چکیده
جهت یک طبقهبندی صحیح اشکال در بلعیدن غذا، تحقیقات مفید و سودمند ریختشناسی که قادر به تحلیل ساختارهای تشریحی دستگاه گوارش باشد، بدون شک ضروری است، اما مهمترین بررسیها، بررسی کاربردی نظیر ویدئوفلورسکوپی، ارزیابی فایبر اپتیک آندوسکوپیک بلعیدن، سینتی گرافی اروفارینو گلویی (حلقی)، فشارسنجی و pHسنجی است. نتایج این آزمایشات در مورد بیمارانی که از ناراحتیهای بلعیدن رنج میبرند، ما را قادربه تشخیص مقدار آسیب دائمی میکند. به عنوان پیامد آسیب رسیدن به دستگاههایی که برای بلعیدن طراحی شدهاند که باید به گونهای باشد که حداقل عملکرد نسبی را معیوب کند یا کاهش دهد، اما تا اندازهای که شناخته شود و به روشی اندازهگیری شود. از یک دیدگاه قانونی تغییرات در بلعیدن، بر اثر آسیب رسیدن به ترکیبات دستگاه گوارشی تنفسی، میتواند در جرم و جنایتها نسبت به افراد یافت شود و خصوصاً در میان کسانی که به آنها جراحت بدنی وارد میشود. در موارد مدنی، بلکه در روندهای بیمهی خصوصی و اجتماعی، تشخیص پارامترهای مورد استفاده به عنوان مرجع برای ارزیابی و تعیین کمیت جراحت و آسیب بر حسب بازپرداخت ضروری است. در صورت تایید سلامتی کامل از لحاظ بیولوژیکی، جراحت یا آسیب به عنوان یک صدمه یا آسیب مهم و حتمی به برخورداری از سلامتی روانی و بدنی به عنوان یک کیفیت زندگی و حیات درنظر گرفته میشود. معیاری که معمولاً بطور بینالمللی بکار میرود. مفهوم راندمان روحی بدنی را محاسبه میکند. با وجود این، در پزشکی قانونی ایتالیا، هیچ فهرستی برای ارائه تعریف کاملی از تغییرات و دگرگونیهای بلعیدن وجود ندارد. اگر شخصی از اختلالات حلقی و گلویی مستثنی شود. در اینجا یک جدول ارزیابی که اشکالات بعلیدن را به پنج دسته طبقات مهم پیش رونده تقسیم میکند، پیشنهاد میشود.
مقدمه
بلعیدن فرآیند بسیار پیچیدهای است که ترکیبات عصبی و ماهیچهای متعددی را به یک روش هماهنگ و ترتیبی شامل میشود و بنابراین اختلالات در بلعیدن به هفت مرحله طبق نواحی تشریحی و آناتومیکی مربوط به بلعیدن طبقهبندی میشوند.
اکنون ارزیابی قانونی اشکال در بلعیدن اساساً اجزاء حلق و گلو را بدون درنظر گرفتن دیگر ترکیبات و عملکردهای آناتومیک درگیری در عمل بلع مورد بررسی قرار میدهد. خصوصاً بدون درنظر گرفتن ظواهر حنجرهای گلویی. در مقابل، به عقیده ما یک بررسی کامل و جامع در مورد مشکلات بلع باید صورت میگرفت و نباید بیشتر از این حد فقط پیشروی غذا در معده درنظر گرفته شود، بلکه باید شرایطی که یک فرآیند پیچیدهتر و مفصلتر را دربر میگیرد و نیاز به ترکیبات عصبی و ماهیچهای متعدد با هماهنگی ترتیبی دارد که این ترکیبات عصبی و ماهیچهای، ناحیهی دهان تا مری را دربر میگیرد درنظر گرفته شود.
در مورد بیماری که از اشکالات بلع رنج میبرد، اولین اقدام مهم، جستجوی چند ارتباط سببی بین یک پروندهی کیفری و مدنی مهم از لحاظ قانونی یا پروندهی بیمهی خصوصی یا اجتماعی و تغییرات در بلعیدن است. در دومین اقدام، تمرکز باید بر روی آسیب با ارجاع به حیطههای قانونی ذکر شده در بالا قرار گیرد.
عنصر اصلی جهت ارزیابی صحیح اشکال در بلعیدن، اطلاعات تشخیصی بالینی با دقت بدست آمده است که الزاماً باید شامل آنالیز علت و مولد بیماری باشد که این آنالیز باید مبتنی بر مطالعات کاملاً مستند، عینی و قابل تکرار علائم شناسایی بیماری باشد.
بنابراین، اگر اختلالی در بلعیدن وجود دارد، باید اثبات شود و هر ارتباط سببی با پدیده آسیب دیدگی باید شرح داده شود.
نمودار بالینی اختلال در بلع باز هم مباحثهای باقی میماند؛ با وجود این، اکثر نویسندگان بر این عقیدهاند که سودمندترین طبقهبندی، از یک دیدگاه بالینی تشخیصی، طبقهبندی بر اساس علتشناسی است (جدول 2).
جهت یک طبقهبندی صحیح اشکال در بلعیدن، اولین مرحلهی مهم معاینهی دقیق بیمار از لحاظ گفتار در علائم بیماری بالینی است که برای آن هیچ ابزار خاصی (آزمایش بالینی) نیاز نیست. اگرچه، و به ویژه برای مطالعات قانونی، بررسیهای ابزاری ریختشناسی، با قابلیت آنالیز عینی و قابل تکرار ساختارهای آناتومیکی دستگاه گوارش، نظیر آندوسکوپی و پرتونگاری مقطعی محاسبه شده (CT) یا (MRI) بدون شک ضرری هستند، اما مهمترین بررسیها، بررسیهای دارای ماهیت کاربردی هستند که میتوانند اطلاعاتی در مورد توانایی بیماری در بلعیدن فراهم کنند.
روشهای ابزاری جهت بررسی عملکرد بلع
ویدیو فلوروسکوپی (شکل 1) در حال حاضر استاندارد و معیار طلایی برای تشخیص و متعاقباً درمان در حال طرحریزی در موارد اختلال در بلع محسوب میشود. با وجود این، از آنجایی که به علت تماس بیمار با مقادیر بیشتر رادیو اکتیویته (پرتوافشانی) تکرار آن مشکل است، به ویژه در طول یک برنامهی پیگیری و تماس با بیمار پس از تشخیص یا درمان که نیاز به آزمایشات رادیولوژیکی دارد، روش ایدهآلی محسوب نمیشود. محدودیتهای دیگر مربوط میشود به همکاری بیمار (او باید به بخشی انتقال داده شود که آزمایشات صورت میگیرد)، اگر هر مقدار بزاق فرو برده شود، آزمایشات چیزی را مشخص نمیکند و کمیت فرو بردن قابل امکان مقدار غذا که مربوط به نای و حفره نای میشود را تعیین نمیکند.
ارزیابی بلعیدن مربوط به آندوسکوپی فایبر اپتیک (FEES) اکنون اولین روشی است که به طور معمول در بیماران مبتلا به اشکال در بلع بکار میرود. از آنجایی که کاربرد آن آسان است، بیمار آن را راحت تحمل میکند (آزمایشات بالینی امکان دارد) و مقرون به صرفه است (شکل 2). وقتی نوک آندوسکوپ در تماس با ساختارهای آناتومیکی متعدد هیپوفارینکس و لارینکس قرار میگیرد، این روش همچنین برای آزمایش حساسیت آنها سودبخش است.
شکل 1. ویدئو فلورسکوپی: بیمار عمل لوزهی توسعه یافته را از طریق مندیبولوتمی بعد از رادیوتراپی قبل از عمل برای آماس سرطانی در لوزه سمت راست پذیرفته است. آزمایشات ویدئو فلورسکوپی، جبرانهای عملکردی خوبی را در بیماران با داشتن مشکل هم در بلع مایعات و مواد نیمه جامد به دنبال احیای گفتار درمانی به معرض نمایش گذاشت.
شکل 2. ارزیابی آندوسکوپی فایبر اپتیک بلعیدن: بالس جامد کمرنگ در قسمتهای حنجرهای (پیکانهای مشکی) در بیماران مبتلا به Amyotorophic lateral sclerosis
به علاوه، ویدئو فلورسکپی و FEES در نشان دادن علائم شناخت بیماری نظیر فرو بردن قطعات غذا در دستگاه تنفسی و وجود باقیماندهها در حلق همبستگی دارند. (OPES) اخیراً برای بررسی اشکال در بلع معرفی شدخ است. این آزمایش بخصوص برای آنالیز اختلالات کارکردی در طول مراحل متعدد بلعیدن بکار میرود، زیرا امکان یک ارزیابی نیمه کمی از مراحل متعدد را فراهم میکند. به ویژه، امکان محاسبه مدت عبور دهانی (OTT)، مدت عبور حلق (PTT) و مدت عبور از طریق مری غذا را میسر میکند. شاخص ماندن در دهان (ORI)، شاخص ماندن در حلق (PRI) و شاخص ماندن در مری (ERI) به اضافهی معلوم و معین کردن مقدار هر تکهای که به داخل دستگاه تنفسی فرو برده میشود. OPES همچنین اطلاعات کیفی در خصوص بلعیدن غذا، نظیر افتادن قطعهی غذایی از حفره دهانی قبل از اینکه عمل بلعیدن صورت گیرد، تکه تکه شدن یک قطعه غذایی در حلق به علت کاهش در فشار زبانی (که باعث میشود بلعیدن 2 یا 3 بار تکرار شود)، برگشت حلقی دهانی یا بازگشت معدوی مری تکههای غذا یا اختلالات در قدرت حرکت گلویی فراهم میکند.
فشارسنجی و pH سنجی ابزارهای تشخیصی سودمندی برای ارزیابی و بررسی اشکال در بلعیدن غذا در قسمت مری هستند، اگر برای بررسیهای اولیه در بیماران مبتلا به این بیماری نباید درنظر گرفته شوند. در حقیقت اشکال در بلعیدن غذا از نوع اختلال در مری باید پزشک را وادار به ملاحظهی همه اختلالات ارگانیکی کند که ممکن است مانع عبور یک تکه غذا شوند (آماس سرطانی، مری، تومورهای خوش خیم، پردههای گلویی، کوره راه زنکر، تنگی مجرای مادرزادی، عواقب جراحی و غیره). از آنجایی که تردید و سوءظن یک تشخیص میتواند منجر به انتخاب صحیح وسایلی شود که قابلیت ارائهی تصاویر مربوط به ریختشناسی را داشته باشند (آندوسکوپی دستگاه هاظمه، سونوگرافی با اشعهی ماوراء بنفش، CT & MRI).
اهمیت فشارسنجی برای مطالعهی دگرگونیهای کارکردی در مری پایهریزی شده است، اما این موضوع اصلی در مطالعات راجع به حلق یا ماهیچهی باسطهی مری نیست، به خاطر این حقیقت که تغییرات در آهنگ ماهیچهای، در این نواحی بسیار سریعتر از (و بنابراین مشکل در کشف و یافتن) آنهایی است که در ناحیهی مری هستند، جایی که ماهیچهها نرمتر هستند.
pHسنجی 24 ساعته صورت گرفته در بخشی که بیمار در بیمارستان نخوابیده، ولی از آنجا دستور میگیرد، معمولاً حساسترین آزمایش برای تشخیص بازگشت معدوی مری محسوب میشود و امکان مرتبط کردن علائم را به بازگشت با 95% ویژه و معین بودن و 90% حساسیت میسر میکند.
ملاحظات پزشکی قانونی
اهمیت و ارزش نتیجهبخش هر آسیبی که ناشی از اختلالات در بلعیدن باشد، طبق دایرهی قانونی مشمول تغییر میکند.
در حقیقت، از یک دیدگاه کیفری، تغییرات در بلعیدن ناشی از آسیب و جراحت رسیدن به بافتهای دستگاه تنفسی گوارشی (که دارای ویژگیهای کاربردی چندگانه هستند، چرا که چندین وظیفهی فیزیولوژیکی دارند) میتواند در جرم و جنایات علیه افراد به ویژه در کسانی که دیگر جراحت بدنی دیده شدهاند یا حداقل در جرائمی که آسیب و جراحت بدنی یک رویداد و پیشامد مرتبط است، یافت میشود. در قوانین کیفری، حمله به سلامتی شخصی، عنصر هدف یک جرم است که منجر به جراحت یا آسیب شخص میشود.
در موارد مدنی و همچنین در موارد خصوصی یا اجتماعی، جریانات بیمهای، ارزیابی خسارت برای آسیبهای شخصی شامل تغییرات در بلعیدن، مشکل سازتر و پیچیدهتر است. در این موارد، تشخیص این موضوع که کدام پارامترها به عنوان مرجع مورد استفاده برای ارزیابی کردن و تعین اندازهی آسیب و جراحت بر حسب بازپرداخت هستند، ضروری است.
حدود آسیب دیدگی دائمی، به عنوان پیامد آسیب رسیدن به بافتهای طراحی شده برای بلعیدن، باید به گونهای باشد که حداقل کم، کارکرد نسبی را معیوب کرده و کاهش دهد، اما تا اندازهای که قابل پیگیری باشد و به روشی اندازهگیری شود.
قبل از اینکه آسیب و جراحت بیولوژیکی به عنوان یک پارامتر شناخته شدخه معرفی میشود، تنها یک کاهش انتزاعی مختصر در توانایی یک فرد برای انجام هر کار خاص و معینی، در ارزیابی خسارت مورد ملاحظه قرار میگرفت.