پیشگفتار:
هدف از انجام این تحقیق برطرف کردن مشکلی از جامعه نیز می باشد
چکیده:
شکى نیست که سبقت در کارهاى خیر نوعى امتیاز و فضیلت است، و پروردگار عالم درآیات زیادى بندگانش را به انجام آنها،و سبقت گرفتن به یکدیگر دعوت مىفرماید
مؤمنین پیشتاز از مهاجرین و انصار،و کسانى که از آنان به نیکى پیروى کردند،خداوند از آنان خشنود،و آنان نیز از او خشنودند،و باغهایى از بهشتبراآنان فراهم گردیده،که نهرها از زیر درختانش جریان دارد،و این گروه براى همیشه در آن خواهند ماند،و این پیروزى بزرگى اسدر این آیات چنانچه ملاحظه مىفرمائید،پروردگار عالم از اشخاص پیشتاز در کارهاى خیر،و مخصوصا از مهاجرین و انصارى که جزو نخستین مؤمنین هستند به نیکى یاد نموده،و پاداش بهشت و«فوز عظیم»وعده مىدهد.
نظر دانشمندان و مورخین اسلام که على نخستین مؤمن اس تمام دانشمندان و مورخان و سیره نویسان اتفاق نظر دارند که«على بن ابیطالب علیه السلام»اولین فردى است که رسالت پیامبر خدا را تایید کرده،و در حساسترین و خطرناکترین ایام جان خود را با رضاى الهى معامله نموده است،البته در این میان برخى مغرضین که تحمل فضایل آن حضرت را نداشتهاند،گاهى برخلاف«اجماع حاصله»سنگ اندازى کردهاند،که کسى از شخصیتهاى اسلامى و تاریخى به آن توجه نکرده است.
آیا على (ع) قبل از رسالت پیامبر خدا مؤمن نبود؟
مطالبى که در مورد پیشتازى امیر المؤمنین على علیه السلام در تایید رسالت پیامبر خدا و ایمان آوردنش بحث کردیم،و شواهد زندهاى از کتابهاى اهل سنت نقل نمودیم،هرگز ایمان وى را منحصر به ایام بعد از رسالت رسول خدا نمىنماید،بلکه على علیه السلام از اول تولدش مؤمن بوده،و نور و فطرت و خمیرهاش با رسول اکرم صلى الله علیه و آله یکسان مىباشد،و هیچ زمانى را نمىتوان تصور کرد که على علیه السلام در آن دوران مؤمن نبوده است.
مقدمه.................................................................................
شکى نیست که سبقت در کارهاى خیر نوعى امتیازوفضیلت است، و مؤمنین پیشتاز از مهاجرین و انصار،و کسانى که از آنان به نیکى پیروى کردند،خداوند از آنان خشنود،و آنان نیز از او خشنودند،و باغهایى از بهشتبراى آنان فراهم گردیده،که نهرها از زیر درختانش جریان دارد،و این گروه براى همیشه در آن خواهند ماند،و این پیروزى بزرگى است در این آیات چنانچه ملاحظه مىفرمائید،پروردگار عالم از اشخاص پیشتاز دکارهاى خیر،و مخصوصا از مهاجرین و انصارى که جزو نخستین مؤمنین هستند به نیکى یاد نموده،و پاداش بهشت و«فوز عظیم»وعده مىدهد.
پروردگارعالم درآیات زیادى بندگانش را به انجام آنها،و سبقت گرفتن به یکدیگر دعوت مىفرماید. در میان تاریخ نویسان،در مورد این که حضرت على علیه السلام اولین مومن به خدا و پیا از مجموع آیات و تفسیرها و احادیث نبوى و علوى و نظرات دانشمندان بزرگ اهل سنت،چنین به دست مىآید که«امیر المؤمنین على علیه السلام»نخستین مؤمن به خدا و پیامبر در میان تمام مسلمانان است،و این یک موضوع مسلم تاریخى است که کوچکترین شبههاى ندارد.
این حدیث،آن هم در یک منبع معتبر اهل سنتیک دنیا معنى دارد،و مىرساند که على علیه السلام«عدل»پیامبر است،و درک و ایمان و معرفت وى مخصوص دوران رسالت نبوى نیست،بلکه قبل از این دوران هم با«عالم غیب»مربوط بوده است هر چند از نظر ظاهرى یک کودک چند سالهاى بیش نبود!!! على علیه السلام اساس عترت در هر صورت در این بخش ویژگى مهم عترت تبیین شد.اهتمام راه عترت آشکار گشت و على علیه السلام به عنوان محور و اساس عترت والاترین ویژگىاش همتاى قرآن بودن است.فضیلتى برتر از وحى بودن و ظرفیت تعلیم حقایق الهى را داشتن و مسجود برترین موجودات جهان«فرشتگان»قرار گرفتن تصور نمىشود.از همین نکته خطر انحراف از راه عترت و خطر دست رد زدن به سینه عترت آشکار مىشود که نابسامانىهاى امت اسلامى از این سمتسو سویه مىگیرد.عترت سیل خروشان معارف است:ینحدر عنى السیل«از من معارف الهى چون سیل خروشان سرازیر است.
روش تحقیق:
استفاده ازقرآن کریم _بااستفاده ازرایانه_مدت اجرای طرح حدود4ماه_مسایل و مشکل مسیرراه تحقیق محدودیت وقت بوده است
ادبیات وسوابق موضوع:
این موضوع از جایی که منبع آن قرآن است سابقه ای طولانی دارد
على نخستین مؤمن به خدا و پیامبرش
شکى نیست که سبقت در کارهاى خیر نوعى امتیاز و فضیلت است، و پروردگار عالم در آیات زیادى بندگانش را به انجام آنها،و سبقت گرفتن به یکدیگر دعوت مىفرماید.
(1)
تقدم در ایمان و تصدیق و یارى رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز یکى از امتیازات بزرگ براى مؤمنین شمرده شده،و پروردگار عالم و در کلام الله مجید از گروه پیشگامان به نیکى یاد کرده،و وعده بزرگ و پاداش مضاعف به آنان مىدهد!
«و السابقون السابقون.اولئک المقربون» (2)
پیشگامان پیشگامان،در پیشگاه خدا مقربند.
این آیه افراد پیشتاز در کارهاى نیک،به ویژه ایمان و فداکارى را تمجید مىنماید. (3) و در آیه دیگرى در مورد«مهاجرین و انصار»که زودتر از دیگران آئین یکتا پرستى را پذیرفته،و به وظیفه خود عمل نمودهاند...وعده رضاى خدا،و بهشت جاودانى مرحمت گردیده است:
«و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسان رضى الله
عنهم و رضوا عنه،و اعد لهم جنات تجرى تحتها الانهار،خالدین فیها ابدا ذلک الفوز العظیم» (4)
مؤمنین پیشتاز از مهاجرین و انصار،و کسانى که از آنان به نیکى پیروى کردند،خداوند از آنان خشنود،و آنان نیز از او خشنودند،و باغهایى از بهشتبراى آنان فراهم گردیده،که نهرها از زیر درختانش جریان دارد،و این گروه براى همیشه در آن خواهند ماند،و این پیروزى بزرگى است
در این آیات چنانچه ملاحظه مىفرمائید،پروردگار عالم از اشخاص پیشتاز در کارهاى خیر،و مخصوصا از مهاجرین و انصارى که جزو نخستین مؤمنین هستند به نیکى
یاد نموده،و پاداش بهشت و«فوز عظیم»وعده مىدهد.
در ذیل این آیات در تفسیرهاى«شیعه و سنى»احادیثى در ارتباط با سبقت ایمان حضرت على علیه السلام مطالب جالب توجهى آمده است،از آن جمله در حدیثى«ابن عباس»از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مىکند،که«جبرئیل امین»از سوى خدا آمده و در رابطه با آیه نخست فرمود:
ذلک على و شیعتههم السابقون من الله بکرامتهم. (5)
«آنان على و پیروان او هستند،که پیشتازان به سوى بهشت،و مقربان درگاه الهى مىباشند،به خاطر عظمتى که خداوند براى آنان قائل است.»
علاوه بر این حدیث،صدها حدیث دیگر،و نقلهاى تاریخى از منابع معتبر اهل سنتبه دست ما رسیده است که حاکى است امیر المؤمنین نخستین و پیشگامترین افراد است در ایمان به خدا و رسول وى.
