در مورد روستا و ده تعاریف متعدد و زیادی گفته شده ، ده یا قریه که در کتابهای نشر قدیم به صورت دیر هم دیده میشود، در زبان پهلوی ده (Deh) در پارسی باستان (Dahya) به معنی سرزمین و در اوستا به شکل دفیو (Daxya) آمده است.
تعاریف ده:
در ایران ده از قدیمیترین زمان یک واحد اجتماعی و تشکیلاتی و جایی بوده است که در آن گروههایی از مردم روستایی برای همکاری در زمینههای اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی گرد هم تجمع یافتهاند. ده اساس زندگی اجتماعی ایران را تشکیل میدهد و اهمیت آن به اعتبار اینکه یک واحد تشکیلاتی در زندگی روستایی است، در سراسر قرون وسطی و از آن پس تا به امروز برقرار بوده است.
تعریفی دیگر:
در عرف "ده" عبارت از محدودهای از فضای جغرافیایی است که واحد اجتماعی کوچکی مرکب از تعدادی خانواده که نسبت به هم دارای نوعی احساس دلبستگی ، عواطف و علائق مشترک هستند، در آن تجمع مییابند و بیشتر فعالیتهایی که برای تامین نیازمندیهای زندگی خود انجام میدهند، از طریق استفاده و بهره گیری از زمین و در درون محیط مسکونیشان صورت میگیرد، این واحد اجتماعی که اکثریت افراد آن به کار کشاورزی اشتغال دارند در عرف محل ده نامیده میشود.
تعریف ده در قانون:
درقانون اصلاحات ارضی در ایران ده چنین تعریف میشده است. ده یا قریه عبارت از یک مرکز جمعیت
و محل سکونت و کار تعدادی خانواده که در اراضی آن ده به کار کشاورزی اشتغال دارند و درآمد
اکثریت آنان از طریق کشاورزی حاصل میشود.
- موقعیت سیاسی، جغرافیایی روستا و چگونگی استقرار آن
روستای گراخک از توابع شهرستان مشهد، بخش طرقبه و دهستان شاندیز می باشد که در 25 کیلومتری شمال غربی شهرستان مشهد و در عرض جغرافیایی 36 درجه و 26دقیقه و طول شرقی 56 درجه و 15دقیقه در ارتفاع 1400متری در دامنه های شمال ارتفاعات بینالود واقع شده است. این روستا در فاصله 8کیلومتری شاندیز قرار دارد.
به دلیل موقعیت خاص خود و نیز عدم مرکزیت، مراجعین چندانی از سایر نقاط دهستان نداشته و شهرهای مشهد و شاندیز تاثیر زیادی بر آن دارند. البته در حال حاضر با توجه به بالا رفتن قیمت زمینها و از طرفی استقبال مردم شهر و روستاییان مقیم مشهد به زندگی در ییلاقات شاندیز تردد در روستا را بالاخص در روزهای جمعه افزایش داده است.
- بررسی راههای ارتباطی
روستای گراخک از طریق یک جاده اصلی آسفالته که تا مرکز روستا ادامه پیدا می کند با خارج از روستا (مسیر کلاته ابراهیم و سپس شاندیز) ارتباط دارد که این محور ارتباطی در انتهای روستا به دو شاخه تقسیم می شود که یکی در جهت جنوب غربی منتهی شده و دیگری به سمت غرب ادامه می یابد که در خارج روستا به صورت خاکی بوده و به عنوان راه فرعی، ارتباط روستا را با روستای کاهو برقرار می کند. که به دلیل عدم نیاز به ارتباط با چنین نقاطی و جریان عمده رفت و آمد با نقاط شهری
تردد اندکی در آن وجود داشته و محور ارتباطی اصلی روستا همان جاده آسفاته است.
- معرفی شهرها و روستاهای مجاور
روستای کلاته ابراهیم در شرق، ابرده در جنوب شرق، محله زشک در جنوب غرب و کاهو در شمال غرب روستا قرار داشته که شعاع عملکرد روستای گراخک به طرف روستاهای کاهو و ابرده پایین کم بوده و شامل اراضی زراعی است ولی در جهت محله زشک و کلاته ابراهیم خان به دلیل اینکه ارتفاعات، بخش قابل توجهی را به خود اختصاص داده و فاصله نیز زیاد است دارای شعاع بیشتری می باشد. این روستا به روستاهای ساقشک، کلاته معاون، گلوبند و کلاته ابراهیم خان خدماتی را نظیر دبستان و راهنمایی، مهد کودک، نانوایی، قصابی، فروشگاه مواد غذایی و تلفن ارائه میدهد و خود روستا برای امکاناتی چون دبیرستان، پاسگاه انتظامی و کارهای اداری (بانک، پست و ... ) به شاندیز و مشهد مراجعه می نماید.
