شماره سکانس : 1 شماره صحنه : 1 نام صحنه : آشنایی با شخصیتها زمان : سحرگاه مکان : خانه گیلانه (کلبهای کوچک) داخلی : داخلی (شب) خارجی : - شخصیت اصلی : می گل - گیلانه شخصیت فرعی: رحمان خرده شخصیت : - سیاهی لشگر: فریاد زنان و مردان – صداهای مبهم گریم : می گل و گیلان و اسماعیل گیلانه با لباس روستایی و چهرهای تلیده و شکسته نشان ارزنی – رنج دیده و زحمتکش میدهد و می گل با چهرهای بچه گانه و موهایی آشفته و اسماعیل صورتی رنگ پریده و زرد نشان از دردی نهان دارد.
لباس بازیگر : لباسهای ساده روستایی مازندران لوازم صحنه ثابت : قاب پنجره – تخت و بالش لوازم صحنه شخصی : تبر – لباس سربازی اسماعیل – چوب رخت – هیزم – پتو اسباب و ادوات : تبر حیوانات : ندارد جلوههای ویژه تصویری : تصاویری از جنگ – بمبارانها و هواپیماهای جنگی جلوههای ویژه صوتی : صدای مهیب انفجار و آژیر قرمز – شلیک ضد هواییها و صدای جیغ زنان ومردان و کودکان – ضربههای بهتر محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : روستای مازندران خلاصه صحنه : گیلانه یک فیلم دو جلدی است که ابتدا از تاریکی یکدست و غلیظ شبانه شروع میشود و در جلد دوم با دشت پوشیده از مه خاکستری به پایان میرسد.
خلاصه سکانس : ابتدا با صدای آژیر قرمز و صدای مهیب انفجارهای پی در پی تصویر قطع میشود و می گل در خواب ناله میکند و گیلانه سعی در آرام کردن او دارد.
می گل گریه کنان از خواب پریده و مادر او را نوازش میدهد و آرام میکند و اسماعیل برادر می گل با قدرت هیزمها را با تبر خورد میکند و گیلانه در حالیکه زیر لب دعا میخواند و به او فوت میکند.
آرزوی خوشبختی و تندرستی اسماعیل را از خدا میخواهد.
شماره سکانس : 2 شماره صحنه : 2 نام صحنه : اسب سواری اسماعیل زمان : روز مکان : دشتهای اسپیلی داخلی : - خارجی : خارجی (روز) شخصیت اصلی : اسماعیل شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : - سیاهی لشگر: - گریم : چهره خسته ولی تنومند اسماعیل و صورتی عرق کرده لباس بازیگر:لباس محلی مازندرانی همراه با چکمههای چرم بلند لوازم صحنه ثابت : - لوازم صحنه شخصی : لباس محلی بازیگر اسباب و ادوات : - حیوانات : اسب جلوههای ویژه تصویری : تاختن اسب توسط اسماعیل جلوههای ویژه صوتی : صدای تاختن سمهای اسب بر روی دشت محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : دشتهای اسپیلی مازندران (اسب سواری) خلاصه صحنه : اسماعیل اسب سواری میکند خلاصه سکانس : عبور اسماعیل از دشتهای اسپیلی همراه با اسب و با مقاومت میتازد.
شماره سکانس : 3 شماره صحنه : 3 نام صحنه : بدرقه اسماعیل زمان : روز مکان : مقابل کلبهای نیمه ساخته داخلی : - خارجی : روز (خارجی) شخصیت اصلی : اسماعیل، گیلانه، معمار شخصیت فرعی: می گل، ستاره خرده شخصیت : در جوان دیگر سیاهی لشگر: مردان و زنان و جمعیت انبوه گریم : صورت یگانه و می گل و ستاره و اسماعیل، شاد و مهربان و خندانتر از همیشه و معمار مرد میانسال تکیده نشان میدهد.
