تاریخچه نیشابور: شهر نیشابور در گذر زمان نشیب و فراز هایی چند را پشت سر نهاده و سوانح بی شماری را تجربه کرده ، دیگر بار ققنوس وار از دل خاکستر ایام بال گشوده، زندگی نوینی را اغازیده است.
نیشابور شهری است خفته در اعماق تاریخ و قرار گرفته بر چهارراه حوادث، شهری پر خاطره و عبرت انگیز و به گفته دکتر اسلامی ندوشن : (( کمتر شهری در سراسر ایران می توان یافت که به نداز نیشابور عبرت انگیز و پرخاطره باشد.
شهری پر کوه و نازنینی که روزگار مانند پهلوانان تراژدی بزرگترین عزت ها و بزرگترین خواری ها را بر او ازموده است.)) و به گفته محمد رضا شفیعی کدکنی :(( نیشابور فشرده ای است از ایران بزرگ...)) که تاریخ ان را باید از گوشه و کنار کتاب های کهنه و سفالهای عتیق موز های بیگانه و سنگ قبر های شکسته فراهم اورد .نیشابور در طی دوران گذشته خود به دلیل حضور اسطوره ای و پر حادثه در تاریخ کهن ایران زمین ، داشتن سابقه طولانی و درخشان در فرهنگ و تمدن زبان پارسی ، قرار گرفتن در میر جاده ابریشم و شاهراه ارتباطی خراسان و نیز بخاطر برخورداری از موقعییت ممتاز طبیعی باعث شده تا رنگین کمانی از گنجینه های با ارزش و گردشگری با شهرت ملی و حتی جهانی را در دل خود جا دهد.
موقعییت جغرافیای نیشابور: شهرستان نیشابور با قرار گرفتن در خراسان رضوی در محدوده ریاضی 58 درجه و8 دقیقه طول جغرافیایی و35 درجه و52 دقیقه عرض شمالی واقع گردیده است .
این شهرستان به شکل بیضی در امتداد رشته کوه های بینالود قرار دارد .
این رشته کوه ها که به صورت نواری در جهت شمال غربی- جنوب شرقی شهرستان امتداد یافته ، نشابور را از شهرستان مشهد ، چناران و قوچان جدا می سازد.
وجه تسمه ی نیشابور : شهری پر اوازه که در ادوار تاریخی گذشته به صور و نام های گوناگونی نظیر (( رئونت، تمام اپار خشتر ، ابر شهر، ابه شهر، ایرانشهر، نوشاپور، نیوشاپور، نیسابور، نیسا فور ، نیسه فور ، نشابور، شاد کاخ و...و نیشابور)) از ان یاد می شده ، که اکنون به نام نیشابور معروف است نام نیشابور در کهن ترین دفتر ایرانی یعنی اوستا به گونه ((رئونت)) امده است که به معنای دارنده ی جلال و شکوه می باشد.
این واژه در زبان پهلوی بعدها به گونه ی ((رابومند)) که بعدها احتمالا به کلمه ((ربوند)) تبدیل شده که اکنون نام دهستانی در بخش مرکزی نیشابور است.
مقدمه ای درباره معماری دوره پهلوی اول: در مسیر تاریخی تمدن ایران بعد از دو واقه مهم ظهور اسلام و حمله و استیلای طولانی مغولها ، گرایش به غرب به عنوان سومین حادثه شاید مهمترین حادثه تاریخی ایران باشد.
حادثه ای که بر خلاف دو واقعه قبلی به دور از برخورد یا تهاجم قهریه صورت گرفت وبدون آنکه نشانی از جنگ و یا کشور گشایی داشته باشد.
با روند تدریجی- تسخیری خود به گونه ای که از ویژگی های دوران مدرنیته است مورد اقبال و پذیرش خاص و عام قرار گرفت.
با این تحول دگرگونی هایی بر مبنای اندیشه ها و روشهای تغییر شکل یافته در معماری این دوره آغاز شده است .
این دوره کوتاه (1320-1299) اما پر تغییر در واقع دوره نوینی در معماری است، که اگرچه با دوره پیش از خود - قاجار- متفاوت است اما به لحاظ انتخاب و شکل گیری معماری ،معماری دوره بعد از خود نیز قابل توجه است.
حاصل 20 سال معماری دوره پهلوی اول مجموعه ای از بناها و ساختمانهای فراوان در تهران وشهرها بود که خود بیانگر توجه حاکمیت به بهره گیری مناسب از ساخت انهاست ، همچنین در دوره پهلوی اول به شکل رسمی و آشکار ، معماری جدید در مقابل زیر بنایی با معماری سنتی قرار می گیرد .
دیدگاه های نوین سیاسی از جمله دین گریزی ، باستان گرایی و تجدد طلبی عملا در معماری به نمایش در می آید و حاکمیت در واقع با معماری تازه خود بیان اندیشه های خویش را اعلام میدارد .
