رفتار قلمروی انسان و حیوان در زمینه اشیاء و مفاهیم نیز با یکدیگر متفاوت است. در واقع حس مالکیت انسان نسبت به اشیاء به همان اهمیت حس مالکیت او برای مکان هاست. کودکان نه تنها سر میز غذا جای خاص خود و اتاق خواب اختصاصی خود را دارند، بلکه به طور مداوم و پیوسته هر «چیزی» را که به دستشان می رسد جمع می کنند و نگه می دارند. آن ها سنگ و تمبر و کارت بازی و چیزهایی ظاهراً بی استفاده مانند سنگ و چوب و خرده شیشه و حتی خرده های غذا و شیرینی را جمع می کنند. حس مالکیت نسبت به اشیا در بزرگسالان هم نیز وجود دارد. بزرگسالان علاوه بر خانه ی شخصی اتومبیل، قلم، ساعت، کتاب و لباس مخصوص خود را دارند. رفتار قلمروی انسان نسبت به اشیا و مفاهیم نیز از محدوده های جغرافیایی ثابت فراتر می رود. ممکن است خانواده ای از این سوی جهان به آن سو نقل مکان کند، اما فقط به مجرد رسیدن وسایل و اثاثیه شخصی افراد همه ی اعضای خانواده کاملاً احساس راحتی و آرامش کنند. بیماران با همراه داشتن چند شیء شخصی که یادآور خانه باشد در بیمارستان احساس راحتی بیشتری می کنند. البته حیوانات نیز نسبت به ایا حس مالکیت دارند. حیوانات خانگی و اهلی غالباً پتو یا اسباب بازی خاص خود را دارند، اما این رفتار در آن ها چندان فراگیر نیست.
به نظر می رسد حس مالکیت نسبت به مفاهیم و دانش نیز خصوصیتی کاملاً انسانی است. در علوم و هنرها و بسیاری از حیطه های دیگر می بینیم که مسئله حق امتیاز و حق انحصاری و ثبت آثار از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در واقع این نوع رفتار قلمروی و مالکانه در اکثر افرادی که زمان قابل توجهی را صرف بسط و گسترش و ترویج دیدگاه ها و ارزش ها و فلسفه های خود و دفاع از آن ها می کنند مشاهده می شود، زیرا در واقع این ها انسان ها را موجوداتی یگانه و منحصر به فرد می سازد.
دیگر وبژگی رفتار قلمروی کیفیت بازدارنده ی آن است. در حیوانات، رفتارهای پیش از تماس با دیگران معمولاً شامل علامت گذاری یک محدوده و مرزهای آن با ادرار و مدفوع، ترشحات غدد و نشانه های صوتی است. انسان ها به طور کلی از این ابزار و روش های ابتدایی استفاده نمی کنند، البته به استثنای نشانه های صوتی و کلامی (به این دلیل که انسان از همان آغاز کودکی می آموزد که مواد زائد بدن خود رادر مکان هایی خاص دفع کند و از آن ها برای علامت گذاری استفاده نکند). در واقع آن ها بیشتر به نمادها، اشیا و مصنوعات خود –مثلاً نشانه ها، حصار و پلاک اسم بر در خانه یا محل کار- برای علامت گذرای قلمروشان متکی هستند.
حیوانات و انسان ها همچنین در برابر تجاوز به قلمرو خود رفتار واکنشی از خود نشان می دهند. حیوانات در برابر تجاوز از اخطارهای صوتی، حرکت های تهدید آمیز و رفتار پرخاشگرانه استفاده می کنند، و در غالب این رفتارها بیشتر از جسم خود بهره می گیرند تا اشیای موجود در محیط. برخی از پستانداران نیز با پرت کردن اشیا به سوی متجاوز از قلمرو خود دفاع می کنند. انسان ها هم در برابر تجاوز واکنش های متنوعی از خود بروز می دهند، اما ظاهراً بیشتر بر سازوکارهای کلامی مثل بحث و مشاجره و التماس و درخواست تأکید دارند. به علاوه، انسان ها ضمن استفاده از حالات بدن و صورت با بهره گیری از اشیا و نمادها و نشانه ها نیز بر توانایی های فیزیکی خود می افزایند. بنابراین ظاهراً واکنش های قلمروی انسان متنوع تر، متغیرتر و پیچیده تر از واکنش های حیوانات است.
نکته دیگری که به طور تجربی تأیید نشده اما حائز اهمیت به نظر می رسد این است که انسان ها واکنش های قلمروی بسیار ظریف و حساسی از خود بروز می دهند که ترکیب پیچیده ای است از رفتارهای کلامی و غیرکلامی و محیطی. نتیجه این ترکیب پیچیده نظام ارتباطی غنی و حساس است که انسان واکن های بسیار متنوعی را چه به صورت بازدارنده و چه به صورت دفاعی از خود بروز می دهد. گرچه در میان انسان ها جنگ و دیگر اشکال خشونت نیز رخ می دهد، واقعیت این است که تجاوز به قلمرو از مسائلی نیست که در زندگی روزمره به طور مداوم پیش بیاید. و اگر هم پیش بیاید، واکنش به آن بسیار ظریف و کنترل شده صورت می گیرد. پرخاش و خشونت به ندرت و معمولاً در صورت موفق نشدن بقیه شیوه ها پیش می آید. بنابراین واکنش های دفاعی پرخاشگرانه در میان انسان ها معمول و رایج نیست.
میان رفتار قلمروی انسان ها و حیوانات شباهت هایی نیز وجود دارد که تحلیل آن ها خالی از فایده نیست. التبه باید توجه داشت که کلی گویی و تعمیم دادن فرضیات مبتنی بر تساوی دقیق میان انسان و حیوان درست نیست و راه به جایی نمی برد، در واقع در عین توجه به شباهت ها باید تفاوت ها را نی زمد نظر داشت.
4-1-3-1- انواع قلمرو
از آنچه تاکنون گفته شده می توان نتیجه گرفت که مفهوم قلمرو مفهوم ساده ای نیست و با عوامل مختلفی سر و کار دارد؛ از آن جمله:
انگیزه ها یا نیازهای مختلف مثل جفتگیری و غذا خوردن
ویژگی های جغرافیایی مثل اندازه و مکان قلمرو
واحدهای اجتماعی مثل افراد و گروه ها و نظام های اجتماعی بزرگ تر
زمان استفاده از قلمرو، با این توضیح که برخی از قلمروها موقتی است (مثل صندلی در اتوبوس) و برخی دیگر نسبتاً دائمی (مثل خانه ی فرد)
رفتار یا واکنش هایی که برای علامت گذاری و دفاع از قلمرو به کار می روند.
در این بخش سه نوع قلمرو توصیف می شود که برخی از این عوامل را شامل می شوند: اولیه، ثانویه، عمومی.
این طبقه بندی در درجه اول به نقش و اهمیت قلمرو برای فرد و گروه و میزان نزدیکی آن به زندگی روزمره او اشاره دارد. این طبقه بندی از یک بعد به تمایز جامعه شناختی واحدهای اولیه و ثانویه و گروهی مرتبط است. گروه اولیه گروه هایی همچون زن و شوهر یا خانواده را دربرمی گیرد. گروه ثانویه معمولاً به گروه هایی اشاره دارد که فرد در آن ها بخشی از کار را بر عهده دارد، مثل یک کارخانه یا تیم ورزشی. گروه عمومی گروهی پراکنده تر و وسیع تر است، مثل انجمن های حرفه ای یا مردم یک کشور. طبقه بندی ما نشان می دهد که قلمروها بر حسب درگیری فرد در آن ها ، گستردگی و نقش آن ها در زندگی روزمره فرد یا گروه بایکدیگر تفاوت دارند.
بعد دوم این طبقه بندی طول عمر یا دوام قلمروهاست. برخی از پژوهشگران اشاره کرده اند که قلمروها بر حسب زمانی که در مالکیت فرد یا گروه قرار می گیرند –کوتاه مدت، بلند مدت، یا دائمی- با یکدیگر تفاوت پیدا می کنند. برای مثال، خانه یا اتاق خواب در گروه اولیه قلمروی دراز مدت به شمار می رود و صندلی اتوبوس یا میز رستوران قلمروی کوتاه مدت است و تا وقتی که فرد حضور دارد قلمرو او به حساب می آید. این دو بعد –نقش و دوام قلمرو- جامع و فراگیر نیستند، اما برای تعیین انواع مختلف رفتارهای قلمروی انسان به کار می آیند.
قلمرو اولیه- قلمروهای اولیه تحت مالکیت و استفاده انحصاری فرد یا گروه خاصی است، دیگران نیز آن ها را مالک این قلمروها می شناسند، به شکلی دائمی تحت اختیار افراد هستند، و این قلمروها در زندگی روزمره آن ها نقش اساسی دارد. براور (1965) این نوع قلمرو را قلمرو شخصی می نامد و نمونه آن را خانه می داند. در چنین قلمروی هویت مالک آشکار است، تجاوز یا ورود غیرمجاز دیگران مسئله ای جدی شمرده می شود، و نظارت بر ورود دیگران ارزش بسیاری دارد. گافمن (1961) در تحلیلی از زندگی در یک بیمارستان روانی انواع مکان ها و منطقه هایی را برشمرده است که تقریباً این نوع قلمرو همخوانی دارد. برای مثال، برخی از قسمت های بیمارستان، مثل اتاق پزشکان و پرستاران، کاملاً و همیشه از دسترس بیماران به دور است. در واقع از دیدگاه بیماران، این مکان ها قلمرو شخصی کارکنان بیمارستان به شمار می رود. با این حال بیماران نیز گاه قلمروی شخصی دارند. مثلاً، اتاق خصوصی بیمار برای او مانند خانه است، که می تواند آن را از آن خود بداند، آنجا را با اشیا و تصاویری که دوست دارد تزیین کند و از ورود دیگران (به جز کارکنان بیمارستان) به آن جلوگیری کند. طبق چارچوب نظری نگارنده، قلمروهای اولیه جزء سازو کارهای مؤثر در نظارت بر خلوت است، و دست کم در فرهنگ غرب، محدوده ای مقدس به شمار می رود و ورود به آن ها فقط پس از کسب اجازه از مالک میسر است.