(بسم الله) یعنی بر تمام امورم ، یاری از خدا می طلبم .
خدائیکه ، پرستش و بندگی، جز برای او ،شایسته نیست.
خداءیکه دادرس است ،آنگاه که از او دادخواهی شود.
پذیرا و جوابگو است،هر آنگاه که خوانده شود.
(رحمن):همان {کسی}است که؛ به روزی بندگانش شدیدا متمایل است !و مواد روزیش را از آنان نبرد ، اگر فرمانش نبرند!
(رحیم) رحیم است ، به بندگان مؤمن .
واز رحمت وی است ، که صد رحمت آفرید!
واز آن ،رحمت واحدی ، در همه آفریدگان قرار داد!
الحمد و الله رب العالمین.
بنده من مرا حمد گفت و اقرار کرد نعمتهائی که در اختیار دارد از ناحیه من است ، و بلاهائی که به او نرسیده بازبه لطف و تفضل من است؛و من شما فرشتگان را گواه میگیرم که نعمتهای دنیائی و آخرتی او را زیاد نمود ، بلاهای آخرت راازاو دور کنم، همانطوریکه بلاهای دنیا را ازوادور کردم.
{الحمد الاه}!
چون بشناسائی همه قادر نیستند .
زیرا ؛ نعم و عطای او ؛بیش از آنست که بشمار درآید ه آنست که ؛خداوند برخی از نعمی را که ببندگانش ارزانی داشته!
سر بسته- بآنها معرفی کرده است .چون ؛ تفضیلا !
بشناسائی همه آنان قادر نیستند .
زیرا ؛ نعم وعطای او ، بیش از آنست که بشمار درآیدوشناخته شود.
{رب العالمین} مالک و خالق و روزی رسان آنها است-از آنجا که میدانند!واز آنجاکه نمیدانند!
پس ؛ روزی معلوم و تقسیم شده است .آدم بهر روش وآئین که میخواهد در دنیا رفتار نماید- در هر حال وموقعیتی که هست- روزی باو میرسد !
تقوی تقوی دار زیادش نمیکند !
وتبهکاری فاسق وفاجر، ونقصانش نمی آید .
بین بنی آدم و روزیش پردهای است!َ که روزی،طالب وجویای او است!تا آنجا که اگر ؛ احدی از شما ، درطلب روزیش درنگی نماید ، روزیش 1 در جست او است!
همچنان که ؛ مرگ ومیر بجوستجوی وی است!.
الرحمن الرحیم.
در خواست عطف وعنایت (بیشتری) است!
ویادیاز نعم و الطاف او است!
که،بر تمام آفریدگانش ارزانی داشته!
بتفضیلی که :بنده ام شهادت داد که: من رحمن رحیم هستم ،من نیز شما را شاهد میگیرم که بهره اورااز نعمت ورحمت خود فراوان ساخته ، نصیبش رااز عطاء وبخشش خودم بسیار می کنم.{رحمن}همان کسی که به روزی بندگانش شدیدا متمایل است !
و مواد روزی خود را از آنان نبرد ، اگر چه فرمانش نبرند.
بافراد با ایمان ، در کاهش بندگی و طاعتشان رحیم است.و بافراد کافر کیش و ناسپاس !
– که خواستار کمک و همراهی اند ، با رفیق ومدارا !
بآنان – رحیم است.
واز رحمت او است که نیروی بلند شدن و غذا خوردن از کودک،گرفته است!بجای آن تاب وتوان به مادرش داد!
واو را به کودک خویش دلسوز و مهربان آفرید!
تا بتربیت و پرستاریش قیام کند.
و اما {الرحیم} معنایش اینست که: او به بندگان مؤ منش رحیم است .واز رحمت او است که صد رحمت آفرید!از آن رحمت واحدی در خلایق و همه آفریدگان قرار داد.و بآن مردم بیکدیگر رحیم و دلسوزند!.و مادر به فرزندش مهربان است..
مالک یوم الدین اقرار واعترافی است، برستاخیز و(روز) حساب ومجازات وپاداش !.
واثبات و تحکیم سلطنت و ملک آخرت ، برای حضرت مولی سبحانه!- همانند اثبات سلطنت و ملک دنیا-و در حدیث چنین است:{خدا بر اقامه روز جزا – که همان روز حساب است – قادرو توانا است.
قادر است،که آنرا ،از زمان و قوعش جلو بیندازد!و از اوقات بروزش بتاخیر افکند!
او در روز جزا –نیز 2 مالک است!
از اینرو ؛ بحق داوری کند !آنکه ؛دامن خویش بجور و ستم ،آلوده است!
در انروز مالک هیچ حکم وداوری نیست ، بدانگونه که – در دنیا- آنکه صاحب اختیار و مالک احکام ، ستم کند!.}در حقیقت ؛اوروز رستاخیز –مالک سرنوشت خلایق است و هر که در دنیا ، از شک وتردیدش اثری بجای مانده!
یا سخت به گردنکشی پرداخته است، چنین فردی را بآتش افکند!
واز رنج وعذاب خدای عزوجل !برایش گریز و امتناعی نیست وهر که در دنیا جبین کرنش وفروتنی !
بر آستان او سائیده!.
وبر این خصلت بندگانش ؛ رنگ دوام و حفاظت داده است ، برحمت بیکرانش اورا در بهشت 2برین جای دهد.!
شما شاهد باشید همان طور که بنده ام اعتراف کرد به اینکه من مالک روز جزا هستم ، در آن روز که روز حساب است، حساب اوراآسان میکنم ، وحسنات او را قبول نموده از گناهانش صرف نظر میکنم.
ایاک نعبد و ایاک نستعین.
تنها ترا میپرستم !
ای خدائی که نعمت فراوان و رحمت گوناگون بما ارزانی داشته ای !
با ذلت و کرنش و فروتنی !
دون ریا و شهرت و جاه- خالصانه ترا فر مانبرداریم.
و تنها از تو یاری می طلبیم!
بر طاعت و بندگی ات – آنچنان که فرمودی – از تو کمک میخواهم .
واز دنیا ی خود آنچه از او نهیش کردی حذر کنیم، و تقوی پیشه خود سازیم واز شیطان که درگاه مقدست دور است و از جن وانس گمراه کننده سرکش ،واز ستمگران آزار پیشه، بدامن عصمت و پاکی ات چنگ زنیم!..
ایاک نستعین (یعنی) بر طاعت و بندگی ات تنها از تو کمک می خواهیم و در کنار زدن حیله و شر دشمنانت ای خدا!از تو کمک میجوئیم.
و آنچه بفرمائی!
امر ، امر تو است.
او است ، پروردگار جهان و جهانیان و بسوی او است بازگشت هر چیزی و برای او است ، ملک و 3 نعمت و رحمت دو جهان و از اینرو هر ستایش و ثنائی را شایسته!
و بعد از آنکه ، نمایان ساخت که بر عالمیان فرض است که بر آستانش خاضع و فروتن آیند و بطاعت و بندگی اش طوق ذلت و خواری بگردن نهد و خواست روش حق و حقیقت را درافعال و کردار بندگان – از حیث { جبر و تفویض} – بپا کند ؛ فرمود: ایاک نعبد و ایاک نستعین .
اشاره بر اینکه افعال بندگان برای آنها آفریده شده!
آنها بیاری پروردگار – بگناه و عصیان – دامن خویش نیالایند!و به نیروی او توفیق طاعت و بندگی حاصل کنند.
و اشاره بر اینکه ؛ بندگی مطلوب خدا ، آن عبادت خالصی است که از بندگی با اراده و اختیارشان ، صادر شود!- در حالیکه ؛ از خدا بر استکمال طاعت و سنت و ادای و ظیفه اش یاری بجویند !
اینست معنی : { الامربین الامرین} که با { ایاک نعبد}، جبر از بین میرود ، وبا { ایاک نستعین}، تفویض!
اهدنا الصراط المستقیم.
بعد از بیان علوم ودانش همگانی و همه جانبه مبدا و معاد و روشنگری وظیفه بندگی و اظهار آخرین گفتار ممتاز مولی ، بعظیم ترین مقاصد و عالیترین هدف اشاره نموده است .
و آن خواستن هدایت از پیشگاه مقدس خدایتعالی !
به { صراط مستقیم} است و خواستار استقامت و ثبات بر آن هدایت و آئین و خواهان رشد وکمال در دین جاودانی او !
و تمسک ، بحبل متین او و افزون خواهی معرفت و بینش او و دوری از سلوک راه و روش گمراهان !
و دورویان و تبه کاران کسانیکه ؛ جلوه های دل انگیز رحمت بیکران حق از نپذیرفتند!
و خشم و غضب اولیائش را بر آشفتند !.
کسانیکه ؛ در آینده نزدیک – بحالشان – ترا واقف وآگاه سازیم!.
این ، گوشه ای از نواحی جامع و همگانی فاتحه در فرهنگ و علوم قرانی است.
آنگاه ؛ اساسی ترین و مهمترین هدف قرآنی کریم – از معارف دینی و الهی و معرفه النفس – اینستکه؛ بین اصول دین و مذهب و فروعشان گرد آورد ، و سوره مقدس فاتحه اجمال و خلاصه آنها رادر بردارد و اصول پنجگانه – توحید و عدل و نبوت و امامت و معاد را شامل است و بر عبودیت و بندگی ، دلالت دارد عبودیتی که ؛ از آن ، جزئیات و شاخ و برگ دین ، متفرع است.
فاتحه شریف !، آئین و روش حق را واضح و روشن میسازد!.
این سوره با منشور : { الحمد لاه رب العالمین ، الرحمن الرحیم ، مالک یوم الدین} ، بزرگترین وحدانیت حق را بازگو میکند!
و از قیومیت ذاتی احدی !
و ربوبیت سرمدی اش !
حکایت دارد !.
و از سروری دائمی الوهیتش نغمه، سر دهد!
و از ملک ازلی و ابدیش، لب از کند و ار نعم و لطف بیدریغش !
{که پیوسته شامل همگان است و رحمت فراوان که ویژه مومنین است خبر دهد و حقیقه ؛ رحمت عام و لطف عمیمش نهایت عدل و انصاف را متضمن است !- رحمتی که ؛ در ملک و ملکوت آفریدگانرا – جمیعا – فرا گیرد و از اتصاف خدا به عالیترین مراتب کمال آگاه سازد.
این ، توصیف همه جانبه { صفات ذات و صفات فعل } او است که دلالت بر رجوع و بازگشت خلایق بسوی او دارد !.( تا آنانرا که ؛ بزشتی گرائیدند ، بجزای کردارشان برساند !
و بآنانکه ؛ رفتار نیک، از وجودشان سر زد، نیکوترین پاداش دهد..) آنگاه ؛ بعد از اشاره بر عبودیت کامل و همه جانبه – در فروع-و بعد از بیان اعتقاد درست در افعال بندگان بآنان فرمان داد که ؛ در جستجوی هدایت و راه به { صراط مستقیم} باشند .
و او است راه روشنگر حق که سالک راه خدا را بخدا ، میرساند !
( راهی است که ؛) بخشنودی پروردگار، منتهی میشود.
صراط المستقیم ، جز طریق آنکه ؛ بر بندگان ، ولایت دارد ، طریق دیگر نیست.و عتبار حدوث و بقا ، نبوت وامامت ازآن منشعب میگردد!
که زمامش را بهر دو اعتبار، پیامبر اعظم بر عهده دارد!
و امامت را باعتبار دوم- جانشین پاکش !
.
هر که ؛ باین دوعزیز الوجود ، راهی یافت ، حقیقه!
بخدا ، رهنمون شدو فرمان خدا و رسولش را بگردن نهاد!
صراط الذین انعمت علیهم.
امام{ع} فرمود: (صراط الذین انعمت علیهم) یعنی ؛ بگوئید: ما را براه کسانی هدایت فرما ،که؛ بتوفیق دین و طاعتت بر آنان نعمت ارزانی داشتی !
و آنها کسانی اند که ؛ خدا فرمود: { و آنانکه ؛ خدا و رسول {وی} را فرمان ببرند، هم آنکه با کسانی اند که ؛ خدا ؛ بر آنان نعمت ، ارزانی داشته!- از پیامبران و صدیقین و شهدا و صالحین – و آنان از حیث رفاقت چه خوب افراد یاند این مطلب عینا از امیر المومنین {ع} ، بیان است.
{آنجناب} افزود که ؛ آنگاه فرمود: اینها انعام شدگان بمال و صحت بدن نیستند – اگر چه؛ همه اینها ، نعمت بارزی از جانب خدا است –آیا نمی بینید که اینها گاهی کافر یا فاسق اند !؟پس؛ ترغیب و تحریک نشدند که در دعا بخواهید که بر آنان رهنمون گردید !
فقط مامور شدید که بخواهید : براه کسانی رهنمون شوید که؛ برآنان نعمت ایمان بخدا و تصدیق رسولخدا {ص} ارزانی گشته است!.
و تقیه خوب از درگاهش بخواهید که بدانوسیله از شر بندگان خدا و شر زندیقها بدوران دشمنان خدا از کفرشان سالم و در امان باشید تقیه ای که با آن مدارا کنید !
و بآزار خود و مؤ منین تحریکشان نکنید!
و مامور شدید که ؛ شناسائی و معرفت حقوق برادران مومن را بخواهید.
پس هیچ بنده ای و کنیزی نیست که موالی محمد و آل محمد و یاران آنجناب باشد و با دشمنانشان دشمنی کند ؛ مگر اینکه ؛ حقیقه جایگاه امن و سپر محکمی از عذاب خدا اتخاذ کرده است !.
و هیچ نده 6 6 وکنیزی نیست که ؛ با بندگان خدا به بهترین نوع سازش و مدارا کرد – در حالیکه با آن در باطلی داخل نشد و از حقی خارج نگشت – مگر اینکه خدا نفسش را تسبیح !و عملش را پاک و پاکیزه قرار داد !و و باو بصیرتی بر کتمان سرما و خشم و غیظ بر آنچه ازط دشمنان ما میشنود عطا کرد و او ثواب کسی را داد که در راه خدا بخونش غلطان است.
و بنده ای نیست که ؛ حقوق برادرانش را بعهده گرفت !و با وجدو جهد خود ، حقشان را ایفا کرد !و آنچه در امکانش بود داد !
و از آنان به گذشت و عفوشان راضی شد!
و کنجکاوی آنها را رها نمود و از اشتباه و لغزش آنها –هر چه – هست در گذشت !
مگر اینکه خدای عزوجل روز قیامت باو فرمود : ای بنده من حقوق برادرانت را ادا کردی و در آنچه بنفع تو بود باستقصا و کنجکاوی آنها نپرداختی ، و من بخشنده تر و کم تر و کریم تر و سزاوارترم بآنچه تو از باب کرم و مسامحه رفتار نمودی و من امروز بر آن حقی که ترا وعده دادم رفتار کنم !
واز رحمت وفضل بیکرانم بر تو افزون کنم ودر کوتاهیت ببرخی از حقوقم بر تو کنجکاوی نکنم!
غیرالمغضوب علیهم ولا الضالین.
امیرالمومنین علیه السلام فرمود: خدا به بندگانش فرمان داد که: راه انعام شدگان راازاو در خواست کنند !
و { گروه ممتاز انعام شده } همان پیامبران و صدقین و شهدا ء و شایستگان اند.
و دستور فرمود که ؛ از راه غضب شدگان دوری کنند و پناهندگی بخواند و گروه غضب شده همان یهوداند !
که خدا درباره آنها فرمود : آیا شما را به بدتر از آن – از حیث پاداش و جزا – نزد خدا آگاه کنم!؟
کسی بدترین جزا و پاداش او است که خداوند او را از در خویش رانده و بر او خشم و غضب کرده 7 است .
و دستور فرمود : از طریق گمراهان دوری کنند و از او پناهندگی بخواهند .
و آنها ، کسانی اند که:خدا درباره آنان فرمود: بگو ای اهل کتاب در دینتان – بنا حق- غلو نکنید !و از هوای نفس گروهی که قطعا !
پیش از این گمراه شدند و مردم زیادی را گمراه کردند!و از میان راه راست بدور افتادند!
تبعیت نکنید!.
و این گروه همان مسیحیان اند .
سپس امیرالمومنین علیه السلام فرمود: هر که بخدا کافر شد او کسی است که بر او غضب شده و از راه خدای عزوجل گمراه گشته !
و حضرت رضا علیه السلام فرمود: اینچنین است .
ودر آن افزود : و هر که ؛ در عبودیت و بندگی از امیرالمومنین ، تجاوز کند او در زمره کسانی است که؛ بر آنها غضب شده !
و جزو گمراهان است!
تفسیر سوره توحید.
قل هو الاه احد.
فرمودند: {قل} یعنی آنچه را بر تو وحی کردیم و تو را آگاه نمودیم ظاهر کن ، به طریقی که آنها را برای تو قرائت کردیم تا به آنها هدایت شود کسی که گوش میدهد و مشاهده می نماید .
و فرمودند: {هو}اسمی است که خلق از درک حقیقت و احاطه به کیفیت او متحیرند.
وعرب اله رار بچیزی گویند که پوشیده از حواس مردم است.
وفرمودند: احد: فرد یکتاست و احد و احد به یک معناست و آن : یکتائی است که نظیری برای او نیست .
پس معنی قول خداوند : الاه احد ؛ آن است که- معبودی که خلق متحیرند از ادراک او ، و احاطه به کیفیت او .
در خدائی یکتاست ، و متعالی از صفات خلق 8 است.اهل بصره به امام حسین نامه نوشتن و از { الصمد} سوال کردند.
حضرت در جواب نوشتند: بسم الله الرحمن الرحیم اما بعد ؛ پس در قرآن خوض و مجادله نکنید و بدون علم درباره آن صحبت نکنید ، زیرا که از جدم رسول خدا شنیدم که می فرمود : کسیکه در قرآن بدون علم چیزی بگوید از نشیمنگاه در آتش است.
و همانا خدای سبحان خودش الصمد را تفسیر نموده است .
پس فرموده است : الاه احد – الاه صمد .
لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.
لم یلد : از او شئی مادی خارج نشده ، مانند : فرزند ، و نه سایر چیزی های دیگری که از مخلوق خارج میشود ، و نه چیزی لطیفی مانند،: نفس و نه پدیده ای مانند: خواب ،چرت زدن ، خطور فکری ، هم و حزن ، شادی ، خنده و گریه، ترس و امید ، رغبت و خوشنودی ، گرسنگی و سیری.
خداوند بلند مرتبه است از اینکه چیزی از او خارج شود ، و یا از او چیزی متولد شود ، مادی یا غیر مادی .
ولم یولد : از چیزی زائیده نشده ، و نه از چیزی خارج شده ، شبیه اشیاء مادی که از عناصر شان خارج میشوند .
یا مانند خارج شدن چیزی از چیزی ، یا حیوان از حیوان ،و یا گیاه از زمین و یا آب از چشمه ها ، یا میوه از درخت .
و نه مثل خارج شدن اشیاء لطیف از مراکزشان مانند: دیدن از چشم ، و شنیدن از طریق گوش ، و بو از طریق بینی ، و چشیدن از طریق دهان ، و تکلم از طریق زبان ، و تمیز { حق از باطل} از طریق قلب ، و نه مثل آتش از سنگ .
بلکه: الاه الصمد آن خدائی است که نه از چیزی است ، و نه در چیزی ، و نه بر روی چیزی است ، او ابداع کننده و خالق اشیاء است ، ایجاد کننده اشیاء بقدرتش می باشد .
آنچه را برای فنا شدن خلق کرده ، به مشیت 9 و اراده ا ش متلاشی میشود ، و آنچه را برای بقاء خلق کرده ، به علمش باقی می ماند .
پس لم یلد و لم یولد.
پس صمد : آن خدایی است که نزائیده و نه زائیده شده ، عالم به غیب و شهود است بزرگ و متعالی است.
و لم یکن له کفوا احد .
و برای او هم کفوی نیست.
تفسیر اذان.
پس مؤذن با الله اکبرمی گوید: خلق و امر مخصوص پروردگار است و به مشیتش خلقت صورت می گیرد ، و هر چیزی که برای مخلوق میباشد از او ست و مخلوق بسوی او بر می گردند .
و همیشه او قبل از هر چیزی ، اول بوده، و همیشه بعد از هر چیزی ، آخر است.
ظاهر هر چیزی است بدون آنکه درک شود،و باطن هر چیزی است بدون آنکه محدود گردد.پس او باقی است و هر چیزی غیر از او فنا شوند.
معنی دوم: الله اکبر یعنی خداوند علیم و خبیر است ، و به تمام آنچه که بوده و آنچه که هست قبل از آنکه هستی پیدا کند علم دارد.خداوند یعنی بخشنده و عطا کننده ئی بی حساب ، و کرم او بی منتهاست.خدا بلند و جلیل است ، و بی نیاز از بندگان می باشد و حاجتی به مخلوقش ندارد.
10 معنی سوم: الله اکبر قادر بر هر چیزی است و بر هر چیز بخواهد قدرت دارد ، در قدرت و نیروی خود قوی است ، و از جهت ذات قوی است ، و مقدار حاجت هر خلقی را به قـدرت و قوت خـود انـدازه گیـری و مقدر می فرماید.و هنگامیکه امری را حکم می کند ، می گوید : ایجاد شو پس ایجاد می شود.
معنای چهارم: الله اکبر حلم و کرمش را میرساند و آنچنان بردباری به خلق میکند مثل اینکه از خطاهایشان آگاهی ندارد، و آنچنان از گناهان گذشت میکند مثل اینکه ندیده است.
و آنچنان می پوشاند مثل آنکه مصیتی صورت نگرفته است.
از روی کرم و گذشت و بردباری در عقوبت کردن تعجیل نمی کند.
خداوند جلیل تر از آن است که وصف کنندگان مقدار اوصاف او را که به آن صفات موصوف است درک کنند.
و تنها به اندازه فهم و ادراک خودشان او را وصف کنند نه اندازه عظمت و جلال پروردگار.
و خداوند بلند مرتبه است از اینکه وصف کنندگان صفتش را درک کنند.
اشهدان الله الا الله.
اما در مرتبه اول : پس آگاهی به این است که ؛ شهادت جایز نیست مگر به شناخت و معرفت از طریق قلب .
مثل اینکه مؤذن می گوید: آگاه باش به اینکه معبودی غیر از خدای عزوجل نیست و هر معبودی غیر از الاه باطل است.
و من با 11 زبانم به آنچه در قلبم از وحدانیت خدا می دانم اقرار میکنم به اینکه: لا الله الا الله .
یعنی : خدائی جز الاه نیست: و شهادت می دهم به اینکه : پناهی از جانب خداوند نیست مگر بسوی خودش ، و راه نجاتی از شر هر ذی شری ، و فتنه هر صاحب فتنه ای نیست مگر وسیله خود پروردگار.
مرتبه دوم: اشهد ان لا الله الا الله کننده ای غیر از الاه نیست ، راهنمائی غیر الاه برای من نیست ، و خداوند را شاهد می گیریم به اینکه غیر از او الهی نیست.
و تمام ساکنان آسمان و زمین ، و آنچه در آنهاست از ملائکه و مردم همگی ، و آنچه در آنهاست از کوه .
و درختان ، و حیو،انات و درندگان ، و هر تر و خشکی را شاهد می گیریم به اینکه: شهادت می دهم خالقی غیر از الاه، و رازقی ، و معبودی ، و ضرر زننده ای ، و نفع رساننده ای .
و قبض کننده، و شایستگی و عطا کننده ای ، و مانعی ، و دفع کننده ای ، و خیر خواهی ، و کفایت کننده ای ، و شفا دهنده ای ، و مقدمی ، و مؤ خری غیر از الاه نیست.
خلق و امر مخصوص اوست ، و قدرت او همه چیزها صورت کی گیرد؛ با برکت است عالمیان.
اشهد ان محمد رسول الله اما مؤ ذن با گفتن آن که گوید؛ خدا را شاهد می گیرم به اینکه شهادت می دهم که الهی غیر او نیست و محمد بنده او ، رسول او ، نبی او ، انتخاب شده او ، برگزیده او ست.
خداوند او را بسوی همه مردم به هدایت و دین حق فرستاده است تا اینکه آن را بر تمام ادیان و روشها آشکار کند ، اگر چه مشرکین آن را بد بدانند.
و هر که در آسمان و زمین است از پیامبران و فرستادگان و ملائکه و مردم را شاهد می گیریم که: شهادت می دهم محمد {ص} سید و آقای اولین و آخرین است.
12 مرتبه دوم: اشهد ان محمد رسول الله شهادت میدهم به اینکه هیچکس بسوی هیچ فردی حاجتی ندارد مگر بسوی خدای واحد قهار که همه نیازمند اویند.
در حالیکه پروردگار سبحان از بندگانش و تمام مخاوقات بی نیاز است.
و شهادت می دهم به اینکه خداوند محمد {ص} را بسوی مردم برای بشارت و انذار آنها فرستاده است و اوست که دعوت کننده بسوی خدا به اذنش می باشـد و چراغ هدایت و روشــن کنــنده راه بندگان است.
پس کسانیکه منکر رسالت او گردند ، و او را انکار کنند ، و به او ایمان نیاورند ، خدای عز و جل در آتش جهنم آنها را خالد گرداند که برای ابد از آن جدا نگردند.
حی علی الصلوه.
بشتابید بسوی بهترین اعمالتان ، و دعوت پروردگارتان ، برای مغفرت و آمرزش پروردگارتان سرعت کیرید ، و آتشی را خاموش کنید که نتیجه گناهانی است که خودتان آنها رادر پشتهایتان هموار کرده اید .
و خود را از گرو آن گناهان آزاد گردانید تا پرورد گا ر سیئات شما را بپو شاند ، گناهان شما را بیامرزد .
سیئات شما را به حسنات تبدیل گرداند.
پس همانا او پادشاهی کریم و صاحب فضل عظیم است.
و مؤذن اعلام می کند که ای مردم ، پروردگار ما به ما اذن داده که داخل در خدمتش گردیم و در مقابل او بایستیم .
مرتبه دوم: حی علی الصلوه برای مناجات با پروردگار تان بپا خیزید ، و حاجات خود را بسوی او عرضه کنید، و با کلامش 13 بسویش توسل بجوئید ، و کلام پروردگار را شفیع قرار دهید ، و ذکر ، قنوت، و رکوع، و سجود،و خضوع و خشوع را زیاد کنید ،و حوائجتان را به سوی او برید.
پس خداوند به تحقیق اجازه اینکار را بما داده است.
حی علی الفلاح بسوی بقائی روی آورید که فنائی با او نیست، و بسوی نجاتی روی آورید که هلاکی با او نیست،و بسوی حیاتی که موتی با او نیست، و بسوی نعمتی که تمامیتی برای او نیست، و بسوی ملکی که زوالی برای او نیست، و بسوی سرور و شادی که حزنی با او نیست ، و بسوی انسی که وحشتی با او نیست، و بسوی نوری که ظلمتی همراه ندارد، و بسوی وسعت و فراخی که تنگی با او نیست، و بسوی خرمی و بهجتی که منقطع نخواهد شد ، و بسوی بی نیازی که نیازمندی همراه ندارد، و بسوی سلامتی که مریضی با او نخواهد بود، و بسوی عزتی که ذلتی با او نیست، و بسوی نیروئی که ضعفی همراه او نخواهد بود، و بسوی شادی و نجات دنیا و آخرت بشتابید.
حی علی الفلاح در مرتبه دوم مؤذن اعلام می کند ، که به آنچه شما را بسویش دعوت کردم سبقت گیرید، و بسوی کرامت های الهی و منت عظمی و والای پروردگار ، و رستگاری عظیمش و نعمت ابد در جوار محمد{ص} یعنی: فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر.
الله اکبر اما مؤذن با گفتن تکیر در آخر اذان می گوید : الاه بلند مرتبه تر ، از آن است که احدی از مخلوقاتش از کرامتهایی که او به بندگانش ابراز می کند { علم داشته داشته باشد.} 14 پس آنها او را اجابت کنند و اطاعت از او ، و اطاعت از صاحبان امرش کنند، خدا را بشناسند عبادتش کنند ،و به او وبه ذکرش مشغول شوند ، و او را دوست داشته باشند ، با او مانوس شوند و بسوی اوآرامش یابند ، به او اعتماد کنند ، از او بترسند ، امیدشان به او باشد ، و شوق بسوی او داشته باشند ، و در حکمش و قضایش موافقت کنند و راضی اند.
الله اکبر گیری و در مرتبه دوم می گوید: خداوند بلند مرتبه تر ، و جلیل تر از آن است که احدی بتواند میزان کرامت پروردگار را برای دوستانش ، و میزان عقوبت دشمنانش ، و میزان عفو و گذشت و آمرزش و نعمتش برای کسانی که آن پروردگار ، و رسولش را اجابت می کنند علم داشته باشد.
و خداوند جلیل تر ، و بلند مرتبه تر از آن است که احدی بمیزان عذاب و سخت ، و خوار گردانیدن منکرینش پی ببرد.
لا الله الا الله یعنی: تعیین حجت بالغه مخصوص خداست و بر عهده آن حجت بالغه است ابراز رسالت ، و بیان دین ، و دعوت مردم بسوی خدا .
و خداوند جلیل تر از آن است که برای یکی از حجج بالغه بر پروردگار حجتی باشد.
پس کسیکه پروردگار را اجابت کند برای او نوری و کرامتی خواهد بود ،و کسیکه او را انکار کند .
همانا خداوند از عالمیان بی نیازاست و او اسرع الحا سبین است.
قد قامت الصلوه.
و معنای این در اقامه ، یعنی: وقت زیارت پروردگار ، و مناجات و انجام شدن حوائج ، درک آرزوها ، و زمان وصول به محبوب و 15 زمان درک کرامت ، و آمرزش ، و عفو ، و خشنودی ، و رضوانش رسید.
اقتباس از کتاب : فاتحه الکتاب مولف: آیه الله العظیمی علامه امینی 16