دیابت
چطور طولانیتر و بهتر زندگی کنیم(ولی نه شیرینتر)
امروزه تعداد دیابتیها نسبت به آنچه که قبلاً وجود داشت. خیلی بیشتر است(تنها 15 میلیون امریکایی که نیمی از آنها به این موضوع آگاهی ندارند، مبتلا هستند)، نه به خاطر آن که طول عمر بیشتری یافتهاند بلکه از آن جهت که وقوع اختلال در حال افزایش میباشد. اغلب کسانی که دیابت ندارند، تصور نمیکنند این وضعیت مشکلات خاصی ایجاد نماید. تا میدانند که آنچه هرکس باید رعایت کند، پرهیز از شیرینیجات است و اگر این کار کافی نباشد، با استفاده از قرص و انسولین هم میتوان بالا بودن قند خون را کاهش داد. اما دیابتیها میدانند که زندگی تا چه حدی میتواند دشوار گردد و برای سر و سامان دادن به سبک زندگی خود، پرسشهای بسیاری مطرح میسازند. سعی کردهام در صفحات آینده از سؤالات فراتر روم.
یکی از واقعیتهای اصلی که باید بپذیریم این است که دیابت به تنهایی یک بیماری به شمار نمیرود. گرچه همه دیابتیها قند خون غیرطبیعی بالایی دارند، عوامل به وجود آورنده این بیماری الزاماً یک عامل یا بالا بودن قند خون به تنهایی نیست. مثلاً دیابتی که در کودکی یا بلوغ ظاهر میشود و نیازمند انسولین است برای منظم شدن مشکلاتی دربر دارد و اثر مهمی بر کیفیت طول زندگی میگذارد به عکس، دیابت از نوع منسوب به بزرگسالان معمولاً به انسولین نیاز نداشته، سطوح قند خون معمولاً ثابت و خطر تهدید زندگی خیلی کمتر است.
پانکراس، که در عمق شکم و پشت معده و طبیعتاً روی ستون مهرهها قرار دارد انسولین میسازد و متابولیسم قند خون را تنظیم مینماید. در دیابت جوانان یا وابسته به انسولین، مقدار انسولین حاصل بسیار کم است، زیرا سلولهای خاصی که آنرا در پانکراس تولید مینمایند بوسیله خود بدن از بین رفتهاند. دیابت جوانان نمونه بارزی است از بیماری خود ایمنی، به این صورت که این تصور را برای بدن بوجود میآورد که سلولهای پانکراس، دشمن هستند و بدین ترتیب کشته میشوند. هنوز مطمئن نشدهایم که چرا این اتفاق برای بعضی بچهها میافتد و برای دیگران نه. تصور بر این است که عفونتی ویروسی در ابتدای زندگی باعث این عکسالعمل عجیب و قریب میشود. صرفنظر از علل نامبرده زیر، این قبیل جوانان اصولاً انسولینی ندارند. همانطور که میدانید قندی که میخورید بوسیله معده جذب و وارد جریان خون میشود که آنرا به هر بافت بدن حمل میکند تا انرژی لازم برای ادامه حیات را کسب نماید. برای رسیدن به این مرحله، ابتدا قند باید به داخل سلولها نفوذ کند و تغییرات شیمیایی مختلفی را انجام دهد و در این موقع است که به انسولین احتیاج دارد. اگر مقدار این هورمون کم باشد نمیتواند داخل نسوج گردد. فقط در خون شناور میشود تا با ادرار دفع شود یعنی اتلاف کامل چون به عنوان منبع تأمین انرژی موجود نیست بدن به پروتئین و ذخیرههای چربی متکی میشود. یا وقتی که فقدان انسولین جبران نشود تداوم استفاده از چربی و پروتئین به عنوان منبع انرژی جایگزین انسولین به سلسله مراحل طولانی زنجیرهای و غامضی منتج میشود که آشکارترین علامت آن حالت اغما است.
برخلاف این مورد، در صورت عدم وابستگی به انسولین یا دیابت بزرگسالان، که معمولاً بعد از سن 40سالگی ظاهر و بین 45 تا 65 سالگی به مرحله اوج میرسد کمبود انسولین مشهود نیست اصولاً برای اینکه انسولین کار خودش را روی سلولها انجام دهد، باید سلولها دارای قدرت پذیرش باشند و آن نیازمند وجود گیرندههای انسولین است. دیابتیهای بزرگسال بخصوص آنهایی که چاق هستند، دچار کمبود این گیرندهها میباشند. بنابراین معمولاً به این قبیل افراد انسولین نمیدهم. چون به مقدار کافی انسولین دارند. بجای آن پرهیز توصیه میکنم. بخصوص اگر فربه هستند و اضافه وزن دارند که نتیجه همه اینها افزایش تعداد گیرندههای انسولین است و نتیجتاً قند خون کمتر.
آگاهی از نحوه کار انسولین- نوع مربوط به جوانان در مقابل دیابت سالمندان، گیرندههای انسولین، نظریه خود ایمنی- فقط در دهه اخیر حاصل شده است. وقتی که کتاب پزشکی چاپ اوایل سالهای 1900میلادی را ورق میزدم به علائم دیابت برخورد کردم که دقیقاً توصیف شده بود. تشنگی، تکرر ادرار، کاهش وزن، افزایش اشتها، خارش و اغما. اگرچه همه آنها را بالا بودن میزان قند خون میشناختند ولی مقدر نبود انسولین تا سالهای 1920 میلادی کشف شود. نویسنده در همین متن اظهار نظر کرده بود که اغلب بچههایی که دیابت دارند فقط 6 ماه تا 4 سال پس از تشخیص بیماری عمر میکنند. در آن روزها علت مرگ تحلیل رفتن قوا یا اغما بود و درمان منحصر میشد به پرهیز مطلقاً سخت حتی بدون ذرهای قند یا نشاسته، بدون نان، شیر، سیبزمینی، هویج و نه حتی یک عدد میوه. تعجبی ندارد که این بچهها چقدر زود میمردند!
پس از کشف انسولین( که با اهدای جایزه نوبل قدردانی گردید) مرگ ناشی از اغما به نحوه حیرتانگیزی کاهش یافت. اما هرچه بچههای دیابتی به مرحله بلوغ میرسیدند متوجه شدیم که دیابت عروق را در هر کجا باشند مغز، قلب، چشمها، پاها، کلیهها صدمه میزند به همین دلیل است که این بیماری هنوز در این کشور بعنوان قاتل بزرگ و فلجکننده و هفتمین عامل منجر به مرگ محسوب میگردد. گرچه بچهها آسیبپذیرترین هستند دوره کلی زندگی افراد دیابتی در هر سن و سالی فقط دوسوم عمر نفوس عمومی است. اما میتوان این امر را در جهت بهتری سوق داد. مشروط بر این که بدانید بهترین روش سروسامان دادن به بیماری خودتان چیست؟
متداولترین سؤالاتی که بیماران از من میپرسند عبارتند از: آیا باید میزان سطح قند خون خود را در تمام اوقات در حد طبیعی نگه دارم؟ «گاهگاهی تقلبکردن» چقدر خطرناک است؟ به آنها پاسخ میدهم اغلب پزشکان اعتقاد دارند میزان سطح قندخون هرچه در طول سالها در حد طبیعی نگهداشته شود احتمال بروز مشکلات مرگبار ناشی از دیابت کمتر خواهد شد. به عقیده من لزوم رعایت این نکته بخصوص برای بیماران جوانی که وابسته به انسولین هستند بیشتر است. در مورد بزرگسالان شخصاً اعتقادی به چنین کنترلهای شدیدی ندارم چون عوامل دیگری مانند سیگارکشیدن، فشارخون و کنترل وزن به همان نسبتی که سطح قندخون مهم است دارای اهمیت میباشند. بنابراین توصیه من به افراد بالغی که دیابت دارند این است که سعی نمایند سطح قندخون را در وضعیتی نگه دارند که علایم بیماری ظاهر نشود. لازم نیست تمام حواس خود را روی تعداد اهداف متمرکز نمایند. ورزش، داروی خوراکی یا انسولین که اصول و مبانی درمان دیابت هستند بایستی به نحوی تنظیم شوند که عطش فراوان نیاز به برخواستن مداوم از خواب شب برای ادرارکردن، کاهش وزن، خستگی و موارد دیگر ناشی از بالابودن میزان سطح قندخون به حداقل کاهش یابد. شایان ذکر است که اجتناب از پائینبودن سطح قندخون بخصوص در افراد پا به سن گذاشته اهمیت فراوانی دارد. این نوع کاهش قندخون بخصوص در افرادی که مبتلا به بیماریهای قلبی و عروقی میباشند خطرناکتر از بالابودن سطح قندخون است. پائین آمدن سریع قندخون نه تنها خطر سکته و حمله قلبی را افزایش میدهد بلکه به جهات دیگر بسیار خطرناک است. مثلاً اثر حمله مغزی را که به علت کاهش قندخون اتفاق میافتد مورد توجه قرار دهید که چطور قدرت تفکر شما را مختل میسازد یا هنگام انجام هر نوع کاری که نیازمند قضاوت است مانند راندن اتومبیل، یا حتی عبور از خیابان سبب اغما میشود.
اما بخاطر بسپارید خیلی بالابودن قندخون بهتر از خیلی پائین بودن آن است تا همین چند سال اخیر برای بیمار دیابتی هیچ راهی وجود نداشت که واقعاً از میزان سطح قندخون خود مطلع گردد مگر اینکه برای آزمایش خون نزد پزشک رود حالا شرایط کاملاً تغییر کردهاست. چندین دستگاه اندازهگیری قندخون با نامهای تجاری در معرض فروش قرار دارند و نحوه استفاده از آنها بسیار ساده است و اندازهگیری قندخون را در اسرع وقت میسر میسازند. بیشترین تجربهام مربوط به نوعی است که accu-check III نام دارد و این را قویاً توصیه میکنم. حدود 150 دلار ارزش دارد و در اکثر داروخانهها یا مراکز فروش وسایل جراحی عرضه میشود.
اصول درمان دیابت عبارتند از: پرهیز، دارو و ورزش. ابتدا به بحث پرهیز میپردازیم. سه عامل کلیدی اصلی که همیشه باید در ذهن داشته باشیم عبارتند از (الف) مجموع کلی اعداد کالری که استفاده میکنید.(ب) چربی و پروتئین و کربوهیدارتهایی که محتوی آن کالری هستند و (ج) رابطه زمان بین غذاخوردن با استفاده از هرگونه قرصهای پائینآورنده قند خون یا انسولیت و ورزش بخاطر بسپارید که تغذیه برای رشد و پرورش بچههایی که دیابت دارد از نظر مقدار کالری مصرفی نقش بسیار مهمی دارد. کالریها نباید برای جوانانی که هنوز کموزن هستند محدود شوند. به این قبیل حوانان مثل خیلی چیزهای دیگر باید آنقدر انسولین داده شود که بتوانند از برنامه غذایی تقویتکنندهای که لازم دارند استفاده کنند و در ضمن قندخون خود را در سطح طبیعی نگه دارند. در جهت دیگر سنگینوزنهای دیابتی میانسال باید مصرف کالریها را برای کاهش وزن تا آنجا که لازم است محدود نمایند اما با برنامههای غذایی مایعات جایگزینهای غذایی پودر مانند همه چیر درهم و برهم نکنید. بهتر است برای راهنمایی در جهت تهیه و تنظیم برنامه غذایی بلندمدت با متخصص تغذیه مشورت کنید اما اگر نمیتوانید در برابر تبلیغات برنامههای کاهش سریع و تثبیت وزن مقاومت نمایید وقتی که یکی از آنها را انتخاب میکنید حتماً میزان مصرف داروهای ضددیابت خوراکی یا انسولین مورد مصرف خود را کاهش دهید در غیر این صورت کاهش قندخون شما را تهدید خواهد کرد.