مقدمه :
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل»
یکی از نشانههای او این است که خود شما برای شما همسر آفرید تا با او آرام گیرید و میان شما مهر و محبت قرار داد .
اخلاق جنسی
اخلاق جنسی قسمتی از اخلاق به معنی عام است . شامل آن عده از عادات و
ملکات و روشهای بشری است که با غریزه جنسی بستگی دارد .
حیاء زن از مرد ، غیرت ناموسی مرد ، عفاف و وفاداری زن نسبت به شوهر ، ستر عورت ، ستر بدن زن از غیر محارم ، منع زنا ، منع تمتع نظری و لمسی از غیر همسر قانونی ، منع ازدواج با محارم ، منع نزدیکی با زن در ایام عادت ، منع نشر صور قبیحه ، تقدس یا پلیدی تجرد جزء اخلاق و عادات جنسی بشمار میروند .
اخلاق جنسی به حکم قوت و قدرت فوق العاده غریزه که این قسمت از اخلاق بشری وابسته به آن است ، همواره مهمترین بخشهای اخلاق به شمار میرفته است . ویل دورانت میگوید : " سر و سامان بخشیدن به روابط جنسی همیشه مهمترین وظیفه اخلاقی به شمار میرفته است ، زیرا غریزه تولید مثل ، نه تنها در حین ازدواج بلکه قبل و بعد آن نیز مشکلاتی فراهم میآورد .
علاقه جنسی یا گناه ذاتی
برای ما مسلمانان که علاقه دو همسر را بیکدیگر یکی از نشانههای بارز وجود خداوند میدانیم ( 1 ) و نکاح را " سنت " و تجرد را یکنوع " شر " حساب میکنیم هنگامیکه یخوانیم یا میشنویم بعضی از آئینها علاقه جنسی را ذاتا پلید ، و آمیزش جنسی را ( ولو با همسر شرعی و قانونی ) موجب تباهی و سقوط میدانند دچار تعجب می شویم
در آن نقاط دنیا نیز که دور از تأثیر مذهب بودا و مسیح بوده است ادیان و راهبانی بودهاند که طرفداری از تجرد میکردهاند ، مانند "
اسنیتها " در میان یهودیان و بدین طریق یک نهضت عمومی ریاضت در دنیای قدیم ایجاد شد . در یونان و روم متمدن نیز طریقه کلبیون جای طریقه اپیکور را گرفت . افلاطونیان نو نیز باندازه کلبیون ریاضت طلب بودهاند.
از ایران ، این عقیده ( دکترین ) بسمت باختر پخش شد که ماده عین تباهی است و به همراه آن این اعتقاد به وجود آمد که هر گونه رابطه جنسی ناپاک است و این عقیده با جزئی اصلاح ، اعتقادکلیسای مسیحیت محسوب گردید[1]
منشأ این گونه افکار و عقاید چیست ؟
ظاهرا علت اینکه فکر پلیدی " علاقه و آمیزش جنسی " در میان مسیحیان تا این حد اوج گرفت ، تفسیری بود که از بدو تشکیل کلیسا ، از طرف کلیسا برای مجرد زیستن حضرت عیسی مسیح ، صورت گرفت . گفته شد علت اینکه مسیح تا آخر مجرد زیست پلیدی ذاتی این عمل است و به همین جهت روحانیین مقدسین مسیحی شرط وصول به مقامات روحانی را آلوده نشدن به زن در تمام مدت عمر دانستند و " پاپ " از میان اینچنین افرادی انتخاب میشود .
به عقیده ارباب کلیسا تقوا ایجاب میکند که انسان از ازدواج خودداری کند ، راسل میگوید : " در رسالات قدیسین به دو یا سه توصیف زیبا از ازدواج برمیخوریم ، ولی در سایر موارد ، پدران کلیسا از ازدواج به زشتترین صورت یاد کردهاند .
راسل میگوید : " طبق نظریه سن پول ، مسئله تولید نسل هدف فرعی بوده و هدف اصلی ازدواج همان جلوگیری از فسق بوده است ،این نقش اساسی ازدواج است که در حقیقت دفع افسد به فاسد شمرده است[2] "
کلیسا ازدواج را غیر قابل فسخ ، و طلاق را ممنوع میشمارد ، گفته میشود کلیسا خواسته است بدین وسیله ازدواج را تقدیس و از تحقیر آن بکاهد .
اخلاق جنسی از نظر اسلام
از نظر اسلام روابط جنسی را فقط مصالح اجتماعی حاضر یا نسل آینده محدود میکند و در این زمینه تدابیری اتخاذ کرده است که منجر به احساس محرومیت و ناکامی و سرکوب شدن این غریزه نگردد .
در حدیثی میخوانیم : " من اخلاق الانبیاء حب النساء » [3]رسول اکرم (ص ) و ائمه اطهار ( ع ) طبق آثار و روایات فراوان که رسیده است ، محبت و علاقه خود را به زن در کمال صراحت اظهار میکردهاند و بر عکس روش کسانی را که میل به رهبانیت پیدا میکردند سخت تقبیح مینمودند .
یکی از اصحاب رسول اکرم ( ص ) به نام عثمان بن مظعون کار عبادت را
به جائی رسانید که همه روزها روزه میگرفت ، و همه شب تا صبح به نماز
میپرداخت ، همسر وی جریان را باطلاع رسول اکرم ( ص ) رسانید ، رسول اکرم ( ص ) در حالی که آثار خشم از چهرهاش هویدا بود از جا حرکت کرد و پیش
عثمان بن مظعون رفت ، و به او فرمود : ای " عثمان " بدان که خدا مرا برای رهبانیت نفرستاده است ، شریعت من شریعت فطری آسانی است ، من شخصا نماز میخوانم و روزه میگیرم و با همسر
خودم نیز آمیزش میکنم ، هر کس میخواهد از دین من پیروی کند باید سنت مرا بپذیرد . ازدواج و آمیزش زن و مرد با یکدیگر جزء سنتهای من است .
مطالبی که درباره پلیدی علاقه جنسی و آثار ناشی از آن گفتیم مربوط به گذشته دنیای غرب بود ، دنیای غرب در زمان حاضر در زمینه اخلاق جنسی نسبت به گذشته ، باصطلاح یک دور 180 درجهای زده است امروز همه سخن از تقدیس و احترام علائق و روابط جنسی و لزوم آزادی و برداشتن هر قید و بندی در این زمینه است ، در گذشته آنچه گفته شده است بنام دین بوده و امروز نقطه مقابل آنها بنام علم و فلسفه پیشنهاد میشود .
بدبختانه ما از ضرر افکار قدیم غربیها با همه ضعیف بودن وسایل ارتباطی
میان اقوام و ملل ، مصون نماندیم و کم و بیش در میان ما رخنه کرد ، اما افکار جدیدشان در اوضاع و احوال حاضر سیل آسا بسوی ما روان است ( در قسمت دوم این بحث درباره افکار جدیدی که در زمینه اخلاق جنسی در جهان پیدا شده بحث میشود) .