مرحوم«علامه امینى»رضوان الله تعالى علیه در کتاب شریف«الغدیر»یکصد حدیث از کتابهاى اهل«سنت»در این باره آورده،و یکایک،و همه آنها را نقل مىکند!!! (6)
و خود امیر المؤمنین على علیه السلام در تمام مناظرهها و محاجههایش با رقبا و غاصبان لایتبه این موضوع تمسک نموده،و آن را یکى از فضایل و امتیازات خویش به حساب مىآورد،و مرتب در سخنرانىهایش به مردم عادى نیز آن را گوشزد مىفرمود. (7) پس ازاین جملات و شواهد زنده قرآنى و حدیثى نتیجه مىگیریم که پیشتازى در ایمان به خدا و پیامبر عزیز اسلام،خود یک امتیاز بزرگ،و موجب افتخار مىباشد،که على علیه السلام آن را از آن خود ساخته است.
على (ع) خود را نخستین مؤمن مىداند
در پیشگام بودن حضرت على علیه السلام در ایمان به خدا و رسولش،علاوه بر آیات
و تفاسیرى که نقل کردیم،خود آن حضرت نیز در موارد زیادى به آن تمسک مىفرمود،و ما در اینجا نمونههاى اندى ذکر مىکنیم:
1-قال على (ع) :«انا عبد الله و اخو رسوله،و انا الصدیق الاکبر،لا یقولها بعدى الا کذاب مفتر،و لقد صلیت قبل الناس سبع سنین.» (8)
«على (ع) مىفرمایند:من بنده خدا و برادر پیامبرم،صدیق اکبر منم،این ادعا را کسى نمىکند مگر این که دروغگوى آشکار و بزرگ است،هان اى مردم!بدانید که من هفتسال قبل از دیگران نماز خواندم»
2-قال على (ع) :«و لقد کان یجاور فى کل سنه بحراء فاراه و لا یراه غیرى و لم یجمع بیت واحد یومئذ فى الاسلام غیر رسول الله (ص) و خدیجه و انا ثالثهما،ارى نور الوحى و الرساله ،و اشم ریح النبویه ...» (9)
«رسول خدا در هر سالى (یکماه) در غار«حراء»به عبادت مىپرداخت،جز من کسى او
را نمىدید و فقط من در کنارش بودم،و در آن زمان اسلام به هیچ خانهاى نیامده بود مگر به خانه رسول خدا و خدیجه و من که در کنار آنان بودم،نور«وحى»و رسالت را مىدیدم،و بوى خوش نبوت را مىبوئیدم.»
3-قال على (ع) :«...فانا اول من آمن به،ام على نبیه؟فانا اول من صدقه...» (10)
در جنگ«صفین»چون سپاه آن حضرت بعد از حیله«معاویه و عمروعاص»دست از جنگ
برداشته و گروه منافقین به ساحت مقدس و با عظمت مولاى متقیان جسارت کردند،حضرت در جواب آنان فرمودند:«آیا به خدا دروغ مىگویم؟در حالى که مننخستین فردى هستم که به او ایمان آوردهام؟و یا به پیامبر دروغ مىگویم که باز نخستین شخصى هستم که رسالت وى را تصدیق کردم.»
از این فرازهاى نمونه که از دهها مورد دیگر برگزیدیم،به صراحتبه دست مىآید که آن حضرت (علاوه بر فضایل دیگرش که در جاى خود بحث مىگردد) در سبقت ایمان و تایید و تصدیق رسالت پیامبر خدا پیشتاز بوده،و بر تمام مؤمنین و اصحاب رسول
گرامى اسلام پیشى گرفته است.
رسول خدا پیشگامى على را تایید مىکند
پیامبر گرامى اسلام طبق دستور صریح قرآن مجید مبین حق و باطل،و رافع اختلاف
در میان مردم است،و خداوند متعال تاکید مىکند که مردم هنگام بروز اختلاف به آن حضرت مراجعه نموده و از طریق وى مشکل خویش را برطرف سازند. (11) اگر چه پیشتازى امیر المؤمنین در ایمان به خدا و پیامبر مورد اتفاق و اجماع مسلمین است،و دانشمندان اهل سنتبه آن اعتراف کردهاند (12) ،و لیکن گاهى شیاطین مغرض و دشمنان لایتبحق على علیه السلام حرفهایى مىزنند که ایجاب مىکند از سخنان در بار پیامبر اسلام،آن هم از کتابهاى معتبر برادران اهل سنت در این مورد به احادیثى تبرک جسته،و نمونههایى را ذکر کنیم:
1-عن عمر بن خطاب،قال:قال رسول الله (ص) :«...انت اول الناس اسلاما و اول
الناس ایمانا و انت منى بمنزله هارون من موسى» (13)
«عمر بن خطاب»مىگوید:با جمعى به محضر پیامبر خدا شرفیاب شدیم،ناگاه آن حضرت
ستخود را بر شانه على علیه السلام گذاشته و فرمود:«تو نخستین کسى هستى که با
اسلام خود رسالت مرا تایید نموده و ایمان آوردى،نسبت تو به من همانند نسبت
هارون پیامبر استبه موسى! »
2-عن النبى (ص) :«اولکم واردا على الحوض اولکم اسلاما على بن ابیطالب» (14)
رسول خدا فرمودند:نخستین کسى که در«حوض کوثر»بر من وارد مىگردد،آنشخص است
که پیش از همه ایمان آورده است،و او«على بن ابیطالب»مىباشد.»
3-قال رسول الله (ص) :«لقد صلت الملائکه على و على على سبع سنین لم تصل على
ثالث لنا» (15)
همانا ملائکه خداوند هفتسال براى من و على درود و صلوات فرستادهاند که هنوز
از شخص ثالثى خبرى نبود!!
4-قال ایضا:«على اول من آمن بى،و اول من یصافحنى یوم القیامه ،و هو الصدیق
الاکبر،و هو الفاروق یفرق بین الحق و الباطل.» (16)
نبى اعظم در مورد عظمت على علیه السلام مىفرماید:على اولین کسى است که به من
ایمان آورده،و نخستین کسى است که در روز قیامتبا من مصافحه مىکند،و اوست که
صدیق اکبر است، و بین حق و باطل تمیز مىدهد!!
5-و در حدیث دیگرى مىفرمایند:على نخستین کسى است که با من نماز خواند. (17)
6-عن ابن عباس قال:سمعت عمر بن الخطاب یقول:کفوا عن ذکر على بن ابى طالب فقد
رایت من رسول الله (ص) فیه خصالا لان تکون لى واحده منهن فى آل الخطاب احب
الى مما طلعت علیه الشمس...قال رسول الله:انک مخاصم تخاصم انت اول المؤمنین
ایمانا،و اعلمهم بایام الله،و اوفاهم بعهده و اقسمهم بالسویه،... (18)
ابن عباس مىگوید«از خلیفه دوم»شنیدم که مىگفت:هر گز در مورد«على بن
ابیطالب»بد نگوئید،زیرا از پیامبر خدا درباره وى صفاتى را شنیدم که هرگاه
یکى از آنها در«آل خطاب»بود، براى من بهتر از همه آنها بود که آفتاب بر آنها
مىتابد!!
آنگاه قضیه مبسوطى را شرح مىدهد که با همفکران خود«ابو بکر و ابو عبیده»به
محضر رسول خدا رسیدند،در حالى که آن حضرت به على علیه السلام تکیه نموده و از
اوکمک مىگرفت، فرمودند:على!با تو مخاصمه و محاجه خواهند کرد،تو نخستین فردى
هستى که به من ایمان آوردى،و تو به«ایام الله»و روزهاى خاص از همه
داناترى!!و از جهت وفا و تعهد و عدالت نیز بر همه برترى دارى!!تو از همگان
براى مردم مهربانترى...
همه این احادیثششگانه که از طریق اهل سنت و از منابع معتبر آنان ذکر
گردید،حاکى است که امیر المؤمنین نه تنها نخستین فردى است که به خدا و
پیامبرش ایمان آورده،و در راه رضاى خدا و رسولش فداکارى کرده است،بلکه داراى
امتیازات خاص و منحصر به فردى است که«خلیفه دوم»براى دارا بودن به یکى از
آنها سینه چاک مىکند،و داشتن یک صفت علوى را بهتر از تمام دنیا و ما فیها
مىداند،آرى على در تمام صفات انسانى و اسلامى نظیر نداشته و ندارد...
نظر دانشمندان و مورخین اسلام که على نخستین مؤمن است
تمام دانشمندان و مورخان و سیره نویسان اتفاق نظر دارند که«على بن ابیطالب
علیه السلام»اولین فردى است که رسالت پیامبر خدا را تایید کرده،و در
حساسترین و خطرناکترین ایام جان خود را با رضاى الهى معامله نموده است،البته
در این میان برخى مغرضین که تحمل فضایل آن حضرت را نداشتهاند،گاهى بر
خلاف«اجماع حاصله»سنگ اندازى کردهاند،که کسى از شخصیتهاى اسلامى و تاریخى
به آن توجه نکرده است.
«ابن ابى الحدید»امام«معتزله»که یکى از مورخین و محققین و دانشمندان بزرگ
اهل سنت است، مىنویسد:
«و اعلم ان شیوخنا المتکلمین لا یکادون یختلفون فى ان اول الناس اسلاما على
بن ابیطالب علیه السلام» (19)
بدان که در میان اکابر و بزرگان و متکلمین گروه«معتزله»اختلافى نیست که على
بن ابى طالب علیه السلام نخستین فردى استبه اسلام ایمان آورده و پیامبر خدا
را تایید کرده است.
و سپس دو بیت اشعارى را که منتسب به امیر المؤمنین علیه السلام در این زمینه
است نقل نموده و مىنویسد:
محمد النبى اخى و صهرى و حمزه سید لشهداء عمى سبقتکم الى الاسلام طرا غلاما
ما بلغت اوان حلمى
رسول خدا برادر و پدر خانم من است و حمزه سید الشهداء عموى من مىباشد من بر
تمام شما در ایمان به خدا و پیامبر پیشتازم در حالى که هنوز به سن بلوغ
نرسیده بودم
و بعد در یک تتبع و تحقیق تاریخى مىنویسد:
«سلمان فارسى (محمدى صلى الله علیه و آله) ،ابو ذر غفارى،مقداد،خباب ارت،ابو
سعید خدرى، زید بن اسلم»،و اکثر اهل حدیث و تحقیق و سیره معتقدند که نخستین
مؤمن به خدا و پیامبر، على علیه السلام است،و او بر تمام صحابه و یاران
پیامبر مقدم است!! (20)
و یکى دیگر از بزرگان اهل سنت«حاکم نیشابورى»است،او در این زمینه مىنویسد:
«لا اعلم خلافا بین اصحاب التواریخ ان علیا رضى الله عنه اولهم اسلاما...»
(21)
در میان تاریخ نویسان،در مورد این که حضرت على علیه السلام اولین مومن به خدا
و پیامبر است،هیچگونه اختلاف نظر وجود ندارد.
و بالاخره مرحوم«علامه امینى»رضوان اله علیه در این زمینه (الاجماع على ان
علیا اول من اسلم) باب مخصوص را ذکر نموده،و در آن از دهها دانشمند اهل سنت و
مورخان و محققان صاحب نظر مطالبى در اعتراف به این حقیقت مسلم تاریخى آورده
است،که علاقهمندان تفصیل مىتوانند به ان مراجعه فرمایند (22) .
در پایان این قسمتبا یک داستان مناسب این موضوع را پى مىگیریم:
«عفیف کندى»یک بازرگان عطر و لباس بود،او براى خرید اجناس مربوطه وارد مکه
شد،و به منزل«عباس بن عبد المطلب»مراجعه کرد،زیرا عباس نیز مردى ثروتمند و
اهل تجارت بود،آنان زمانى در کنار کعبه نشسته بودند،و به سوى آن تماشا
مىکردند،ناگاه رسول خدا با چهرهاى زیبا و روشن وارد«مسجد الحرام»گردید،و
به سوى آسمان نگاهکرد (براى بررسى وقت) ،و یواش یواش به کنار کعبه آمد،دیرى
نپائید که امیر المؤمنین على علیه السلام در حالى که چهره مبارک او پر نور
بود وارد مسجد شد،و در طرف راست پیامبر خدا قرار گرفت،و سپس«خدیجه»همسر با
وفاى پیامبر عزیز اسلام وارد گشت،و در عقب آنان ایستاد...رسول اکرم با امیر
المؤمنین و خدیجه علیهم السلام مشغول نماز شدند،و مردم بت پرست این صحنه را
تماشا مىکردند،و رکوع و سجود و کیفیت نماز آنان را مورد توجه قرار
مىدادند...«عفیف بن قیس کندى»به«عباس بن عبد المطلب»گفت:چه امر بزرگى
است!عباس نیز جواب مشابه داد،و سپس خطاب به عفیف گفت: مىدانى که این جوان
کیست؟