لباس بازیگر : اسماعیل لباس سربازی بر تن دارد و شالی صورتی برگردن انداخته، یگانه و ستاره شالهای بافته شدهای را برگردن انداختهاند و سوز سردی میوزد، می گل چادری بر سر دارد و صورتش را از سوز سرما در لابهلای چادرش پنهان میکند و معمار مرد میانسال لباس گرم بر تن دارد لوازم صحنه ثابت : شال بافتنی – لباسهای بافتنی لوازم صحنه شخصی : قرآن – سبدهای میوه – هدایا و اسپند دانه- شال و لباسهای بافته شده – دستهای از گلهای وحشی اسباب و ادوات : وانت حیوانات : اسب جلوههای ویژه تصویری :اسب سواری اسماعیل و چیدن دستهای از گلهای وجشی توسط او بر روی اسب جلوههای ویژه صوتی : صدای جمعیت زنان و مردان و همهمه آنان برای بدرقه مردان جوان به سوی جبههها محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : مقابل اسکلت چوبی در اطراف یکی از روستاهای مازندران خلاصه صحنه : رفتن اسماعیل با دیگر جوانان هم محلی خود به سوی جبههها و نگرانی و تشویق خانواده برای او خلاصه سکانس : اسماعیل نامزدی به نام ستاره دارد و گیلانه مادرش و می گل خواهرش هستند او تصمیم میگیرد که برای دفاع از میهن خود به سمت جبهه رود و به همین دلیل در این سکانس شاهد بدرقه او هستیم توسط خانوادهاش و خانواده او که از این تصمیم اسماعیل دچار نگرانی و اضطراب هستند و ناچار تسلیم تعمیم اسماعیل گشته و با چشمانی اشکبار او را راهی میکنند و اسماهیل و دیگر مردان سوار بر وانت شده و از زیر قرآن رد میشوند و با سبدهای میوه و هدایایی از سوی مردم مورد استقبال قرار گرفته و از زیر قرآن رد شده و راهی سفر میگردند.
شماره سکانس : 4 شماره صحنه : 4 نام صحنه : نگرانی مادر زمان : شب مکان : محوطه جلو کلبه همراه با مه شدید داخلی :- خارجی : شب (خارجی) شخصیت اصلی :گیلانه شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : - سیاهی لشگر: - گریم : چهره گیلانه تکیده تر و استخوانی از قبل شده و نگرانی در چهرهاش موج میزند.
و اشک در چشمانش موج میزند.
لباس بازیگر : لباس محلی مازندرانی و چادری بر کمر بسته و ژاکتی ژنده بر تن دارد و دستههایی پنبه بسته لوازم صحنه ثابت : بلکه نردههای چوبی لوازم صحنه شخصی : - اسباب و ادوات : دهنه اسب حیوانات : اسب جلوههای ویژه تصویری : نشان دادن قرص کامل ماه در آسمان و هوایی ابری جلوههای ویژه صوتی : حرف زدن گیلانه با اسب و گریه کردن و نامه کردن به درگاه خداوند محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : گیلانه درجلو کلبه و در جای که دهنده اسب به نردههای چوبی بسته شده ایستاده خلاصه صحنه : راز و نیاز گیلانه با پروردگار خویش و درد و دل او با اسب اسماعیل و اشکها و دلسوزیهای مادرانه خلاصه سکانس : گیلانه که بعد از رفتن اسماعیل بی خوابی به سرش زده از سویی دیگر نگرانی نگذاشته او چشم بر هم گذارد شبانه بلند شده و به سمت در رودی کلبه میرود، چشمش به اسب اسماعیل افتاده و اشک ناخودآگاه از چشمانش سرازیر میشود و او عاجزانه از خداوند خواهان سلامتی اسماعیل میباشد و او را صحیح و سالم از امام رضا میخواهد.
شماره سکانس :5 شماره صحنه : 5 نام صحنه : بگو مگوی گیلانه با می گل زمان : روز مکان : جلو خانه گیلانه داخلی :- خارجی : خارجی (روز) شخصیت اصلی : گیلانه- می گل شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : بچه در شکم می گل سیاهی لشگر: - گریم : می گل با شکم برآمده که نشان از بارداری او میدهد نگران و عرق کرده و سراسیمه به نظر میرسد و گیلانه با دستهای پنبه بسته و چهرهای خسته لباس بازیگر : می گل چادر بر سر دارد و لباسی گشاد و پوشیده بر تن دارد و روسری محلی بر سر دارد و موهایش آشفته از زیر روسری بر روی صورتش ریخته و صورت گیلانه که چهره به نظر میرسد با همان لباسهای همیشگی و گالش بر پا دارد.
