تأسیس حکومت
تشکیل حکومت توسط رسول خدا (ص) در مدینه ، بهترین دلیل بررابطه دین با سیاست است . پیامبر (ص) علاوه بر شأن نبوت دارای امامت و ولایت بر مسلمانان بود و تشکیل حکومت از وظایفی بود که از جانب خدا بر عهده داشت زیرا او مأمور به اجرای دین بود و اجرای کامل آن جز از طریق حکومت امکان پذیر نبود .
جایگاه حاکمیت ملی در نظام سیاسی اسلام
می دانیم که « انتخابات» با «حاکمیت ملی» در ارتباط است و اساساٌ به خاطر «حاکمیت ملی» انتخابات صورت می پذیرد .
تعریف حاکمیت ملی ( مردم سالاری )
منظور از حاکمیت حاکمیتی است که منشأیی جز ملت ندارد . از دیدگاه حقوق اساسی ملت می تواند خود را به فرد یا افرادی تفویض نماید و هر گونه که بخواهد حاکمیت خویش را اعمال نماید و هر گونه که بخواهد حاکمیت خویش را اعمال نماید ، خواه این اعمال حاکمیت ملی از دیدگاه غرب امری کاملاً بشری و زمینی است نه الهی و آسمانی و هر ملتی به هر صورتی که بخواهد آن را اعمال می نماید .
مبنای دینی حاکمیت ملی
حاکمیت ملی نه به شکل آن بلکه با ملاحظات خاص خود می تواند مستند دینی داشته باشد ، از جمله این مستندها دلیل عقل است که به حکم آن اقامه نظام و حفظ مصالح عمومی اجتماعی بسط و گسترش معروف رفع ظلم و فساد و دفاع از جامعه در مقابل تهاجمات واجب است و این مهم جز در سایه دولت عادل ، صالح و قدرتمند تحقق نمی یابد . استقرار دولت نیز با خضوع و اطاعت ملت ممکن نیست بنابراین به حکم عقل تحقق همه این امور واجب است و هر چه عقل حکم بدان نماید ، شرع نیز بدان حکم نموده است ایجاد دولت یا با نصب از طرف خداوند است یا با قهر و غلبه بر امت یا با انتخاب خود امت . با توجه به عدم امکان نصب دولت یا عدم اثبات آن به واسطه دلایل اقامه شده خواهد بود .
مبنای حقوقی حاکمیت ملی
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل پنجاه و ششم حاکمیت ملی را چنین بیان می کند : « حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است . هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند ...... »
رابطه میان حاکمیت دینی و ملی
با توجه به آنچه در ابتدای فصل اول در زمینه حاکمیت دینی (تشریعی) بیان کردیم اکنون باید دید آیا می توان میان حاکمیت ملی و حاکمیت دینی جمع نمود یا این که آن دو به کلی از یکدیگر بیگانه اند ؟ به نظر می رسد حاکمیت ملی را نه به صورت مطلق می توان رد نمود و نه بصورت مطلق پذیرفت ، چرا که از یک سو پذیرش حاکمیت ملی به صورت مطلق و طبق خاستگاهی که در فرهنگ غرب دارد در بسیاری از موارد مستلزم کنار گذاردن حاکمیت دینی خواهد بود و از سوی دیگر ، گر چه مطابق معیارهای دینی تعین سرنوشت انسان مربوط به خود او است و خداوند او را در این امر مختار و آزاد گذارده است اما در عالم تشریع انسان را مؤظف نموده است که حاکمیت خداوند و دین را برگزیده و دیگر حاکمیت ها را رد نماید .
ضرورت حکومت (واژه حکومت)
«حکومت» از ریشه «حکم» گرفته شده است . حکم به معنی جلوگیری کردن فرمان دادن و قضاوت کردن و .... است . حاکم نیز کسی است که میان مردم حکم کند و فرمان دهد ، از این رو حکومت به معنای فرمانروایی و اداره جامعه است .
سیره پیشوایان دین در تشکیل حکومت
پیامبر گرامی اسلام (ص) پس از ابلاغ رسالت خویش ، به منظور اجرای قوانین و دستورات نجات بخش الهی ، حکومت تأسیس کرد و خود در رأس حکومت زمام امور جامعه اسلامی را به دست گرفت . سپس اقدامات اساسی و حیاتی حکومتی را به اجرا گذاشت از جمله : به مناطق مختلف اسلامی حاکم اعزام و قضاوت را برای داوری نصب نمود ،سفرایی به نزد رؤسای قبایل و پادشاهان گسیل داشت و به جمع اوری مالیات و سرو سامان دادن به وضع اقتصادی پرداخت .
بعد از اتمام دوران رسالت ختمی مرتبت ، ائمه معصومین (ع) نیز هر کدام به نوبه خود و شیوه متناسب با زمان خودشان ، بی وقفه برای ایجاد حکومت در جامعه تلاش کردند که به عنوان نمونه به دوران حکومت حضرت علی (ع)و امام مجتبی (ع) می توان اشاره کرد . البته بیشتر آنان به دلیل عدم اگاهی سیاسی مردم و نیز سلطه دشمنان موفق به تشکیل حکومت نشدند .
بنابر این سیره و تلاش پیشوایان دین برای تشکیل حکومت ، نمایانگر ضرورت حکومت در جامعه است .
نیاز بشر از دیدگاه عقل
انسان موجودی اجتماعی است و برای رفع نیازهای خود و شکوفا شدن استعدادهایش به تعاون و همکاری نیازمند است ، از طرفی دارای غریزه خویشتن دوستی و نیز سلیقه های مختلف است و این امر موجب تضاد منافع ، و تضاد منافع موجب اختلاف ، درگیری ، هرج و مرج و بی ثباتی اجتماعی می شود . یا قبول این دو مقدمه ، هر عقل سلیم و فطرت پاکی حکم می کند که برای جلوگیری از هرج و مرج و طغیان طغیانگر و فروپاشی نظام اجتماعی ، احتیاج به تشکیلاتی به نام حکومت دارد .
آنچه بیان شد ، « برهان عقلی» ضرورت وجود حکومت بود .
آیات قرآن و احادیث ائمه معصومین (ع) نیز بر ضرورت وجود حکومت برای حفظ و ثبات جامعه دلالت و تأکید دارند .
انواع حکومت
رژیم های سیاسی در یک تقسیم کلی به «حکومت الهی» و «حکومت های غیر الهی» (طاغوتی) تقسیم می شوند . این تقسیم بندی در قرآن با تعبیر به «ولایت الله» و «ولایت طاغوت» آمده است . حکومت الهی ، یعنی حکومتی که براساس احکام و قوانین الهی و نیازهای فطری انسان اداره و حاکم آن نیز با معیارهای الهی انتخاب می شود . حکومت و ولایت طاغوتی و غیر الهی ، یعنی هر حکومتی که با معیارهای الهی همخوانی ندارد و حق حاکمیت و حاکم را زر و زور (در رژیم های استبدادی ) و تبلیغات مسموم (در مدعیان دموکراسی) تعیین می کند و قوانین آن بر اساس خواست اکثریت مردم تعیین می شود .
انواع حکومت به لحاظ شکل و ساختار حکومت
این حکومت ها ، به رژیم هایی اطلاق می شود که در آن یک تن به عنوان پادشاه یا ملکه براساس توارث یا انتخابات یا عادات مسلم کشور به پادشاهی رسیده ، حکومت می کند . این نوع حکومت به دو دسته تقسیم می شود : سلطنت منطقه و سلطنت مشروطه ، د سلطنت مطلقه ، و تام را دارد و با استفاده از آن ، مستبدانه و محابا و بنا به رأی خویش حکمرانی می کند . جانشینی شاه موروثی است . نمونه بارز این نوع حکومت ، رژیم حاکم بر عربستان صعودی است . در سلطنت مشروطه ، بخشی از قدرت در اختیار پادشاه و بخشی در اختیار مجمع عمومی ملت و یا در اختیار طبقات ممتاز یا در دست مجالس مقننه می باشد . در سلطنت مشروطه نیز جانشینی شاه موروثی است . از این نوع حکومت سلطنتی ، کشور انگلستان را می توان نام برد . البته کشورهایی وجود دارند که رسماً دارای رژیم سلطنت هستند ولی در واقع به صورت «سلطنت مطلقه» اداره می شوند ، مانند ، اردن ، مراکش و رژیم سابق ایران .
حکومت های جمهوری
« جمهور» در لغت عرب به معنای جمعیت است و منظور از رژیم جمهوری یعنی حکومت مردم بر مردم . حکومتی که زمام آن توسط رأی مستقیم یا غیر مستقیم مردم انتخاب شده ، توارث در آن دخالت ندارد و مدت زمامداری آن محدود است .
دلایل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت
الف) جامعیت جهانی و جاودانی بودن اسلام
اسلام دینی است جامع و در برگیرنده کلیه شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان . اسلام برای انسان پیش از آنکه نطفه اش منعقد شود تا پس از آنکه می میرد ، دستورالعمل و رهنمود دارد . همانطور که برای وظایف عبادی قانون دارد ، برای امور اجتماعی و حکومتی نیز قانون و طرح و برنامه دارد .
ب) کیفیت قوانین اسلامی
وجود قانون به تنهایی موجب اصلاح و سعادت و خوشبختی بشریت نمی شود . بلکه احتیاج به پشتوانه اجرایی دارد ، این قاعده در مورد هر قانونی صادق است . زیرا قانونی که پشتوانه اجرایی نداشته باشد ، وضع و تشریع آن آن لغو و بیهوده خواهد بود و تنها زمانی موجب اصلاح جامعه بشری می شود که به مرحله ی اجرا در آید .
با دقت در ماهیت و کیفیت قوانین اسلام ، در می یابیم که اجرای آنها به تشکیلات حکومتی قدرتمندی نیاز دارد و اجرای قوانین اسلام بدون تشکیل حکومت اسلامی نه تنها محقق نشده ، بلکه با نبود حکومت بیشتر احکام و مقررات اسلامی به تعطیلی کشانده می شود . بنابراین این باید در عصر غیبت ، حکومتی برپا شود تا قوانین و مقررات اسلامی را به اجرا درآورد و موجبات اصلاح جامعه و سعادت بشری را فراهم سازد .
شخصیت و ویژگی های حکومتی از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)
بنیانگذار جمهوری اسلامی ، حضرت امام خمینی (ره) با ویژگی های منحصر به فرد خود ، شخصیتی نادر و کم نظیر بود که بعد از ائمه اطهار (ع) کمتر می توان نظیرش را در تاریخ یافت .
1- فقاهت در دین
2- تقوا و عدالت