مسئله اصلی اینست که آغاز دوره پهلوی آغاز تغییرات وسیع است.
این تحولات تقریبا در همه زمینه ها ایجاد شد تغییراتی که تفاوتی اساسی نسبت به سیر تاریخی گذشته آن داشت.
ویژگی های معماری پهلوی اول: ( دو دهه ی اول قرن چهاردهم شمسی) : - در یک طبقه بندی کلی بیشتر به ویژگی های دوره بیست ساله که متأثر از تحولات فکری ، اجتماعی و...
می پردازیم: الف: برون گرایی: شاید از بزرگترین و قدیمی ترین مشخصه های معماری گذشته ایران که آن را از دیگر مکتبها – به ویژه سبکهای معماری غربی- متمایز می سازد پدیدۀ درون گرایی است، این ویژگی که یا به « دلیل وضع جغرافیایی خاص بسیاری از مناطق ایران، یعنی خشکی، بادهای مختلف، شنهای روان و ...
که امکان ساخت بناهای برون گرا نبود» وجود داشته است و یا اینکه « به خاطر عدم امنیت و با توجه به امنیت و نیز محرمیت یک معماری درون گرا شده است» چنان وسیع بوده است که به عنوان یک اصل انکارناپذیر رعایت شده است.
اگر پذیرفته شود که اهمیت فرهنگی – اجتماعی و به عبارتی موضوع اعتقادی این پدیده به مرور زمان بردرجه امنیتی آن اولویت پیدا کرده و این امر بیشتر در حوزه عمومی و سکوتی رایج شده است، نباید نادیده گرفت که در آثار معماری نظیر مساجد و متعلقات آن و نیز کوشک و باغ توجه به معماری برون گرا هم وجود داشته است.
معماری برون گرا، با قرار دادن عناصر و اندامهای معماری در حول یک حیاط، ارتباط مستقیم بنا را به داخل، (حیاط) برقرار و ارتباط آن را با بیرون با به کارگیری دیوارهای بلند بنا جدا ساخته و تنها فضای ارتباطی داخل با خارج به وسیله دهشتی و درب ورودی انجام می شود.
شکل گیری و حضور این پدیدۀ کهن درمعماری ایران قاطعانه تا پایان دورۀ قاجار ادامه داشت.
اولین بناهای حکومتی و یا دولتی اواخر قاجار و نیز تحولات عقیدتی و اجتماعی در آغاز دورۀ پهلوی اول مهم ترین خصلت معماری گذشته ایران را نیز تغییر داد و بناها در همه حوزه ها و دسته بندیهای ساختمانی به ناگهان از درون به بیرون چرخش داده شده اند.
این گردش به طور بنیادین بر دیگر عناصر معماری ایران و پیدایش مواردی جدید در حوزه معماری و شهرسازی نظیر خیابانها، کوچه ها، پنجره ها، نماها و به عبارتی فضاهای تازه و نوین تأثیر گذاشت.
بنابراین پدیدۀ برون گرایی نخست در اندیشه ها شکل گرفت و متعاقب آن و بنا به نیازهای خواسته یا ناخواسته و در نهایت با پذیرش آن به ومعماری و ایجاد بناهای شهری نوین سرایت نمود.اولین ساختمانهای بزرگ و مهم شهر نظیر شهربانی، شهرداری، وزارتخانه ها، بانکها و مراکز تجاری در راسته خیابانها به نمایش فعالیت و رفتارهای خود پرداختند که پیش از این در درون انجام می شد.
این نهضت نمایشی علاوه بر اینکه فضای بیرونی را فعال تر، زنده تر، شلوغ تر و متنوع تر ساخت به سرعت در بافت شهری و حوزه مسکونی نیز وارد شد و بافت شهرها به گونه ای در آمد که اگر چه دیر یا زود انجام می گردید اما بی پروا و گستاخانه صورت گرفت.
تحول برون گرایی در معماری،همچون اندیشه و تفکر برون گرایی در ساحت سیاسی و اجتما عی از در مصالحه و نگرش گام به گام و تطبیقی وارد نشد بلکه با این نظر که هر آنچه هست مایه عقب ماندگی است نفرت انگیز تلقی گردید.
حصار ناصری به مثابه نماد درون گرایی درشهر سازی کهن فرو ریخت در حالیکه هیچ گونه مانعی برای توسعه شهر و گرایش برون گرایانه نبود.
دروازه های شهر تهران که همچون تنها ورودی خانه ها، یگانه نقاط ارتباطی داخل و خارج شهر بودند ویران گشت چرا که اول به عنوان میراثی از نظام گذشته یعنی قاجار و دیگر به عنوان شباهت مذهبی گونه آنها، دو نماد آشکار آن بود،در صورتی که میتوانست مظهر تحول و گذر از یک دوره به دورهای دیگر باشد و چرخه تاریخی را در آیینه معماری به قضاوت بگذارد.