لوازم صحنه ثابت : تبر – هیزم ها لوازم صحنه شخصی : ساک - لباس – بندهای لباس اسباب و ادوات : - حیوانات : اسب جلوههای ویژه تصویری : - جلوههای ویژه صوتی : جلوههای ویژه صوتی : شماره سکانس : 6 شماره صحنه : 6 نام صحنه : رفتن گیلانه همراه با می گل دخترش زمان : روز مکان : مقابل کلبه نیمه ساخت داخلی :- خارجی : خارجی (روز) شخصیت اصلی : گیلانه و معمار شخصیت فرعی: می گل خرده شخصیت : فرخنده آبجی سیاهی لشگر: - گریم : معمار (بنای خانه گیلانه) با موهایی تقریبا جو گندمی و دستان چروکیده و گیلانه مثل همیشه مغموم و نگران لباس بازیگر : معمار لباسی گرم از نوع لباسهای محلی مازندران بر تن دارد با چکمههای بلند و گیلانه چادری گلدار بر سر میکشد و ساک در دست و می گل چادری مشکی و ژاکتی پشمی بر تن دارد.
لوازم صحنه ثابت : بارچوب – ساک در دست گیلانه و می گل- کلبه گیلانه لوازم صحنه شخصی : پول – ساک اسباب و ادوات : سقف نیمه تمام کلبه – تشت پر از سیمان و ماسه – بارچوب – افسار اسب حیوانات : اسب جلوههای ویژه تصویری : رفتن معمار بر روی سقف خانه گیلانه در زمستان و باران شدید جلوههای ویژه صوتی : صدای ریز شن تند تند باران و صحبت کردن با صدای بلند معمار با یگانه – صدای عبور اتوبوس و ماشینها از کنار جاده محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : مقابل کلبه نیمه ساخته و راهی شدن می گل و گیلانه به سمت تهران و صحبتهای معمار با گیلانه و دلداری او برای سالم بودن داماد و پسرش خلاصه صحنه : راهی شدن گیلانه به همراه می گل خلاصه سکانس : گیلانه در حالیکه بار چوب را از روی اسب برداشته و بر روی زمین میگذارد، افسار اسب را محکم بر زمین میکند و با معمار در رابطه با درست شدن سقف خانهاش که از آن آب چکه میکند چند کلمهای حرف میزند و از او میخواهد که هر چه زودتر آنرا ترمیم کرده و خانه و زندگیش را به او میسپارد و سفارش میکند تا می گل را تا تهران همراهی کند و معمار به او دلداری میدهد که همه چیز به خوبی و خوشی پیش رود در حالیکه معمار خواهان گیلانه است و گیلانه از این موضوع طفره میرود و بحث را عوض میکند.
شماره سکانس :7 شماره صحنه : 7 نام صحنه : صحبتهای شیرین میان می گل و گیلانه زمان : روز مکان : جاده میان مواقع شاه شهیدان داخلی :- خارجی : روز (خارجی) شخصیت اصلی : گیلانه و می گل شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : اوس رشد، بچه در شکم می گل سیاهی لشگر: - گریم : صورت بچه گانه می گل به طرز دخترانهای گریم شده و گیلانه اینبار لبخندی بر لب دارد و شیرین تر به نظر میرسد.
لباس بازیگر : لوازم صحنه ثابت : ساک لوازم صحنه شخصی : سربند سفید گیلانه – گوشوارههای گیلانه اسباب و ادوات : اتوبوس حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : وزیدن باد از لابهلای شیشه اتوبوس بر روی صورت و روسری گیلانه و دخترش جلوههای ویژه صوتی : صدای خنده شیرین می گل و صدای وزش باد محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : می گل و گیلانه راهی دیلمان میشوند و از لابه لای مرتع با اتوبوس میگذرند در حال صحبت کردن با یکدیگر هستند.
خلاصه صحنه : درد و دل می گل و گیلانه در داخل اتوبوس خلاصه سکانس : می گل و گیلانه در حالیکه با هم درد و دل میکنند و می گل با شیطنتی خاص سعی در سر به سر گذاشتن گیلانه دارد و با او میگوید و میخندد ولی گیلانه به او رد نمیدهد ولی در دل میخندد به حرفهای شیرین می گل.
شماره سکانس : 8 شماره صحنه : 8 نام صحنه : گذشتن می گل و گیلانه از مراتع زمان : روز مکان : مراتع سبز شاه شهیدان داخلی :- خارجی : روز (خارجی) شخصیت اصلی : می گل و گیلانه شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : بچه در شکم می گل سیاهی لشگر: - گریم : می گل صورتی عرق کرده و رنگ پریده پیدا کرده و گیلانه با چهرهای خسته اما قدرتمند لباس بازیگر : می گل و گیلانه در حالیکه چادر بر سر دارند و ساک در دست و لباسهای ضخیم زمستان لوازم صحنه ثابت :ساک لوازم صحنه شخصی : - اسباب و ادوات : حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : جلوههای ویژه صوتی : صدای نفسهای بریده می گل محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : مراتع سبز شاه شهیدان و گذر کردن گیلانه و می گل از آنجا خلاصه صحنه : خستگی می گل و دلداری گیلانه به او به ادامه راه خلاصه سکانس : گیلانه و می گل با وسایل از مناظر سبز میگذرند، می گل سنگین و نفس بریده لحظهای میایستد ولی گیلانه ساک او را از دستش گرفته و راه میافتد.
شماره سکانس : 9 شماره صحنه : 9 نام صحنه : صحبتهای گیلانه و می گل در مورد اسم بچه و کادوی اسماعیل زمان : روز مکان : مراتع شاه شهیدان داخلی :- خارجی : روز (خارجی) شخصیت اصلی : می گل و گیلانه شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : رحمان- اسماعیل سیاهی لشگر: - بچهای در شکم می گل گریم : صورت می گل نشان از ضعف درونی میدهد و گیلانه قبراقتر از قبل لباس بازیگر : لباسهای محلی مازندرانی – لباس بچه لوازم صحنه ثابت : ساک لوازم صحنه شخصی : لباس بچه – نان و پنیر – روزنامه اسباب و ادوات : تخته سنگ حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : مراتع سبز شاه شهیدان و وزش باد و سوز سرما جلوههای ویژه صوتی : صدای وزش باد در دشت وسیع و تربان صدقه رفتن گیلانه برای نوه در راهش محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : صحبتهای می گل و گیلانه بر سر اسم بچه و قدبان صدقه رفتن گیلانه در دشت وسیع و خوشحالی او خلاصه صحنه : صحبتهای رد و بدل شده می گل و گیلانه بر سر آینده بچه می گل خلاصه سکانس : می گل و گیلانه بر روی تخته سنگی مینشیند و گیلانه با نان و پنیر از او پذیرایی میکند تا کمی سر حال بیاید و در حالیکه لباسی را که اسماعیل لباسی از راه دور برای بچه می گل فرستاده از لای روزنامه باز میکند و به می گل نشان میدهد و قربان صدقه نوهاش میرود و برایش دعا میکند.
شماره سکانس : 10 شماره صحنه : 10 نام صحنه : کزنشستن – گیلانه – و هیکل از جاده زمان : روز مکان : جاده داخلی :- خارجی :جاده روز شخصیت اصلی : میکل و گیلانه شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : چند روستایی سیاهی لشگر: - گریم : حسیکی- میکل و گیلانه لباس بازیگر : لباس محلی مازندرانی لوازم صحنه ثابت : ساک لوازم صحنه شخصی : - اسباب و ادوات : کامیون حیوانات : جلوههای ویژه تصویری : گذشتن کامیون از میان جلوههای ویژه صوتی : صدای باد محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : گذشتن گیلانه و میکل از میان مناظره خلاصه صحنه : گذر کامیون همراه با گیلانه و میکل خلاصه سکانس : میکل و گیلانه با چند روستای دیگر پشت کامیون نشستهاید و کامیون از میان منظره میگذرد.
شماره سکانس :11 شماره صحنه : 11 نام صحنه : گریه گیلانه و نفس کشیدن سخت می گل زمان : روز مکان : پشت کامیون داخلی :- خارجی : روز (خارجی) شخصیت اصلی :می گل و گیلانه شخصیت فرعی: بچه در شکم می گل خرده شخصیت : زن مسافر – سیاهی لشگر: - مرد مسافر - اسماعیل گریم : می گل چهرهای عرق کرده و همراه با درد دارد و گیلانه با صورتی ننموده او را نوازش میدهد لباس بازیگر : لباس گرم زمستانی پشمی بر تن می گل و چارقد مشکی و چارقد سفید بر سر گیلانه و گالش برپا دارد.
لوازم صحنه ثابت : صندلی لوازم صحنه شخصی : ساک – چارقد اسباب و ادوات : کامیون حیوانات : اسب جلوههای ویژه تصویری : تاختن اسب و سخت نفس کشیدن می گل جلوههای ویژه صوتی : صدای اشک آلود گیلانه و بغض او – صدای نفسهای می گل محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : پشت کامیون می گل از درد به خود میپیچد و گیلانه او را ماساژ میدهد.
خلاصه صحنه : نفس زدن می گل همراه با درد و دلداری دادن گیلانه به او و درد و دل آن دو با یکدیگر پشت کامیون خلاصه سکانس : می گل احساس میکند که بچه در شکمش چرخیده و درد در وجودش میپچید، مادر (گیلانه) به او دلداری میدهد و از گذشته سخت خود به او سخن میگوید و یاد اسماعیل میافتد و اشک در صورتش میغلتد، ولی می گل او را از ناراحتی در میآید و میگوید اگر اسماعیل بر گردد او را سریع زن میدهم و برایش زن میگیرم و به این شوق مینشیند.
شماره سکانس :12 شماره صحنه : 12 نام صحنه : بیماران هوایی زمان : روز مکان : درج و حاشیه جاده داخلی :- خارجی : روز (خارجی) شخصیت اصلی : راننده – مرد کنار راننده شخصیت فرعی: می گل – مرد شهری- زن هراسان خرده شخصیت : شوهر زن سیاهی لشگر: افراد داخل کامیون گریم : همه به شکلی روستایی گریم شدهاند و هراسان و شتاب زده به نظر میرسند.
لباس بازیگر : لباسهای محلی – چادر لوازم صحنه ثابت : کامیون –صندلی – باربند لوازم صحنه شخصی : حجاز – جنس شخصی اسباب و ادوات : کامیون – دوسواری – ماشینهای شخصی- موشک – اتاق- یخچال حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : بمباران هوایی موشکهای عراقی جلوههای ویژه صوتی : صدای خود هواییها و صدای همهمه و نگرانی مردم محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : مقابل مخابرات موشک هوایی بمباران کردهاند و همه جا همهمه شده است و همه نگرانند و می گل اینبار نگرانند از قبل، دلشوره و اضطرابش صد چندان میشود.
خلاصه صحنه : بمباران هوایی و نگرانی می گل برای یافتن شوهرش (رحمان) خلاصه سکانس : هر کسی چیزی میگوید انگار که اتفاق بدی افتاده و همه از بمباران و موشکهای هوایی حرف میزنند و اینکه چقدر آدم کشته شده و می گل و گیلانه نگرانند از قبل به نظر میرسند و به آیندهای نامعلوم چشم میدوزند.
شماره سکانس :15 شماره صحنه : 15 نام صحنه : جرو بحث می گل و گیلانه برسد آمدن به تهران زمان : روز مکان : راه خاکی داخلی :- خارجی : روز (راه خاکی) شخصیت اصلی : می گل و گیلانه شخصیت فرعی: خرده شخصیت : رحمان-اسماعیل سیاهی لشگر: - گریم : صورتهایی سرخ شده ازسرما و سوز زمستانی و صورت حرص خورده گیلانه لباس بازیگر : لباسهای گرم و پشمی زمستانی و شال برای بستن سر و کمر چارقد لوازم صحنه ثابت : - لوازم صحنه شخصی : شال – چارقد – ساک دستی اسباب و ادوات : - حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : - جلوههای ویژه صوتی : داد و بیداد و عصبانیت گیلانه بر سر میگل محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : راه خاکی و می گل و گیلانه ازسراشیبی آن پایین میآیند و جر و بحث آن دو خلاصه صحنه : گیلانه با می گل بر سر رفتن او به تهران جر و بحث میکند و می گل با شکم برآمدهاش حرفی نمیزند و ناراحتتر از قبل به نظر میرسد.
خلاصه سکانس : گیلانه و می گل که بر سر آمدن و نیامدن به تهران جر و بحث دارند و گیلانه دخترش را به بی زمانی مرهم کرده و کار رحمان را تکذیب میکند و پشت سر او غیبت میکند و با ناراحتی دست می گل را گرفته و به راه خویش ادامه میدهند.
شماره سکانس :16 شماره صحنه : 16 نام صحنه : سوار شدن میگل و گیلانه با اتوبوس زمان : روز مکان : کنار جاده داخلی :- خارجی : روز کنار جاده شخصیت اصلی : میگل و گیلانه شخصیت فرعی: - خرده شخصیت :- سیاهی لشگر: افراد داخل اتوبوس گریم : چهره خسته میگل و چهره نگران گیلانه لباس بازیگر : لباس محلی زمستانی مازندرانی لوازم صحنه ثابت : ثابت – ساک دستی لوازم صحنه شخصی : - اسباب و ادوات : اتوبوس حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : ریزش باران جلوههای ویژه صوتی : - محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : سوار شدن میگل و گیلانی با اتوبوس خلاصه صحنه : میگل و گیلانه با اتوبوس به راهشان ادامه میدهند.
خلاصه سکانس : کنار جاده گیلانه چکمههاش را در میآورد و کفش پایش میکند، میگل در حاشیه جاده میایستد و منتظر اتوبوس است، اتوبوس میآید، میگل دست تکان میدهد اتوبوس میایستد و آن دو سوار میشوند.
شماره سکانس :17 شماره صحنه : 17 نام صحنه : زمان : شب مکان : اتوبوس داخلی :شب داخل اتوبوس خارجی : - شخصیت اصلی :گیلانه، مرد همراه، راننده شخصیت فرعی: سرباز2- سرباز1 خرده شخصیت : میگل- پیرزن بیمار سیاهی لشگر: افراد داخل اتوبوس گریم : موهای راننده جو گندمی – صورت سربازها خشک و سرما زده- مرد همراه با موهای مشکی و یکدست لباس بازیگر : لباس سربازی با کلاه و پوتین، چهار قد، سربند سفید، کاپشن خلبانی سبز رنگ لوازم صحنه ثابت : ساک دستی لوازم صحنه شخصی : پاکت تخمه – لیوان آب – حلقه میگل- بافتن نیمه کار اسباب و ادوات : اتوبوس – آمبولانس – ترکش حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : صدای بمباران هوایی – موشکهای عراقی جلوههای ویژه صوتی : همهمه افراد داخل اتوبوس محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : داخل اتوبوس مردم متوجه بمباران هوایی میشوند و پشت اتوبوس خلاصه صحنه : صحبت افراد بر سر جنگ ایران – عراق و وضعیت بیماری یکی از سربازها خلاصه سکانس : اتوبوس خالی به سمت تهران میرود بمباران هوایی شده و افراد داخل اتوبوس دچار ترس و وحشت شده و یکی 2 نفر از افراد داخل اتوبوس از ترس مریض شود، گیلانه آنها را دلداری میدهد.
شماره سکانس : 18 شماره صحنه : 18 نام صحنه : خم جاده زمان : شب مکان : جاده داخلی :- خارجی : شب (جاده) شخصیت اصلی : - شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : افراد داخل اتوبوس سیاهی لشگر: - گریم : - لباس بازیگر : - لوازم صحنه ثابت : باربند لوازم صحنه شخصی : - اسباب و ادوات : اتوبوس حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : نم نم باران جلوههای ویژه صوتی : صدای ریزش قطرات باران محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : خم جاده خلاصه صحنه : گذر اتوبوس خلاصه سکانس : در نمایی باز اتوبوس از خم جاده خیس میگذرد.
شماره سکانس :19 شماره صحنه : 19 نام صحنه : عروس زمان : شب مکان : مقابل قهوه خانهای موقت در کنارجاده داخلی :- خارجی : شب مقابل قهوه خانه شخصیت اصلی : عروس-مادر عروس شخصیت فرعی: داماد خرده شخصیت : قهوه چی – سرباز 1 و 2 – گیلانه – میگل- پیر زن – خواهر عروس سیاهی لشگر: همراهان عروس گریم : صورت درست شده عروس و داماد لباس بازیگر : لباس عروس – لباس داماد – لباس سربازی لوازم صحنه ثابت : باربند لوازم صحنه شخصی : ساک- تلفن –روپوش – روبانهای رها نشده اسباب و ادوات : حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : - جلوههای ویژه صوتی : صدای پای کوبی همراهان محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : عروس و داماد در جلوی قهوه خانهای توقف کرده و متوجه بمباران هوایی میشوند و مادر داماد حالش بهم میخورد.
خلاصه صحنه : پیگان گل زده عروس با گلهای پژمرده در کنار جاده ایستاده اتوبوس میایستد و متوجه همراهان عروس میشود و جر و بحث بین عروس و مادر عروس سر میگیرد.
خلاصه سکانس : پیگان گل زده عروس با گلهای پژمرده در کنار جاده ایستاده و اتوبوس میایستد و متوجه همراهان عروس میشود و جر و بحث بین عروس و مادر عروس سر میگیرد.
پریشان حالی عروس و مادر عروس در آرام کردن او و کینه عروس از مادر شوهر شماره سکانس : 20 شماره صحنه : 20 نام صحنه : نگرانی می گل و بمباران شیمیایی زمان : شب مکان : قهوه خانه داخلی :شب قهوه خانه خارجی : - شخصیت اصلی :زن عصبی- می گل و گیلانه شخصیت فرعی: مرد 1و2و3 خرده شخصیت : مرد 4 سیاهی لشگر: افراد داخل اتوبوس گریم : صورت رنگ پریده می گل و نگرانی گیلانه و صورت بر اندوخته زن عصبی لباس بازیگر : لباس محلی مازندرانی و لباسهای مردانه پشمی و کلاهدار لوازم صحنه ثابت : ساک دستی لوازم صحنه شخصی : میوه جات وشیرینی جات، صفحه تلویزیون، تلفن اسباب و ادوات : - حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : نشان دادن صحنههایی از بمباران شیمیای حلبچه از تلویزیون جلوههای ویژه صوتی :صدای بلند زن عصبی و همهمه داخل قهوه خانه محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : داخل قهوه خانه همهمهایی برپاست و همه از بمباران شیمیایی عراق حرف میزنند و نگرانی می گل برای شوهرش و ناامیدی از نیافتن او خلاصه صحنه : می گل همش در حال شماره گرفتن است و در پی یافتن شوهرش و بقیه به بحث در مورد بمباران پرداختهاند ولی چهره ماتم زده و نگران او حوصله هیچ بحث و جدلی را ندارد.
خلاصه سکانس : می گل در قهوه خانه در حال شماره گیری است و گیلانه منتظر جواب اوست در داخل قهوه خانه افراد در هم لولیده و خوابیدهاند و در مود بمباران هوایی حرف میزنند، هر کس چیزی میگوید و بر نگرانی میگل افزوده میشود و دائم در حال پرسش سوال است که کجا را زدن؟
ولی جواب مطمئنی پیدا نمیکند و این او را رنج میدهد.
شماره سکانس :21 شماره صحنه :21 نام صحنه : نگرانی می گل و امید او برای یافتن رحمان زمان : شب مکان : پشت قهوه خانه – داخل اتوبوس داخلی :- خارجی : - شخصیت اصلی : می گل و گیلانه شخصیت فرعی: راننده خرده شخصیت : سرباز او سرباز2 سیاهی لشگر: همراهان عروس گریم : صورت رنگ پریده می گل و نگرانی صد چندان او و چهره ناراحت و مغموم گیلانه لباس بازیگر : شال دو کمر می گل، لباسهای ساده روستایی مازندرانی و چارقد روی سر می گل و گیلانه لوازم صحنه ثابت : باربند لوازم صحنه شخصی : - اسباب و ادوات : اتوبوس- ماشین عروس حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : - جلوههای ویژه صوتی : صدای کف و هلهله زنان همراه عروس محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : پشت قهوه خانه می گل از ناراحتی عق میزند و با دلواپسی سر اتوبوس میشود و راهی تهران خلاصه صحنه : می گل با اصرار میخواهد به تهران رفته و می گیلانه میخواهد جلوی او را بگیرد اما موفق نمیشود.
خلاصه سکانس : می گل وقتی با زدن تلفنهای مکرر به تهران موفق نمیشود شوهرش را پیدا کند در پشت قهوه خانه شروع به عق زدن میکند و به سمت اتوبوس راه میافتد و گیلانه سعی دارد جلوی او را بگیرد اما موفق نشده منتظر میماند که می گل به سمت او برگردد اما موفق نشده و ناچار همراه او میرود.
شماره سکانس :22 شماره صحنه : 22 نام صحنه : دعا خواندن گیلانه و می گل در خواب عمیق زمان : شب مکان : اتوبوس داخلی :داخل اتوبوس خارجی : - شخصیت اصلی : گیلانه شخصیت فرعی: می گل خرده شخصیت : - سیاهی لشگر: افرا داخل اتوبوس گریم : می گل با چهرهای خسته به خوابی عمیق فرو رفته و رنگ پریده به نظر میرسد.
لباس بازیگر : چادر – کامواهای رنگی - بافتنی رها شده لوازم صحنه ثابت : - لوازم صحنه شخصی : کاموای رنگی – آلبوم عکس اسباب و ادوات : اتوبوس حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : - جلوههای ویژه صوتی : صدای دعا خواندن گیلانه محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : در داخل اتوبوس می گل به خوابی عمیق فرو رفته مادر برایش دعا میخواند خلاصه صحنه : خوابیدن می گل روی صندلی اتوبوس و دعا کردن مادر خلاصه سکانس : می گل در روی صندلی به خوابی عمیق فرو رفته در حالیکه بافتنی رها شده روی پایش افتاده و سرش کج روی صندلی بغلی افتاده است مادر در حال جمع و جور کردن اوست که ناگاه می گل از خواب میپرد و دست مادر را در دستش میفشارد و دوباره میخوابد و مادر او را دلداری میدهد.
شماره سکانس :23 شماره صحنه : 23 نام صحنه : یاد خاطرههای می گل و بوی عید زمان : سحرگاه مکان : داخل اتوبوس داخلی :داخل اتوبوس خارجی : حاشیه شهر شخصیت اصلی : گیلانه- می گل شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : راننده – سرباز 2 سیاهی لشگر: آوارگان شهری – حاشیه شهر گریم : صورت گل انداخته می گل و صورت بر افروخته راننده اتوبوس لباس بازیگر : لباسهای آوارگان شهری- چادر لوازم صحنه ثابت : - لوازم صحنه شخصی : کیسه ماهی – النگوی طلای می گل اسباب و ادوات : اتوبوس حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : آتش سوزی حاشیه شهر بر اثر بمباران هوایی عراق – تشنج سرباز 2 جلوههای ویژه صوتی : صدای مهیب انفجار و همهمه مردم محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : حاشیه شهر و داخل اتوبوس گیلانه می گل در حال گذراندن خاطرههای گذشته هستند و در حاشیه شهر تهران بمباران هوایی و همهمه خلاصه صحنه : گیلانه یک کیسه ماهی شب عید برای می گل میخرد و می گل شادمان شده و با او در مورد خاطرههای گذشته حرف میزند و در حاشیه شهر شاهد آوارگان شهری هستیم.
خلاصه سکانس : خریدن ماهی شب عید توسط گیلانه برای می گل و او شادمان از قضیه النگوهای طلایش را به مادرش نشان داده و اشاره میکند که آنها را رحمان برای او خریده مادر دلداریش میدهد که ناگاه صدای راننده بلند شده و از جنگندههای عراقی مینالد و به آوارگان شهری اشاره میکند و یکی از سربازها مجدداً تشنج میشود.
شماره سکانس :24 شماره صحنه : 24 نام صحنه : فضای دالان زمان : صبح زود مکان : دالان خانه داخلی :صبح زود داخل خانه خارجی : شخصیت اصلی : گیلانه - میگل شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : بچهای در شکم میگل سیاهی لشگر: - گریم : صورت آرایش نشده میگل و چهره خندان گیلانی لباس بازیگر : لوازم صحنه ثابت : - لوازم صحنه شخصی : ماتیک اسباب و ادوات : - حیوانات : - جلوههای ویژه تصویری : - جلوههای ویژه صوتی : صدای خنده میگل – باز شدن در دالان- لبخند روی لب محل و چگونگی وقوع رویداد در هر مکان : وارد شدن میگل و گیلانه به داخل خانه خلاصه صحنه : فضای سالم داخل دالان خانه خلاصه سکانس : در فضای نیمه روش دالان دری چوبی کادر تصویر را پر میکند و میگل شاهد سالم بودن خانهاش میباشد و با هیجان ماتیکی ضعف شده را از کیف در میآورد و به صورتش میماند و مادر قربان صدقهاش میرود.
شماره سکانس :25 شماره صحنه : 25 نام صحنه : اتاق خالی میگل زمان : صبح زود مکان : اتاق میگل داخلی :صبح زود اتاق میگل خارجی : شخصیت اصلی : گیلانه - میگل شخصیت فرعی: - خرده شخصیت : عشرت خانم سیاهی لشگر: - گریم : چشمهای اشک آلود میگل لباس بازیگر : لباسهای محلی مازندرانی لوازم صحنه ثابت : ثابت (شیشههای پنجره – اتاق خالی)