بلوغ اجتماعی
مقدمه
انسان موجودی است اجتماعی. هر یک از ما در دنیای از انسانهای بسیار که کم و بیش به هم پیوسته اند زندگی می کنیم همه ما ناگزیریم در مکانهای مختلف با دیگران رابطه داشته باشیم بلوغ با رسیدن به سن قانونی (18 سال) رشد کامل قد و وزن و قدرت حاصل نمی شود بلکه بلوغ واقعی وقتی حاصل می شود که انسان بتواند زندگی عاطفی اش را کنترل نموده و به رفاه و آسایش دیگران نیز علاقمند باشد. بنابراین فرد می تواند در هر مقطع سنی چه کودکستان، راهنمایی، و دانشگاه برای سن خود بالغ شناخته می شود. بلوغ کمال مطلوبی است که همگی ما به سوی آن در تلاش هستیم ولی هرگز به طور کامل به آن نمی رسیم. قسمت اعظمی از یادگیریها و زندگی ما به مردم وابسته است. بسیاری از نوجوانان و جوانا از تنهایی و نداشتن دوست و رفیق صمیمی رنج می برند. بعضی کمرو و خجالتی بوده و از صحبت کردن و تماس با دیگران احساس ناراحتی می کنند. عده ای به سبب کمبودهای واقعی یا تخیلی خود را حقیر می شمارند و به هر حال در اجتماع همیشه افرادی اعم از پیر و جوان هستند که از رشد عاطفی – اجتماعی کم نصیب اند و بعضی مواقع عملاً دیگران را می آزارند. این اذیتها گاهی اوقات به صورت بی اعتنایی، به دیگران، تمسخر آنان و یا شوخیهای مخرب ایجاد می شود یک شخصیت سالم که از رشد اجتماعی بهره مند شده باعث اذیت دیگران نمی شود بلکه راههای مقابله با اذیت دیگران را می شناسند و با آنها مقابله می کند.
رشد و شخصیت کودک
اعمال قدرت یا توسله به زور، روشهای استنفتاجی مانند توضیح، دور کردن کودک از محبت تاثیرات این روشهای منظبط کردن زمانی بیشتر تاثیر را دارد که کودک و والدین رابطه گرمی داشته باشند. دوم اینکه غالب والدین ترکبی از روشهای مختلف به کار می برند. سوم اینکه نوع روشی که به کار می برند تا اندازه ای بستگی دارد به پاسخ کودک به تلاشهای اولیه ای که در مورد تربیت او شده است و به طور کلی ابتدا والدین به سرزنشهای ملایم و توضیحات اندک می پردازند.
الگوهای رفتار والدین
در رابطه با کودکان توانا می توان به بعضی از خصوصیات آنها اشاره کرد، دارای استقلال اند، متکی به خود، رشد یافته، فعال، میل به کار و تلاش، دوستی و ... از رفتارهای والدین با کودکان خود می توان به چهار جنبه ی آن اشاره کرد: کنترل یعنی تلاشهایی در جهت تاثیر در فعالیت هدف دار کودک، تغییر در ابراز وابستگی، پرخاشگری و رفتار بازیگرانه آنها، تشویق و درونی کردن معیارهای والدین، توقعاتی که از کودک برای عاقلانه رفتار کردن، فشار به کودک از لحاظ ذهنی، اجتماعی، عاطفی در سطح خوبی عمل کنند. روشن بودن ارتباط بین والدین و کودک و مراقبت از سوی والدین پس والدین مهمترین عامل، اجتماعی کردن کودکان هستند البته جامعه را نباید نادیده گرفت کودک از طریق فرآیند همانند سازی و تقلید به همان اندازه می آموزد که از آموزش مستقیم همانند سازی فرآیند طریق است که کودک از آن طریق الگوها، ارزشها و رفتارها را دورنی می کند همچنین خواهران و برادران عوامل مهمی هستند که در کودک تاثیر می گذارند خواهران و براردران بزرگتر کسانی هستند که بیشتر به آنها مسلط اند و برای آنها سرمشق به شمار می آیند.
جنبه های مختلف رفتارهای والدین
والدین برای سوق دادن کودک خود به سوی این اهداف راهبردهای بسیاری را می آزمایند برای مثال کودک را تنبیه یا تقویت می نماید یا خودشان را سرمشق کودکان قرار می دهند در اجتماعی کردن که افراد یا فرزندان رو جنبه مهم فرزند پذیری اهمیت دارد:
پذیرش در برابر طرد کردن، سختگیری در برابر آسانگیری
کنترل والدین سختیگر قواعد بسیاری را به کودکان تحمیل می کنند مایلند از نزدیک کودکان خود را نظاره کنند و معیارهای قاطعی برای رفتار دارند که از فرزندان انتظار عملی کردن آن معیارها را دارند ولی آنها را تنبیه نمی کنند. در وضعیت افراطی دیگر والدین سهل گیر هستند. اینگونه والدین به طور کلی قواعدد کمی دارند و از فرزندان خود توقعی ندارند تاثیر در کودکان هر چند که بسیاری از مطالعات اولیه شامل تلاشهایی برای آموختن درباره تاثیرات پذیرش یا کنترل کودکان است بین این جنبه های کلی تربیت و رفتار کودکان ارتباط کمی وجود دارد با توجه به روشهای مختلفی که والدین در سختگیری به کار می برند تاثیراتی که این سختیگریها و کنترل کردنها در کودکان می گذارد متفاوت است که همه آنها را می توان به سه قسمت کرد
اجتماعی شدن فرزندان از طریق والدین
معمولاً وقتی که کودکان باهوش، مؤدب، با صداقت یا از لحاظ اجتماعی سازگارند، به حساب والدین گذاشته می شوند و وقتی بذهکار، عصبی، و از لحاظ درسی ضعیف باشند باز هم والدین مسئول شناخته می شوند هر چند که در بسیاری از جوامع خانواده در زندگی کودکان اهمیت بسیاری دارد. کنش متقابل کودکان با والدین و خواهران و برادران در زمینه گسترده تری واقع می شود روشهایی که والدین اجتماعی کردن به کار می روند به شدت تحت تاثیر محله، مدرسه حوزه فرهنگ و فرهنگ گسترده تری است که خانواده در آن زندگی می کند این تاثیرات از خصوصیات کودک و روشهایی اوست.
انگیزه استقلال طلبی (عوامل موثر در استقلال نوجوانان)
مهمترین انگیزه در دوره نوجوانی کوشش برای بدست آوردن استقلال است انسان در طول زندگی خود در سه مرحله به استقلال می رسد و آن را تجربه می کند یکی در هنگام تولد است که با به دنیا آمدن و جدا شدن از مادر در دوره نوزادی در حالی که با مادرش وابسته بوده پایان می دهد دوم هنگام از شیر گرفتن کودک از مادر پس از دو سالگی که در این حال باز هم کودک نوعی استقلال را تجربه می کند. در مرحله سوم در هنگام بلوغ و نوجوانی است که با رسیدن به استقلال از دوره کودکی جدا می شود که در این صورت انسان به ویژه از نظر روانی و ذهنی از دیگران مستقل می شود و در این هنگام نوجوان پا به عرصه صحنه اجتماعی می نهد یکی از دلایل بحران گونه بودن دوره ی نوجوانی همین است که نوجوان از یک طرف دوست دارد از والدین خود مستقل باشداما از نظر دیگر از طریق شرایط اقتصادی به آنها وابسته است و همین باعث بوجود آمدن تعارض می شود در خانوده های روستایی شاید مشکل یافتن شغل کمتر باشد زیرا کشاورزی و کارهای دستی برای نوجوانان وجود دارد بنابراین راحتر و زودتر به استقلال اقتصادی می رسند نکته ای باید متذکر شد این است که منظور از مستقل شدن به هیچ وجه جدا شدن از والدین و یا دیگران و پشت پا زدن، به نگرشها و باورهای آنها نیست به هر حال او موجودی اجتماعی است ولی بی نیاز از دیگران نخواهد بود.
حالات و ویژگیهای همراه با استقلال
در مرحله نوجوانی با توجه به تلاش برای رهایی از وابستگی و رسیدن به استقلال ویژگیهای زیر در آنها دین می شود: الف: نوجوان انتظار دارد که او را به دید کودک نگاه کند و به شخصیت او بها دهند. ب: پند ناپذیر بودن نوجوان یکی از مسائلی که به دنبال ظهور انگیز کسب استقلال در نوجوان به وجود می آید او می خواهد که والدینش او را در سطح بزرگترها بشناسند. ج: بالاخره احساس قدرت و عزت نفس. خودباوری، احساس، هویت، ثبات، مسئولیت و تعهد از دیگران از دیگر ویژگیهای همراه با مستقل شدن است.
عوامل موثر در مستقل شدن
استقلال طلبی از والدین کار چندان دشواری نیست انگیزه ها و مشوقهای وابستگی و استقلال طلبی هر دو قوی هستند و باعث می شوند که نوجوانان دچار تضاد شود البته اینکه نوجوان تا چه حدی در مواجه با مستقل شدن دچار مشکل می شوند به طور کلی به عواملی بستگی دارد که آنها را نام بریم: روابط بین والدین و فرزندان و شیوه ی فرزند پذیری آنها، گروههای همسال ، مدرسه، شغل توصیه های ما عبارتند از:
احترام گذاشتن به آزادی نوجوانان، تغییر رابطه از حالت عمودی به افقی و مشورت کردن با آنها پرورش احساس اعتماد به نفس، والدین غیر مستقل نمی توانند مسئولیت پذیری و استقلال را به فرزندان بیاموزند، گفتن جملات مثبت، تجربه اندوزی نوجوان را در مورد فعالیتها بپذیرند.
مسئولیت دادن به کودکان بالاخره اگر می خواهیم فرزندانی مستقل و مسئول داشته باشیم باید تلاش کنیم تا قدر تجسم عینی این ویژگیها برای آنها داشته باشیم در غیر این صورت به نظر می رسد کار مشکل خواهد بود انسان بیشتر تحت تاثیر آنچه را که می بیند (عمل) قرار می گیرد تا آنچه که می شنود (گفتار)