چگونگی بقدرت رسیدن غزنویان به (ترکان).
در واپیسین روزهای حکومت سامانی دستگاه نظامی ترکان بر این دولت استیلا یافته بود.
منابع موجود حکایت از آن میکنند که رهبر ترکان اسپتکین بقدری نفوذ یافت که قسمت هایی از خراسان در اختیار آنان قرار گرفت. مسئله جانشینی در میان آخرین امرای سامانی مشکلی بسیار بزرگ بود. در این رقابت برای بدست گرفتن قدرت ترکان بی شک و تردید بهره برداری سیاسی خاصی نمودند. این مسائل موجب آن شد که اسپتیکن قسمت های تحت تصرف سامانی را ترک گفته به غزنه وارد شود ودرآنجا دولتی مستقل در دولت بخارا تاسیس نمود و شالوده امپراطوری آینده غزنوی را پی افکند. یکی از خصایص آخر دوره دولت سامانی از بین رفتن طبقات کشاورز بود. ظهور ترکان از طریق نظام غلامان دربار وقدرت گرفتن آنان زوال چنین حکومتی را تشریح میکرد. زمانیکه ترکان به دیانت اسلام گرویدند حتی از نظر آئین نیز با توجه به حمایت آنان از خلفای عباسی موجب پیشرفت نفوذ آنان گردید. این پذیرش اسلام از سوی آنان موجب شد که کوچ بزرگ ترکان نیز به مناطق متصرفه سامانی گسترش یابد و اسکان ترکان در این سرزمینها از همین زمان آغاز شد. تاسیس غزنوی در مشرق ایران نشانه بزرگی از نمایش قدرت آنان در برابر حکومت های بومی ومحلی است.
باید توجه کردکه حتی پیش از این دوران گسترش و رخنه آرام ترکان به سرزمینهای ایرانی آسیای میانه و حتی کرانه های دریای خزر از چندین سده پیش آغاز شده بود بعضی از امرای ایرانی برای ایستادگی در مقابل مهاجمان عربک از این ترکان کمک دریافت میکردند. علاوه بر این سپاه مزدور ترکان نیز برای حفظ مرزها اجیر شده بود. وضعیت سیاسی سامانیان در آخرین روزهای قدرت که موجب به هم ریختگی وحدت حکومتی شده بودو آنان راگرفتار جنگ های بی رحمانه نموده بود از عللی است که موجبات استخدام این ترکان رابه عنوان یک نیروی نظامی کارآمد توجیه می کند. البته این نکته قابل ذکر است که دردوران اقتدار سامانیان بخصوص زمان اسماعیل سامانی ترکان مغلوب و منکوب سپاه سامانی بودند. امابعدها گردهمایی بزرگ ترکان که درخدمت خلفاء و حکام ایرانی بودند و مشاغل نظامی داشتند. توانستند بقدرت نزدیک شوند. بعضی از خلفای عباسی بجای تیکه کردن برسپاه خراسانی بقدرت نظامی ترکان اعتماد نمودند. ناگفته نماند که اغلب سرداران سپاه ترک از غلامان بودند واز نژادهاو ملیت های گوناگون بطوریکه درزمان سامانی یک وجه اقتصادی دولت سامانی تجارت غلامان ترک بود و صدور برده از طریق مرزهای دولت سامانی عوارض راهدارزیادی نصیب آنان می نمود. ترکان به واسطه دلیری ومهارت درسواری بیشتر مورد نظر بودند. وخلفاء وحکام به استخدام نگهبانان شخصی خود از این غلامان با هم همچشمی می نمودند. از برکت همین لشکریان حرفه ای است که ترکان بعدها به امپراطوری نیز رسیدند حتی درزمان قدرت آل بویه وسامانی سواران ترک مانند نیروهای بومی مد نظر بودند. بااین حال فقط در دوران سلجوقی می باشد که آنان توانستند درتمامی ایران صاحب زمینهای وسیع وحکومت مرکزی میشوند. غزنویان غیر مستقیم از چنین اوضاع واحوالی که درواپسین روزهای قدرت سامانی برقرار بودو دولت سامانی گرفتار تجزیه انقلابات مردمی و اختلافات برسر جانشینی بود استفاده کرده یکی از سران سپاه ترک به نام آلپتکین باوزیر آن دوره ابوعلی محمد بلعمی متحد گردیده و به تعبیر نویسنده کتاب تاریخ ایران ریچارد فرای این کودتای وزیر و حاکم نظامی ترک منجر به تشکیل حکومتی در غزنه در شمال افغانستان شد. که در واقع خارج از مرزهای سامانی بود. البته ترکان در این نواحی از طریق پیوند خویشاوندی باحکام محلی توانستند استقرار حکومت خودرا برقرار سازند. با ایشان تازمان سبکتکین برروی سکه های ترکان نام حکام سامانی آمده است. وهم اوست که غلام اسپتکین بود وتوانست قدرت غزنوی را به جایی برساند که بعدها به پسرش محمود به ایجاد امپراطوری موفق شود.
مورخین ونویسندگان که خواسته اند برای تبار ترکان غزنوی اصل و منسبی پیداکنند. سبکتکین را به یزدگرد سوم وابسته دانسته اند. دراین تبار نامه علی رغم اینکه قبل از اسلام ترکان کافر بوده اند. این استدلال آمده است که خاندان یزدگرد سوم در واپیسن روزهای قدرت سامانی به آسیای میانه گریخته درآنجا با ترکان که منطقه رابطه خویشاوندی برقرار کرده اند و سبکتکین از نسل آنهاست بخصوص نظام الملک در سیاستنامه به چنین تعبیرات دست زده است. در ادامه کوششهائی برای بدست گرفتن قدرت سبکتکین توانست وی را به عنوان والی سامانیان حکومت برساند ونام آنان را در سکه هابیاورد. وقتی لقب حاجب الحاجی را از امرای سامانی بگیرد این امر نشان میدهد که علی رغم قدرت موجود هنوز سبکتکین به عنوان یک وزنه سیاسی مهم معرفی نشده است.
درواقع قدرت بنیادین غزنوی اززمان محمود پایه ریزی شده است. فتح غزنه و همچنین تصرف نواحی سیستان و افغانستان و بخصوص زابل برقدرت محمود افزود. از دیگر سو چون زابلستان در داستانهای ایرانی بخصوص در گردش نامه اسدی طوسی محل سکنی پهلوانان ایرانی بوده است. منزلت خاصی داشته است. و سبکتکین کوشید که بوسیله ازدواج قدرت خودرا دراین ناحیه (سیستان و زابلستان) زیاد کند و محمود فرزند وی حاصل چنین ازدواجی است. امرای غزنوی سیاست توسعه طلبی رادرتمامی سطوح بکاربردند. حتی متوجه سرزمین هند نیز گردیند. سبکتکین و جانشینیان اوهم از جهت مذهبی و هم اینکه از جلگه هند میتوان غنائمی به مراتب بیشتر از بیابانهای آسیای میانه بدست آورد. نظر خودرا به طرف هند معطوف کرده بود. دراین زمان بررسی این نکته مهم می نماید که آخرین امرای سامانی برای برقراری مجدد قدرت به امرای ترک به رهبری سبکتکین متوسل شده بودند و این آغاز برای اضمحلال کامل سامانیان در همین دوران بود که سبکتکین درگذشت.
حکومت محمود وایجاد امپراطوری غزنوی:
مهمترین موضوع بعد از درگذشت سبکتکین رقابتهای اسماعیل و محمود برای بسط قدرت بود. گرچه محمود در ابتدای کا رراضی به مصالحه بود بااین حال اسماعیل بعدها مجبور شد از کار برکنار شود و محمود سلطه خود را برقسمت اعظمی از خراسان رواج داد. در این زمان قدرت دیگری به نام قرا خانیان وجود داشتند که با امرای غزنوی در رقابت بودند. مناسبات حسنه با این قوم به محمود فرصت داد که به بسط قدرت خویش در خراسان بپردازد. مهمترین مسئله ای که محمود به آن توجه داشت مشروعیت قدرت سیاسی و متصرفه او ازجانب خلیفه بود. محمود با موافقت با خلیفه و حمایت از مذهب مورد علاقه خلفاء (تسنن) و حمایت خلیفه امپراطوری خودرا از آسیای میانه تاکرانه های اقیانوس هند گسترش داد. در آن دوران چنین مجموعه پهناوری از حکومت بدست کسی نیفتاده بود. از جهتی دیگر محمود به عنوان سلطان غازی (جنگ برای اسلام) و کوبنده هندوهای کافر برای خود کسب شهرت کرده بود. منابع متعددی انگیزه مالی رابه اندازه انگیزه معنوه دراین لشکر کشی ها کار ساز می دانندو به هر حال برای او به عنوان یک سلطان مسلمان ارج و منزلتی قائل بودند. ولی باید توجه کرد که همزمان با قدرت رسیدن محمود هنوز سلسله های کوچکی از آل بویه و دیلمی در ایران وجود داشتند که محمود بابرخی از آنان که مذهب تشیع داشتند جنگ نمود و علل پیروزیهای محمود را باید به عوامل متعددی منصوب کرد از جمله:
الف: زمانیکه محمود به عنوان یک قدرت مسلط شروع به لشکر کشی نمود مذهب اهل سنت در حال زوال بود. زیرا فاطمیان که برای خلیفه بغداد رقیبی بودند نه تنها قاهره بلکه درشمال افریقا نفوذ داشتند همچنین از نظر اقتصادی و فرهنگی برتر از بغداد بودند و این خطر توسعه طلبی فاطمیان خلفاء را به وحشت انداخت. همچنین علاوه بر این از طرف بیزانس که مسلمانان توانسته بودند متصرفاتی از آنان را بدست آورند در معرض خطر بودند. بنابراین آنان درصدد بودند تاضربه سختی به مسلمانان بزنند. این چنین وضعی را محمود بافتح هند از میان برد و دوباره برای مسلمانان موقعیتی مناسب ایجاد کرد. فتح نامه های که برای بغداد فرستاده میشد و همچنین شناسائی حاکمیت محمود از طرف خلیفه قدرت اورا دوچندان کرد این امر عامل بزرگی برای پیروزیهای بعدی بوده است.