دانلود تحقیق معجزات پیامبران

Word 50 KB 8532 9
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۷,۱۵۰ تومان
قیمت: ۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • معجزات پیامبران

    قرآن کریم معجزات بسیاری برای پیامبران نسبت می دهد٬ برای نمونه حضرت موسی دارای نه معجزه۱ و حضرت عیسی نیز دارای معجزات فراوانی بوده است که قرآن از برخی از آنها یاد می کند.۲ و اما نوع معجزه با چه معیاری تعیین می گردد؟ از نظر قران معجزات انبیا بر دو قسم است:۱ معجزات ابتدایی

     ۲ معجزات اقتراحی و هر نوع ویژگیها و شرایطی دارد که ذکر خواهد شد.

    ۱. معجزات ابتدایی

    معجزات ابتدایی با خواست و اراده ی الهی تعیین می شود و پیشنهاد مردم یا پیامبر در تعیین نوع ان تأثیر ندارد. همانند عصای موسی٬ زنده ساختن مردگان توسط حضرت عیسی و عرضه قرآن کریم از سوی رسول خدا(ص). بیشتر معجزات ارائه شده از سوی پیامبران از این قبیل بوده است. این گونه معجزات با وضعیت فرهنگی و اجتماعی پیامبر صاحب معجزه ارتباط و تناسب دارد. چنان که در زمان حضرت موسی(ع) سحر و جادوگری رواج فراوان داشت٬ لذا معجزه ی این پیامبر عصایی بود که اژدایی بزرگ تبدیل می شد. در زمان حضرت عیسی(ع) امور طبی و درمانی در یونان و روم پیشرفت قابل توجهی کرده بود٬ اما معجزه حضرت عیسی(ع) یعنی زنده کردن مردگان و شفای بیماران لاعلاج ماهیتی به مراتب برتر از کارهای درمانی متداول داشت. در زمان رسول خدا(ص) نیز زبان عرب در نهایت فصاحت و بلاغت خود بود. در اینجا قرآن کریم به عنوان معجزه پیامبر اسلام (ص) نازل گردید و سخنوران و خطیبان عرب را در آوردن کتابی مانند آن به مسابقه طلبید و عجز همگان را در این مسیر به اثبات رساند.۳

    ۲. معجزات اقتراحی

    معجزات اقتراحی یا معجزات پیشنهادی٬ با پیشنهاد مردم و در پی دعا و درخواست پیامبر و موافقت الهی٬ برای آنان عرضه می شود. نزول مائده (طعام) آسمانی در زمان حضرت عیسی۴ و شتر حضرت سالح در زمان این پیامبر۵ ٬ از این گونه معجزات است که هر دو در پی درخواست مردم و پزیرش الهی عرضه گردیدند. در زمان رسول خدا(ص) نیز مشرکان عرب مسائلی چند را به عنوان معجزاتی اقتراحی از پیامبر (ص) طلب کردند که مورد قبول خداوند قرار نگرفت.۶ چنان که پیش از آن هم٬ عده ای در زمان موسی(ع)٬ ایمان اوردن خود را مشروط به رؤیت خداوند کردند که البته با نزول صاعقه آسمانی مواجه شدند.۷

    می توان گفت سنت الهی٬ بر ارائه معجزات ابتدایی ازسوی پیامبران است و درخواست معجزات اقتراحی بیشتر با پاسخ منفی از سوی خدا و رسول موجه بوده است. این امر چند دلیل دارد:

    اول از نظر قرآن مردم مجازند برای پی بردن به حقانیت یک پیامبر از او معجزه ای طلب کنند٬ اما در تعیین نوع معجزه و محدود کردن پیامبر به آموردن حقی برای مردم وجود ندارد به وپژه که آحاد مردم در تعیین نوع معجزه با هم وحدت نظر ندارند و هر کدام پیشنهادی ارائه خواهند نمود.

    دوم بسیاری از منکران پیامبران که معجزاتی را از آنان طلب می کردند٬ حقیقت جو نبودند بلکه بیشتر در مقام بهانه جویی٬ مانع تراشی و حتی پیشنهاد نوعی معامله٬ درخواستهایی تسلیم پیامبران می کردند٬ چنان که مشرکان قریش به رسول خدا گفتند:« ما به تو ایمان نخواهیم آورد٬ مگر آنکه چشمه سارهایی از دل زمین برای ما بشکافی٬ یا بوستانی از خرما و انگور برایت پدید آید و تو نهرها را در خلال بیشه هایش خروشان سازی٬ یا سنگهای اسمانی را آن سان که می گویی بر سرکافران فرو افتاده است بر سر ما فرواندازی یا خداوند و فرشتگان را بیاوری که گفتار تو را تأیید نمایند٬ یا خانه ای پر نقش و نگار ( از طلا) برایت پدید آید یا به آسمان بالا روی و حتی آسمان رفتنت را باور نمی کنیم٬ مگر آنکه نامه ای بر ما نازل کنی که آن را بخوانیم. بگو منزه است پروردگار من (از این سخنان بی ارزش) مگر من جز بشری هستم فرستاده خدا؟»۸

