از عواملی که اعتیاد اولیاء برای فرزندان ایجاد می شود را می توان فرار دختران ذکر کرد.
نظم عمومی کشورمان، که بر پایه فرهنگ و تمدن اسلام ناب استوار است، برای زن مسلمان حرمت قائل است و اقتضا دارد که مکان آموزشی و پرورش دختران و پسران از یکدیگر جدا باشد، به ویژه در سنین عصیان و بلوغ، که نوجوانان با احساساتی تند، به سوی جنس مخالف گرایش پیدا می کنند، این مهم جایز اهمیت بیشتری است؛ زیرا اگر بنا باشد ما دختران و پسرانی داشته باشیم که قبل از ازدواج، تجربه جنسی نداشته باشند، محیط زندگی شخصی و اجتماعی آنان، حداقل تا سنی که فریب نخورند، باید به گونه ای باشد که برای اقدام به روابط جنسی، مساعد نباشد. در نقطه مقابل، در فرهنگ غرب، این عقیده قابل قبول نیست و هیچ محدودیتی برای اختلاط دختران و پسران در محیط آموزشی دبستان. راهنمایی. دبیرستان وجود ندارد و علاوه بر آن اماکن عمومی و تفریحی نظیر استخرها و ... نیز از این محدودیت برخوردار نیستند و هرآنچه در این رهگذر پیش آید، پاره ای از فرهنگ آنان است. اختلاط دختران و پسران در امر آموزش و پرورش به مبانی فکری مدیران فرهنگی جامعه بستگی دارد. اگر کسی اسلام را پذیرفته و بر اساس آن دختران خود را به مراکز آموزش و پرورش علوم و فنون بفرستد و از سوی دیگر حفظ حرمت زن مسلمان را را بر هر کاری، حتی آموزش و پروش، واجب بداند. در نتیجه اختلاط حرام دختر و پسر در آموزش و پرورش با بند ج ماده 10 کنوانسیون به طور کامل همخوانی ندارد؛ زیرا بند ج می گوید: «از بین بردن هرگونه مفهوم کلیشه ای از نقش زنان و مردان در کبیه سطوح و در اشکال مختلف آموزشی، از طریق تشویق به آموزش مختلط و سایر انواع روش های آموزشی که نیل به این هدف را ممکن می سازد، به ویژه تجدیدنظر در کتب درسی و برنامه های آموزشی مدارس و تطبیق دادن روشهای آموزشی»
در نظام ستم شاهی، زن در تبلیغ کالاها مظهر استلذاذ و بهره کشی جنسی و اقتصادی شده بود، از این رو خانواده های متدین برای فرزندان خود محدودیتهای فراوانی قائل بودند اما با پیروزی انقلاب اسلامی و اصالت بخشیدن به زن به عنوان جنس دیگر انسان در کنار مرد و نگاه با حرمت و احترام به شخصیت زن فضای مناسبی را بریا رشد آنها فراهم شد و در رسیدن به کمال آنها موثر بود. اما هرچه جامعه به سوی جلو پیشرفت می کرد معضلات یکی پس از دیگری اساس جامعه را دچار تزلزل کرده بود و بشر درگیر با این معضلات وضعیت تاسف باری را سپری می کرد. از این معضلات می توان از اعتیاد، فرار از خانه، بزرهکاری و ... نام برد که این سه مورد از مهمترین معضلات جوامع امروزی است و جامعه را دچار فرازر و نشیب هایی از نظر احتماعی، اقتصادی کرده، این معضلات در حالی تاثیرات منفی خود را بر پیگر جوامع وارد می سازد که کشورهای جهان سوم و از جمله آنها ایران نیز از پیامدهای آن به دور نبوده و تاوان سنگینی را بابت رهایی از این معضلات دیروز، بحران امروز می پردازند اما همچنان و با وجود تمام راهکارهای مقابله با این معضلات هستی افراد جوانان و و خانواده های این مرز و بوم را در معرض مشکلات عدیده اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی قرار داده. برای بحث در خصوص این معضلات آغاز وپایان معنی ندارد یعنی کلاف سردرگمی است که از هر کجایش شروع و به بحث و تحلیل بپردازیم بیراه نرفته ایم بعد از تحلیلی گسترده از بعد اقتصادی – فرهنگی یا اجتماعی حتی کوشه ای از این دریای خون آشام و گرداب هراس انگیز را نیز روشن ننموده ایم تا برسد به کا قضایا. عوامل مختلفی دست به دست هم داده اند تا جوان را به این ورطه برسانند مثل هیجان طلبی، کنجکاوی، کسب لذت، تسکین درد، آرام بخشی، تلاش برای فراموش کردن مشکلات، شوخی و خنده های گذرا، میل به خطر کردن، احساس بزرگ شدن و پیوستن به گروه های خاص و علل و عواملی چون سرخوردگی، شکست در کنکور، بیکاری، نبود امکانات در تفریحات سالم و .......... که بعضی از جوانان و نوجوانان راه خلاصی از مشکلات خودشان را روی آوردن به این معضلات می پندارند. اینک ما در این تحقیق بررسی و علت یابی عوامل فرار نوجوانان و جوانان از خانه و خانواده است و سعی ما بر این است جوانان آگاهی پیدا کنند و بتوانند راه درست را پیدا کنند و خودشان را از گودال کثافت و. شهوتهای آنی و زودگذر دور کنند تا خانواده خود را با بی آبرویی مواجه نکنند و بتوانند همیشه برای خانواده بخصوص پدر و مادر خود فرزندانی باشند که تا تمام عمر آنها به وجودشان افتخار کننند و از داشتن چنین فرزندی از خداوند متعال شکرگذار باشند.
فرار از خانه، یکی از پدیده های آسیب زای اجتماعی است که در دهه گذشته افزایش قابل توجهی داشته است؛ آن گونه کهب ه گفته یکی از جامعه شناسان، آمار دختران فراری در سال 1378 نسبت به سال 1365، حدود 20 برابر افزایش یافته است و علاوه بر این، میانگین فراریان نیز کاهش پیدا کرده است؛ چنانکه میانگین سنی آنها در سال 1379 به 7/14 سال رییده است. هرچند برخی آمارها این آسیب اجتماعی را در چارچوب گسترش آن در سطح جهانی معرفی می کند و اظهار می دارد بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، سالانه بیش از یک میلیون جوان 19-13 ساله از خانه فرار می کنند که از این تعداد 74 درصد دختر و 26 درصد پسر هستند، اما این پدیده در جامعه ما که خوانواده پناهگاه و مأمن بلامنازع – تا پیش از ازدواج – محسوب می شود و روابط بین آن بر پایه احترام و محبت شکل می گیرد، تأمل برانگیز است و نشان می دهد خانواده ها کارکردهای تربیتی و فرهنگی خود را از دست داده اند وگرنه چه دلیلی دارد که در 4 ماهه سوم سال گذشته تعداد 60 هزار و 156 نوجوان فرایر را نیروی انتظامی دستگیر کند؟
در بررسی انجام شده روی افراد فراری مشخص شد درگیری باد خانواده، جستجوی کار، مشکلات تحصیلی و اغفال از طریق دوستان، 61 درصد دلایل را به خود اختصاص داده اند و 39 درصد دیگر عواملی چون بدسرشتی، اختلالات رفتاری و جاذبه های شهری بوده است. همچنین بررسی دیگری نشان داده است اکثر آنها محصول فقر اقتصادی و فرهنگی حاکم بر خانواده، جدایی و تقص قوانین سرپرستی و اختلال ارتباط فردی – خانوادگی و اجتماعی هستند. در این زمینه، مدیرکل امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی اعلام می دارد 95 درصد دختران فراری و زنان آسیب یدده محصول طلاق هستند. با این تفاصیل، پرسش اصلی این گونه مطرح می شود که این دختران از کجا سردرمی آورند؟ بنا به یک بررسی معلوم شده است از هر 45 دختر فراری فقط 13 نفرشان به خانه برگردانده می شوند. این پژوهش، خانواده را دلیل فرار دختران می شناسد و از طلاق والدین، نداشتن صلا حیت اخلاقی آنان و تعصبهای بیجا به عنوان عوامل اصلی نام می برد.
بررسی های دیگر نشان می دهد 34 درصد دختران فراری، پس از فرار به منزل دوستان خود رفته اند، 7/27 درصد در خیابانها و پارکها را چنین مشخص کرده ایست: این دختران در تهران جذب 3 گروه می شوند؛ 1) بچه معروفها که پلاتوقهایی خاص خودشان در مناطق مرفه نشین تهران دارند 2) دختران پارک که بیشتر در پارکهای ........ و ....... دیده می شوند و 3) دختران خیابانی که با خیابان گردی امورات خود را می گذرانند.
و به این ترتیب آشکار می شود که اکنون هم درد معلوم است و هم علت آن. پس باید چاره ای جست امروزه توسعه زندگی شهری و صنعتی، گسترش بی رویه شهرها و مهاجرت لز روستاها به شهرهیا بزرگ، افزاشی حاشیه نشینی، فراوانی مشکلات اقتصادی و اجتماعی و جوان بودن درصد جامعه اریان باعث افزایش کمی و کیفی آسیب های اجتماعی شده و زمینه کماسبی برای ابتلا به انواع آسیبهایی بخصوص برای قشر جوان فراهم کردیده است. یکی از آسیبهایی که جوامع بشری را به خطر انداخته، مساله روسپیگری است.
