نظر مى رسد درباره اهمیت «هویت دینى» انجمن هاى اسلامى اتفاق نظر وجود ندارد. عده اى تاکید بر «هویت دینى» انجمن هاى اسلامى را مسئله اساسى جامعه و جنبش دانشجویى نمى دانند و عده اى درست برعکس فکر مى کنند. این نوشته کوشش مى کند در فراز اول دلایل نانوشته غفلت کنندگان از هویت دینى انجمن ها را بازسازى کند. در فراز دوم با نقد دلایل غافلان، از هویت یابى دینى انجمن ها دفاع مى کند. در دو فراز مذکور و با رودررو قرار دادن دلایل موافق و مخالف خواهید دید که اولاً لزوماً هویت یابى دینى با دموکرات بودن اعضاى انجمن ها ناسازگار نیست، ثانیاً روشن مى شود چرا یکى از عناصر ریشه دارى و تاثیرگذارى انجمن هاى اسلامى در عرصه عمومى و سیاسى ایران عنصر هویت یابى دینى آنها بوده است و ثالثاً یکى از دلایل افول تاثیرگذارى انجمن هاى اسلامى در عرصه عمومى کشور همین غفلت از هویت یابى دینى از ۱۳۸۰ به بعد آنان است.۱
• دلایل غفلت از هویت دینى
۱- در شرایط فعلى جامعه ایران در مرحله پیشادموکراسى قرار دارد. در جامعه سیاسى آن تبعیض سیاسى وجود دارد. رشد احزاب سیاسى، NGOها و نشریات مستقل براى همه ایرانیان فراهم نیست . از این رو غفلت کنندگان از «هویت دینى» انجمن هاى اسلامى مى گویند در جامعه اى با ویژگى هاى مذکور، پایگاه انجمن هاى اسلامى یک آب باریکه و پناهگاهى کوچک براى دانشجویان فعال است و به همین دلیل نباید بر هویت یابى انجمنى ها زیاد تکیه شود. به عبارت دیگر گویا هویت یابى دینى مانع تکثرگرایى انجمن ها است.
۲- گفته مى شود بخش هاى قدرتمند جامعه مانند نهادهاى دولت، نهادهاى گوناگون مذهبى و دستگاه هاى عریض و طویل رسانه هاى رادیویى، تلویزیونى و انتشاراتى براى ارتقاى هویت دینى ایرانیان به اندازه کافى فعالیت مى کنند. در چنین شرایطى دانشجویان و انجمن هاى اسلامى متولى تقویت بنیان هاى مذهبى جامعه نیستند و به جاى آن انجمن ها باید حاملان درمان مهمترین معضل کشور که «ضعف دموکراسى» است، باشند. انجمن هاى اسلامى بیش از پیش باید از «هویت دموکراتیک» خود دفاع و به آن افتخار کنند. بدین معنا که از اینکه وابسته به قدرت نیستند، از اینکه از متن جریان دانشجویى و از پایین جوشیده اند، از این که به همه اعضاى انجمن ها صرف نظر از تفاوت هاى قومى، مذهبى، جنسیتى و طبقه اى به یک چشم نگاه مى کنند و از اینکه در دفاع از عرصه عمومى و دموکراسى مبارزه مى کنند به خود ببالند.
۳- هویت دینى با همه اهمیتى که دارد یک موضوع قلبى و به عبارتى یک امر شخصى است و نباید به سطح امور جمعى انجمن ها تسرى پیدا کند. در حرکت جمعى انجمن ها برجسته کردن هویت دینى با هویت دموکراتیک آنها ناسازگارى دارد زیرا اولاً انجمن ها محل تلاقى انواع سبک هاى زندگى است و گوناگونى سبک هاى زندگى با سازوکارى دموکراسى همخوانى دارد اما با هویت یابى دینى (که عمدتاً بر نوع خاصى از سبک زندگى است) همخوانى ندارد؛ ثانیاً هویت یابى دینى در انجمن ها به حق ویژه و انحصار طلبى دانشجویان مذهبى مى انجامد.
۴- دانشجویان در انجمن ها افرادى خوداتکا، مستقل و عاقلند. آنان امور خوب و بد، درست و نادرست را از یکدیگر تمییز مى دهند. دانشجویان قادرند اهداف جمعى خود را تشخیص دهند، مى توانند حول و حوش آن اهداف با یکدیگر «توافق» کنند و از این طریق یک همبستگى قوى (از نوع همبستگى دموکراتیک) در بین خود ایجاد کنند. لذا اگر هویت یابى دینى براى دانشجویان ایدئولوژى گرا در سال هاى دهه پنجاه همبستگى آور بود، براى دانشجوى دموکراتیک دهه ۸۰ لزوماً همبستگى آور نیست.
• دلایل دفاع از هویت دینى
نگارنده دلایل فوق الذکر را که غفلت از «هویت دینى» انجمن هاى اسلامى به نحوى توجیه مى کند دلایل سستى مى داند و در شش فراز ذیل به نقد آن مى پردازد.
۱- گویى یکى از پیش فرض هاى غفلت کنندگان از هویت دینى این است که آدمى در دوران کنونى نمى تواند به طور همزمان هم هویت مدرن (مثل دموکرات بودن) و هم هویت هاى سنتى (مثل دینى بودن) را داشته باشد. در صورتى که پیش فرض مذکور با مطالعات و مشاهدات تجربى موجود تایید نمى شود. اغلب جامعه شناسان به علل گوناگون، از جمله علت امکان بازاندیشى همه انسان ها، مسئله «خود» و «هویت یابى» خود را یکى از معضلات و بحران هاى جدى افراد در جامعه مدرن قلمداد مى کنند. اما بحران هویت در زندگى مدرن یک بحث است و اینکه نمى توان در یک انجمن اسلامى هم هویت دینى و هم هویت دموکراتیک (و مدنى) داشت یک بحث دیگر وجود هزاران اصلاح طلب مسلمان در ایران و سایر کشورهاى اسلامى که هم دموکراتند و هم دین دار (از مهندس مهدى بازرگان تا رجب طیب اردوغان در ترکیه) نشان مى دهد که به رغم بحران هایى که در سطح روان افراد مى گذرد مى توان در دوران مدرن هر دو هویت را به طور همزمان داشت. غافلان از هویت دینى انجمن اسلامى باید به این آموزه جامعه شناسى توجه کنند که میلیون ها فرد در جامعه مدرن فقط مبتنى بر حقیقت جویى و توافق بر سر حقایق مسلم، خود را هویت یابى نمى کنند. روان افراد مدرن در معرض دریافت انواع هویت ها است و به همین دلیل خود افراد مرتب تغییر مى کند و سیال است، هم رشد مى کند و هم در معرض اضطراب قرار مى گیرد. ولى این پویایى هاى هویتى هیچ کدام دلیل نمى شود که هویت یابى دینى انجمن ها را نادیده گرفته آن را دور بزنیم. به بیان دیگر غافلان، بحث هویت یابى، خصوصاً هویت یابى مذهبى را خیلى سطحى گرفته اند. در صورتى که هنوز هم آرامش بخش ترین هویت یابى حتى در جوامع فوق صنعتى، هویت یابى دینى است، و جامعه مذهبى ایران جاى خود دارد. (اتفاقاً تضعیف هویت دینى انجمن هاى اسلامى منجر به خروج دانشجویان مذهبى و جذب آن توسط نهادهایى مى شود که تعیین سلسله مراتب در آنها مدنى و از پایین نیست، بلکه از بالا و از طریق حکومت براى آنها تعیین تکلیف مى شود. و تقویت این روند یعنى تضعیف نهادهاى مدنى.)
۲- اینکه گفته مى شود محیط انجمن اسلامى باید سکویى براى فعالیت آزاد دانشجویى (به دور از تبعیض جنسیتى، عقیدتى، طبقاتى و قومیتى) باشد آموزه اى است که مشخصه «دولت قانونى» در کشور است نه مشخصه انجمن هاى اسلامى. این دولت ها هستند که باید نسبت به شهروندان خود (صرف نظر از ویژگى هاى گوناگون آنان) بى طرف باشند. دولت ها باید فعالیت آزادانه انجمن ها و تشکل هاى صنفى و مدنى را در عرصه عمومى تضمین کنند. در حالى که انجمن هاى اسلامى دولت نیستند بلکه یکى از نهادهاى مستقل از دولت اند که بنا به تعریف، سابقه و اساسنامه آن نسبت به ویژگى هاى هویتى انجمنشان نمى توانند بى طرف باشند، مگر اینکه نام و اساسنامه خود را عوض کنند. گویى غفلت کنندگان از هویت دینى انجمن ها معتقدند حالا که دولت بى طرف عمل نمى کند و امکانات عرصه عمومى را به تساوى براى همه شهروندان و دانشجویان در نظر نمى گیرد، این انجمن هاى اسلامى هستند که باید بار دولت را به دوش بکشند. به تعبیر دیگر حالا که ماشین دولت بد کار مى کند پس ماشین انجمن هاى اسلامى هم نباید مثل گذشته، که با هویت یابى دینى کار مى کرد، کار کند. این نتیجه گیرى مبتنى بر این استدلال غلط است که حالا که یک نهادى درست کار نمى کند ما یک نهاد دیگرى را که کار مى کند، در کارش اختلال ایجاد کنیم.
۳- گویى غفلت کنندگان از هویت دینى به این ایده نزدیک شده اند که لازمه دفاع از حق فعالیت لائیک ها و دگراندیشان در محیط هاى دانشگاهى این است که انجمن هاى اسلامى خودشان لائیک و دگراندیش شوند. در صورتى که انجمن هاى اسلامى مى توانند از حق فعالیت لائیک ها و دگراندیشان در عرصه عمومى دفاع کنند بدون اینکه خودشان به لحاظ دینى استحاله شوند. اگر یک عضو انجمن اسلامى بنا به هر دلیل از لحاظ عقیدتى در معرض تغییر قرار گرفته است وظیفه اخلاقى او این است که از انجمن هاى اسلامى خارج شود و در سایر تشکل ها و انجمن هاى دانشجویى که لزوماً هویت یابى خاص دینى ندارند، فعالیت کند. به عبارت دیگر عمل سیاست ورزانه لائیک ها (چه لائیک هاى لیبرال و چه سوسیالیست ها) زیر پرچم و یا با لباس انجمن هاى اسلامى اولاً عملى اخلاقى نیست، ثانیاً به دموکراسى ایران هم در آینده کمک نمى کند. اینکه جامعه سیاسى ایران دموکراتیک عمل نمى کند دلیلى نمى شود که فعالان حوزه عمومى و مدنى صادقانه عمل نکنند. [یکى از ویژگى هاى شرایط دموکراتیک درآینده این است که نیروهاى مذهبى و لائیک ها قاعدتاً باید براساس حقوق برابر (و نه حق ویژه) با هم همزیستى داشته باشند و در اداره کشور سهیم باشند. انجمن هاى اسلامى بدون اینکه از درون استحاله شوند، مى توانند این همزیستى را با دفاع از حقوق تشکل ها و محافل دگر اندیش از هم اکنون در فضاهاى دانشگاهى تمرین کنند و لزومى ندارد لائیک ها در جریان دموکراسى خواهى خود با لباس انجمن اسلامى در عرصه عمومى ظاهر شوند. با این فعالیت متظاهرانه، بعید است آنها در دورانى که در ایران دموکراسى قوام گرفت، متظاهرانه عمل نکنند.]
۴- خطاى غفلت کنندگان از هویت دینى این است که به عوامل اساسى تاثیرگذارى انجمن هاى اسلامى در محیط هاى دانشگاهى توجه نمى کنند. یکى از این عوامل تاریخ بلند و سرشار از ایثارگرى دانشجویان مسلمان در روند شکل گیرى انجمن هاى اسلامى است. دانشجویان مسلمان انجمن ها (البته در کنار سایر دانشجویان سیاسى) سال ها پیش از انقلاب در جبهه مقدم علیه حکومت پهلوى مبارزه کردند و شهید دادند، در جریان انقلاب در صف مقدم تظاهرات ضدحکومت (از جمله جمعه خونین ۱۷ شهریور) بودند، پس از انقلاب مهمترین نیرو در تاسیس نهادهاى انقلابى بودند و در حفظ تمامیت ارضى کشور کوشیدند و همین طور در سازماندهى دفاع در دوران جنگ در صف مقدم بودند. انگیزه دینى در میان اعضاى انجمن هاى اسلامى قوى ترین انگیزه ها در جریان مبارزات مذکور بود. این پیشینه سرشار از ایثار باعث مى شود که اقتدارگرایان نتوانند به راحتى با فعالان مسلمان و دموکرات انجمن هاى اسلامى سرشاخ شوند. هم اکنون دانشجویان فعال پس از سه دهه مى توانند «افکار مبتنى بر اسطوره انقلاب»، ایدئولوژیک شدن دین و دولتى شدن دین را که در گذشته بر جو فکرى انجمن هاى اسلامى غلبه داشت، نقد کنند. اما نقد اندیشه هاى ایدئولوژیک مذکور هیچ کدام نافى صداقت و انگیزه هاى پاک دانشجویان مسلمان نبوده و نیست. آنان فرزندان زمان خود بودند و صادقانه در راه اعتقاد خود مبارزه کردند و منزلت کنونى انجمن هاى اسلامى وامدار آن میراث غنى ایثارگرى است. از این رو خطاى غافلان از هویت دینى انجمن ها این است که گاهى اوقات به جاى نقد گذشته انجمن ها، گذشته آنها را نفى مى کنند. در صورتى که این نفى گذشته انجمن ها یعنى سست کردن یکى از پایه ها تاثیرگذارى انجمن ها. گذشته پرافتخار انجمن هاى اسلامى در دفاع از انقلاب و در دوران دفاع و جنگ، عین ساده اندیشى و عین تلقى سطحى داشتن از روند شکل گیرى تشکل تاثیرگذارى مثل انجمن ها است. نتیجه اینکه با حفظ هویت دینى دانشجویان انجمن هاى اسلامى بهتر مى توان از امکان فعالیت موثر در جهت تقویت عرصه عمومى و دموکراسى دفاع کرد. همچنین با حفظ هویت دینى، انجمن هاى اسلامى بهتر مى توانند از حقوق دگراندیشان و لائیک ها دفاع کنند. (درست مثل فعالیت گروه هاى اصلاح طلب مسلمان در عرصه عمومى و سیاسى ایران که مدافع حقوق برابر دگراندیشانند ولى از هویت دینى خود شرمنده نیستند) ولى با غفلت از هویت دینى انجمن ها، انجمن ها از لحاظ همبستگى داخلى ضعیف مى شوند و خیلى راحت تر در معرض حملات پنهان و آشکار دولت پنهان قرار مى گیرند و لذا نه مى توانند از خود دفاع کنند و نه مى توانند مدافع دگراندیشان باشند. یکى از انگیزه هاى دینى و مدنى فعالیت هاى دانشجویان مسلمان و دموکرات در انجمن ها این است که روزى جامعه سیاسى ایران مردم سالار شود و حقوق برابر همه شهروندان مراعات گردد. ولى فعالان دانشجویى باید به یاد داشته باشند که ما در جامعه پیشادموکراسى زندگى مى کنیم. در جامعه پیشادموکراتیکى مثل ایران یکى از موثرترین نیروها براى تقویت دموکراسى همین انجمن هاى اسلامى دانشجویى است. لذا این اخلاقى و عاقلانه نیست که لائیک ها و دگراندیشان از آنان استفاده ابزارى کنند. این درست است که دگراندیشان با مشکلات عدیده دولت پنهان (و با انواع بگیر و ببندها) روبه رو هستند ولى راه حل این مشکل این نیست که آنان در زیر پرچم انجمن هاى اسلامى فعالیت کنند. [لائیک ها و دگراندیشان به یاد داشته باشند روزهایى که انجمن هاى اسلامى از دهه هاى بیست و سى روند هویت یابى دینى خود را آغاز کردند (مثلاً وقتى در دانشگاه ها نماز مى خواندند) مورد تمسخر و فشار اجتماعى در محیط دانشگاهى قرار مى گرفتند. ولى هویت یابى دینى دانشجویان مسلمان به لحاظ نظرى و عملى تداوم یافت و به یک نیروى تاثیرگذار تبدیل شد. دگراندیشان هم اگر به راه خود اعتقاد دارند و براى آن فعالیت صادقانه بکنند نباید از انجام فعالیت هاى متمایز خود نسبت به دانشجویان مذهبى ناامید باشند. به یاد داشته باشیم عمل صادقانه و اخلاقى شرط هر نوع فعالیت مدنى و دموکراتیک است.]
پى نوشت :
* متن مقاله ارائه شده در نشست بزرگداشت شهداى دانشگاه پزشکى دانشگاه تهران است که ۲۵ اردیبهشت ماه توسط انجمن اسلامى پزشکى در تالار ابن سینا برگزار شد.
۱-البته دلایل تفصیلى افول در اثرگذارى انجمن ها در نوشته دیگرى تحت عنوان «فعالان فضایى» (در روزنامه شرق ۲۰/۲/۸۵) مورد بررسى قرار گرفته است. این نوشته عمدتاً بر موضوع هویت یابى دینى انجمن هاى اسلامى دانشجویى تمرکز یافته است.