چکیده جایگاه توسعه در اندیشه امام خمینی(ره) فراتر از تعاریف نظری توسعه میباشد که غالباً معطوف به مفاهیم اقتصادی و بعضاً سیاسی است.
نگرش ایشان به توسعه، متأثر از دیدگاه مذهبی او میباشد که نشأت یافته از جهانبینی دینی است.
در این دیدگاه با آنکه توسعه متوازن در همه ابعاد جامعه پذیرفته شده اما این فرآیند باید در مجموع به استحکام پایههای دین و تقویت مبانی اسلام و تربیت و هدایت انسان منتهی گردد.
در اندیشه امام، توسعه در ابعاد مختلف خود میبایستی اهدافی بلند و متعالی را برآورده سازد که آن اهداف از درون اندیشه دینی ناشی میشوند.
هدف عمده از این مقاله بررسی اهداف توسعه از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) است که این اهداف در ابعاد توسعه و انسان، توسعه معنوی، توسعه سیاسی، توسعه علمی و فرهنگی و توسعه اقتصادی با بهرهگیری از سخنان ایشان تبیین شده است.
روش تحقیق روشی که در این بررسی به کار گرفته شده، روش "تحلیل متن" یا تحلیل درونی متن است که عملی فکری بوده و بر پایههای عقلانی استوار میباشد.
یعنی برای تفسیر، توضیح و بازنمایی موضوع از عقل و روش ذهنی استفاده میشود.
به منظور نیل به عینیت بیشتر در این بررسی، تکیه اصلی بر سخنان امام خمینی بوده که در متون مختلفی به ویژه صحیفه نور، ولایت فقیه و ...
آمده است.
بنابراین روش کار، پژوهش کتابخانهای بوده که طی آن برای جمعآوری اطلاعات به منابع مربوطه مراجعه شده و مطالب مورد نیاز از آنها استخراج و مورد استفاده و تحلیل قرار گرفته است.
مقدمه مباحث مربوط به توسعه از جمله مباحثی است که سالها توجه اقتصاددانان و جامعهشناسان را به خود مشغول داشته است.
دانشمندان و نظریهپردازان علوم اقتصادی اجتماعی با هدف حل مشکلات و مسایل کشورهای جهان سوم یا توسعه نیافته به ارائه دیدگاهها و نظریاتی پرداختند که از عمدهترین آنها میتوان به نظریه رشد، نظریه مارکسیستی، نظریه وابستگی، نظریه روانشناختی توسعه، دیدگاه نوسازی، و نظریههای ملهم از عوامل سیاسی و فرهنگی و غیره یاد کرد.
مفهوم توسعه در علوم اجتماعی و اقتصادی دربردارنده معانی و مفاهیم گوناگونی است.وجود دیدگاههای نظری گوناگون در این تنوع تعاریف مؤثر بوده است.
زیرا اولاً هر یک از این دیدگاهها و تعاریف، با ارائه تعبیری خاص و با نگاه ازمنظری ویژه، بیانگر بخشی از واقعیت هستند و نه همه آن.
ثانیاً اغلب دیدگاهها ونظریات توسعه، مستقیم و یا غیر مستقیم،از مقایسه جوامع جدید (توسعه یافته) و جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه شکل گرفتهاند.
نظریه رشد اقتصادی، با توجه به چگونگی و عوامل رشد اقتصادی در جوامع توسعه یافته، به ارائه طریق برای رشد اقتصادی کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه پرداختهاند.
نظریه مارکسیستی چگونگی تحول جوامع توسعه یافته سرمایهداری از مراحل پیشین به مرحله سرمایهداری و سپس از آن مرحله به مرحله سوسیالیسم و کمونیسم را مد نظر قرار داده است.
و توسعه در نظریه نوسازی به مرحله انتقال از جامعه سنتی به جامعه مدرن (صنعتی) اطلاق میشود.
جامعهای که این انتقال را به خوبی به انجام برساند، توسعه یافته است و جامعهای که در جهت این روند انتقال باشد، جامعه در حال توسعه تلقی میشود.
سایر دیدگاهها مانند دیدگاه وابستگی و دیدگاه نهادی، که برداشت جدیدی از توسعه را در دهههای هشتاد و نود بر اساس همان دیدگاه نوسازی ارائه میدهد، در انتقاد به دیدگاههای فوق، پدید آمدهاند.
با وجود پراکندگی و تنوع نظرات جدید، وجه مشترک اغلب این نظریات، توجه به نهادهای اجتماعی، اقتصادی کشورهای جهان سوم، چند بعدی دیدن توسعه و اهداف آن و اصلاح آموزه تقابل سنت و مدرنیسم در دیدگاه نوسازی است.
بر این اساس، توسعه مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشهکن کردن فقر مطلق است.
با گسترش مفهوم توسعه به همه شوون اجتماعی، توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستهای افراد و گروههای اجتماع در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی "بهتر" است سوق مییابد.
برای نمونه "سیرس Seers" توسعه را بهمعنای دستیابی به ظرفیتهای شخصیتانسانی میداند که در سه هدف متجلی میشود: الف) تأمین نیازهای اساسی (رفاه فردی)، ب) ایجاد اشتغال کامل، ج) کاهش نابرابری.
در تعریف دیگری از توسعه، برای درک معنای درونی آن باید حداقل سه ارزش اصلی به عنوان پایه فکری و رهنمود علمی در نظر گرفته شود.
این ارزشها عبارتند از: معاش زندگی، اعتماد به نفس، و آزادی حق انتخاب.
در نظریههای جدید بر لزوم ملحوظ قرار دادن ویژگیهای خاص اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر کشور در استفاده ازراهبردهای توسعه تأکید شده است و توسعه "متناسب" یا توسعه "الگوی بومی" منطبق بر ویژگیهای هر کشور و جامعه مورد تبلیغ و تشویق واقع شده است.
هدف عمده در این مقاله بررسی اهداف توسعه از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) است که جایگاه توسعه در اندیشه ایشان فراتر از این تعاریف نظری ِمعطوف به مفاهیم اقتصادیمیباشد.
1.
امام خمینی و توسعه نگرش امام خمینی(ره) به توسعه متأثر از دیدگاه مذهبی ایشان میباشد که منبعث از جهانبینی دینی است.
مواضع و دیدگاههای ایشان در قبال پدیدههای اجتماعی به ویژه پدیدههای جدید، تحت تأثیر مبانی کلیتری قرار دارد که مبانی نظری و عملی ایشان را تشکیل میدهد.
از جمله ویژگیهای امام، شناخت و اعتقاد به اسلام به عنوان دینی جامع و جاودان و همیشگی که در هر عصر و زمان و متناسب با هر سطح از پیشرفت، امکان تمسک به آن و اجرای آن وجود دارد.
علاوه بر این به حفظ و بقای استمرار دیانت اسلام و به جداییناپذیر دانستن دین از سیاست و تأکید بر تشکیل حکومت اسلامی به منظور تحقق بخشیدن به آیین اسلام در جامعه و ایجاد زمینه مناسب برای حفظ و استمرار آن معتقدو متعهد میباشد.
با این حال، اصل تغییر و تحول در جوامع در طول زمان را میپذیرد و اجتهاد پویا را با در نظر گرفتن نقش زمان و مکان و مصالح کشور و اسلام به کار میگیرد و بین ثبات احکام دینی از ثبات موضوعات و مصادیق تفکیک و تمیز قائل است.
امام خمینی(ره) به عنوان برجستهترین اسلامشناس و متفکر اسلامی معاصر، درکی عمیق و جامع الاطراف از اسلام دارند و اسلام را در ابعاد فردی و جمعی، عبادی و اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و به عنوان یک مکتب جامع میشناسند.
نگاه ایشان به توسعه نیز مستثنی از این قاعده نیست.
یعنی فرایند توسعه را در تمامی شؤون جامعه مؤثر و مفید میداند.
در دیدگاه ایشان با آنکه توسعه متوازن و متناسب در همه ابعاد جامعه پذیرفته شده لیکن فرایند توسعه باید در مجموع به استحکام پایههای دین و تقویت مبانی اسلام و تربیت و هدایت انسان منتهی گردد.
نکته قابل ذکر دیگر این است که در مبانی نظری و معرفتی اندیشه امام(ره)، جامعه و مردم جایگاه ویژهای دارند.
مصلحت جامعه و مردم، همانند مبانی و اصول مکتب، از اصول عمده اندیشه ایشان را تشکیل میدهد.
از اینرو امام، توسعه را برای تعالی جامعه و بستر سعادت و رشد مردم ضروری میداند اما این توسعه را در همه ابعاد جامعه میپذیرد؛یعنی توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و غیره.
این نکته را نیز باید در نظر داشت که امام خمینی یک عالم علم توسعه یا جامعهشناس توسعه نیست که کوشش نظری ایشان معطوف به تبیین پدیدههای اجتماعی در چارچوب روشهای رایج این علم باشد، بلکه ایشان یک رهبر دینی سیاسی و یک اندیشمند اجتماعی است که با نگاهی عام و کلینگر از طریق استنتاج عقلانی به هدفهای عمدهای که انسان باید در حصول آنها حرکت نماید توجه نموده است.
اگر توسعه به تحقق آن اهداف عالی کمک نماید و رضایت خداوند حاصل شود و مصلحت جامعه و مردم تأمین گردد، مقبول ایشان واقع خواهد شد.
بنابراین نباید آن گونه که از یک عالم توسعه اقتصادی توقع است، انتظار داشت که امام نیز به عنوان یک عالم توسعه به مفهوم رایج آن، به مسایل توسعه پرداخته باشد.
بنابراین در اندیشه امام(ره) توسعه، چه توسعه سیاسی و اقتصادی و چه توسعه علمی و فرهنگی و غیره علاوه بر آنکه اصول، مبانی و ملزومات خاص خود را دارد، میبایست برآورنده اهدافی بلند و متعالی باشد که از بطن اندیشه دینی ناشی میشوند و در رأس همه، خداباوری و حاکمیت توحید در جامعه میباشد.
توسعه در هدف غایی خود باید رضایت خداوند را برآورده سازد و گرنه اثر آن در همین حیات مادی مختصر میشود؛ اگر اثری بر آن مترتب باشد.
اما اگر توسعه مادی به توسعه معنویت پیوند یافت و جامعهای انسانی با مقاصد عالی ظهور یافت، این توسعه، پایدار و مبتنی بر هدف اصلی خود بوده است.
1-1.
اهداف توسعه از دیدگاه امام(ره) در تبیین دیدگاه امام در باره اهداف توسعه، میتوان چند محور عمده را طرح نمود و در هر محور، شاخصهای برجسته را که جزو اهداف توسعه به شمار میروند بر اساس سخنان ایشان معین نمود.
1-1-1.
امام ،توسعه وانسان از دیدگاه امام خمینی، محور توسعه، "انسان" است و نگاه او به توسعه دیدگاهی انسانشناسانه و در قلمرو معرفت دینی است که هدف غایی توسعه را تربیت "انسان کامل" در جامعه میداند.
انسانی که در همه ابعاد وجودیاش، کمال یافته است و توانایی ایجاد تحول و دگرگونی در جامعه را به سوی خیر و صلاح عمومی دارد.
توسعه هم باید ناظر به بعد مادی انسان و هم به بعد معنوی او باشد؛ به عبارت دیگر به برآورده ساختن نیازهای دنیایی و حیات اخروی هر دو منجر شود.
در دیدگاه امام در وجه ظاهر، دنیا و آخرت با یکدیگر به حساب میآید.
نه دنیاگرایی کامل و نه زهد و آخرتگرایی هیچ کدام ممدوح نیستند.
بلکه باید هر کدام در حد خود تأمین گردد.
اگرچه در افقی بالاتر و در وجه درونی عالم، امام حیات کمالی دیگری را مطرح مینماید که هدف عمده تحقق آن است و حرکت انسان باید نیل به آن حیات طیبه و معقول باشد.
امام در رابطه با این هدفهای عالیتر از اهداف مادی میگوید: "مقصد اسلام خانه نیست.
مقصد بالاتر دارد و همه چیز در آن هست ...
و توجه به جهات معنوی بالاتر از توجه به جهات مادی است."> و یا میفرماید: "مکتبهای توحیدی که در رأس آنها مکتب اسلام است و در عین حال که به مادیات و با مادیات سر و کار دارند، لکن مقصد این است که مردم را طوری تربیت کنند که مادیات حجاب آنها برای معنویات نباشد، مادیات را در خدمت معنویات میکشند."> امام بارها بر تحول درونی، تحول همهجانبه فکری و روحی انسانها، کمال و رشد معنوی انسان، خودسازی و خودشناسی تأکید نموده و اهداف مهم مکتب، تعالیم اسلام، انبیاء الهی و رهبران و مصلحان دینی را انسانسازی و تربیت انسان ذکر کرده است.
از دیدگاه امام، همه تلاشها و کارکردها در حوزههای مختلف علمی، فنی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نهایتاً باید به ساخته شدن انسان، تربیت و هدایت او منجر شود.
زیرا اگر انسان درست شد هم جامعه را به مسیر کمال و راههای درست سوق میدهد و هم مکتب را حفظ مینماید، در نتیجه زمینه مناسب برای زندگی و حیات جامعه انسانی فراهم میگردد.
ساخته شدن این انسان را بر دوش عالمان دینی و دانشگاهیان هر دو میگذارد.
برای نمونه میفرماید: "شما دانشگاهیها کوشش کنید که انسان درست کنید، اگر انسان درست کردید مملکت خودتان را نجات میدهید.
اگر انسان متعهد درست کردید، انسان امین، انسان معتقد به یک عالم دیگر، انسان معتقد به خدا، مؤمن به خدا، اگر این انسان در دانشگاههای شما و ما تربیت شد، مملکتتان را نجات میدهد."> "دانشگاههای علمی شما کوشش کند انسان درست کنند.
همه دنبال این باشید، انسان.
اگر انسانیت را، استثنا بکنید یک فردی درست بکنید دانشمند، یک طبیبی که بهتر از همه اطبای دنیاست.
اگر این وجهه انسانی نداشته باشد همین طبیب مضر است، همین طبیب وقتی که میخواهد یک کسی را معالجه کند دنبال منافع است، نه دنبال معالجه ..."> "دانشگاههای علمی شما کوشش کند انسان درست کنند.
اگر این وجهه انسانی نداشته باشد همین طبیب مضر است، همین طبیب وقتی که میخواهد یک کسی را معالجه کند دنبال منافع است، نه دنبال معالجه ..."> "باید از حوزههای علمیه یک عالمی به تمام معنا متعهد بیرون بیاید و مرکز ساخت انسان باشد و دانشگاه هم مرکز ساخت انسان ...
ماانسان دانشگاهی میخواهیم، نه معلم و دانشجو.
دانشگاه باید انسان ایجاد کند و انسان بیرون بدهد از خودش.
اگر انسان بیرون داد از خودش، انسان حاضر نمیشود که کشور خودش را تسلیم کند به غیر، انسان حاضر نمیشود که تحت ذلت برود و اسارت، آنها هم از انسان میترسند."> "کوشش انبیا و ایده بعثت در تمام قرنها تربیت این موجود (انسان) است، این موجودی که عصاره همه مخلوقات است و با اصلاح او اصلاح میشود عالم و با فساد او به فساد کشیده میشود.
کوشش انبیا از اول تا آخر این بوده است که این موجود را به صراط مستقیم دعوت کنند و راه ببرند، نه همان هدایت و گفتن تنها، بلکه راهنمایی و الگو بودن خودشان در اعمال و در افعال و در اقوال.
برای اینکه این موجود را به آن کمالی که لایق است، برسانند."> "...
مکتب اسلام یک مکتب مادی نیست، یک مکتب مادی، معنوی است.
مادیت را در پناه معنویت اسلام قبول دارد.
معنویات، اخلاق، تهذیب نفس، اسلام برای تهذیب انسان آمده است، برای انسانسازی آمده است.
همه مکتبهای توحیدی برای انسانسازی آمدهاند، ما مکلفیم انسان بسازیم."> "...
اسلام هم آمده است، این انسان را درستش کند و بسازد و همه بُعدهایش را نه یک بعد فقط، نه همان بعد روحانی تنها، که غفلت کند از این جهات طبیعت و نه فقط بعد طبیعت که اکتفا به این کند از او، این وسیله است برای این مقصد."> 2-1-1.
امام ،توسعه ودین (توسعه ی معنوی) از اهداف توسعه مورد پذیرش امام خمینی، حاکمیت مکتب در جامعه و تقویت بنیانهای دینی میباشد.
توسعه نباید به اصول عالیه اسلام خلل وارد سازد و به ترویج بیدینی منجر گردد.
از بیانات گوناگون امام به دست میآید که توسعه همهجانبه علاوه بر ترقی سطح زندگی عامه (بعد مادی جامعه)، باید به تجلی دینداری در جامعه، تقویت ایمان، گسترش معنویت و اخلاق اسلامی بینجامد.
توسعه باید زمینه مناسب را برای حفظ اسلام و ترویج مکتب در جامعه، نشر معارف اسلامی، تحقق علمی احکام اسلام و رعایت حدود الهی فراهم نماید.
اگر فرایند توسعه به بیدینی، متروک ماندن احکام و حدود اسلامی، مهجوریت معارف دینی و کنار گذاشته شدن مکتب منجر شود، این توسعه مورد پذیرش حضرت امام(ره) نخواهد بود و با برنامهریزی چنین توسعهای مخالفت خواهد نمود.
ایشان اسلام راامانت الهی میداند که همه ملت در حفظ آن مسؤول هستند: "تمامی ملت ...
بیاستثنا مسؤول هستیم در مقابل خدای تبارک و تعالی برای این امانت، این اسلام که امانت است و دست ماست."> در باره اهمیت مکتب میفرماید: "مکتب بزرگترین چیزی است که از برای ما مطرح است، نباید راجع به مکتب یک کلمهای کسی بگوید، اشتباه میکند اگر میگویند مکتب چطور، تمام مقصد ما مکتبماست."> "نظر ما، که ملت هم با آن موافق است، این است که ...
یک جمهوری اسلامی ...
در ایران مستقر بشود و احکام اسلام آن طور که هست اجرا گردد.
و همه مطالب ایران و نظام آن بر طبق خواستهای اسلامی جریان پیدا کند."> "مجرد اینکه ما ادعا بکنیم که جمهوری ما اسلامی است این ادعا پذیرفته نیست.
آن وقت جمهوری ما اسلامی میشود و به کمال خودش میرسد که خدای تبارک و تعالی در این ملت و در این کشور حاکم باشد یعنی از آن نقطه اولی تا آن آخر حکومت، حکومت الهی باشد،سردمداران، همه الهی باشند، کسانی که در رأس حکومت هستند، کسانی که در رأس امور هستند، الهی باشند..."> "همه یک مقصد دارید، همه میخواهید که اسلام تحقق پیدابکند."> "آمال ما این است که احکام اسلام در همه جا، در همه قشرها، در همه وزارتخانهها، در همه مملکت هر جا که هست، در بازارها، در کشاورزیها، در دور و نزدیک یک مملکت، همه جا احکام اسلام جاری باشد ...
نباید در وزارتخانهها یک چیزی که بر خلاف اسلام است، بر خلاف مصالح این مملکت است، خدای نخواسته عمل بشود."> "جمهوری اسلامی یک لفظی نیست که محتوا نداشته باشد، یک لفظی است که باید محتوا داشته باشد و محتوایش هم این است که تمام دستگاههای دولتی و تمامی قشرهای کشور اسلامی بشود."> "همه ما الان مکلفیم که این رژیمی که ادعا داریم که تحقق پیدا کرده، واقعیتش تحقق پیدا کند، از حد لفظ به حد معنا بیاید ...
مهمش این قدم است که محتوای یک مملکتی اسلامی باشد، هر جایش برویم در مملکت اسلامی رفتیم ...
وقتی مملکت ما جمهوری اسلامی است که همه چیزش اسلامی باشد."> "من امیدوارم که این راه را همه با هم طی بکنیم و آن حکومتی را که اسلام میخواهد متحقق باشد."> 3-1-1.
توسعه ی فرهنگی یکی از ابعاد توسعه، توسعه فرهنگی است.
اهداف مهم توسعه فرهنگی از دیدگاه امام باید به تحقق امور زیر بینجامد: 1-3-1-1.
تعلیم و تربیت اسلامی آموزش صرف در نظام تعلیم و تربیت مد نظر امام نیست بلکه وجه تربیتی، معنوی، جهتدار بودن، متعهد بودن، مستقل بودن و دینی بودن مجموعه نظام آموزشی و تربیتی مورد توجه و تأکید ایشان است.
"یکی از مسایل بسیار مهم در تمام دستگاهها خصوصاً دانشگاهها و دبیرستانها، تغییرات بنیادی در برنامهها و خصوصاً برنامههای تحصیلی و روش آموزش و پرورش است که دستگاه فرهنگ ما از غربزدگی و از آموزشهای استعمار نجات یابد."> "کوشش کنید که در این آموزشی که به مردم میدهید، جهتدار باشد ...
برای خدمت به خلق و برای خدمت به خدا و برای خدمت به اسلام."> "تربیت کنید، مهم تربیت است، علم تنها فایده ندارد، علم تنها مضر است."> "تربیت و تزکیه مقدم بر تعلیم است.
صدمههایی که وارد میشود بر مملکت، غالباً از اینمتفکرین بیپرورش، آموزشهای بیپرورش واقع میشود، علم را تحصیل میکند لکن تقوا ندارند."> "باید آموزش و پرورش مردم توأم باشد، پرورش، پرورش انسانی، پرورشی که به درد انسان برسد.
آموزشی که برای انسان باشد، جهتدار باشد، اسم رب در آن باشد، توجه به خداباشد."> 2-3-1-1.
استقلال فرهنگی یکی از هدفهای مهم توسعه در بعد فرهنگی، دور شدن از فرهنگ بیگانه، غربی و روآوری به فرهنگ اسلامی است.
عدم وابستگی فرهنگی و تأکید بر استقلال در سخنان امام جزء محورهای مهم توسعه فرهنگی به شمار آمده است: "ما میخواهیم یک دانشگاهی داشته باشیم در خدمت خود ملت، در خدمت خود ایران ...
ما با دانشگاهی که ما را وابسته به خارج بکند، هر خارجی میخواهد باشد، ما با آن دانشگاه،ازاساس مخالفیم، ما دانشگاهی میخواهیم که ما را از وابستگیها بیرون بیاورد مارا مستقل کند."> "اگر بخواهید ملت شما نجات پیدا بکند، نجات ملت در فرهنگ و در دانشگاهها باید طرح بشود.
مادامی که ما پیوستگی مغزی داریم به خارج و اجانب، هیچ یک از این گرفتاریهایی که شمردید، نمیتوانیم از زیرش فرار کنیم.
رأس همه اصلاحات، اصلاح فرهنگ است و نجات جوانهای ما از این وابستگی به غرب ..."> "هیچ ملتی نمیتواند استقلال پیدا کند الا اینکه خودش خودش را بفهمد و تا زمانی که ملتها خودشان را گم کردهاند و دیگران را به جای خودشان نشاندهاند، نمیتوانند استقلال پیدا کنند.
کمال تأسف است که کشور ما حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد و این فرهنگ و حقوق را نادیده گرفته و به دنبال غرب است.
چنان غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان میکنیم غیر از غرب، دیگر هیچ چیز نیست.
این وابستگی فکری، عقلی و مغزی غربی منشأ اکثربدبختیهای ملتها و ملت ما نیز هست."> 3-3-1-1.علم، تخصص،خلاقیت وفن آوری علم و دانش، تخصص و فنآوری حتی با فراگیری از فنآوری غرب مورد تشویق و تأکید امام است و برنامه توسعه فرهنگی کشور باید بدان نایل شود.
علم هم در سطح آموزش عالی و هم تشویق به سوادآموزی و فراگیری همگانی علم برای زدودن جهل و بیسوادی از پیکره جامعه.
اما این علم و دانش نیز مشروط است به آنکه جهتدار و هدفدار باشد و منجر به حاکمیت فرهنگ فاسد غربی نگردد.
علمی که تعهد و اخلاق و سلامت انسان را تضمین نماید، نه آنکه مایه انحطاط و موجب تباهی او گردد.
"دانشگاه و حوزههای علمیه و روحانیون میتوانند دو مرکز باشند برای تمام ترقیات و تمام پیشرفتهای کشور و میتوانند دو مرکز باشند برای تمام انحرافات و تمام انحطاطات."> "دانشگاه باید علم و تخصص را به آن مرتبه عالی برساند و تعهد و اخلاق و اسلامیت را هم به آن مرتبه عالی.
باید مهذب بشود هم دانشگاه و هم حوزههای علمیه."> "این دو مرکز (دانشگاه و حوزه) که مرکز علم است، هم میتواند مرکز تمام گرفتاریهای بشر باشد و هم میتواند مرکز تمام ترقیات معنوی و مادی بشر باشد.
علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال هستند که با هم میتوانند به مراتب ترقی و تعالی برسند."> "با علم است که انسان میتواند تأمین سعادت دنیا و آخرت را بکند، با آموزش است که انسان میتواند تربیت کند جوانها را به طوری که مصالح دنیا و آخرت خودشان را خودشان حفظ کنند.
اگر کشور ما علم را بیاموزد، ادب را بیاموزد، جهتیابی علم و عمل را بیاموزد، هیچ قدرتی نمیتواند بر او حکومت کند.
تمام گرفتاریهایی که ما در این طول مدت تاریخ داشتیم بهرهبرداری از جهالت مردم بوده است.
علم و سواد است با آن جهتی که باید به او توجه کرد که میتواند ملت ما را از همه گرفتاریها نجات بدهد."> "باید چه طبقه جوان روحانی و چه دانشگاهی، با کمال جدیت به تحصیل علم، هر یک در محیط خود ادامه دهند و اگر دانشگاهها خالی از مردانی دانشمند و متخصص شوند، اجانب منفعتطلب چون سرطان در تمام کشور ریشه دوانده و زمام امور اقتصادی و علمی ما را به دست میگیرند ...
و بهترین و مؤثرترین راه مبارزه با اجنبی، مجهز شدن به سلاح علم دین و دنیاست و خالی کردن این سنگر و دعوت به خلع این سلاح، خیانت به اسلام و مملکت اسلامی است."> در تشویق و دعوت به فراگیری علم و تخصص میفرماید: "باید کوشش در راه علم و به دست آوردن تخصص در رشتههای مختلف، اساس فعالیت جوانان دانشجوی عزیز ما باشد که نیازمندیهای میهن به دست خود آنها برآورده و کشور ما با کوشش شما خودکفا شود.معالاسف در دورانهای گذشته اساس بر آن بود که ما را در هر چیز وابسته کنند ...
شما عزیزان کوشش کنید که از این وابستگی بیرون آیید و احتیاجات کشور خودتان را برآورید و از نیروی انسانی و ایمانی خودتان غافل نباشید."> "ما با تخصص مخالف نیستیم، با علم مخالف نیستیم، با نوکری اجانب مخالفیم، ما میگوییم که تخصصی که ما را به دامن آمریکا بکشد یا انگلستان، یا به دامن شوروی بکشد، یا چین، این تخصص، تخصص مهلک است، نه تخصص سازنده.
ما میخواهیم متخصصین در دانشگاه تربیت بشوند که برای ملت خودشان باشند ...
ما میخواهیم این علم و صنعت و همه چیزها در خدمت ملت باشد نه در خدمت اجانب."> "ما یک همچو تخصصی میخواهیم که جوری بار بیاورد کشور را و جوانهایی که در رأس امور کشور هستند، جوری بار بیاورد که اینها مغزهایشان وابسته نباشد و فکری جز اسلام و ایران در سرشان نباشد ..."> "اسلام همه ترقیات و همه صنعتها را قبول دارد، با تباهیها مخالف است، با آن چیزهایی که تباه میکند جوانهای ما را، مملکت ما را، با آنها مخالف است اما با همه ترقیات، همه تمدنها موافق است."> "دانشگاههای غربی به هر مرتبهای هم که برسند، طبیعت را ادراک میکنند، طبیعت را مهار نمیکنند برای معنویت، اسلام به علوم طبیعی نظر استقلالی ندارد.
تمام علوم طبیعی به هر مرتبهای که برسند باز آن چیزی که اسلام میخواهد نیست.
اسلام طبیعت را مهار میکند برای واقعیت و همه را او به وحدت و توحید میبرد ...
آن معنایی که از علوم دانشگاهها مامیخواهیم و آن معنایی که از علوم مدارس قدیمه ما میخواهیم ...
آنی که اسلام میخواهدتمام علوم، چه علوم طبیعی باشد و چه علوم غیر طبیعی باشد آنکه از آن اسلام میخواهد، آن مقصدی که اسلام دارد این است که تمام اینها مهار بشود به علوم الهی و برگشتش به توحیدبکند ...
آن علاوهای که در اسلام است، آن جنبه معنویت و روحانیت و الوهیت مسأله است."> 4-1-1.توسعه سیاسی امام خمینی(ره) دموکراسی و توسعه سیاسی را به مفهومی که به مردم، نقش فعال و مؤثر در تعیین سرنوشت سیاسی ـ اجتماعی، داده میشود پذیرفته و طی به کارگیری مکانیزمهای جدید چون انتخابات، مجلس قانونگذاری، انتخاب رییس قوه مجریه، استقلال قوه قضائیه و ...
نقش مشارکت، نظارت و دخالت مردم را نهادی مینماید و در بیان و سخنان خویش نیز همواره بر این امور تأکید دارد.
ایشان بر آزادی که پیش فرض مهم دموکراسی و زمینهساز استقرار و تداوم مردمی بودن و مردمی ماندن حکومت است نیز تأکید دارد و ضمن پذیرش شاخصهای اشاعه آزادی در جامعه، برای حفظ مصالح جامعه، مصالح اسلام و بقای دیانت و سلامت جامعه، رفتارهایی مانند فساد، فحشاء، دروغپردازی، تهمت زدن، هرج و مرج، توطئه، توهین به مقدسات، ایجاد اخلال در نظم و امنیت ...
را نمیپذیرد.
همچنین برابری نیز مورد تعلق خاطر و قبول ایشان است.
امام به عنوان یک متفکر اسلامی، اسلام را موافق با دموکراسی میداند و در نتیجه خود نیز آن را میپذیرد.
ایشان ضمن موافق نشان دادن اسلام با دموکراسی، دموکراسی را نیز به وضوح از حکومت استبدادی متمایز میسازد: "میگویند که ما میخواهیم که یک مملکتی باشد دموکراسی باشد.
شما حساب بکنید که ببینید که اسلام (ما حساب صدر اسلام را میخواهیم بکنیم که متن اسلام است.
خود اسلام و متن اسلام است).
ببینیم که آیا این حکومت اسلام و این رژیم اسلام، یک رژیم دموکراسی بوده است یا یک رژیم قلدری و استبدادی بود."> در سخنی دیگر ضمن مقایسه اسلام و دموکراسی نتیجه میگیرند: "رژیمی که به جای رژیم ظالمانه شاه خواهد نشست، رژیم عادلانهای است که شبیه آن رژیم در دموکراسی غرب نیست و پیدا نخواهد شد.
ممکن است دموکراسی مطلوب ما با دموکراسیهایی که در غرب هست مشابه باشد، اما آن دموکراسیای که ما میخواهیم به وجود آوریم در غرب وجود ندارد.
دموکراسی اسلام کاملتر از دموکراسی غرب است."> توسعه سیاسی مورد نظر امام خمینی(ره) باید برآورنده اهداف زیر باشد: 1-4-1-1.
استقرار حکومت اسلامی از هدفهای مهم توسعه سیاسی در نظرگاه امام خمینی استقرار حکومت اسلامی است، هم به لحاظ شکلی و هم به لحاظ محتوا که وجه محتوایی آن را مهمتر و تحقق آن را مشکلتر میداند.
کاری است که همت جمعی را میطلبد.
هم اسلامشناسان و متخصصان اسلامی، هم کارگزاران نظام اسلامی و هم آحاد مردم باید در جهت تحقق محتوای حکومت اسلامی بکوشند تا آن را محقق سازند.
تأکید امام بر ایجاد حکومت اسلامی علاوه بر اینکه بستر و زمینهای است برای اجرای احکام اسلام و تحقق عینی حاکمیت توحید در جامعه، و برقراری عدالت در میان مردم، الگو شدن این حکومت برای ملتهای تحت ستم دیگر میباشد، لذا هدف غایی توسعه سیاسی را حاکمیت حکومت اسلامی در سراسر جهان عنوان میکند: "ما آنچه که میخواهیم این است که اسلام با تمام محتوایی که دارد که آن محتوا یک میوه شیرینی است که هر کس آن را بچشد به لذات ابدی میرسد؛ میخواهیم که در تمام قشرها و در تمام ...
ممالک اسلامی این حقیقت، این نور، این اسلام عزیز با محتوای بسیار عزیز پیاده شود، بلکه آرزو این است که از سرحدات ممالک اسلامی به جاهای دیگر انشاءاللَّه کشانده شود و امید است که بیرق پرافتخار اسلام در نقاط ارض به اهتزاز درآید."> "این معنایی را که ما در فکرش هستیم و با همت همه قشرهای ملت امیدواریم که تحقق پیدا بکند، آن این است که اسلام در ایران حکومت کند.
حکومت، حکومت خدا باشد و از آن کارهایی که طاغوت میکرد و عمال طاغوت میکردند و گرفتاریهایی که برای ملت ما از دست آنها پیدا شد انشاءاللَّه با همت همه جوانهای ملت ما آنها تمام بشود و همه جا بیرق اسلام باشد ...
اگر چنانچه اسلام به معنای خودش ...
تحقق پیدا بکند، همه مردم در زیر پرچماسلام در رفاه و سعادت هستند، نه همان سعادت این عالم، سعادت این عالم و سعادتآن عالم."> "همه ما با هم قیام کردیم که اسلام را در اینجا زنده کنیم و انشاءاللَّه به سایر جاها هم صادر کنیم و ما همه برادر هم هستیم، دوست با همهستیم."> "ما در بین راه هستیم و باید راه طولانی را طی کنیم و آن راه طولانی این است که بیرق اسلام را در همه قطبهای زمین به اهتزاز در آوریم."> "من امیدوارم که ما بتوانیم پرچم اسلام را و پرچم جمهوری اسلامی را در همه جای دنیا برپا کنیم و اسلام که حق همه است از آن تبعیت کنند."> 2-4-1-1.برقراری نظم فرآیند توسعه در کشور از دیدگاه امام باید نظم و انتظام در امور و اداره کشور را پدید آورد و از هرج و مرج و بینظمی جلوگیری کند.
نظم در امور و عدم تداخل مسؤولیتها و تصمیمگیریها و مشخص بودن حوزه عمل مدیریتها موجب بهبودی و کارآیی نظام میگردد و به ترقی و رشد جامعه کمک مینماید.
"حفظ نظم از واجبات الهی است.
همه جا نظم لازم دارد."> "همه جامعه باید نظم داشته باشد ...
همه جامعه نظم لازم دارد.
اگر نظم از کار برداشته بشود جامعه از بین میرود."> 3-4-1-1.
ایجاد امنیت یکی از ضروریترین مسایل برای توسعه کشور، امنیت داخلی است.
زیرا فقدان امنیت و بروز آشوب و شورش و هرج و مرج، اساس جامعه را متزلزل میکند و فرصتهای لازم برای سرمایهگذاریها، عمران و اصلاح جامعه را ضایع میسازد.
بنابراین از اهداف توسعه باید برقراری امنیت و ثبات و حفظ آرامش باشد و اگر این فرآیند به تزلزل امنیت منجر گردد نه تنها اساس جامعه، بلکه تحقق خود توسعه نیز به خطر میافتد.
"آنچه که امروز برای همه ما لازم است، این است که حتیالامکان کوشش کنیم در این که آرامش پیدا بشود."> "همه چیزها تابع این است که یک آرامشی باشد.
انشاءاللَّه امیدوارم که آرامش پیدا بشود...
همه ملت کمک کنند ...
تا اینکه انشاءاللَّه این مسایل حل بشود."> "ما در سایه آرامش و وحدت میتوانیم این کشور را به مقاصد عالیه اسلامی برسانیم و این مستضعفین را از آن ظلمهایی که در طول تاریخ به آنها شده است، نجات دهیم."> "با تبادل افکار و اندیشههای سازنده مسیر رقابتها را از آلودگی و انحراف و افراط و تفریط باید پاک نمود.
من باز سفارش میکنم کشور ما در مرحله بازسازی وسازندگی به تفکر و به وحدت و برادری نیاز دارد ..."> "شماها کوشش کنید که مسایل را روی موازین عمل بکنید.
شما کوشش کنید که آرامش محفوظ باشد و روی موازین پیش برود ...
و اما اگر بنا باشد که روی موازین نباشد ...
این کم کم میرسد به هرج و مرج و کم کم به زد و خورد و کم کم به کشت و کشتار و یک شهری را، یک مملکتی را ناآرام میکند، وقتی ناآرام کرد دیگر نمیشود کارهای اصلاحی را کرد."> 4-4-1-1.
حاکمیت قانون از اهداف مهم توسعه سیاسی، باید حاکمیت قانون باشد به گونهای که همه مردم از نخبگان و فرهیختگان و کارگزاران نظام تا افراد عادی جامعه ملزم به رعایت قانون بوده و به آن احترام بگذارند.
این قانون هم میتواند قوانین دینی باشد که برای سعادت بشریت تشریع شده و هم آنچه که در قانون اساسی کشور آمده و یا از طریق نمایندگان مجلس شورای اسلامی به تصویب میرسد.
"ما میخواهیم یک حکومتی داشته باشیم که این حکومت قانون را ملاحظه بکند، حکومت قانونی باشد، آن حکومتی که تمام قوانین بشری را، تمام قوانین عالمی را زیر پا بگذارد و هر جوری دلش بخواهد با یک ملتی عمل بکند، ما با او مخالفت داریم، ما میخواهیم یک حکومتی باشد مثل حکومت اسلام که غیر از قانون هیچ چیز حکومت نکند، هیچ.
قانون فقط حکومت بکند ...
آن هم قانون عدل، آن هم قانون صحیح، آن هم قانونی که برای رشد بشر است برای صلاح بشر است.">