هدف :
تحقیقات نشان داده است که آگاهی از نتیجه موجب بهبودی یادگیری می شود. در کتاب اصول روانشناسی مان امده است که برای کسب مهارتهای حرکتی لازم است که شخص بتواند نتیجه کار خود را ببیند. واقعیت این است که رفتار انسان در هر لحظه به طور ضمنی یا صریح تابع اطلاعاتی است که از یک موقعیت به دست می آید. اگر اطلاعات تغییر کند رفتار نیز تغییر می یابد. هدف آزمایش کنونی این بود که این قانون ساده را با دید تربیتی مورد مطالعه قرار دهیم. به عبارتی نشان دادن اینکه آگاهی از نتایج موجب بهبود عملکردهای جاری وعملکردهای بعدی می شود. در کتاب اصول روانشناسی مان درخصوص علل تأثیر مثبت آگاهی ازنتایج چنین آمده است:1. آزمودنی عملی را که نتیجه بهتر داده است را تکرار می کند2. آزمودنی خطاهای خود را تکرار می کند.3. وضع نفسانی همراه با دقت وآگاهی در آزمودنی به وجود می آید که موجب بهتر شدن کار او می شود.
دراین آزمایش در مرحلۀ اول رفتار آزمودنی ازطریق اطلاعی که قبل از اجرای عمل در اختیار او قرار می گرفت تعیین می شد(ترسیم یک خط 10سانتی متری). در مرحلۀ دوم بعد از اجرای هر عمل از کیفیت عملکرد خود آگاهی می یافت.مرحلۀ سوم نشان داد که تمرین صرف تأثیر کمتری بر یادگیری دارد. یادگیری بستگی به تشویق و تنبیه تمرینهای متوالی دارد. تشویق یا تنبیه عبارت خواهد بود از مقایسۀ نتایج مرحلۀ اول با نتایجی که از تکرار همان مرحله بدست آمده، با این تفاوت که مرحلۀ تکراری گاهی بعد از آگاهی از نتایج عملکرد و گاهی بدون اطلاع از آن آغاز می شود.
وسایل آزمایش : سه برگ کاغذ میلی متری، دو عدد خط کش معمولی، چشم بند، مداد
نمونه : نمونه این آزمایش فقط از یک نفر تشکیل می شود با این مشخصات:
جنس: زن سن: 32سال
روش آزمایش :
آزمودنی را درمقابل خود نشاندیم، چشمانش را بستیم و مدادی را در دستش قرار دادیم. یک برگ کاغذ میلی متری ویک عدد خط کش که بر روی ضلع پایین کاغذ قرار گرفته بود در مقابلش بر روی میز قرار دادیم. وبه او گفتیم که باید با دست چپ خط کش را نگه دارد.خط کش دوم را در ده سانتی خط کش اول وبه موازات آن قرار دادیم. خط کش دوم به عنوان نشانه مورد استفاده قرار می گرفت. در این شرایط مراحل آزمایش را آغاز کردیم.
مرحله اول. هدف این مرحله بررسی این واقعیت بود که آزمودنی در حالیکه فقط از توانایی حسی حرکتی خود استفاده می کند، با چه دقتی می تواند فاصله را ارزیابی کند. دست آزمودنی را گرفتیم و نوک مداد او را در مقابل ودر انتهای سمت چپ کاغذ میلی متری قرار دادیم وبه او گفتیم که از طرف خود به طرف ما خطوط ده سانتی رسم کند و برای اینکه بداند خط ترسیمی ده سانت شده یانه به او گفتیم که خط کش دیگری در ده سانتی خط کش شما قرار دارد. این خط کش برای 5 تمرین اول سر جایش قرار دارد. پس از رسم 5خط خط کش دوم را برداشتیم ودست آزمودنی را گرفتیم و نوک مدادش را در نقطۀ دیگری که یک سانت داز نقطۀ اول فاصله داشت قرار دادیم. وازاو خواستیم یک خط ده سانتی رسم کند. این عمل مرتباً تکرار شد تا 20 خط بدین طریق رسم شد.(جمعاً 25خط) در این اوضاع از دادن هر گونه تفسیری خودداری می کردیم. سپس کاغذ را عوض کردیم بدون آنکه آزمودنی خطوط را ببیند.
مرحلۀ دوم. هدف این مرحله تأثیر آگاهی از نتایج بر عملکرد جاری بود.
برای 5تمرین اول خط کش دوم را سر جایش قرار دادیم وبعد از آن نشانه را برداشتیم و از آزمودنی خواستیم 20خط ده سانتی رسم کند. در این مرحله در هر ترسیم طول خط ترسیمی را به اطلاع آزمودنی می رساندیم. پس از ترسیم خطوط کاغذ را عوض کردیم. بدون آنکه آزمودنی خطوط را ببیند.
مرحله سوم. تکرار دقیق مرحله اول. هدف این مرحله آن بود که ثابت کنیم که آگاهی از نتایج در مرحله دوم، نتایج مرحله سوم را تحت تأثیر قرار می دهد یعنی کاری که در مرحلۀ دوم انجام گرفته موجب یادگیری شده است. به عبارتی آگاهی از نتایج عملکردهای بعدی را تحت تأثیر قرار می دهد.
تحلیل نتایج :
1 برای هر یک از موقعیتها میانگین و انحراف استاندارد طول 20خط آخررا محاسبه کردیم. طول خط ترسیمی از روی خطی که عمود بر خط مبدأ اخراج گردیده بود اندازه گیری کردیم.
2 سه میانگین را با یکدیگر مقایسه کردیم و معنی دار بودن تفاوت میانگینهای مراحل اول ودوم ومراحل اول وسوم را با استفاده ازt استودنت در مورد نمونه های همتا بررسی کردیم.
با نگاهی گذرا به سه میانگین بالا(75/11، 62/9، 40/9) معلوم می شود که عملکرد آزمودنی در مراحل دوم وسوم با عملکرد او در مرحلۀ اوا تفاوت دارد. این تفاوت در جهت بهبود نتایج آزمودنی است.زیرا میانگین طول 20خط آخر مراحل دوم وسوم به عدد10 نزدیکتر است.بنابراین ظاهر اعداد نشان می دهد که در مورد این آزمودنی، آگاهی از نتایج توانسته است عملکردهای جاری وعملکردهای بعدی را تحت تأثیر قرار دهد.
از آنجا که مقایسۀ ظاهری میانگینها نمی تواند مورد اعتماد واقع شود از آزمون tدر مورد گروههای همتا استفاده کردیم..
t =
: میانگین تفاوتها
Sd : انحراف استاندارد تفاوتها
N :حجم نمونه
1 = = -2/10
2 = = -2/34
Sd =
Sd1 =
Sd2 =
t1 = =
t2 = =
برای بررسی معنی دار بودن تفاوتهای میانگینها به جدول tمراجعه کردیم. در ردیف درجه آزادی 19 ودر ستونهای 05/0 و 01/0 به ترتیب اعداد09/2 و 86/2 را پیدا کردیم. چون مقادیر حاصل از آزمایش(36/6و85/5) از مقادیر جدول در هر دو سطح بزرگتر است نتیجه گرفتیم که تفاوتهای میانگینهای مراحل اول ودوم و مراحل اولو سوم معنی دار است. به این صورت که آگاهی از نتایج در مرحلۀ دوم به صورت یک عامل سیستماتیک در آمده و عملکردهای جاری و عملکردهای بعدی را تحت تأثیر قرار داده است. به عبارت دیگر تفاوتهای بدست آمده ناشی از تفاوت نیست.
3 سه میانگین بدست آمده را با معیار10 سانتی مقایسه کردیم. معنی دار بودن تفاوتهای آنها نیز مورد بررسی قرار گرفت.
t =
= t1 =
T2 = = 1/8
T3 = = 2/85
سه عدد بدست آمده(6/7، 8/1، 85/2) را با اعدادی که در جدولtبا درجه آزادی و ستون 05/0 و01/0 وجود دارد(09/2 و86/2) مقایسه کردیم. چون t مرحله اول ازt جدول بزرگتراست پس بین میانگین این مرحله با عدد10،تفاوت معنی داروجود دارد. اما t مراحل دوم وسوم چون ازt جدول کوچکترند پس تفاوت بین میانگین این مراحل با عدد 10 معنی دار نیست. تفسیردقیق مطلب به این صورت است که آگاهی ازنتایج ، عملکردهای مراحل دوم(جاری)وسوم(بعدی) را نسبت به مرحله اول بهبود بخشیده است. این عامل توانسته است میانگینهای مراحل دوم و سوم را به عدد10نزدیکترکند بدان گونه که تفاوت معنی داری بین آنها با عدد10وجود ندارد.
4 انحراف معیارسه مرحله را با یکدیگرمقایسه کردیم تا معلوم گردد تغییرات آنها نیزمانند تغییرات میانگینها است یا نه.
برای مقایسه انحراف معیارها از آزمون F استفاده کردیم.
F =
F = مقایسه واریانس نتایج مرحله اول و دوم
F = سوم مقایسه واریانس نتایج مرحله اول و
با مراجعه به جدولF درمقابل ردیف درجه آزادی19عدد15/2 درسطح05/0 وعدد3درسطح اطمینان01/0 پیدا کردیم. اعداد به دست آمده از آزمایش از اعداد جدولF کوچکترند. بنابراین نتیجه گرفتیم واریانسها یکسان است. علت آنرا می توان به ثبات دقت آزمودنی نسبت داد که از همان ابتدا به چشم می خورد .
5 با درنظرگرفتن همه نتایجی که در جریان تحلیلهای قبلی به دست آورده ایم، تأثیرآگاهی ازنتایج دردو مورد زیر مشخص می شود
الف. عملکرد جاری
ب. عملکردهای بعدی
با توجه به نتایج بندهای 4،3،2،1، می توان گفت که آگاهی ازنتایج درمرحلۀ دوم، توانسته است به صورت یک عامل تقویت کننده وارد عمل شود و عملکردهای جاری و عملکردهای بعدی آزمودنی را تحت تأ ثیر قراردهد.
تأثیرآگاهی ازنتایج برعملکردهای جاری از اینجا معلوم میشود که تفاوت میانگینهای مراحل اول ودوم معنی دار است و میانگین مرحله دوم به 10نزدیکتر است .
تأثیر آگاهی از نتایج بر عمکردهای بعدی از انجا معلوم می شود که تفاوت میانگینهای مراحل اول و سوم معنی دار و میانگین مرحله سوم به 10 نزدیکتر است .
این تأثیر آگاهی از نتایج در حدی بوده است که آزمودنی توانسته است میانگین خطوط ترسیمی خود را بهبود بخشد که با معیار 10 سانتی تفاوت معنی دار نداشته باشد
نتیجه گیری :
این آزمایش نشان داد که آگاهی از نتایج توانسته است عملکردهای جاری و عملکرد های بعدی را تحت تأثیر قرار داده، موجب بهبود آنها شود،بنابراین می توان به مربیان و معلمان توصیه کرد که همیشه یادگیرنده ها را در جریان نتایج کار خود قرار دهند. بدین معنا که یاد گیرنده باید بداند نکات قوت و ضعف کارش در کجاست تا متناسب با آنها عمل کند.
اثر کار مضاعف وحواس پرتی برکارآیی
هدف : مطالعۀ تحول کارآیی درشرایط مختلف مخصوصاً درشرایط کارمضاعف وحواسپرتی.
کارآمدی انسانها به عوامل مختلفی بستگی دارد ازقبیل استعداد آنها، ابزار کار، آموزش وشرایط کار. تحت عنوان شرایط کار می توان به روشنایی، سروصدا، شرایط جوی محیط کار، زمان، مدت کار، زمان استراحت وزمان توقف اشاره کرد. این عوامل کارآمدی را دگرگون می سازند و می توانند تأثیرمثبت یا منفی داشته باشند. مثلاً کار توأم با استراحت، کارآمد ترازکاربدون استراحت است. یا کوتاه شدن ساعات کار بازده را افزایش می دهد.هیچ کس نمی تواند تمام اوقات روز را روی یک مسأله فکرکند،به یک کارمعین اشتغال ورزد وبازده خوبی نیز بدست آورد. دقت انسان به طور دائم در نوسان است. یعنی انسان نمی تواند مدت زیادی روی یک مسأله تمرکز داشته باشد. در این آزمایش اثرکارمضاعف وحواسپرتی برکارآمدی بررسی شده است. یعنی خواستیم تا نشان دهیم که انجام دو کاریا حواسپرتی به هنگام کاربازده را پایین می آورد.
وسایل آزمایش : کرونومتر، مداد، آزمون مربعهای دنباله دار
نمونه : یک نفردانشجوی رشته ریاضی با این مشخصات: