چکیده
جهان آن گونه که هست نشان از بحران های درهم پیچیده بسیار دارد که عمدتا برآمده از روند توسعه ای ناپاپدار است. درک عمیق این بحران که آینده حیات بشر و زیست کره را به صورت گسترده ای به مخاطره افکنده نیازمند پژوهشی همه جانبه است تا ابعاد اسفبار آن روشن شود. تردید نباید داشت تداوم این روند بیمار، فاجعه به بار خواهد آورد.
توسعه پایدار که به دلیل جامعیه مباحث و اقبال گسترده در آخرین سال های قرن بیستم به بالنده ترین مناظره جهانی تبدیل شد. بر مبنای بسیاری از تحلیل ها و نظریه ها چالش محوری قرن بیست و یکم خواهد بود.
در این میان انسان مرکز توجه قرار گرفته است و هر آنچه حیات بقا و آزادی او را مورد تهدید قرار دهد مردود شناخته شده است. به بیان دیگر تحقق آرمان ها و نیز به کارگیری انرژی های بالقوه نهفته در توسعه پایدار تنها در پرتو به رسمیت شناختن نقش محوری انسان فارغ از رنگ، نژاد، جنسیت، ملیت و دین متصور خواهد بود.
در این میان مسئله لزوم مشارکت زن در توسعه، کشف جدیدی نیست، دیر زمانی است که لزوم استفاده از نیروی تمام انسانها در جامعه صحبت می شود و بر این اساس در قوانین و مقررات موجود در بیانیه های رسمی از برابری زن و مرد به کرات سخن رفته است.
اما عملا طبق گزارشات سازمان ملل در زمینه های اقتصادی و اجتماعی و مدیریتی سیاسی و سطح جهان شکاف عمیقی بین زنان و مردان وجود دارد و گستره این تبعیض در کل جهان است. چنانچه طبق آمارهای جهانی سهم بزرگی از مسئولیت تولید در جهان به زنان تعلق دارد و 3/2 کل ساعات کار به عهده آنهاست و این در حالی است که فقط 3/1 نیروی انسانی رسمی کار را تشکیل می دهند و البته در میزان دستمزد آنها تبعیض وجود دارد.
اقدام در جهت تواناسازی اقتصادی زنان مستلزم دسترسی آنها به منابع، کنترل روش های منابع اقتصادی، درآمدها، موقعیت ها و مزایای مبتنی بر پایه های درازمدت و مداوم می باشد.
این برنامه، زندگی معیشتی زنان را حمایت کرده و روابط و ظرفیت آنها را برای بهره گیری از منافع، موقعیت های اقتصادی جدید را ایجاد می کند. جهت تواناسازی اقتصادی – اجتماعی ضرورت دارد که زنان بر زندگی خودشان در درون و بیرون خانه تسلط داشته و قدرت تاثیرگذاری جهت تغییر اجتماع به سمتی پایدار و عادلانه در سطح ملی و بین المللی را داشته باشند.
زنان جوامع جهان سوم که در دوران استعمار با مخدوش شرق مشارکت های سنتی شان در جوامع بیشتر به کنج خانه ها روانه شده بودند، در دوران توسعه نیز با تبعیض های بیشتری مواجه شدند.
توسعه فرایندی است که اشکال مختلف خود را به صورت های گوناگون بروز می دهد. که در این نوشته به توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با تکیه بر نقش زنان در کشورهای مسلمان به آن پرداخته می شود و عوامل موثر در تحقق توسعه را بررسی خواهیم کرد.
کلید واژه: توسعه، توسعه اقتصادی و زنان مسلمان.
مقدمه
توسعه فراگردی پیچیده و صورتی از دگرگونی اجتماعی است که در سطح جهانی، ملی، منطقه ای و ناحیه ای و در ابعاد فردی و جمعی در اشکال اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قابل تحقق است؛ فراگردی که در پی تبدیل وضعیت موجود به وضعیتی مطلوب و بهینه است. وضعیتی که در آن اعضای جامعه به منابع ارزشمند، قدرت، ثمرات و ثروت دسترسی بیشتری پیدا می کنند و بهبود و ارتقای سطح زندگی اجتماعی، انسانی و تعالی انسان را به دنبال دارد.
در زمان حساسی از تاریخ که نابرابری بین کشورهای مختلف و درون هر کشور بیداد می کند، فقر، گرسنگی، فقدان بهداشت، کم سوادی و تبعضاتی از این دست می روند که جاودانه شوند و آنچه را که حیات بشر به آنها وابسته است را رو به زوال هدایت کنند.
ما معتقدیم که: نیروی انسانی یکی از مهم ترین منابع توسعه پایدار است که شامل مجموعه افکار، عقاید، باورها و فرهنگ و دانش، مهارت خلاقه می باشد.
در این میان دانش و ظرفیت علمی نیروی انسانی هر جامعه مهمترین و مؤثرترین عامل در بهره برداری بهینه از منابع مادی و معنوی و اساسا توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن می باشد و توجه به نقش زنان به عنوان نیمی از منابع انسانی، نه تنها از اهداف اساسی توسعه اقتصادی و اجتماعی در هر کشور به شمار می رود، بلکه ابزاری مؤثر در تحقیق دیگر اهداف توسعه نیز محسوب می شود. از این رو، یکی از شاخص های درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان مشارکت و نقشی است که زنان در آن کشور دارا هستند.
به رغم اهمیت نقش زنان در فرآیند در توسعه در اغلب کشورهای توسعه یافته و بعضی از کشورهای در حال توسعه، کشور ایران با شرایط مطلوب، اختلاف قابل توجهی دارد.
تاریخچه توسعه
سازمان ملل متحد دهه 75 الی 85 میلادی را «دهه زن» نامید. نتیجه این نام گذاری آن بود که توجه بیشتر به وضعیت زنان طی یک دهه، منجر به آن شد که دولت ها و جوامع بین المللی به این واقعیت پی ببرند که بدون مشارکت زنان در برنامه های توسعه، کیفیت عمومی زندگی ارتقا نخواهد یافت. تعداد زنان جهان در سال 1985 میلادی، 41/2 میلیارد نفر بود که بر اساس پیش بینی های سازمان ملل تا پایان قرن بیستم به سه میلیارد نفر افزایش خواهد یافت.
«دهه زن» فرصتی را پیش آورد تا موقعیت زنان – که حدود نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند مورد توجه قرار گیرد و اقداماتی برای بالا بردن وضعیت بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آنان صورت گیرد.
در سال 1980، زنان 60% جمعیت 824 میلیون نفری بی سوادان را در جهان تشکیل می دادند و این تعداد همچنان رو به افزایش است. آمار مشارکت زنان در نیروی کار با آمار مربوط به مشارکت مردان تفاوت فاحش دارد.
برآورد سازمان ملل نشان می دهد که در سال 1975، 29% از کل جمعیت زنان به کار اشتغال داشته اند، در حالی که این رقم برای مردان 8/53% بوده است.
آمار فوق البته مربوط به کل جمعیت جهان است. وقتی کشورهای توسعه یافته با هم مقایسه می شوند دو نکته مشخص می گردد؛ اول این که در کشورهای توسعه یافته، جمعیت فعال فزونی دارد و دیگر این که مشارکت وسیع زنان در بازار کار به خوبی قابل مشاهده است.
در همه جوامع جهانی، نسبت زنان شاغل به مردان کمتر بوده و این امر در کشورهای در حال توسعه بسیار آشکارتر است. به طوری که در ایران، جمعت فعال مردان، حدودا ده برابر زنان است.
نتیجه این که بیشترین تعداد زنان ایرانی به امر خانه داری و پرورش فرزندان مشغول اند.
بحث اهمیت و تاریخچه توسعه
حرکت به سمت توسعه در اروپا تقریبا از سالهای پایانی قرن نوزدهم میلادی آغاز شد.
بعد از جنگهای جهانی اول و دوم، بسیاری از کشورها تلاش خود را در قالب برنامه ریزی برای رسیدن به یک نظام توسعه یافته شروع کردند. در آن زمان مفهومی که در ابتدا از توسعه به ذهن متبادر می شد، همان توسعه اقتصادی کشورها بود. توجه به انسان و منابع انسانی و پرداختن به مسایلی همچون توسعه فرهنگی و سیاسی در مسیر برنامه ریزی ها معمول نبود ولیکن امروزه که ما انسان را محور توسعه قرار می دهیم و میزان توسعه یافتگی کشورها را با نیرو های انسانی می سنجیم، در می یابیم که توسعه زمانی پایدار و همه جانبه خواهد بود که در آن فرایند انسان در مرکز قرار گیرد و احترام به انسان، ارزشهای والای انسانی و کرامت و موجودیت او به همراه فراهم نمودن زمینه های لازم جهت بهره مند شدن از رأی و فهم و اندیشه انسانی باید در توسعه به عنوان پایه و محور قلمداد گردد.
بیان مسأله
توسعه در دید ملی
الف- مبانی نظری (توسعه به معنای عام آن مورد نظر است.)
1- توسعه پایدار،
2- باورها و نگرش ها و نظریه هایی که با توسعه ارتباط دارند،
3- نقش منابع انسانی در توسعه پایدار
4- نقش منابع ملی
ب- حوزه های مهم چالش های توسعه جمهوری اسلامی ایران و زنان و کشورهای مسلمان.
