ایمان چیست و راه های کسب آن چه می باشد؟ ابتدا مراتب ایمان را ذکر می نماییم.
امام علی علیه السلام می فرماید: ایمان بر شناخت با قلب، اقرار با زبان و عمل با اعضاء و جوارح استوار است.
حال به آثار ایمان و استقامت در راه خدا می پردازیم.
ایمان نوعی یقین قلبی است که انگیزه انسان برای ادامه راه و استقامت در آن مسیر می باشد. این ایمان است که سختی ها را آسان می کند و این تحمل سختی هاست که پیروزی را برای ما به ارمغان می آورد.
)بردباری و تحمل سختی ها ابزار ریاست است.) نهج البلاغه
و اما تاثیر ایمان بر روح آدمی؛ این تاثیر بسیار زیاد و شگفت انگیز می باشد، ایمان روح را شست وشو داده و نور الهی را در آن می تاباند. این نور ایمان است که صفای قلب را به همراه دارد و به مؤمن اجازه می دهد نیمه های شب به مناجات برخیزد. این نور ایمان است که توفیق یاد خدا بودن و ذکر او را گفتن را به ما می دهد.
حضرت علی علیه السلام می فرماید: ایمان نقطه ای نورانی در قلب پدید میآورد که هر چه ایمان رشد کند آن نور نیز فزونی می یابد.
آفات ایمان چیست؟
برای مصون ماندن ایمان باید میکروبهایی که ایمان را تهدید می کنند بشناسیم و آنها را از وجودمان پاک کنیم. تا این میکروبها را نشناخته ایم رهایی یافتن از شرّ آن نیز غیرممکن است.
مولای متقیان حضرت علی علیه السلام این میکروبها را اینگونه معرفی می نماید:
آگاه باشید ریاکاری و تظاهر هر چند اندک باشد شرک است و همنشینی با هواپرستان ایمان را به دست فراموشی می سپارد و شیطان را حاضر می کند. از دروغ برکنار باشید که با ایمان فاصله دارد؛ که راستگو در راه نجات و درستکاری است و دروغگو بر لب پرتگاه هلاکت و خواری است. حسد نورزید که حسد ایمان را چونان آتشی که هیزم را خاکستر کند نابود می سازد. با یکدیگر دشمنی نورزید که نابود کننده هر چیزی است. بدانید که آرزوهای دور و دراز عقل را غافل و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. آرزوهای ناروا و نرسیدنی را دروغ بنگارید که آرزوها فریبنده اند و صاحبش فریب خورنده.
ایمان و عمل
انسان در ایمان آوردن به دنبال دستیابی به چیزی است که ندارد. ایمان فعلی قلبی است، قابل امر و دعوت پذیر است، اختیاری است و با زور احتقاق نمی یابد، تنها در ظرف اختیار مفید است، دارای مراتب و قابل کاهش و افزایش است. زوال پذیر، قابل آزمون، کتمان پذیر تحول آفرین و قدرت زاست. ایمان دینی امری با فضیلت، باعث خشوع و تواضع و نرمی قلب و آرامش بخش است. بدون اطمینان هم حاصل می شود، اما مراتب عالی آن اطمینان بخش است. با یقین نه تلازم دارد نه تمانع، اما عالی ترین مرتب آن ملازم یقین است. ایمان با شکّاکیّت و شک مستقر منافات دارد.
ایمان دینی، گوهر اسلام ابراهیمی و اسلام محمدی است، اما اسلام (ظاهری) تلازمی با ایمان ندارد.
ایمان فعلی، قلبی است. اعتماد امیدوارانه و متوکلانه به امری قدسی است، دل سپردن، گرویدن و باور کردن امری متعالی است با ایمان در انسان تحولی شگرف ایجاد می شود که تمام وجود او را در بر می گیرد. ایمان، انسان را دیگر می کند، ایمان یک نقطه عطف است، انسان قبل از ایمان با انسان بعد از ایمان تفاوت دارد، وقتی انسان به چیزی ایمان می آورد، تناسبی با متعلق ایمان خود می یابد، مؤمن با متعلق ایمان هم جهت، همسو و هماهنگ می شود.
تمام اجزای وجودی مؤمن در جاذبه این امر جدید (متعلق ایمان) تعریف تازه ای می یابند. انسان مؤمن در موقعیت جدیدی که قرار گرفته است،اعمالی مرتکب می شود که بدون ایمان انجام نمی داد همینگونه کارهایی را ترک می کند که قبل از ایمان انجام می داد. حوزه عمل از جمله عرصه هایی است که بشدّت از مقوله ایمان متأثر می شود. نمی توان به چیزی ایمان داشت و در عمل بر خلاف آن مرتکب شد. آنکه عملش با قلبش همسو نیست، قلبش به سمتی گرایش دارد، و عملش به سمتی دیگر. ایمان راسخی ندارد. می توان گفت: ایمان لوازم عملی دارد. عمل خارجی بروز ایمان قلبی است.
عمل خارجی جزو ایمان نیست. ایمان فعلی قلبی است. بحث بر سر تلازم ایمان با اعمال هماهنگ با خود است. ایمان به هر امری اعمال مناسب آن امر را لازم دارد. نمی توان تصور کرد که با ایمان در وجود انسانی تحوّل ایجاد شده اما در عمل او هیچ نمودی پیدا نکرده باشد، مگر اینکه به ارتباط بین اعمال انسانی و قلب او قائل نباشیم.
مراد از تفاوت اعمال انسانی قبل و بعد از ایمان این نیست که لزوماً در این دو موقعیت عمل مشترکی نمی یابیم، بلکه مراد از این است که ایمان به هر امری مقتضات خاصی در مقام عمل دارد. این اعمال خاص گاهی لزوماً از یک مؤمن سر می زند و در اعمال غیر مؤمن معادل ندارد، همانند عبادت، و گاهی ظاهر عمل مؤمن و غیر مؤمن همانند است. تفاوت در نیت و جهت عمل است و گاهی نیز مؤمن عملی را مجاز یا غیر مجاز می داند و نیز مؤمن همان عمل را بر عکس غیر مجاز یا مجاز می شمارد.
عمل جای ایمان را نمی گیرد، ایمان نیز جانشین عمل نمی شود هر یک کارکرد و فوائد خاص خود را دارد.
آیات 1تا 11 سوره مؤمنون:
/1 به راستی مؤمنان رستگار شدند. /2 همان کسانی که در نمازشان فروتنند. /3 آنان که از (گفتار و کردار) بیهوده رویگردانند /4 و کسانی که زکات می پردازند. /5 آنان که ناموس خود را حفظ می کنند. /6 مگر بر همسرانشان یا بر کنیزهایشان، بی گمان اینان سزاوار نکوهش نیستند. /7 پس هر کس (راهی) فراتر از این بجوید، اینان تجاوز کارند. /8 و همانان که امانتها و پیمان خود را رعایت می کنند. /9 و کسانی که بر (گزاردن) نمازهایشان پایبندند. /10 اینانند که وارثانند. /11 کسانی که (سرانجام بهشت) فردوسی را بدست آورند و آنان در آنجا جاودانه اند.
نمادهای عملی ایمان در آیات فوق عبارتند از:
. فروتنی در نماز 2. پرهیز از لغو 3. ادای مالیات دینی 4. پاکدامنی 5. امانتداری 6. وفای به عهد .1
نسبت ایمان با یقین و شک
هر چند ایمان منحصر به انسان نیست، اما بحث متمرکز در "ایمان انسان" است. انسان در ایمان آوردن به دنبال دستیابی به چیزی است که ندارد. ایمان به اموری تعلق می گیرد که به نظر مؤمن از نوعی حقانیت و اعتبار فی الجمله برخوردار است. متعلق ایمان دینی، عینی و واقعی، متعالی و قدسی، ماورای حواس انسانی یا دارای منشاء ماورایی، زنده، آگاه و قادر به رفع نیاز انسان است. ایمان دینی از ویژگیهای زیر برخوردار است:
1. فعل است نه انفعال2. فعلی قلبی است نه زمانی 3. قابل امر و دعوت پذیر است 4. فعلی اختیاری است 5. زور بردار نیست (اصولا بدون آزادی و اختیار حاصل نمی شود) 6. تنها در ظرف اختیار پذیرفتنی است یعنی در دنیا قبل از رؤیت عذاب الهی و پیش از سکرات موت 7. دارای مراتب و قابل افزایش و کاهش است 8. زوال پذیر است 9. آزمون پذیر است (آزمایشگر خداوند است) 10. کتمان پذیر و پنهان کردنی است 11. تحول آفرین است 12. قدرت زا است 13. ایمان دینی امری با فضیلت، محبوب و فطری محسوب می شود 14. ایمان دینی "بویژه مراتب عالی آن" به اخبات (نرمی و تواضع)، و جل (ترس توأم با تواضع) و خشوع (فروتنی و خضوع) می انجامد 15. ایمان دینی آرامش بخش است 16. ایمان بدون اطمینان هم حاصل می شود، اما مراتب عالی ایمان دینی اطمینان بخش است. 17. ایمان با یقین نه تلازم دارد، نه تمانع، اما عالی ترین مراحل ایمان ملازم با یقین است.