فهرست مهمترین اقدامات حکومتی رضاخان به این شرح است: 1- اجباری بودن استفاده از کلاه شاپو و صدور قانون «متحدالشکل نمودن البسه».
2- منع حجاب برای محصلین دختر مدارس و معلمین زن.
3- موظف شدن کارگزاران حکومتی برای حضور با همسران بدون حجاب خود در مراسم 4- موظف شدن استانداران و فرمانداران و بخشداران به انعقاد مراسم متعدد و دعوت از روحانیون و تجار و افراد صاحب نفوذ به آن مراسم به همراه زنان بدون حجاب خود.
5- دستور به نیروهای شهربانی برای توسل به قوه قهریه جهت کشف حجاب.
6- سوار نکردن زنان باحجاب در وسایل مسافرتی.
7- جلوگیری از حضور زنان باحجاب در اماکن زیارتی و مساجد و مراکز عمومی.
عمده ترین اقدامات اقتصادی در دوره رضا شاه : گسترش و افزایش روند صنعتی کشور ایجاد صنایع سنگین و پایه تاًسیس راه آهن سراسری تاًسیس بانک ملی انحصار دولتی بازرگانی خارجی آیا حکومت رضاخان به ایران خائنانه بود یا خادمانه؟
عده ای معقتدند که رضاخان دردوره حکومت خود خدمت هایی زیادی را انجام داده است علی الخصوص دربخش اقتصادی که باعث تحولاتی زیاد درجامعه گردید.
ازمهمترین خدمت های که به رضاخان نسبت می دهند می تواند به ایجاد راه آهن وساخت جاده درسراسرکشور، ایجاد صنایع سنگین وپایه تاسیس بانک ملی، گسترش وافزایش روندصنعتی کشور، انحصاردولتی بازرگانی خارجیو...اشاره کرد.
برای بررسی دقیق وارزیابی عملکرد رضا شاه , باید درآغاز به پیشینه روی کار آمدن وی اشاره ای داشته باشیم.
پس ازشکست انگلیس درانعقاد قرارداد ۱۹۱۹میلادی(۱) به علّت عدم تصویب آن درمجلس شورا،مجموعه عوامل داخلی وخارجی درکناریکدیگرقرارگرفته وزمینههای ایجادیک حکومت مرکزی مقتدردرایران رافراهم آوردوعاملی که برای این مأموریت مناسب تشخیص داده شد،رضاخان میرپنج بوده .
طرح کودتابه وسیله آیرون سایدفرمانده نیروهای انگلیسی درایران وباپشتیبانی همه جانبه سفارت خانه آن کشوردرحالی که رضاخان هدایت نظامی وسیّدضیاءالدین طباطبائی هدایت سیاسی آن راعهده داشت باموفقیّت به پایان رسید.این کودتادرسوم اسفند۱۲۹۹انجام گرفت .در پی این کودتاسیّدضیاء نخست وزیرورضاخان بالقب سردارسپه فرماندهی نیروهای قزّاق را برعهده گرفت؛امّارضاخان باسرعت هرچه بیش تروباتوّجه بهحمایت انگلیسی ها توانست علاوه برسردارسپهی ،پست وزارت جنگ رابرعهده بگیرد.
رضاخان پس ازاطلاع ازاقدامات خصمانه قریب الوقوع سیّدضیاء علیه خود،دست به کودتاعلیه سیّدضیاء زده وپس ازبرکناری اوباتمهیداتی وبه تدریج پست نخست وزیری رااشغال کرد.پس ازشکست طرح «جمهوری »توّسط رضاخان ،وی با هم دستی عوامل خود درمجلس وارعاب وتهدیدزمینه رابرای برکناری قاجاریه ازسلطنت وتصاحب تخت سلطنت آماده ساخت ودرنهایت باتشکیل مجلس مؤسسان وتصویب ماده واحدهای ضمن خلع قاجاریه درسال ۱۳۰۴شمسی سلطنت به خاندان پهلوی به منتقل نمود.
● ویژگیهای حکومت رضاشاه پهلوی حضوررضاخان درعرصه حکومت به دودوره تقسیم میشودکه هریک ازآنهادارای ویژگیهای خاصّی است.
▪ دوره اوّل : دورهای است که ازکودتای اسفند۱۲۹۹شمسی تاتصاحب سلطنت در۱۳۰۴شمسی رادربرمی گیرد.این دوره درواقع زمینه سازدراختیارگرفتن تخت سلطنت ازسوی رضاخان بود.