- بستر استقرار روستا
روستای گراخک در ارتفاع 1400متری از سطح دریای آزاد و در دامنه های شمالی بینالود واقع است. این روستا در گروه روستاهای طولی قرار دارد که خود نشان از رشد آن در مسیر جاده است و موجب گردیده تا به کشیدگی آن افزوده شود. و این تا حدی است که ساخت و سازهای جدید که در حاشیه معبر اصلی ساخته می شوند به صورت خانه های تک واحدی در دو سوی معبر اصلی می باشد و نه به صورت متراکم. اما شبکه معابر و بافت داخلی روستا تا حدودی آشفته است و انشعاب معابر
از معبر اصلی به دو سو تا حدی آن را تعدیل ساخته است.
- قدمت و وجه تسمیه روستا
نام قدیم گراخک به گفته اهالی روستا در ابتدا گبراخک بوده است(گویا زرتشتیانی در آنجا زندگی می کرده اند که با ورود اسلام به آن نقطه، چون دینی غیر از اسلام داشته اند اصطلاح" گبر" به آنها داده اند) اگر این گفته روستاییان درست باشد قدمت روستا حتی به 1000تا 1500
سال پیش بر می گردد . بعد از گبراخک روستا به گلراخک یا گلرخ (محلی پر از گل)تغییر نام داده است و در نهایت به " گراخک" تبدیل شده است.
برای واژه گبر معانی گوناگونی آورده اند که درست ترین آنها به معنی مرد است . این واژه در پهلوی به این معنی آمده است . ولی مهمترین مطلب این است که این لقب را پس از ساسانیان قوم غالب جهت استخفاف به ایرانیان زرتشتی داده وهمچنان در اذهان و ادبیات مانده است ودر زبانهای بلوچی و کردی نیز این واژه دیده می شود .
در کتاب جغرافیای ایران قسمت خراسان ترجمه - کاظم خادمیان که حدود 100سال پیش نوشته شده است گراخک را اینگونه تعریف می کند که: " آبادی ودره ای در نیم بلوک شاندیز، منطقه مشهد، خراسان، در حدود 30مایلی (48 کیلومتری) مشهد ودر فاصله 3مایلی (8/4کیلومتری) ابرده وبه همین فاصله از کاهو و 9 مایلی (48/14 کیلومتری) گلمکان. این آبادی در حدود 200واحد مسکونی خوب دارد. اراضی اردویی آن در میان باغستانها ودر زیر سایه، در قسمت علیای دره ودر
بالای آبادی واقع شده است . آب آن از دو قنات که آب شفاف وخالصی دارند تامین می شود."
- بناهای تاریخی
این روستا دارای نقاط کهن بسیاری است که یکی از آنها قبرستان گراخک میباشد. قبرستان گراخک شاندیز که در ٢٨ کیلومتری شمال غرب مشهد و در سمت شمال روستای گراخک واقع شده است، توسط سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خراسان رضوی در فهرست آثار ملی قرار گرفته است . این قبرستان بر روی تپهای طبیعی قرار دارد. مساحت آن حدود دو هکتار است و سنگ قبرها اکثرا به صورت قلوهای میباشند، میزان پراکندگی آنها از سایر انواع بیشتر است و اکثر کتیبههای موجود بر روی سنگ قبرهای آن دارای نقوشی آئینی از قبیل تسبیح، مهره ، شانه و آئینه میباشد که به طرز بسیار زیبایی بر روی سنگها حک شده است. قدیمیترین سنگ قبر موجود، متعلق به تاریخ 1085هجری قمری است که با توجه به این تاریخ، قدمت این قبرستان به حدود قرن١١ هجری قمری میرسد این بنا به علت استفاده مردم روستای گراخک از آن به این نام مشهور شده است. باتوجه به کندن قبور جدید، احتمال از بین رفتن سنگ قبرهای تاریخی و قدیمی وجود دارد . دراین روستا قبرستانهای قدیمی تر دیگری نیز وجود دارد که دیگر از آنها استفاده نمی شود و اکثر قسمتهای قبرستان نابود شده ویا در حال نابودی است و نیاز به توجه ویژه مردم و مسئولین میراث فرهنگی وگردشگری دارد.
سابقه سکونت و تاریخچه رشد و تحول
ساکنین روستا از سالهای بسیار دور در مکان هسته اولیه روستا سکنی گزیده اند و به این صورت نبوده که کوچ نشینانی باشند که به این مکان آمده باشند. و حتی این احتمال هم می رود که در باغات انتهای روستا سکونت گزیده باشند زیرا نمونه هایی از آنها را در کلاته گیزی و بازه مزدور می توان یافت که الآن به صورت خانه های مخروبه می باشند. البته این احتمال سکنی گزیدن در باغات و بازه ها امکان دارد به صورت فصلی مورد استفاده قرار گرفته می شده و در زمان جمع آوری محصول خانواده ها به منظور تسریع در کار و از طرفی حفظ امنیت باغات به آن مکان به صورت موقت کوچ می کرده اند