زندگی بهره می جوید .
این واژه ادبی انگلیسی برگردان واژه آلمانی « Gebrauchsmusik» است که « هیندمیت » آهنگساز آلمانی آنرا بکار برد و از آن پس رواج پیدا کرد .
والس Valse : به فرانسه و « Voltzer » به ایتالیائی و « Walzer »به آلمانی و «Waltz » ، به انگلیسی ، رقص در سه ضرب که محبوبیت عام شخصیتش در قرن نوزدهم تقریباً کلیه رقص های دیگر را تحت تأثیر گرفت و آنها را به فراموشی سپرد و تا زمان حاضر نیز دلپذیری خود را حفظ کرده .
منشاء و اصل وریشه والس چندان روشن نیست .
اما حدس می زنند که آلمانی باشد و نامگذاری از لغت « Waltzen » می آید که بعد به معادل آلمانی اش « Waltz » و آنگاه « Waltzer » بدل گشت : هم این لغت در لاتین « Volvere » گفته می شود که معنی اش بدور خود چرخیدن است .
کلمه « Waltz » در آلمان پیش از آنکه به رقص دایره ای و دورانی اطلاق شود ، به کار می رفته و معمول بوده .
ویبراسیون Vibration : به معنای لرزش یک جسم ( ارتعاش ) حصول صوت نتیجه این لرزش می باشد .
مثلا ً صوت گیتار نتیجه لرزش سیم های آن می باشد .
میتوان گفت که سه عامل اصلی در ارتعاش قابل بررسی است .
1- طول موج : مدت زمان مابین یک رفت وآمد ارتعاش .
2- دامنه ارتعاش : فاصله مابین آخرین نقطه رفت و آمد تا نقطه سکون .
که عملا ً موجب شدت و ضعف صوت می شود .
3- شکل منحنی ترسیم شده ، که اختلاف «رنگ » را در صوت حاصل می کند .به این عمل در فیزیک « طنین » می گویند.
ویبراتو Vibrato : نوعی اجرای صوت در برخی از سازها : مثلا ً در سازهای زهی انگشت دست چپ مختصری به جلو و عقب می لغزد و در نتیجه صوت تولید شده از ناخن ، مضراب یا آرشه در عین حرکت گفته شده دربالا متناوبا ً اندکی زیروبم می شود .
وکالیزه Vocalise : خواندن نتها با صدا و بدون تلفظ اسم تنها و مثلا ً با هجای « آ » می توان گفت که بی شباهت با آوازهای ایرانی که در آن کلام وجود ندارد و فقط با تغییرات صوت و هجاهای مهتلف و گاهی با سرعتی تندتر که به آن تحریر می گویند .
وکال Vocal : آوا ، صدای انسان ویرتیوزو Virtuoso : نوازنده ماهر و زبردست با برخورداری از تکنیک نوازندگی منحصر بفرد .
Vocal Music : موسیقی آوازی هر نوع موسیقی کهبرای صدای انسانی و در غالب حالات بر روی کلام نوشته شود .
مانند آواز «سلو» ( معمولا ً باهمراهی ساز ) ؛ آواز جمعی ( با یا بدون همراهی ارکستر ) با اپرا ، اراتوریو ....
قطعات موسیقی تا سال 1600 همگی عملا ً برای موسیقی آوازی بوده و از سال 1750 به بعد موسیقی سازی نسبت به موسیقی آوازی اهمیت بیشتری یافت .
زاپاتید zapateado : رقص اسپانیایی که احتیاج به قدرت جسمی و انرژی دارد که در آ‹ پاها نقش مهمی را ایفا می کنند ،رقصنده ریتم با پاهای خود ضرب می گیرد و به زمین می کوبد .
زارزوئلا Zarzuela : نوعی اپرا اسپانیایی همراه با آواز ودیالوگ .
Zufolando : این اصطلاح غالبا ً برای سازهای زهی بخصوص ویولن به کار می رود به این معنی که نوازنده انگشت را روی سیم فشار نمی دهد تنها آن را لمس و تقریباً باسیم مماس میکند ، در نتیجه صدائی که از آرشه کشیدن روی ساز خارج می شود صدائی است شبیه سوت .