▪ دوره دوم : دورهای است که آغازآن۱۳۰۴ شمسی وپایان آن شهریور۱۳۲۰شمسی است .این دوره به سلطنت رضاشاه برمی گرددکه محورتلاش حکومت ، استقرار به قدرت مطلقه (استبدادمطلقه )است .درنظام اقتدارگرای عصررضاشاه ،شاه شخص اوّل مملکت وعنصراصلی ساختاراجتماعی وسیاسی بود.اونقش تین کنندهای درتحوّلات سیاسی ،اجتماعی واقتصادی جامعه داشت باتمرکز کامل قدرت دردست رضاشاه ،دستگاه حکومتی باجّواختناق سیاسی حاکم برکشوربه مثابه یک طبقه مسلّط برهمه قشرهای جامعه ،حاکم باشد.رضاشاه برهمه شئون فرهنگی ،سیاسی ،اجتماعی و...جامعه سیطره پیداکردوبرترازقانون وفراترازهمه طبقات جامعه قرارداشت وبرآن هاچیره بود.یکی ازنویسندگان دروصف رضاشاه چنین میگوید: «رضاشاه ایران راملک مطلق خویش قلمدادمی کردوتمام مسائل وامورات مملکت به اوختم میشد.وی ازواگذاری قدرت به دیگران حتّی به دوستان نزدیکش بیمناک بود.آمیختن خودبینی باسوء ظن ازخصوصیّات برجسته اوبود.رضاشاه یک مستبدمبتلابه بیماری خودآزاری ،مبتلابه جنون وسوء ظن بوکه پیوسته خودرادرمعرض تهدیدبدخواهان وخائنان وجاسوسان دوجانبه وسه جانبه وچهارجانبه میدیدکه فقط برای خیانت به دنیاآمدهاند»(۲) دروان سلطنت رضاشاه رامی توان ازدیدگاههای گوناگون سیاسی ،فرهنگی واقتصادی بررسی کرد.البته درزمینه سیاسی , خفقان واستبداد رضا خانی جایی برای دفاع ازحکومت وی باقی نمی گذارد ودرزمنیه های فرهنگی هم , اسلام ستیزی وترویج مقلدانه وسطحی فرهنگ عرب کارنامه اورا تیره وسیاه ساخته , ولی برخی گمان می کنند اقدامات وبرنامه های اقتصادی رضا شاه مثبت وقابل دفاع است .بنابراین دراین نوشته تنها به آثاروپیامدهای اقتصادی آن دوران می پردازیم تاپاسخ پرسشی را که درآغاز مطرح شد ,ارائه نماییم.عمدهترین اقدامات اقتصادی دردوران رضاشاه راامی توان این گونه اشاره ونقد کرد.
- ۱گسترش وافزایش روندصنعتی کشور: البتّه این روندعمدتاًدرصنایع وبه ویژه تبدیلی وابسته به بخش کشاورزی صورت گرفت .به نظرمنتقدان ،چون رضاشاه ازسالهای پایانی دهه ۱۳۰۰شمسی به مالکی بزرگ ودردهه ۱۳۱۰شمسی به بزرکترین مالک زمینهای کشاورزی ایران تبدیل شد،ازاین رومی خواست باایجادصنایع تبدیلی وتبدیل آن به بخش کشاورزی ،ارزش افزوده محصولات خودرابالاببرد.البتّه چنین ادعّایی نامربوط به نظرنمی رسد؛زیرارضاشاه بابودجه دولت اقدام به تأسیس این کارخانه هاکردوپس ازرسیدن به سوددهی به بهای کم ترازقیمت واقعی ،این کارخانه هارابه خودیاوابستگان قدرت سیاسی اختصاص میداد.
-۲ایجادصنایع سنگین وپایه : شاه تصمیم به تأسیس کارخانه هایی هم چون کارخانه ذوب آهن گرفت ؛امّابه دلیل آغازجنگ جهانی دوم کارانجام نگرفت .
براساس آمارارائه شده ازسوی بانک ملّی ایران درفاصله سالهای ۱۳۰۴شمسی به عنوان عطف بررسی تاسال ۱۳۱۸شمسی مجموعاً۶۸۰کارخانه که به وسیلهنیروهای ماشین کارمی کردنددرایران تأسیس شدندکه درعرصههای اقتصادی هم چون صنایع نساجی وشاخههای آن ،صنایع فلزی مانندورشوسازی و...کارخانههایتولیدبرق وصنایع هم چون کارخانههای نجّاری وکبریت سازی وهم چنین صنایع تبدیلی بخش کشاورزی مانندکارخانههای پنبه پاک کنی ،روغن کشی ،برنج کوبی ،آردسازی وهمین طوربخشهای دیگرازصنایع مصرفی به فعّالیت پرداخته ودرحدوحدودی از کارگران دراین بخش مشغول به کارگردید.(۳( - ۳ تأسیس راه آهن سراسری : هرچندمسیرراه آهن شمال به جنوب ،بحثهای زیادی درمجلس ششم برانگیخت وهنوزمخالفان رضاشاه وشیوه حکومتی اومعتقدندکه عبورخط آهن ازشرق (مشهد)به غرب وشمال غربی (کرمانشاه وتبریز)،هم هزینه کمتری دربرداشت وهم به دلیل اتصّال به مناطق پرجمعّیت ترباصرفه تر بود،بااین حال ،اقدام به چنین کاری رادرمملکتی که راههای بسیاراندک وآن هم نامناسب داشت ،میتوان جزءبرنامههای بلندپروازانه ونوگرایانه حکومت رضاشاه ودرجهت رشداقتصادی محسوب نمود(۴) ۴- تأسیس بانک ملّی: تاقبل ازتأسیس این بانک درسال ۱۳۰۷شمسی بانک شاهی که مستقیماًتحت نفوذانگلیس واساساًبانک انگلیسی بود،کنترل حجم اسکناس ونقدینگی درکشوررابه دلیل اجازه نشراسکناس دراختیارداشت ایجادبانک ملّی ایران که درواقع به مثابه بانک مرکزی بود،گام دیگری ازاعمال نوگرایانه رضاشاه درزمینه کنترل هرچه بیش تردولت براموراقتصادی ودرجهت سیاستهای تمرکزگرایانه وی بود.(۵) ۵- انحصاردولتی بازرگانی خارجی : رضاشاه ادّعامی کردچون بازرگانان ایرانی به دلیل ضعف بنیه مالی ویاناآگاهی ازرسوم جدیدتجارت بین الملل ویابه دلیل این که طرفهای تجاریشان بسیارقدرتمندند.بنابراین ،برای پرهیزازمغبون شدن تاجران ایرانی ،انحصارتجارت خارجی رابرعهده گرفته وامتیازآن رابه تاجران واگذارمی کند،تاطرفهای تجاری خودراهمواره بادولت ایران رودرروبینندنه بایک بازرگان ایرانی ،بدین صورت به ادعای رضاشاه منافع ملّی مابهترتأمین میشد.
● نقدوبررسی درنقد وارزیابی موارد بالامی توان گفت، درانحصارتجارت خارجی؛ دلایل زیررامی توان اشاره کردکه اوّلا ناشی ازسوجویی شاه میباشد،زیرادست اندرکاران انحصارتجارت ،برای فروش امتیازهربخش ازتجارت خارجی مبالغ هنگفتی ازتاجران رشوه میگرفتندومزیّتهای فراوانی برای آنان داشت .ثانیاً ؛شاه ازاین طریق درصددکنترل تاجران بود؛زیراوی نقش طبقه تاجران مستقل رادرانقلاب مشروطیت آشکارادیده بودوقصدکنترل آن هاراداشت وهیچ کنترلی راموثرترازدراختیارگرفتن رگ حیاتی آن هایعنی مبادلات خارجی آنان نمیدانست .ثالثاً،ازاین طریق توانست تاجران وسرمایه داران رابدون استقاده اززوروخشونت ازصحنه خارج کند.رابعاً،ازاین طریق میتوانست بادراختیارگذاردن امتیازهایی جهت تجارت بابیگانگان به طرفداران خود،منافعشان بامنافع رژیم پیوندکامل پدیدآیدوبدین ترتیب رژیم پهلوی پایگاه اجتماعی خودرادرجامعه مستحکم ترکند.(۶) قراردادن اقتصادبازرگانی دراختیاردولت : این کاربه تمرکزفزاینده حاکمیّت یاری رساند.بازرگانی ازصورت پراکنده بخش خصوصی ،درزمان رضاشاه به انحصاردولت درآمدواین دستگاه شکل گسترده ومتمرکزپیداکرد.بادرنظرگرفتن دواهرم قدرت ؛یعنی نیروهای اقتصادی وسیع وارتش گسترده ،دولت به شکل حاکمیّت متمرکزظاهرشد.(۷) دست اندازی رضاشاه براملاک واراضی کشاورزی : این اقدام ،که وی رابه بزرگ ترین مالک ایران درآورد،سبب تحکیم وتمرکزقدرت وتقویت ابزارهاوپایههای اقتدارگرایی سلطنتی به ویژه بنیه نظامی میشدواین کار،چیزی جزنارضایتی دربین مردم وروشن فکری ،به دنبال نداشت این اقدام ،که وی رابه بزرگ ترین مالک ایران درآورد،سبب تحکیم وتمرکزقدرت وتقویت ابزارهاوپایههای اقتدارگرایی سلطنتی به ویژه بنیه نظامی میشدواین کار،چیزی جزنارضایتی دربین مردم وروشن فکری ،به دنبال نداشت.
وابستگی اقتصادی دولت به ابرقدرتهای وقت : وابستگی به قدرت سیاسی هم چون انگلیس ،(شوروی )سابق وآلمان باعث شدکه پس ازدهه اوّل وابستگی رضاشاهبه آلمان به شدّت افزایش یافت واین وابسته بودن صنایع کشوربه آلمان ضربه مهلکی رادرزمان جنگ جهانی دوم به ایران واردکرد؛زیراباخروج آلمانی هاازایران باتوّجه به وابسته بودن این صنایع ،تمام آن هابه آهن پارهای بی ارزش تبدیل شدند.(۸) کشاورزی : بااین که حدود۷۵%ازمردم ایران ازطریق کشاورزی امرارمعاش میکردند،امّاهیچ گونه توّجهی به امرکشاورزی نمیشد.توّجه رضاخان به ایجادصنایع وابسته باعث افزایش بیش ازپیش مشکلات دربخش کشاورزی وازدیادفقروتنگ دستی دربین اکثریت افرادجامعه بودوزمینه نارضایتی درجامعه رادامن میزد.
درموردراه آهن نیزباید گفت:اگرچه ایجا د راه آهن یکی ازاساسی ترین آرزوهای ملت ایران ازاواسط دوره قاجار بود ودرتوسعه اقتصادی ایران نقش اساسی داشت اما روس وانگلیس که درپی تضعیف ایران بودند , به ایرانیان اجازه تاسیس خط آهن را نمی دادند.
انگلیسی ها درپی آن بودند که برای رفع نیازهای اساسی خود راه آهن جنوب شمال را درایران احداث کنند .بنابراین به گفته احمدشاه این نقشه راه آهن پاسخ گوی نیازهای کشورنیست .وی اظهارمی کرد که راه آهن مطلوب ایران , خطی است که پایتخت را به بنادرمهم ایران درجنوب ومراکزاقتصادی درشرق وعرب متصل کند .اما رضا شاه که تابع دولت انگلستان بود می خواست ازاین طریق بتواند کمک های انگلیس به شوروی را تحت پوشش قرار دهد.ثانیا , هزینه سرسام آورگسترش راه آهن به مناطق کوهستانی همچون خرم آباد ازاین مطلب خبرمی داد که رضا شاه درصدد مهار نیروی عشایرکه نیروی های مخالف دولت مرکزی هستند می باشد وازطریق راه آهن بهتر بتواند جهت سرکوب مخالفان اقدام به موقع انجام دهد.
درمورد احداث بانک ملی نیزباید گفت ؛ .اگرچه این بانک درروز۱۷ شهریور۱۳۰۷ بانک ملی ایران بدست رضاشاه با تشریفات خاصی افتتاح شده اما این بانک عملا نتوانست درمقابل بانک شاهی مقاومت کند.زیرا بانک شاهی اولا, امتیاز چاپ ونشراسکناس را بعهده داشت.ثانیا ؛ بانک شاهی درهرشهری دارای شعبه بود وحال اینکه بانک ملی این طورنبود.ثالثا ؛ اسکناس های هرشهری نام آن شهرچاپ شده بود.وخرج کردن این اسکناس درشهردیگری نیاز به کسر۴ شاهی برای هرتومان بود.رابعا؛ایجاد بانک ملی به این خاطربود که چون روی پول های شاهی صورت ناصرالدین شاه چاپ شده بود واین خاطره رضا شاه ر امی أزود اما طبق قرار داداین شیوه تا پایان مهلت قانونی امتیاز می بایست حفظ شود .(۹) امااز أنجای که رضا شاه حاضربه ادامه این روند نبود , حاضرشده مبلغ ۲۵۰ هزار لیره یعنی یک سی ام بودجه کل مملکت را بعنوان خسارت پرداخت کند وازاین طریق رضا شاه توانست امیتاز چاپ ونشراسکناس را به توسط بانک ملی بعهده بگیرد.لذا مقرر گردید که تاریخ أذرماه۱۳۱۰پول های که دردست مردم است به بانک شاهی تحویل دهند ووجه أنرا دریافت کنند.
وهرکسی باید به شعبه صادرکننده بانک که اسم شعبه روی اسکناس هاقید شده مراجع نمایند.گرچه این کار با اعتراض مردم مواجه شدودولت اعلام کرد که هرشعبه می تواند وجه اسکناسها را پرداخت نماید.
● نتیجه آنکه: ویژگیهایی که رژیم پهلوی اوّل ازآن برخورداربود،چیزی نبودکه مردم خواهان آن درکشوربودهاند،به بیان دیگر ،مسیرحرکت پهلوی اوّل عکس مسیرحرکت مردم ایران بوده است که رژیم رابه سمت ضعف وسستی وعدم حمایت مردم سوق داده است بنابراین می توان گفت خیانت رضا شاه به جامعه ایران خود دلیل فروکاستن حکومت ش بوده است.اگرچه وجود عوامل داخلی همانندسیاست مذهب زدایی ،غرب زدگی ،حفظ رجال وابسته به غرب ،ایجادمحیط رعب ووحشت ،سیاست چپاول وثروت اندوزی و...که همه این عوامل ،زمینههای کاهش مشروعیّت ودرنهایت افول مشروعیّت رارقم زدوعوامل بیرونی ای هم چون جنگ جهانی دوم و...ضربات نهایی رابرپیکراین رژیم واردساخت .بنابراین خیانت های رضاه شاه درعرصه فرهنگ ، سیاست واقتصاد باعث نارضایتی شد واین نارضایتی نتیجه آن سقوط دولت بود.بنابراین به گمان بعضی های اقدامات وبرنامه های اقتصادی رضاشاه را مثبت ارزیابی می کنند ,این گمان باطلی خواهدبود .زیرااولا؛ تمامی اقداماتی که رضاه شاه انجام داده ,همگی نفع شخصی داشته وبخاطرخودش نه بخاطر مردم ایران انجام داده بود.ثانیا ؛ کارهای وی درحدی نبوده که بتوان جزء افتخارات وی محسوب کرد زیرا هرکسی بجای رضا شاه می بود , همین کارهارا یا بهتربگویم بهترازاین عمل می کرد.
منابع(1) استاد یاردانشگاه وعضوهیات علمی موسسه پژوهشی پاد اندیشه این قرار داد بین ایران وانگلیس امضاء شد.
به موجب این قرار داد انگلیسیها امکان یافتند ء مستشاران خودرا درکلیه وزارتخانه ها وادارات ایران به کار گمارند ء برای ارتش ایران افسر ء اسلحه وسازوبرگ تامین کنند.این قرار عملا ایران را به کشوری تحت الحمایه انگلیس تبدیل می کرد.
۲.
علیرضاازغندی ،ناکارآمدی نخبگان ایران بین دوانقلاب ،ص ۱۰۲ ۳.
علی دوانی ،نهضت روحانیون ،ج ۲،ص ۱۶۲-۱۶۰ ۴.
دکترمصدّق مخالف اصلی کشیدن راه آهن ازشمال به جنوب بودودرمجلس دوره ششم باآن مخالفت نمودودلایلی رانیزبرای مخالفت خوداعلام کرده بود .ر.ک :حسین مکی ،دکترمصدّق ونطقهای تاریخی او(.۱۳) ابراهیم رزّاقی ،اقتصادایران ،ص ۲۲۱-۲۱۷ ۵.
محمدرضاخلیلی فر،توسعه ونوسازی ایران دردوره رضاشاه، ص ۱۶۳ ۶.
جامی ،گذشتهچراغ راه آینده است ،ص ۳۱-۲۸ ۷.
پیترآوری ،تاریخ معاصرایران ازتأسیس تاانقراض قاجاریه ،ص ۳۱۰ ۸.
علی دوانی ،نهضت روحانیون ،ج ۲،ص ۱۶۲-۱۶۰ ۹.
چاپ ونشراسکناس که توسط بانک شاهی صورت می گرفت درسال۱۸۷۲ به مدت شصت سال می بایست اجرا میشد.
www.aftab.ir اهداف رضاخان اهداف رضاخان را میتوان در چند محور خلاصه کرد: 1.
جدایی دین از سیاست ؛ 2.
تضعیف قدرت روحانیون ؛ 3.
محدود کردن قدرت رهبران مذهبی در جامعه؛ 4.
سوق دادن جامعه به سوی تجدد و غربگرایی با الگو قرار دادن ترکیه؛ 5.
ترویج فرهنگ غربگرایی و رواج سکولاریزم در جامعه؛ 6.
حمله به ارزشهای اسلامی جهت رسیدن به فرهنگ و تمدن جدید غرب؛ 7.
تعطیل حوزههای علمیه که این حوزهها را کانون خطرناکی علیه نظام و اهداف خود میدانست.
رضاشاه برای دستیابی به اهداف موردنظر بعد از سال 1305 حملات خود را آشکارا جهت محدود کردن قدرت روحانیون به کار گرفت و با تصویب قوانین خاص، گام به گام پیش رفت و به جایی رسید که حتی برگزاری مجالس سیدالشهداء را ممنوع ساخت.
رضاخان در طول دوران حکومت خود تحمل هیچ مخالفی را نداشت و هرگونه ابراز مخالفت و حرکتهای سیاسی را در جامعه با شدت تمام سرکوب میکرد.
کیانوری میگوید: «در ایران از حوالی سالهای 1307ـ 1308 حمله رضاخان به کمونیستها شروع شد و به تدریج آنها کمونیستها را گرفته و زندانی کردند.
در سال 1310 قانونی وضع شد که هر کس فعالیت اشتراکی بکند و در این جهت سازمانی درست کند به 3 تا 10 سال زندان محکوم میشود.
لذا فعالیت قطع شد تا سال 1313 که گروه 53 نفر شروع به فعالیت کرد.» رضاخان در میان مخالفین خود، قشر روحانیت را از مخالفان سرسخت خود میدانست.
زیرا «از دیدگاه نظریه تشیع رضاشاه نیز مثل پیشینیان قاجار، خود یک نفر غاصب به شمار میرفت ...
در زمینه مخالفت آنها با سیاستهای رضاشاه برای یک نفر ملا امکان داشت که نظریات شخصی خود را راجع به مسائلی که عموماً در غرب مسائل سیاسی قلمداد میشد، ابراز دارد و پیرامون [پیروان] محلی خود را برای ایجاد تنش اجتماعی برخیزاند.» همین تواناییهای بالقوه روحانیون، رضاخان را به وحشت میانداخت، به طوری که تصمیم گرفت رقبای خود را از صحنه خارج کند تا به راحتی بر مملکت حکمرانی کند.
در این راه با استفاده از قوانین مورد نظر خود در جهت تحدید قدرت روحانیون و جایگزینی قوانین غربی به جای قوانین شرعی و عرفی جامعه، حمله به اعتقادات و ارزشهای حاکم بر جامعه و کاربرد نیروی پلیس سعی کرد به اهداف خود دست یابد.
رضاخان چگونه فردی بود و دوران حکومت او از منظر سیاسی فرهنگی واقتصادی و...چگونه نقد می شود و اینکه برخی ادعا می کنند دوران حکومت رضاخان دوران رونق صنعت و پیشرفت کشور بوده چقدر واقعیت دارد؟
همانگونه که مشهور است، رضاخان فردی بی سواد، مستبد و خودرأی و در عین حال تسلیم و مطیع در مقابل بیگانگان و خودباخته در مقابل تمدن غربی بود.
از نظر سیاسی همین بس که شکل گیری حکومت پهلوی و تحکیم و استمرار آن، ضربه بسیار سختی بر جنبش ها و جریان های مردمی بود که در انقلاب مشروطه رشد و نمو یافته بودند و در صورت تداوم می توانستند بنیان های مردم سالاری را در درون جامعه اسلامی ما پرورانده و به ثمر بنشانند.
حکومت مستبدانه رضاشاه که مستقیما با حمایت های دول خارجی شکل گرفته بود و در راه تأمین و تحکیم منابع نامشروع آنان گام برمی داشت، در ابعاد مختلف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی زمینه ها و موجبات عقب ماندگی ایران و در نتیجه وابستگی بیشتر به بیگانگان را فراهم آورد.رضاشاه با الگوبرداری از ظواهر تمدن غربی در صدد پیشرفته ساختن ایران بود، در حالی که این اقدامات نه تنها به پیشرفت و توسعه جامعه ایران کمک نکرد بلکه بنیان های مستحکم فرهنگی اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران را متزلزل ساخت.
جامعه ای که تا قبل از آن در بسیاری از زمینه ها حداقل در تأمین مایحتاج زندگی خویش خودکفا بود در دوران حکومت پهلوی حتی در ابتدایی ترین مسائل زندگی محتاج به بیگانگان شد و در مسائل اجتماعی و فرهنگی نیز آثار شوم وابستگی و تقلید کورکورانه از غرب را و در نتیجه احساس بی هویتی در جامعه ما گستراند که متأسفانه هنوز هم شاهد آن در بخش هایی از جامعه می باشیم (موسی نجفی، جریان شناسی و فلسفه سیاسی در تاریخ معاصر ایران، مشهد، دانشگاه اسلامی علوم رضوی، 1379).از آنجا که در سؤال خود تأکید بیشتری بر بررسی مسأله صنعت و پیشرفت کشور در آن زمان نموده اید در ادامه به این موضوع می پردازیم:برخی از افراد تحصیل کرده ایرانی با این که دیدگاهی منفی به دیکتاتوری رضاخان و یا یورش او به مذهب و یا تقلید کورکورانه از مظاهر تمدن غربی و...
