هرات در سال 1507 با حملهی شیبک خان ازبک سقوط کرد. خود او نیز سه سال بعد در جنگ مرو به دست شاه اسماعیل بیست و سه ساله، شکست خورد و به قتل رسید. اسماعیل که قبلاً در ابتدای قرن شانزدهم ، ترکمانان آق قیونلو را تار و مار کرده بود، اکنون با این پیروزی بیشتر موقعیت خودر ا در امپراتوری خویش استحکام بخشید. بعد از هشت و نیم قرن استیلای عربها و مغولان و تاتارها بار دیگر ایران انسجام یافت. دورهی جدیدی آغاز شده بود، سلسلهی صفوی که به دست اسماعیل پایه گذاشته شده بود، به مدت بیش از دویست سال دوام یافت و بعد به دست افغانها منقرض شد.
عهد صفوی از مهمترین دوره های هنری در تاریخ اسلامی ما به شمار می رود. شاهان قدرتمند و هنر دوست سلسلهی صفویه توانستد با تکیه بر ملت ایرانی و مذهب تشیع که از این زمان در ایران رسمیت یافت عصر درخشانی در زمینهای مختلف هنری پدید آوردند که در آن میان هنر نقاشی جایگاه ویژهای دارد.
آشنایی با پیدایش پایتخت سلسلهی صفوی
پایتخت سلسلهی صفویه ابتدا تبریز بود و بعد به قزوین ( اندکی به جنوب شرقی ) منتقل شد. انتقال پایتخت از شرق به غرب ایران اثرات مهمی بر پیشرفت نقاشی ایرانی داشت. در دوران صفویه مرکزیت هنر به شهر تبریز آمد و برخی از هنرمندان هم در شهر قزوین ماندگار شدند. اما اصل سبک نقاشی صفویه در شهر اصفهان به وجود آمد.
بنیانگذار صفویه ، یعنی شاه اسماعیل، شهر تبریز را به پایتختی برگزید و با حمایت بیدریغی که از هنرها و هنرمندان به عمل آورد به زودی این شهر مرکز پویایی هنر آن عهد شد. می دانیم که تبریز سابقهی هنری طولانی داشت و قبل از قدرت یافتن صفویه نیز کارگاههای نقاشی در این شهر فعالیت داشتند، ولی رونق و اعتلای هنری تبریز زمانی به درخشش نهایی نایل آمد که چنان که گفتیم به دعوت شاه اسماعیل کمال الدین بهزاد و برخی از همکاران و شاگردانش از هرات به این شهر آمدند. بهزاد که در حدود سال 916 ه. ق به تبریز آمد از طرف شاه صفوی به مدیریت کارگاههای هنری و ریاست کتابخانهی سلطنتی گماشته شد. نظارت و رهبری هنری وی بود که باعث گردید تا مکتب تبریز به اعلاء درجه در مصور سازی کتاب یابد و نفیسترین کتابهای هنری تاریخ ایران در این کارگاه تولید شود. تمامی هنرمندان نامدار مکتب تبریز، یا به طور مستقیم شاگرد بهزاد بودند و یا از سرچشمهی هنر او سیراب شده بودند. لذا مجموعهای بی نظیر از نگارگران خلاق ، آثار ریز نقشی را پدید آوردند که در تاریخ و نقاشی بی همانند است. این هنرمندان علاوه بر فعالت در زمینهی مصور سازی کتب به طراحی فرش و دیگر دستبافها نیز میپرداختند.
در این دوران، مکتب بهزاد با جذب شاگردانی بسیار، شیوهی نگارگری رایج را تغییر داد. حاصل این تجربه اندوزیهای تازه، ظهور سبکی نوین با نام مکتب صفوی یا مکتب تبریز 2 بود همراه با تماشای برجسته چون « سلطان محمد» ، « آقا میرک» ، « مظفر علی» ، « شیخ زاده» .
با مطالعهی دقیق آثار مکتب تبریز این ویژگی را میتوان برای آن برشمرد.
اتمام ماهرانهی تصویر
خلق فضایی سرور انگیز و شکوهمند
استفاده از رنگهای به غایت درخشان و پر مایه و متنوع از جمله رنگ طلا
گستردگی دامنهی تخیل
فراخی چشمگیر در فضای تصویر
اختصاص سراسر صفحهی کتاب به تصویر
قدرت خارق العاده در پرداخت بسیار ظریف اجزای تصویر
اهمیت تقریباً برابر تمامی اجزای تصویر
تنوع حالت کلی صحنهها بر حسب موضوع
ترسیم جامه و عمامهها و کلاهها به رسم لباس های متداول روز
همگامی و همراهی معماری و منظرهی طبیعی که بستری برای حضور انسانها هستند، توجه ویژه به منظرهی طبیعی به ویژه مناظر کوهستانی و سرانجام تنوع چشمگیر در ترسیم گل و گیاهان.
از نسخههای مهم مصور شده در این دوره می توان دیوان شاهنامهی تهماسبی ( 931 ه .ق) ، حافظ ( 939 ه.ق)، خمسهی تهماسبی (950 ه . ق) و دیوان میر علیشیروانی را نام برد.
پس از انتخاب اصفهان به پایتختی و در دوران شاه عباس اول، مکتبی تازه در نقاشی پدیدار شد که مکتب اصفهان نام گرفت، این شیوه که توسط نقاش نام آور عهد صفوی ( رضا عباسی) ابداع شد. نمایشی است از دوری هر چه بیشتر از مصور سازی کتاب های ادبی و کسب استقلال صفحهی نقاشی در مکتب اصفهان ، شیوهی کهن نقاشی ایرانی در زمینه فضاسازی و نحوهی ترکیب بندی پیکرههای انبوه ، کم رنگ شده، نمایش تک چهرهها و تک پیکرهها با پوشاک فاخر، قوت گرفته. فضاسازیهای ساده ، خطوط منحنی دلپذیر، استفاده از حداقل رنگ و گاه ساخت و ساز ماهرانهی لباسها و ظرافت در طراحی موی سر و ریش مردان شیوهی خاص رضا عباسی است که هنرمندان بسیاری را تحت تاثیر قرار داد. از دیگر نقاشان مکتب اصفهان میتوان به « معین مصور» ، « محمد یوسف» ، « محمد قاسم» اشاره کرد.
در دهههای نخست حکومت صفویان، نقاشی همان راه مکتب هرات را ادامهی می دهد. طرح این دوره یکی از بهترین و زیباترین و با سلیقهترین طرح های نقاشان ایرانی است که نشان دهنده ذوق آنها است. یکی از پر ارزشترین آثار این دوره، نسخههای مصوری از خمسهی نظامی است که تقریباً همه نقاشان معروف زمان ، تصویری در آن کشیدهاند ، این نقاشان برخی چون آقا میرک، میر سید علی از شاگردان بهزاد بودند و برخی چون سلطان محمد از او تاثیر گرفته بودند. در این تصاویر رنگها غنیتر، ترکیب بندیها متراکم و پیکرها پر تحرکتر از تصاویر کتاب های پیشین هستند. در سالهای بعد به علت رشد شهر نشینی و حمایت از اصناف و پیشه وران و گسترش صنایع دستی به خصوص با ساختن کاخهای جدیدی در پایتخت های جدید، یعنی اصفهان ضرورتاً نقاشی شکل دیگری به خود می گیرد و در مواردی جزئی از معماری می گردد و بر دیوارها به منظور تزئین به کار گرفته میشود و در مواردی به صورت نقاشی دیواری و غیره مطرح میگردد به هر حال تا اندازهی زیادی از حد کتاب آرایی پا فراتر می نهد. از مشهورترین بناهای این عهد که از نقاشی در آرایش داخلی آنها استفاده شده است، ساختمان عالی قاپور و چهل ستون در اصفهان است. در نقاشی نقاشان دوران صفوی آشکار شدن تخصص آنها در این رشته به وضوح مشخص است.
آشنایی با موضوعات نقاشی عهد صفویه:
در نقاشیهای صفوی ، موضوع اصلی شکوه و زیبایی این دوره است. موضوعات نقاشیها بیشتر حول محور بارگاه سلاطین، اشراف زادگان ، کاخ های زیبا، مناظر زیبا و صحنههایی از جنگهاست. در این نقاشیها انسان ها با لباسهای فاخر صورتهای زیبا و مجسمههای ظریف رنگین به طور پرهیجان در تصویر کشیده شده است. هنر نقاشی در طول دوران صفوی هم زیاد و هم دارای کیفیت بهتر شد. در این نقاشیها آزادی بیشتر و مهارت و دقت بیشتر مشهود است.
هنرمندان بیشتر به اصول کلی پرداخته و از جزئیات غیر ضروری اجتناب کردند، صافی خطوط بیان زود احساسات و متراکم شدن موضوعات از مشخصات سبک نقاشی صفوی است. از آنجاییکه در اواخر دوران صفوی ، از لحاظ جنبهی فکری اختلاف جزئی در رنگ آمیزی به وجود آورد، میتوان به ظهور سبک اروپایی در این نقاشیها پی برد.
خصوصیت معروف نقاشی صفوی اوج تجمل و زرق و برق سنجیده شده ایست که نشان از ذوق و سلیقهی غنی تر و لطیفتر دربار صفوی نسبت به دربارهای پیشین دارد. رنگها عالی ترین رنگها، نقش ها رو به کمال و موضوعات مقبول، صحنههای زندگی درباری هستند که از پیکرههای فراوان با پوشاک فاخر برگرد غرفههای مجلل طاقدار باغهای شاهانه برخوردارند. ترکیب بندیها به ایستایی گرایش دارند ولی باز همان توجه به گیرایی و شکوه فراوان در صحنههای حرکت، شکار و تصاویر رزم گنجانده شده است. در نقاشی این دوره ، تمایل هنرمندان به پرهیز از رنگهای گرم ، دیگر مشهود نیست، آنان هر ترکیب رنگی را آزادانه بکار می گیرند، ولی برای دستیابی بر شکوه و جلال، شیوههای تکنیکی را پر مایهتر و استادانهتر می گردانند. علاوه بر زرافشان کردن کاغذ، حواشی را گاه با تشعیر حیوانات طلایی رنگ ، یا با درختان و شاخ و برگها پر می کردند. کاربرد هنر نقاشی تا بر روی جلد کتاب ها که اغلب لاکی بود گسترش یافت. در ضمن بسیاری از نقش مایههای نقاشان در نقش قالیها و پارچههای این زمان که بدون تردید اغلب به دست نقاشان دربار طرح میشد راه یافتند.
پا به پای آثار نقاشان بزرگ کتابخانههای سلطنتی به سفارش هنرپروران کم ثروت تعداد زیادی نقاشیهای بسیار کم زرق و برقتر تهیه شد. برخی از اینها آثار واقعی هنری محسوب میشوند و تنها تعداد اندکی فاقد گیرایی هستند. ولی بیشک به دنبال افزایش تقاضا آثار ضعیف و سطحی نیز که در صد آنها در مقایسه با گذشته نسبتا بیشتر بود تهیه میشد.
نقاشی اوایل دوره صفویه را عموما میتوان با جزئیات نوع پوشاک که از همه مشخصتر خصوصیت بارز دستار است زود تشخیص داد. مشخصهی این سرپوش عیجب کلاه باریک و کشیده ایست که در امتداد آن چوبی قرار دارد که غالبا تا چندین سانت بالاتر از دستار که به دور آن پیچیده شده ادامه مییابد.
نمونهی معروف نقاشی دوره انتقالی بین سبک قرن پانزدهم هرات و سبک صفوی تصاویر نسخهای است که در بلخ به سال 1504 کتابت شده است این تصاویر به آثار قرن پانزدهم بسیار شبیهاند و دستاوردهای صفوی که در آنها دیده میشوند یکی از عالیترین نسخ این دوره ، نسخه نفیسی از آثار میرعلیشیر نوایی در کتابخانهی پاریس است که تهیه آن در هرات به پایان رسیده است و تصاویر آن در بسیاری از کتب معتبر چاپ شده است این نقاشیها بی امضا هستند ولی احتمالا دست کم تعدادی از آنها کار شاگردان بهزاد است. در یکی از این تصاویر که صحنهی شکار است بهرام گور را شبیه شاه اسماعیل نمایش دادهاند و در اثر دیگر که مرگ فرهاد را نشان میدهد تاثیرات شدید سبک قرن پانزدهم وجود دارد ولی در اغلب نقاشیهای دیگر سبک صفوی کاملا استقرار یافته است.
بیتردید نفیسترین نسخهی نیمه اول و در واقع سراسر قرن شانزدهم خمسهی نظامی است و کاتب بزرگی به نام شاه محمود نیشابوری آن را بین سالهای 1539 و 1543 برای شاه تهماسب در تبریز کتابت کرده است این نسخه دارای چهارده تصویر بزرگ با زیبایی و لطافت خیره کننده است که کار میرک سلطان محمد ، میر سید علی میرزا علی ، مظفر علی و احتمالا دیگر نقاشان است.
ورود سبک اروپایی به نقاشی ایرانی
بخشی از تحول در نقاشی عهد صفوی به خاطر آشنایی با فرهنگ غربی است چنانچه فرهنگ غرب دولت صفوی را شدیدا مجذوب خود میسازد و برای اولین بار عدهای از نقاشان اروپایی به ایران میآیند و متقابلا جوانانی به ایتالیا فرستاده میشوند تا نقاشی غربی را بیاموزند. بدین جهت در اواسط عهد صفوی ما شاهد دو شیوه در نقاشی هستیم، یکی تکامل شیوهی سنتی و یکی شیوهی نقاشی «اروپایی ماب» تاثیر نقاشی غربی بر نقاشی ایران تنها در حد شکل تصاویر و رعایت بعد نمایی و سایه پردازی و غیره نیست. بلکه در وسایل نقاشی نیز تغییراتی پدیدار میشود. استفاده از رنگ و روغن بوم نقاشی و رنگهای خاص نقاشیهای غربی از جملهی این تغیرات است.