برون گرایی شاخص ترین پدیده معماری در دوره پهلوی اول بود که یا به دلایل گوناگون و سریع تحولات این دوره نخواست خود را با درون گرایی معمعری گذشته ایران تطبیق دهد و یا معماری سنتی ایران نتوانست خود را با این پدیده هنگام گرداند.پدیده ای که زاییده تفکر مدرن وپیوند خورده با فرایند تجددگرایانه بود.
ب: پلان: دردوره پهلوی اول،بیشترین تاّثیرات وشایدشدیدترین تغییرات در حوزه پلان بنا صورت گرفت.
به دلیل حضور سریع و بدون وقفه عملکردهای جدید در معماری،پلان ها عیناّ و بدون تطبیق محلی و فرهنگی وارد حوزه معماری ایران گردید و رشد این پدیده بدون پیشینه، بیشتر در حوزه آموزشی نظیر مدارس و دانشگاهها و حوزه اداری و حکومتی نظیر وزارتخانه ها، پست، شهرداری، شهربانی و بانکها صورت پذیرفت، پدیده ای که به طور کامل از غرب وارد معماری ایران شد.
در این دوره چنانچه ظاهر بناها، بعضاّ توانست عناصر گذشته معماری را به خود بگیرد ولی داخل بنا نتوانست روابط فضایی پیشین را در خود جای دهد.در این میان پله ها و راهروها از اهمیتی بالا در تنظیم روابط و عملکرد فضاهای داخلی برخوردار شدند و عناصر دیگر نظیر آب، آب نما، باغچه و گیاه به بیرون ساختمان کشانده شدند.
ساختمان، بسته به عملکرد و مقیاس آنها به دو یا چند هال تقسیم شدند که راهروهای طویل و یکنواخت با اطاق های یکنواخت در طرفین از ویژگیهای اصلی آن شد.
ویژگی فوق را در پلان های معماری دورۀ پهلوی اول می توان از فضای کارخانه ها تا کاخ ها دید و این خصوصیات در کوچکترین واحد آن مثل دبستان ها تا بزرگترین آنها نظیر وزارت دارایی، وزارت خارجه، وزارت جنگ[دفاع] و بنای بزرگ شهربانی آشکارا مشهود است.پدیده برون گرایی در دوره معاصر باعث گردید کارکرد بناهای سنتی را که با قرار گیری یک حیاط مرکزی در وسط به شکل شعاعی عمل می کرد به پلانی تبدیل نماید که فعالیتهایش توسط راهروها و به شکل خطی صورت بگیرد.راهرو هاطولانی ترین فضاهایی بودند که در یک مکان بسته تا کنون-در معماری ایران- به وجودآمده بودند وتنهاوظیفه آنها نقش عملکردی- ارتباطی نه چندان جذابیت فضایی-معماری بود.
از طرف دیگر پلکان داخلی بناها کهن قبل از دوره معاصر از ارزش فضایی و مکانی کمتری نسبت به دیگر فضاهای داخلی بر خوردار بود و این ویژگی در تمامی بناها از خانه ها تامساجد وکاخها (نظیر کاخ عالی قاپو) وجود داشت به فضایی بزرگ، چشمگیرو تشریفاتی بدل گردید و از نظر ترکیب بندی فضاها ،مکانی مهم،با ارزش و قابل دسترسی سریع را به خود اختصاص داد .بهترین نمونه های استفاده از پلکان وسیع داخلی در بناهای این دوره را می تواندر مجموعۀ بناهای شهرداری ها، شهربانی ها و به طور کلی در بناهای اداری بزرگ، پر رفت و آمد و حجیم همچون ساختمان دارایی ساری مشاهده کرد،ضمن اینکه،جنبه تشریفاتی و شاهانه آنها در کاخهای مختلف از جمله ،کاخ سفید سعد آباد تهران و کاخ میان پشته بندر انزلی شاخته شد.شکل غالب پلکانهای داخلی بناها یا به گونه ای هستند که در ابتدا با پلکان عریض شروع و سپس در ادامه و در محل پا گرد به دو پلکان در طرفین تقسیم می گردندو یا از ابتدا با دو پلکان از طرفین که معمولا به شکل حلزونی و بدون پا گرد هستند ساخته شده اند که تمامی این شکل از پله ها از معماری اروپایی به ایران وارد گشت.
اما بهره گیری از پله ها،تنها محدود به داخل بناها نبود و پردازش شکوه آمیز و عظمت آفرینی به بناها ،به کار گیری پلکان را در قبل از ورود به ساختمان ضرورت بخشید.
ساختمان های مهم این دوره نظیر دو ساختمان کاخ کابل (ریاست و کتابخانه دانشکده پزشکی فعلی)و شهرداری بهشهر به گونه ای که زیبنده مقیاس و بزرگی ورودیهای رفیع آنها بود از این ویژگی غیر سنتی در معماری بهره جستند.قابل توجه ترین این پلکان ها در ورودی بناهای این دوره برای ساختمان بزرگ شهربانی (مجموعه باغ ملی) پدید آمد که بر خلاف شکل وارداتی و اروپایی آن توانست با بهره از معماری باستانی و اقتباس از پلکان تخت جمشید و کاخ های باستانی ایران باشد.
دارای معمارانی بوده که به علل مختلف نظیر آموزش و نحوه کار در طبقه بندی موضوعی قرار می گیرند .
در این دوره از یک طرف با معمارانی روبه رو هستیم که از هر جهت چه از جنبه آموزش و تحصیل معماری، چه از لحاظ شیوه کار و سبک ساخت با یکدیگر متفاوت اند و حداقل در دو دسته بندی جداگانه سنتی و جدید قرار می گیرند.
در اواخر دوره قاجار همانگونه که میرفت تا نشان های نظام اجتما و حکومتی به شیوه سنتی کمرنگ شود ،فالیت معماران این جامعه سنتی نیز به سوی بی رونقی پیش رفت و با به میدان آمدن شکل جدیدی از آموش و معماران از میدانداری استادان قدیمی نیز کاسته شد .
در این دوره با آمدن مماران فرنگی و ایرانی تحصیل کرده خارج به طور رسمی ایران ایران با دو دسته معمار روبرو شد .
پ: ساخت ،مواد و مصالح نمونه های متعدد بناهای دوره پهلوی اول به ویژه آثاری که در دهه اول ساخته شدند نشان می دهد که ساخت آنها ترکیبی از مواد و مصالح مختلف است.
این مصالح ساختمانی شامل کاشی ،آجر و سنگ و پنجره ها و درهای چوبی و نیز نرده ها و محافظ های پنجره ها و بعضاّسقفها،فلز کاری است.ترکیبی که علی الاصول بیشترین نقش را در این آرایش دارد،آجر است.
اما: 1.
به طور مشخص هر یک از مواد و مصالح به تناسب استفاده در جای خود قرار دارد و این ترکیب به معنی مخلوط نیست.سنگها عمدتاّ در پایین و در نقش ازاره های بلند- مخصوصاّ در ساختمان های بزرگی دولتی – و تا ارتفاع نزدیک به قد یک انسان،علاوه بر درک درست در استفاده از آن، یادآور بناهای بزرگ گذشته سنتی نظیر مساجد است.
1.
2.
نهضت عمران و آبادانی وساخت و ساز فراوان به همراه سرعت و سهولت در کار، استفاده از آجر را در الویت قرار داد به طوری که در مدت زمانی کوتاه بافت جدید آن دهه ها به شکلی موزون و هماهنگ دارای بناهای آجری به رنگ های زرد و قرمز شد و به شکلی وسیع نخست در بناهای اداری و سپس در بافت مسکونی و تجاری رایج گشت.
مهمترین بناهای اداری نظیر ساختمان پست، دبیرستان البرز، مدارس انوشیروان و فیروز بهرام، سازمان ثبت اسناد، موزه ایران باستان و کتابخانه ملی در تهران و دارایی آمل از جمله جالب ترین آثارمعماری این دوره معماری این دوره هستند که به طور خالص از نمایی آجری حتی در تریینات بهره مند شدند.
استفاده فراوان از آجر خود به خود تزیینات آجری نما را به همراه آورد به گونه ای که میزان استفاده از تزییناتی نظیر کاشی را کاهش و بر تزیینات و ترکیبات آجری افزود.
بناهای دورۀ پهلوی اول در تأثیر از معماری غرب، کمترین و دیرترین بهره گیری را در تکنولوژی ساخت و سیستمهای ساختمانی داشته است هنگامیکه در اروپا و آمریکا، کاربرد فلز، بتون و سیستمهای نوین سازه ای مورد استفاده قرار می گرفت.
ساختمان های این دوره در ایران هنوز به شیوه های سنتی و با خشت و آجر اجرا می شد.
تیر آهن اولین و شاید تنها ماده مورد استفاده در این دوره است که تنها برای پوشش سقف ها به کار گرفته شد و می شود گفت که اسکلت فلزی تا پیش از 1320در معدود بناهای این دوره مورد استفاده قرار گرفت و بتون توانست در ساختمان های سالهای آخر مورد بهره برداری قرار گیرد.
بنابراین بناهای این دوره از نظر اسکلت و سازه بیشتر مرتبط و یا متصل به دورۀ سنتی معماری است تا دورۀ مدرن و به کارگیری اندیشه نو خواهی و یا باستان گرایانه – چه در نما و چه در پلان – بدون تأثیرپذیری از ساخت وساز نوین، معماری این دوره را به نوعی حجاری تبدیل کرده است.
ساخت و ساز در بعد از سالهای 1320 و به کارگیری اسکلت فلزی و بتون آرمه در دورۀ پهلوی دوم نشان داد که بعضی از خصلتهای معماری دورۀ پهلوی اول ریشه در گذشته دارد.
3.
باید یادآور شد که به طور کلی تکامل تدریجی و تحولات گوناگون و سریع در همه زمینه ها شامل ساختمان سازی ـ و در اینجا نوع سازه ها ـ نیز بوده است.
به عبارتی تغییرات در طول دوره نشان می دهد که در این زمینه هم بایستی اوایل دوره پهلوی اول، اواسط آن و اواخر آن دوره را از یکدیگر متمایز ساخت و روند توسعه فنی ساختمانها را در طی این مدت می توان مشاهده کرد.
ت: نما : از آنجایی که اندیشه تمرکزگرا، سنت شکن، تجدد طلب و مدرن و نیز دارای دیسیپلین نظامی در دوره بیست ساله ظهور کرد ساختار دولت به گونه ای شد که چنین تفکری را به اجرا درآورد.
بنابراین بیشترین ساختمانهایی که در این دوره ساخته شد بناهای حکومتی بودند که مظهر این نمایش شدند.
نماهای آثار معماری گویاترین و بی بدیل ترین این مظاهر هستند وشاید بعد از دوره صفویه تنها حکومتی که توانست به بهترین بهره برداری و درخشان ترین نتیجه را از این موضوع در جهت ابراز اندیشه هایش به دست آورد دولت پهلوی اول بود.
فراوانی وتنوع بناهای دولتی به ناچار بررسی اصلی پژوهش را متوجه این ساختمانها می کند: 1.
بالاتر قرار گرفتن ساختمان از سطح زمین و نیز نمایش آشکار آن در وسط و محل ورودی ساختمان تقریباً در تمامی بناهای دورۀ پهلوی مشاهده می گردد.
بر آمدن بنا از سطح زمین – تعمداً و نه به علت وضعیت سایت – علاوه بر اینکه یک اثر را نسبت به اطراف خود بهتر بیان می کند وآن را به طور شاخص از محیط اطرافش جدا می سازد، با ایجاد ارتفاعی کاذب و البته دلپذیر برسیما و نمای آن تأکید می نماید.
این تنوع روانی در فرم و فضا که باعث قطع تداوم یکنواخت بصری می گردد از خصوصیات بناهای این دوره است به ویژه که این بناها عمدتاً بعد از به سلطنت رسیدن رضاشاه بنا گردید به صورتی فیزیکی و ملموس، تفوق و تفاخر بنا را در ذهن بیننده ایجاد می کند.
تمام بناهای شهربانی، شهرداری، بانکها و ساختمانهای دولتی این دوره مظهر این نمایشها هستند که در این میان مجموعه بناهای اولیه دانشگاه تهران و میدان مشق (باغ ملی) بهترین نمونه ها هستند.
ورودیهای بلند و ستونهای مرتفع و کشیده در بناها، اگر چه از یک نگاه به معماری دورۀ قدرت گرایی آلمان آغاز قرن بیستم و از نگاه دیگر به عظمت و قدرت باستان گرایانه ایران کهن و به تعبیری نئوکلاسی سیسم ایرانی نظر دارد، هر چه باشد در پی اقتدار و عظمت است.
مقایسه بناهای آلمان هیتلری، ایران هخامنشی و ایران رضاشاهی مؤید این شباهت شکلی و صوری است اما اینکه این شوکت و اقتدار در کدام یک از آنها به شکلی راستین و یا به گونه ای کاذب بیان شده است، شاید بهترین نشانه اش، ساختار حکومتی، اندیشه و عمل قدرت واقعی هر کدام ازآنها باشد.
آیا مقایسه ستونها و سرستونهای تخت جمشید با همین عناصر در ساختمان بزرگ شهربانی و بانک ملی و بیشتر بناهای دولتی در شمال ایران و نیز تطبیق طاق کسری با ورودی موزه ایران باستان و نیز قیاس ساختمان ایستگاه راه آهن با نمای بناهای مشابه در آلمان تا چه حد – هم از نظر روانی و هم در مقیاس شکلی و ابعاد – بیانگر واقعیت نهفته است؟
نمای بناهای دورۀ رضاشاهی بیشترین استفاده را از نشانه ها و عناصر خطی- عمودی برده است.
ستونها و پنجره ها بیشترین نقش را در این کاربرد داشته اند تا بتوانند بر ایجاد حس ابهت و شکوه بنا در بیننده بیفزاید.
بر خلاف این حرکت عمودی، خود بناها هستند که در جهت افقی کشیدگی دارند و به گونه ای سنگین و حجیم بر زمین نشسته اند، تلفیقی از این عناصر خطی افقی و عمودی در نمای ساختمانها تصوری از تکرار غیر یکنواخت را دارد.
حضور ساختمان به دلیل طویل بودن برای ناظری که از جلوی این بنا حرکت می کند به زودی تمام نمی پذیرد، این پدیده همراه با استفاده از نشانه های تاریخی معماری، دوام، بقا و استمراری پایدار را القا می کند که در مقام قیاس برای شهروندی که پیشینه بناهای کوچک، پوسته ای و سست معماری دوره قاجار (تنها از این نظر) ر ا دیده است، تشدید کننده و مؤثر است.
در ساختمانهای وزارت دارایی، خارجه، بانک ملی، ایستگاه راه آهن و نظایر آن در تهران و شهرستانها فعالیتهای عمرانی مثل پل ورسک و تونل کندوان، این نوآوری کاملاً مشهود است و درست در راهی قدم گذاشته است که نفی دوره پیش ازخود باشد.
ث: پنجره و بالکن: پنجره ها، به معنای آنچه که توسط معماری دولتی و سپس مردمی در منظر عمومی قرار گرفت در دورۀ پهلوی اول ظهور کرد.
قبل از این زمان، بنا به فرهنگ و نگرش اجتماعی و نیز خواست و تمایل طولانی که یه سبک معماری درونگرا بناهای عمدۀ شهرهای ایران – خارج از وضعیت اقلیمی آن – ارتباطی با کوچه و خیابان به جز یک درب اصلی خانه نداشت.
از یک طرف شهر در معنای کلیآن شامل مسیرهایی با نام معبر، گذر، کوچه، کوچه باغ و خیابانهایی بود که تنها دسترسی به پشت این دیوارهای بلند فقط درهای منازل بود و معنای پنجره در آن دوره ها آن بازشو و روزنی بود که رو به داخل حیاط بزرگ و مشجر خانه ها قرار داشت.
بنابراین حرمت در طراحی معماری خانه ها،کوچه ها و بناها به معنای دقیق بازتاب حرمت اجتماعی در ساختار فرهنگی بود.
از طرف دیگر موضوع امنیت بود که اگر مبنای این اندیشه زمانهای دورتری باشد این عدم دید بصری و مانع فیزیکی ناشی از امنیت بود.
همانگونه که شهرها دارای برج و بارو و قلاع بودند، در مقیاسی کوچک تر، دیوار بلند خانه ها و عدم وجود پنجره ها مصداقی برای این موضوع بود.
بنابراین از این دیدگاه می توان گفت که امنیت در طراحی معماری بناها، از شهر گرفته تا کوچک ترین واحد آن یعنی خانه، بازتاب امنیت اجتماعی – چه مالی و چه جانی – بود.
در دورۀ قاجار با امکانات نسبی برای امنیت خانه ها – نه جاده ها و شهرها – می توان این حراست و حفاظت مشهود در طراحی خانه ها و ساختمانهای عمومی را بیشتر متوجه حرمت اجتماعی- فرهنگی دانست تا امنیت.
در این دوره، ایجاد امنیت از طرف حکومتی که بنیان نظامی و انتظامی داشت آن میزان باقیماندۀ رفتار قدیمی امنیت، تنها در خانه به کلی از میان رفت و شهر با همه بناها و فضاهایش به خانه ای بزرگتر و با اعضای بیشتر تبدیل شد که مفهوم جدیدی از حریم را تعریف می کرد.
از جانب دیگر حرمت اجتماعی و حفاظت از محارم در قالب جدید نگرشهای فرهنگی حکومت به شکلی نوین متظاهر شد.
در این مسیر همۀ عوامل دیگر نظیر نگاه مقلدانه به توسعه غرب، پدیده های نظام نوین جهانی و بازتاب معماری و شهرسازی اروپا در این راستا قرار گرفت تا معماری درون گرای ایرانی به یکباره – نخست در حوزۀ حکومتی و سپس در ساخت عمومی – به معماری برون گرا تبدیل گردد.
طبیعی بود که پنجره ها به همراه ایوانها که پیش از این به درون حیاط باز می شدند اینک با طرحهایی که ظوابط آن را نظام شهرسازی بلدیه اجرا و نظارت می کردبه شکل پنجره های جدید و بعضاً همراه با بالکن به کوچه و خیابان روی گرداندند.
اکنون حریم خانه ها تبدیل به حریم کوچه ها و حریم محله شده بود.
«در این دوره برای نخستین بار پنجره ها یکی پس از دیگری به روی کوچه ها و خیابانهای جدیدالاحداث گشوده می شدند، دیوارهای حیاطها کوتاه تر می شوند و چون باز شدن پنجره ها به خیابانها و کوچه ها حرمتی تازه به آنها می بخشد و برای نخستین بار از طریق پنجره ها راهی به درون خانه های خود می یابند از آرایش بیشتری برخوردار می شوند».
بالکن نیز، که بیش ازاین کارکردی شاهانه داشت و بهترین نمونه آن ایوان کاخ عالی قاپو بود، به عنوان یک پدیدۀ کاملاً وارداتی در این دوره به شدت در عملکرد خانه های شخصی و کاربرد اجتماعی قرار می گیرد.
در اینجاست که معمار سنتی دقت، سلیقه و ذوق بیشتری را در اجرای این عنصر جدید در معماری و شهرسازی به خرج می دهد.
پنجره های به جا مانده از آن دوره در خیابانهای قدیمی بیانگر این تفکرات است که اولاً توجه به حریم خانه با ارتفاع مناسب پنجره از سطح کوچه و خیابان و یا عدم دید مستقیم هنوز پا برجاست و دیگر اینکه از آن نظر که پنجره ها نمایانگر معماری، و گویای شخصیت و هویت سازندگان آن و نیز جلوه و چشم انداز شهر محسوب می گردد، محل آرایش، نمایش و پرورش هنری می گردد و معمار آن سعی دارد همان نگاهی را که به سردر ورودی خانه های قدیمی داشت در فضاسازی و جلوه گری این پنجره ها داشته باشد.
پنجره ها، علاوه بر کاربرد چوب وشیشه در شکلی ساده و اجرایی تر، برای اولین بار فلز را در شکل نرده و محافظ به کار می گیرد.
به همین دلیل هماهنگ با نرده های بالکن ها، فلز کاری با طرح و نقوش جدید – که بیشتر منعکس کنندۀ آثار فلزی قرن نوزدهم اروپاست تا برگرفته از نقوش قدیم و سنتی – زیبنده بناها و نماهای شهر می گردد، تأثیری که مستقیماً از غرب می گیرد.
در یک بنا، نما و پنجره ها ارتباطی تنگاتنگ با یکدیکر دارند و در ساختمانهای این دوره نظیر مجموعه میدان مشق (وزارت دارایی، دفاع، شهربانی، پست، موزه ایران باستان)، بانک ملی و دانشگاه تهران همگی معرف دیدگاه تفاخرآمیز و یا بلندگرایانه دارند، ساختمانهایی که هنوز جوابگوی فعالیتهای وسیع و روزافزون آن هستند.
ارتفاع بلند بناهای این دو دهه در ایجاد چنین پنجره های مرتفع که ماهیت آنها را از ساختمانهای مسکونی و عمومی جدا می کند نقش ویژه ای داشت.
ج:تزئنات: تزیینات بنا دردورۀ پهلوی اول، همانند دیگر عناصر معماری، شکل متفاوتی نسبت به گذشته پیدا کرد.
در دورۀ قاجار که هنوز بیشترین یادگار را از معماری سنتی در خود داشت اولین تغییرات به شکل غربی در حوزۀ عناصر صوری، ظاهری و تزیینی بنا پدیدار گشت.
به غیر از بناهای دولتی که پایگاه اولین تغییرات در دورۀ قاجار است خانه های مسکونی عهد قجر در تهران و شهرستانها نمونه های متعدد و مشخص از کاربرد تأثیرات تزیینی غرب در معماری ایرانی این دوره است، تغییراتی که بطور مستقیم، نظیر گچبریها، نقاشی دیوار و سقف و قوسهای نیم دایره ای دهانه ها و یا بطور غیر مستقیم و ترکیب شده با فضای معماری ایرانی نظیر آیینه کاری و تزیینات در وپنجره یا شیشه های رنگی پدیدار گشت.
اما تزیینات دورۀ پهلوی اول متأثر از چندین عامل بود: 1.
استفاده از آجر در بنا به دلیل سرعت و سهولت (همانگونه که در قسمت ساخت و مواد و مصالح پیش از این گفته شد) باعث گردید که تزیینات آجری نیز نقش بیشتر و تازه تری پیدا کند.
ساختمانهایی نظیر کتابخانۀ ملی و موزۀ ایران باستان اگرچه در به کار گیری عناصر معماری از عهد باستان مدد گرفته اند ولی تزیینات آجری آن یادآور نسبی از نقوش آجری دوران پیش از صفویه و دوران پیش از استفادۀ غالب از کاشی کاری است.
تزیینات حصیری شکل و پس و پیش آمدگیها در آجرچینی این بناها علاوه بر سایه روشنهای متنوع بر دیوارهای صاف و ساده آن، ترکیبی جدید از تزیین شرقی بر نمای تازه و بعضاً غربی بناهاست.
معماری این دوره در استفادۀ بجا از تزیینات – هر چند ساده، و مختصر و متحول شده – هنوز نگاه در گذشته دارد.
این بناها اعم از دولتی و مردمی، سر در ورودیها، نبشها، پخها، لبه ها و انتهای فوقانی بناها، حاشیه و بالای پنجره ها را بدون توجه رها نکرد، و با تزییناتی که گاه الگو در معماری باستانی دارد و گاه نگاه غرب گرایانه و یا مدرن دارد و نیز بعضاً مبتنی بر تزیینات دورۀ اسلامی است از آن فضا استفاده کرد.
نمای بنا هرچند مختصر و کوچک، اشاره به اندیشه های متفاوت و گوناگون سازندگان عهد خود می کند.دراین آثار، تزیینات آجری، سنگی، کاشی و فلزی به تناسب زمان و مکان استفاده ازآن، همگی وجود دارند و به درستی نمی توان دورۀ بیست ساله را بطور مشخص در سیطرۀ یک نوع آرایش تزیینی خاص دانست و تنوع سبکی در تزیینات به همان اندازه وجود دارد که تنوع در مصالح.
به طور تقریب تمام بناهای این دوره در تهران وشهرستانها دارای یک چنین تزییناتی است.
اتفاق تازه در این دوره رویکرد به عناصر حجمی و مجسمه سازی است که باز نگاه دوگانه باستانی و غربی به خوبی قابل تشخیص است.
تا پیش از این دوره به دلیل نکوهش تندیس ها_ به ویژه تندیس های انسانی_ گرایش به تزیینات در قالب تصاویر دو بعدی و ملعم از تعابیر مذهبی و تفاسیر عرفانی بود که با نام نقوش اسلیمی و هندسی آرایش دهندۀ بنا بود و مساجد به سبس جایگاه ممتاز آن نقشی ویژه در به کار گیری این نگاره ها و به تعبیر امروز گرافیک ایرانی – اسلامی داشتند.
دولت قاجار نخستین بدعت گذار در استفاده از نقاشی به جای نقوش شد و زمانی که عهد قاجار به پایان خود نزدیک می شد کار برد نقش اسلیمی- چه در طرح و رنگ و چه در نقش و میزان استفاده- رو به کاهش نهاد و از غنای آن کاسته شد.
حال دولت مدرن پهلوی با اندیسۀ مدرن- باستانی و زمینۀ تجدد خواهی مانعی نداشت که استفاده از تندیس های باستانی و یا مجسمه های غربی مذموم بداند.
بنابراین در کنار استفاده از نقوش نظیر فروهر و لوتوس و ستونها و نقوش حجاری هخامنشی و بکارگیری وسیع از تمامی عناصر باستانی، با ساختن مجیمه ها در وسط میادین ویا حجاریهای مشابه غربی(نظیر ساختمان دادگستری و بانک ملی و ...) عملاً اتفاق تازه ای درنمایش دکوراتیو بناها رخ داد.
چ: خیابان خیابان پیش از دورۀ پهلوی اول، به ندرت و لی کاملاً با مفهوم محیط ایرانی احداث شده بود.
در دورۀ صفوی پیدایش خیابان چهار باغ مسیری اصلی در طراحی شهری بود که آمیختگی آن با مفهوم باغ پدیدۀ منحصر به فردی را ایجاد کرد.
از آن پس هر خیابانی که در پایتخت بوجود آمد آرام آرام رنگ شهرسازی غربی به خود گرفت.
پیش از این مفهوم خیابان در شهرهای سنتی ایرا ن با عناوین معابر شامل راسته های اصلی (بازار)، گذرهای اصلی با عملکردهای غالباً عبوری، مسکونی و نسبتاً تجاری، گذرهای فرعی و بن بستها بوده است وآنچه معنی خیابان داشته صرفاً عملکرد تفریحی و گردشی را شامل می شده است که متأثر از باغهای ایرانی و مسیرهای گردشی داخل باغها بوده است.
«در دورۀ قاجار سبک شهرسازی در تهران که قابل انطباق با اواخر دورۀ نئوکلاسیک و تفکرات اولیه شهرسازان می باشد و در شرایطی که خیابان سبک نئوکلاسیک اروپا متأثر از انقلاب صنعتی و شکل گیری انقلاب کارخانه ای است، حکومت قاجاریه که در وضعیت اقتصادی ـ کارگاهی متوقف شده بدون فراهم شدن زمینه های اقتصادی ـ اجتماعی لازم به تقلید از خیابانهای اواخر نئوکلاسی سیسم می نماید».
بنابراین خیابان کشی در معماری خیابانی در آغاز سدۀ بیستم جدای از آنکه بتواند مفهوم خیابان ایرانی نظیر چهارباغ را الگوی خود قرار دهد آن شیوۀ هوسمانی را در پیش گرفت که در نیمه دوم قرن نوزدهم در فرانسه شکل و در اروپا شروع شده بود و شهر جدید – همچون تهران – اکنون به معنی خط وسیع، عریض، مستقیم و یکنواخت و بدون توجه به محیط و ویژگیهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و کالبدی در طول و عرض آن درآمد.