دانلود مقاله آموزش عربی

Word 273 KB 9355 138
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • قواعد زبان عربی صرف (تجزیه ساختمان هر کلمه) فعل اسم حرف نحو(نقش هر کلمه در جمله) انواع اعراب اعراب فعل مضارع مرفوعات منصوبات مجرورات توابع اعداد (تحلیل صرفی فعل ) 1) فعل از نظر زمان و صیغه ماضی ماضی ساده ماضی نقلی ماضی بعید نهی جحد ماضی استمراری غایب و متکلم مخاطب مضارع امر مستقبل 2) فعل از نظر تعداد حروف ثلاثی مجرد مزید رباعی مجرد مزید 3) فعل از نظر کیفیت حروف صحیح 1- سالم 2- مهموز 3- مضاعف معتل 1 - مثال 2 - اجوف 3 - ناقص 4 - لفیف 4) فعل از نظر داشتن مفعول‌به 1 - لازم 2 - متعدی 5) فعل از نظر داشتن فاعل 1-معلوم 2- مجهول ( فاعل ندارد) 6) فعل از نظر تغییرات حرف آخر 1 -معرب 2- مبنی شماره صیغه صیغه فعل ضمیر منفصل رفعی صرف ماضی ذَهَبَ ترجمه شناسه ضمیر متصل رفعی صرف مضارع یَذهَبُ 1 للغائب= مفرد مذکر غایب هُوَ ذَهَبَ رفت یک مرد ( هُوَ مستتر) یُذْهَبُ 2 للغائبَیْنِ = مثنی مذکر غایب هُما ذَهَبا رفتند دو مرد ا یَذْهبان(5) 3 للغائبینَ = جمع مذکر غایب هُم ذَهَبوا (1) رفتند مردان و یَذْهَبون 4 للغائبه= مفرد مونث غایب هَی ذَهَبُت (2) رفت یک زن ( هی مستتر) تَذَهَبُ 5 للغائبَتَیْنِ = مثنی مونث غایب هُما ذَهَبْتُا رفتند دو زن ا تَذْهَبان 6 للغائباتِ = جمع مونث غایب هُنَّ ذَهَبْنَ(3) رفتند زنان ن یَذْهَبْنَ 7 للمخاطب= مفرد مذکر مخاطب اَنْتَ ذَهَبْتَ رفتی تو یک مرد ت تَذْهَبَ 8 للمخاطَبَیْنِ = مثنی مذکر مخاطب اَنْتُما ذَهَبْتُما رفتند شما دو مرد تُما تَذْهَبان 9 للمخاطبینَ = جمع مذکر مخاطب اَنْتُم ذَهَبْتُم رفتند شما مردان تُمْ تَذْهَبون 10 للمخاطبهِ= مفرد مونث مخاطب اَنْتَ ذَهَبْتَ رفتی تو یک زن ت تَذْهَبینَ 11 للمخاطَبَتَیْنِ = مثنی مونث مخاطب اَنْتُما ذَهَبْتٌما رفتید شما دو زن تُما تَذْهَبان نکات مهم: 1 – الفی که پس از (و) جمع مذکر می‌آید فقط جنبه تزئین فعل را دارد و جزء ضمیر متصل رفعی نمی‌باشد.

    2 – (ت) تأنیث نشانه مؤنث بودن فعل است و جزء ضمیر متصل رفعی نمی‌باشد.

    3 - در صرف فعل ماضی از صیغه (6) تا آخر، لام الفعل ساکن می‌باشد.

    4 – هر گاه فعلی به ضمیر(ی) متکلم وحده اضافه شود به (ن) وقایه نیاز دارد، مثل: ضَربَنی : مرا زد (ن) وقایه 5 – (ن) در آخر فعل مضارع نشانه رفع فعل مضارع است و ضمیر فاعل نمی‌باشد .

    ماضی منفی: ما نافیه + ماضی ما ذَهَب : نرفت مضارع منفی: لا یا ما نافیه + مضارع لا یَذْهَبُ : نمی‌رود ما یَخْدعونَ: فریب نمی‌دهند.

    J نمونه تست فعل ماضی و مضارع: 1 – کدام گزینه برای عبارت « هُنَّ معلماتٌ مهذّباتٌ ……..

    التلمیذات» مناسب است ؟

    ( آزاد پزشکی 75) 1) تُرشدینَ 2) یُرِشْدنَ 3) یُرْشِدُ 4) تُرْشِدْنَ 2 – ما هِیَ صیغه « تُریدنَ» (‌آزاد پزشکی 75) 1) للغائبات 2) للمخاطبه 3) للمخاطباتِ 4) للغائبهِ 3 – کدام صیغه بعد از « الطالباتُ … » صحیح است ؟

    ( سراسری ریاضی 68) 1) جَلَسَتْ 2) جَلَسَتا 3) جَلَسْنَ 4) جَلَسوا 4 – فعل مناسب برای عبارت « سَمِعْتُ رجالاً … مِنْ یوسف» کدام است ؟

    ( سراسری ریاضی 71) 1) تَتَحَدَّثون 2) یَتَحَدَّثونَ 3) یَتَحَدَّثُ 4) تَتَحَدَّثُ - (ن) در کدام صیغه ضمیر است؟

    ( آزاد زبان 73) 1) یُجاهِدْنَ 2) یُجاهدونَ 3) تُجاهدینَ 4) تُجاهِدانِ ماضی نقلی: قَدْ + ماضی قَدْ ذَهَبَ : رفته است .

    ماضی بعید: کان + قَدْ + ماضی کان قَده ذَهَبَ : رفته بود.

    ماضی استمراری: کانَ + مضارع کانَ یَذْهَبُ : می‌رفت .

    J نمونه تستهای ماضی: 1 – اکمل الفراغ بالاجابه المناسبه: « کان الکفارُ ….

    مِنْ خلال الباب و هم … اَنَّ النائمَ فی الفراشَ هٌوَ الرسول(ص) ( آزاد تجربی 80) 1- تَنْظرون ، تتوهًّمونَ 2- تنظر، یتوهمون 3) ینظرون، یتوهمون 4) تنظر، تتوهم 2 – ما هو نوع الفعل « کانوا یجهدون َ» ؟

    ( آزاد زبان 73) 1) بعید 2- نقلی 3 – استمراری 4 - التزامی 3 – ما هو نوع الفعل « کانَ قَدْ حَرَّک »؟

    (‌آزاد پزشکی 72) 1 – نقلی 2 - التزامی 3 – بعید 4 – استمراری 4 – ما هو الصحیح للعباره: « کانَ الجنود… الی المعرکه» ( سراسری انسانی 70) 1 – تَذْهَبُ 2 - تَذْهَبونَ 3 - یَذْهَبُ 4 - یذهبونَ 5 – ما هُوَ نوع الماضی فی العباره: « کانت التلمیذه قد فکرت »( سراسری تجربی 69) 1- استمراری 2 – بعید 3 – ساده 4 - نقلی فعل نهی: (1) لا ناهیه + مضارع آخر فعل مجزوم مثل: لا تَذْهَبْ : نرو نکته مهم: مجزوم شدن فعل مضارع ضمّه ساکن (ْ) (ن) آخر فعل حذف می‌شود بجز 6 و 12 یادآوری: در ترجمه فعل نهی در صیغه‌های غایب و متکلم : نباید‌+ مضارع التزامی مثل: لا یَذْهَبْ: نباید برود لا اَذْهَبْ : نباید بروم J نمونه تست : 1 – ماهی الترجمه الدقیقه للعباره التالیه: « لا تَسْمَعْ لِنَفْسکَ اَنْ تَیْأَسَ …..» سراسری تجربی – ریاضی .

    انسانی 76) 1 – به نفس خود اجازه مده که ناامید شود .

    2 – به نفس خود اجازه نمی‌دهی که مأیوس شوی 3 – به نفس خود اجازه مده که مأیوس کنی 4 – برای نفست گذشت و چشم پوشی مکن 2 – ما هُوَ الصحیح للفراغ : «الصدیق الوفیُّ لا ….

    صدیقهَ» ( آزاد تجربی 74) 1 – تُضِلُّ 2 - یُضَلًّلُ 3 – تَضِلُّ 4 – اَضِلُّ 3 – در کدام گزینه « لا » نمی‌تواند عامل جزم باشد؟

    ( سراسری ریاضی 77) 1) انتِ لا ترمی 2) اَنْتُنَّ لاترمین 3) هن لایدعون 4) هم لا یدعون فعل حجد ( مضارع مجزوم به لَمْ یا لَمّا): لَمْ یا لَمّا + مضارع آخر فعل مجزوم لم یَذْهَبْ: نرفت نکته: «لم» معنای فعل را به منفی ( وگاهی ماضی نقلی منفی) منفی تبدیل می‌کند .

    لمَ یَذْهَبْ: نرفت، نرفته است .

    «لَمّا » معنای فعل را به ماضی منفی یا هنوز + نقلی منفی تبدیل می‌کند .

    لَمّا یَذْهَبْ : هنوز نرفته است.

    تذکر: لَمّا : اگر بر سر ماضی بیاید، قید زمان به معنای هنگامیکه می‌باشد و فعل را هیچ تغییری نمی‌دهد .

    مثال: لَمّا سَمِعَ القاضی: هنگامیکه قاضی شنید .

    فعل مستقبل: سَ یا سَوْفَ + مضارع سَیَذْهَبُ خواهد رفت سَ : بزودی ( آینده نزدیک ) سوفَ: بالاخره( آینده دور) سوفَ یذهَبُ بالاخره خواهد رفت .

    نمونه تست: 1 – نگارش کدام گزینه غلط است ؟

    ( آزاد پزشکی 76 - ریاضی 75) 1) لما تقولا 2) لما تَقُلْنَ 3) لما تقولوا 4) لما تقولینَ 2 – جمع مذکر مخاطب مضارع مجزوم « سَمِعْتُم » کدام است ؟

    ( آزاد ریاضی 70) 1) لم تَسْمعونَ 2) لم یَسْمَعوا 3) لم تَسْمَعوا 4) لم یَسمَعونَ 3 – ماهی الترجمه الدقیقه للعباره التالیه ؟

    « لَمْ تَأْتِ هُدی الی الجامعه، فاتَّصَلَتْ زمیلاتها ببیتها هاتفیاَ … » هدی به دانشگاه … ( سراسری انسانی 75) 1 ) نمی‌آمد، لذا همکلاسی‌یش با خانه او تلفنی تماس گرفتند 2) نیامده است و دوستان او به خانه‌اش تلفن زدند .

    3) نیامد، پس همکاران او به خانه‌اش تماس تلفنی می‌گرفتند 4) نیامده است ، پس همکلاسی‌های او تلفنی با خانه‌اش تماس گرفتند َ یا ِ باشد إِ ُ باشد اُ فعل امر مخاطب: 1) حذف ( ت) مضارعه از ابتدای فعل 2) و مجزوم کردن آخر فعل 1 – اگر پس از حذف ( ت) حرف بعدی ساکن باشد نیاز به همزه دارد که اگر عین الفعل َ یا ِ إ و اگر عین الفعل ُ اُ مثل: تَکْتُبُ اُکْتُبْ تَذْهَبُ إِذْهَبْ تذکرمهم: همزه امر باب‌الفعل مفتوح است اَفْعَلْ: اَخْرَجْ 2 – اگر حرف بعدی متحرک باشد نیاز به افزودن همزه نیست .

    مثل: تُکَلِّمُ: عَلَّمْ: بدان نکته مهم: فعلهای ثلاثی مزید بابهای ( تفعیل ، مفاعله، تفاعل و تفعّل ) همزه امر ندارند .

    و امرشان به ترتیب : ( فَعَّلْ – فاعِلْ – تَفاعَلْ – تَفَعَّلْ ) می‌باشد .

    فعل امر غایب و متکلم: لِـ + 6 صیغه غایب و 2 صیغه متکلم مضارع آخر فعل مجزوم مثال: لِیَذْهَبْ: باید برود.

    تذکر: در ترجمه امر غایب و متکلم:‌باید + مضارع التزامی می‌باشد .

    مثل لِاَجْلِسْ : باید بنشینم .

    نمونه تست: 1 – ما هُوَ امر «تُنْقِذُ»؟

    ( سراسری هنر 68) 1) اَنْقِذْ 2) اِنْقِذْ 3) اُنْقِذْ 4) اِنْقِذْ 2 – ما هُوَ امر « تُلِحّین» ؟

    ( آزاد انسانی 74) 1) اُلِحّی 2) إِلِحّی 3) أََلِحِّی 4)اِلِحّ 3 – ما هُوَ اعراب « یتوکَّلُ» فی‌الایه الکریمه؟

    « و عَلَی اللهِ فَلْیَتَوکَّلِ المُومنون».

    1) جر 2) جزم 3) رفع 4) نصب فعل از نظر تعداد حروف ثلاثی ( سه حرفی) مجرد : کتب مزید: اَخْرَجَ رباعی ( چهار حرفی) مجرد: وَسْوَسَ مزید: تَوَسْوَسَ ثلاثی مجرد : فعلی است که در اولین صیغه ماضی سه حرف اصلی داشته باشد .

    مثل : جَلَسَ ثلاثی مزید : فعلی است که در اولین صیغه ماضی علاوه بر سه حرف اصلی، حرف یا حروفی زائد داشته باشد .

    مثل: اَنْزَلَ.

    ثلاثی مزید دارای 8 باب یا مصدر می‌باشد .

    جدول ثلاثی مزید نکات مهم بابها: همزه باب افعال همیشه قطع و مفتوح است ( چه در ماضی ، چه در امر) در باب تفاعل : نیازی به مفعول نیست ، پس لازم است .

    صیغه‌های ( 2 و 3 و 6 ماضی) باب تفعّل و تفاعل با صیغه‌های ( 8 و 11 ، 9 ، 12) امر یکسان می‌باشد.

    و راه تشخیص آنها از طریق جمله می‌باشد .

    مثال: ماضی غائب تَجَمَّعَ تَجَمَّعا (2) تَجَمَّعوا (3) امر مخاطب تَجَمَّعْ تَجَمَّعا(8) تَجَمَعًّوا(9) تَجَمَّعتْ تَجَمًّتا تَجَمَّعْنَ(6) تَجَمَّعی تَجَمَّعا(11) تَجَمًّعْنَ (12) گاهی در ترجمه باب (‌تفاعل و مفاعله) به آوردن « با» نیاز داریم، مثال: تَعاهدَوا اَمر الصَّلوهِ : در امر نماز با یکدگر عهد ببندید.

    (بابهای افعال ، تفعیل و مفاعله) حرف مضارعتشان مضموم است مثال: یُکْرِمُ – یُعَلَّمُ - یُجاهِدُ باید دقت داشته باشیم که در صیغه‌های ( 2 و 3 و 6) ماضی بابهای ( تفعیل ، مفاعله، افتعال ، انفعال، استفعال) با امر ضیغه‌های ( 8 و 9 و 12) از نظر ظاهر شبیه هم هستند .

    فقط تفاوت آنها در عین الفعل است در ماضی عین‌الفعل ، مفتوح و در امر عین الفعل ( مکسور ) است .

    مثل : ماضی غائب کاتَبَ کاتبا(2) کاتبوا(3) امر مخاطب کاتِبْ کاتبا(8) کاتبوا(9) کاتبتْ کاتبتا کاتَبْنَ(6) کاتِبی کاتبا کاتِبْنَ(12) باب افتعال و انفعال در بعضی موارد خیلی شبیه هم هستند و راه تشخیص آنها سومین حرف است .

    اگر ( ت) بود، در باب (افتعال) است مثل انتقال ( ریشه) نقل اگر سومین حرف( ت ) نبود در باب انفعال است .

    مثل: اِنْکِسار ( ریشه) کسر توجه : کلماتی مثل استماع ، استتار، استراق، استناد و … در باب افتعال هستند.

    مثال کاربرد بابها: 1 – افعال و تفعیل: ضَحِکَ ( خندید) لازم: متعدی( افعال) اَضْحَکَ عَلُّی حَسَناَ( علی حسن را خنداند) نَزَلَ ( نازل شد) لازم : متعدی(تفعیل) نَزَّلَ اللّهُ القُرآنَ ( خدا قرآن را نازل کرد) 2 – مفاعله و تفاعل : ضَرَبَ ( زد) مفاعله: ضارَبَ مجیدَ سعیداَ ( مجید سعید را زد) کتبَ ‌( نوشت) تفاعل تکاتب الصدیقان ( دو دوست با یکدیگر نامه نگاری کردند) تفاعٌلَ : برای انجام کاری بر خلاف واقع نیز می‌آید.

    مثل: تجاهَلَ الْمَرْءُ (مرد خود را به نادانی زد .) بابهای تفعّل ، افتعال وانفعال ، برای مطاوعه یا اثر پذیری فعل: مثل: عَلَّمَ الْمُعَّلمُ التلمیذ فَتَعَلَّمَ معلم به دانش‌آموز یاد داد، پس یاد گرفت .

    جَمَعْتُهُ ، فاجْتَمَعَ جمع کردم آنرا، پس جمع شد .

    کَسَرْتُهُ ، فَانْکَسَرَ آنرا شکستم ، پس شکست .

    باب استفعال برای طلب و درخواست : مثل: اِسْتَهْدی : طلب هدایت کرد.

    چند نمونه تست: 1 – اولین صیغه ماضی کدام مصدر یک حرف زائد دارد ؟

    ( سراسری تجربی 69) 1) انهدام 2) تنازع 3) تَعَلّم 4) مکاتبه 2 - «اُضَیَّعُ » چگونه فعلی است؟

    ( آزاد انسانی 77) 1) متکلم وحده مضارع ثلاثی مجرد 2) متکلم وحده مضارع ثلاثی مزید 3) امر حاضر تفعیل 4) امر حاضر ثلاثی مجرد 3 – ما هیَ صیغه « اِسْتَقَمْتُنَّ »؟( آزاد پزشکی 76) 1) للمخاطبات 2) للمخاطبه 3) للغائبات 4) للغائبه 4 - «استماع» از چه بابی است ؟

    ( آزاد غیر پزشکی 76) 1) تفعّل 2) تفعیل 3) افعال 4) افتعال 5 - «تَتَّبعانِ» از چه بابی است ؟

    ( آزاد پزشکی 76) 1) تفعّل 2) تفعیل 3) افعال 4) افتعال - «یَستَوی » چه نوع فعلی است ؟

    (‌آزاد پزشکی 74) 1) فعل رباعی مزید 2) ثلاثی مزید باب استفعال 3) ثلاثی مزید باب افتعال 4) فعل متعدی – افعال آیه شریفه « یا ایُّها النَّبیُ جاهِدِ الکُفّارَ و المنافقینَ و َ اغْلُظْ عَلَیْهْم» به ترتیب در کدام باب است؟

    1) افعال ثلاثی مجرد 2) تفاعل – افعال 3) مفاعله – افعال 4) مفاعله – ثلاثی مجرد( سراسری تجربی 72) – در عبارت « لا تَقْتُلوا یوسفَ واَلْقوهُ فی الْبِئْرِ ثُّمَ قولو لِابیکُمْ : اَکَلَهُ الذِّئْبُ » چند فعل ثلاثی مجرد دارد؟

    1) دو 2) چهار 3) یک 4) سه ( سراسری تجربی 71) – ما هو نوع الفعل فی ما اشیر الیه بخط؟

    « أَکرمی بنتک و عامِلیها برفقٍ».

    ( ورودی پیش دانشگاهی ریاضی 77) 1) امر باب افعال امر مفاعله 2) ماضی من باب مفاعله 3) ماض و امر مِنْ‌ باب مفاعله 4) مضارع و امر من باب افعال – فعل مناسب برای عبارت « اَنتُمْ یا اَیُّها الرِّجالُ ….

    الی ارضٍ جدیدهٍ » کدام است ؟

    (‌آزاد زبان 70) 1) هاجَرتُمْ 2) هاجَروا 3) هَاجَر ا 4) هَاجَرَتا فعل از نظر کیفیت حروف: صحیح سالم مهموز مضاعف معتل مثال اجوف ناقص لفیف مقرون مفروق فعل صحیح: فعلی است که حرف عله نداشته باشد.

    سالم: فعلی است که حرف عله، همزه و دو حرف همجنس نداشته باشد .

    مثل : جَلَسَ مهموز: فعلی است که یکی از حروف اصلیش همزه باشد و مهموز 3 نوع است .

    مهموز الفاء: أکَلَ مهموز العین: سَألَ مهموز اللام : قَرَأَ در صرف فعلهای مهموز هیچگونه تغییری صورت نمی‌‌گیرد، مگر در بعضی صیغه‌ها و حالات و بطور کلی صرف این افعال شبیه فعلهای سالم است .

    قواعد کلی مهموز: هر گاه دو همزه کنار یکدیگر باشند که اولی متحرک و دومی ساکن باشد، سه حالت پیش می‌آید: 1 – اگر همزه اول مفتوح و دومی ساکن باشد ، همزه به (آ) تبدیل می‌شود .

    أََ أْْ آ مثل : أَمِنَ اَفْعَلَ أَأْمَنَ آمَنَ أمِنَ امر باب افعال ( اَفْعِلْ) أَأْمِنْ آمِنْ 2 – اگر همزه اول مضموم و دومی ساکن باشد، همزه به ( أو) تبدیل می‌شود .

    أُُ أْ ْ أو مثل: أَمِنَ مضارع متکلم وحده (اِفعال) أُأْمِنُ أومِنُ همچنین مجهول ماضی أَأْمَنَ وزن اُفْعِلَ أأْمِنَ أومِنَ 3 – اگر همزه اولی مکسور و دومی ساکن باشد ، همزه با (ای) تبدیل می‌شود.

    إِأْ ایـ مثل: أَمِنَ مصدر باب افعال أئمان ایمان بطور خلاصه اَمِنَ در باب افعال: ماضی( آمَنَ) مضارع : یُؤْمِنُ متکلم وحده مضارع : أُومِنُ امر: آمِنَ مصدر:‌ایمان ماضی مجهول: أُُومِنَ مضارع مجهول: یُؤْمَنُ مجهول متکلم وحده: اُومَنُ أَتَی اَفْعَلَ آتی مجهول أُوْتِیَ أََوی اَفْعَلَ آوی مجهول أَُووِیَ ( پناه داده شد) نکته مهم: در امر مخاطب افعال( سَألَ - اَمَرَ) حذف همزه جایز است و می‌توانیم با همزه یا بدون همزه بیاوریم.

    سَأَلَ مضارع تَسْألُ امر اِسْأَلْ (1) یاسَلْ اَمَرَ مضارع تَأْمُرُ امر اُوْمُرْ یا مٌرْ 1 – اگر قبل از (اِسأُلْ) حرف عطف ( وَ یا فً) بیاید ، همزه وصل می‌آید .

    وَاسْألْ – فَاسْأُلْ نکته: فعل اَخَذَ در باب افتعال قاعده ابدال صورت می‌گیرد .

    یعنی أ ت بدل میشود .

    و ت در ت ادغام می‌شود و مشدد نوشته می‌شود .

    مثل : أَخَذَ اِفْتَعَلَ إآْتَخَذَ إتْتَخَذَ إِتَّخَذَ اَخَذَ در باب افتعال: ماضی: اِتَّخَذَ مضارع: یَتَّخِذُ امر: اِتَّخِذُ مصدر : اِتّخاذ تبصره : اگر فعلی مهموز العین و ناقص باشد مثل ( رأی) در صیغه‌های مضارع آن ، همزه عین‌الفعل حذف می‌شود رَأی( َ) مضارع یَرأَیُ اعلال به قلب یَر‌ْأی حذف همزه یَری صرف مضارع یَری: امر مخاطب یَری یَری رَ رَیا رَوْا یَری یَریانِ یَرَوْنَ تَری تَرَیان تَرَوْنَ رَیْ رَیا رَیْنَ تَری تَرَیانِ یَرَیْنَ تَرَیْنَ تَرَیانِ تَرَیْنَ (أَری نَری) چندنمونه تست: 1 – عبارت « اَلَمْ تَرَ رَبَّکَ …..» برای مفرد مؤنث مخاطب چگونه می‌شود؟

    ( سراسری تجربی 75) 1) لَمْ تَرَیْ 2) لَمْ تَرِی 3) لَمْ تَرَیْنَ 4) لم تَریینَ 2 – عَیَّنَ الاَمر من فعل «رَای – یری »؟

    ( سراسری تجربی 79) 1) اَرِ 2) أَری 3) رَی 4) رَ 3 – کدام گزینه مهموز است ؟

    ( آزاد غیر پزشکی 75) 1) اَکونَنَّ 2) أَذِنْتُنَّ 3) اُکَفِّرَنَّ 4) أَدُلُّ 4 - کیف تکون الایه الشریفه مع فعل الامر؟« یُقیمون الصلوه و یُؤتون الزکوه» ( سراسری انسانی 76) 1) اقاموا – آتَوا 2) اقیموا- آتُوا 3) قوموا – اوتوا 4) قیموا – اوتوا فعل مضاعف: اگر فعلی دو حرف اصلیش همجنس باشند مثل: مَرَرَ مَدَدَ – زَلْزَل قواعد مضاعف: هر گاه در مضاعف، حرف اولی ساکن و دومی متحرک باشد و یا هر دو متحرک باشند، ادغام آنها واجب می‌شود.

    مثل: مَرَرَ مَرَّ سَرَرَ سَرَّ در صورتیکه فعل مضاعف به ضمیرهای متصل فاعلی ( ضمیر بارز) ( نَ – تَ – تَما – ثُمَ – تِ- تُنَّ- تُ- نا) ختم شده باشد ادغام صورت نمی‌گیرد .

    (صرف 14 صیغه فعل مَرَّ) غائب مَرَّ مَرّا مَرّوا مخاطب مَرَرْتَ مَرَرْتَما مَرَرتُمْ متکلم مَرَرْتُ مَرَّت مَرَّتا مَرَرْنَ ( از این صیغه تا آخر بدون ادغام) مَرَرْتِ مَرَرْتُما مَرَرْتُنَّ مَرَرْنا ( صرف 14 صیغه فعل یَمُرُّ) غائب یَمُرُّ یَمُرّان یّمُرونَ مخاطب تَمُرُّ تّمُرّانِ تَمُرَونَ متکلم اَمُرُّ تَمُرُّ تَمُرّان یَمْرُرْنَ تَمُرّینَ تَمُرّانِ تَمُرَرْنَ ( بدون ادغام) نَمُرُّ نکته: در این موارد ادغام و فکّ ادغام ( عدم ادغام) جایز است : الف – در فعل مضارع مفرد مجزوم مثل: یَمُدُّ لَمْ یَمُدَّ لّمْ یَمْدُدْ ب – در امر مفرد مثل: تَمُدّ مُدَّ یا اُمْدُدْ (صرف امر مخاطب تَمُرُّ) مُرَّ یا اُمْرُرْ مُرّا مُرّوا مُرّی مُرّا اُمْرُرْنْ اسم فاعل مضاعف بر وزن فاعّ است .

    مثل ضارّ : ضرر زننده چند نمونه تست : 1 - کدام کلمه مضاعف است ؟

    ( سراسری ریاضی 67) 1) یُحِبّونَ 2) یَدبِّرونَ 3) یُعَلِّمونَ 4) یُکَبِّرونَ 2 – کدام گزینه مضاعف نیست؟

    ( سراسری هنر 75) 1) یَتَحَکَّمونَ 2) یَفِرّونَ 3) یُضللّونَ 4) یَضُمّونَ 3 - کدام فعل مضاعف است ؟( آزاد انسانی 71) 1) یَتَّحدِونَ 2) کُنْتَنَّ 3) یَمُنَونَ 4) یُمَکنَّونَ 4 - کدام فعل سالم است ؟

    ( آزاد پاره وقت 73) 1) طَهًّرنَ 2) وَصَلْنَ 3) حَلَلْنَ 4) آثَرْنَ فعل معتل: فعلی است که یکی از حروف اصلیش علّه باشد( و – ی – ا) 1 – معتل مثال: هر گاه فعلی اولین حرف اصلیش عّله باشد .

    واوی = وَعَدَ یایی= یَقِنَ 2 – معتل اجوف: هر گاه فعلی دومین حرف اصلیش علّه باشد .

    واوی = قَوَلَ یایی = بَیَعَ 3 – معتل ناقص: هر گاه فعلی سومین حرف اصلیش علّه باشد .

    واوی = دَعَوَ یایی= هَدَیَ 4 – لفیف : هر گاه فعلی دو حرف علّه داشته باشد .

    مقرون( نزدیک به هم) = هَوَیَ - ثَوَیَ مفروق ( دور از هم ) = وَفَیَ – وَقَیَ اعلال : به تغییراتی که در فعلهای معتل و صیغه‌های مختلف آن صورت می‌‌گیرد اعلال می‌گویند .

    و اعلال بر سه نوع است.

    1 – اعلال به حذف:که حرف علّه حذف می‌شود .

    مثل: وَعَدَ مضارع یَوْعِدُ یَعِدُ 2 – اعلال به اسکان: که حرف علَه ساکن می‌شود.

    مثل: یَقْوُلُ یَقُوْلُ 3 – اعلال به قلب: که حرف علّه‌ای به حرف علّه‌‌ای دیگر تبدیل می‌شود .

    مثل: بَیَعَ باعَ قواعد مهم اعلال: 1) حرف علّه متحرک ماقبل مفتوح قلب به (ا) می‌شود .

    مثل: قَوَمَ قامَ 2) حرف علّه ساکن ماقبل مکسور قلب به (ی) می‌شود .

    مثل: قِوْلَ قیلَ 3) حرف علّه ساکن ماقبل مضموم قلب به ( و) میشود.

    مثل: یُیْسِرُ یُوسِرُ *شرح اعلال در معتلاَت: 1 – اعلال در معتل مثال: در 14 صیغه ماضی اعلالی ندارد .

    در مضارع ، امر، نهی، حجد و..

    تمام صیغه‌ها اعلال به حذف صورت می‌گیرد .

    مثل: وَعَدَ مضارع یَعِدُ امر مخاطب عِدْ نهی لا تَعِدْ جحد لَمْ تَعِدْ در مضارع مجهول: هیچگونه اعلالی ندارد .

    مثل: یَوْعِدُ یٌوْعَدُ بررسی معتل مثال در بابهای مزید: مثال واوی: در مصدر باب افعال و استفعال اعلال به قلب صورت می‌گیرد .

    مثل: وَجَدَ افعال إِوْجاد قلب ایجاد وَجَدَ استفعال اِسْتوْجاد قلب اِستیجاد مثال واوی: در باب افتعال (‌ابدال و ادغام ) صورت می‌گیرد .

    مثل: وَحَدَ اِفْتَعَلَ اِوْتَحَدَ ابدال اِتْتَحَدَ ادغام اِتَّحَدَ ماضی: اِتَّحَدَ مضارع : یَتَّحِدُ امر: اِتَّحْدِ مصدر: اِتّحاد مثال‌یابی: در مضارع باب افعال و همچنین در مضارع مجهول افعال اعلال به قلب صورت می‌گیرد .

    مثل : یَقِنَ مضارع ( یَفْعِلُ) یٌیْقَِنُ قلب یُوقِنُ مجهول (یُفْعَلُ) یُوقَنُ معتل مثال در بابهای دیگر هیچگونه اعلالی ندارد .

    معتل مثال( واوی) بر وزن مِفْعال ( و ی) مثل: وقت موقات میقات وثق میثاق 2 – اعلال در معتل اجوف: در ماضی 5 صیغه اول اعلال به قلب دارد و از صیغه 6 تا آخر اعلال به حذف دارد قَوَمَ قلب قامَ قامَ قاما قاموا قَمْتَ قُمْتُما قُمْتُمْ قٌمْتُ قامَتْ قامَتا قامْنَ حذف قُمْنَ قُمْتَ قُمْتُما قٌمْتُنَّ قُمْنا همانطوریکه مشاهده می‌کنید از صیغه 6 تا آخر به علت التقاء سکنین ( برخورد دو ساکن در کنار هم) باید حرف علّه حذف شود ( قُمْنَ) و چون ( قـ یا فاء الفعل) هیچ حرکتی ندارد حرکت آنرا از روی عین‌الفعل مضارع تعیین می‌کنند .

    که اگر مضارع آن بر وزن یَفْعُلُ باشد، فاء الفعل ( ضمه ُ) می‌گیرد .

    و اگر مضارع آن بر وزن یَفْعَلُ یا یَفْعِلُ باشد فاء الفعل ( کسره ِ) می‌گیرد قَوَمَ یَفْعُلُ قامْنَ قُمْنَ نَوِمَ یَفْعَلُ نامْنَ نِمْنَ سَیَرَ یَفْعِلُ ساْرْنَ سِرْنَ توجه: فعلهای اجوف در مضارع دو وزن دارند : یَفْعُلَ - یَفُولُ یَفْعِلُ - یَفیلُ فقط فعلهای : نامَ ‌- نالَ – خافَ مضارع وزن یَفْعَلُ – یَفالُ ینامُ – یَنالُ – یَخافُ اعلال ماضی مجهول: بر وزن «فیلَ» ساخته می‌شود .

    قُوِلَ مجهول قوِْلَ قیلَ قیلَ قیلا قیلوا قِلْتَ قِلْتُما قِلْتٌم جَوَدَ مجهول جُودِ جیدَ جیدا جیدوا جیدَتْ جیدَتا جِدْنَ قیلت قیلتا قِلْنَ قِلْتِ قِلْتُما قِلْتٌنَّ قِلْتُ قِلْنا تذکر مهم: افعال اجوفی مثل: شَیَعَ ( شایع کرد) ، زَیَدَ( زیاد کرد) ، بَیَعَ( فروخت) ، صَیَدَ ( صید کرد) در صرف فعل ماضی مجهول از صیغه 6 تا آخر ماضی فاء الفعل به جای کسره ، ضمه می‌گیرد .

    زیرا اگر کسره داشته باشد همانند ماضی معلوم می‌شود و هیچ تفاوتی در معنا نمی‌کند .

    مثل: شَیَعَ مجهول شیعَ صیغه 6 شُعْنَ شَیَعَ ماضی شاعَ صیغه 6 شِعْنَ اعلال مضارع اجوف: قَوَلَ مضارع یَقْوُلُ اسکان یَقُوْلُ زَیَدَ یَزْیِدُ یَزیدُ در مضارع اجوف در تمام صیغه‌های آن اعلال به اسکان دارد، بجز صیغه 6 و 12 که اعلال به حذف دارد.

    صرف فعل مضارع یبَیعُ: یَبیعَ یَبیعانِ یَبیعونَ تَبیعُ تَبیعانِ تَبیعونَ اَبیعُ تَبیعُ تَبیعانِ یَبِعْنَ تَبیعینَ تَبیعانِ تَبِعْنَ نَبیعُ نکته : در فعلهای اجوف: ( نامَ- نالَ- خافَ) در صرف فعل مضارع اعلال به قلب صورت می‌گیرد و در صیغه‌های 6 و 12 اعلال به حذف دارد .

    نامَ مضارع یَنْوَمُ قلب یَنامُ صرف فعل مضارع یَنامُ ینامُ یَنامانِ یَنامونَ تَنامُ تَنامانِ تَنامونَ اَنامُ تَنامُ تَنامانِ یَنَمْنَ تَنامینَ تَنامانِ تَنَمْنَ نَنامُ اعلال در مضارع مجهول اجوف: بر وزن یُفالُ می‌باشد .

    یَقْوُلُ مجهول یُقْوَلُ یُقْولُ علّه ساکن ماقبل مفتوح یُقالُ قلب به (ا) می‌شود اعلال امر اجوف: تَقُوْلُ امر قُوْلُ حذف قٌلْ صرف امر حاضر تقولُ قُلْ قولا قولوا قولی قولا قُلْنَ نکته صیغه 6 ماضی معلوم با صیغه 12 امر مخاطب( جمع مؤنث مخاطب) در معتلهای اجوف واوی و یایی یکسان ساخته می‌شود .

    قامَ 6 ماضی قُمْنَ تقومُ امر قٌمْ امر 12 قُمْنَ باعَ 6 ماضی بِعْنَ تبیعُ امر بِعْ امر 12 بِعْنَ نکته : صیغه 6 ماضی معلوم فعلهای ( نامَ – نالَ- خافَ) با فاء الفعل مکسور می‌آید ولی صیغه 12 امر مخاطب آنها با فاء الفعل مفتوح می‌آید .

    مثل: نالَ ماضی 6 نِلْنَ تَنالُ امر نَلْ امر 12 نَلْنَ اسم فاعل اجوف بر وزن «فائل» می‌آید .

    مثل : نَیَلَ نائل اسم مفعول اجوف واوی بر وزن مَفول مثل: صَوَنَ مَصون قَوَلَ مَقول یایی بر وزن مَفیل مثل: صَیَرَ مَصیر بَیَعَ مَبیع اسم زمان و مکان اجوف واوی بر وزن مَفال مثل: عَوَدَ مَعاد یایی بر وزن مَفیل مثل : سَیَرَ مَسیر صفت مشبهه بر وزن فَعْیل فِّیل مثل : سَوَدَ سَیِّد طَوَبَ طَیِّب اعلال اجوف در مصدر بر وزن فِعال و فِعاله است .

    مثل صَوَمَ صِوام صیام سوس سِواسَه سیاسه اعلال اجوف در بابهای ثلاثی مزید: ماضی مضارع امر مصدر ماضی مجهول مضارع مجهول 1 – باب افعال: اَفالَ یُفیلُ اَفِلْ اِفالَه اُفیل یٌفالٌ مثل شور: اَشارَ یُشیرُ اَشِرْ اِشارَه اُشیرَ یُشارُ اسم فاعل: مُقیل مُشیر اسم مفعول مُفال مُشار ماضی مضارع امر مصدر ماضی مجهول مضارع مجهول اسم فاع اسم مفعول 2 – باب استفعال: اِستَفالَ یَسْتفیلَ اِسْتَفِلْ اِستفالَه اُسْتُفیلَ یُسْتَفالُ مُسْتَفیل مُسْتَفال مثل جوب: اِسْتجابَ یَسْتجیبَ اِسْتَجِبْ اِسْتِجابَه اُسْتُجیبَ یُستَجابُ مُسْتَجیب مُسْتجاب 3 – باب افتعال: اِفْتال یَفتالُ اِفْتَلْ اِفْتیال اٌفتالَ یُفْتالُ مُفْتال مُفتال خیرَ: اِخْتارَ یَخْتارُ اِخْتَرْ اِختیار اُخْتارَ یُخْتارُ مُخْتار مُخْتار 4 – باب انفعال: اِنْفالَ یَنْفالُ اِنْفَلْ اِنْفیال اُنْفالَ یُنْفالُ مُنْفال مُنْفال قیدَ: اِنْقادَ یَنقادُ اِنْقَدْ اِنقیاد اُنْقادَ یُنْقادُ مُنقاد مُنقاد نکته: اسم فاعل و مفعول اجوف در باب افتعال و انفعال یکسان است و بر وزن : مُفْتال – مُنْفال می‌باشد.

    3 – اعلال در ناقص: وزن ناقص فَعَلَ فَعِلَ در فعل ماضی ناقص بر وزن فَعَلَ چه واوی چه یایی در صیغه اول اعلال به قلب دارد .

    و در صیغه‌‌های 3 و 4 و5 اعلال به حذف و در بقیه بدون اعلال مثل : هَدَیَ قلب هَدی 3 هَدَیوا حذف هَدَوا هَدَیَتْ حذف هَدَتْ 5 هَدَیتا هَدَتا هَدی هَدَیا هَدَوْا هَدَیْتَ هَدَیْتُما هَدَیْتُمْ هَدَیْتُ هَدَتْ هَدَتا هَدَیْنَ هَدَیْتِ هَدَیْتُما هَدَیْتُنَّ هَدَینا بَدَوَ بَدا بَدا بَدَوا بَدَوْا بَدَتْ بَدَتا بَدَوْنَ توجه: اگر آخر ماضی به (ا) ختم شده باشد در اصل ناقص واوی بوده است .

    مثل: شَکا اصل شکَو نجا اصل نَجَوَ اگر آخر ماضی به( ی) ختم شده باشد ، در اصل ناقص یایی بوده است .

    مثل هَدی اصل هَدَی بَکی اصل بَکَیَ 2) در فعل ماضی ناقص که بر وزن ( فَعِلَ) می‌آید ، فقط در صیغه سوم ( جمع مذکر غائب) حرف عله بعلت التقاء ساکنین حذف می‌شود و در بقیه صیغه‌ها بدون اعلال است .

    مثل: نَسِیَ 3 حذف نَسوا خَشِیَ 3 حذف خَشوا رَضَیَ 3 حذف رَضوا صرف فعل نَسِیَ نَسِیَ نَسیا نَسوا نَسِیَتْ نَسِیَتا نَسینَ مجهول معتل ناقص ماضی: 1) فعلهایی که ناقص‌یایی هستند مجهولشان بر وزن «فُعِیَ» است .

    مثل: هَدَیَ مجهول هُدِیَ نَسِیَ نُسِیَ 2) فعلهایی که ناقص واوی هستند نیز مجهولشان بر وزن «فُعِیَ» می‌آید .

    یعنی در این افعال ( و ی) قلب می‌شود .

    مثل: دَعَوَ دُعِوَ دُعِیَ در صرف فعلهای مجهول ماضی ناقص نیز فقط در صیغه سوم اعلال به حذف دارد و در بقیه صیغه‌ها بدون اعلال است .

    نُسِیَ نُسیا نُسوا (3) نُسِیَتْ نُسِیَتا نُسینَ اعلال مضارع ناقص: 1) فعل مضارع ناقص بر هر وزنی که بیاید، در صیغه‌های 3 و 9 و 10 اعلال به حذف صورت می‌گیرد.

    مثل: یَهْدیونَ یَهْدونَ تَهْدیونَ تَهْدونَ تَهْدیینَ تَهْدینَ 2) فعل مضارع ناقص بر وزنهای ( یَفْعِلُ و یَفْعُلُ) در صیغه‌های ( 1و 4 و 7 و 13 و 14) اعلال به اسکان دارد .

    (1) (4و7) (13) (14) مثل: یَهْدِیُ اسکان یَهْدی تَهْدِیُ تَهْدی اَهْدِیُ اَهْدی نَهْدِیُ نَهْدی یَدْعُو یَدْعُو تَدْعُوُ تَدْعُوْ اَدْعُوُ اَدْعُوْ نَدْعُوُ نَدْعُوْ 3) فعل مضارع ناقص اگر بر وزن (یَفْعُلُ) باشد، در صیغه‌های ( 1 و 4 و 7 و 13 و 14) اعلال به قلب دارد.

    (1) (4و7) مثل: یَرْضَیُ قلب یَرْضی تَرْضَیُ تَرْضی اَرْضَیُ اَرْضی نَرْضَیُ نَرْضی تذکر: اگر آخر فعل مضارع (ی) یا (ی) باشد، صیغه‌های 10 و 12 هم وزن می‌شوند .

    مثل: تَهْدینَ تَهْدینَ اعلال به حذف (10) بدون اعلال(12) صرف مضارع یَهدی: یَهدی یَهدیانِ یَهْدونَ تَهدی تَهدیانِ تَهدونَ اَهدی تَهدی تَهدیانِ یَهدینَ تَهْدینَ تَهدیانِ تَهْدینَ نَهدی تذکر: اگر آخر فعل مضارع (و) باشد صیغه‌های (3 با 6) ، ( 9 با 12) هم وزن می‌شوند .

    (3) (9) (12) مثل یَدْعونَ یَدعونَ تَدعونَ تَدْعونَ اعلال به حذف بدون اعلال اعلال به حذف بدون اعلال صرف مضارع یَدْعو یَدعو یَدعْوان یَدعونَ تَدْعو تَدعُوانِ تَدْعونَ اَدْعو تَدْعو تَدعُوانِ یَدعُون تَدعینَ تَدْعوانِ تَدْعونَ نَدعُو صرف مضارع یَرْضی یَرضی یَرْضیانِ یَرْضَوْنَ تَرضی تَرْضیانِ تَرْضَوْنَ اَرضی تَرْضی تَرضیانِ یَرضَیْنَ تَرْضَیْنَ تَرضَیانِ تَرْضَیْنَ نَرْضی امر ناقص: تَهدی حذغ اِهْدِ تَدْعُوْ حذف اْدْعُ تَرْضی حذف اِرْضَ نهی ناقص: لا تَهْدِ لا تَدْعُ لا تَرْضَ مجهول مضارع ناقص در تمام وزنهای مضارع بر وزن «یُفْعی » ساخته می‌شود .

    مثال: یَهْدی یٌهْدی یَدْعُو یُدْعی یَرْضی یُرضی اسم زمان و مکان ناقص : وزن مَفْعی ثویَ مَثْوی اسم فاعل ناقص وزن فاعی مثل: شکو شاکی اسم مفعول ناقص وزن مفّعی مثل : هدی مَهّدی نکته بسیار مهم: هر فعل معتلی که حرف بعد از حرف مضارعه آن ساکن باشد و یا آنکه در حالت امر حاضر دارای همزه باشد ، 100% ناقص و یا لفیف مقرون است ، مثل: لا یَقْفُ ( قَفَوَ) – لَمْ اَدْعُ ( دعو) لم تَمش ( مشی) – بیقیان ( بقی) – اٌدْعُ ( دعو) – اِرْضَیْنَْ ( رَضَی) – اِحْکوا (حکی) - اِهُوِ ( هوی) اعلال ناقص در بابهای مزید: 1 – باب افعال: 2 – باب تفعیل: 3 – باب مفاعله: 4 – باب تفاعل: 5 – باب تفّعل: 6 – باب افتعال: 7 – باب انفعال : 8 – باب استفعال: اعلال فعل لفیف: 1 – فعل ماضی لفیف مقرون و مفروق مانند صرف فعل ناقص است .

    2 – مضارع لفیف مقرون نیز مثل فعل ناقص صرف می‌شود .

    ولی در لفیف مفروق هم از قاعده معتل مثال و هم از قاعده معتل ناقص پیروی می‌کند .

    مثل: وقی مضارع یَوقِیُ حذف علّه اسکان علّه یَقی امر قِ ( حفظ کن) صرف ماضی وقی وَقی وَقیا وَقوا وَقَیتَ وَقَیتُما وَقَیتُم وَقیْتُ وَقَتْ وَقَتا وَقَیْنَ وَقَیْتِ وَقَیَتُما وَقَتْتُنَّ وَقَیْنا صرف مضارع یَقی یقی یَقیان یَقونَ تَقی تَقیان تَقون اَقی تَقی تَقیانِ یَقینَ تَقینَ تَقیانِ تَقینَ نَقی امر: لِیَق لِیقیا لِیَقوا مهم: قِ قیا قوا لِاقِ لِتقِ لِتَقیا لِیَقینَ قی قیا قین لِنَقِ اعلال لفیف در ثلاثی مزید: ماضی مضارع امر مصدر وَفَیَ در باب افعال : اَوْفی یوفی اَوْفِ اِوْفا قلب أیفاء وَلی در باب استفعال : اِسْتَوْلی یَسْتَولی اِسْتَولِ اِسْتِولای اِستیلاء نکات مهم معتل: هرفعلی معتلی که حرف بعد از حرف مضارعه آن مکسور یا مفتوح باشد می‌تواند فعل معتل مثال واوی یا اجوفی باشد که مضارع آن اجوف بر وزن یَفْعُلُ نیست و همچنین می‌تواند لفیف مفروق نیز باشد مثل : یَلِدُ ( ولد) - لَمُ یَعِس(عَیَش) – لااَعِظُ (وعظ) – تَضَعُ( وضع) – تَنمْنَ ( نَوَم) لِاَسِرْ( سیر) – لم یَقِ( وقی) – لاتَف) (وفی) نکته مهم مربوط به معتل اجوف: هر فعلی معتلی که حرف بعد از حرف مضارعه آن مضموم باشد، حتماً اجوف واوی است و همچنین هر فعلی معتلی که در حالت امر حاضر با همزه آغاز نشده باشد و با حرکت ضمّه تلفظ باشد، اجوف واوی است .

    مثل: یَقُلْنَ( قول) - لاتَعُدْ( عود) - لَمْ نَرُحْ(روح) – قٌمْ( قَوم) - عَدْنَ ( عود) نکته مهم دیگر مربوط به معتل ناقص: معتل ناقص یا لفیف در بابهای مزید ( بجز باب تفّعل و تفاعل ) در جمع مذکر در صورتیکه ماقبل ضمیر(و) فتحه باشد، ماضی للغائبین است و در صورتیکه ماقبل ضمیر( و) ضمه باشد، امر للمخاطبین است.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

مقدمه گویشی که در حال حاضر کلیمیان ایران به آن صحبت می‏کنند از جملۀ گویشهای ایرانی است که جزو دستۀ گویشهای مرکزی ایران به شمار می‏رود. این گویش امروزه در شهرهای اصفهان، همدان، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در نقاطی در خارج از ایران، چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است. گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان، گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود ...

صفت مشبهه صفت مشبهه بر صفت ثابت یا نسبتا پایدار دلالت دارد مانند: شریف، عفیف (پاکدامن) و معادل صفت مطلق فارسی است. اوزان صفت مشبهه فعول مانند: وفور (بردبار)، قطور فعیل مانند: شریف، کریم فعل مانند: فطین (زیرک) فعل مانند حسن (خوب، زیبا) فعلان مانند: یقطان (بیدار، غضبان (عثبانی، کسلان (تنبل)، عطشان (تشنه) نکته 1: هر صفتی که بر دوام ثبات دالت کند، گرچه اسم فاعل یا اسم مفعول باشد، ...

به نام خدا خلاصه تاريخ ايران زمان ميلادي زمان هجري سلسله پادشاه رويدادها پايتخت حدود 720 تا 550 پيش از ميلاد مادها ديا اکو ديااکو هفت قبيله آريايي را در

خط فارسي و رايانه نقل از فصلنامه نشر دانش زبان فارسي که زبان ملي ما و وسيله ارتباط ميان ايرانيان و فارسي زبانان داخلي و خارج کشور است، به صورت فعلي خود بيش از هزار سال عمر و ادبيات مکتوب دارد. اما از بخت بلند ما ايرانيان، زبان ما در اين مدت کم

frames. P30World Forums > آموزش > موضوعات علمي > ادبيات و علوم انساني > ادب و ادبيات PDA View Full Version : ادب و ادبيات soleares 10-15-2006, 03:33 PM ادبيات چيست؟ زبان و ادبيات جلوه گاه انديشه ، آرمان ،

رياضي رياضيات عموما مطالعه الگوي ساختار، تحول، و فضا تعريف شده است؛ بصورت غير رسمي تر، ممکن است بگويند مطالعهاعداد و اشکال است.تعريف رياضيات بر حسب وسعت دامنه آن و نيز بسط دامنه فکر رياضي تغيير کرده است. رياضيات زباني خاص خود دارد،که در آن به جا

بررسی تطبیقی نظام های حقوقی فرانسه و انگلیس و اسلام و ایران, مانند 1_ تدلیس در لغت از ریشه دلس که مانند دلسه بمعنای تاریکی است یا دلس که بمعنای فریب و نیرنگ است میآید و در حقوق اسلامی معمولاً پوشاندن و پنهان ساختن عیب را یرساند. تدلیس در زبان یونانی DOLOS خوانده میشود و از اینرو برخی عقیده دارند (رجوع شود به کتاب a History of Islamic Law , نوشته N.J. Coulson, چاپ ادینبورگ, سال ...

1 - تعریف دین، مذهب، ملت و شریعت با پیشرفت دانش معلوم شده است که درباره هیچ یک ازپدیده های جهان نمی توان تعریف کاملی ارائه داد. دین نیز یکی ازموضوعاتی است که به سختی تعریف می شود . علت این امرتنوع بیش از حد ادیان درجوامع بشری است. دانشمندان برای پیداکردن یک یا چندوجه اشتراک درتعریف ادیان کوشیده اندولی؛ کارشان به جایی نرسیده است. این امرموجب شده که تعریف های بی شماری برای دین ...

آغاز سخن: ماییم در آن وقت که ما هیچ نمانیم بستیم دهان خود و باقی غزل را آن وقت که پا نیست شود، پای دوانیم آن وقت بگوییم که ما بسته دهانیم[1] سخن خود را با شعر آغاز کردم چرا که هیچ چیز در مورد موسیقی گویاتر از شعر نیست و خود شعر گویاتر از هر چیز دیگر. توضیح و تفسیر کار غافلان است و نه عاشقان. عشق دلیل بر نمی دارد و موسیقی عشق است. محافل ادبی کشتارگاه اشعارند، جاییکه ابیات به فعل ...

الف) براي تشخيص حروف زائد در موارد مشتبه شش نشانه وجود دارد که يکي از آنها اشتقاق است. ب) اصل مشتقات مورد اختلاف است و اين امر نزد کوفيون فعل و نزد بصريون اسم است. ج) اشتقاق انواع مختلفي دارد از يک نظر بر دو نوع است: 1 کبير 2 صغير (ابن جني) و از نظر

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول