تاریخچه
هر قومی در هر یک از ادوار تاریخی، بنا بر مقتضیات زمانی و مکانی، جوابهایی بر اساس سلیقهها و ذوقیات خود برای اینگونه پرسشها طرح کردهاند. زیرا مسایل ماوراءالطبیعه، مسایل طبیعی نیست تا آن که بتوان با معادلات و آزمایشات مختلف به نتیجهأی قطعی رسید، بلکه آن بستگی به سلیقهها و ذوقیات و قوه تخیل و خیالپردازی هر قوم دارد. از این روست که تعدد و تنوع عقاید ماوراءالطیبعی به حد تعدد و تنوع ملل و اقوام است. از این گذشته مسایل طبیعی و سئوالات مربوط به آن حتی ممکن است پس از قرنها تحقیق، کاوش، بررسی و آزمایشات گوناگون به یک جواب و نتیجه مشخص و قطعی که قابل قبول برای تمامی ملل باشد برسد؛ در صورتی که مسایل ماوراءالطبیعه به علت ذهنی و خیالی بودنشان حتی با قدمتی به بلندای تاریخ هنوز تا به امروز به نتیجهأی قطعی و مشخص نرسیده و غالبا شکلی اختصاصی برای هر فرقه و قومی را دارا میباشد.
نتیجه گیری :
«(انسانهاى اهل ذکر، چنان به آخرت و جهان پس از مرگ، یقین دارند که) گویى دنیا را به پایان رسانده و وارد آخرت شده اند.
آنان، ماوراى دنیا را مى بینند؛ گویا بر حالات پنهانى برزخیان آگاهند؛ آن جهان را مى نگرند
و انگار که قیامت، وعده هایش را بر ایشان عملى ساخته است.
پس، پرده از اوضاع آن عالم را از جلوى مردم دنیا برداشته اند (و آنچه را به نور ایمان و یقین دیده اند، فاش کرده اند)
به طورى که گویى ایشان مى بینند و مى شنوند چیزهایى را که دیگران نه مى بینند و نه مى شنوند». (1)
هر چند که تعدادی از آن تصورات و عقاید ذهنی گذشتگان در قالبهایی روایی وارد مذاهب و فرق اسلامی گردیده و باعث ایجاد عقاید گوناگونی در باب عوالم مختلف پس از مرگ شده است لکن اساس دین اسلام از اینگونه خیالات و خرافات عاری است یکی از آن اوهام «عالم برزخ» است که در واقع همان عقیده جانگرایی ابتدایی است که شکلی اسلامی یافته. در خصوص عالم برزخ سخن بسیار گفته و کتاب بسیار نوشته شده است. که هر چند نویسندگان اینگونه کتب سعی کردهاند برای اثبات گفتههایشان استنادات قرآنی اقامه کنند، لکن باز مشاهده میشود که اکثر گفتهها بر اساس روایات و داستانهایی استوار است که آیات قرآن نیز بر اساس همان روایات و داستانها معنی و تفسیر میشود. و حال آنکه قرآن کتابی است میزان1 و میبایست عقاید و اعمالمان را نسبت به آن سنجیده و مطابق نماییم، نه آنکه قرآن را با عقاید و اعمالمان بسنجیم و تطبیق دهیم. اینجاست که انسان به فراست پیامبر اسلام پی میبرد که احتمال چنین برخوردی را با قرآن میداده لذا میفرماید: اگر حدیث و روایتی از جانب ما به شما رسید آن حدیث و روایت را به قرآن رجوع دهید، چنانچه مطلبق با عقاید قرآن بود آن را قبول کنید و عمل نمایید ولی اگر مخالف بود توجهأی به آن نکرده و محو کنید2. اما اکنون حتی با وجود چنین احادیثی که غالبا صحیح نیز میباشد، متاسفانه عوض آن که احادیث را به قرآن ارجاع نمایند تا صحت و سقم روایات معلوم گردد، قرآن را به احادیث و روایات ارجاع داده و سعی مینمایند قرآن را با روایات تطبیق دهند. علت این امر را نیز چنین توجیه میکنند که: قرآن قابل فهم نیست! و میبایست بوسیلهی احادیث به مفاهیم صحیح آن دست یافت. بر ما معلوم نیست این عقاید که قرآن قابل فهم نمیباشد و تنها پیامبر و اولیاء به مفاهیم آن واقفند از کجا نشأت گرفته، اما قدر مسلم این است که اینگونه عقاید از جانب پیامبر(ص) یا ائمه(ع) نبوده است. بلکه از جانب کسانی طرح شده که سعی داشتند قرآن را دستخوش دستبردها و استنساخات نمایند ولی چون این امر مقدور نبوده چارهی کار را در آن دیدند که از قرآن چنان هیبتی بسازند تا مسلمین را از آن کتاب هادی و روشنگر جدا کرده و به مقاصد استثماری خود نایل آیند. اکنون متاسفانه این عقیده که قرآن قابل فهم نیست به طور گسترده و علمی نمایانهأی حتی در بین خواص و روشنفکران ریشه کرده و به گونهأی شکل گرفته که تصور میکنند مخالفت با آن عقیده مساویست با بیاعتبار و عظمت ساختن قرآن؛ و حال آن که عظمت و معجزه بودن قرآن در گنگ گویی و رمزگویی آن نیست، که اگر چنین بود میبایست قایل به وحی و معجزه بودن بسیاری از گفتههاو شطهیات فلاسفه و عرفا نیز باشیم، بلکه اعجاز قرآن به علتهای دیگری است که از منظور بحث ما خارج است. قرآن به صراحت قرآن، کتابی است برای هدایت3، با زبانی ساده و قابل فهم4 و امام و پیشوایی الهی برای رهبری تمامی اقوام5. به هر منوال عالم برزخ از آن گونه عوالمی است که ساخته و پرداخته ذهنیات و سلیقههای جانگرایان ابتدایی است که سعی کردهاند آیات قرآن را نیز با آن همراه و مطابق کنند و در این راه از نام پیامبر(ص) و ائمه(ع) نیز سوءاستفادههای فراوانی کردهاند (این نکته را نیز باید مورد توجه قرار داد که احادیث پیرو قرآن و در امتداد آن میباشند نه در کنار قرآن و هم ردیف آن). اکنون با ذکر این مقدمه میخواهیم بحثی اجمالی در خصوص برزخ و دید قرآن در کم و کیف آن داشته باشیم
برزخ از نظرلغت و اصطلاحات
کلمه (برزخ) معمولاً درمجاورات، همرا ه باکلماتی مثل(مابین)، (مابینهما) بکارمی رود، مثلاً گفته می شود: (برزخ ما بین این دو) یا (برزخ بین دو چیز) و یا (برزخ بین دنیا و آخرت) و در قرآن شریف آمده است:
(بینهما برزخ لا یبقیان)1 (و جعل بینهما برزخا و حجراً محجورا)2
مشاهده می شود که، (برزخ) در دو آیه فوق همراه با کلمه (بینهما) به کار رفته است و این بدان علت است که (برزخ) در لغت به معنای (حاجز و مانع) است، و حاجز و مانع در مجاورات یک معنای مستقلی نیستند، درست مثل معنای (فی) در عربی و کلمه (در) در فارسی است. اگرچه این دو کلمه به خودی خود دارای معنا و مفهومی هستند ] یعنی: تُو، داخل، درون[ اما این معنا، معنای مستقلی نیست و برای تمام شدن معنای آن احتیاج به کلمه و یا کلمه های دیگر است، مثل اینکه می گوییم: (در خانه، در مدرسه و ... ) که کلمه (در) همراه با (خانه و مدرسه) توانسته است معنای خود را ایفا کند. روی همین حساب اگر معنای لغوی (برزخ) حاجز و مانع باشد باید معلوم شود حاجز میان چه و چه چیزی، و یا مانع میان کدام دو چیز.
برزخ در کتب لغت
1- برزخ مانع میان دو چیز است، و زمان میان دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا قیامت.
___________________________
1- سوره 55 آیه 20
2- سوره 25 آیه 53
2- برزخ مانع و حد فاصل بین دو چیز است، و برزخ در قیامت همان فاصله بین انسان و رسیدن او به درجات رفیع در آخرت است، و از همین باب است فرمایش خداوند که فرموده: (پشت سر اینها) (مردگان) برزخی است تا روز قیامت.
3- برزخ مانع بین دو چیز است، و در این حدیث از امام صادق (ع) که فرمود: (من از هول و سختی برزخ برای شما می ترسم) مقصود همان زمانی است که فاصله میان دنیا و آخرت از هنگام مرگ تا قیامت است. پس هرکس که مرد، داخل عالم برزخ می شود، و از همین باب است حدیثی که فرموده: (همه شما در بهشت هستید جزاین که من ازعالم برزخ شما می ترسم، سوال شد: برزخ چیست ؟
حضرت فرمود:(قبراست اززمان مرگ تا قیامت)
عالم برزخ کجاست؟
طبق مطالب قبل فاصله زمانی بین مرگ وقیامت عالم برزخ نامیده شدکه مردگان تا برپایی قیامت درآنجا بسر می برند اینک به این نکته می پردازیم که:آیا عالم برزخ جزاین عالم است، یعنی آیاعالم برزخ درهمین دنیاست ومثلاً همین خورشید وماه برآن طلوع وغروب دارد، وارواح اموات چه مومن وچه کافردر روزاین عالم یک حالت ودرشب این عالم دارای حالت دیگری هستند؟یا اینکه طلوع وغروب خورشید برای اهل این دنیا تاثیر دارد وشب وروز برای برزخیان تاثیری ندارد ؟
1- عالم قیامت هنوز بر پا نشده ویکی از مقدمات برپایی آن نابودی نظام این عالم است وبه تعبیر قرآن قیامت وقتی برپا می شودکه:
(اذاالشمس کورت، واذاانجوم انکدرت، واذاالجبال سیرت، و... واذاالبحارسجرت...)1 اذاالسماءانفطرت، واذاالکواکب انتثرت، واذاالبحارفجرت، واذاالقبوربعثرت...)2 (واذاوقعت الواقعه، لیس لوقعتها کاذبه، خافضه رافعه، اذا رجت الارض رجا، و بست الجبال بسا، فکانت هباءً منبثا)3
خورشید منکدر و نابود شود، ستارگان در هم بریزند، کوه ها غبار پراکنده شوند، دریاها دگرگون شوند، ستارگان درهم و برهم شوند، قبرها زیر و رو شوند، زمین آنچنان به خود بلرزد که کوه ها مانند پنبه زده شوند و زمین مانند غباری خفیف شود و ... . اینها همه علائم فروپاشیدن نظام این عالم است و باید بدانیم تا این نظام وجود برپاست، عالم قیامت برپانشده و مردگان در عالم دیگری بنام «عالم برزخ» بسر می برند.
2- در جای خود ثابت است که این خورشید و ماه در عالم قیامت وجود ندارند و خداوند متعال عالم قیامت را به وسیله نیروی دیگری روشن می کند و البته در آن هم اختلاف است که آیا نور و روشنایی قیامت، بوسیله اعمال صالح هر شخص و آنهم برای خود اوست.
در صور دمیده می شود و همه آنهایی که در آسمان و زمین هستند از بین می روند مگر آنهایی را که خدا نمی خواهد. (پایان دنیا)، برای مرتبه دوم در صور دمیده می شود، آنگاه است که قیامت
___________________________
1- سوره 81 آیات 1 تا 6
2- سوره 82 آیات 1 تا 4
3- سوره 56 آیات 1 تا 6
برپا می شود و زمین قیامت بنور پروردگارش روشن می شود و ... ).
در اینجا به نقل چند حدیث پیرامون این موضوع می پردازیم:
مرحوم شیخ کلینی در کافی به نقل از علی بن ابراهیم آورده است:
«حسین بن میسرگفت: از حضرت صادق (ع) در مورد بهشتی که حضرت آدم (ع) در آن بوده سؤال کردم. حضرت فرمودند: آن باغی است از باغهای دنیا که خورشید و ماه بر آن طلوع و غروب می کنند، و اگر از باغهای قیامت بود هرگز آدم (ع) از آن خارج نمی شد.
و حدیث فوق از چند جهت قابل توجه است:
- حضرت آدم (ع) در آن بهشتی که در عالم قیامت وعده داده شده خلق نشده و آن بهشت را مشاهده نکرده است.
- در جائی از این دنیا بهشتی وجود دارد که قابل رؤیت و مشاهده انسانهای عادی نیست و نمی توانند به آن جا رفت و آمد کنند و در حقیقت می توان گفت: آن بهشت در عین حالی که در دنیاست ولی برای بشر از عالم غیب محسوب است و البته باید توجه داشت که منحصر به کره زمین و چند صد کیلومتر اطراف آن نیست.
برهوت کجاست
یکی از مباحثی که در ارتباط با عالم برزخ مطرح است «برهوت» است. برهوت مانند وادی السلام جایگاه ارواح پس از مرگ است، با این تفاوت که جایگاه ارواح مؤمنین وادی الاسلام و جایگاه ارواح کفار، مشرکین و منافقین در برهوت است.
رسول خدا (ص) فرمود: بهترین آبهای روی زمین آب زمزم، و بدترین آبها، آب برهوت است که در بیابان حضرموت واقع شده ارواح کفار با بدن های مثالی خود به آنجا منتقل می شوند.
امام صادق (ع) فرموده است: پشت «یمن» بیابانی است که به آن وادی حضرموت می گویند، در این بیابان از جانداران به جز مارهای سیاه و جغد، موجود زنده دیگری یافت نمی شود. سپس فرمود: در این بیابان چاهی است که به آن «بلهوت» می گویند، این بیابان محل سکونت ارواح مشرکین است، آنها به آن چاه رفت و آمد می کنند و از آب آن چاه که مانند چرک و خون است می آشامند.
جایگاه پیامبر (ص) و ائمه طاهرین (ع) در عالم برزخ
راوی حدیث ابوبصیر است، می گوید: حضرت صادق (ص) اشاره ای فرمودند و خداوند با دست قدرت خود دریائی نمایان فرمود که روی آن چند کشتی از نقره وجود داشت حضرت سوار شدند من هم همراه آن حضرت سوار شدم، مقداری راه رفتیم تا به جائی رسیدیم که تعدادی خیمه سرپا بود، حضرت از کشتی پیاده شدند و به داخل یکی از خیمه ها رفتند و بعد از چندی از آن خیمه خارج شدند و پیش من آمدند و فرمودند: آن خیمه ای که در آن داخل شدم دیدی؟ گفتم بلی یا ابن رسول الله، فرمود: آن خیمه از رسول خدا (ص) بود و خیمه بعدی از علی بن ابیطالب است و خیمه سوم حسن مجتبی و ششم از امام حسین و خیمه هفتم از امام سجاد و هشتمین خیمه از پدرم امام محمد باقر و خیمه نهم از من است. آنگاه فرمود: نمی شود یکی از ما بمیرد مگر اینکه برای او خیمه ای است که در آن سکونت خواهد نمود.
آنچه از حدیث فوق ] بر فرض صحت صدور آن از معصوم[ در این مورد استفاده می شود این است که: ائمه هدی نیز در عالم برزخ در جایگاه مخصوص به خود می باشند، و اینکه حضرت صادق (ع) عالم برزخ را از عوالم غیب است برای ابوبصیر ظاهر نموده یکی از کرامات و معجزات آن حضرت است.
زیارت اموات و اهل قبور
زیارت اموات و اهل قبور چیزی است که بین اقوام و ملل دنیا مرسوم است، حتی اقوامی که به سوزانیدن اجساد خود اموات خود معتقدند پس از سوزانیدن اجساد، خاکستر آن را در جعبه و یا جای مخصوصی قرار می دهند و هرچند وقت یکبار برای ادای احترام به آن مکان می روند و گاهی هم با روشن کردن شمع و چراغ در آن مکان روح مرده خود را شاد می گردانند.
مسلمانان جهان که افتخار پیروی همه جانبه از حضرت ختمی مرتبت محمدبن عبدالله علیه واله وسلم و اوصیاء طاهرین آن حضرت را دارند با تبعیت کردن از آن بزرگواران و الگو قرار دادن آنها به اعمال خود مهر صحت زده اند.
مشروعیت زیارت اهل قبور از نظر سیره پیامبر و امامان (ع)
1- مرحوم مجلسی به نقل از کتاب کامل الزیاره از صفوان جمال آورده است:
صفوان گفت از حضرت صادق (ع) شنیدم که فرمود: کار دائمی پیامبر خدا (ص) این بود که عصر هر پنجشنبه با عده زیادی از اصحابشان به قبرستان بقیع در مدینه می رفتند و اهل قبور را زیارت می کردند.
کار مستمری حضرت فاطمه زهرا (ع) این بوده که: هر صبح شنبه به زیارت قبور شهداء می رفت و از جمله بر مزار حمزه می رفت و برای او طلب رحمت و مغفره می کرد.
حضرت صادق (ع) فرمودند: جدم امیر المؤمنین (ع) فرمود: مرده های خود را زیارت کنید؛ زیرا آنها از رفتن شما به زیارت قبورشان خشنود می شوند.
باقیات الصالحات
معنای «باقیات» ضد «فانیات» و آنهم جمع «فانیه» و مؤنث «فان» می باشد و معنای آن: فانی شدنی ها و از بین رفتنی ها است. پس «باقیات» یعنی: ثابت ماندنی ها و در قرآن شریف آمده است: «ما عندک ینفد و ما عندالله باق» یعنی چیزهائی که پیش شماست ]مانند: اموال دنیا، ریاست دنیا و ... [ از بین رفتنی است و آنچه پیش خداست ]مانند: کارهای خیر و خوب و یا کارهای شر و ناپسندی که انسان در دوران عمر خود انجام می دهد[ ثابت و ماندنی است.
«صالحات» نیز به همین منوال جمع «صالحه» و مونت «صالح» می باشد و معنای آن در فارسی «نیکوست» و در مقابل «زشت» قرار دارد. «باقیات الصالحات» را به این اعتبار جمع مؤنث آورده اند که این دو واژه صفت برای «اعمال» قرار می گیرند؛ مثلاً می گوییم: «الاعمال الباقیات الصالحات» یعنی کارهای «ماندنی نیکو» و در مقابل آن، کارهای ماندنی غیر صالح است.
اصولاً اعمال نیکو و یا زشت، در مقایسه با شخص انسان یا اموال دنیا که از بین رفتنی هستند، باقی و ثابت است؛ مثلاً وقتی انسان، بیمارستانی که مورد احتیاج جامعه است بسازد، این عمل در مقابل شخص انسان و اموال دنیا و مقامهای آن که از بین رفتنی هستند، ماندنی و باقی و ثابت است و به این عمل، عمل خیر و عمل صالح می گویند و در مقابلش مثلاً ساختن مراکز فحشا و منکرات است که در آن گناه و معصیت خدا شود. این عمل نیز باقی است ولی عمل فاسد است. اعمال نیک و بدی که از انسان به عنوان یادگار می ماند تا هنگامی که دیگران از آن بهره می برند عامل نیز در ثواب و عقاب با آنان شریک است؛ مثلاً اگر انسان در طول حیات خود بانی ساختن مسجد، مدرسه، حسینیه، بیمارستان، آسایشگاه، آب انبار، پل و راه شده و یا هر عمل خیر دیگری انجام دهد و یا عامل ایجاد فاحشه خانه، قمارخانه، میکده، باشد و هر عمل شرّ و زشت دیگری انجام دهد تا زمانی که آن بنا برجاست و مردم از آن بهره می گیرند، خداوند سازنده آن را نیز در ثواب و یا عقاب اعمال دیگرانی که در آن مکان عمل خیر و یا شرعی انجام می دهند شریک می گرداند، گرچه او مرده باشد.
مرحوم صدوق (ره) از حضرت صادق (ع) آورده است:
حضرت صادق (ع) فرمودند: شش عمل از مؤمن به یادگار می ماند و او از ثواب آن بهره مند می شود: اول: فرزند صالحی که برای او استغفار کند، دوم: کتابی که از خود به یادگار بگذارد، سوم: درختی که بنشاند، چهارم: جوی آبی که جاری کند، پنجم: چاهی که حفر کند و دیگران از آن بهره برداری کنند، و ششم: روش خیری که از خود بگذارد و مورد استفاده دیگران شود.
حضرت صادق (ع) فرمود:
رسول خدا (ص) فرموده اند: حضرت عیسی بن مریم (ع) به قبری عبور کرد و صاحب آن را در عذاب خداوند معذب دید، سال بعد که مجدداً عبورش به آن قبر را آزاد از عذاب خدا دید، از روی تعجب گفت: خدایا صاحب این قبر سال گذشته در عذاب تو بود چرا امسال عذاب از او برداشته شده؟ خطاب آمد: ای روح خدا، او پسری داشت که امسال به تکلیف الهی رسیده، او برای مردم راهی ساخته و یتیمی را پناه داده است، ما نیز به پاس عمل صالح او پدر را بخشیدیم.
حضرت امام محمد باقر(ع) از رسول خدا (ص) نقل فرمودند که آن حضرت به مردی فرمود: اگر هنگام شب و هنگام صبح بگوئی: «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» خداوند در مقابل هر تسبیحی که بگوئی ده درخت میوه از انواع میوه های بهشتی برای تو قرار می دهد. و سپس فرمودند: این تسبیحات «باقیات الصالحات» است.
فایده خیرات برای اموات در عالم برزخ
کلمه «خیرات» از نظر لغت، معنا و مفهوم وسیعی دارد و به هر کار خوب و مورد پسند ائمه و رهبران دینی گفته می شود. کارهایی از قبیل: نماز و هر عبادت دیگر، دستگیری زیر دستان و بینوایان، دادن صدقات، انجام کارهایی که منافع اجتماعی دارد مانند: ساختن پل، جاده، مدرسه، مسجد، آب انبار، بیمارستان و ... کارهای نیک و مورد پسند است و به آن خیرات گفته می شود.
خیرات و صدقاتی که برای اموات فرستاده می شود منحصر به دادن مبالغی وجه نقدی یا مقداری نان و خورشت نیست و انسان می تواند از هر کار خیری که انجام می دهد، قصد خیرات و صدقات برای اموات خود بکند. در حدیث از قول حضرت خاتم الانبیاء (ص) آمده است: «هر معروف و کار نیکی صدقه است». بنابراین هر کار پسندیده و نیکوئی که به قصد تقرب به خداوندمتعال انجام شود، صدقه و خیرات است.
مرحوم شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه به نقل از امام صادق (ع) آورده است:
راوی حدیث گفت: از حضرت صادق (ع) پرسیدم: می توان به جای مرده نماز خواند؟ حضرت فرمود: بلی، سپس فرمود: ممکن است میت در نگرانی و غم اعمال گذشته خود باشد و این عبادتی که به جای او انجام می شود جبران کمبود او را بکند و وی را از نگرانی نجات بدهد.