مقدمه :
یکی از صنایع دستی کاربردی، چاپ کلاقه ای (باتیک) نام دارد. در واقع باتیک یا چاپ کلاقه ای هنری است که به وسیله موم و رنگ های مختلف، پارچه های ساده یا سفید مخصوصا ابریشم را رنگ آمیزی یا نقش دار می کنند. چاپ باتیک در بدو ورود به کشورمان به رنگ سفید در زمینه مشکی انجام می شد و پس از مدتی رنگ قرمز را با رنگ سفید به کار بردند و به تدریج رنگ های دیگر اضافه شد.ابزار کار هنر باتیک در نوع معمول آن، وسیله ای است به نام تیان، قلم مو، مهر و کارگاه چوبی که برای مهار کردن پارچه به کار می رود.روش کار باتیک بر چند نوع است: چاپ مستقیم، چاپ برداشت، چاپ با شابلون، نقاشی باتیک روی پارچه ابریشمی، قلم مویی، پیچشی و تار عنکبوتی. در روش معمولی آن موم یا صمغ را ذوب نموده، درون تیان ریخته و با حرکت تیان بر روی پارچه، نقش مورد نظر را طراحی می کنند. سپس پارچه را در محلول رنگ فرو می برند. بنابراین قسمت هایی که موم دارد، رنگ نشده باقی می ماند. سپس پارچه را موم گیری می کنند. روش دیگر آن است که به جای استفاده از تیان، مهر را در موم مذاب فرو برده و روی پارچه می زنند. سپس بقیه مراحل آن مانند روش قبلی انجام می شود. در رنگرزی باتیک از ۳ نوع رنگ گیاهی، شیمیایی و ری اکتیو استفاده می شود. موارد کاربرد چاپ باتیک یا کلاقه ای بسیار است و شامل انواع پرده ها، تابلوها، دیوارکوب ها، لباس های محلی و هنری، شال و روسری و ... می باشد.کارگاه چاپ باتیک خانه ملک وابسته به میراث فرهنگی خراسان رضوی، از سال ۸۵ در این زمینه فعال است
چگونگی چاپ باتیک: چاپ کلاقه ای ( باتیک):
باتیک عبارتند از هنری دستی است که در جنوب شرقی هندوستان ، اروپا وقسمتی از آفریقا تهیه میشود ونوعی از آن که به کلاقه ای معروف است بیشتر در روستا های اطراف وبه ویژه در مناطق روستایی اسکو کهنمو اسکندان ، دیزج، وبا ویل روادارد.
باتیک و است جاوه ( یکی از جزایر کشور اندونزی ) که در فرهنگ نفیسی حصار وضریح معنا شده و عوام آن را کلاغی .کلاقی وکلاقه ای میخوانند ومینویسند ودر پاره ای از نقاط نیز ( قنوز) که معادل اذری ابریشم اشت تلفظ میشود و وجه آن است که چون در گذشته های دور معمولا قسمتهایی از پارچه را که قرار بود رنگ آمیزی شود به اشکال خاصی گره زده یا میدوختند وسپس مبادرت به رنگرزی میکردند . طبیعتا چون رنگ نمیتوانست در قسمتهای گره خورده یا دوخته شده نفوذ کند ، پس از پایان عملیات رنگرزی وباز شدن گره ها ونقاط دوخته شده قسمتهایی که رنگ را جذب نکرده بود حالتی نگاتیو در متن رنگی به خود میگرفت وبازار آنجا که معمولا فقط از یک رنگ وبیشتر رنگ سیاه استفاده میشود این نقوش تصادفی حالت پر کلاغ را به ذهن تداعی میکرد وبه همین جهت نیز برای متمایز ومشخص شدن از سایر منسوجات رنگرزی شده کلانی خوانده میشود.
باتیک که بیشتر به پارچه های با چاپ مقاوم در برابر نور. حرارت ، رطوبت ، وسایر عوامل جوی اطلاق میشود اصالتا هنری چینی است وبیش از 2000 سال از عمر آن میگذرد ودر حال حاضر علاوه بر ایران به صورت هنری ملی در بخشی از کشورهای جنوب و شرق اسیا رواج دارد ومعمولا صنعتگران از ابزار وادواتی بسیار ساده وابتدایی استفاده میکنند. یافته های باستان شناسی موجود در موزه های ایران و سایر کشورهای جهان گواه تولید پارچه هایی با چاپ باتیک را مشخص کرد. این نگفته قطعی به نظر میرسد که تزئین پارچه به وسیله هنر صنعت باتیک از سالهای بسیار دور وحتی قبل از کشف سایر شیوه های رنگرزی رواج داشته وکسانی بوده اند که با کمک وسایل ساده ای مهنند مهرها وقالبهای چوبی ، البسه وسایر پارچه های مورد مصرف عامه را با رنگ های متنوع گیاهی میکرده اند.
این شیوه های چاپ تدریجا به وسیله اقوام ابتدایی کشور اندونزی تکامل یافته وبا کشف گیاهانی که عصاره آنها مانع نفوذ رنگ در پارچه میشود تحول جدیدی در این هنر صنعت پدید آمده به این طریق صنعتگران برگ موز را در محلول سود سوز حل کرده ومایع چسباندگی را که بدست میآمده با ماسه نرم یا خاک رس مخلوط نموده وآنگاه به وسیله قلمهای مخصوص یا ابزار دیگری از این ماده مقاوم به عنوان جوهر استفاده ونقوش دلخواه را بر روی ابریشم خام نقاشی میکرده اند واز آنجا که پس از رنگ آمیزی وشستشوی پارچه نقاطی که قبلا به وسیله ماده مقاوم پوشانده شده بود سفید باقی میماند . چنانچه صنعتگران قصد رنگ آمیزی قسمت های سفید یا چند رنگ کردن پارچه را داشت مجددا قسمتهای رنگ آمیزی شده را با ماده مقاوم پوشانده ومبادرت به رنگ آمیزی دوباره یا چند باره آن میکرد و با تکرار این عمل پارچه نقش های رنگین متنوعی به خود میگرفت .
نظر استاد حسین کلاقیچی گنجینه
راجع به واژه باتیک
" باتیک "، واژه ای جاوهای است و میدانیم که جاوه یکی از مهمترین جزایر کشوراندونزی – کشوری با بیش از 16000جزیره – است. باتیک به معنای " چاپ مقاوم " است.
شیوه ابتدائی تولید
نحوه ابتدایی تولید قلمکار بدین شکل بود که با قام روی پارچه پنبه ای و احتمالأ ابریشمی طرحهای مورد نظر را نقاشی نموده و سپس با مواد شیمیایی ویژه ای نسبت به تثبیت رنگها اقدام می کرده اند . لیکن به دلیل فقدان هماهنگی لازم بین نقوش و نیز از انجا که این کار مستلزم صرف وقت فراوانی بود ، تکامل تدریجی قلمکاری باعث شد تا برای دسترسی به تولید بیشتر ونیز ایجاد یکنواختی و هماهنگی نقوش ، استفاده از مهرهای چوبی جایگزین استفاده از قلم مو شود و جهت فراهم اوردن امکان استفاده عموم از پارچه قلمکار ، تهیه قلمکارهایی بر روی کتان ، چلوار ، کرباس ، وسایر انواع پارچه نیز رواج یابد و تحقیقأ می توان فاصله اوایل قرن دهم هجری (1502 میلادی ) تا اواسط قرن دوازدهم هجری قمری (1722 میلادی ) را اوج قلمکار سازی و روزگار اعتلای این هنر بحساب اورد . چه انکه طی سالهای یاد شده اکثر مردم کشور مصرف کننده پارچه قلمکار بودند و ضمن استفاده از این پارچه بعنوان پارچه لباس بصورت پرده ، سفره ، مجمعه پوش ، سجاده ، رویه لحاف ، بقچه ، سوزنی ، قطیفه ، دستمال و کتیبه هایی برای تزئین مجالس سوگواری شهدای کربلا نیز از ان بهره می گرفتند .
" باتیک از ابتدا تا امروز "
قلمکار سازی که نوعی از چاپهای سنتی بر روی پارچه است گذشته پر فراز و فرودی داشته و تحقیقأ نمی توان گفت طی سالهایی که از عمرش می گذرد دچار چه تغییرات و تحولاتی شده است . عبدالحسین احسانی در کتابی که با عنوان مجموعه قلمکار ایران در سال 1350 انتشار یافته مجموعأ 12 طرح مربوط به قبل از سال 907 هجری قمری _ 79 طرح مربوط به سالهای 709 تا 1148 قمری _ 28 طرح مربوط به سالهای 1148 تا 1214 هجری قمری _ 55 طرح مربوط به سالهای 1214 تا 1345 هجری قمری و تعداد بسیار محدودی از طرحهای مربوط به شستسال اخیر را اورده و کوشیده است تا طی ان تحولات قلمکار سازی را در روزگاران پیشین بکمک نقوش رایج در ان به نمایش بگذارد ، در حالیکه علی چیست ساز ، یکی از قلمکارسازان ایرانی ، در تحقیقی که با عنوان صنعت قلمکار ایران ، از سوی سازمان صنایع دستی ایران انتشار یافته ضمن اشاره به 334 قالبی که در حال حاضر قلمکارسازان ایرانی از انها استفاده می کنند ، به نقوش فراوانی که توسط حاج محمد رضا و حاج تقی اخوان چیت ساز و استاد رحیم بیدادی از روی ضریح ها ، کاشیها و قرائن قلمکار تهیه شده نیز اشاره کرده است که ارزیابی دقیق این قالبها و نقوش بخوبی می تواند سیر تحولی و اوج و حضیض های هنر قلمکار سازی در ایران را نشان دهد و مددرسان محققان در دسترسی به واقعیات باشد . چرا که متأسفانه در زمینه قلمکارسازی تا پیش از سال 907 هجری قمری جز انچه بطور پراکنده در گوشه و کنار کتب و رسالات امده ، اطلاعات قابل توجه دیگری در دست نیست . علی چیت ساز عقیده دارد : در زمان صفویه این صنعت رونق به سزا یافت و بیشتر لباسهای مردانه و زنانه از پارچه قلمکار تهیه می گردید و پارچه های ایران شهرت فراوان داشت و بیشتر لباسهای طبقه اعیان از نوع مخصوص قلمکار به نام قلمکار زر یا اکلیلی تهیه می شد که در نوع خود بی نظیر وبسیار جالب بود و فعلأ نمونه انرا کمتر می توان یافت . در همین زمینه "پیترو دلاواله " سیاح معروف ایتالیایی که در سال 1025 هجری قمریبه ایران سفر کرده ضمن تشریح لباسهای مردم کاشان که اکثرأ قلمکار و از جنس کتان ، چلوار و کرباس بوده نوشته است :این لباس را شاه فعلی ( شاه عباس صفوی ) مرسوم کرده و به نظر من علت ان است که او می خواهد ابریشم در مملکت زیاد مصرف نشود و این متاع که پول فراوانی عاید خزانه می کند تا حد امکان بیشتر صادر گردد .میرزا حسین تحویلدار ، نویسنده کتاب جغرافیای اصفهان نیز متذکر شده است : در قرن دهم هجری قمری بازار قیصریه اصفهان که بعد از حمله مغولها از بین رفته بود مرمت و باز سازی گردید و بصورت مرکز تجمع قلمکارسازان درامد وکارگاههای تولیدی از سردر قیصریه تا انتهای بازار ادامه داشت و کارگاه و بازارهای فرعی ، کاروانسراهای متعدد ، و تیمچه های زیادی در اختیار هنرمندان وابسته به این حرفه بود .