«چرا باید در زمستان یک عائلهاى زیر چادر، خوب مىدانید زیر چادر سرماى اینجا نمىتواند جوابش بدهد، اینها هیچ زندگى ندارند، ثروتمندها به داد اینها برسند، اینها ننشینند آن طرف و بگویند که دولتبدهد، دولت هم باید بکند همه باید انجام وظیفه بکنند.» "صحیفهنور - ج 10 - ص 165 - 17/8/1358"
«به همه در کوشش براى رفاه طبقات محروم وصیت مىکنم. . . چه نیکو است که طبقات تمکندار به طور داوطلب براى زاغه و چپرنشینان مسکن و رفاه تهیه کنند و مطمئن باشند که خیر دنیا و آخرت در آنست و از انصاف به دور است که یکى بىخانمان و یکى داراى آپارتمانها باشد.» "صحیفهنور - ج 21 - ص 201 - 15/3/1368"
تقدم رفاه بر اصول اسلامى و انقلابى
«از اول نهضت اسلامى ما شاهد اشخاصى که به این وضع بوده اند، راحت را به هر چیزى مقدم مىداشتهاند، تکلیف را این مىدانستند که نمازى بخوانند و روزهاى بگیرند و بنشینند در منزلشان ذکرى بگویند و فکرى بکنند. این یک راهى بود که یک دستهاى از مردم داشتند که تمام آمال آنها این بود که آدم اینجا این چند روزى که هست، خوب استراحت بکند، بنشیند در خانهاش عبادت بکند. اسلام را خلاصه کرده بودند در عبادات مثلا نماز و روزه و امثال اینها، براى اسلام هم غیر از این، خیلى، نه اطلاعات صحیح داشتند و نه ارزشى قائل بودند. . . یک دسته اینطور بودند که حضرت امیر سلاماللهعلیه از اینها تعبیر مىکند که اینها همشان علفشان است مثل حیواناتى که همشان این است که شکمش سیر بشود، شهواتش را بر همهچیز مقدم مىدارد، نماز هم مىخواند و روزه هم مىگیرد و عبادات شرعى را هم بجا مىآورد لکن اینطور است وضع تفکر که انسان نباید خودش را در معرض یک چیزى قرار بدهد. . . آنهایى که اسلام را خلاصه مىکنند در اینکه بخورند و بخوابند و یک نمازى بخوانند و روزهاى بگیرند و در گرفتارى ملت، در گرفتارى این جامعه دخالت نکنند به حسب روایت رسول اکرم اینهامسلم نیستند.» "صحیفهنور - ج 15 - ص 45 تا 50 - 8/4/1360"
«هنرى زیبا و پاک است که کوبنده سرمایهدارى مدرن و کمونیسم خون آشام و نابود کننده اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بىدرد و در یک کلمه اسلام آمریکایى باشد.» "صحیفهنور - ج 21 - ص 30/6/1367"
عادت به رفاه و رفاهطلبى
«آنهایى که عادت بکنند، چند روز عادت به این کارها. به این عشرتها، به این چیزهایى که در سینماها مىکردند و نمایش مىدادند، این دیگر در فکر اینکه نفت ما را کى مىبرد و آهن ما را کى مىبرد و گاز ما را کى مىبرد، این به این فکرها دیگر نیست.» "صحیفهنور - ج 9 - ص 62 - 17/6/1356"
«جنگ وقتى که واقع مىشود انسان از آن خستگى و از آن چیزهایى که سست مىکند انسان را، از آن سستى و خستگىها بیرون مىآید و فعالیت مىکند و جوهرهی انسان که باید همیشه متحرک و فعال باشد بروز مىکند و در استراحت و در راحت و در این امور، انسان همیشه کسل مىشود، همیشه خمود مىشود، قواى انسان خمود مىشود و خصوصا آنهایى که به عیاشى عادت دارند یا به رفاه عادت دارند، آنها دیگر بدتر خواهند شد.» "صحیفهنور - ج 13 - ص 106 و 107 - 8/7/1359"
جنگ فقر و غنا
حضرت امام سلام الله علیه در برخى از بیاناتشان مسئله جنگ بین فقر و غنا را مطرح فرموده اند. با توجه به بحثهاى گذشته در مورد احترام سرمایههاى مشروع و قانونى، این سؤال پیش مىآید که آیا طرح موضوع جنگ فقر و غنا توسط حضرت امام سلام الله علیه به معنى نفى غنا و حمایت از فقر نیست؟ آیا بیانات معظم له در مورد جنگ فقر و غنا با بیانات دیگرشان مبنى بر محترم بودن ثروتهاى مشروع تعارض ندارد؟
قبل از پاسخ به سؤالات فوق، به برخى از برداشتهاى اشتباه از بیانات امام سلام الله علیه در مورد جنگ فقر و غنا اشاره مىکنیم. عدهاى از افراد که تنها جملات مربوط به جنگ فقر و غنا را دیده و دیگر بیانات امام سلام الله علیه را ملاحظه ننمودهاند چنین تصور کردهاند که راهبردهاى امام درباره جنگ فقر و غنا و دائمى بودن این جنگ و حمایت نظام اسلامى از فقرا در مقابل اغنیا، بدین معنى است که معظم له فقر را به کلى ارزش و غنا را مطلقا ضدارزش مىدانستند. نتیجه چنین تصورى از جنگ فقر و غنا آنست که پدیدهاى بنام فقر همواره باید وجود داشته باشد و فقرا نیز همیشه باید در فقر و محرومیت باقى بمانند تا براى همیشه تاریخ، جنگ فقر و غنا مصداق عینى و واقعى داشته باشد! و اگر قرار باشد روزى فقرا از فقر خود نجات یافته (یعنى غنى شوند) طبعا در جبهه اغنیا قرار گرفته و باید با خود آنها نیز مبارزه کرد!
با توجه به راهبردهاى حضرت امام سلام الله علیه چنین برداشتى از سخنان ایشان، نادرست و اشتباه است.
اولا فقر نه تنها ارزش نیست بلکه ضدارزش است. فقر ارمغان ظلم و استثمار و سودجویى یا تنپرورى و تنبلى و فرهنگ غلط است. این پدیده در آیات شریفه قرآن کریم و روایات متعدد معصومین علیهالسلام مذمتشده و حتى در برخى از کلمات آن بزرگواران، در حد کفر یا پدید آورنده آن، شمرده شده است. در راهبردها و نظرات حضرت امام سلام الله علیه نیز فقر، محرومیت و استضعاف به طور گسترده مذمت و به عنوان یک پدیدهی ضدارزش معرفى شده است. اگر در بعضى از روایات دیده مىشود که از فقر ستایش شده، این نه به معنى یک اصل کلى و قابل تعمیم به تمام زمانها بلکه تنها یک دستور خاص و با توجه به شرایط ویژهی زمانى و مکانى بوده است و در هر حال نمىتوان «فقر» را ارزش دانست.
همچنین در برداشت مذکور، بین «فقر» و «فقرا» خلط شده است. «فقر» ارزش نیست ولى «فقرا» (آنهم نه همه فقرا بلکه تنها کسانى که علیرغم خواست و اراده خود، توسط استثمارگران و سودجویان به فقر و محرومیت کشیده شده اند) یک قشر ارزشمند و مستحق حمایت و پشتیبانى هستند. عدهاى همین خلط مبحث را در مورد محرومین و مستضعفین هم مرتکب شده اند. از نظر امام سلاماللهعلیه «محرومیت» ارزش نیست ولى «محرومین» ارزشمندند، «استضعاف» ارزش نیست ولى «مستضعفین» ارزشمندند.
غنا و ثروت به طور کلى و مطلق از سوى حضرت امام سلاماللهعلیه نفى نشده است. حضرت امام سلاماللهعلیه نه تنها رفاه و ثروت را به کلى نفى نمىکنند بلکه با شرایط و ویژگیهاى خاص براى جامعه ضرورى هم مىدانند و کرارا نظام اسلامى را به تامین و تعمیم آن توصیه فرمودهاند و در این امر، اولویت را با محرومان و فقرا دانستهاند. ایشان همچنین سرمایه و ثروت مشروع را محترم و حتى تلاش براى کسب آن را در مواردى عبادت دانستهاند.
در خصوص برداشت صحیح از بیانات امام سلاماللهعلیه دربارهی جنگ فقر و غنا، دو مورد را مىتوان مطرح کرد که هر دو هم با راهبردهاى معظمله سازگار است.
برداشت اول: مقصود از جنگ فقر و غنا، مبارزه با یک سیستم اجتماعى - اقتصادى است که در بطن خود دو طبقه فقیر و غنى را بوجود مىآورد. فقر و غنا دو پدیدهاى است که در این سیستم خودنمایى مىکند و حالت وسطى نیز متصور نیست. در این سیستم اقلیتى داراى ثروت و مکنت هنگفت بوده و اکثریت مردم نیز در فقر و محرومیت به سر مىبرند. امروزه در بسیارى از کشورهاى جهان سوم حاکمیت چنین سیستمى را شاهدیم که علتالعلل آن، حاکمیت سرمایه و سرمایهدارى بر نظام بینالمللى است. نظامى که در آن حرف اول و آخر را سرمایه مىزند و هیچ ارزش و معیار دیگرى مطرح نیست. منظور حضرت امام سلاماللهعلیه از جنگ فقر و غنا، جنگ با چنین سیستم و نظامى است. این نبرد، یک مبارزه مقدس و دایمى است که باید آنقدر ادامه یابد تا طلسم حاکمیت سرمایه بر جهان شکسته شود و فقر و غناى ظالمانه از بین برود و بر ویرانه آن سیستم، جامعهاى پدید آید که همهی آحاد مردم در آن، از یک زندگى مرفه با حاکمیت ارزشها و معیارهاى معنوى و متعالى برخوردار شوند.
برداشت دوم: مقصود از جنگ فقر و غنا، جنگ بین فقراى متدین با اغنیای ظالم است. در این برداشت نمىتوان فقیر و غنى را به کلى ارزش یا ضدارزش دانست. فقراى مظلوم مورد حمایت اغنیای ظالم نیز مغضوب هستند. بین این دو طبقه مبارزه دایمى وجود داشته و موضع مومنان و صالحان نیز حمایت از فقرا و نبرد علیه اغنیا و سرمایهداران خواهد بود. بدیهى است نتیجهی نهایى این نبرد، احقاق حقوق فقرا و شکست و نابودى اغنیاست.
همانگونه که ملاحظه مىشود برداشتهاى فوق نه تنها با یکدیگر منافات ندارند بلکه قابل جمع نیز هستند.
به هرحال هر برداشتى که بخواهیم از مقولهی جنگ فقر و غنا داشته باشیم، نباید با اصول و محکمات راهبردها و نظرات حضرت امام سلاماللهعلیه در تعارض باشد.