چگونگی بقدرت رسیدن غزنویان به (ترکان).
در واپیسین روزهای حکومت سامانی دستگاه نظامی ترکان بر این دولت استیلا یافته بود.
منابع موجود حکایت از آن میکنند که رهبر ترکان اسپتکین بقدری نفوذ یافت که قسمت هایی از خراسان در اختیار آنان قرار گرفت.
مسئله جانشینی در میان آخرین امرای سامانی مشکلی بسیار بزرگ بود.
در این رقابت برای بدست گرفتن قدرت ترکان بی شک و تردید بهره برداری سیاسی خاصی نمودند.
این مسائل موجب آن شد که اسپتیکن قسمت های تحت تصرف سامانی را ترک گفته به غزنه وارد شود ودرآنجا دولتی مستقل در دولت بخارا تاسیس نمود و شالوده امپراطوری آینده غزنوی را پی افکند.
یکی از خصایص آخر دوره دولت سامانی از بین رفتن طبقات کشاورز بود.
ظهور ترکان از طریق نظام غلامان دربار وقدرت گرفتن آنان زوال چنین حکومتی را تشریح میکرد.
زمانیکه ترکان به دیانت اسلام گرویدند حتی از نظر آئین نیز با توجه به حمایت آنان از خلفای عباسی موجب پیشرفت نفوذ آنان گردید.
این پذیرش اسلام از سوی آنان موجب شد که کوچ بزرگ ترکان نیز به مناطق متصرفه سامانی گسترش یابد و اسکان ترکان در این سرزمینها از همین زمان آغاز شد.
تاسیس غزنوی در مشرق ایران نشانه بزرگی از نمایش قدرت آنان در برابر حکومت های بومی ومحلی است.
باید توجه کردکه حتی پیش از این دوران گسترش و رخنه آرام ترکان به سرزمینهای ایرانی آسیای میانه و حتی کرانه های دریای خزر از چندین سده پیش آغاز شده بود بعضی از امرای ایرانی برای ایستادگی در مقابل مهاجمان عربک از این ترکان کمک دریافت میکردند.
علاوه بر این سپاه مزدور ترکان نیز برای حفظ مرزها اجیر شده بود.
وضعیت سیاسی سامانیان در آخرین روزهای قدرت که موجب به هم ریختگی وحدت حکومتی شده بودو آنان راگرفتار جنگ های بی رحمانه نموده بود از عللی است که موجبات استخدام این ترکان رابه عنوان یک نیروی نظامی کارآمد توجیه می کند.
البته این نکته قابل ذکر است که دردوران اقتدار سامانیان بخصوص زمان اسماعیل سامانی ترکان مغلوب و منکوب سپاه سامانی بودند.
امابعدها گردهمایی بزرگ ترکان که درخدمت خلفاء و حکام ایرانی بودند و مشاغل نظامی داشتند.
توانستند بقدرت نزدیک شوند.
بعضی از خلفای عباسی بجای تیکه کردن برسپاه خراسانی بقدرت نظامی ترکان اعتماد نمودند.
ناگفته نماند که اغلب سرداران سپاه ترک از غلامان بودند واز نژادهاو ملیت های گوناگون بطوریکه درزمان سامانی یک وجه اقتصادی دولت سامانی تجارت غلامان ترک بود و صدور برده از طریق مرزهای دولت سامانی عوارض راهدارزیادی نصیب آنان می نمود.
ترکان به واسطه دلیری ومهارت درسواری بیشتر مورد نظر بودند.
وخلفاء وحکام به استخدام نگهبانان شخصی خود از این غلامان با هم همچشمی می نمودند.
از برکت همین لشکریان حرفه ای است که ترکان بعدها به امپراطوری نیز رسیدند حتی درزمان قدرت آل بویه وسامانی سواران ترک مانند نیروهای بومی مد نظر بودند.
بااین حال فقط در دوران سلجوقی می باشد که آنان توانستند درتمامی ایران صاحب زمینهای وسیع وحکومت مرکزی میشوند.
غزنویان غیر مستقیم از چنین اوضاع واحوالی که درواپسین روزهای قدرت سامانی برقرار بودو دولت سامانی گرفتار تجزیه انقلابات مردمی و اختلافات برسر جانشینی بود استفاده کرده یکی از سران سپاه ترک به نام آلپتکین باوزیر آن دوره ابوعلی محمد بلعمی متحد گردیده و به تعبیر نویسنده کتاب تاریخ ایران ریچارد فرای این کودتای وزیر و حاکم نظامی ترک منجر به تشکیل حکومتی در غزنه در شمال افغانستان شد.
که در واقع خارج از مرزهای سامانی بود.
البته ترکان در این نواحی از طریق پیوند خویشاوندی باحکام محلی توانستند استقرار حکومت خودرا برقرار سازند.
با ایشان تازمان سبکتکین برروی سکه های ترکان نام حکام سامانی آمده است.
وهم اوست که غلام اسپتکین بود وتوانست قدرت غزنوی را به جایی برساند که بعدها به پسرش محمود به ایجاد امپراطوری موفق شود.
مورخین ونویسندگان که خواسته اند برای تبار ترکان غزنوی اصل و منسبی پیداکنند.
سبکتکین را به یزدگرد سوم وابسته دانسته اند.
دراین تبار نامه علی رغم اینکه قبل از اسلام ترکان کافر بوده اند.
این استدلال آمده است که خاندان یزدگرد سوم در واپیسن روزهای قدرت سامانی به آسیای میانه گریخته درآنجا با ترکان که منطقه رابطه خویشاوندی برقرار کرده اند و سبکتکین از نسل آنهاست بخصوص نظام الملک در سیاستنامه به چنین تعبیرات دست زده است.
در ادامه کوششهائی برای بدست گرفتن قدرت سبکتکین توانست وی را به عنوان والی سامانیان حکومت برساند ونام آنان را در سکه هابیاورد.
وقتی لقب حاجب الحاجی را از امرای سامانی بگیرد این امر نشان میدهد که علی رغم قدرت موجود هنوز سبکتکین به عنوان یک وزنه سیاسی مهم معرفی نشده است.
درواقع قدرت بنیادین غزنوی اززمان محمود پایه ریزی شده است.
فتح غزنه و همچنین تصرف نواحی سیستان و افغانستان و بخصوص زابل برقدرت محمود افزود.
از دیگر سو چون زابلستان در داستانهای ایرانی بخصوص در گردش نامه اسدی طوسی محل سکنی پهلوانان ایرانی بوده است.
منزلت خاصی داشته است.
و سبکتکین کوشید که بوسیله ازدواج قدرت خودرا دراین ناحیه (سیستان و زابلستان) زیاد کند و محمود فرزند وی حاصل چنین ازدواجی است.
امرای غزنوی سیاست توسعه طلبی رادرتمامی سطوح بکاربردند.
حتی متوجه سرزمین هند نیز گردیند.
سبکتکین و جانشینیان اوهم از جهت مذهبی و هم اینکه از جلگه هند میتوان غنائمی به مراتب بیشتر از بیابانهای آسیای میانه بدست آورد.
نظر خودرا به طرف هند معطوف کرده بود.
دراین زمان بررسی این نکته مهم می نماید که آخرین امرای سامانی برای برقراری مجدد قدرت به امرای ترک به رهبری سبکتکین متوسل شده بودند و این آغاز برای اضمحلال کامل سامانیان در همین دوران بود که سبکتکین درگذشت.
حکومت محمود وایجاد امپراطوری غزنوی: مهمترین موضوع بعد از درگذشت سبکتکین رقابتهای اسماعیل و محمود برای بسط قدرت بود.
گرچه محمود در ابتدای کا رراضی به مصالحه بود بااین حال اسماعیل بعدها مجبور شد از کار برکنار شود و محمود سلطه خود را برقسمت اعظمی از خراسان رواج داد.
در این زمان قدرت دیگری به نام قرا خانیان وجود داشتند که با امرای غزنوی در رقابت بودند.
مناسبات حسنه با این قوم به محمود فرصت داد که به بسط قدرت خویش در خراسان بپردازد.
مهمترین مسئله ای که محمود به آن توجه داشت مشروعیت قدرت سیاسی و متصرفه او ازجانب خلیفه بود.
محمود با موافقت با خلیفه و حمایت از مذهب مورد علاقه خلفاء (تسنن) و حمایت خلیفه امپراطوری خودرا از آسیای میانه تاکرانه های اقیانوس هند گسترش داد.
در آن دوران چنین مجموعه پهناوری از حکومت بدست کسی نیفتاده بود.
از جهتی دیگر محمود به عنوان سلطان غازی (جنگ برای اسلام) و کوبنده هندوهای کافر برای خود کسب شهرت کرده بود.
منابع متعددی انگیزه مالی رابه اندازه انگیزه معنوه دراین لشکر کشی ها کار ساز می دانندو به هر حال برای او به عنوان یک سلطان مسلمان ارج و منزلتی قائل بودند.
ولی باید توجه کرد که همزمان با قدرت رسیدن محمود هنوز سلسله های کوچکی از آل بویه و دیلمی در ایران وجود داشتند که محمود بابرخی از آنان که مذهب تشیع داشتند جنگ نمود و علل پیروزیهای محمود را باید به عوامل متعددی منصوب کرد از جمله: الف: زمانیکه محمود به عنوان یک قدرت مسلط شروع به لشکر کشی نمود مذهب اهل سنت در حال زوال بود.
زیرا فاطمیان که برای خلیفه بغداد رقیبی بودند نه تنها قاهره بلکه درشمال افریقا نفوذ داشتند همچنین از نظر اقتصادی و فرهنگی برتر از بغداد بودند و این خطر توسعه طلبی فاطمیان خلفاء را به وحشت انداخت.
همچنین علاوه بر این از طرف بیزانس که مسلمانان توانسته بودند متصرفاتی از آنان را بدست آورند در معرض خطر بودند.
بنابراین آنان درصدد بودند تاضربه سختی به مسلمانان بزنند.
این چنین وضعی را محمود بافتح هند از میان برد و دوباره برای مسلمانان موقعیتی مناسب ایجاد کرد.
فتح نامه های که برای بغداد فرستاده میشد و همچنین شناسائی حاکمیت محمود از طرف خلیفه قدرت اورا دوچندان کرد این امر عامل بزرگی برای پیروزیهای بعدی بوده است.
الف: زمانیکه محمود به عنوان یک قدرت مسلط شروع به لشکر کشی نمود مذهب اهل سنت در حال زوال بود.
ب: تصرف خراسان که ایالتی پرثروت و آباد و کشاورزی و سیستم آبیاری منظمی داشت و همچنین مرکز صنعت و تجارت و تولید بود و صادرات زیادی داشت و همچنین جاده های تجاری که به آسیای میانه و عراق می رفت.
موقعیت اقتصادی مهمی برای خراسان بوجود آورده بود.
علاوه برآن درزمینه فرهنگی به واسطه علوم الهی و ترویج زبان و ادب فارسی خراسان مرکز فرهنگی و علمی بخش شرقی عالم اسلام بود و بطور کلی فتح چنین سرزمینی دست آورد بزرگی برای محمود بوده است.
از طرف دیگر خراسان میتوانست در مقابل تهدید ات تیره های دیگر ترک همچون قراختائیان پاسداری کند.
این مسئله موجب شد که محمود حتی تا شمال افغانستان پیشروی کند و بعدها تحکم قدرت محمود در خراسان به مناطق تحت نفوذ سامانی کشیده شد.
در برخی از مناطق افغانستان اسلام پذیرفته نشده بود و اسلام توسط محمود در برخی نقاط همچون کافرستان کشیده شد.
سیستان نیز که منطقه تحت نفوذ آخرین امرای صفاری بود تصاحب شد.
بزرگ ترین فتح محمود بعد از خراسان ناحیه خوارزم است که برای آن فتح نامه مفصلی نوشته اند.
از این جهت که این منطقه حاصل خیز بود و نظام آبیاری مفصلی داشت.و مرکز تجارت بود و همچنین ارزش سوق الجیشی داشت.
قدرت محمود را در ماوراء النهر کاملا تثبیت کرد .
بطور خلاصه باید گفت که تمام امرای ترک صاحب قدرت در آسیای میانه مغلوب محمود شدند و امرای محلی طبرستان و گرگان وحتی نسل قابوس بن وشمگیر خراج گذار محمود شدند.
اگر محمود علیه آخرین امرای آل بویه امرای دیگر اقدام اساسی میکرد هم از این جهت بود که برخی از این امرا مذهب اهل سنت داشتند و هم از این نظر که کمک آنها به محمود در رساندن پول وسپاه بود.
راجع به آمدن محمود به هند و علل عملیان نظامی منابع متعددی مطلب نوشته اند .
در این زمان سپاه منظمی از سراسر عالم شرقی اسلام به سوی بت کده های هند روان شدند.
در این ناحیه امراء و راحبه های هندی تشکیل اتحادیه هائی داده بودند.
اما پیروزی با شخص محمود بود.
باید توجه کرد که علی رغم اینکه اولین رگه های ورود اسلام به هند گرچه توسط محمد بن قاسم بن ثقفی بوده است و همچنین برخی از مبلغان اسماعیلی اسلام رابه هند برده بودندبااین حال محمود با گرفتن نقاط بسیاری از هند خراب شد.
بزرگترین معبد هندوان سومنات باتمامی درآمدهای آن به تصرف محمود درآمد.
این پیروزیها در سراسر عالم اسلام انتشار یافت و در قهرمان ساختن محمود غزنوی سهم بزرگی داشت.
خلیفه القابی برای وی فرستاد.
این نکته که فعالیت های نظامی دولت غزنوی درهند اساسا بخاطر بدست آوردن غنائم بوده است برکسی پوشیده نیست.
این وضعیت موجب رونق اقتصادی شد و سکه های زر گردید و تجارت در سراسر مشرق عالم اسلام رواج یافت.
بناهای باشکوهی ساخته شد و مجموعه وسیعی از کاخ ها وبازارهابه وجودآمد.
علاوه براین بردگان خود ثروت عمده ای بودند.
منابع موجود حاکی از آن است که خریداران برده از سراسر عالم اسلام متوجه دولت غزنوی شد .
شمار زیاد ی از این بردگان داخل سپاه شده و در کار جنگ نقش اساسی بازی کردند.
گرچه محمود قبول شرط اسلام را بعنوان صلح با هندوان پذیرفت.
بااین حال بسیاری از هندوان بودند که درسپاه غزنوی خدمت میکردند ومسلمان نبودند.
دستاوردهای حکومت غزنوی: برای بررسی سازمان سیاسی اسلام که داخل امپراطوری غزنوی بود باید به این نکات توجه کرد و چون غزنویان فاقد فرهنگ قدیمی بودند بی شک در داخل تمدن حکومت قبلی خود متحیل شد.
ولی باقبول اسلام از نظر مذهبی وجاهتی یافت.
اما این امپراطوری از آن جهت که به سلطنت مطلقه اعتقاد داشت.
پدیده تازه ای است و باید اشاره کرد که حکومتهای آل بویه و سامانیان قبلا کوشیده بودند که چنین موقعیتی بدست آوردند.
اما کاری از پیش نبردند.
زیرا رقابتهای خانوادگی و وجود اشراف و طبقات زمیندار مانع بقدرت رسیدن مطلقه آنان بود.
اما غزنویان چنین مسائلی را در پیش رو نداشتند.
به این لحاظ توانستند چهره ای بسیار مستبد بخود بگیرند.
دربسیاری از آثار باقی مانده چنین طرز فکری به عنوان یک اصل پذیرفته شده آمده است.
فی المثل سالها بعد و در زمان سلجوقی خواجه نظام الملک در کتاب سیاستنامه ازاین شکایت میکند که چرا سلجوقیان از دستگاه استبداد موجود چنانکه باید استفاده نمی کند در صورتیکه بیهقی که از کارگزاران غزنوی است چنین طرز فکری را نکوهش می کند.
غزنویان همچنین با اقتباس از سیاست اداری دولت سامانی کار کشور به پیش می بردند.
بسیاری از وزرای ایرانی که در خدمت امرای سابق بودند اکنون در خدمت غزنویان کار میکردند و وسعت این امپراطوری و حوضه عملکرد آنها دائما افزایش می یافت.
چنین مملکت بزرگی نظام اداری خود را از بغداد و دولت سامانی گرفته بود و توسط پیچ اداره دولتی بزرگ به انجام می رساند.
این دیوانها به ترتیب عبارتند از : الف ـ دیوان وزیر، که امور عالیه ومسائل مربوط به آن رابه عهده داشت.
ب ـ دیوان رسالت، که مکاتبات اداری و سیاسی را به انجام می رساند.
ج ـ دیوان عرض، که کار گرد آوری و سازماندهی سپاه را به عهده داشت.
د ـ دیوان اشراف، که ارتباط داخلی را انجام می داد.
ﻫ ـ دیوان وکالت، که مربوط به دربار بود.
در توجیه چنین مسئله ای باید گفت که وجود کارگزاران ایرانی و وزراء ایرانی بسیار مهم بوده است.
هرگونه استقلال عمل این وزراء بشدت سرکوب میشد.
چنانکه اغلب وزراء غزنوی کشته شدند بااین حال باید از محمد حسن میمندی نام برد که وزیر بسیار ارزشمند و کاردان بوده است.
از امور دیگری که مربوط به شناخت دولت غزنوی میشد رعایت دقیق میان طبقات حاکم و رعیت بوده است.
حتی سیاست نامه نیز این مسائل را مشروحا بیان کرد.
سلطان در راس قدرت بود و بعد از او افراد لشکری و کشوری و بعد توده مردم که شامل بازرگانان و روستائیان میشد.
آنان وظیفه داشتند که از شاه اطاعت کنند و مالیات بدهند و در عوض پادشاه امنیت آنان را حفظمیکرد.
سیستم ارباب یک سیاست پذیرفته شده بود.
کلیه گزارشهائی که مربوط به شورش مردم میشد به دربار اطلاع داده شد و نهایتا به سختی مجازات میشد.
ازعوامل دیگر باید به نقش مذهب توجه کرد.
طرفداری غزنویان از مذهب اهل سنت این تعقیب چنان انجام میشد که حتی پس از محمود این بیت شعر نشان میدهد که تا چه اندازه نسبت به مذاهب غیر اهل سنت تعقیب روا داده شده است: آه و دردا که کنون غرقلیان شاه شوند ایمنی یابنداز سنگ پراکنده و دار چنین مناسباتی با خلیفه مبنی بر این که قانونی وشرعی قدرت غزنوی از طرف خلیفه آشکارا بیان شود.
برای محمود لازم بوده است.
آنان برای خلیفه هدایا می فرستادند و درعوض منشور حکومت و القاب می گرفتند.
حتی برای خشنودی آنها سفیر خلفای فاطمی را کشتند و این نشان میدهد که چگونه نسبت به خلفای بغداد توجه عمیق داشتند.
فرهنگ سلاطین غزنوی متاثر از فرهنگ ایرانی اسلامی بود.
خراسان سرزمینی بود که بیشترین اهمیت را برای آنها داشت در آنجا بسیاری از شیوه های تعلیم و تربیت و فرهنگ و ادب ایرانی رواج داشت وشعراء و نویسندگان زیادی که دربار محمود جهان گشایی اورا مدح وستایش نمودند و بسیاری از فتح نامه ها در این زمان نوشته شد و همچنین شیوه های سنتی ایرانی در این زمان بکار گرفته شد و روش حکومت و شیوه دربار بسیار با شکوه بوده است که این نشان از گسترش سلطه بی حد و اندازه غزنویان دارد و ازجهت دیگرنشان دهنده وجود ظلم بی حد و همچنین هزینه های زیاد نگهداری کاخ ها می باشد.
که چنین نمونه ای را در دربارهای شرق عالم اسلام میتوان یافت.
چراسلطان محمود از حربه مذهب استفاده میکرد: (حمله به هند ودیگر جاها).
حمایت خلیفه به عنوان یک مقام مذهبی.
غزنویان را به عنوان غازیان (عاملان مذهب) به جهانیان معرفی میکرد.
جلوگیری از رواج ملیت خواهی.
افزایش غنائم ووسعت کشور.
عمده ترین دلایل شکست غزنویان نارضایتی مردم ازمالیات گیری (برای هزینه ومخارج لشکرکشی غزنویان).
شکست و ازدست دادن خراسان بوسیله حمله غزها.
مخالفت اقلیت های مذهبی و اسماعیلیه و شیعه با غزنویان.
اجازه محمود به اسکان چهل هزار چادرنشین غز در خراسان.
اثرات جنگ بین غزنویان و سلجوقیان: ازبین رفتن کشاورزی.
ازبین رفتن تجارت.
سرخوردگی مردم از قدرت.
خصایص ویژه امپراطوری غزنوی: چون توسعه نظامی برای امپراطوری غزنوی اهمیت فراوانی داشت طبیعتا سپاه نهایت اهمیت را در دولت غزنوی دارا بود.
منابع موجود حکایت میکنند که بیشترین توجه برای تقویت این ابر سازمان بوده است.
سپاه غزنوی بسیار حرفه ای بود و ازتنوع نژادی برخوردار بود و چون سپاهی ثابت بود پیوسته آماده جنگ بود.
ناگزیر وضعیت جنگی درآن همیشه برقرار بوده و مورخین مهاجر غزنویان که نوشته اند این سپاه بیشتر از غلامان ترک بودنداز اقوام گوناگون تشکیل میشدند.
اما درمیان آنها نژادی دیگرنیز یافت میشد.
این تنوع نژادی سپاه رامایه قدرت می دانستند و اعتقاد داشتند که اختلاف قومی درمیان سپاه وابستگی یه یک گروه را بی اثر میکند و همچنین موجب رقابت میشود از طرف دیگر شهرت محمود غزنوی بعنوان یک پادشاه غازی خواه ناخواه اعتباری برای او کسب میکرد.
غنائمی که بدست می آمد بین سپاه تقسیم میشد.
ازنظر سازماندهی وجود فیلان جنگی وسلاح ها و آلات قلعه گیری میتوانست برای سپاه غزنوی بسیار کار ساز باشد.
گفتن این نکته لازم است که مخارج این سپاه حرفه ای موجب بالابردن هزینه دولت میشد و ناچار مالیاتهای فراوانی برمردم ایالات بسته میشد.
بسیاری از تاریخ نویسان روش گرفتن این نوع مالیات بیرحمانه توصیف کرده اند.
براساس مدارک موجود اسفراینی وزیر محمود که حاضر نبود مالیاتهای گزافی را وصول کند روانه زندان شد حتی پس از محمود نیز و درزمان مسعود که سلجوقیان به طرف مرزهای غزنوی هجوم آوردند این سیاست ظلم موجب شد که آنان (اهل خراسان ) نسبت به آمدن سلجوقیان بی اعتنا باقی بمانند و بسیاری از مورخین حکایت می کنند که دامنه نارضایتی چنان بالا گرفت که موجب شورشهای پراکنده ای شد وهمین امر سرزمینهای زیادی را از قلمرو غزنوی جدا و به حیطه قدرت سلجوقیان اضافه کرد.
پس از محمود و درزمان حکومت مسعود نیز وجود چنین سپاهی علی رغم اینکه از مسعود حمایت کردند ولی بعلت همان مخارج زیاد موجب شد که بسیاری ازنابسامانیهای کشور مربوط به این امر باشد.
از طرفی مسعود مصصم بود که دستاوردهای پدرش رانیز حفظ کند بااین حال باید توجه کرد که درهمین ایام قوامی قراختائیان و ترکان نیز در رقابت با غزنویان خراسان را تهدید میکردند.
مصیبت بزرگ وقتی روی داد که در اثر عوامل گوناگون خراسان از دست رفت و همچنین اتحاد نیروهای سلجوقی بسیار مستحکم گردید.
بنابراین میشود حدس زد که علیرغم ثباتی که به هنگام مرگ محمود درخراسان برقراربود.
اما بر اثر عوامل نامساعد زمان محمود بحرانهای جدی در زمینه اقتصاد و سیاست روی داد گرچه مسعود در نبرد با محمد برادرش پیروز گردید با این حال به عنوان یک فاتح نتوانست دوام بیاورد.
زیرا شکست های پی درپی او نشان داد که وضعیت دولت غزنوی رو به ضعف است.
سرخوردگی اهالی خراسان و عدم علاقه آنها به ایستادگی و همچنین مخالفت زمینداران خراسان با آنها نقش مهمی در منازعات میان غزنویان و سلجوقیان ایفا کرد.
اوج ستیز و جنگ برسر تصرف خراسان بود و نتیجه نهایی در دندانقان روی داد که نزدیک به مرو است و دراین نبرد سپاه غزنوی دقیقا از بین رفت و رهبران سلجوقی مانند طغرل و چغلی بیک خراسان را در حیطه قدرت خویش گرفتند.
گرچه پس از مسعود، محمد به پادشاهی رسید.
با این حال حیطه قدرت غزنوی درمشرق افغانستان و ناحیه کوچکی از پنجاب محدود شد.
ارزیابی اهمیت تاریخی غزنویان: ذکر این نکته لازم است که گفته شود چون غزنویان به عنوان مهاجمان ترک به دنیای متمدن اسلام آمدند.
در واقع جذب چنین تمدنی شدند.
گرچه در این دوران ادبیات و شعر فارسی رواج داشت.
با این حال علل بزرگ آنرا باید در حفظ تمدن زمان سامانیان در این دوران دانست.
از جهتی دیگر سلاطین غزنوی با توجه به روحیه جنگی و سپاه ویژه ای که داشتند پاسداری ازمشرق را در برابر مهاجمان که از آسیای میانه می آمدند به عهده داشتند.
زیرا این امپراطوری اساسا جنبه نظامی گری داشت.
از طرف دیگر وجود چنین سپاهی موجب پیشرفت اسلام در هند و همچنین استثمار مردم شبه قاره هند گردید.
حتی بعدها نظام الملک وزیر سلجوقیان در اثر خود این روحیه نظامی گری غزنوری را می ستاید و در واقع غزنویان نشانه ای از اوج نفوذ تدریجی مزدوران ترک در مشرق دنیای اسلام هستند و دراین مناطق آنان بر قدرتهای ایرانی پیروز شده و امپراطوری قدرتمندی بوجود آورده اند و ازهمین زمان است که الگوی سلطه سیاسی ترکان بربیشتر نواحی جهان اسلام پی افکنده شد.
همچنین باید اشاره کنیم که ارزیابی تاریخی به هرحال غزنویان به عنوان آغازگر پیشرفت حکومت اسلامی درشمال هند هستند و ازهمین زمان است که نخستین پیوستگی مستقیم با فرهنگ هند بوجود آمد و اسکان دائمی مسلمانان درهند و اسلام پذیری هندیان آغازشد.
با این حال این تفکر که تمام جنگهای محمود جنبه مذهبی داشته است دقیقا رد شده حتی اگر اسلام بصورت یکی از بزرگترین ادیان شبه قاره هند در آمده باشد.
بازهم در نیت مذهبی محمود از جانب مورخین شک و تردید ابراز شده است.
بااین حال ادبیات این دوره از محمود بعنوان یک سلطان غازی نام می برد.
آثار اجتماعی و اقتصادی جنگهای غزنویان درهند و نقاط دیگر: همچنانکه قبلا اشاره شده خصیصه بزرگ حکومت غزنوی که روحیه نظامی گری بود موجب لشکر کشیهای متعددی به هند و نقاط دیگر است که بی تردید منبع عایدی سرشاری بوده است.
ازطرفی دیگر غارتگری و قتل را بدنبال داشته و در همین مسیر توده های مردم بسیار فقیر شده اند.
قبل از هرجنگی ازمردم مالیاتهای گزافی گرفته میشد.
مورخین هم عصر غزنویان حکایت می کند که این مالیاتها بقدری سنگین بوده است که پس از وصول آن تقریبا اهالی برای امرار معاش چیزی نداشتند این روش جابرانه سقوط اقتصاد کشور را بدنبال داشت از طرفی دیگر هرج ومرج اوضاع و ناپایداری آن و غارتگری دولت، تامین اجتماعی و آسایش فکری را از بین برده بود.
نتیجه اینکه نیروهای تولیدی ناامید شده چنانکه باید به زراعت و فعالیت های کشاورزی مشغول نمیشدند.
حکایت شده است که این وضع در نیشابور موجب قحطی سختی شد.
حیوانات و انسان خورده شدند.
گرچه محمود مجازاتهای سختی برا ی عاملان این قضیه بوجود آورد.
با این حال تحمیلات گوناگون به مردم موجب شورشهائی شده است.
حکایت میکنند که مردم بلخ مجبور شدند که مخارج سالیانه باغ محمود را بپردازند و این موجب نارضایتی بزرگ شد.
سلطان با این تصور که اصولا مردم به دودسته تقسیم میشوند:1ـ نیروهای مسلح 2ـ اهالی مردم.
این انتظار را داشت که درقبال امنیت آنان از تعرض دشمنان مردم عوارض ومالیاتهای تحمیلی را بپردازند.
یک منبع تاریخی حکایت میکند که زمانیکه محمود در هندوستان بود قراختائیان به بلخ و خراسان حمله کردند.
مقاومت مردم موجب خرابی شهر شد.
دربازگشت از سفر محمود مردم را شماتت کرد که شما حق مقاومت ومداخله در امور جنگی را ندارید و گفت که قراختائیان برای آن شهر را خراب کردند که شمادرمقابل آنها مقاومت کردید وگفت بایستی شما هدایا و مالیات می پرداختید.
این طرز فکر که بیهقی آنرا شرح داده می رساند که تاچه اندازه به مردم و نیروهای تولیدی ارج ومنزلتی قائل شده اند.
سیاست در حکومت غزنوی: قبل از روی کارآمدن غزنویان مردم ایران روحیه ملت خواهی و ملیت را کاملا دارا بوده اند.
آنان پس از حمله عرب توانسته بودند با نهضت های گوناگون و تشکیل حکومت های مستقل و احیاء آداب و رسوم فرهنگ خود را حفظ کنند.
حتی در دوره غزنوی سرودن شاهنامه بر اساس چنین روحیه ای انجام گرفته است و در واقع تا دوران غزنوی اغلب حکومتها برای توجیه مشروعیت حکومت خود سعی میکردند مانند آل بویه نسبت خود را به شاهان پیش از اسلام برسانند.
ساختن این نوع سلسله انتساب نشان میدهد که ملت ایران در این دوران به اصالت نژادی اهمیت میداده اما با شروع سلطنت غزنوی موضوع اصالت نژادی و سیاست ملی و احساسات قومی روبه ضعف نهاد زیرا غزنویان که ازنژاد ترک بودند علیرغم اینکه تربیت یافته دستگاه سامانیان بودند و شیوه اداری را رعایت میکردند و حتی آداب ورسوم ایرانی را تا اندازه ای حفظ نمودند با این حال با ملت ایران در آرزوهای ملی هماهنگ نبودند این امر موجب شد که به جای سیاست ملی و تقویت حکومت نژادی به سیاست مذهبی ووحدت دینی روی بیاورند از طرف دیگر چنین سیاستی موجب شد که بتوانند با استقلال طلبان ایرانی و مذاهب دیگر بشدت مبارزه کنند و در بررسی این نکته باید توجه شود که گرچه غزنویان به فرهنگ سامانیان متمایل بوده اند وحتی عید نوروز جشن سده را بر پا میداشتند با این حال چون خود فاقد فرهنگ خاص بودند سیاست مذهبی را بیشتر از هرزمان دیگری میتوانستند اعمال کنند.
اوضاع اجتماعی و اقتصادی و زندگی مردم در دوران غزنوی: گرچه منابع تاریخی به زندگی اجتماعی مردم کمتر پرداخته اند با این حال تلاشهای برخی از آنها موجب شده است که زندگانی اجتماعی این دوران تا حدودی مشخص شود.
فی المثل مسلم شده است تعصبات مذهبی غزنویان و خونریزی آنها در هندوستان و حتی در متصرفات داخلی خود این امکان را بوجود آورده که تمام مخالفان تحت عنوان بی دینی قلع و قمح شوند.
سپاه غازیان غزنوی که با تفکر اسلامی و اشاعه آن به جنگ می پرداخت.
احتیاج به پول داشت بطوریکه مردم همچون گوسفند پوست کننده شدند فضل بن احمد بن اسفراینی علیرغم اینکه در اول کا ربه وصول مالیاتها رضایت داد با این حال بعدها پشیمان گشت.
ظلم بی حد موجب شد که براساس شهادت مورخان حتی سگها و گرگها را خوردند و چون ظلم از حد گذشت محمود امر وصول مالیاتها را متوقف کرد.
با این حال بسیاری از کسانیکه سیاست محمود برای امر را مورد انتقاد قرار میدادند.
از کار برکنار و یا به زندان رفتند.
بیهقی داستانی تعریف میکند که مردم بلخ از بی ثمری نگهداری باغ محمود گله و شکایت داشتند و روزی که محمود سؤال کرد چرا هیچگاه در این باغ مجلس بزم خوبی بیاد نداشته مشکان گفت: که چون مردم ناراضی هستند از این جهت سرور وشادی به دل سلطان راه نمی یابد.
این واقعه که بیهقی آنرا تعریف کرده است وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم را کاملا نشان میدهد بطوریکه محمود مجبور شد و نگهداری این باغ را از مردم بلخ گرفته و به یهودیان محول کرد علاقه و توجه اورا به شعراء و دانشمندان فقط از جهت تمایل اوبه نام جوئی دانسته اند حتی سیاست مذهبی اورا صرفا انگیزه مادی می دانند.
طرفداری از خلیفه و مذهب موجب شد که تمام جنبش های مربوط به توده های مردم و مذاهب گوناگون بخصوص اسماعیلیان نابود گردد.
نتایج حکومت غزنویان و فرجام کارآنان: از نظر سیاسی محمود و غزنویان ترویج مذهب را مورد نظر داشتند و از سیاست خلیفه پیروی میکردند.
این مسئله با اهدافی همراه بود.
برخی از مورخین می نویسند رفتار محمود علیرغم این فتح نامه هائی به بغداد می فرستاد و خلیفه را تائید میکرد.
از روی خدعه بوده وی حتی سفیر خلفای فاطمی را کشت.
با این حال هر دوقدرت یعنی خلفاء عباسی و غزنویان موقعیت خود را در روابط دوستانه با یکدیگر می دانستندبا وجود این براساس اشعاری که از شاعران درباری همان زمان که دسترسی است این معنا روشن میشود که محمود حتی مایل بود که حکومت بغداد را نیز به متصرفات خویش منغم کند.
نوشته اند که خلفای عباسی و غزنویان استفاده سیاسی از یکدیگر را مد نظر داشته اند.
از طرفی دیگران خصلت غزنویان به جمع آوری ثروت که میاخان (میخان) مورخ قرن نهم آنرا بیان کرده است موجب از بین رفتن بسیاری از منابع تولیدی و اقتصادی وی شد.
همچنین باید اشاره کرد که سیاست محمود از این جهت که میخواست قلمرو آل بویه را به متصرفات خود اضافه کند از نظر گامهای مختلف قابل بررسی است.
هم از جهت سیاسی به این مسئله فکر میکرد و هم از این جهت که دشمنان مذهبی خلیفه را از بین می برد و بالاخره این نکته را برای همگان روشن میکرد که فقط مشرق زمین به عهده اوست.
روش تخریبی محمود در جنگلها از عواملی است که موجبات نارضایتی را نیز به بار آورد بسیاری از شعرای آن زمان علیرغم شعرای دیگر درباری این روش را نکوهش کردند زمانیکه چنین نارسائی هایی در بنیادهای اجتماعی و اقتصادی مملکت روی نمود مسعود در حال مرگ بود.
جانشین وی مسعود که در واقع نه قدرت پدر را داشت ونه لیاقت وی را با چنین نابسامانیهایی مواجه شد.
قراختائیان و ترکان غز سلجوقی میتوانستند چنین قدرتی را به ضعف بکشانند.
جنگهای مسعود با ترکان غز سلجوقی در نایحه دندانقان آخرین قدرت غزنوی را مجبور به عقب نشینی به نقاطی چون افغانستان و پنجاب نمود.
یک سال بعد که مسعود در سفر هند بدست همان سپاهی که غزنویان را بقدرت رسانده بود کشته شد.
در واقع اضمحلال قدرت سیاسی غزنویان فراهم شده بود.
برادراو محمد گرچه باحمایت گروهی از سپاهان حکمران شد اما با بقدرت رسیدن نیروی تازه سلجوقی و عقب نشینی آنان به مرزهای افغانستان در واقع میشود بیان کرد که سلسله ای بنام غزنوی به سقوط کامل خودرسیده است.
اسماعیلیه به عنوان یک تفکر مذهبی و سیاسی: به عنوان مقدمه باید گفت که اسماعیلیه در تاریخ سیاسی و مذهبی بوجه بسیاری از تحولاتند بنامهای اسماعیلی، باطنی، اهل تایید، اهل تاویه، ملاحده، قرمطیه و یا حشیشه خوانده شد نه از نظرگاه انتصاب آنان به اسماعیل باید گفت که پس از امام صادق ایشان بر امامت اسماعیل پسر او باقی ماندند نوشته شده است.
که اسماعیل در زمان حیات پدر فوت کرد و چون امامت به موسی منتقل شد عده ای از بیرون به این امر گران ننهادند و گفتند موضوع امامت پایان یافته است و(بداء) نیز محال است حتی گروهی منکر مرگ اسماعیل شدند گروهی منتقدند پس از او محمد فرزند اسماعیل امام موعود است و می گویند چون امامت به محمد بن اسماعیل مرتبه امامت به قائمیت ارتقاء یافت باید توجه کرد که زیر بنای تفکری شیعه که خلافت را از آن خاندان پیامبر میداند تازمان خلافت فاطمیان و قدرت گرفتن اسماعیلیه به شکل ها و شیوه های دیگری در دنیای اسلام مطرح بوده است.
فی المثل خلفای فاطمی که فاطمی که فقط در نواحی بسیار محدودی حکمرانی داشتند کم کم مصر وشام، حجاز ویمن و عراق را گرفتند و پایتخت قاهره قرارگرفت و حتی خلافت عباسیان در معرض سقوط واقع شد بااین حال حمایت سلاجقه از خلفای عباسی موجب پایداری خلافت در بغداد می گشت تقسیم فاطمیان به دوفرقه مستلویه و نزاریه شاخه های جدیدی بوجود آورد ودرواقع جنبش آنان 170سال بعد به شکل و شیوه جدیدی از طرف نزاریان مطرح شد وقیام حسن صباح و فتح الموت نتیجه آن است اگر چه اسماعیلیه باسقوط الموت بدست مولد کوقدرت سیاسی را از دست داد با این حال تفکر اسماعیلی هم اکنون بر نقاط مختلف دنیا مطرح است.
نوشته اند که پس از این سقوط و تامدتها بعد شکل و شیوه کار فدائیان کاملا مورد توجه بوده است.
با سقوط امامان اسماعیلی و از بین رفتن مدارک شناخت.
این فرقه با مشکلاتی روبروشد کلمه اساس که ریشه کلمه حشاشین در واقع اولین بار توسط مارکوپولو د رسفرنامه آورده شد.
لازم به یاد آوری است که قبل از مارکوپولو کسان دیگری در مورد آنان محبت کرده اند با وجود این باید تذکرداد که اثر مارکوپولو بایستی بادیده انتقادی نگاه کرده شود.
زیرا آنچه را که مارکوپولو درباره رفتارو اعمال اسماعیلیان نوشته است.
فقط منجر به اسماعیلیه شام است و نمیشود آن را در مورد ایران تقسیم داد.
مطالعات بعدی بخصوص مطالعات سیلومتر دوساس دادن چنین صفتی به آنان صرفا مربوط به نحوه عمل آنان بوده نه ملوک آنان در واقع ازجهت تحقیر این صفت به آنان داده شده است.