دارند، اما از دیدگاه این عده، عواقب استبداد رضا شاهی از جنبه های اقتصادی و صنعتی محض می تواند مفید ارزیابی شود؛ از این منظر در دوره ای کمتر از بیست سال، جاده ها و شبکه ارتباطی، ظرفیت صنعتی، کاربرد تکنولوژی مدرن، آموزشی جدید متوسطه و عالی و...، گسترش بسزایی یافت.
بر این اساس این قبیل موارد را باید از دستاوردهای مثبت استبداد پهلوی اول دانست.دیدگاه فوق از جهات متعدد قابل نقد است زیرا: اولا، دستاوردهای اقتصادی رضاشاه، حاصل برخورد معقول و متناسب، چه رسد به موفق، با پیشرفت اقتصادی نبود و جملگی از محل درآمد نفت و مالیات های غیر مستقیم که بار آن به دوش مردم عادی بود، پرداخت می شد.
هرگونه سرمایه گذاری ای به ساختن جاده ها، کارخانه، مدرسه ها و بانک ها می انجامد اما سرمایه گذاری مفید و مؤثر است که بر پایه بهترین استفاده از منابع ملی استوار باشد.به بیان ساده تر، آنچه اهمیت دارد این است که اقتصاد ملی از هزینه ای که برای ساختن یک کارخانه پرداخت می کنند چه عایدش می شود نه این که صرفا کارخانه ای ساخته شود با همه اینها، بر پایه شواهد موجود پیداست که سیاست های اقتصادی رضاشاه با سرمایه گذاری در طرح های پرهزینه و کم بازده موجب اتلاف منابع ملی می شده است (محمد علی همایون کاتوزیان، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمد رضا نفیسی، تهران، نشر مرکز 1374، ص 179).
ثانیا، هر چند رشد کل تولید و درآمد در آن دوره، قابل ملاحظه بود، اما برندگان اصلی، اقشار مرفه تهران و چند شهر عمده دیگر بودند واز این میان بیشترین سود را اقشار بالای بوروکراسی دولتی و شرکای تجاری شان بردند هر چند تاجران و واسطه ها نیز عموما از آن بی بهره نماندند.ثالثا، کشاورزی وضعیت مناسبی نداشت و دامنه تبعیض مداوم و همه جانبه ای که علیه روستائیان اعمال می شد تنها در تمرکز سرمایه گذاری دولتی در صنایع تبلور نمی یافت و بسیار فراتر از آن می رفت دولت خریدار و توزیع کننده انحصاری محصولات عمده کشاورزی بود که غذای اصلی مردم را تشکیل می دهد.
بدین سان دولت به عنوان خریدار انحصاری، قیمت های محصولات کشاورزی را در پایین ترین حد ممکن و شرایط مبادله داخلی را پیوسته بر ضد جمعیت روستایی نگاه می داشت.
مروری بر سیاستهای فرهنگی حکومت رضاشاه رضا خان ، در طول بیست سال سلطنت خود، انهدام فرهنگ دینی و ملی اجتماع ایران را بنیان گذارد.
در صورت توجه به تواناییهای فکری و فرهنگی او، روشن میشود که چنین حرکت حساب شدهای در زمینه مسائل فرهنگی، هرگز نمیتواند حاصل درک و دانش او باشد.
لیکن حضور مستشاران متعدد اروپایی و همکاری و اقتدار روشنفکران وابسته در دستگاه سیاسی و فرهنگی رضا خان بوده که تدارک و انجام برنامههای وسیع انهدام فرهنگی را به ثمر میرسانیده است.
هنر ایران، در آغاز سلطنت رضاخان، در حقیقت ادامه دهنده سنتهای گذشته ایران بوده است.
از بیش از هزار سال قبل که ایرانیان، اسلام و فرهنگ آن را پذیرفته بودند، پیوسته اهتمام جدی بر ظهور دستاوردهای در خور آن داشتهاند.
تاریخ هنر و فرهنگ ایران در جنبههای ادبی، عرفان، معماری، نقاشی و سایر هنرهای متداول آن روزگاران گویای این ادعاست.
دستاوردهای مادی و معنوی تلاش متفکرین مسلمان ایرانی، در میان آثار فرهنگی جهان جایگاه ممتازی را به خود اختصاص داده بود.
سیر تحول فرهنگ ایران تا دوره مشروطه را میتوان به حرکات تکاملی توجیه کرد که هر حلقه نو، صورت کامل شده و دستاورد پیشینیان است.
طبعا آثار فرهنگی یک ملت نیز همچون سایر ابعاد وجودی اجتماع، پیوسته در مسیر یکنواخت حرکت نمیکند بلکه در طول مسیر کمالی خود دچار ضعفها ، بحرانها و افولها نیز میگردد.
با آغاز نهضت مشروطه و ظهور طیف جدیدی از متفکرین که معتقد به مبانی فکری غرب و اصول تفکر اومانیستی رشد یافته در اروپا و روسیه آن روز بودند، روزنههای جدیدی از میان آثار فکری و فرهنگی این دوران به ظهور رسید.
مشهورترین وابستگان فکری این گروه، میرزا فتحعلی آخوندوف بود که در دستگاه نظامی روسیه تزاری (که خود پایگاه فکر جدید در شرق بود) پرورش یافته و ضمن انجام خدمات معضل سیاسی و نظامی محلی روسیه تزاری ( که حتی عضویت در هیأتهای نمایندگی سیاسی و نظامی آنها را شامل میباشد) به تحریر اولین نمایشنامههای ایرانی دست زد.
او و میرزا آقا تبریزی اولین پایه های نمایشنامهنویسی جدید ایران به تقلید مطلق از سبک تئاتر اروپا را بنیان گذاردند.
رویه مورد نظر ایشان در نمایشهای خود، تقلید از کمدی نویسهای معروف اروپا چون مولر و استهزای فرهنگ و باورهای ملی و سنتی جامعه ایران بوده است.
نتیجه تبلیغ شده ایشان در نمایشنامه نیز تاسی به دولت فخیمه روس و در آثار تابعین ایشان «فرنگی شدن از نوک پا تا فرق سر» 1 بوده است.
در همین زمینه، اقدامات دیگری نیز از سوی «منورالفکر2 »های آن دوران به انجام رسید که شرح آنها در فرصت دیگری خواهد آمد.
نتیجه اقدامات این گروه با توجه به وابستگی شاید آنها به سفارتخانههای خارجی و انحصار فعالیت ایشان به دست پروردگان دولتهای غربی، بسیار اندک بوده و در عصه کارزار فرهنگی هرگز نتوانستند بهرههای مورد نظر خود را از اقداماتشان بدست آورند.
حضور انبوه مسلمانان انقلابی در صحنه نیز مانع از اخذ نتیجه فرهنگی برای آنها میشد.
با به قدرت رسیدن رضا خان و تسلط سیاسی انلگیسی بر حکومت ایران، اوضاع دگرگون شد.
اقدامات فرهنگی از پشتوانه حکومتی برخوردار بودند.
حمایتهای دولت مستبد رضا خان زمینههای مالی، تبلیغاتی ، ممانعت از برخورد مسلمانان با ایشان و سایر ابزارهای مورد نیاز برای «جا انداختن» فرهنگ نو را به همراه میآورد.
تجربه فعالیت سالهای مشروطه تا دوره رضا خان نیز برای کارگردانان فرهنگ جامعه عبرتآموز بود.
جامعه ایران در مقابل تبلیغ بیواسطه و مستقیم فرهنگ و تمدن غرب مقاومت نموده و حربه به رخ کشیدن پیشرفتهای تکنولوژیک اروپا برای تحقیر فرهنگ اسلامی ایران نیز بینتیجه بوده است.
این بار، رضا خان از برنامهها و خدمات!
یکی از چهرههای پرمایه و زیرک استعمار در ایران بهره میبرد.
محمدعلی فروغی، ضمن تصدی صدارت اعظم دولت؛ با تشکیلات مخفی مجمع فراماسونری خود، با برنامهریزیهای بلند مدت و همکاری بیشائبه مستشاران اروپایی از همه امکانات لازم برای تغییر هویت ملی ایران استفاده میکند.
تجربه مقاومت مردم در تبلیغات منورالفکرهای سال های مشروطه به ایشان میآموزد که نفی مستقیم دستاوردهای یک قوم، هرگز نمیتواند موفق باشد.
لذا در برنامهریزی جدید، فرهنگ جانشین برای طی دوره انتقال از فرهنگ خودی به تمدن غرب، ضرورت وجودی مییابد.
و برای این کار لازم است تا هویت جانشین، دارای نقض زیاده باشد تا بتوان به ههمان نام، اجتهاد نمود و هر صورتی را بدان منسوب کرد.
هویت ایران باستان به عنوان فرهنگ جانشین انتخاب میگردد.
از این پس، همه تلاشها و اقدامات بر آن است تا : اولا: با مظاهر فرهنگ اسلامی مبارزه بنیادین و حتی برخورد نظامی صورت گیرد.
ثانیا: به انحاء مختلف تز فرهنگ و تمدن ایران باستان تبلیغ شود.
این سیاستها در عمل مصادیق متعددی پیدا میکند.
کشف حجاب، منع روضهخوانی ، لباس متحدالشکل ، کلاه پهلوی، کشتار مسجد گوهرشاد و دهها اقدام مستقیم دیگر در مبارزه با فرهنگ اسلامی از روشهای تحقق سیاست اول است.
در این اقدامات، رضا خان ( که در حقیقت گردانندگان دولت او) از خدمات چهرههای فرهنگی ساخته دست خود نیز بهرهها میبرند.
در دورهای که بایکوت روزنامه و مجله بود و جز تعداد اندکی انگشت شمار از نظمیه مجوز انتشار مجله نداشتند!، احمد کسروی در هنگامهی کشتار مسجد گوهرشاد و سایر اقدامات غیر انسانی و ضد فرهنگی رضا خان ، در مجله مجاز به انتشار خود، بحث لغوی دارد در خصوص ریشه لغات عمه و عمو و خاله وخالو!
و بدین نحو، علیالظاهر فعالیتهای فرهنگی در جریان است و امور سیر طبیعی خود را طی میکنند وب ا مکتوم ماندن حقایق، هم مردم از اخبار کمتر مطلع میشوند و هم آیندگان به هنگام تاریخ نویسی وقایع سیاسی و فرهنگی دوران رضا خان سوابق ادبی و فرهنگی کسروی را نشان از سکوت وآرامش اوضاع میگیرند.
ضمن آنکه بعضا نیز این حرکات میـواند انحرافی در افکار جامعه و نقاط توجه آنها بوجود آورد.
برای تحقق هدف دوم، کار مشکلتر است و دیگر انجام این مهم از عهده رضا خان قلدر و دستگاه حکومت بیسواد و فاقد فرهنگ او برنمیآید.
چند نفر معدود اهل امور فرهنگی چون فروغی به مدد خیل عظیم مستشاران غربی به اینکار اهتمام میورزند.
تشکیلات مخفی فراماسونری، برای تحقق اهداف، بهترین ابزار است و به نحو فعالی وارد قضیه میشوند.
میرزا نصراله خان مشیرالدوله، فراماسونر، مدرسه علوم سیاسی را که بعدها دانشکده حقوق میشود بنیان میگذارد تا به ترتیب رجال سیاسی بپردازد.
محمدعلی فروغی نیز در این مدرسه تدریس میکند.
حسین پیرنیا، پسر میرزا نصرالله خان نیز در راستای تنظیم هویت قبل از اسلام ایران، کتاب سه جلدی ایران باستان را مینویسد.
«فروغی نیز خلاصه دو جلدی و منتخب یک جلدی شاهنامه فردوسی را با نیت ترویج اندیشه شاهنشاهی تنظیم میکند».
چیزی که حکیم طوس که شاهنامه خود را ستم نامه عزل شاهان و دردنامه بیگناهان میخواند از آن بیزار بود.
نگه کن که این نامه تا جاودان درفشی بود بر سر بخردان نماند بسی روزگاران چنین که خوانند هر کس برو آفرین ستم نامه عزل شاهان بود چون درد دل بیگناهان بود استفاده جهت دار از اشعار فردوسی، خارج کردن ابیات از متن و کاربرد متعلقانه آن، و حتی تحریف فردوسی و جعل ابیات، به چنین ابتذالی کشیده که ملک الشعرای بهار را به فریاد آورد.
او گفت: اشعار بی سر وته را پهلوی هم قرار دادهاند و اسم آن را شاهنامه گذاشتهاند.
بنده وقتی میگویم این شعر مال فردوسی نیست، میگویند تو وطن پرست نیستی ...
آیا این وضع زندگی نیست ....
افرادی میخواهند احساسات وطنپرستی مردم را بدین وسیله تحریک کنند و بالا بیاورند، هر چه دلشان خواست در آن میگنجانند و هر چه در آن گنجانیده شده قبول میکنند و میگویند این شاهنامه ملت ایران است» .3 در سایر زمینههای هنری نیز توجه به اساطیر ایران باستان و دستمایههای آن دوران برای تحقق این آثار در صدر برنامهها قرار میگیرد.
رضا خان، به حسب شرایط سیاسی و برنامه تنظیم شده دولت انگلیس برای سرکوب تحرکات آزادیخواهانه طوایف ایران و تشکیل حکومت مقتدر مرکزی ، موظف بود تا وسایل این خواسته را فراهم آورد.
از این رو، شکل پایتخت در دوره او تحول بنیادین مییابد.
ادارات دولتی و وزارت خانهها به صورت امروزی خود، تعریف میشوند.
مرکز دولتی شهر، میان مشق آن روز انتخاب میشود.
ادارات شهرداری، پست ، نظمیه، بانک ، ثبت اسناد و املاک، خارجه و چند جای دیگر در همان حوالی استقرار مییابند.
مدارس جدید به شکل امروزی و با مقصد تعلیم هدفدار جوانان تأسیس میشود.
آثار معماری این دوران، که بدتس آندره گدار، ماکسیم سیر و چندین مهندس دیگر اروپا طراحی و ساخته میشوند، در یک جهش به تاریخ ایران قبل از اسلام ، به پیروی از سبک نئوکلاسیک اروپا ، با صورت معماری هخامنشی و ساسانی ساخته و پرداخته میشوند.
در حالی که به اعتراف همه متخصصین داخلی و خارجی، شکوه و تعالی معماری ایران مربوط به آثار دوره اسلامی آن است و معماری قبل از اسلام یاران جنبههای ابتذالی و ناقص معماری تاریخ این سرزمین را شامل میشود.
استفاده از نقوش و عناصر بکار رفته در هنر هخامنشی و ساسانی شدت میگیرد.
تزئینات اداره پست ، وزارت خارجه، کاخ نظمیه و با تقلید از تخت جمشید و نقوش برجسته آن انجام میشود.
نقش «فروهر» پس از قریب دو هزار سال فراموشی ، دیگر بار احیا میشود و در سر در مدرسه انوشیروان دادگیر به کار گرفته میشود.
موزه ایران باستان به تقلید از نمای طاق کسری ساخته میشود.
همه تلاشها بر آن است تا به نحوی روحیه دوران پیش از اسلام را احیا کرده و از این راه در تعظیم فرهنگ ناشی از آن بکوشند.
منابع(2) 1- تعبیر از سید حسن تقیزاده فراماسونر معروف و ادیب دوره پهلوی است.
2- منورالفکر عنوانی است که این گروه به خود داده بودند.
منورالفکر (روشنفکر) ترجمه )انلتکتوئل)، فرانسوی است.
3- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ـ جلد دوم ـ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی – ص 42 و 43