    سوم  تکذیب معجزات پیشنهادی٬ بدون شک نزول عذاب آسمانی را به دنبال داشته است و این خود دلیل دیگری برای مخالفت الهی با این گونه پیشنهادات از سوی مردم بوده است. زیرا تکذیب معجزه  ای که نوع آن را مردم تعیین نمایند٬ به مراتب گرانتر از تکذیب معجزه ای است که از سوی خدا تعییت شده است. از یان رو خدای تعالی به حضرت عیسی فرمود:« من طعام آسمانی (که مورد درخواست یاران عیسی بود) برای شما نازل می کنم٬ اما هرکس بعد از آن کافر شود٬ او را عذابی خواهم کرد که احدی از جهانیان را چنین عذابی نکرده باشم.»

    شرایط استفاده از معجزه توسط پیامبران

     

    همه پیامبران باید معجزه داشته باشند فقط به عنوان یک آیه و دلیل برای صحت مدعای خود که او از طرف خداست. و همین مقدار کافی است ولی آیا پیغمبران عموماً ملزمند که هر چه مردم تقاضا کردند آنها انجام دهند؟ اگر اینطور باشد می شوند مثل مارگیرها و جادوگرها!! مردم وقتی میلشان به تماشاگری می کشد می آیند و رو به او کرده می گویند آقا! اگر تو پیغمبری پس فلان کار را که ما می گوییم بکن!!! باز دسته دیگری ... و همینطور .... اینکه مسخره بازی است. پیامبر آن مقدار معجزه می آورد که ثابت شود او از طرف خداست و همینکه اتمام حجت شد دیگر هزار بار هم مردم تقاضای معجزه بکنند، می گوید اتمام حجت شد. من دیگر ملزم نیستم که معجزه بیاورم. و به تعبیر دانشمندان پیغمبران ملزم نیستند به پیشنهادات مردم عمل کنند. یعنی اینطور نیست که اگر کسی بچه اش در خانه گریه می کرده برای ساکت کردن بچه او را بغل کند و به پیش پیغمبر بیاورد و بگوید ای پیغمبر خدا تو که می توانی معجزه کنی یک خورده معجزه کن این بچه سرش گرم شود! خیر معجزه دلیل است برای اینکه آن آدمی که طالب حقیقت است حقیقت را بفهمد و درک کند که این شخص فرستاده خداست و راستگوست و او موظف به عمل کردن است.
    پیغمبران معامله گر نیستند، یعنی اینطور نیست که گروهی پیش پیغمبری بیایند و بگویند اگر می خواهی ما به تو ایمان بیاوریم این مقدار پول به ما بده!! در قرآن آیاتی وجود دارد که نشان می دهد کفار نه از روی حقیقت جویی بلکه به خاطر بهانه جویی و سوداگری درخواست معجزه از پیامبر می کردند و پیامبر هم در برابر چنین درخواستهایی که نه معقول بود و نه حقیقت جویانه تسلیم نمی شد ومتأسفانه عده ای از مستشرقین و به تبع آنها برخی از نویسندگان اسلامی، همین آیات را دلیل بر معجزه نداشتن پیامبر دانسته اند. برخی از آیات نشان می دهد درخواست کفار برای معجزه برای رسیدن به حقیقت نبوده مانند آیات 90 تا 93 سوره اسراء و گفتند ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آن که از زمین برای ما چشمه آبی بیرون آری. یا آنکه تو را باغی از خرما و انگور باشد که در میان آن باغ نهرهای آب جاری گردد. یا آنکه بنا به وعده تو آسمان بر سر ما فرو افتد یا آنکه خدا را با فرشتگانش مقابل ما حاضر آری. یا آنکه دارای خانه ای از طلا باشی یا آنکه بر آسمان بالا روی و باز هم هرگز ایمان به آسمان رفتنت نیاوریم تاآنکه کتابی نازل کنی که آن را قرائت کنیم. بگو خدا منزه است از آنکه من با فرشتگان او را حاضر سازم آیا من فرد بشری بیشترم که از جانب خدا به رسالت آمده ام؟
    قرآن کریم نقل می‏کند که‏ مردم هر زمان از پیامبران زمان خویش تقاضای آیت و معجزه می‏کردند و آن پیامبران به این تقاضا که تقاضایی معقول و منطقی بود - زیرا از طرف مردمی جویای حقیقت صورت می‏گرفت و بدون آن برای آن مردم راهی‏ به شناخت پیامبری آن پیامبر نبود جواب مثبت می‏دادند، ولی اگر تقاضای‏ معجزات به منظور دیگری جز جویندگی حقیقت صورت می‏گرفت مثلا به صورت معامله پیشنهاد می‏شد که اگر فلان کار را بکنی ما در عوض دعوت تو را می‏پذیریم پیامبران از انجام آن استنکاف می‏کردند. در قرآن آیاتی وجود دارد که پیامبر در مقابل برخی درخواستها برای آوردن معجزه امتناع کرده و همین باعث شده که عده ای از مستشرقین و به تبع آنها برخی نویسندگان اسلامی ادعا کنند که پیامبر اسلام معجزه نداشته است. درسوره اسراء( آیات 90تا93 ) در آیه اول می گوید: « لن نؤمن لک حتی نفجر لنا من الارض ینبوعاً؛ هرگز ایمان نیاریم تا بشکافی از زمین برای ما چشمه ای. فرق است میان اینکه گفته شود نؤمن لک یا نؤمن بک. اگر بگوئیم یؤمن به یعنی به او ایمان می آورد و اگر بگوئیم یؤمن له یعنی به سود او ایمان می آورد. اینان نگفته اند لن نؤمن بک؛ بلکه گفته اند لن نؤمن لک یعنی ما به سود تو ایمان نمی آوریم و به عبارت دیگر اگر می خواهی ما بیاییم جزء دار و دسته تو شویم، که این کاری است به نفع تو، تو هم باید کاری به نفع ما بکنی. حتی تفجر لنا به لام برای نفع است و صریح است در اینکه آنها جریان چشمه را به نفع خود می خواسته اند و این تقاضای معجزه نیست تقاضای یک معامله صرف است.
    « او یکون لک جنه من نخیل و عنب فتفجر الانهار خلالها تفجیراً »؛ خواسته دوم اینکه تو مالک باغستانی پر از درخت خرما و انگور باشی. معلوم است اگر پیغمبر در مکه یک باغستانی داشته باشد و درخت خرمای خیلی زیاد و انگور خیلی زیاد، آن خرماها و انگورها را که به ملائکه نمی دهد، قهراً به سود مردم مکه است. این هم باز تقاضای معجزه نیست، تقاضای یک امری است به سود زندگی آنها یعنی آنها می خواستند که رسول الله مکه را تبدیل به طائف کند مکه ای که نه نهری دارد و نه باغستانی تبدیل شود به شهری همچون طائف که پر از باغستان و اشجار است.
    « او تسقط السماء کما زعمت علینا کسفا»؛ یا چنانچه گمان می کنی و ادعا می کنی پاره هایی از آسمان را بر ما فرو ریز »؛ اگر کسی بیاید و این گونه تقاضای معجزه کند و بگوید که اگر تو معجزه داری معجزه ات این باشد که من را بکش! آیا این تقاضای معجزه است؟ خیر، زیرا وقتی که او کشته شود معجزه چه سودی دارد؟ کفار قریش می گویند تو می گوئی که در قیامت آسمان فرود می آید اگر راست میگویی همین الان فرود بیاور. اگر پیامبر این معجزه را می کرد و آنان همه می سوختند پس از سوختن چه نتیجه ای داشت؟
    « اؤ تأتی بالله و الملائکه قبیلاً »؛ خدا و ملائکه را حاضر کن برای ما تا شخصاً با ما محبت کنند. این هم معلوم است که یک تقاضای محال است زیرا ممکن نیست که خدا خودش شخصاً با بندگان صحبت کند. علاوه اینکه اگر خدا مانند بشر می بود که مردم از راه چشمهای خودشان می توانستند او را ببینند و هم از راه گوشهایشان می توانستند او را بشنوند، اساساً دیگر احتیاجی به پیغمبر نبود. خدایی که پیغمبر معرفی می کند: « لله المشرق و المغرب؛ مشرق و مغرب مال خداوند است« أینما تولوا فثم وجه الله « ؛ به هر طرف رو کنید آنجا خدا وجود دارد »هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن « است، او که جسم نیست، او که داخل آسمان نیست که او را به زمین منتقل کنند. تقاضای آنان معنایش این است که خدا مثل یک مخلوق بشود و این هم از محال های واضح است. ملائکه هم همینطور است زیرا ملائکه اجسام مادی نیستند که هر انسانی آنها را ببیند، گر چه ممکن است احیاناً متمثل بصورت انسانی بشود و برای بعضی افراد نمودار کردند . ولی بهر حال ملک از جنس بشر و از جنس ماده نیست که برای همه ممکن باشد آنها را ببیند. پس این هم یک تقاضای نامعقول است.« اؤ یکون لک بیت من زخرف»؛ یا برای تو خانه ای از زر باشد » باز این یک تقاضای مادی و یک سوداگری صرف است، آنقدر بنده پول بودند که گویی جز پول چیز دیگری نمی فهمیدند. « اؤ ترقی فی السماء و لن نؤمن لرقیک حتی تنزل علینا کتاباً نقرؤه» یا به آسمان بالا روی و هرگز ایمان نمی آوریم به آسمان بالا رفتن تو مگر برایمان نامه ای بیاوری که آن را بخوانیم » آخرین تقاضا یعنی مسأله آوردن نامه هم بسیار روشن است که یک بهانه گیری است زیرا اگر فرضاً رسول الله نامه را می آورد باز آنها می گفتند این نامه را خودت نوشتی و آوردی. این تقاضاها بعضی تقاضاهای سوداگرانه است و بعضی احمقانه و هیچکدام تقاضای حقیقت جویانه نیست و لذا پیامبر در جواب آنها می گوید: من یک بشری هستم پیغمبر و نه چیز دیگر و تقاضای از پیغمبر بایستی نه احمقانه باشد و نه سوداگرانه.
    پس مسأله آنطور نیست که برخی گمان کرده اند که این تقاضا نظیر تقاضاهای امت های گذشته از انبیاءشان بوده است ولی پیامبر اسلام از آوردن معجزه امتناع می ورزیده است؛ خیر، اگر تقاضای اینها هم معقول و حقیقت جویانه بود رسول الله آنها را رد نمی کرد. از اینها گذشته نکته جالب اینکه قرآن مجید معجزات زیادی از انبیاء گذشته نقل کرده است، از نوح، هود، لوط، صالح، موسی، ابراهیم، عیسی و بسیاری دیگر بطور صریح معجزات گوناگونی را متذکر است که هیچ قابل تردید نیست. آیا معنی دارد که قرآن خودش این همه معجزات را از پیغمبران نقل کند ولی وقتی از خودش معجزه بخواهند بگوید من یک پیغمبر بیش نیستم!!! پس معلوم می شود معنای این جمله این است: اینها که شما می خواهید از نوع آن معجزات نیست و اگر از آن نوع می بود می آوردم. علاوه بر این، گذشته از اینکه خود قرآن معجزه است در قرآن چند فقره از معجزات پیامبر به طور صریح نقل شده است. بین معجزه و شخص معجزه آور، یک نوع رابطه واقعی برقرار است بطوریکه صدور این عمل از غیر او ممکن نخواهد بود. معجزه نمایانگر کمال روحی و معنوی «ولی» خداست . هنگامیکه ولی الله اعجاز می کند نیروی بشریش متصل به نیروی الهی است، یعنی خدا به او اراده، قدرت و نیرویی مافوق بشری عنایت کرده است. ولی خدا در اثر اطاعت کامل ازخداوند و ریاضتهای عملی به جایی می رسد که چنان اراده نیرومندی دارا می گردد که می تواند بر طبیعت غلبه نمایدو به عبارت دیگر بشر می تواند در سایه عبادت و اطاعت چنان به خداوند نزدیک گردد که نمونه کامل خداوند بر روی زمین باشد. 