با مطالعه در علل و عوارض این پدیده بخوبی روشن می شود که فقر، بیکاری، جنگ، تنوع طلبی، فریب خوردگی، شکست در عشق، علل جنسی و عوامل خانوادگی مهمترین عواملی هستند که هر روز بر تعداد طعمه های جدید روسپیرگری می افزاید. بر اساس برآورد سازمان ملل متحد هر ساله 40 میلیون نفر در جهان خرید و فروش می شوند گفته می شود در کشورهایی متانند اندونزی، تایلند، فیلیپین و مالزی قاچاق زنان را از نقاط دیگر به این نقاط به منبع بزرگ درآمد اقتصادی و بخشی از تولید ناخالص ملی تبدیل شده است. در تحلیل مساله روسپیگری و گرایش این گروه از افراد به ارتکاب جرایمی که خلاف با هنجارها و عرف جامعه است باید به ابعاد گوناگون و وسیعی از مساله نظر داشت و به این امر از دریچه و ابعاد پیچیده آن نگریست. از جمله عوامل موثر در وقوع بزهکاری می توان به انگیزه های فرد، عوامل روانشناختی، عوامل خانوادگی، شرایط محیطی و عوامل زیستی اشاره کرد. با توجه به شیوع آسیبهای اجتماعی به انحرافات اجتماعی لزوم ارائه خدمات اجتماعی و بازتوانی خود را نمایان می سازد فرار نوجوانان و جوانان از خانه، امروزه در جهان به عنوان یک مسئله و مشکل اجتماعی، توجه صاحبنظران را به خود حلب کرده است.
راب وسلزینک می گوید: مساله اجتماعی هنگامی بوجود می آید که به نظر می رسد قدرتی که جامعه متشکل برای تنظیم روابط میان افراد دارد با شکست روبه رو می شود. نهادهای آن دستخوش تزلزل می شوند، قانونهای آن مورد بی احترامی قرار می گیرند و انتقال ارزشهای آن از نسلی به نسل دیگر بسختی صورت می گیرد و چهارچوب توقعات متزلزل می شود. فرار دختران از منزل اگرچه در نگاه اول مسأله ای فردی به نظر می رسد ولی پیامدهای آن، اجتماعی است و سلامت اخلاقی جامعه را مورد تهدید قرار می دهد. به طوری که زیانهای بسیار و گاه جبران ناپذیر به بار می آورد. سرعت یابی فرار دختران از منزل به عوامل متعددی می رسیم که به صورتهای مختلف نقش دارند. شناخت ریشه ای این کجروی و رفتار انحرافی، نخستین شرط چاره جویی و بیش از نیمی از درمان است که ساختن بدون شناختن، تیر در تاریکی رها کردن است، بنابراین باید گفت توجه به مسأله فرار دختران از منزل و اقدام برای کنترل، کاهش و رفع عوامل آن می تواند جامعه را در رسیدن به تعادل و مسلامت نسل جوان، برقراری روابط اجتماعی مناسب و بهنجار موفق کند.
در تربیت فرزندان بلاید آزاید و نظارت به موازات هم و در رساتای هم و به صورت متعادل اعمال شوند. داشتن برنامه مناسب برای اوقات فراغت به دختران کمک می کند که در کشف خویشتن و شکوفا شدن استعدادهای بالقوه جسمی و روانی و بهبود روابط و مناسبات با خانواده و اطرافیان موفق شدند احساس مقبولیت و احساس عدم تبعیض میان دختر و پسر در خانواده می تواند اثر مثبتی در کاهش طغیان و کاهش انزوای اجتماعی داشته باشدو میزان خودباوری این که فرد خود را شایسته مواجهه با چالشهای اساسی زندگی بداند، توانایی برقراری روابط شایسته انسانی و مراقبت از خود داشته و از نیروی جهشی کافی برای گذر از مشکلات زندگی برخوردار باشد که این حالت در دختران فراری در سطح پائین قرار دارد.
وسایل ارتباط جمعی به طور عام و تلوزیون به طور خاص با توجه به گستردگی و فراگیری غیرقابل وصف می تواند نقش حیاتی در مهار معضلات و آسیبهای اجتماعی داشته باشند اما آن چنان که از ظواهر امر برمی آید تلوزیون هم به این پدیده ناهنجار با پخش سریالهای منفی گرا دامن می زند و مشکلی بر مشکلات دیگر می افزاید. تهیه کنندگان برنامه تلوزیون باید بسیار نکته سنج باشند، چرا که عوارض این سهل انگاری در تدوین برنامه ها می تواند عوارض نامطلوبی در پی داشته باشد که جبران آن هزینه سنگینی بر پیکره جامعه به جا خواهد گذاشت.