آسیب شناسی هویت دانشجویی
یک هویت دانشجویی
هویت عبارت است از مجموعه ویژگیهایی که تعلق فرد را به یک مکان محکم می کند و نظام ارزشهای او را مشروعیت می بخشد، زیرا سلامت شخصیت در گرو سازگاری آدمی با محیط اجتماعی پیرامونش و تفسیری متوازن و سازگار از خود، جامعه و ارزشهاست و هنگامی که در این فرایند خللی پدیدار شود، پیامدهای ویرانگری را می آفریند که می توان آن را "بحران هویت" نامید.
هنگامی که یک جوان دچار بحران هویت می شود، احساس پوچی، از خود بیگانگی، تنهایی و غربت می کند و حتی گاهی به دنبال هویت منفی می گردد؛ هویتی درست برخلاف آنچه والدین و جامعه برای او در نظر گرفته اند. اما این مقوله در بین قشر جوان دانشجو چه نمودی دارد؟
دکتر سید حسین سید موسوی، استاد دانشگاه و مدیر فرهنگی دانشگاه فردوسی مشهد، با اشاره به اینکه هویت جوانان دانشجو، یک هویت دانشجویی است؛ یعنی ممکن است با آنچه عامه مردم می پسندند متفاوت باشد، می گوید: می توان گفت که دانشجو یک هویت جدید دارد، ولی ما پس از مقایسه هویت او با عامه مردم تصور می کنیم که وی دچار بی هویتی شده است، در حالی که من شخصاً معتقدم، هیچ دانشجویی بدون هویت نیست. البته، ممکن است با ورود به فضای جدید دانشگاه بسیاری از معیارهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی او تغییر کرده و اطلاعات جدیدی درباره نظراتی مخالف با آنچه تاکنون به آنها اعتقاد داشته کسب کند و حتی ممکن است گاهی این عوامل او را در ارزشهایش متزلزل کند. وی می افزاید: بعضی از دانشجویان برای اینکه در جامعه به عنوان یک دانشجو هویتی مستقل کسب کنند، در ظاهر و رفتار خود تغییراتی ایجاد می کنند.
به عنوان مثال، به زعم خود کارهایی روشنفکر مآبانه انجام می دهند.
وی اضافه می کند: این اعمال که بخشی از آنها نیز ممکن است صحیح باشد، شاید از زاویه دید افراد جامعه نشانه بی هویتی باشد، اما بیشتر این مسایل موقتی است و نمی توان آنها را نشانه بی هویتی این قبیل از دانشجویان دانست.
مدیر فرهنگی دانشگاه فردوسی مشهد در پاسخ به این سؤال که دلیل ناامیدی و کم شدن انگیزه که در بسیاری از دانشجویان وجود دارد، چیست؟ اظهار می دارد: من این مسأله را انکار نمی کنم، ولی این ناامیدی به محیط دانشگاه ارتباطی ندارد بلکه به فرهنگ غلطی بر می گردد که متأسفانه در جامعه ما جا افتاده است. منظورم توقع بی جای افراد از دانشگاه است که این محل را با مرکز کارآفرینی اشتباه گرفته اند و توقع دارند دانشجو بلافاصله پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه صاحب شغل شود، در حالی که دانشگاه فقط نیروهای متخصص را تربیت می کند و کارآفرینی به خود فرد و جامعه بستگی دارد.
وی می افزاید: از آنجا که بسیاری از جوانان نمی توانند پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه شغل مناسبی بیابند، نسبت به تحصیل بی انگیزه می شوند.
دکتر سید موسوی با بیان اینکه نمی توان جوانان را مجبور به انجام کاری کرد، می گوید: ما تصمیم گرفته ایم به زودی در محیط دانشگاه طرحی را پیاده کنیم به این نحو که رابطه صمیمانه ای بین استادان و دانشجویان ایجاد نماییم و امیدواریم که ببیشتر مشکلات فرهنگی دانشجویان با راهنمایی های دلسوزانه استادان مجرب دانشگاه برطرف شود.
دکتر سید مهدی قمصری، معاون فرهنگی دانشگاه تهران نیز با بیان اینکه دانشگاه محل تربیت بخش مهمی از نیروی انسانی متخصص جامعه است و از این رو توجه به وضعیت فرهنگی دانشگاه اهمیت بالایی دارد، اظهار می دارد: من با این نظر که دانشجویان ما دچار بحران هویت شده اند موافق نیستم، زیرا اکثر دانشجویان دانشگاههای ما به اعتقادات و ارزشهای ملی و مذهبی خود پایبندند و این مسأله را در عرصه های مختلف ثابت کرده اند. البته نباید انکار کرد که تعداد اندکی از دانشجویان ما در اجزای هویتی خود دچار گسست و شکاف شده اند که این مسأله نیز به مسایل تربیتی و پایه اعتقادی آنها در مراحل قبلی تکامل اجتماعی (یعنی خانواده و مدرسه) بر می گردد. وی اضافه می کند: اگر دانشجویان در محیطی که غنای فرهنگی کافی نداشته، رشد کرده باشند؛ بویژه افرادی که برای ادامه تحصیل از شهرهای کوچک به دانشگاههایی در شهرهای بزرگ نقل مکان می کنند، ممکن است با قرار گرفتن در محیط باز دانشگاه، در سلایق خود بویژه از نظر ظاهری تغییراتی ایجاد کنند که این مسأله به پیشینه اعتقادی آنها بر می گردد. دکتر قمصری ادامه می دهد: اگر می خواهیم دانشجویان ما دچار بحران هویت نشوند، باید از خانواده و مدرسه شروع کنیم. البته سالم سازی محیط دانشگاه نیز تا حد زیادی می تواند به کاهش آسیبهای فرهنگی کمک کند. وی ایجاد همسویی و همگرایی بین نهادهای فرهنگی دانشگاه را در این امر مهم مؤثر دانسته و می افزاید: خوشبختانه ما نشستهایی را در سطح مدیریت دانشگاه تهران در این زمینه آغاز کرده ایم و تصمیم داریم با برنامه ریزیهای اصولی و به روز، آسیبهای فرهنگی دانشجویان را به حداقل برسانیم.
بحران هویت یا ناکامی اجتماعی؟
از دیدگاه جامعه شناسی، بحران هویت در برگیرنده متغیرها و عوامل خاصی است.
دکتر امیلیا نرسیسیان، جامعه شناس و عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، در این زمینه می گوید: از نظر جامعه شناسی هویت یک فرد ترکیبی از هویتهای مختلف است. مثلاً هویت یک فرد به عنوان فردی ایرانی ممکن است تحت تأثیر هویتهای بومی، قومی و فرهنگی قرار بگیرد. بنابراین، اعتقاد به اینکه هویت پدیده منسجمی است که همه باید مطابق آن رفتار کنند، اشتباه است. وی اضافه می کند: هویت دانشجویی هم همین طور است. به عنوان مثال، با توجه به اینکه یک دانشجو متعلق به کدام شهر یا روستا باشد و یا از چه دین و مذهبی پیروی کند و در چه خانواده و محیطی تربیت شده باشد، نوع رفتار و گرایشهایش تغییر می کند. بنابراین، هر کس برای خودش هویتی دارد و هیچ فردی بدون هویت نیست.
این استاد دانشگاه می افزاید: به اعتقاد من، برخی از آسیبهای اجتماعی که ما از آنها به بی هویتی تعبیر می کنیم، نمی تواند ریشه در هویت افراد داشته باشد؛ بلکه ممکن است ریشه در ناکامی های اجتماعی داشته باشد. وی در توضیح این مطلب می افزاید: مشکلی که دانشجویان ما با آن دست به گریبانند، به هویت ربطی ندارد؛ بلکه بیشتر به بحران الگوها و نبود بسترهای مناسب فرهنگی بر می گردد. به عبارت دیگر، مهمترین دلیل بحران موجود در قشر دانشجو، عدم زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی برای آینده جوانان و معرفی نکردن الگوهای مناسب رفتاری به آنان است.
به اعتقاد دکتر نرسیسیان، نسل جوان دانشجو باید جدی تر گرفته شوند زیرا اگر در این زمینه برنامه ریزی منسجم و اصولی صورت نگیرد، نسل دانشجوی ما نخواهد توانست به فعالیتهای مفید فرهنگی و اجتماعی بپردازد و از این جهت در آینده با مشکل مواجه خواهیم شد.
دکتر اسلامی، جامعه شناس و استاد دانشگاه، نیز با بحث بی هویتی جوانان دانشجو مخالف است.
وی با بیان اینکه دانشگاه از اجتماع جدا نیست، می گوید: به نظر من مسایلی را که ما از آنها تعبیر به بی هویتی می کنیم، نمی توان بی هویتی محسوب نمود بلکه باید آن را نوعی خرده فرهنگ دانست. وی می افزاید: البته بی توجهی به ارزشها را می توان نوعی آسیب تلقی کرد، بدین معنا که گروهی از دانشجویان نتوانسته اند در زمینه ارزشها به عناصر هویتی خود انسجام داده و آن را به عنوان معیاری برای احراز هویت در لایه های درونی شخصیت خود جا بیندازند.
این جامعه شناس ادامه می دهد: معمولاً یک دانشجو پس از ورود به دانشگاه با هنجارهای تازه ای روبرو می شود که می توان آن را نوعی از اجتماعی شدن ثانویه محسوب نمود که این اجتماعی شدن توسط دانشگاه و نهادهای دانشجویی شکل می گیرد و به نظر من، ضوابط و اصول حاکم بر این فرایند، چندان مناسب نیست. به خاطر همین، برخی از دانشجویان دچار تضاد فرهنگی می شوند. از سوی دیگر، برنامه مناسبی در سطح دانشگاهها انجام نگرفته و بی برنامگی ها و جزیره ای عمل کردن مدیران دانشگاهها یکی دیگر از عوامل آسیب زاست. البته شاید این مسأله به عدم شناخت مسؤولان دانشگاه از آسیبهای نسل جوان برگردد.
دکتر اسلامی معتقد است، اگر عناصر فرهنگی ایرانی و هویت اصیل دانشجویی را در فرایند اجتماعی شدن جوانان به خوبی برایشان ترسیم کنیم و به آنها نشان دهیم که دانشجوی ایده آل کیست و چه ویژگیهایی دارد، می توانیم به هویت آنها سر و سامان منطقی و معقول بدهیم. لازم به ذکر است، اخیراً مقام معظم رهبری بحثی را تحت عنوان "مهندسی فرهنگی" مطرح کردند که یکی از ابعاد این طرح، برنامه ریزی و طراحی معقول و مناسب برای آسیب زدایی از سطح دانشگاه ها را در بر می گیرد.