مقدمه
هفت تکنیک کارآمد برای ارتقای اعتماد به نفس: زمانی که پا به عرصه این دنیا می گذاریم، با اعتماد بنفس/ عزت نفس کامل وارد جهان می شوید. یک نوزاد آنقدر اعتماد به نفس/ عزت نفس دارد که کافیست با قدری گریه کردن به هر چیزی که می خواهد برسد: غذا، عوض کردن پوشک، ناز و نوازش، ارتباط برقرار کردن، آرامش، در آغوش کشیدن ...
اگر نیازهای کودک فوراً برآورده و احساسات کودک بدون هیچ قید و شرطی پذیرفته میشود، وی رشد کرده و پیشرفت می کند. اما اگر نیازهای اولیه برای بقای فیزیکی و احساسی به صورت ناپیوسته و ضعیف برآورده گردد، اعتماد بنفس/ عزت نفس کودک به مرور زمان کاهش پیدا میکند. اگر شرایط فوق کماکان به قوت خود باقی بماند که کودک به مرور زمان احساس می کند به اندازه کافی خوب نیست که دیگران برای او اهمیت قائل نمی شوند. بزرگسالانه که شرایط فوق را در زمان کودکی تجربه کردند باید یک بازنگری کلی نسبت به خود داشته و مجدداً اصول اعتماد به نفس/ عزت نفس را در خود پایه گذاری نمایند.
1. از خودتان سؤال کنید: "بدترین نتیجه چیست؟" بیش از اندازه مسائل را در ذهن خود پراهمیت جلوه ندهید، پیش از این که اتفاقی بیفتد، نگران خوب یا بد شدن آن نباشید. میزان انرژی انسانها نامحدود است، بنابراین سعی کنید از آن در جهت بنا کردن روابط موفق، ارتقای شغلی، و رسیدن به اهداف تان کمک بگیرید نه در راه تلف کردن این انرژی آن هم برای نگرانی هول محور اتفاق هایی که هنوز به وقوع نپیوسته اند. زمانی دست به عمل بزنید که قدرت کنترل بر روی مسائل را داشته باشید. تا جایی که می توانید از انرژی خود در راه صحیح استفاده کنید.
2. خودتان را از شر نق زدن و صداهای منفی درونی خلاص کنید. این صداهای منفی و منتقد درونی جلوی هرگونه پیشرفتی را می گیرد. برای رهایی از این صداها می توانید در ذهن خود یک کلید کنترل صدا خلق کنید و هرگاه احساس کردید که تن این صداها در حال بالارفتن است، پیچ کنترل صدا را بچرخانید تا دیگر اثری از آن باقی نماند؛ یا می توانید گوینده ی این صداها را شخصیت های کارتنی در نظر بگیرید. فکر می کنید اگر داخل داک یا میکی موس از شما انتقاد کنند، باید آنها را جدی بگیرید؟
هدف این است که به هر حال به طریقی بتوانید خودتان را از این صداها رهایی بخشید. اگر دائماً صداهایی که در سرتان وجود دارد در حال انتقاد کردن باشند، فلج می شوید و هیچ کاری نمی توانید انجام دهید. از سوی دیگر اگر صداهای افراد مضحکی را بشنوید که در حال انتقاد از شما هستند، به آنها ریش خند زده و به راهتان ادامه می دهید.
3. زمانی که قرار است کاری را برای اولین بار انجام دهید، از همین حالا در ذهن خود مجسم کنید که آن کار را با موفقیت به پایان رسانده اید. چشمهایتان را روی هم بگذارید و در ذهن خود به وضوح تجسم کنید که در کلیه برنامه ریزی ها موفق بوده اید و نتیجه ی کار چیزی جز افتخار و کامیابی نبوده است. ذهن شما تفاوت میان تجسم های واضح و اموری که در حقیقت اتفاق می افتند را نمی داند. به همین دلیل با به کارگیری هر 5 حس خود آن را تا آن جا که می توانید به وضوح و واقعیت عینی نزدیک تر سازید.
4. فردی را پیدا کنید که در زمینه فعالیت شما متخصص است و از کارهای او الگوبرداری کنید. رفتارها، نگرشها، ارزشها، و انتقادات وی را در زمینه مورد نظر سرمشق خود قرار دهید. چگونه می توانید این کار را انجام دهید؟ در وهله اول اگر به افراد مورد نظر دسترسی داشتید که می توانید مستقیماً با آنها صحبت کرده و تا آن جایی که می توانید خود را همنشین و مورد مصاحبت آنها قرار دهید. هم چنین می توانید با کسانی که شخص مورد نظر را
می شناسند به گفتگو بپردازید و اگر محصولی دارند آن را خریداری نموده و آن را تحقیق کنید.
5. نگرش "چنانکه" را در خود پرورش دهید. طوری از خود واکنش نشان دهید "چنان که" رفتار و یا ایده ای را که آرزویش را دارید، در شما وجود دارد. به عنوان مثال فرض کنید که شما علاقه دارید تا اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید. از خود سؤال کنید اگر اعتماد به نفس بالایی داشتم در این شرایط چه واکنشی از خود نشان می دادم؟ چه احساسی داشتم؟ چگونه صحبت می کردم؟ طرز تفکرم چه طور بود؟ صداهای درونی ام چگونه با من صحبت می کردند؟ و ...
با مطرح نمودن یک چنین پرسشهایی و پاسخ دادن به آنها شما خودتان را مجبور می کنید که به سمت اعتماد به نفس پیش بروید. همانطور که نگرش "چنانکه" را پیش می گیرید متوجه خواهید شد که دست از سرزنش خود برنمی دارید. و نگرش جدید مثل یک عادت جزائی از رفتار یا واکنشهای طبیعی شما می شود. ظرف سی تا چهل و پنج روز این نگرش به صورت یک رفتار عادی خود را در روزمرّه گی های زندگی تان نمایان می سازد.
6. خودتان را در آینده مجسم کنید. شاید اندکی رعب انگیز و وحشت آور باشد، اما مطمئن باشید که نتیجه ی خوبی از ان دست به دست می آورید. خودتان را در بستر مرگ در نظر بگیرید که دوستان و خانواده در اطراف شما جمع شده اند، در این حال به مرور زندگیتان بپردازید. آیا واقعاً این همان چیزی است که می توانید از زندگی خود برای اطرافیانتان تعریف کنید؟ فکر نمی کنم! پس سعی کنید همین حالا تصمیمات مناسبی را اتخاذ نمایید تا روند زندگی خود را به طور کلّی تغییر دهید.
7. به خاطر داشته باشید زمانی که دنبال کاری نمی روید، شانس موفقیت در آن را به طور صد در صد از دست می دهید. وقتی جسارت به خرج ندهید، به هیچ چیز نمی رسید. برای آن که به چیزهایی که می خواهید دست پیدا کنید، باید آنها را با تمام وجود خود بخواهید. اگر دائماً به دنبال چیزهایی که می خواهید باشید، مطمئناً به آنها می رسید. زمانی که ذهن خود را بر روی اهدافتان متمرکز می کنید، به این مسئله هم فکر کنید که افراد فراوانی هستند که آماده کمک به تحقق یافتن رویاهای شما هستند. دیگران به شما کمک می کنند، چرا که می دانند روزی خودشان هم نیازمند کمک هستند. و شاید شما در آن روز به آنها کمک کردید. زمانی که نسبت به تحقق امری اعتقاد داشته باشید بی شک روزی می رسد که افکار شما جامه عمل پیدا می کنند، من شما را دعوت به این نگرش می کنم.
اعتماد به نفس
اعتماد به نفس یکی از مهم ترین عوامل در تمامی موقعیت های زندگی است که به هر زمان و سن و سال (کودکی، بزرگسالی) مؤثر است. زیرا این ویژگی در هر شرایط زمانی و مکانی کاربرد دارد و خاصّ و عام نمی باشد یعنی عموم افراد می توانند از آن استفاده کنند، بخصوص دانش آموزان.
ارزش و اهمیّت «اعتماد به نفس» در بسیاری از مواقع، متفاوت اما ضروری می باشد. مثلاً برای موفقیت در انواع دروس و انجام فعالیتهای متنوّع و گوناگون و برای مقابله با فشار های روانی و عصبی، در بحث های کلاسی و انجام تکالیف و در پرسش و پاسخ های ساعات کلاسی، اگر دانش آموز در چنین مواقع، اعتماد به نفس کافی داشته باشد می تواند نقش مؤثر را ایفا نماید و محکم و استوار در برابر ناملایمات بایستد و برای حل مسائل آنها گام بردارد و بدون هیچگونه اضطراب و دلهره پاسخگوی هرگونه ابهام باشد.