ج- چالش های فراروی نقش واقعی زنان در توسعه پایدار،
د- چارچوب سند راهبردی نظام توسعه مشارکت زنان،
ذ- عرصه های چالش تحقق رسالت زن مسلمان.
بحث نقش زن در توسعه اقتصادی – اجتماعی کشورهای مسلمان و چگونگی بهره برداری از منابع نیروی انسانی است. میزان افراد فعال و جویای کار در کشورهای توسعه یافته تفاوت چشمگیری در مقایسه با کشورهای توسعه نیافته از دلایل پایین بودن آمار جمعیت فعال این کشورها و مشارکت پایین زنان می توان دانست.
مطالعه درباره زنان مسلمان و جوامع اسلامی کار دشواری است که با در نظر گرفتن واقعیت های متفاوت و گوناگون وضعیت زنان در اسلام و جوامع مسلمان در قرون متمادی صورت گیرد.
برای بررسی «موقعیت زنان در جوامع مسلمان» به شرایط واقعی زنان مسلمان در دوره های زمانی و بافت های اجتماعی – تاریخی گوناگون نظر داشت.
بسیاری از زنان مسلمان می خواهند هویت خود را به گونه ای باز تعریف کنند که سازگاری واقعی تری میان مدرنیته با مذهب و فرهنگشان به وجود آید.
صورت مسأله
جامعه شناسان امروزی مفهوم تقسیم کار را گسترش داده و آن را به طور مثال شامل تقسیم کار جنسیتی یعنی تقسیم فعالیت ها و نقش ها مابین مرد و زن دانسته اند.
اما این تقسیم بندی نه فقط موجب تقلیل دلالت این فرایند شاخص توسعه، بر پدیده نابرابری های اجتماعی نشده است، بلکه حتی در جهت تقویت پیوند میان تقسیم کار و نابرابری عمل کرده است. مثلا جنبش طرفداری از حقوق زنان (فمنیسم) با ناشی دانستن تقسیم کار جنسیتی از مرد سالاری عملا در جهت برقراری ارتباط میان نابرابری از سویی و قدرت از سوی دیگر گام برداشته است.
از همین رو شروع حرکت های دفاع از حقوق زنان در سطح ملی و منطقه ای و بین المللی همواره یکی از موضوعات کشورهای مسلمان که جمعیت زیادی از کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته را تشکیل می دهند.
ضرورت تحقیق
اسلام برای زن و مرد تکالیف مشخصی قایل است، در خانواده نیز زن و شوهر را مکمل هم می داند و به مشارکت آنها تأکید دارد. هم چنین در تعالیم اسلامی منعی برای اشتغال زن نیست. اسلام حقوق زن و مرد را در کار یکی می داند و تفاوتی بین ایشان قایل نیست.
زن مسلمان با حفظ هویت اسلامی خود هیچ گونه منعی از نظر اسلام برای اشتغال ندارد و برخی مسایل مطرح شده برگرفته از تعابیر نادرست و سنت های گذشته است که با شرایط جامعه و نیاز جوامع اسلامی به توسعه می بایست تجدید نظر قرار بگیرد.
در نظام اسلامی حقوق زن و مرد یکسان است؛ حق تحصیل؛ حق مالکیت، حق رأی دادن و رأی گرفتن، در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد.
اساس توسعه پایدار و جامعه مدنی در نظام اسلامی بر تربیت است و کانون تربیت و اصلی ترین نهاد مدنی، خانواده است.
توسعه نیازمند انسان توسعه یافته است و انسان توسعه یافته از نهاد خانواده توسعه یافته با محوریت نقش تربیتی زنان توسعه یافته حاصل می شود.
ویژگی های توسعه پایدار حاکی از ضرورت همه جانبه بودن نقش اجتماعی، تربیتی، فرهنگی زنان در اجتماع و خانواده، به صورت موزون که یکی فدای دیگری نگردد، هماهنگ با ارزش ها و در تعامل با تحولات جهان امروزی است.
وضعیت کشورهای مسلمان باید به طرف توسعه انسانی و توسعه پایدار و نهایتا توسعه انسانی باید برود و ضرورت تحقیق به دلایل زیر است:
1- فعالیت هایی در زرمینه ارتقاء حقوق زنان.
2- ارایه آموزش و مهارت به زنان جهت توانمندسازی برای ورود به بازار رقابت و کار و فعالیت اقتصادی.
3- رفع تبعیض به زنان در بازار کار.
4- حمایت از زنان کارآفرین.
5- تخصیص اعتبار و بودجه لازم در این زمینه.
6- بررسی در خصوص موانع قانونی اشتغال در عرصه های مختلف اقتصادی.