     

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    http://di.blogfa.com/post-15.aspx

    http://ostadnori.persianblog.com/

مقدمه در حوزه مسائل اعتقادی، مبحث راهنماشناسی از اهمیتی ویژه و جایگاهی والا برخوردار است. از فروع مبحث راهنماشناسی، بحث طرق اثبات نبوت خاصه یا راه‌های تشخیص مصادیق راستین پیامبری از مدعیان دروغین است. پس از قبول لزوم نبوت و ارسال رسل از سوی خدا برای هدایت بشر، از جمله مسائلی که به طور جدی در برابر یک انسان جویای حقیقت در این مسیر مطرح می‌باشد، این است که اثبات صدق دعوی نبوت ...

عصمت پیامبران و امامان دوازده گانه ، رکن رکین تفکر شیعه و از ضروریات این مذهب است . در تعریف عصمت بین عالمان شیعه اختلافاتی وجود دارد ، اما نوع ادله ای که برای اثبات ضرورت عصمت پیامبران و امامان می‌آورند ، ناخودآگاه آنان را به تعریف واحدی از عصمت می‌رساند که در آن ، مصونیت از هر گونه گناه ، خطا و لغزش(بزرگ یا کوچک، عمدی یا سهوی) و در تمام عرصه های مختلف زندگی فردی و اجتماعی ...

قرآن و دنیای امروز بنام خداوند بخشنده مهربان آفریننده کوه و دریا زمین و زمان آفریننده انسان در جهان چه زرد و سیاه و سفید ؛ همه یکسان نزد آن خدایی که داده به ما جسم و جان تا کنیم خود را فدای دین و قرآن ایزدی که داده به انسان زبان که باشد شاکر نعمتش در جهان قرآن و کامپیوتر مقاله قرآن و کامپیوتر نوشته « دکتر رشاد خلیفه» دانشمند مسلمان مصری دارای درجه پی اچ دی در رشته مهندسی سیستمها ...

چنانکه در مباحث گذشته تطور لغوی و معنایی سکولاریزاسیون و سکولاریزم وهمینطور تغییر و تحولات ناشی از آن ، بیان شد ، در مبحث کنونی نیز سعی بر آن است که به اجمال روند تاریخی بوجود آمدن این مفهوم نیز ، بررسی گردد . مفهوم سکولاریزاسیون که معنای عام و مورد منظور ازآن در رساله فوق ، همانا غیر قدسی شدن و عرفی شدن امور سیاسی و اجتماعی در غرب می باشد ، طی یک روند چند قرنه صورت پذیرفت . ...

پيشگفتار: «قرآن کتاب انسان سازي است» امام امت(ره) «قرآن که آخرين کتاب آسماني و معجزه گوياي خاتم پيامبران است، جهت هدايت انسان به راهي راست و استوار از جانب آفريدگار هستي و با براهين حسي و عقلي

تئاتر چیست؟ تئاتر آن شاخه از هنرهای نمایشی است که به بازنمودن داستان ها در برابر مخاطبان یا تماشاگران می پردازد “تئاتر” یک هنر دراماتیک است و پنج قرن قبل از میلاد مسیح در آتن و روم به وجود آمد و سپس در آثار قرون وسطی، رنسانس و بعد در عصر جدید اروپا ادامه یافت. منظور از تئاتر یک مجموعه هنری یا یک نظام سازمان یافته هنری است که پیش از هر چیزبه متن یا نمایشنامه و سپس به کارگردان ...

فلسفه اعجاز از مباحث مربوط به علم کلام , در بخش پيامبرشناسى است , و ارتباطى با بحث هاى علوم قرآنى ندارد. بنابراين پاسخ به اين سؤال که چه نيازى به معجزه است و چرا پيامبران به اعجاز روى مى آوردند, خارج از حوزه علوم قرآنى است . در اين جا فقط به اين نکت

حضرت مهدی ( عج ) به نا م او که ، بی نام او جهان صفا ندارد بی یاد او جان ها بها ندارد بی عشق او دل ها نوا ندارد بیشتر اوقات برایمان راجع به حضرت مهدی (عج) سوالاتی پیش می آید، و با بررسی و جست و جو و کنکاش زیاد به برخی از سوالات خود دست پیدا کرده ، ولی هیچگاه وجود آن را در ادیان مختلف بررسی ننمودم ؛ اساسی ترین سوالاتی که برای من یا هر فرد دیگری ممکن است ، سر آغاز کنکاش پیش آید و ...

بخش اول اجمالی از سوره شعرا : - نام این سوره از چند آیه آخر آن که پیرامون شعرای بی هدف سخن می گوید گرفته شده است. - این سوره 227 آیه دارد، تمام این آیات ( به جز چهار آیه آخر آن ) در مکه نازل شده است. لحن این آیات مانند دیگر سوره های مکی بیشتر روی اصول اعتقادی، توحید، معاد و دعوت پیامبران خدا و اهمیت قرآن تاکید شده است. در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) در اهمیت تلاوت این سوره چنین می ...

چکيده خداوند بزرگ حضرت محمد بن عبدالله (ص) را به پيامبري برگزيد وبه اوفرمان داد تا کافران به دين خدا را به سوي اسلام دعوت کند. حضرت محمد درجمع مومنان وکافران حاضرشد و شروع به تبليغ دين اسلام نمود. خداوند جبرئيل را فرمان داد تا به مراقبت ازحضرت مح

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول