دانلود مقاله توبه و جایگاه بلند آن در عرفان

Word 55 KB 8810 14
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • توبه و جایگاه بلند آن در عرفان(۱) یکى‏از مباحث مهم درعرفان عملى و مقامات ‏العارفین توبه است.

    توبه گرچه در نظر مفسران، علماى علم‏اخلاق، متکلمان و محدثان از جایگاهى بلند و ارزشى والا برخوردار است اما عارفان و صوفیان توجه‏اى خاص و عنایتى ویژه به آن مبذول داشته‏اند.

    سیرى اجمالى در آثار مشایخ بزرگ به وضوح نشانگر این معنى است.

    از آثار ارزشمند آنان چنین بدست مى‏آید که تقریبا همه اینها توبه را از مهمترین مقامهاى سالک راه حق مى‏دانسته‏اند.

    بعنوان نمونه در آثار مختلف پیر هرات از کشف الاسرار گرفته، منازل السائرین و صد میدان و...

    این مطلب با اهمیت‏خاصى طرح شده است.

    (۱) محیى‏الدین عربى، چهره برجسته عرفان اسلامى باب مفصلى را در دایره ‏المعارف بزرگ خود(الفتوحات المکیه) (۲) به این امر اختصاص داده است.

    نجم‏الدین رازى در «مرصادالعباد» (۳) دو مبحث‏بسیار مهم در این مورد دارد.

    مولوى افزون بر طرح مسئله توبه در «مثنوى معنوى‏» به مناسبتهاى مختلفى، توبه نصوح را بطور جالب، جامع و مشروح بیان فرموده است.

    (۴) بلبل گلستان شعر و عرفان، حافظ شیرازى در حد قابل توجهى مسئله را مدنظر داشته و در سى و دو بیت از دیوان خود به بیان توبه پرداخته است، (۵) ابن فارض شبسترى، و نسفى هر کدام بنوبه خود بر اهمیت این موضوع اصرار ورزیده‏اند.

    ما بعنوان نمونه سخنى از خواجه عبدالله انصارى را در ارزش والاى توبه نقل مى‏کنیم: «...توبه نشان راه است، و سالار بار، و کلید گنج، و شفیع وصال، و میانجى بزرگ و شرط قبول و سر همه شادى.» (۶) از نشانه‏هاى اهمیت توبه، تاریخ دیرینه آن است; زندگى آدم ابوالبشر (۷) در این ناسوت خاکى با آن آغاز مى‏شود، پیام آوران بزرگى همانند ابراهیم، اسماعیل، (۸) یونس، (۹) موسى (۱۰) و پیامبر بزرگ اسلام - صلى‏الله علیه وآله - هموار در حال توبه و در طلب توبه الهى بوده‏اند.

    (۱۱) امیرالمومنین على‏ابن ابى طالب - علیه‏السلام - که همه صوفیان و عارفان بوجودش افتخار مى‏کنند و وى را مرشد مرشدان و...

    مى‏دانند - و فرزندان معصومش - بویژه امام زین‏العابدین - علیه‏السلام - رهنمودهایشان و خصوصا نیایشهایشان مملو از توبه و استغفار است و سلوک معنوى بسیارى از ستاره‏هاى درخشان آسمان عشق و عرفان مانند رابعه عدویه، (۱۲) ابراهیم‏بن ادهم (۱۳) و فضیل عیاض (۱۴) و...

    با توبه آغاز مى‏گردد و بسیارى از عارفان بزرگ آن را نخستین گام سالک در راه سازندگى مى‏دانند.

    از دیدگاه قرآن هم که بى‏گمان از مهمترین منابع عرفان است، دهها آیه به این امر خطیر اختصاص داده شده است، واژه «توبه‏» و مشتقاتش نود و دو بار و «استغفار» و مشتقاتش چهل و پنج مرتبه در کتاب خداى عزوجل استعمال شده است.

    افزون بر اینکه در آیات متعدد و مختلف دیگر هم بدون ذکرى از این واژه‏ها این مسئله مطرح شده است.

    مفسران کتاب خدا نیز با عنایتى خاص به شرح و بسط و تفصیل معناى این واژه کوتاه اما پر محتوا پرداخته‏اند; تاملى اندک در تفاسیر شیعه و سنى بویژه تفاسیر عرفانى به روشنى این واقعیت را نشان مى‏دهد بعنوان نمونه پیر هرات در تفسیر ارزشمند خود ذیل اکثر آیات توبه و استغفار، در ابعاد گوناگون توبه سخن رانده است و آهنگ کلام وى نشانگر این است که گاه آنقدر تحت تاثیر نورانیت قرآن قرار گرفته که عنان اختیار از کف داده و مطالب والا و گرانقدرى که سرشار از سوز، شیفتگى و عشق است، براى ما بیادگار گذاشته است.

    علامه طباطبایى نیز افزون بر تفسیر این آیات بحث مفصلى در ذیل آیات ۱۷ و ۱۸ سوره توبه طرح فرموده است.

    (۱۵) اخبار و روایات بسیار زیادى نیز در این باره وارد شده است که بى‏گمان مورد استفاده و استشهاد عرفا در این مبحث‏بوده است; مرحوم مجلسى مجموعه‏اى از این روایت را در «بحارالانوار» گرد آورده است.

    (۱۶) خواجه نصیر طوسى - رضوان‏الله تعالى علیه - در تجرید نیز بابى را بعنوان توبه گشوده است و شارحان کتاب وى هم مطلب را مورد شرح و تفصیل قرار داده‏اند (۱۷) از مجموع اینهانتیجه مى‏گیریم که: توبه در عرفان، اخلاق، (۱۸) قرآن، حدیث و کلام از جایگاه والا و ارزش گرانقدرى برخوردار است.

    به هرحال،توبه یکى از مقامات العارفین است، قبل از شروع بحث، به توضیح معناى مقام و سلوک مى‏پردازیم.

    معناى سلوک و مقام هدف عارف وصول به حق و رسیدن به محبوب است واین مهم جز از راه سلوک و طى مقامات بس دشوارى میسرنمى‏گردد، و توبه یکى از این منازل و مقامها است.

    از اینرو از باب مقدمه اشاره‏اى به معناى سلوک و مقام نموده و در این مورد به نقل کلام تنى چند از عارفان بزرگ بسنده مى‏نماییم.

    شیخ محمود شبسترى در توضیح معناى سلوک و مقام چنین مى‏فرماید: «سلوک سالک سفرى معنوى است و در این سفر مراحلى قطع مى‏کند و از منازلى مى‏گذرد در هر مرحله مقامى است که سالک به آن در مى‏آید و پس از اینکه در یک مقام به کمال رسید به مقام برتر مى‏رود، مقام مرتبه‏اى از مراتب سلوک است که به سعى و کوشش و اراده و اختیار سالک بدست مى‏آید.

    روانباشد از مقام خود اندر گذرد بى‏آنکه حق آن مقام بگذارد.

    در جریان آمدن به این مقامات وگذار از آنها آیینه دل سالک صفا مى‏پذیرد و از جهان معنوى به او فیضها مى‏رسد...

    سالک در قدم اول به توبه متصف مى‏گردد.» (۱۹) و عزالدین کاشانى در«مصباح‏الهدایه ‏» مى‏فرماید:«مقامات در اصطلاح صوفیان اقامت‏بنده است در عبادت از آغاز سلوک به درجه‏اى که به آن توسل کرده است و شرط سالک آنست که از مقامى به مقام دیگر ترقى کند.

    و در تعریف آن آورده‏اند مراد از مقام مرتبه‏اى است از مراتب سلوک که در تحت قدم سالک آید و محل استقامت او گردد و زوال نپذیرد.» (۲۰) تعداد و ترتیب مقامات در تعداد منازل و مقامات و ترتیب و نظم آنها عبارات عارفان مختلف است.

    بعنوان مثال: ابونصر سراج (متوفى ۳۷۸) مراحل سلوک را هفت مقام مى‏داند که به ترتیب عبارتند از: توبه و...

    ابومحمد الکلاباذى (م ۳۸۰) در کتاب «التعرف لمذهب اهل التصوف‏» از باب ۳۵ تا ۶۱ تالیف خود به ذکر پاره‏اى (۲۱) از مقامات پرداخته و از توبه آغاز و به توحید ختم کرده است.

    (۲۲) عزالدین کاشانى (م ۷۳۵) در مصباح الهدایه مقامات را ده مرحله دانسته است و از مقام توبه آغاز و به رضا ختم کرده است.

    به روایت هجویرى در کشف‏المحجوب اول کسى که اندر ترتیب مقامات و بسط احوال خوض کرد «ابوالحسن سرى بن المفلس السقطى‏» استاد و دایى جنید بغدادى (۲۳) بود مى‏گوید هر کدام از انبیا مقامى دارند پس مقام آدم توبه بود.

    (۲۴) و حاصل سخن آنکه: سخن بزرگان عرفان و تصوف در تعداد منازل و مقامات مختلف است ، برخى تعداد آنها را هفت، و برخى ده و برخى چهل، روزبهان اصفهانى هزارویک ، پیرهرات (خواجه عبدالله انصارى) صد و...

    دانسته اند.

    در چینش و نظم و ترتیب آنها نیز بهمان اندازه سخن عارفان مختلف است.

    در هرحال بسیارى از شخصیتهاى برجسته عرفان، توبه رامقام اول و نخستین منزل سیر صعودى و سفر روحانى سالک دانسته‏اند.

    توبه اولین مقام و منزل عارفان بى گمان، سالک راه حق براى وصول به سرمنزل مقصود باید منازل و مقاماتى را طى کند و توبه اولین مقام و منزل سالکان راه حق است.

    کسى که مى‏خواهد به سوى او سیر کند باید روى از دنیا، خود و هرچه غیراوست، برتابد و باتمام وجود متوجه حق شود و این جز با انقلابى بزرگ از درون که دیو منیت و هواهاو شهوتهارا از تحت‏سیطره وسلطنت دل برافکند، ممکن نیست و این است که زمینه ساز اجابت دعوت خدا و استفاضه از فیض او و نخستین پله نردبانى است که آنسویش دریاى بى کران وجودالهى است.

    و به بیانى دیگر: براى اینکه عارف واصل شود، باید مقامات و منازل بس دشوارى رابپیماید و این پیمودن مراحل و مراتب منظمى دارد که نخستین آنها توبه است; چرا که این حرکتى است که با فضل خدا آغاز شده، براى او وبسوى او و توام با عشق او است و براى اینکه راه این سیر صعودى هموار گردد،باید سالک طریق حق، آتش، در دل افکند و آن آتش شعله برکشد و شعله‏ها فروزان شود تا ریشه‏هاى گناه و آثار و تبعات غفلتها، ترک اولى‏ها و...

    سوخته شود ودل شیفته شیدا را آماده حرکت‏بسوى او کند و این همان توبه است که البته پس از یقظه (۲۵) و بیدارى حاصل مى‏شود.

    بنابراین، سائرالى الله قبل از هر چیز به توبه‏اى حقیقى بپردازد و تمام توان و تلاش خود را به منظور کمال آن مبذول دارد که توبه‏اى کامل و نصوح وار، زمینه ساز مقام بعدى.

    و به قول پیرهرات: «میدان دوم، میدان مروت است، از میدان توبه، میدان مروت زاید.» (۲۶) و عارفان بزرگ و عالیقدر به این واقعیت تصریح فرموده‏اند که نمونه‏هایى از آن به شرح زیر است: «میدان اول مقام توبه است و توبه بازگشتن است‏به خداى...

    توبه نشان راهست و سالار بار و کلید گنج، و شفیع وصال، و میانجى بزرگ، وشرط قبول و سرهمه شادى.» (۲۷) عزالدین کاشانى مى‏گوید:«اساس جمله مقامات و مفتاح جمیع خیرات واصل همه منازل و معاملات قلبى و قالبى، توبه است.» (۲۸) هجویرى در کشف المحجوب مى‏گوید: اول مقام سالکان طریق حق، توبه است.

    (۲۹) دکتر سید محمد دامادى در کتاب «شرحى برمقامات العارفین‏» مى‏گوید: توبه را باب‏الابواب گویند، زیرا اول چیزى است که طالب سالک به سبب و وسیله آن چیز به مقام قرب حضرت خداوند وصول مى‏یابد، توبه است.» (۳۰) از موارد متعددى از کتاب مشارق‏الدر استفاده مى‏شود که توبه مقام اول عارفان است.

    (۳۱) در مرصادالعباد مى‏فرماید: «چون مرید به خدمت‏شیخ پیوست و...

    باید به بیست صفت موصوف باشد تا داد صحبت‏شیخ بتواند و سلوک این را ه بکمال او را دست دهد.

    اول مقام توبه است‏باید که توبتى نصوح کند که بناى جمله اعمال بر این اصل خواهد بود و اگر این اساس بخلل باشد در نهایت کار خلل آن ظاهر شود و جمله باطل گردد وآنهمه رنجها حبط شود.» (۳۲) شبسترى در گلشن راز مى‏فرماید: به توبه متصف گردد درآندم شود در اصطفاء ز اولاد آدم و لاهیجى مى‏فرماید: «بدانکه در طریق سیر الى‏الله و سیر رجوعى، اول مقامى که سالک سائر برآن عبور مى‏نماید، مقام توبه است..

    .

    اشاره براین معنى است که: در هنگام توجه به جانب علیین ابرار و شروع در سلوک طریقت‏به توبه....

    متصف گردد و توبه صفت وى شود.

    (۳۳) مرحوم میرزا جواد ملکى تبریزى در رساله لقاءالله پس از بیانات سودمند و جامعى در اثبات لقاءالله یعنى امکان رسیدن به‏مقام بلند عرفانى و معنوى از طریق مجاهده، مى‏فرماید: «آرى بعد از اینک مقصود معین شد آن وقت دامن همت‏به کمر بزند و بگوید: دست از طلب ندارم تاکام من‏برآید یاجان رسد به جانان یاجان زتن برآید توبه صحیحى از گذشته‏ها بکند...» (۳۴) در مصباح‏الشریعه مى‏فرماید: «التوبه حبل الله و مدد عنایته ولابد للعبد من مداومه التوبه على کل حال.» (۳۵) در میدان عمل نیز بسیارى از مشایخ بزرگ عرفان و تصوف از توبه آغاز کرده‏اند که بذکر نمونه‏هایى‏از آنان مى‏پردازیم.

    توبه اولین منزل رابعه عدویه شاید عطار نیشابورى اولین کسى باشد که قسمتهاى اول شرح زندگى رابعه عدویه را نوشته است، على‏رغم مسلک شعرى و عرفانى عطار وتلاش گسترده ایشان در جهت‏بزرگ نشان دادن چهره عارفان، عطار داستان توبه رابعه را بسیار مجمل و کوتاه و با شتابى تمام نقل کرده‏است.

    و احتمال دیگرى را درباره وى تقویت نموده‏است، عبارت وى دراین باره چنین است...

    «و گروهى گویند در مطربى افتاد آنگاه بردست‏حسن توبه‏کرد و در ویرانه ساکن گشت...» (۳۶) عبدالرحمن بدوى پس از تاملى عمیق در عبارت عطار و بیان علت‏شتابزدگى وى در توبه «رابعه ‏» ضمن تحلیل نسبتا مفصلى همین روایت عطار را صحیح دانسته و اولین منزل رابعه را توبه مى‏داند.

    (۳۷) توبه،اولین منزل ابراهیم ابن‏ادهم و فضیل عیاض اولین منزل ابراهیم ابن‏ادهم، عارف بزرگ جهان اسلام توبه است.

    (۳۸) حرکت عرفانى فضیل عیاض نیز با انقلابى کامل و جامع از درون (توبه) آغاز مى‏شود.

    (۳۹) معنویت و عرفان «بشرحافى‏» نیز از توبه آغاز مى‏گردد.

    (۴۰) البته همانگونه که اشاره کردیم همه عرفا در این مورد اتفاق نظر ندارند و برخى از آنان مقام اول را توبه نمى‏دانند، بعبارت دیگر در مورد اینکه نخستین منزل سالک چیست؟

    اختلاف است و در اینجا این مبحث رابه کلام محى‏الدین‏ابن عربى در مورد اختلاف ختم مى‏کنیم: «میان اصحاب ،در مورد اولین مقام عارف و سالک اختلاف است; برخى از آنان فرموده‏اند: اولین مقام «یقظه است و برخى فرموده‏اند: اولین منزل «انتباه‏» است و برخى فرموده‏اند: نخستین گام «توبه‏» است.» (۴۱) مفهوم توبه توبه در لغت: توبه از ماده «توب‏» به معناى «رجع‏» (بازگشت) است.

    ابن فارس متوفاى ۳۹۵.

    ه در «معجم مقاییس اللغه ‏» مى‏گوید: «توب‏» التاء والباء والواو کلمه واحده تدل على الرجوع یقال تاب من ذنبه اى رجع عنه، یتوب الى الله توبه ومتابا...» (۴۲) ابن‏منظورلغوى معروف مى‏گوید: «التوبه الرجوع من‏الذنب...

    و تاب الى الله یتوب توبا و توبه و متابا اناب و رجع عن المعصیه الى‏الطاعه ...

    و تاب الله علیه وفقه لها والله تواب یتوب على عبده.» (۴۳) راغب اصفهانى مى‏گوید:«توبه ترک گناه به بهترین وجه است و آن رساترین شکل پوزشخواهى است زیرا اعتذار سه قسم است و قسم چهارمى ندارد: ۱- اینکه پوزش خواه بگوید این کار را انجام نداده‏ام.

    (کار را از اساس منکر شود.) ۲- بگوید آنرا بدین دلیل انجام داده‏ام.

    (عذرى براى کارش بتراشد.) ۳- این کار را انجام داده‏ام وگناه کرده‏ام و از بن و بیخ آن را ترک مى‏کنم.

    توبه در اصطلاح: آنچه در عرفان مهم است‏حقیقت توبه است اما بد نیست‏بعنوان مقدمه به ذکر پاره‏اى از تعاریف توبه که در گوشه و کنار کتب عرفانى آمده است‏بپردازیم.

    الف: جرجانى مى‏گوید:«...و در اصطلاح شرع پشیمانى از گناهان است و صوفیان مى‏گویند: توبه رجوع به خداى تعالى است‏براى گشودن گره‏امتناع از قلب وبرخاستن‏به تمام حقوق پروردگار.» (۴۴) ب: عبدالرزاق کاشانى در شرح منازل السائرین پیر هرات مى‏گوید: «توبه بازگشت از مخالفت‏حکم حق است‏به موافقت او پس تا زمانى که مکلف حقیقت گناه را نشناسد و نداند که فعلى که از او صادر مى‏شود مخالف حکم خدا است‏براى آن مکلف رجوع از گناه صحیح نیست‏» (۴۵) ب: عبدالرزاق کاشانى در شرح منازل السائرین پیر هرات مى‏گوید: «توبه بازگشت از مخالفت‏حکم حق است‏به موافقت او پس تا زمانى که مکلف حقیقت گناه را نشناسد و نداند که فعلى که از او صادر مى‏شود مخالف حکم خدا است‏براى آن مکلف رجوع از گناه صحیح نیست‏» (۴۵) ذوالنون مصرى: «توبه عوام، از گناه است وتوبه خواص،از غفلت.» گفت: «بر هر عنصرى، توبه‏اى است توبه دل،نیت کردن است‏بر ترک شهوات حرام و توبه چشم،از محارم بر هم نهادن، و توبه دست، ترک گرفتن دست ازمناهى و توبه پاى،نارفتن به مناهى.» (۴۶) سهل‏بن عبدالله: «اول توبه،اجابت است.

    پس‏انابت است، پس توبه است، پس استغفار.

    اجابت‏به فعل بود و انابت‏به دل و توبه به نیت و استغفار از تقصیر...

    (۴۷) اول چیزى که مبتدى را لازم آید توبه است و آن ندامت است و شهوات را از دل برکندن و از حرکات مذمومه به حرکات محموده نقل کردن و دست ندهد بنده را توبه تا خاموشى را لازم خود نگرداند و...» (۴۸) جنید بغدادى:«توبه را سه معنى است: اول ندامت، دوم عزم بر ترک معاودت.

    سوم خود را پاک کردن از مظالم و خصومت.» (۴۹) خواجه نصیرطوسى (ره):«معناى توبه رجوع از گناه باشد و اول باید دانست گناه چه باشد.» (۵۰) دکتر قاسم غنى:«صوفیه توبه را به این شکل تعریف کرده‏اند که بیدارى روح است از غفلت و بى‏خبرى به طورى که گناهکار از راههاى ناصوابى که مى‏پیماید، خبردار شود و از گذشته بد خود منزجر گردد ولى فقط تذکر و تنبه کافى نیست که تائب شمرده شود مگر آنکه توبه کار بکلى آن معصیت‏یا معاصى را که مرتکب بوده و متذکر شده رها نماید و مصمم شود که بار دیگر به آن معاصى برنگردد تا به قول شیخ عطار در منطق الطیر: تو یقین مى‏دان که صد عالم گناه از تف یک توبه برخیزد ز راه (۵۱) لاهیجى:...بتوبه - که بازگشتن بجانب حق است و ترک ماسوى الله - متصف گردد.

    (۵۲) غزالى در احیاءالعلوم، نراقى در جامع السعادات و فیض در محجه‏البیضاء در تعریف توبه مى‏فرمایند: «توبه عبارتست از سه امرى که مترتب بر یکدیگرند و هر کدام علت دیگرى است و آن سه عبارتند از: ۱- علم به مضرات گناه و اینکه سبب دورى از حق تعالى مى‏گردد.

    ۲- ندم و پشیمانى.

    ۳- تصمیم و اراده به عمل.

    کیفیت ترتب این سه امر به این صورت است که آگاهى از زبان گناه لت‏حالت ندامت و پشیمانى از آن مى‏گردد و هنگامى که بخوبى این ندامت‏بر انسان مستولى گردد تصمیم مى‏گیرد گناهان گذشته راجبران کند و در زمان حال گناه نکند و تصمیم مى‏گیرد در آینده نیز مرتکب گناه نگردد.

    (۵۳) پى‏نوشتها: ۱- نمونه‏هایى از گفتار خواجه عبدالله انصارى در تفسیر ارزشمند «کشف‏الاسرار» به مناسبتهاى مختلف ذکر مى‏کنیم.

    ۲- محیى‏الدین عربى، الفتوحات المکیه، (بیروت، داراحیاءالتراث العربى،بى‏تا)، ج ۲،ص ۱۳۹-۱۴۴.

    ۳- نجم‏الدین رازى، مرصادالعباد،(تهران،انتشارات علمى و فرهنگى،۱۳۶۵) چاپ دوم،ص ۲۵۵ و۳۵۵.

    ۴- مولانا جلال‏الدین رومى، کلیات مثنوى، (انتشارات کتابفروشى‏اسلامیه، بى‏تا) دفتر پنجم ۴۸۳ قصه قوم یونس و دفتر چهارم ۴۲۵بیان حدیث انى لاستغفرالله...

    و دفتر پنجم ۴۹۹ توبه نصوح.

    ۵- مجله علوم انسانى و اجتماعى، دانشگاه شیراز، شماره ۱ و ۲، سال ۶۹ -۷۰، توبه در اشعار حافظ.

    ۶- عبدالله انصارى، منازل‏السائرین، مترجم: روان فرهادى، (تهران،انتشارات مولى، ۱۳۶۱) ص ۲۵۲ نقل از صد میدان ۷- «فتلقى آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هوالتواب‏الرحیم‏» بقره: ۳۷ ۸- ...«وارنا مناسکنا وتب علینا انک انت التواب الرحیم‏» بقره:۱۲۸ ۹- ...«وذالنون اذ ذهب مغاضبا فظن ان لن نقدر علیه فنادى فى‏الظلمات الااله الا انت‏سبحانک انى کنت من‏الظالمین‏» ۱۰- فلما افاق قال سبحانک تبت الیک و انا اول المؤمنین،اعراف: ۱۴۳ ۱۱- واستغفره‏انه کان توابا،نصر:۳ و حدود ده روایت‏به‏این مضمون وارد شده‏است «وانى استغفرالله فى کل یوم ماه مره‏» مستدرک‏الوسایل ۱/۳۸۷ ۱۲،۱۳،۱۴- رجوع به بحث توبه اولین مقام در همین مقاله.

    ۱۵- محمد حسین طباطبایى،المیزان، (قم، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان،۱۳۹۴ ه .

    ق) چاپ سوم،ص ۲۴۴ «کلام فى التوبه‏» ۱۶- محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۶، (تهران، دارالکتب الاسلامیه،۱۳۶۳) چاپ سوم، باب‏التوبه انواعها و شرایطها، ص ۱۱الى ۴۲ ۱۷- خواجه نصیرطوسى،تجرید الاعتقاد،۹ - ۳۳۱ (قم،انتشارات ایران، بى‏تا) و علامه ابوالحسن شعرانى، ترجمه و شرح تجرید، (تهران، کتابفروشى‏اسلامیه،۱۳۹۸ ه ) چاپ دوم، ۵۸۵ - ۵۹۲.

    ۱۸- دراخلاق نیز مسئله توبه بسیار مورد توجه بوده است‏بعنوان مثال: فیض کاشانى در محجه‏البیضاء بحث مفصلى دراین باره دارد.

    غزالى دراحیاءالعلوم بحث جامع و جالبى را آورده است.

    و نراقى در جامع‏السعادات‏نیزدر ابعاد مختلف توبه بحث کرده است.

    ۱۹- شیخ محمود شبسترى،مجموعه آثار (تهران، کتابخانه طهورى، ۱۳۶۵) ص ۲۴،۲۵ ۲۰- عزالدین کاشانى، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه،(تهران، مؤسسه نشر هما،۱۳۶۷) چاپ سوم، ص ۱۲۵ ۲۱- همان، ص ۱۳،بنقل از اللمع، ص ۸۳ و ۶۶ ۲۲- عزالدین کاشانى، پیشین، ص ۳۶۶ تا ۴۰۰ ۲۳- سید محمد دامادى، همان ۲۴- کشف المحجوب، هجویرى، (بى‏م، بى‏تا، بى‏نا) ص ۱۳۷ و ۴۸۴ ۲۵- معمولا «یقظه‏» قبل از توبه مطرح شده است و تاملى کوتاه در مسئله بیانگر صحت آن است - از جمله رجوع کنید به: خواجه عبدالله در منازل و صد میدان ۲۶ و ۲۷- خواجه عبدالله انصارى، پیشین، ص ۲۵۳ و۲۵۲ ۲۸- عزالدین کاشانى، پیشین،ص ۳۶۷ ۲۹ و۳۰- سید محمد دامادى،پیشین، ص ۲۹،به نقل‏از هجویرى،پیشین،ص ۳۷۸ ۳۱- از جمله رجوع کنید به: صفحه‏هاى ۱۴۸ و ۱۵۰، مشارق الدرر، شرح قصیده تائیه ابن فارض، سعید فرغانى، (انتشارات فلسفه و عرفان اسلامى، ۱۳۹۸ ه ) ۳۲- نجم‏الدین رازى، پیشین، ص ۲۵۷ ۳۳- شرح گلشن راز، محمود لاهیجى، (انتشارات محمودى، بى‏تا)۸ -۲۵۷ ۳۴- لقاءالله، میرزا جواد ملکى تبریزى، با تعلیق سید احمد فهرى، نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۰ ۳۵- ترجمه: «توبه ریسمان خداست و مدد عنایت او است و بنده باید در هر حال به توبه‏اش ادامه دهد.» از جمله اول و سوم مى‏توان استفاده کرد که توبه به مقام اول، سلوک به سوى خدا است.

    مصباح‏الشریعه،ترجمه و شرح حسن مصطفوى، (تهران، انجمن حکمت و فلسفه،بى‏تا) ص ۳۵۱.

    ۳۶- فریدالدین عطار نیشابورى، تذکره‏الاولیاء، (تهران،انتشارات مرکزى،۱۳۳۶) چاپ پنجم، ص ۶۶ ۳۷- شهید عشق الهى، رابعه عدویه، عبدالرحمن بدوى،مترجم: محمد تحریرچى (تهران،انتشارات مولى، ۱۳۶۶) ص ۱۸ - ۲۴، به نظر مى‏رسد تحلیل عبدالرحمن بدوى از سخن عطارنیشابورى عمیق و شایسته تامل است.

    ۳۸ و ۳۹- عطار نیشابورى، پیشین، ص ۸۸ - ۸۹ و ۷۹ - ۷۸ ۴۰- ابن عربى، پیشین، ج ۲، ص ۱۴۳ ۴۱- عطار نیشابورى، پیشین، ص ۱۰۶ ۴۲- احمدبن فارس، مقاییس اللغه، (قم انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، ۱۴۰۴، ه ق) ج ۱، ص ۳۵۷ ۴۳- ابن منظور، لسان‏العرب، (بیروت، داراحیاء التراث العربى، بى‏تا) ج ۲، ص‏۶۱ همانطورکه درمتن‏ملاحظه شده‏است توبه‏رادوجور معنى کرده‏اند.

    ۱- (برگشتن و رجوع) ۲- برگشتن و رجوع مقید به «از گناه‏» دراقرب الموارد، قاموس و صحاح اللغه معناى دوم را اختیار کرده است در مجمع‏البیان هم‏درذیل‏آیه ۳۷ بقره، توبه را رجوع از عمل گذشته دانسته است ولى نظر صحیح آنست که توبه به معناى مطلق رجوع باشد - همانطورکه علامه طباطبایى درسراسرالمیزان این‏معنى راپذیرفته‏است و دلیل آن این است که این معنى - برخلاف معناى اول - شامل توبه خدا نیز مى‏گردد.

    ۴۴- سید محمد دامادى، پیشین، ص ۲۹، بنقل از جرجانى.

    ۴۵- عبدالرزاق کاشانى، شرح منازل السائرین، (تهران، انتشارات کتابخانه علمیه حامدى، ۱۳۵۴)ص ۲۱.

    ۴۶ و ۴۷ و ۴۸ و ۴۹ - سید محمد دامادى، پیشین، ص ۳۰، به نقل از عطار نیشابورى، پیشین، ص ۱۵۲ ۵۰- محمدبن الحسن‏الطواسى، اوصاف الاشراف، (مشهد،انتشارات کتابفروشى زوار، ۱۳۵۷) ص ۲۳ ۵۱- قاسم غنى، تاریخ تصوف، بى‏م، ج ۲، ص ۲۲۱ ۵۲- محمود شبسترى، پیشین، ص ۲۸۵ ۵۳- غزالى، پیشین، ج ۴، ص ۳

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

يکى‏از مباحث مهم درعرفان عملى و مقامات‏العارفين توبه است. توبه گرچه در نظر مفسران، علماى علم‏اخلاق، متکلمان و محدثان از جايگاهى بلند و ارزشى والا برخوردار است اما عارفان و صوفيان توجه‏اى خاص و عنايتى ويژه به آن مبذول داشته‏اند. سيرى اجمالى در آثار م

سخن ما قال الامام علىّ بن ابى طالب(عليه السلام): «الله الله فى الصّلوه فإنّها عمود دينکم»: «خدا را، خدا را درنظر گيريد در توجه به نماز، که پايدارى دينتان به نماز باشد». گر چه هر يک از احکام و فرائض دينى به جاى خود از اهميت و ارزش خاصى برخوردار

خدايا چه بسيار زماني که ياد تو از ذهن هاي ما رفت و در حال غفلت و پريشاني معصيت تو را انجام داديم. خدايا هر زمان که پرده هاي شهوت و عضب مرا فرا گرفتند و به سوي نفس امّاره شتافتم پرده اي از شرم ديدگانم را فراگرفت تا جايي که جرئت بازگشت به سويت را نداش

سخن ما قال الامام علىّ بن ابى طالب(عليه السلام): «الله الله فى الصّلوه فإنّها عمود دينکم»: «خدا را، خدا را درنظر گيريد در توجه به نماز، که پايدارى دينتان به نماز باشد». گر چه هر يک از احکام و فرائض دينى به جاى خود از اهميت و ارزش خاصى برخوردار

سخن اول یکى از سنت‏هاى حسنه و مستحبات اسلامى که پس ازپیروزى انقلاب اسلامى احیاء گردید، سنت مبارک اعتکاف است.این سنت،در طول تاریخ اسلام و ادیان آسمانى طرفداران و عاملانى داشته و در بلاد اسلامى به طور عموم و شهرهاى شیعه و مراکز حوزوى بطور خاص مورد توجه بوده است. مساجد شهرهاى مقدس نجف و کربلا و کاظمین و سامرا و مشهد و قم و اصفهان و شیراز و بسیارى دیگر از شهرهاى شیعه،خاطره حضور پر ...

چکیده حجاب به معناى پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم از احکام ضرورى دین اسلام است. در ادیان الهى دیگر از جمله آئین زرتشت، یهود و مسیحیت نیز این حکم با تفاوتهایى وجود دارد. در سرزمینى که اسلام در آن ظهور کرد زنان با صورتى گشاده و گریبانى چاک در معابر آمد و شد مى کردند. برخى نویسندگان چنین اظهار نظر کرده اند که پوشش اسلامى نتیجه تعامل فرهنگى بین اعراب و ایرانیان و رومیان است و در ...

قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: انى تارک فيکم الثقلين کتاب الله و عترتى أهل بيتى فانهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض. الحمدلله و سبحانک اللهم صل على محمد و آله مظاهر جمالک و جلالک و خزان أسرار کتابک الذى تجلى فيه الأحديه بجميع أسمائک حتى ا

مقدمه اگر بگویم قدرت و ریشه توبه، همپای پای گذاری آدمی بر روی کره خاکی است و عمری به درازای حیات بشری دارد می‌توان ادعا کرد، قلم را به مبالغه نیاورده‌‌ایم. توبه را نه تنها از دیدگاهی صرفاً دینی و مذهبی، بلکه از منظر انسانی و عرفی نیز می‌توان به نظاره نشست. چرا که آدمی در گذرگاه زمان با صرف نظر از جامعه‌ای که به آن تعلق دارد و با قطع نظر از آداب و رسوم «سنت‌ها» اعتقادات و گرایشات ...

مقدمه اگر بگویم قدرت و ریشه توبه، همپای پای گذاری آدمی بر روی کره خاکی است و عمری به درازای حیات بشری دارد می‌توان ادعا کرد، قلم را به مبالغه نیاورده‌‌ایم. توبه را نه تنها از دیدگاهی صرفاً دینی و مذهبی، بلکه از منظر انسانی و عرفی نیز می‌توان به نظاره نشست. چرا که آدمی در گذرگاه زمان با صرف نظر از جامعه‌ای که به آن تعلق دارد و با قطع نظر از آداب و رسوم «سنت‌ها» اعتقادات و گرایشات ...

اين پرسش که «آدمى چيست، کجاست، از کجا و چگونه و براى چه آمده است؟» و نيز پرسش هايى از اين سنخ، هيچ گاه بشر انديشمند و حقيقت جو را رها نکرده است. آدمى نيز، هيچ گاه اين پرسش ها را وانخواهد گذاشت؛ زيرا معناى زندگى هر کس مبتنى بر پاسخى است که به اين پرس

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول