تاریخچه مغناطیس درمانی
آهنربا هزاران سال برای درمان ، مورد استفاده قرار گرفته است. چنین روایت شده است که نجبای مصری برای حفظ زیبایی و جوانی خود جواهرات مغناطیسی به خود آویزان میکردند. قبایل آفریقایی برای آماده کردن غذا از سنگهای معدنی مغناطیسی استفاده میکردند. طبق اظهارات «میندا هسو» و «چیکوو فونگ» دو محقق مغناطیس شناس زیستشناس، مغناطیس درمانی بیش از 2000 سال در چین به کار میرفته است. قدیمیترین کتاب پزشکی چین به نام کتاب « پزشکی داخلی » مربوط به دوره امپراطور زرد پوست چین حدود 2000 سال قبل از میلاد نوشته شده که به کاربرد مغناطیس در طب سوزنی اشاره میکند.
البته اگر از زمان حال دور شویم، باید بگوییم که ارسطو 300 سال قبل از میلاد، از کاربرد مغناطیس برای درمان صحبت کرد. «پلاینی» جوان پزشک یونانی نکاتی درباره نحوه درمان بیماریها در یونان 100 سال پس از میلاد مسیح نوشت. «گلن» پزشک رومی قرن سوم متوجه شد که مردم برای رها شدن از بیماری یبوست از آهنربا استفاده میکردند.
پزشکان فرانسوی 400 سال پس از میلاد درباره کاربرد گلوبندهای مغناطیسی مطالبی نوشتند. سالیان سال پس از آن آهنربا همچنان جنبه درمانی خود را حفظ کرده بود. در سال 1530 پزشکی به نام پاراسلسوس از قطبهای مختلف آهنربا برای درمان استفاده کرد.
اخیراً در سال 1977 انجمن سلطنتی پزشکان فرانسه دو متخصص را مأمور تأیید ارزش شفابخش آهنربا برای درمان بیماریها کرده است. این دو متخصص پس از دقت و بررسی زیاد متقاعد شدند که آهن ربا خواص شفا دهنده دارد.
به تدریج شیوههای علمی و افکار منطقی شکل گرفت. حتی افراد بدبین متوجه شدند که وقتی آهنربا به شکل درستی به کار رود، خواص شفا دهنده دارد.
در سال 1936، آلبرت دیویس متوجه شد که دو قطب آهنربا خواص زیستی مختلفی دارند. او آزمایشهای متعددی را روی حیوانات، بذرها و گیاهان انجام داد. اساس یافتههای دیویس بر آن بود که یک قطب آهنربا اندامهای جانداران را تحریک و قطب دیگر آنها را آرام میکند. در سال 1948 طبق اظهارات پزشکان شوروی سابق، مغناطیسدرمانی میتوانست درد ناشی از قطع شدن اعضای بدن را کاهش دهد. در دهه 1960 طبق گزارشهای وزارت کشاورزی کانادا رویش بذرها و دانهها پس از قرار گرفتن آنها در معرض نیروی آهنربا بهبود می یافت.
ژاپنیها نیز در این زمینه عقب نماندند. آنها پژوهشهای پزشکی جدیدی آغاز کردند و به تولید انبوه وسایل آهنربایی همچون گردنبند، النگو و دانه تسبیح اقدام کردند. تقریباًٍٍ 10% از مردم ژاپن برای سالم ماندن از وسایل مغناطیسی استفاده میکنند. وزارت بهداشت ژاپن کاربرد مغناطیسدرمانی را کاملاً تأیید کرده است و این صنعتی بزرگ در ژاپن است.
پدیده های مغناطیسی درمانی
پدیدههای مغناطیسی در تمام اعصار، تأثیر مسحور کنندهای بر ذهن انسان داشته است. سنگ ماگنتیتی (که نوعی سنگ آهنربا است) به صورت رسوب در رگههای آهنی مغناطیسدار جمع شده و اولین ماده مغناطیسی بوده که بشر از آن آگاهی یافته است.
کلمه انگلیسی لودستون از کلمه قدیمی انگلیسی لود به معنی «راه» مشتق شده است؛ چون که در طی قرون وسطی متوجه شده بودند که وقتی یک تکه از این سنگ را با نخ آویزان میکردند یک طرف آن همیشه به سمت شمال و طرف دیگر آن همیشه به سمت جنوب بود. چینیها آن را 4000 سال پیش ارابه جنوب نما مینامیدند و از آن برای جهت یابی استفاده میکردند.
این کشف - که سنگ ماگنتیت تکههای آهن را جذب میکند- در روم و یونان باستان صورت گرفت. مردم معتقد بودند طلسمهایی که از این سنگ ساخته شوند ، میتوانند هر شخصی را به محبوبش برسانند. آنها می گفتند اگر زن یک مرد بیوفا، یک تکه از این آهنربا را زیر بالش شوهرش قرار دهد، شوهر در خواب کابوسهای وحشتناکی خواهد دید. و اگر تکه آهنربا روی سر گذاشته شود میتوان به صدای خدایان گوش داد! این سنگ به عنوان طلسمی برای شفای سردرد، گرفتگی عضلات، نقرس، و انواع ناخوشیهای دیگر نیز به کار می رفت.
طبق اسطورههای باستانی یونان، یک پسرک چوپان به نام مگنس وقتی عصای فلزیاش را روی یک تکه از این سنگها گذاشت متوجه شد که دیگر نمیتواند آن را از سنگ جدا کند. واژه مغناطیس نیز ممکن است از نام همین پسرک چوپان گرفته شده باشد. ولی طبق روایتی دیگر که به حقیقت نزدیکتر است واژه مغناطیس از کلمه مگنزیا که نام شهری در آسیای صغیر (یعنی ترکیه) است گرفته شده است. در این محل رگههای آهن مغناطیسی به وفور یافت می شود.
مشکل است که دریابیم مردم باستان چگونه به خاصیت مغناطیسی زمین و اجرام سماوی دیگر در جهان هستی و تأثیر آن بر زندگی و بیماریها پی بردند. حالا فلسفه روزه گرفتن در زمانی که ماه تازه است و یا هلال ماه نو است از لحاظ علمی معلوم شده است. در چنین مواقعی تأثیر کره ماه بر کلیه مایعات به بیشترین مقدار میرسد. در چنین روزهایی کلیه مواد (مواد مایع و نیمه مایع آهندار بدن) تحت تأثیر ماه جذب میشوند و میتوانند منجر به مسائل احساسی و ذهنی حاد شوند. این نوع روزه گرفتن باعث میشود مایعات بدن طی اقدامی احتیاطی علیه چنین آثار ناهنجاری کاهش یابند.
به همین ترتیب اجداد ما چنین تصور میکردند که شخصی که در آخرین دقایق حیاتش است باید طوری بخوابد که سرش رو به شمال و پاهایش رو به جنوب باشد تا هم راستایی مغناطیسی بین زمین و بدن او ایجاد شود. این امر باعث میشد خروج روح از بدن با آرامش، کاهش درد و رنج کمتر انجام شود.
برخی دانشمندان که روی آثار خواص مغناطیسی زمین و تأثیرات آتش پارهها و لکههای خورشید تحقیق میکنند، متوجه شدهاند که عوامل فوق باعث برهم خوردن آرامش مغناطیسی زمین و منجر به تغییرات زیستی حاد در موجودات زمین میشود.
همچنین به این نکته پی بردهاند که اندامهای متفاوت بدن انسان به دلیل فعالیتهای شیمیایی متفاوتی که در بدن انجام میشود، میدانهای مغناطیسی متناوبی ایجاد میکند. این امر ثابت میکند که هر سلولی در بدن انسان یک ارزش مغناطیسی خاصی دارد. بیشترین میدان مغناطیسی را مغز در حین خواب ایجاد میکند. پس از آن قلب در مقام دوم قرار دارد که میتوان میدان مغناطیسی آن را از لحاظ علمی اندازه گرفت.
همچنین متوجه شدهاند که قطب شمال خواص آنتیبیوتیک دارد. (یعنی میتواند عفونت را مهار یا روند آن را کُند نماید) و قطب جنوب خواص انرژی زا دارد (یعنی میتواند حرارت و انرژی در اختیار اندامهای مختلف بدن قرار دهد). لذا قطب شمال برای درمان بیماریهایی مفید است که عفونت ریشه اصلی آنها است. در حالی که قطب جنوب برای درمان دردها، ورمها، سفتی اندامها، و مسائل مربوط به عملکرد کُند آنها مفید است.
سالها است که آهنرباهای دست ساز بشر جای سنگهای مگنتیت را گرفتهاند. آهنرباهای امروزی شکلها و قدرتهای مختلفی دارند. برخی به شکل میله، نعل اسب، سوزن و دیسک هستند.
از دیدگاه طنز، مغناطیسدرمانی هم یکی از قدیمیترین شیوههای درمان و هم یکی از جدیدترین آنها است! اکنون زمانی است که این شیوه بزرگ درمان مورد بهرهبرداری قرار گیرد که نتایج درخشانی هم در پی دارد.
نقش بدن ما در مغناطیس درمانی
خود بدن ما یک آهنربا است و دارای قطبهای آهنربایی است. هنگام درمان نیروی قطب شمال آهنربا باید به قسمت راست بدن و نیروی قطب جنوب به قسمت چپ بدن اعمال شود. به همین ترتیب نیروی قطب شمال باید به نیمه بالای بدن و نیروی قطب جنوب آهنربا باید به نیمه پایین بدن اعمال شود.
ولی در عین حال هیچ قانون ثابتی وجود ندارد و این امر بستگی به تشخیص پزشک و حالتی دارد که بیمار در آن حال خود را راحت حس میکند. مغناطیس درمانها از شیوههای مختلفی استفاده میکنند و معالجههای آنها سرانجام بستگی به بیمار، نوع بیماری، میزان وخامت آن و برخی عوامل و متغیرهای دیگر دارد که در بخشهای بعد آنها را بررسی خواهیم کرد.
در مغناطیسدرمانی از نقاط هدایت استانداردی که در بررسی الکترونیکی بیماریهای قلبی استفاده میشود نیز بهره میبریم. جریانهای مثبت و منفی برق به ترتیب مطابق با قطبهای شمال و جنوب آهنربا هستند. در تهیه الکتروکاردیوگرام قلب از ساعدها و ساق پای چپ استفاده میشود. دو نوع مسیر همزمان کشیده میشوند. دو الکترود یکی مثبت و دیگری منفی استفاده میشوند. بنابراین با استفاده از دو ساعد و ساق پای چپ سه ترکیب ساخته میشوند: بازوی راست – بازوی چپ، بازوی راست – ساق پای چپ، بازوی چپ- ساق پای چپ. متخصصان قلب این سه ترکیب را نقاط هدایت استاندارد الکتروکاردیوگرام مینامند.
در مغناطیسدرمانی از این نقاط هدایت استاندارد استفاده میشود و دو ترکیب دیگر نیز به آنها افزوده میشود: دست راست – پای راست و پای راست – پای چپ. لذا همانند فرضیه نقاط هدایتگر استاندارد، پنج شیوه به کارگیری آهنربا در مغناطیسدرمانی وجود دارد.
اگر قرار باشد آهنربا برای قسمتهای مختلفی از بدن بکار رود ابتدا باید کار را از اندامهای فوقانی شروع کرد و بعد به سمت اندامهای پایین آمد. ابتدا باید آهنرباها را زیر کف دستها، سپس روی پشت و روی زانوها و در آخر نیز زیر کف پاها قرار دهید. وقتی آهنرباهای قوی یا متوسط زیر کف دست قرار میدهید، بیمار باید روی نیمکت یا چهارپایه بنشیند و هر دو آهنربا روی هر دو طرف بیمار یا جلوی او قرار داده شوند. قطب شمال آهنربا باید طرف راست و قطب جنوب باید طرف چپ باشد. کف دست راست باید روی قطب شمال و کف دست چپ روی قطب جنوب باشد.
نیروی مغناطیس درمانی
مغناطیس نیرویی جهانی است که همه جا وجود دارد. ما با آن زندگی و آن را تنفس میکنیم. مغناطیس یکی از اصول حیات است. کره زمین یک آهنربای بزرگ است که میدان مغناطیسی آن تا 100 هزار کیلومتر قابل ردیابی است. نه فقط زمین بلکه بدن انسان و ریزترین اتمها در طبیعت آهنربایی هستند. خورشید، ماه و سایر اجرام آسمانی نیز آهنرباهای غول پیکری هستند. لذا نیروی مغناطیس نیرویی است که همه جا در اطراف ما وجود دارد.
میدان مغناطیسی خورشید 100 بار قویتر از میدان مغناطیسی زمین است. نفوذ و تأثیر خورشید بر زندگی ما قابل سنجش نیست در عین حال آن را زیاد مورد تأکید قرار نمیدهیم. کره ماه نیز همانند خورشید رابطه نزدیکی با زندگی ما دارد. تقویمهای ما پر از مطالبی است که اشاره به خورشید و ماه دارند و دروس علمی و تاریخی پر از مثالهایی هستند که نشان میدهند چگونه این اجرام آسمانی همواره بر زندگی ما اثر میگذارند. حتی ستارگان نیز آهنرباهای غول آسایی هستند که بر زندگی و سرنوشت ما به نحو عجیبی تأثیر میگذارند. به همین دلیل است که ستارهشناسی یعنی مطالعه تأثیر ستارگان و سیارات بر زندگی و جامعه ما جایگاه ویژهای دارد بشر نمونه تکثیر یافته ریزی از جهان هستی است. ساختمان بدن انسان و هر موجود کوچک و ریزی هر چقدر هم کوچک و بیاهمیت باشد، به وسیله همان نیروی مغناطیسی که جهان هستی را نگه میدارد ، حفظ میشود. مردم نیروی آهنربایی در وجود خود دارند و میتوانند عدهای را جذب و عدهای را دفع کنند. خودشان هم نمیدانند دلیل آن چیست. معمولاً شنیدهایم که میگویند بعضیها شخصیت جذابی دارند و عدهای نیز در نگاه اول یکدیگر را جذب یا دفع میکنند.