پراکندگی مجموعه های افیولیتی و افیولیت ملانژها در ایران
مقدمه
مجوعه های افیولیتی که به نام Alpin ultramafic complexes هم خوانده شده است. به نظر عده زیادی از زمین شناسان ، معرف پوسته اقیانوسی است که درنتیجه پدیده ای که به نام فرارانش خوانده می شود در پوسته قاره ای قرار گرفته است. افیولیت ها از مجموعه ای از بازالت ها ، گابرو ها ، سنگ های اولترا مافیک و رسوبات عمیق دریایی تشکیل شده است. افیولیت ها معمولا ضخیم بوده و ضخامت آنها تا 8 کیلومتر هم می رسد. افیولیت به مجموعه ای از سنگ های مافیک واولترامافیک گفته می شودکه ممکن است منظم یا لایه لایه باشند ویا در اثر تنش های زمین ساختی بایکدیگر مخلوط شده باشند.به افیولیت؛ کمپلکس افیولیتیٍٍٍ ، سری افیولیتی، آمیزه افیولیتی وسر انجام آمیزه رنگین گفته شده که از میان آن ها واژه آمیزه رنگین(کالرد ملانژ) کاربرد بیشتری دارد واغلب به عنوان یک واحد سنگ چینه ای به کار می رود که در ایران بیشتر به صورت نوار های باریک هستند و در امتدادطولی اصلی رخنمون دارند.شواهد زمین شناسی ودیگربررسی های انجام شده نشانگر آن است که ترکیب شیمیایی آن ها همانند پوسته اقیانوسی است.لذا پذیرفته شده که مجموعه های افیولیتی ایران، باقی مانده اشتقاق های درون قاره ای هستند که در اثرکافتی شدن(Rifting)شکل گرفته اند. داشتن کرومیت، سولفید مس توده ای، کانی های گروه پلاتین، عناصر خاکی کمیاب و.....از ویژگی هایی است که به افیولیت ها ارزش اقتصادی می دهند.
ریشه لغوی
نام افیولیت توسط «برونیار» (1827) برای توصیف سرپانتینیت ها یا سنگهایی که از گروه سرپانتین تشکیل شده بودند ، ابداع شد. وی این نام را از لغت یونانی قدیمی افی به معنی مار و لیت هم که به معنی سنگ است ، گرفت.
تاریخچه
پس از نامگذاری افیولیت ها توسط برونیار، «استینمن» (1906) مفهوم مجموعه یا سری سنگی افیولیت را به کار برد. این مجموعه سنگی اصولا حاوی سنگ های اولترامافیک (مثل سرپانتینت و پریدوتیت) ، گابرو ، اسپیلیت و سنگهای وابسته است. او همچنین مشاهده کرد که این سنگها اصولا در چرتها و رسوبات پلاژیک مستقر شده اند یا با آنها وابستگی دارند. در سال 1926 ، «بنسون» گابروها و سنگهای اولترامافیک موجود در سنگهای سبز و سنگهای افیولیتی را توصیف نمود. توصیف او شامل سنگهایی می شد که در نواحی رورانده و کوهزایی آلپی (مثل سنگهای آذرین نوع آلپی) گسترش داشت. «تایر»(1967) بیان نمود که واحدهای اولترامافیک و گابرویی مجموعه های افیولیتی با قسمتی از سری سنگ آذرین آلپی شباهت دارند.
سیر تحولی و رشد
در سال 1957 «درور» ابراز داشت که بعضی از توده های پریدوتیت نوع آلپی ، قطعات گوشته فوقانی می باشند که به طریقه تکتونیکی کنده شده اند. «دیتز» (1963) اشاره نمود که سرپانتینیت های آلپی قطعاتی از کف اقیانوس بوده اند که در یک رخداد کوهزایی به صورت تکتونیکی از جا کنده شده اند. در همان سال ،«گاس»مقاله ای در مورد این موضوع نوشت که : آیا ماسیف ترودوس در قبرس قطعه ای از لیتوسفر اقیانوسی به سن مزوزوئیک بوده است یا نه؟ در سال 1967 گاس ، زمین شناسی و ژئوفیزیک سنگهای اولترامافیک ماسیف ترودوس واقع در قبرس را توصیف کرد. در سپتامبر 1972 سازمان زمین شناسی آمریکا در مورد افیولیت کنفرانس بزرگی برگزار نمود. در همین کنفرانس قرار شد که نام افیولیت به یک مجموعه مشخص از سنگهای مافیک تا اولترامافیک اطلاق گردد.
سکانس افیولیت ها
سکانس افیولیت ها یا پوسته اقیانوسی معمولا از 5 قسمت تشکیل شده است که از سمت بالا به پایین شامل قسمتهای زیر است:
رسوبات پلاژیک و عمیق دریایی:
این رسوبات شامل رادیولادیت ، چرت ، آهکهای پلاژیک مناطق عمیق دریا و رسوبات آبیسال می باشد.
پیلولاوا:
در اثر انجماد سریع ماگمای بازالتی در مجاورت آب ، بازالت حاصل و بی پوست به خود می گیرد که دارای ترکهای زیادی در سطح است. رنگ این قسمت سبز تیره تا سبز زیتونی است و اغلب حفره دار است که حفرات توسط مواد ثانوی مانند کلسیت ، کلسدونی ، زئولیت ، کلریت ، پرهنیت و ... پر شده اند.
بازالت متراکم :
بازالت متراکم در زیر پیلولاوا قرار دارد و به دایکهای صفحه ای ختم می شود.
دایکهای صفحه ای:
دایکهای صفحه ای به موازات محور گسترش اقیانوسها قرار دارند. و این دایکها مسلسل وار در کنار هم چیده شده اند و معمولا یک طرف این ها حاشیه انجماد سریع دارد.
گابروهای لایه ای: ترکیب گابرو عینا مثل بازالت است. در داخل این گابروها حجم هایی از پلاژیو گرانیت دیده می شود ، که محصول تفریق ماگما است.
پریدوتیت قاعده (تکتونیت): پریدوتیت قاعده ای ممکن است هارزبوژیتی و یا لرزولیتی باشد.
طرز تشکیل افیولیت ها
وجود افیولیت ها و پراکندگی آنها دراغلب قاره های دنیا نشان می دهد که در جایگیری بخش اعظم آنها پدیده تصادم قاره – قاره دخیل بوده و اقیانوس مابین دو قاره در اثر فرآیند فرورانش از بین رفته و در حین تصادم بخشهایی از پوسته اقیانوسی بر روی حاشیه غیر فعال رانده شده اند. عدم وجود دگرگونی حرارتی قابل توجه در مرز تماس آنها با رسوبات بیانگر فرورانش آنها در حالت سرد می باشد. در اثر تغییرات مکرر تکتونیکی و یا از ذونهای فرورانش پر شیب ، افیولیت ها به ملانژهای تکتونیکی تبدیل می شوند و به دلیل سرپانتینی شدن بخش اولترامافیک قاعده ای ، واجد خاصیت پلاستیکی شده و به راحتی تغییر شکل می یابند. سرپانتینی شدن به تحرک افیولیت ملانژ کمک کرده و ورود قطعات سنگهای درونگیر و بیگانه به داخل سکانس افیولیتی را تسهیل می کند.
انواع افیولیت ها
ون تکس سنگهای اولترامافیک و پریدوتیت ها را به دو دسته استراتیفرم (غیر کوهزایی) و آلپی (کوهزایی) تقسیم می کند و انواع آلپی خود به دو دسته زیر تقسیم می شوند:
پریدوتیت های واقعی یا افیولیت های تیپ هاروزبورژیتی (HOT) :
بخش اولترامافیک قاعده ای شامل تناوبی از هارزبورژیت و دونیت بود، و توسط دایکهای پیروکسنیتی قطع می شود. زون تحولی شامل هارزبورژیت با رگه های دونیت که به سمت بالا به گابروهای لایه ای همراه با لنزهای کرومیت و دونیت تبدیل می شود. سپس گابرو و ورلیت بصورت نوارهای تیره و روشن قرار دارند و به سمت بالا واجد گابروهای لایه ای ، دایکهای دیابازی حاوی پلاژیو گرانیت و سپس بازالت های تولئیتی از نوع N-MORB است. وجود هارزبورژیت در بخش قاعده و بازالت تولیتی با سرشت
N-MORB (Normal-Middle oceam Ridge Basalt) توسعه زیاد دایکهای دیابازی نشان از حجم زیاد ماگمای تزریق شده در شکاف محوری و نرخ بالای ذوب بخشی درگوشه فوقانی است و این ویژگیها در شکافهای با نرخ گسترش تند ؛ (Fast spreading Ridge) FSR دیده می شود.
پریدوتیت های منطقه ریشه (Root Zone) و یا افیولیت های تیپ سرزولیتی LOT:
انواع سرزولیتی افیولیت ها یا LOT ؛ ترکیب سرزولیتی در بخش اولترامافیک قاعده ای مشخص می شوند. در این دسته از افیولیت ها حجم پلاژیو گرانیت زیاد بوده و حجم دایکهای صفحه ای کم و بازالت تولئیتی دارای سرشت غنی شده P-MORB یا E-MORB می باشد. ویژگیهای اخیر نشانگر حجم اندک ماگما در شکافهای محوری ، نرخ کم ذوب بخشی در گوشته فوقانی و در نهایت نشانگر شکافهای غیر فعال بانرخ گسترش اندک (Slow spreading ridge) SSR می باشد.
از نظر نحوه و سبک جایگیری افیولیت ها را به سه دسته زیر تقسیم می کنند:
افیولیت های حواشی فعال:
در این نوع ، لکه های افیولیتی بصورت گسیخته در داخل و حواشی فعال قاره ها یافت می شوند و اغلب فرم ملانژ دارند.