دانلود مقاله قیام های علویان

Word 136 KB 8424 54
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه برخی ظهور شیعه را به دوران کوتاه خلافت علی (ع)و رخدادها و جنگها و مشکلاتی که تقریبا"درسرتاسر مدت کوتاه خلافت آن حضرت ادامه داشت نسبت می دهند و به منزله پاسخ به روش ناکثین ( آتش افروزان جنگ جمل) و قاسطین ( جنگ افروزان صفین ) و مارقین ( خوارج) می شمارند .

    دسته ای نیز پدیده تشیع را به شهادت حسین بن علی (ع) در کربلا ارتباط می دهند اینان ادعا می کنند که شهادت آن بزرگوار نقطه تحولی عظیم در تاریخ فکری و اعتقادی تشیع است زیراآثار کشتارکربلا به این که آتش تشیع را در دلها برافروزد وصفوف آنان را متحد سازد محدود نشدچه بیش ازاین شیعیان دچار اختلاف کلمه و عقیده بودند تشیع قبل از این فاجعه جز نظریه ای سیاسی به شمار نمی آمد و خون درپای ریخته نشده بود بلکه پس از شهادت حسین بن علی (ع ) تشیع باخون شیعیان بیآمیخت و دراعماق جان ودل آنها جا گرفت و به صورت عقیده ای پایدار و ریشه دار درآمد که آنان را به فداکاری و جهاد درراه آن برمی انگیخت .

    خون مطهرحسین بن علی (ع) زمینه رابرای شیعه مهیا کردو آنان رابرای قیام برضد ستم و ستمگران آماده ساخت و با این که دردوران اموی و عباسی فشارهای فکری و سیاسی برشیعیان به منتهای شدت رسید آنان شهادت مظلومانه آن بزرگوار را درمیدان شکیبایی کربلاوشهادت درراه حق و ستمدیدگان و مستضعفان نمونه و سرمشق عالی خودقراردادند و درعین این که تمام جنبشهای شیعی مشروعیت و نیروی خود را خلاف قرون پس از جامعه کربلا ازمبادی اسلام و پیام آن درباره شهادت و فداکاری برای نجات مستضفعان و رنجدیدگان ازسلطه ستمگران اخذ کرده است رفتارحسین بن علی (ع) در کربلا پیوسته سرمشق اعلای همه انقلابیان ومبارزان راه آزادی انسان وکرامت او بوده و خواهدبود.[1] لیکن آنچه را ماانکار می کنیم سخنان آنان و دیگرکسانی است که معتقدند تشیع رویدادی است نوظهورو وارداتی که مانند دیگر فرقه هایی که دردورانهای پس از رحلت پیامبراکرم (ص) پدیدآمده اند درپرتواوضاع وشرایط معینی به وجود آمده است شرایطی که انگشت حاکمان در پیدایش آنهابی دخالت نبوده و موجب استقرار آنها بر مستند قدرت و حفظ آنها از شرور جنبشها و انقلاباتی می شده که هرچند مدت از سوی کسانی که اجرای عدالت و اصلاح اموردولت و سازمانهای فاسد آن را می خواستند به وجود می آمد و حکام با آنهاروبرومی شدند .

    آری آنچه مورد انکارماست این ادعای آنها ست که : تشیع پیش از حسین بن علی (ع ) وجود نداشته وواژه تشیع مفهوم ومحتوایی راکه بعد از آن فاجعه پیداکرده پیش از آن دارا نبوده است ونیز گفتار آنها را تشیع درآراومعتقدات خودبکلی از اسلام سنی جداشده است انکار می کنیم و تردید نداریم که تشیع از همان مرحله نخستین با اسلام همراه و جزئی از کل آن بوده واین به متقضای خصوصی است که پیامبراکرم (ص) از آغاز بعثت تا آخرین لحظات زندگی خود دربسیاری از موارد و به مناسبتهای مختلف گاهی به گونه ای صریح و زمانی به تلویج درباره علی (ع) ایراد فرموده تاپس از او امورخلافت را عهده دار باشد و به انجام مهمات آن اقدام کند و معتقدیم که پیامبر(ص) همه اختیارات معنوی و اجتماعی و سیاسی راکه خداوند برایش مقرر فرموده بودبرای علی (ع) قرارداد و تشیع با اسلامی که محمدبن عبدا..(ص) برای بشرآورده است چه دراصول و چه درفروع اختلافی ندارد برهمین اساس مصرانه می گوییم که تشیع همان اصالت را دارد که اسلام داراست و چه غیرازتشیع است پدیده های تازه ای است که هوسها و مصلحت اندیشها آنها را به وجود آورده است .

    همه کسانی که عقیده دارند خلافت حق خاندان پیامبراست و ازپس مرگ وی علی بحق و رضایت ووراثت جانشین وی بود واین حق در خاندان علی موروثی است شیعه نامیده می شوند ، آنها مختلف دارند بعضی فرق شیعه عقیده دارند که امامان معصومند و صفات خدایی در آنها جلوه و هر که جز این معقتد باشد از دین بیرون شده است این گروه به تأئید نظرخویش گویند که علی نخستین کس ازمردان بود که مسلمان شد و کوشش که درراه اعتلای کلمه اسلام چنان بود که بعد از پیغمبرهیچکس همطراز اونبود .

    شاید نخستین انقلابی که در اسلام برضد فرمانروایان وقوع یافته قیامی بوده که برای جلوگیری از سلطه امویان دردوران خلیفه سوم عثمان بن عفان اتفاق افتاده است این جنبش بدین سبب بود که مروانیان وامویان در مدینه ودیگر شهرها قدرت را قبضه کرده بودند و عثمان و مروان بن حکم و هواداران آنها با خودکامگی واستبداد حکومت می کردند که مسلمانان مانندآن را دردوران دوخلیفه پیش از او ندیده بودند .

    این انقلاب اگرچه در آن مهاجران وانصار شرکت داشتند از نظر بیشتر تاریخ نگاران دارای ویژگیهای شیعی بوده و ریشه های آن را به عبدا..

    بن سبا معروف به ابن السودا ارتباط داده و ادعا کرده اند که اندیشه وصی بودن علی (ع) را او اختراع کرده وباهمین تفکر به کشورهای مختلف سفر کرده ومردم رابرضد عثمان شورانده است تاآن جاکه سرانجام مردم بطور دسته جمعی به مدینه یورش آورده ه عثمان راکشته و باعلی بیعت کرده اند و عبدالله بن سبادرجنگ بصره درکنارعلی (ع) قرارگرفت و همچنین همچون وسیله ای برای خرابکاری و آشوبگری بوده و سد راه صلحی شدکه اگر اووجودنداشت نزدیک بود در بصره میان دوطرف جنگ انجام گیرد .

    امانقش این سودای موهوم باظهورمعاویه در صحنه سیاسی و مخالفت او باعلی (ع) و تجدید جنگ به گونه ای سخت تر و خونبارتر در صفین پایان می یابد چنانکه گویی نقش واهی او با کشته شدن عثمان و جنگ بصره پایان یافته است .[2] امام حسن بن علی (ع) امام حسن بن علی (ع) با انعقاد پیمانی که از مطامع امویان و کینه های وحشیانه آنها نسبت به پیامبر(ص) ورسالت اووعلی و فرزندانش (ع) بوده برداشت در انقلاب خاموش و آرام خودپیروزشد و ماسکهایی راکه امویان و کینه های وحشیانه آنها نسبت به پیامبر (ص) و رسالت اووعلی و فرزندانش (ع) پرده برداشت در انقلاب خاموش و آرام خود پیروزشد و ماسکهایی راکه امویان برای پوشش اهداف پست خود به کار می بردند از آنها گرفت و معاویه را آن چنان که بود نشان داد همچنان که امام (ع) توانست انقلاب جوشانی راکه سران و بزرگان شیعه آن را به وجود آوردند را آرام سازد .

    اینان دسته دسته به نزد او آمدند تا آن حضرت را به قیام برضدمعاویه که به تمام شروط قرارداد و تعهدات خود پشت پازده وادارسازد .

    آنان به امام (ع) پیشنهاد کردند کارگزارمعاویه راازکوفه بیرون کنند و تأمین همه نیازهای جنگ را از حیث سلاح و سازوبرگ ضمانت و تعهد کردند لیکن جوش و خروش هواداران و شیعیان امام (ع) را تحریک نکرد و به خطبه ها و سخنرانیهای آنها گوش نداد.[3] پس از قتل امام حسن (ع) شیعه گری درمردم کوفه سستی گرفت و چون حسن حق خلافت را به معاویه گذاشت کوفیان نیز از معاویه اطاعت کردند وقتی معاویه فرمان داد علی و خاندان وی را برمنبرهاناسزاگویند شیعیان خشمگین شدند، معاویه هنگامی که مغیره بن شیعه را به فرمانداری کوفه می فرستاد بدوفرمان داد که علی رالعن کند و مغیره هروقت خطبه می خواند علی را لعن می کرد.

    یک روزکه ضمن خطبه علی راناسزاگفت و عثمان راستایش کرد حجربن عدی برخاست و گفت : آن کس که وی راناسزامی گوئید، به فضیلت سزاوارتراست و آن کس که اورا ستایش می کنید به مزمت سزاوارتر است .

    مغیره گفت : وای برتواز غضب و سطوت سلطان نترس زیراممکن است سلطان امثال تو را هلاک کند .

    حجرهمچنان برضد تسلط بنی امیه بود تا مغیره بمرد و زیاد به حکومت کوفه رسید و مانند پیش علی را برمنبرلعن می کرد حجرو یارانش از این قضیه خشمگین شدند واجتماعات برای لعن معاویه تشکیل می دادند .[4] وقتی زیادخبریافت به کوفه رفت و به سالار نگهبانان خویش فرمان داد تاحجررابیآورد یاران حجربه سالارنگهبانان ناسزاگفتند و نگذاشتند به حجردست یابد ، زیادمردم کوفه را فراهم کردوگفت : بایک دست زخم می زنیدو بایکدست مرهم می نهید ، تنهای شما بامن است و دلهایتان باحجراحمق است ، این ازپلیدی شماست.

    به خدا باید بی گناهی خود را ثابت کنید ، گروهی به سوی شما می آورم که اصلاحتان کند .

    گفتند : ما ازاطاعت و رضای توسرنمی پیچیم بار دیگر زیاد سالارنگهبانان رابرای دستگیری حجرفرستادکه اورادستگیر کرد ، زیاد حجرو یارانش را بسوی معاویه فرستاد .

    معاویه هشت کس ازآنها را به کُشت و شش کس راکه از علی بیزاری جستند آزاد کرد این رخداد بسال 51 حجری بود.

    قیام امام حسین (ع) کشته شدن امام حسین (ع) در تهییج شیعیان و متحد کردنشان تأثیربسیارداشت پیش از این رخداد شیعیان پراکنده بودند زیراشیعه گری یک نظریه سیاسی بودکه دردل پیروان خودنفوذنکرده بود وقتی امام حسین (ع) شهید شد شیعه گری باخون آمیخته شد و دراعماق قلوب شیعیان نفودکردوعقیده راسخ آنهاشد.[5] آری آن حضرت همراه پدر و بردارش شاهد همه اقدامات خصمانه امویان نسبت به اسلام بود اکنون درمیدان مبارزه با معاویه و دستگاههای حکومت خود کامه و تروریستی او که می خواستند امت راازاهداف خود منصرف کنندواسلام را ازمسیر خود برگردانند تنها مانده بودو می دید اینان چگونه اسلام را دگرگون و اصول و مبادی انسانی آنراکه محمدبن عبدالله (ص) پیامبر (ره) آورده است دستخوش فساد وتزویرمی سازد وافکارمردم رابه نام دین باافترابه خدا و پیامبرش تخدیرمی کنند تاجایی که فردمسلمان خود و زندگی و آزادی و شرفش رابامشتی درهم به حکام ستمگر می فروشدواززندگانی خویش باهمه سختیها وبی رحمی هاومحرومیتهای آن خشنود است آن حضرت همه این انحرافها و ستمگریهارامی دید ونگرانی سرتاسروجوداورافرامی گرفت و دردو اندوه برای سرنوشت رسالت وانسانیت که نتیجه این دگرگونی مهم و خطرناک بود او رابی تاب می کرد همان تحول پرخطری که امویها می کوشیدند آن راهرچه عمیقتر سازند.[6] تشخیص و هویت اسلامی امت را ریشه کن کنند تامطمئن شوند که اعمال خودسرانه آنها نفرت و انزجارتوده های مردم را برنمی انگیزد و احساس و تشخیص گناه که فرد مسلمان رابه قیام برضد ستم وستمگر وادارد از وجدان و ضمیرتوده ها رخت بربست .

    امویان درراه ریشه کن ساختن روح و هویت اسلامی علاوه برصرف مال و به کارگیری همه وسایل تهدید و ارعاب مکاتب راویان ومحدثان و افسانه سرایان رانیز برای این منظور به خدمت خود گرفتند .

    ابوهریره سمره بن جندب ، کعب الاخبار ودیگران دررأس مکاتبی قرارداشتند که معاویه آنها رابرای جعل احادیث تأسیس کرده بود .

    دلایل و انگیزه های قیام برضد حکومت اموی در دوران معاویه وامام حسین (ع) بسیاربود .

    آن حضرت آنها رادرک می کرد و می شناخت و در نامه هایی که گهگاه به سوی معاویه می فرستاد صریح و روشن آنها راذکر می کرد.

    دریکی از این نامه ها آمده است: هیهات هیهات ای معاویه هرآینه روشنی صبح سیاهی شب را رسواساخته و تابش خورشید برروشنایی چراغهاغلبه یافته است .

    سخن گفتی تا آن حد که زیاده روی کردی و به خود اختصاص دادی تا آن اندازه که ستم رواداشتی ودست بازداشتی تابخل ورزیدی و ستم کردی تا از حدگذشتی و به هیچ دارنده حقی از حقش بهره ای ندادی تا آنگاه که شیطان بیشترین بهره و بزرگترین نصیب خود را از توگرفت .

    امام حسین (ع) برمخالفت خودنسبت به بیعت با یزید ورسواکردن معاویه و کارهاوبدعتهای اوونیزتشویق مسلمانان به قیام برضد وی همچنان ادامه دارد و از جمله فشارهایی که معاویه برآن حضرت واردکرد، این بود که پرداخت مستمریهای بنی هاشم را متوقف و به بیعت امام حسین (ع) موکول کرد .

    لیکن این اقدام سودی نداد و معاویه مُرد وامام (ع) همچنان برموضوع خود باقی بود ، بعضی از صحابه مانند امام حسین ازبیعت با یزیدخودداری می نمودند.

    مروان بن حکم با امام حسین (ع) دیدارکرد و آن حضرت را اندرزدادکه بایزید بیعت کند و گفت : این بیعت برای دین و دنیای تو بهتر است .

    امام(ع) به او پاسخ داد : اگر امت به زمامداری مانند یزید بن معاویه گرفتارشود با اسلام باید خداحافظی کرد .

    من ازجدم پیامبرخدا (ص) شنیدم که می فرمود: خلافت برخاندان ابوسفیان حرام است پس هرگاه معاویه را برمنبرم دیدیدشکمش رابدرید .

    مروان خشمگین از نزد آن حضرت بازگشت براستی امت در مورد معاویه سهل انگاری کرد و به کسی که بدتر ازاوبود دچارشد .

    امام (ع) به برادرش محمدبن حنیفه وصایایی فرمودکه ضمن آن آمده است من از غرورسرخوشی و برای ستمگری و تبهکاری قیام نکرده ام بلکه تنها اصلاح اوضاع امت جدم را می خواهم و برآنم که امربه معروف و نهی از منکر کنم هرکس با قبول حق ازمن بپذیرد خداوند بررعایت حق سزاوارتراست وهرکس دعوت مرا ردکند شکیبایی می کنم تاخداوندمیان من و قوم به حق حکم فرماید واوبهترین حکم کنندگان است .

    درمدتی که امام حسین (ع) در مکه اقامت داشت این شهر پرازهیأتهای نمایندگی اعزامی مردم کوفه بود .

    هر هیأتی دههانامه ازعشایر و سران کوفیان راباخودداشت که ضمن آنها از امام می خواستنددرحرکت به سوی آنها شتاب کند تایکصدوپنجاه نامه از آنها نزد آن حضرت گرد آمد .

    سرانجام در روزهشتم ذی الحجه سال شصت هجری پس ازطواف خانه خدا و سعی صفاومروه درحالی که مردم برای اتمام حج و مناسک آن با جامه احرام به سوی عرفه رهسپارمی شدند از حالت احرام به سوی عرفه رهسپارمی شدند ، ازحالت احرام بیرون آمده و ازمکه خارج گردید.

    آری آن حضرت پیش از آن که اعمال حج خود را به پایان برد از مرگی زودرس به سوی شهادتی هجرت کردکه پس از گذشت سی روزیابیشتر این هجرتش درسرزمین طف انتظاراورامی کشید ، شهادتی که پشت ستمگران را به لرزه درآورد و تخت فرمانروایی آنان راازجاکند و بسیاری از نقشه های خصمانه نوادگان امیه رابرضد اسلام از میان برد .[7] آری آن حضرت پیش از آن که اعمال حج خود را به پایان برد از مرگی زودرس به سوی شهادتی هجرت کردکه پس از گذشت سی روزیابیشتر این هجرتش درسرزمین طف انتظاراورامی کشید ، شهادتی که پشت ستمگران را به لرزه درآورد و تخت فرمانروایی آنان راازجاکند و بسیاری از نقشه های خصمانه نوادگان امیه رابرضد اسلام از میان برد .

    حادثه حــره وقتی یزید خبریافت که مردم مدینه قیام کرده اند ، جنونش تحریک شد و سخت به هیجان آمد و بی درنگ سپاهی بسیار از جیره خواران و یاران بنی امیه از مردم شام به فرماندهی مسلم بن عقبه که درتاریخ عرب بنام مسرف شهره است به سوی مدینه فرستاد، مردم مدینه با سپاه شام درحره روبرو شدند و جنگی سخت رخ داد .

    دراین جنگ که مایه وبال اسلام و مسلمانان بود نخبه اهل مدینه از چابک سواران و بهترین یاران پیغمبرکشته شدند و محل وی ورسالت بشمار بوداز میان بردند و آنراآلوده کردند .

    سپاه شام مسجد مدینه را طویله اسبان کرد و حرم و مکانهای مقدس را برای ربودن اثاثیه آن ویران کردند .

    محاصره مکه مسلم بن عقبه طبق دستوریزید بن معاویه برای جنگ با ابن زبیرروبه سوی مکه آمد ، چه ابن زبیربه آنجا پناه آورده بود و مردم پیرامون او گرد آمده بودند .

    مسلم درراه خود به سوی مکه حالش دگرگون و بیمار شد ، لذا حصین بن نمیررااحضارکرد و فرماندهی لشکر رابه اوواگذارد و به وی سفارش کرد در برابرزبیرمقاومت ورزد و بامردم مکه همان کند که او با مردم مدینه کرده سپس جان از تنش بیرون رفت و حصین او را درهمان که مرده بود به خاک سپرد ، ابن زبیر خود را برای مقاومت در برابر او آماده کرد و به اتفاق هوادارانش با مهاجمان درحرم و بیرون آن درگیرشدند ، شامی ها خانه کعبه را هدف آتش قرارداده و آن را سوزانیدند .

    چند روزی از جنگ لشکریان شام با ابن زبیر در مکه نگذشت که یزیدبن معاویه در محلی از کشور شام به نام حاوارین مرد و این رویداد درسوم ماه ربیع الاول یازده روزپیش از مرگ یزید اتفاق افتاده است و چون خبرمرگ یزید به حصین رسید بیهوده کوشید آن را از سپاهیان پوشیده دارد که مبادا احساس شکست در آنها راه یابد ، بعد از مدتی این خبر پخش شد و برلشکریان آثار ضعف نمایان شد و حصین به شام بازگشت .

    قیام توابین جنبش توابین را پنج تن از بزرگان شیعه که به دوستی علی (ع) و خاندانش معروف بودند رهبری می کردند که عبارت بودند از سلیمان بن صردخزاعی که در شرح حالش آمده وی صحابی بوده و محضرپیامبر(ص) رادرک کرده است ومسیب بن بخیه فرازی ، عبدالله بن سعد بن نفیل ازدی ، عبدالله بن وائل تمیمی ، و رفاعه بن شداد بجلی ، که همه آنان با علی (ع) همزمان بوده ودرجنگهای اوباناکثان و قاسطان ومارقان شرکت کرده بودند اینان گهگاه بسیارمخفیانه و درمنتهای احتیاط گرد هم می آمدند ، برامام حسین (ع) می گریستند و پیشمانی خود راازاین که به یاری اونشتافتند اظهارمی کردند ، این رهبران غالبا" به همراه هرکسی که با آنها انس و الفت داشت و به وفاداری و اخلاص او مطمئن بودند درمنزل سلیمان بن صرر گردهم می آمدند ، نخستین اقدام آنها درسال 61 هجری بود ، یعنی همان سالی که امام حسین(ع) در آن کشته شد و آن عبارت بود از گردآوری سلاح و ساز وبرگ نظامی و فراخوان مخفیانه مردم به خونخواهی حسین (ع) وگرفتن انتقام و گروههاومناطق یکی پس ازدیگری دعوت آنها را می پذیرفتند ووضع آنها پیوسته بدین گونه بودتاآنگاه که یزیدبن معاویه به هلاکت رسید.

    دراین هنگام سلیمان بن صردبه شیعیان مدائن که از کوفه به آن جا منتقل شده بودند و به شیعیان بصره نامه نوشت و از آنها خواست به خونخواهی امام حسین (ع) و انقلاب برضدبنی امیه قیام کنند ، آنان دعوت اورا اجابت و آمادگی خود را نمایان ساختند و داعیان و مبلغان خود را در کوفه پخش کردند و رهبران نهضت مردم را گردآوری و آنان را دعوت می کردند که به همراه آنها قیام کنند و از این که امام حسین (ع) رایاری نکردند به پیشگاه خداوند توبه کنند و مردم دسته دسته به آنها می پیوستند تااین که شانزده هزارمردپیرامون آنها گرد آمد ، توابین یا انقلابیان خونخواهی حسین (ع) را فریاد می زدند و ابن زبیروهوادارانش کشندگان حسین (ع) را دشنام می دادند .

    توابین پس از فراهم کردن وسائل کاردر ربیع الآخرسال 65 هجری در عین الورده با عبیدالله بن زیاد روبروشدند .

    عبیدالله درزندگی مروان مأمورشده بودکه عراق رااززیرتسلط امویان درآورد و عراقیان رامطیع کند و پس ازمرگ مروان عبدالملک او رادرمقام خویش بجانهاد.

    شیعیانی که درعین الورده حضوریافتند تنها از مردم کوفه نبودند بسیاری از مردم بصره و مدائن نیز بدانها پیوسته بودند وقتی دوسپاه روبروشدند شیعیان با آنکه درجنگ به سختی پایداری کردند شکست خوردند و پیشوای آنها سلیمان بن صردکشته شد و فراریان به شهرهای خویش رفتند .

    قیام مختار مختاربن ابی عبید ثقفی به سال 66 هجری به عرصه سیاست گام نهاد وی مطامع بسیار داشت ودر احزاب مختلف رفت و آمد کردو عاقبت با عبدالله بن زبیر ارتباط یافت می خواست وزیر وی شود ، اماابن زبیر نومید شد به کوفه برگشت و شیعیان پیوسته می خواستند ازنهضت توبه گزاران برضد امویان و عبدالله بن زبیراستفاده کند ادعاکرد که با محمد بن حنیفه پسرعلی بن ابیطالب ارتباط دارد وامین ووزیراوست ، می خواست بدینوسیله راهی برای وصول به خلافت پیداکند شیعیان به آسانی پیرواوشدند و چون محمدبن حنیفه درمکه از پیروی ابن زبیرخودداری کرد این قضیه برای پیشرفت هدف مختارمساعد افتاد وامام علی بن الحسین پیشنهاد مختار واموال اورا نپذیرفت ، از این رو مختارمتوجه محمد بن حنیفه شد پس از آنکه کار مختاردرکوفه بالاگرفت ابن زبیرکارگزاران خود به نامهای عبدالله بن یزید و ابراهیم بن محمد بن طلحه را از آن جا برکنارو حکومت کوفه را به عبدالله بن مطیع واگذارکرد لیکن ابن مطیع بهتر از پیشینیان خود نبود و رفتاراو مردم کوفه را خشمگین ساخت.

    از این رو کینه اووابن زبیررابه دل گرفتند و پیرامون مختارگرد آمدند و دیری نپائید که قدرت و نفوذ مختارگسترش یافت و ابن مطیع ازکوفه رانده شد دراین هنگام ابراهیم بن اشتر نخعی به مختارپیوست وعراق ودیگر مناطق جزحجازو جزیره وکشور شام به زیرفرمان مختار درآمد ، مختار برای نخستین بارواردکاخ دارالاماره شد ودست خود را به سوی مردم درازکردتابراساس دستورهای کتاب خدا و خونخواهی اهل بیت (ع) ویاری دادن به یاری کنندگان آنها با اوبیعت کنند و آنچه را دربیت المال یافت به طوربرابرمیان مردم تقسیم کرد بی آنکه میان عرب و عجم تفاوت نهد همین امرباعث شد که موالی پیرامون او گردآمدند و درراه طاعت او جانبداری می کردند .

    علاوه براین که سیاست او مبتنی بردوستی با بنی هاشم و علویان بود .

    سیاست اقتصادی او خشم اشراف را برضدوی برانگیخت پس از آنکه برای مختار روشن شد که امویان و کشندگان امام حسین (ع) این جنگ را به پیروزی اوبرعرب کوفه انجامید پشتیبانی می کردند تصمیم گرفت درپایان دادن به زندگی کسانی که درکشتار کربلاشرکت کرده بودند شتاب کند لشکر مختارتوانست در نخستین روزاین جنگ پانصد مرد را اسیرکند و هنگامی که اینان را برمختار عرضه کردند معلوم شد دویست چهل وهشت تن از آنها درنبرد طف شرکت داشته اند او همگی آنها را کشت و بقیه را آزاد نمود .

    مأموران مختار در هرسوبه جستجوی بقیه قاتلان شتافتند و هریک از آنان مخفیگاهی برای خود تهیه کرده درآن پنهان شده بودند .

    سپس مختارنوحه گرانی از زنان کوفه رااجیرکرد که بردرخانه عمربن سعدبنشینند و برامام حسین (ع) و شهدای همراه او نوحه سرایی وگریه وزاری کنند تا احساسات شیعه را برضد امویان وهواداران آنها برانگیزد و برای رسیدن به اهداف خویش آنان را برگردخود بسیج کند .

    مختار هر کس رابه اندازه جرمــش کیفرمی دادو برای اوعبیدالله بن زیاد سراین افعیها باقی مانده بود تااو رابه کیفر برساند.

    وی به فرماندهی سپاه بزرگی از مردم شام برای آزاد کردن عراق از سلطه زبیریان و شیعیان از راه موصل به حرکت درآمده بود این سپاه را عبدالملک بن مروان به همین منظورآماده کرده بود .

    هر دو لشکربابیرحمی ودرندگی بسیاربه یکدیگریورش بردند و به پیکار ادامه دادند تامیدان جنگ پرازکشته های هردوطرف گردید و بیشتر کشتگان ازسپاه شام بودند .

    سرانجام ابن اشتر توانست با سپاه خود شامیان راشکست دهد .

    مختارثقفی سرابن زیاد و سرابن سعد را به مدینه نزد علی بن الحسین فرستاد.

    قیام زید بن علی بن الحسین بهانه جوئی های امویان نسبت به او و تعقیب وپیگردوی دراین جا وآن جا و اصرارمردم کوفه به او وعده های دلفریب آنها وتعهداتی که برعهده گرفتند، همه این عوامل باعث شد که مانند جدش امام حسین (ع) نثارجان را درراه حق و مکتب و عقیده آسان و ناچیز شمارد ودرخواست آنها را بپذیرد وبرای فراهم کردن وسایل پیکار باگردنکشان وستمگران رهسپار کوفه گردد .

    زید پنهانی وارد کوفه گردید و شیعیان باهمان روحیه و عزمی که بامسلم بن عقیل فرستاده امام حسین (ع) روبروشدند بااورفت و آمد کردندوبااوبیعت کردند و زید باهرکدام آنها عهد و میثاق بست به همین گونه چهل هزارتن با اوبیعت کردند .

    باهمه هشدارها و بیمهایی که پیاپی از سوی خویشان و بیگانگان به زید داده شد وی از تصمیم خودبازنگشت و همچنان به تدارک وسایل جنگ می پرداخت و می گفت من مردی هستم که اگرکشته نشوم خواهم مرد.

    او به جدش امام حسین تأسی جست و گفت من مرگ را جزوسعادت و زندگی با ستمگران راجزرنج و ملال نمی دانم ، زید بن علی چندماه پیوسته به گردآوری افراد و آماده ساختن آنها برای جنگ پرداخت و باسران اصحاب خود همرأی شد که در آغازصفرسال 122هجری خروج کند ، لیکن براثراخباری که پیاپی درباره اوضاع کوفه به هشام رسید به یوسف بن عمر ثقفی حاکم کوفه نامه ای نوشت که درآن آمده 9است : تو از زید به علی که دم خود را درکوفه فروبرده است ومردمش با اوبیعت کرده اند و به تو و لشکرت اهمیتی نمی دهد غافلی ، اینک هنگامی که این نامه ام به تو رسید برای دستگیری او پافشاری کن و به امان ده اگر سرپیچی کرد چنانچه براوچیره شدی او رابکش چه او سزاوارآن می باشد.

    از این رو پیروان خود را زید که روزپیش تاپای جان با اوبیعت کرده بودند فراخواند اما سستی وضعف وانصراف درمیان آنها راه یافت و برای رهایی از بیعت زید و عهد و میثاقهایی که بااوبسته بودند درصددپیداکردن راهی برآمدند و به پخش شایعات نارواپرداختند تاجمعیت آنها را پراکنده کنند و هواداران او را فریب دهند و زید ناگزیر شد پیش از موعدی که برای قیام تعیین کرده بود به مقابله دشمن بشتابتدو کسانی راکه تاپای مرگ با اوبیعت کرده بودند به خروج دعوت کند ، منادی او فریاد یامنصور را سرداد لیکن از چهل هزارتن که با اوبیعت کرده بودند 218مرد کسی دعوت اورا اجابت نکرد جنگ شروع شد و باشدت میان این دو گروه ادامه یافت ، زید باکمی عده و بسیاری دشمنان پیوسته برانبوه یورش می بردند و آنهاازپیش روی آنان می گریختند و درجنگ به شهادت رسید .

    به گفته شیخ ابوزهره درکتاب خود به نام (( امام زیدبن علی )) انقلاب زید درواقع قیام فقیهان و قاریان و محدثات و اهل تقوا و صلاح بود .

    قیام یحیی بن زید یحیی درهنگام کشته شدن پدرش در آغاز سالهای جوانی خود بود و بیش از بیست سال عمر نداشت ، او باپدرخود در جنگهایش باامویان در کوفه شرکت کرد و هنگامی که پدرش کشته شد اقامت در کوفه برایش دشوار گردید وتصمیم برخروج از آن گرفت و ازمردم کوفه جزده تن همراه اوباقی نماند و به سوی بلخ روان گردید و درآنجا برخریش بن عبدالرحمان شیبانی وارد شد ودرنزد او بودتاهنگامی که هشام بن عبدالمک هلاک و ولیدبن یزید عهده دار قدرت وجانشین اوشد .

    هنگامی که یوسف بن عمر براقدامات یحیی آگاه شد به کارگزارخود درخراسان نامه ای نوشت و از اوخواست که به خویش پیغام دهد تا یحیی رابازداشت کرده به قتل برساند .

    قریش بن خریش چون دریافت او تصمیم برکشتن پدرش دارد از جای جست و گفت پدرم رامکش من یحیی را نزد تو می آورم .

    توانگران شیعه اورا آزادکرده او باهفتادتن از یارانش درنیشابورباهواداران امویان به فرماندهی عمروبن زواره جنگی درگرفت ، دراین جنگ ده هزاررزمنده شرکت داشت که با آنها به نبرد پرداخت و باهمین شمار اندک آنان را شکست داد سپس راه خود راادامه داد تا به جوزجان رسید نصربن سیار سلم بن احوز را باهشت هزارتن از سپاهیان شام برای جنگ بایحیی و یارانش روانه کرد ، میان دو طر ف به مدت سه شبانه روزجنگ به شدت ادامه یافت تااینکه یاران یحیی کشته شدند و به پیشانی یحیی تیری اصابت کرد و کشته شد .

    که خبرکشته شدن زید درآن پخش نشده باشد و باکشته شدن فرزند یحیی قضایا درهمه جابرملاگردید و دامنه آن گسترش یافت و درهرشهری دعوتگرانی برای اهل بیت پیداشدند .

    در صحنه سیاسی نیزیکی ازنوادگان ابوطالب یعنی عبدالله معاویه بن جعفرطیارظاهر ورهبری شیعه را برضد امویان عهده دارگردید نواده جعفرطیاربه همراه بردارانش درسال 126 وارد کوفه شد تااز حاکم آنجا یوسف بن عمرعطایای خود رادریافت کند او مدت زمانی در کوفه اقامت کرد و دخترنواده شبئت بن ربعی تمیمی رابه همسری خود درآورد ، شیعیان کوفه از آشفتگی اوضاع خلافت پس از وفات زیدبن ولیدبن عبدالمک اغتنام فرصت کرده پیرامون عبدالله بن معاویه گرد آمدند و بااوبیعت کردند همچنان که مردم کوفه به او دست بیعت دادند وپس ازآن به اتفاق او برای با شامیانی که همراه یوسف بن عمر در حیره متمرکزبودند حرکت کردند ، اینان چند روزباشجاعت در کوچه های کوفه جنگیدند تااین که یوسف بن عمربه آنها امان داد و به عبدالله بن معاویه اجازه داد از کوفه عقب نشینی کندوی نخست دراصفهان مستقرشد سپس به شهر استخردرفارس کوچ کرد و به منطقه وسیعی سلطه یافت ، بزودی در برابر لشکریان مروان دوم آخرین حاکم اموی در جنگی که به سال 130 میان دو طرف اتفاق افتاد شکست خورد ، عبدالله به کرمان و از آنجا به هرات گریخت او امیدواربود با خوشآمدگویی ابومسلم خراسانی روبروشود ، لیکن ابومسلم دستورداد او و همراهانش را دستگیرکردند و شخصی را مأمورکرد به هنگامی که آنها درخواب بودند پارچه ای روی دهان آنها گذاشت و فشارداد تاهمگی مردند ، اورا درهرات قبری است که مردم آن را زیارت می کنند .

    قیام محمد نفس زکیه محمدبن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب ملقب به مهدی ونفس زکیه از بزرگان وامیران طالبی بود که درمدینه متولد شد و در آنجا رشد ونمویافت .

    زمانی که انحلال دولت بنی امیه درشام پایه می گرفت مردان بنی هاشم و ازجمله بعضی از بنی عباس که سفاح و منصور جزو آنان بودند بربیعت با او به طور مخفیانه اتفاق نمودند .

    نوادگان و اعقاب امام حسن (ع) مورد آزاد و شکنجه منصور ودیگرخلفای عباسی قرارمی گرفتند ، بعضی از آنان در زندانها به شهادت رسیدند ، منصور به علت این که دوبار بامحمد نفس زکیه بیعت کرده بود ازقیام او ودیگرعلویان ترس داشت ازطرفی پس از شکست نهضت زیدبن علی بن الحسین (ع) و فرزندش یحیی زمینه برای قیامهای مؤثرتر درجامعه بوجود آمده بود و از علویان تنها امام صادق(ع) و محمدنفس زکیه بودند که زمینه به دست گرفتن رهبری جامعه در آنها موجود بود و ازسوی دیگر امام صادق (ع) همچون پدر و دیگر اجدادخویش سیاست تقیه را دنبال می کرد و مایل به معامله جهت رهبری فعال همراه با تأثیرات سیاسی آن نبود دراین میان تنها نفس زکیه باقی می ماند که به خاطردعاوی مهدودیت و مسیحیایی خودهم زیدیه و هم شیعیان معتزلی ونیزجمعی از افراطیون رابه خود جذب نماید .

    دراواخر حکومت امویان زمانی که ضعف آنان لااقل برای علویان آشکارشده بودگروهی از بنی هاشم درابواء انجمنی تشکیل دادند که درمیان آنها ابراهیم بن محمد و ابوجعفرمنصوروصالح بن علی و عبدالله بن حسن و پسرانش محمد و ابراهیم و محمد بن عبدالله بن عمروبن عثمان بودند .

    صالح بن علی ازآن میان گفت: شما میدانیدکه گردنهای مردم تنها به سوی شماکشیده شده واینک خداوند شما را دراین جایگاه گردآورده پس همگی یک تن را ازمیان خود انتخاب کنید وبااو بیعت نمائید و هم بیان شویدتاخداکاررابرشما راست آرد و هوخیرالفاتحین .

    عبدالله بن حسن از آن میان برخاست و پس از حمد و ثنای الهی گفت :شما همه می دانید که این فرزند من همان مهدی موعود است پس همگی با اوبیعت کنید منصوردرتأئید گفت : چرابیهوده خودراگول می زنید به خدا سوگند شما به خوبی دانسته اید که توجه مردم به هیچکس مانند توجهی که به این جوان یعنی محمد بن عبدالله دارند نیست و هیچکس را مانند سخن او نپذیزند ، همگی گفتند آری به خدا راست گفتی ، پس از آن همگی بامحمد بیعت کردند و دست به دست او دادند ، امام صادق (ع) از دروارد جلسه شد و موضوع و جریان را برای ایشان تعریف کردند ، حضرت فرمود: این کار رانکنید زیرا هنوز آن قیام مهدی موعود نرسیده است .

    منصور با اینکه دوبار با محمد بیعت کرده بود به محض اینکه به خلافت رسید دستور تعقیب محمد و برادرش ابراهیم راصادرنمود .

    منصور از خیال آنها دمی آرام نداشت وی درسال 140 هجری دستور داد عبدالله محض ، پدر محمد و دیگرافراد خاندان او را در مدینه گرفتند و باوضع اهانت آمیزی به بغداد آوردند و دستور زندان آنها راصادرنمود ، همچنین منصور دستورشکنجه و تازیانه زدن آنها راصادرکرد تامحل اختفای محمد و ابراهیم را که پس از به خلافت رسیدن او مخفی شده بودند بگویند .

    یکی از پایگاههای دعوت محمد خراسان بود ، حاکم خراسان به منصورنوشت که این مردم به خاطرمخالفت ابراهیم و محمد بیعت خود رامی شکنند .

    منصوربرای اینکه مردم خراسان را ازبیان یا بیعت بامحمد نقس زکیه بازدارد دست به حیله ای زد .

    او محمدبن عبدالله عمربن عثمان دیباج را کشت و سربریده وی را باگروهی به خراسان فرستادتاسوگند یادکنند که سرمحمد نفس زکیه است .

    منصورعبدالله محض ، پدر محمد رابرای اینکه محل اختفای فرزندانش رانمی گفت تحت فشار قرارداد و درنهایت با عده ای از بنی حسن (ع) از جمله محمد دیباج زندانی نمود .

    ابراهیم و محمد از زمان خلافت سفاح متواری شدند و سفاح با اینکه می دانست فعالیتهایی در خفا می نمایند .

    عبدالله محض را اکرام می کرد بعد ازاینکه محمد دید پدر وپسرش ( عبدالله وعلی ) و همه اهل بیت او را کشتند باخودگفت تاکی صبرکنم .

    براین اساس برادرش ابراهیم رابطورپنهانی به بصره فرستاد وگفت برای بیرون آمدن کسی رانزدتوخواهم فرستاد .

    درسال 145هجری منصورعبدالله راکشت .

    محمد فردی را پهلوی ابراهیم فرستادتاشب یکشنبه اول رجب همراه و همزمان در مدینه و بصره خروج کنند او در شب یکشنبه اول رجب سال 145هجری همه یاران راخبرداد و دریک فرسنگی مدینه دهی به نام مذاد را محل تجمع خود ویارانش قرارداد و خود بادونفربه مدینه آمد ، مردم مدینه با اوبیعت نمودند ، مردم مدینه در قیام محمد نفس زکیه ازخودمردانگی زیاد نشان دادند ، کسانی که وقتی منصوربرای مقابله با محمد نیروی جنگی فرستاد فرمانده منصور از مردم خواست که محمد را تسلیم نمایند ، محمد مردم مدینه را امان داد .

    محمدامارت مدینه را به عثمان بن خالد و منصب قضارابه عبدالعزیزبن مطلب و ریاست پلیس و شرطه را به عثمان بن عبدالله و دیوان حقوق و عطایارابه عبدالله بن جعفرداد .

    عیسی بن مولی در رمضان سال 145 هجری در جرف درنزدیکی مدینه اردو زد و تصمیم داشت جنگ را تاعید فطربه تأخیراندازد ولی شنیدند که محــمد گفته است : مردم خراسان بامن بیعت کرده اند وحمید بن قحطبه بامن بیعت کرده است و اگربتواند ازمیان لشکریان عیسی فرارکند به من ملحق خواهد شد باین ترتیب جنگ شروع شدو محمد ناچارشدکه به میدان جنگ پانگذارد .

    عیسی در روزشنبه نیمه ماه رمضان سال 145 هجری مدینه را گرفت و پس از پیکاری که به قتل افراد بسیاری انجامید یاران محمد از گرداو پراکنده شدند با این همه محمد بسیار پایداری کرد تاکشته شد ، حمید بن قحطبه سراو را ازتن جداکردوبسیاری از طالبین دراین پیکارکشته شدند .

  • فهرست:

    عنوان صفحه
    مقدمه 1
    امام حسن بن علی (ع) 4
    قیام امام حسین (ع) 6
    حادثه حره 9
    محاصره مکه (60ه ) 10
    قیام توابین ( 65ه ) 10
    قیام مختار ( 67ه) 12
    قیام زید بن علی بن الحسین 14
    قیام یحیی بن زید ( 125 ه ) 16
    قیام محمد نفس زکیه ( 145ه ) 18
    قیام ابراهیم قتیل با خمری ( 145ه) 22
    قیام فخ 24
    قیام یحیی بن عبدالله محض ( 176ه) 30
    ادریس بن عبدالله ( 172ه ) 36
    قیام محمد بن اسماعیل ( 175ه ) 41
    انقلاب ابوالسرایا ( 199 ه ) 43
    قیام محمد بن جعفر ( 205ه ) 46
    قیام محمد بن قاسم ( 219ه ) 47
    قیام عبدالله بن معاویه و ابومسلم خراسانی ( 131ه ) 49
    منابع و مآخذ 51


    منبع:

    ابراهیم حسن حسن ، ترجمه پاینده ابوالقاسم ، تاریخ سیاسی اسلام ، انتشارات جاویدان ، چاپ هشتم،1373

    معروف الحسنی هاشم ، ترجمه عارف سیدمحمد صادق ، جنبشهای شیعی درتاریخ اسلام ، انتشارات آستان قدس ، 1371

    رضوی، اردکانی، سید ابوالفضل، ماهیت قیام شهید فخ، مرکزمطالعات و تحقیقات اسلامی ، چاپ اول تیرماه ،1370

    محمدتقی مدرسی، ترجمه حمید رضا آژیر، امامان شیعه و جنبشهای مکتبی، ناشرپژوهشهای اسلامی، 1367 اسفند

    دایره المعارف تشیع ، تشیع ( سیری درفرهنگ و تاریخ تشیع ) ناشرنشرسعید محبی، چاپ اول 1373پائیز

    جلیلی مهدی، قیامهای علویان حسنی، پایان نامه، 1375

    الحائری، محمد مهدی، شجره طوبی، الناشر مکتبه المصطفوی، چاپخانه قم

    مقاتل الطالبین

    تاریخ طبری، جلد1

    محدث قمی، منتهی الامال، جلد1

    فیاض، تاریخ اسلام    

کلمات کلیدی : تاریخ، قیام، شورش های شیعیان، عباسیان، الرضا من آل محمد، نفس زکیه، ابن طباطبا، شهید فخ، حسن بن زید "عباسیان" با ادعای انتساب به خاندان پیامبر و شعار جلب رضایت و احقاق حقوق از دست رفته آنان قدرت را به دست گرفتند. گروهی از شیعیان پس از دوران سختی که در زمان امویان پشت سرگذاشته بودند به عباسیان که با شعار "الرضا من آل محمد" بر سرکار آمده بودند، امید بستند. بعدها ...

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

در طول تاریخ ایران و به ویژه در دوران اسلامی، رنگ نقش مهمی را در مقاطع مختلف داشته و حتی نمادی از یک واقعه تاریخی ویا یک دوره تاریخی بوده است. در ادیان الهی و کتب آسمانی، گاه رنگ ها به هر دو مفهوم معنوی و حقیقی خود دیده می شود. درانجیل، کتاب مقدس مسیحیان، رنگهای سبز، طلایی، قرمزو آبی به صورت صفت و در معانی حقیقی آن دو رنگ سفید و سیاه، به عنوان صفت و نیز با مفهوم معنوی آن به کار ...

امويان ....نود سال خلافت امويان از دودمان‌هاي تاريخي اسلامي بودند. اينان براي نخستين بار خلافت را تبديل به سلطنت موروثي کردند. اين دودمان از قبيله قريش و از طايفه بني‌اميه بودند. نخستين خليفه اموي معاويه فرزند ابوسفيان و هند مشهور به جگرخوار به دليل

کلمات کلیدی : تاریخ، قیام، شورشهای شیعیان، عباسیان، الرضا من آل محمد، نفس زکیه، ابن طباطبا، شهید فخ، حسن بن زید "عباسیان" با ادعای انتساب به خاندان پیامبر و شعار جلب رضایت و احقاق حقوق از دست رفته آنان قدرت را به دست گرفتند. گروهی از شیعیان پس از دوران سختی که در زمان امویان پشت سرگذاشته بودند به عباسیان که با شعار "الرضا من آل محمد" بر سرکار آمده بودند، امید بستند. بعدها ...

مقاله حاضر بخش نخست مقاله ای بلند است که درباره «جامعه شیعه در مدینه» نگارش یافته و فصول اصلی آن عبارتند از: امیرنشین شیعی بنوالحسین، اشراف حسینی در مدینه جدید، حرب و شاخه های شیعی آن، نخاوله و ریشه ها و ویژگی های اجتماعی آنها. دو قسمت دیگر این مقاله در شماره های بعد به چاپ خواهد رسید و در انتها کتابنامه نیز خواهد آمد. إن شاء الله. پژوهش و تحقیقات من در باره شیعیان مدینه، از دهه ...

شیعه به معنای کلی وژاه شناسی شیعه در لغت به معنی انصار و اتباع است « الشیعه : الاتباع والاعوان والانصار مأخوذ من الشیاع(1)» و از ماده شیع به معنای مشایعت و پیروی و شجاعت ا ست. (2)دراصطلاح نوبختی می گوید؛ «گروهی شیعه نامیده شدند و ایشان هوا خواه علی بن ابیطالب (علیه السلام )بودند که پیروی از وی را شیوه خود ساخته و همه تیره های شیعه از این دسته برخاستند(3)» ازهری می‌گوید:«شیعه ...

وضعیت ایران پس از روی کار آمدن خاندان عباسی نقش ایرانیان در وزارت برآمدن خاندان های حکومت گر ایرانی بررسی نهاد خلافت و تغییراتی که در عصر عباسیان پیدا کرد به عنوان یک مرکز مشروعیت دهنده با تکیه بر اندیشه ایرانشهری. شعارهایی که عباسیان را به قدرت رسانید توانست یک چند گروههای مخالف آنان را نظیر علویان، خوارج و قبایل عرب مخالف خلافت بنی امیه که باهم مرتب درگیری داشتند را به خود جلب ...

غريب کربلا همه ي عالم ديوانه ي اوست نگرش اهل سنت اغلب تاريخ نگاران اهل سنت از جمله محمد بن جرير طبري، بلاذري، ابن سعد، ابن قتيبه دينوري، احمد بن داوود دينوري و ابن اثير واقعه کربلا را به تفصيل و بر اساس روايت ابومخنف بيان کرده اند، ک

ایران در عصر عباسیان وضعیت ایران پس از روی کار آمدن خاندان عباسی نقش ایرانیان در وزارت برآمدن خاندانهای حکومتگر ایرانی بررسی نهاد خلافت و تغییراتی که در عصر عباسیان پیدا کرد به عنوان یک مرکز مشروعیت دهنده با تکیه بر اندیشه ایرانشهری. شعارهایی که عباسیان را به قدرت رسانید توانست یک چند گروههای مخالف آنان را نظیر علویان، خوارج و قبایل عرب مخالف خلافت بنی امیه که باهم مرتب درگیری ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول