اخلاق
روش تکامل اخلاق:
1 اخلاق یعنی احترام :
نخستین نکته مهم این است که جوهر اخلاق احترام است. احترام به خود، احترام به دیگران، احترام به همه اشکال حیات و محیطی که آنها را دربرگرفته است.
لازمه احتران به خویشتن این است که برای زندگی و شخص خود ارزشی قایل باشیم. «با دیگران چنان رفتار کن که می خواهی با تو رفتار کنند و به عبارتی آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند» یک اصل اخلاقی است که در تمامی مذاهب و فرهنگهای دنیا توصیه شده است. برای ترتبیت فرزندان شایسته به چیزی بیش از اخلاق احترام نیاز دارید. ایجاد اخلاق احترام گام مؤثری برای رسانیدن فرزندانمان به بلوغ اخلاقی است.
2 تکامل اخلاقی فرآیندی تدریجی است :
نکته بسیار مهمی است که اخلاق احترام ناگهان و تمام و کمال در هیچ سن به خصوصی دیده نمی شود. تکامل اخلاق فرآیند تدریجی است که مرحله به مرحله به دست می آید. زیرا پایه های تکامل اخلاق از بدو تولد تا پایان سه سالگی استوار می باشد. بخش دوم به مراحل استدلالی اخلاقی مربوط است و این مرحله ای است که با دخالت پدر و مادر و سایرین از زمان پیش از مدرسه تا بلوغ صورت خارجی می گیرد. آنها می توانند در کنار خواسته های خود توجه به خواسته های دیگران را هم یاد بگیرند و در جاده دور و دراز منتهی به بلوغ اخلاقی قدم بردارند.
تجربه نشان می دهد که مراحل استدلالی شبیه نردبانی است که کودک برای صعود از آن باید از پله ها به ترتیب و تدریج بالا رود. به تدریج و به دنبال هر صعود، احترام کودک به دیگران بیشتر می شود. توجه داشته باشید که بچه ها هم مثل بالغها گاه به پایین سر می خورند و موقتاً در مرحله پایین تری قرار می گیرند. بعضی از بچه ها سریعتر از دیگران پله های تکامل را می پیمایند. اما تکامل اخلاقی مسابقه نیست، یک جریان و فرآیند است.
مهم این است که به ادامه حرکت او در مسیر تکامل کمک کنیم.
3 به کودکان احترام بگذارید و از آنها احترام بخواهید :
یکی از اصولی ترین راههای ایجاد احترام در کودکان تا به خود و دیگران احترام بگذارند، احترام گذاشتن به آنها و تقاضای احترام متقابل از آنهاست.
دکتر کابرگ می گوید: «قدم نخست برای تربیت اخلاقی کودک برخورد اخلاقی با اوست.» برخورد محترمانه با کودکان مستلزم رفتار انسانی با آنهاست. به گفته یک مادر: «آویزه گوشم کرده ام که بچه های من انسانهایی هستند که حق و حقوقی دارند، عروسک خیمه شب بازی نیستند که با آنها هر طور که بخواهم رفتار کنم.»
رفتار انسانی با کودکان و رعایت انسان بودن آنها مستلزم برخورد منصفانه است، و به حکم همین انصاف باید با کودک به اقتضای سن و سال او رفتار کرد و بالغ نبودن او را در نظر گرفت. باید با کودک چنان رفتار کرد که احساس کند آراء و نظراتش را به حساب می آورید.
با این وجود، تصور باطلی است اگر خیال کنیم چون به بچه ها احترام می گذاریم، آنها هم به ما احترام خواهند گذاشت. مطمئناً شما هم بسیاری از بالغها را می شناسید که احترام با احترام پاسخ نمی دهند. با این حساب چه جای تعجب که بچه ها، که در مرحله تکامل نیافته اخلاقی خود هستند، احترام را با احترام متقابل پاسخ ندهند. بنابراین، برای ایجاد حس احترام باید ضمن آنکه به فرزندانمان احترام می گذاریم، از آنها احترام متقابل بخواهیم.
احترام خیابان دوطرفه است. تا احترام نگذارید، احترام نمی بینید.
در ارتباط با فرزندان، احترام متقابل را فراموش نکنید.
4 سرمشق شوید و درس بدهید :
یکی از مطمئن ترین راههای تربیت فرزند برای رسیدن به استدلال اخلاقی مثبت، سرمشق شدن پدر و مادر است.
با احترام گذاشتن به فرزندان خود الگو و سرمشق می شویم. وقتی به فرزندانمان احترام می گذاریم، در اصل عقیده خود را درباره برخورد درست با اشخاص منتقل می کنیم و به توصیه های خویش عمل می نماییم.
با رفتار خود می توانیم سرمشق دیگران و از همه مهمتر سرمشق فرزندانمان باشیم.
5 آموزش کلامی :
سرمشق شدن و آموزش دادن با آنکه بسیار مهم است، کافی نیست.
فرزندان ما را سرمشق های بد احاطه کرده اند. آموزشهای کلامی به قدر آموزش های رفتاری حائز اهمیت است. کودک هم باید رفتارهای خوب را ببیند و هم دلایل را از زبان ما بشنود. برای اینکه سرمشق شدن تأثیر لازم را داشته باشد، بچه ها باید از ارزشها و باورهایی که در پس منطق پیشنهادی ما نهفته است مطلع شوند.
این پنجمین نکته مهم روش تکامل اخلاقی است. با کلام به طور مستقیم درس می دهیم. هم باید به موعظه ها عمل کنیم و هم درباره اعمال خود حرف بزینم. برای آموزش کلامی نیازی به کامل بودن پدر و مادر نیست. می توانند به فرزندانشان بگویند: «بیشترین تلاشم را می کنم، اما من انسان همه چیزدان نیستم. من هم اشتباه می کنم، شما هم اشتباه می کنید، اما می خواهم تجربه هایم را با شما در میان بگذارم.»
پدر و مادر می توانند بی آنکه در نقش خداوند همه چیزدان ظاهر شوند، نظرات خود را با فرزندانشان در میان گذارند، می توانند راهنمایی کنند، گوش کنند و اندرز بدهند.
با آموزشهای مستقیم ارزشهای مثبت اخلاقی، نظیر ادب، نزاکت، صداقت، محبت و دوستی صادقانه و قبول مسئولیت و غیره ، به فرزندانمان کمک می کنیم به کمک استدلال اخلاقی، اعمال خوب را انتخاب کنند.
6 به فرزندان خود فکر کردن را بیاموزید :
به فرزندان باید یاد داد که: الف) وقت خودشان را صرف فکر کردن کنند.
ب) خودشان را جای دیگران بگذارند.
کودک به خودی خود به این طرز تلقی نمی رسد. به کمک ما احتیاج دارد تا با تشویق دائم او به فکر کردن و از دریچه چشم دیگران قضاوت کردن او را در راه تکامل کمک کنیم.
دسترسی به استدلال اخلاقی مستلزم تمرین است.
7 فرزندان خود را به قبول مسئولیت تشویق کنید :
آموزش قبول مسئولیت به فرزندان، اقدامی است که آنها را به جانب دستیابی به استدلال اخلاقی سوق دهد. خواسته هر پدر و مادری است که فرزندان خود را انسانهایی مسئول و شایسته تربیت کنند. اما لازمه تربیت فرزندان مسئول و متعهد واگذاری مسئولیت به آنهاست و از جمله این مسئولیت ها، مسئول شناختن آنها در قبال خودشان است.
مواظبت از خود و اموالشان، کسب درآمد برای مصارف شخصی با توجه به اقتضای سن و سال، افزایش احساس مسئولیت در قبال دیگران و کمک به رفاه سایر انسانها و بسیاری از مقولات مشابه دیگر را می توان به بچه ها واگذار کرد.
آموزش قبول مسئولیت باید خیلی زود شروع شود. حتی کودک دو ساله هم می تواند در چیدن میز و سفره غذا و یا پهن و جمع کردن دستمال سفره و غیره، کمک کردن را یاد بگیرد. هر چه بچه ها بیشتر کمک کنند به کمک کردن بیشتر عادت می کنند. وقتی استدلال اخلاقی شان ابعاد وسیع تری می گیرد، وقتی دلیل کافی برای کمک به دیگران پیدا می کنند، عادت کمک و توجه به سایرین در آنها تقویت می شود.
8 تعادل استقلال و کنترل :
دادن آزادی کلیدی است که درهای زندگی مسالمت آمیز میان پدر و مادر و نوجوان را می گشاید. در تمام مدت رشد از آغاز تولد تا پایان نوجوانی بچه ها هم به استقلال نیاز دارند و هم به کنترل و این یکی از آموزنده ترین توصیه های تربیتی برای بچه ها است.
بچه ها هم در کودکی و هم در نوجوانی به راهنمایی شما احتیاج دارند.
هدف نهایی تعلیم و تربیت فرزند کنترل او نیست. هدف این است که به فرزندان خود کمک کنیم تا بالغهای عاقلی بشوند و گلیم خود را از آب بیرون بکشند.
می دانیم که بچه ها خواهان استقلال هستند. بچه های دو ساله هم استقلال می خواهند. فراموش نکنید که فرزند شما به کنترل هم احتیاج دارد. ایمنی و سلامت کودک کم سن و سال مستلزم کنترل اوست. بسیاری از بچه ها به قدر کافی مورد مراقبت و کنترل قرار نمی گیرند. استقلال و کنترل در موضوع مهم هستند که برای پرورش و تربیت فرزندان سالم ضرورت دارند.
9 به کودکان محبت کنید تا تصویر ذهنی مثبت به دست آورند :
محبتی که کودک را در کسب یک تصویر ذهنی مناسب کمک می کند با ایجاد احساس ارزش و ارزشمند بودن به او اتکای به نفس و قدرت می بخشد.
عشق و محبت، سوای بسیاری از محسنات دیگر، انسانها را به هم پیوند داده. آنها را در مجموعه خانواده انسانی قرار می دهد. محبت به فرزندان، ابتدایی ترین راهی است که می تواند فرزندانمان را در رسیدن به تصویر ذهنی مثبت کمک کند. اما راههای دیگری هم وجود دارد. می توانیم به آنها کمک کنیم تا مهارتها و استعدادهایشان را افزایش داده، از کارشان احساس غرور و افتخار کنند که این منبع مهمی از عزت نفس است. می توانیم آنها را تشویق به یافتن دوستانی کنیم که آنها را به خاطر آنچه هستند قبول کنند.
می توانیم کیفیات خوب و نقاط قوتشان را که خود توانایی دیدنش را ندارند، به آنها نشان دهیم. می توانیم بیش از آنچه گله و شکایت و انتقاد می کنیم تحسین و قدرشناسی نماییم.
به فرزندانتان محبت و توجه کنید، از آنها حمایت و برایشان وقت صرف کنید تا خود را انسانهای مستقل و شایسته ای ببینند که می توانند روی پای خود بایستند و محتاج تصدیق و تأیید این و آن نباشند.
به آنها کمک کنیم تا احساس عشق و محبت کنند.
10 با تربیت اخلاقی خوشبختی خانواده را بیشتر کنید :
برای تربیت اخلاقی کودکان و رفاه و خوشبختی خانواده، دو اقدام متفاوت لازم نیست. توجه به تربیت اخلاقی و داشتن خانواده خوب و خوشبخت دو رویِ یک سکه اند. اقدام در هر مورد به هر دو منظور کمک می کند.
با ایجاد توانایی درک نقطه نظرهای دیگران و با کمک به حصول توافقی که نظرات همه را به حساب آورده، به رشد اخلاقی کودک کمک کند.
محیط گرم و صمیمانه خانواده، به بچه ها امکان می دهد تا در زندگی سرمشق های مناسبی پیدا کنند. از ارزشها و سنت ها مطلع شوند و در وقت نیاز از تدابیر حساب شده استفاده نمایند. وقتی کودک خود را متکی و متصل به خانواده احساس کرد، ناخودآگاه در موقعیتی قرار می گیرد که در برابر فشار هم سن و سالانش مقاومت کند.
تربیت خوب و خانواده صمیمی دست در دست هم حرکت می کند.
پیش به سوی تکامل اخلاقی :
سالهای نخست زندگی و به خصوص سال اول برای رشد اخلاقی اسنان حائز بیشترین اهمیت است. به دلایل زیر:
1 دوران نوزادی زمانی است که پیوند میان پدر و مادر و فرزند جوش می خورد. هرچه نوزاد ر ا بیشتر لمس کنید و هرچه بیشتر به او برسید و با او بازی کنید، پیوند عاطفی شما با او بیشتر می شود.
2 با تَر و خشک کردن نوزاد، با ایجاد تماس جسمی، یکی از نیازهای اصولی او را برآورده سازید.
3 اگر نوزاد در نخستین سال زندگی مورد مهر و محبت قرار نگیرد و پیوند عاطفی با مادرش ایجاد نشود، احتمالاً در سالهای بعد، توانایی مردم دوستی را از دست می دهد.
4 با رفتع نیازهای سال نخست زندگی نوزاد به او اطاعت از دستورات پدر و مادر را می آموزد.
5 با توجه به نوازد، پیوندی عاطفی ایجاد می کنید که در اثر آن اعتماد به نفس و استقلال فرزندانتان افزایش یافته، توانایی او را در ارتباط با سایرین و حساسیت به نیازهای آنها بیشتر می شود.
6 با فراهم آوردن محیطی صمیمی خانوادگی و اجتماعی به یادگیری کودک و کنجکاوی او کمک می کنید تا در مراحل بعد بهتر بتواند مراحل رشد اخلاقی را بپیماید.
عشق و محبت چراغ رشد انسان را روشن می کند. اگر فرزندان خوب و شایسته می خواهید باید با مهر و محبت شروع کنید. در ضمن یادتان نرود محبت به کودک درس اطاعت است.
دروغ
«اگر دروغ بگویی کسی حرفت را باور نمی کند»
درک ارزش اعتماد و اطمینان به کودک کمک می کند تا اهمیت صداقت و حقیقت گویی را درک کند. در اصل میل به راضی کردن دیگران سبب می شود که بچه ها دروغ بگویند تا بروز حادثه ای را از شما پنهان سازند.
ترس از عصبانیت شدن پدر و مادر مهمترین علت دروغ گویی است. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان با شما صادق باشد، سعی کنید ترس او را از عصبانی شدن خود به حداقل برسانید.
می توانید از این پیشنهاد استفاده کنید:
«چیزی مهمتر از اعتماد متقابل میان پدر و مادر و فرزند وجود ندارد. تنها در این صورت است که می توانیم به یکدیگر ایمان داشته باشیم.»
آنگاه برای تخفیف عامل ترس به فرزند خود بگوئید:
«وقتی کاری کرده ای که نباید می کردی و می ترسی اگر به من بگویی عصبانی می شوم، پیش من بیا و بگو: اگر عصبانی نمی شوید می خواهم مطلبی را به شما بگویم … با شنیدن این جمله می فهمم که نباید عصبانی بشوم. البته، بسته به شدت کار خلافی که کرده ای خودت باید فکری به حالش بکنی. اما من قول می دهم که عصبانی نشوم. اگر راستش را بگویی به داشتن فرزندی چون تو افتخار می کنم.»
توجه داشته باشید بی تفاوت گذشتن از دروغ گویی هم کار درستی نیست. گاه مجازات منصفانه و در حد تناسب کودکی که دروغ گفته لازم است و گاهی هم یک عذرخواهی ساده کفایت می کند. نکته مهم این است که باید در هر شرایط بر خویش مسلط بوده، آرامش خود را از دست ندهید و فراموش نکنید که کودک را به خاطر حقیقت گویی تشویق کنید.
داستان پردازی بیش از حد نشانه آن است که کودک از احساس شدید بی کفایتی و ناتوانی رنج می برد. این کودکان به توجه بیشتر پدر و مادر برای یافتن راههایی که در برابر همسالان خود سربلندتر از آنچه هستند شوند، نیاز دارند. (کسب مهارتی که اسباب تحسین دوستانش را فراهم کند نمونه ای است که می توان به آن اشاره کرد.) به همین شکل کودکانی که مرتب از دوستانشان به دروغ حرفهایی می زنند و آنها را به بدی و بی عرضگی و امثال آن متهم می کنند، احتمالاً از سوی دوستانشان آن طور که باید به بازی گرفته نمی شوند و از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند.
تنبیه
آیا تنبیه کار درستی است؟
قبل از هر کار، تأدیب پشت سرهم کودک به هیچ وجه درست نیست.
تأدیب به این شکل، نوعی تنبیه بدنی است و اتکا به تنبیه بدنی راه مناسبی برای پرورش اخلاق کودک نیست. اگر بخواهیم کودکان ما به جای منطق و بحث و استدلال به قدرت زورِ بازو متوسل شوند، قبل از هم خود ما باید آن را رعایت کنیم.
از آن گذشته، تنبیه بدنی به احترام متقابل میان پدر و مادر و فرزند منجر نمی شود.
تنبیه به رشد فکری کودک هم کمک نمی کند. نه به کودک می گوید چرا رفتارش ناپسند بوده و نه راه درستی به او نشان می دهد. کودک رد این شرایط از نقطه نظر کسی هم که اسباب رنجش او شده باخبر نمی شود و به جای احساس تأسف برای رفتاری که داشته، به حال خود تأسف می خورد. تأدیب کودک در مواردی می تواند به تربیت کودک کمک کند.
با اعمال زیر بدون نیاز به تنبیه بدنی کودک خود را در جهت تکامل اخلاقی تربیت کنید.
(منظور از تنبیه بدنی در حد روی دست زدن کودک است نه تنبیه شدید جسمانی)
1 تأدیب، در حد زدن روی دست بچه نوعی اعمال حاکمیت پدر و مادر است، هرچند که بهترین راه تربیت او نیست. مثلاً زمانی که کودک به پدر و مادر دهن کجی می کند و یا اینکه به همبازی هایش کتک می زند، تنبیه بدنی مختصر او بهتر از ایستادن /// کردن است. بی تفاوتی نسبت به اعمالی از این قبیل احتمالاً کودک را به این صرافت می اندازد که مقررات اگر هم وجود دارد، رعایت نکردنش آن قدرها مهم نیست.
2 گاه تأدیب، کودک را از رفتار ناپسندش آگاه می کند. گاه در حکم سطل آب سرد است.
3 تأدیب در بسیاری از موارد بیش از کودک به پدر و مادر کمک می کند. بدین شکل که پدر یا مادر با تنبیه کودک در اصل عصبانیت خود را فرو می نشانند و فضای ارتباطی بهتری حاکم می شود. به استناد پژوهشی که اخیراً صورت گرفته، پدر و مادری که گاه کودکان خود را تأدیب می کنند، به قدر سایرین که هرگز از روش تأدیب استفاده نمی کنند، غرولُند و فریاد نمی کنند. بنابراین از این دیدگاه، تأدیب به کودک هم می کند.
4 تأدیب گاه به اصلاح رفتار به خصوصی منجر می شود. اگر پشت سرهم و بیش از اندازه مورد استفاده قرار نگیرد، جواب بازتاب خوبی برای کمک در پی خواهد داشت.
به اتاق خود فرستادن :
شما هم مانند اغلب پدر و مادرها، احتمالاً طی روز به لحظاتی می رسید که کاسه صبرتان از شیطنت های کودکتان لبریز می شود و می بینید دیگر تحمل رفتار او را ندارید. هر کاری کرده اید فایده ای نداشته است. اینجاست که اگر بخواهید می توانید کودک را به اتاق خودش بفرستید تا دقایقی را تنها بماند. به کودک بگوئید هر وقت که رفتارش را اصلاح کرد می تواند به جمع بقیه بپیوندد.
به اتاق فرستادن مشروط، از این امتیاز برخوردار است که به کودک انگیزه اصلاح رفتارش را
می دهد. هرچه سریع تر در رفتار خویش تجدیدنظر کند، زودتر به جمع بقیه برمی گردد.