تاریخچه نیشابور:
شهر نیشابور در گذر زمان نشیب و فراز هایی چند را پشت سر نهاده و سوانح بی شماری را تجربه کرده ، دیگر بار ققنوس وار از دل خاکستر ایام بال گشوده، زندگی نوینی را اغازیده است. نیشابور شهری است خفته در اعماق تاریخ و قرار گرفته بر چهارراه حوادث، شهری پر خاطره و عبرت انگیز و به گفته دکتر اسلامی ندوشن : (( کمتر شهری در سراسر ایران می توان یافت که به نداز نیشابور عبرت انگیز و پرخاطره باشد. شهری پر کوه و نازنینی که روزگار مانند پهلوانان تراژدی بزرگترین عزت ها و بزرگترین خواری ها را بر او ازموده است.)) و به گفته محمد رضا شفیعی کدکنی :(( نیشابور فشرده ای است از ایران بزرگ...)) که تاریخ ان را باید از گوشه و کنار کتاب های کهنه و سفالهای عتیق موز های بیگانه و سنگ قبر های شکسته فراهم اورد .نیشابور در طی دوران گذشته خود به دلیل حضور اسطوره ای و پر حادثه در تاریخ کهن ایران زمین ، داشتن سابقه طولانی و درخشان در فرهنگ و تمدن زبان پارسی ، قرار گرفتن در میر جاده ابریشم و شاهراه ارتباطی خراسان و نیز بخاطر برخورداری از موقعییت ممتاز طبیعی باعث شده تا رنگین کمانی از گنجینه های با ارزش و گردشگری با شهرت ملی و حتی جهانی را در دل خود جا دهد.
موقعییت جغرافیای نیشابور:
شهرستان نیشابور با قرار گرفتن در خراسان رضوی در محدوده ریاضی 58 درجه و8 دقیقه طول جغرافیایی و35 درجه و52 دقیقه عرض شمالی واقع گردیده است . این شهرستان به شکل بیضی در امتداد رشته کوه های بینالود قرار دارد .
این رشته کوه ها که به صورت نواری در جهت شمال غربی- جنوب شرقی شهرستان امتداد یافته ، نشابور را از شهرستان مشهد ، چناران و قوچان جدا می سازد.
وجه تسمه ی نیشابور :
شهری پر اوازه که در ادوار تاریخی گذشته به صور و نام های گوناگونی نظیر (( رئونت، تمام اپار خشتر ، ابر شهر، ابه شهر، ایرانشهر، نوشاپور، نیوشاپور، نیسابور، نیسا فور ، نیسه فور ، نشابور، شاد کاخ و...و نیشابور)) از ان یاد می شده ، که اکنون به نام نیشابور معروف است نام نیشابور در کهن ترین دفتر ایرانی یعنی اوستا به گونه ((رئونت)) امده است که به معنای دارنده ی جلال و شکوه می باشد. این واژه در زبان پهلوی بعدها به گونه ی ((رابومند)) که بعدها احتمالا به کلمه ((ربوند)) تبدیل شده که اکنون نام دهستانی در بخش مرکزی نیشابور است.
مقدمه ای درباره معماری دوره پهلوی اول:
در مسیر تاریخی تمدن ایران بعد از دو واقه مهم ظهور اسلام و حمله و استیلای طولانی مغولها ، گرایش به غرب به عنوان سومین حادثه شاید مهمترین حادثه تاریخی ایران باشد.
حادثه ای که بر خلاف دو واقعه قبلی به دور از برخورد یا تهاجم قهریه صورت گرفت وبدون آنکه نشانی از جنگ و یا کشور گشایی داشته باشد. با روند تدریجی- تسخیری خود به گونه ای که از ویژگی های دوران مدرنیته است مورد اقبال و پذیرش خاص و عام قرار گرفت.
با این تحول دگرگونی هایی بر مبنای اندیشه ها و روشهای تغییر شکل یافته در معماری این دوره آغاز شده است . این دوره کوتاه (1320-1299) اما پر تغییر در واقع دوره نوینی در معماری است، که اگرچه با دوره پیش از خود - قاجار- متفاوت است اما به لحاظ انتخاب و شکل گیری معماری ،معماری دوره بعد از خود نیز قابل توجه است.
حاصل 20 سال معماری دوره پهلوی اول مجموعه ای از بناها و ساختمانهای فراوان در تهران وشهرها بود که خود بیانگر توجه حاکمیت به بهره گیری مناسب از ساخت انهاست ، همچنین در دوره پهلوی اول به شکل رسمی و آشکار ، معماری جدید در مقابل زیر بنایی با معماری سنتی قرار می گیرد . دیدگاه های نوین سیاسی از جمله دین گریزی ، باستان گرایی و تجدد طلبی عملا در معماری به نمایش در می آید و حاکمیت در واقع با معماری تازه خود بیان اندیشه های خویش را اعلام میدارد .
مسئله اصلی اینست که آغاز دوره پهلوی آغاز تغییرات وسیع است. این تحولات تقریبا در همه زمینه ها ایجاد شد تغییراتی که تفاوتی اساسی نسبت به سیر تاریخی گذشته آن داشت.
ویژگی های معماری پهلوی اول: ( دو دهه ی اول قرن چهاردهم شمسی) :
- در یک طبقه بندی کلی بیشتر به ویژگی های دوره بیست ساله که متأثر از تحولات فکری ، اجتماعی و... می پردازیم:
الف: برون گرایی:
شاید از بزرگترین و قدیمی ترین مشخصه های معماری گذشته ایران که آن را از دیگر مکتبها – به ویژه سبکهای معماری غربی- متمایز می سازد پدیدۀ درون گرایی است، این ویژگی که یا به « دلیل وضع جغرافیایی خاص بسیاری از مناطق ایران، یعنی خشکی، بادهای مختلف، شنهای روان و ... که امکان ساخت بناهای برون گرا نبود» وجود داشته است و یا اینکه « به خاطر عدم امنیت و با توجه به امنیت و نیز محرمیت یک معماری درون گرا شده است» چنان وسیع بوده است که به عنوان یک اصل انکارناپذیر رعایت شده است. اگر پذیرفته شود که اهمیت فرهنگی – اجتماعی و به عبارتی موضوع اعتقادی این پدیده به مرور زمان بردرجه امنیتی آن اولویت پیدا کرده و این امر بیشتر در حوزه عمومی و سکوتی رایج شده است، نباید نادیده گرفت که در آثار معماری نظیر مساجد و متعلقات آن و نیز کوشک و باغ توجه به معماری برون گرا هم وجود داشته است.
معماری برون گرا، با قرار دادن عناصر و اندامهای معماری در حول یک حیاط، ارتباط مستقیم بنا را به داخل، (حیاط) برقرار و ارتباط آن را با بیرون با به کارگیری دیوارهای بلند بنا جدا ساخته و تنها فضای ارتباطی داخل با خارج به وسیله دهشتی و درب ورودی انجام می شود.
شکل گیری و حضور این پدیدۀ کهن درمعماری ایران قاطعانه تا پایان دورۀ قاجار ادامه داشت. اولین بناهای حکومتی و یا دولتی اواخر قاجار و نیز تحولات عقیدتی و اجتماعی در آغاز دورۀ پهلوی اول مهم ترین خصلت معماری گذشته ایران را نیز تغییر داد و بناها در همه حوزه ها و دسته بندیهای ساختمانی به ناگهان از درون به بیرون چرخش داده شده اند. این گردش به طور بنیادین بر دیگر عناصر معماری ایران و پیدایش مواردی جدید در حوزه معماری و شهرسازی نظیر خیابانها، کوچه ها، پنجره ها، نماها و به عبارتی فضاهای تازه و نوین تأثیر گذاشت.
بنابراین پدیدۀ برون گرایی نخست در اندیشه ها شکل گرفت و متعاقب آن و بنا به نیازهای خواسته یا ناخواسته و در نهایت با پذیرش آن به ومعماری و ایجاد بناهای شهری نوین سرایت نمود.اولین ساختمانهای بزرگ و مهم شهر نظیر شهربانی، شهرداری، وزارتخانه ها، بانکها و مراکز تجاری در راسته خیابانها به نمایش فعالیت و رفتارهای خود پرداختند که پیش از این در درون انجام می شد. این نهضت نمایشی علاوه بر اینکه فضای بیرونی را فعال تر، زنده تر، شلوغ تر و متنوع تر ساخت به سرعت در بافت شهری و حوزه مسکونی نیز وارد شد و بافت شهرها به گونه ای در آمد که اگر چه دیر یا زود انجام می گردید اما بی پروا و گستاخانه صورت گرفت.
تحول برون گرایی در معماری،همچون اندیشه و تفکر برون گرایی در ساحت سیاسی و اجتما عی از در مصالحه و نگرش گام به گام و تطبیقی وارد نشد بلکه با این نظر که هر آنچه هست مایه عقب ماندگی است نفرت انگیز تلقی گردید. حصار ناصری به مثابه نماد درون گرایی درشهر سازی کهن فرو ریخت در حالیکه هیچ گونه مانعی برای توسعه شهر و گرایش برون گرایانه نبود. دروازه های شهر تهران که همچون تنها ورودی خانه ها، یگانه نقاط ارتباطی داخل و خارج شهر بودند ویران گشت چرا که اول به عنوان میراثی از نظام گذشته یعنی قاجار و دیگر به عنوان شباهت مذهبی گونه آنها، دو نماد آشکار آن بود،در صورتی که میتوانست مظهر تحول و گذر از یک دوره به دورهای دیگر باشد و چرخه تاریخی را در آیینه معماری به قضاوت بگذارد. برون گرایی شاخص ترین پدیده معماری در دوره پهلوی اول بود که یا به دلایل گوناگون و سریع تحولات این دوره نخواست خود را با درون گرایی معمعری گذشته ایران تطبیق دهد و یا معماری سنتی ایران نتوانست خود را با این پدیده هنگام گرداند.پدیده ای که زاییده تفکر مدرن وپیوند خورده با فرایند تجددگرایانه بود.
ب: پلان:
دردوره پهلوی اول،بیشترین تاّثیرات وشایدشدیدترین تغییرات در حوزه پلان بنا صورت گرفت. به دلیل حضور سریع و بدون وقفه عملکردهای جدید در معماری،پلان ها عیناّ و بدون تطبیق محلی و فرهنگی وارد حوزه معماری ایران گردید و رشد این پدیده بدون پیشینه، بیشتر در حوزه آموزشی نظیر مدارس و دانشگاهها و حوزه اداری و حکومتی نظیر وزارتخانه ها، پست، شهرداری، شهربانی و بانکها صورت پذیرفت، پدیده ای که به طور کامل از غرب وارد معماری ایران شد.
در این دوره چنانچه ظاهر بناها، بعضاّ توانست عناصر گذشته معماری را به خود بگیرد ولی داخل بنا نتوانست روابط فضایی پیشین را در خود جای دهد.در این میان پله ها و راهروها از اهمیتی بالا در تنظیم روابط و عملکرد فضاهای داخلی برخوردار شدند و عناصر دیگر نظیر آب، آب نما، باغچه و گیاه به بیرون ساختمان کشانده شدند. ساختمان، بسته به عملکرد و مقیاس آنها به دو یا چند هال تقسیم شدند که راهروهای طویل و یکنواخت با اطاق های یکنواخت در طرفین از ویژگیهای اصلی آن شد. ویژگی فوق را در پلان های معماری دورۀ پهلوی اول می توان از فضای کارخانه ها تا کاخ ها دید و این خصوصیات در کوچکترین واحد آن مثل دبستان ها تا بزرگترین آنها نظیر وزارت دارایی، وزارت خارجه، وزارت جنگ[دفاع] و بنای بزرگ شهربانی آشکارا مشهود است.پدیده برون گرایی در دوره معاصر باعث گردید کارکرد بناهای سنتی را که با قرار گیری یک حیاط مرکزی در وسط به شکل شعاعی عمل می کرد به پلانی تبدیل نماید که فعالیتهایش توسط راهروها و به شکل خطی صورت بگیرد.راهرو هاطولانی ترین فضاهایی بودند که در یک مکان بسته تا کنون-در معماری ایران- به وجودآمده بودند وتنهاوظیفه آنها نقش عملکردی- ارتباطی نه چندان جذابیت فضایی-معماری بود.
از طرف دیگر پلکان داخلی بناها کهن قبل از دوره معاصر از ارزش فضایی و مکانی کمتری نسبت به دیگر فضاهای داخلی بر خوردار بود و این ویژگی در تمامی بناها از خانه ها تامساجد وکاخها (نظیر کاخ عالی قاپو) وجود داشت به فضایی بزرگ، چشمگیرو تشریفاتی بدل گردید و از نظر ترکیب بندی فضاها ،مکانی مهم،با ارزش و قابل دسترسی سریع را به خود اختصاص داد .بهترین نمونه های استفاده از پلکان وسیع داخلی در بناهای این دوره را می تواندر مجموعۀ بناهای شهرداری ها، شهربانی ها و به طور کلی در بناهای اداری بزرگ، پر رفت و آمد و حجیم همچون ساختمان دارایی ساری مشاهده کرد،ضمن اینکه،جنبه تشریفاتی و شاهانه آنها در کاخهای مختلف از جمله ،کاخ سفید سعد آباد تهران و کاخ میان پشته بندر انزلی شاخته شد.شکل غالب پلکانهای داخلی بناها یا به گونه ای هستند که در ابتدا با پلکان عریض شروع و سپس در ادامه و در محل پا گرد به دو پلکان در طرفین تقسیم می گردندو یا از ابتدا با دو پلکان از طرفین که معمولا به شکل حلزونی و بدون پا گرد هستند ساخته شده اند که تمامی این شکل از پله ها از معماری اروپایی به ایران وارد گشت.
اما بهره گیری از پله ها،تنها محدود به داخل بناها نبود و پردازش شکوه آمیز و عظمت آفرینی به بناها ،به کار گیری پلکان را در قبل از ورود به ساختمان ضرورت بخشید. ساختمان های مهم این دوره نظیر دو ساختمان کاخ کابل (ریاست و کتابخانه دانشکده پزشکی فعلی)و شهرداری بهشهر به گونه ای که زیبنده مقیاس و بزرگی ورودیهای رفیع آنها بود از این ویژگی غیر سنتی در معماری بهره جستند.قابل توجه ترین این پلکان ها در ورودی بناهای این دوره برای ساختمان بزرگ شهربانی (مجموعه باغ ملی) پدید آمد که بر خلاف شکل وارداتی و اروپایی آن توانست با بهره از معماری باستانی و اقتباس از پلکان تخت جمشید و کاخ های باستانی ایران باشد.
دارای معمارانی بوده که به علل مختلف نظیر آموزش و نحوه کار در طبقه بندی موضوعی قرار می گیرند .
در این دوره از یک طرف با معمارانی روبه رو هستیم که از هر جهت چه از جنبه آموزش و تحصیل معماری، چه از لحاظ شیوه کار و سبک ساخت با یکدیگر متفاوت اند و حداقل در دو دسته بندی جداگانه سنتی و جدید قرار می گیرند. در اواخر دوره قاجار همانگونه که میرفت تا نشان های نظام اجتما و حکومتی به شیوه سنتی کمرنگ شود ،فالیت معماران این جامعه سنتی نیز به سوی بی رونقی پیش رفت و با به میدان آمدن شکل جدیدی از آموش و معماران از میدانداری استادان قدیمی نیز کاسته شد . در این دوره با آمدن مماران فرنگی و ایرانی تحصیل کرده خارج به طور رسمی ایران ایران با دو دسته معمار روبرو شد .
پ: ساخت ،مواد و مصالح
نمونه های متعدد بناهای دوره پهلوی اول به ویژه آثاری که در دهه اول ساخته شدند نشان می دهد که ساخت آنها ترکیبی از مواد و مصالح مختلف است. این مصالح ساختمانی شامل کاشی ،آجر و سنگ و پنجره ها و درهای چوبی و نیز نرده ها و محافظ های پنجره ها و بعضاّسقفها،فلز کاری است.ترکیبی که علی الاصول بیشترین نقش را در این آرایش دارد،آجر است. اما:
1. به طور مشخص هر یک از مواد و مصالح به تناسب استفاده در جای خود قرار دارد و این ترکیب به معنی مخلوط نیست.سنگها عمدتاّ در پایین و در نقش ازاره های بلند- مخصوصاّ در ساختمان های بزرگی دولتی – و تا ارتفاع نزدیک به قد یک انسان،علاوه بر درک درست در استفاده از آن، یادآور بناهای بزرگ گذشته سنتی نظیر مساجد است.