دانش آموز و کودکی که دچار مشکل رفتاری است، چه مشخصاتی دارد؟
اساساً مشکل رفتاری چیست و چه گستره ای دارد؟
آیا به محض مشاهده هر مشکل یا اختلالی در دانش آموز، اجازه داریم عنوان مشکل یا اختلال رفتاری بر آن بگذاریم؟
بسیاری از دانش آموزان و کودکان با مشکلات رفتاری خفیفی روبه رو هستند که عدم شناخت و درمان به موقع آنها از سوی پدران، مادران، معلمان و مربیان، باعث تشدید و گسترش آنها می شود.
در این مقاله درصددیم نمایه ای از مشکلات رفتاری متعددی را که ممکن است کودکان و نوجوانان با آنها مواجه شوند، به صورت فهرست ارائه دهیم.
شناخت هر یک از این مشکلات، به مطالعه و کسب اطلاعاتی علمی و دقیق نیاز دارد و درمان هر ناهنجاری رفتاری نیز، به طور یقین و بدون مراجعه به مراکز رفتار درمانی و انجام مشاورههای کلینیکی امکانپذیر نیست.
هر چند ممکن است که در بعضی موارد، صرفاً شناخت مشکل، به تغییر رفتار در والدین و مربیان منجر شود و همین تغییر رفتار، باعث کاهش یا از میان رفتن مشکل رفتاری در کودکان و نوجوانان شود.
گستره پراکندگی اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان در هفت گروه طبقه بندی شده اند که ممکن است، بسته به موقعیت سنی، خانوادگی، اجتماعی، جغرافیایی و موقعیت های دیگر، در کودکان و نوجوانان متفاوت، شدت و ضعف داشته باشند.
بار دیگر، یادآوری این نکته ضروری است که همه اختلالات رفتاری که در این فهرست آمده اند، از درجه و اهمیت یکسانی برخوردار نیستند و ممکن است هر کودک و نوجوانی، در گذر از دوران کودکی و نوجوانی یکی از این اختلالات را از خود بروز داده باشد.
در واقع، وقتی رفتارشناسان می گویند، بیش از ۷۰ درصد کودکان دچار مشکلات رفتاری هستند، منظور آنها اختلالات رفتاری بزرگ و کوچکی است که در این فهرست از آنها نام برده شده است.
گفتنی است، توجه به سن کودک و دانش آموزی که در حال مطالعه روی رفتار او هستیم و مراجعه به افراد متخصص یا کلینیک های مشاوره و روانشناسی در هر مورد خاص و نیز مشاوره و گفت وگوی اولیه با افراد صاحب نظر در مدرسه، همچون: مدیر، معاون، مشاور و مربی الزامی است.
گفتنی است، توجه به سن کودک و دانش آموزی که در حال مطالعه روی رفتار او هستیم و مراجعه به افراد متخصص یا کلینیک های مشاوره و روانشناسی در هر مورد خاص و نیز مشاوره و گفت وگوی اولیه با افراد صاحب نظر در مدرسه، همچون: مدیر، معاون، مشاور و مربی الزامی است.
جویدن ناخن این واکنش درهمه ی گروههای سنی دیده می شود ولی بیشتر در سنین کودکی و اوائل بلوغ اتفاق می افتد .
بسیاری از کودکان فقط مواقعی که درفشار روحی قرار می گیرند (مانند عصبانیت ، زمان امتحان یا هنگام مشاهده فیلمهای مهیج ) ناخن خود را می جوند ولی بعضی ها هم بدون دلیل خاصی مرتباً به این کار اقدام می کنند.
ناخن جویدن عکس العملی است که اغلب اوقات با انگشت مکیدن کاملاً تفاوت دارد ؛ زیرا برخلاف انگشت مکیدن یک عادت نیست ، بلکه وسیله ای است که کودک برای پایین آوردن فشاردرونی خود به کار می برد.
گاهی هم واکنشی است در مقابل خصومتی که ازجانب افراد محبوبی مانند مادر در طفل برانگیخته شده است.
به رغم اختلاف نظر درعلت بروز این اختلال ، غالب محققان برآنند که درمانهایی از قبیل تلخ کردن و بستن ناخن ، یا تمسخر و تهدید شخص ، چندان مفید نیستند بلکه درمان باید شامل درک مشکلات و کمک به شخصی باشد که ناخن خود را می جود تا بتواند سازش شخصیتی کافی و راه های مناسب تری برای خالی کردن فشار روحی خود پیدا کند.
مکیدن شست معمولاً شروعِ عادتِ مکیدن شست درکودکان از 3-4 ماهگی است .
وقتی کودک کوچک تر است اغلب بلافاصله بعد ازغذا خوردن شست خود را می مکد .
بعضی از کودکان به محض آن که پستانک را از دهانشان بیرون بیاورند، شروع به مکیدن شست خود می کنند ولی بعدها قبل از شیر خوردن هم انگشت خود را به دهان می برند و بالاخره در مواقع دیگر روز هم این عمل مشاهده خواهد شد .
در سنین بالاتر ( 3- 5/3 سالگی ) بیشتر کودکان شبها به مکیدن شست خود می پردازند.
بهترین طریقه درمان این عادت آن است که به طورغیرمستقیم کودک به کارهای دیگری که مورد علاقه اوست وادار شود تا به تدریج این عادت از سر او بیفتد.
«مکیدن شست» یا انگشت، یکى از عادات رایج دوران کودکى است.
این رفتار براى کودکان خردسال کاملاً طبیعى و عادى است، ولى اگر بعد از 6 سالگى باز هم کودک مبادرت به مکیدن شست کند، نیاز به درمان و رسیدگى دارد، زیرا موجب به هم ریختگى ردیف دندان ها، فک و آرواره مى شود.
پژوهش ها نشان مى دهند حدود 75 درصد کودکان خردسال (تا یک سالگى) مُشت یا انگشتان خود را در دهان مى گذارند و مى مکند.
انجام این کار براى این گروه سنى از کودکان آرامش بخش، سرگرم کننده و لذت بخش است.
به طور معمول، کودکان زمانى مبادرت به مکیدن انگشت خود مى کنند که یا خسته اند، یا ناراحت اند و یا حوصله شان سر رفته است.
علت مکیدن شست انگشت مکیدن طبیعى ترین پاسخ کودک هنگام رویارویى با فشار روانى، اضطراب و مشکلات هیجانى - امنیتى است.
روان شناسان معتقدند براى درمان این رفتار در کودکان زیر 6-5 سال نباید عجله کرد، زیرا بسیارى از این گونه عادت ها به تدریج و با افزایش سن کودک کاهش مى یابند و به کلى از بین مى روند.
اما اگر کودک 7 ساله اى نتواند این عادت خود را ترک کند، والدین و اطرافیان او باید درصدد درمان او برآیند، زیرا ترک چنین عاداتى در سال هاى بعد (نوجوانى) بسیار دشوارتر مى شود.
در صورتى این عادت را در زمره اختلال بررسى مى کنند که تا سنین 16-12 ادامه داشته باشد.
مطالعات نشان مى دهند که در حدود 15 درصد کودکانى که از 5 سالگى به بعد انگشت خود را مى مکند، دچار مشکلات عاطفى - هیجانى ناشى از ورود به مدرسه و دوره پیش دبستانى هستند.
بیشتر این کودکان شدیداً به پدر و مادر و اطرافیان شان وابسته و متکى هستند.
زمانى که کودک سعى مى کند رفتار مکیدن انگشت خود را تغییر دهد، والدین و اطرافیان او باید از این تصمیم او استقبال کنند و با حمایت ها و تشویق هاى خود او را کمک و یارى نمایند.
حمایت روانى براى کودک امنیت پدید مى آورد و باعث مى شود که کودک در ناملایمات و سختى ها از خود مقاومت بیشترى نشان دهد.
عوارض ناشى از مکیدن شست مکیدن انگشت بعد از 6 سالگى مى تواند مشکلات جدى در زمینه دندان ها، لثه و آرواره به وجود آورد.
مک زدن هاى با فشار کودک به شست یا انگشتش در طول روز و شب، موجب جلو آمدگى دندان ها و ناهنجارى هاى استخوان فک او مى شود.
دندان هاى ردیف بالا به سمت بیرون کشیده مى شوند و دندان هاى ردیف پائین نیز به سمت داخل دهان کج مى شوند.
اما سؤال بسیارى از والدین این است که چگونه مکیدن یک انگشت کوچک مىتواند موجب ناهنجارى شدید آرواره شود؟
علت آن است که استخوان بندى کودک تا قبل از 8 سالگى بسیار نرم و شکل پذیر است.
متأسفانه زمانى که کودک به مدت طولانى انگشتش را مى مکد، در شکل ظاهرى آرواره خود تغییر به وجود مى آورد.
اگر کودکى نتواند عادت شست مکیدن خود را تا قبل از آن که دندان هاى دائمی ردیف جلویى او در نیامده ترک کند، ممکن است در مدت ?
ماه فک و آرواره او آسیب جدى ببیند.
علاوه بر آن، مکیدن شست یا انگشت مى تواند موجب نارسایى هاى کلامى (تلفظ اشتباه حرف هاى «ف» و «و»)، اختلال در جویدن، نوک زبانى صحبت کردن، اختلالات گفتارى (مثل لکنت زبان، مِن مِن کردن و...)، خرخر کردن و باز ماندن دهان کودک شود.
از آن جایى که بعد از چند سال مکیدن انگشت ، حالت آرواره و صورت کودک دچار به هم ریختگى مى شود، بر خودپنداره او نیز تأثیرى منفى خواهد داشت.
شیوه هاى درمان بهترین زمان براى ترک عادات و مشکلات رفتارى کودکان (و از جمله مکیدن انگشت) هنگامى است که خانواده (والدین کودک و اعضاى خانواده) تغییر و تحولى در پیش رو نداشته باشند و در آرامش خاطر به سر برند.
مثلاً قصد تغییر منزل، تغییر مهد (یا مدرسه)، تولد نوزاد جدید، مسافرت، متارکه، فوت اقوام و...
را نداشته باشند.
یکى از ساده ترین روش هاى رفتار درمانى که بیشتر پدر و مادر و مربیان نزدیک کودک مى توانند با استفاده از آن عادت مکیدن شست در کودکشان را کاهش دهند، آن است که ابتدا یک ماه درباره موضوع و علت قطع این عادت با کودک صحبت کنند.
سپس نمودارى از پیشرفت کودک تهیه کنند و به وسیله چسباندن عکس هاى عروسکى، ستاره ها و کارت هاى آفرین بر روى آن، روند بهبودى کودک را نشان دهند.
خوب است که این نمودار بر روى دیوارى در دسترس کودک قرار گیرد و والدین از خود او براى چسباندن برچسب ها کمک بگیرند.
در مرحله بعد، سعى کنند پایان هر هفته پاداش و جایزه اى براى ترک این عادت به کودک بدهند.
جایزه مى تواند رفتن به پارک، تماشاى فیلم مورد علاقه کودک، یا بازى کردن با کودک باشد.
در نظر داشته باشید ترک عادت در صورتى که کودک با شما همکارى و همراهى نماید، بسیار آسان تر و راحت تر است.
شما مى توانید از نظرات کودک در این ضمن استفاده کنید و به او اجازه دهید که برچسب ها، ستاره ها و یا حتى نوع جایزه اش را خودش انتخاب کند.
روش دیگرى که براى ترک مکیدن انگشت (شست) به کار مى رود آن است که در طول روز ماده اى تلخ (البته بهداشتى ) به نوک انگشت کودک مى مالند تا کودک از به دهان گذاشتن انگشتش امتناع ورزد، و در طول شب نیز دستکش یا جورابى تمیز به دست هاى کودک مى کنند، تا مانع از این کار کودک شوند.
مثلاً والدین مى توانند با کودک بازى کنند، براى او کتاب بخوانند، با یکدیگر کاردستى بسازند و...
.
در این زمینه پدر و مادر مى توانند با ذوق و خلاقیت خود فرآیند ترک عادت را براى کودکشان هرچه آسان تر و راحت تر کنند.
گروهى از والدین سعى مى کنند با تذکرهاى پى در پى خود این عادت را از سر کودک بیندازند.
در حالى که براى حذف عاداتى مثل مکیدن شست باید ابتدا علت اصلى این رفتار را پیدا کرد و آن گاه با از بین بردن آن درصدد بهبودى کودک برآمد.
در موارد بسیارى، مکیدن انگشتان ناشى از نیاز کودک به آرامش و امنیت است.
بدین منظور پدر و مادر و مربیان کودک مى توانند با استفاده از روش هاى زیر به کودک کمک نمایند تا بر این مشکل خود غلبه کند.
- هیچ گاه سعى نکنید براى ترک عادت کودک بر او فشار آورید، زیرا ممکن است موجب تقویت و تشدید عادت در او شود.
- به کودک کمک کنید تا روش هاى مقابله با تنش ها و فشارهاى روانى را یاد بگیرد، مثلاً با شما صحبت کند، به ورزش بپردازد، با دوستش صحبت کند و...
- سعى کنید دست هاى کودک را به نوعى مشغول نگه دارید.
( نقاشى بکشد، کاردستى بسازد، مجسمههاى سفالى درست کند و...) - شنیدن داستانى شیرین، ماجرایى افسانه اى و خاطره اى از دوران کودکى، موجب تسلى و آرامش خاطر کودک هنگام خواب مى شود .
- تماس بدنى (مثل نوازش کردن) موجب آرامش، امنیت و آسودگى کودک مى شود و او را از اضطراب و نگرانى رها مى سازد.
سعى نکنید با مسخره کردن و شرمنده کردن کودک او را مجبور به ترک عادت کنید، زیرا این گونه رفتارها موجب خودکم بینى و احساس بى ارزشى در کودک مى شود.
- سعى کنید عواملى را که موجب آزار روحى کودک مى شود، از بین ببرید.
- زمانى که کودک انگشتش را مى مکد، با او بازى نکنید، او را بغل نگیرید و به او توجه نکنید.
اما زمانى که انگشتش را از دهانش درآورد، به او توجه کنید و او را نوازش کنید.
- انگشت مکیدن رفتارى ناخودآگاه است.
پدر و مادر مى توانند با اشاره اى کوچک، کودک را نسبت به این حرکت خود آگاه کنند.
- زمانى که کودک انگشتش را مى مکد، او را جلوى آیینه ببرید.
- سعى کنید هیچ گاه دچار احساس ناکامى و شکست نشوید، زیرا این رویه را به فرزندتان نیز منتقل خواهید کرد.
- روش هاى آرام سازى عضلانى را با کودک تمرین کنید: تمرین هاى یوگا (تمرین هاى تخلیه هیجانى و شیوه درست نفس کشیدن)، تمرین آرام سازى، تنفس هاى عمیق و تمرین هاى رهاسازى عضلات.
شب ادراری شب ادراری یا تخلیه بی اراده ی ادرار پس از سه – چهار سالگی یکی از شایعترین نشانه های مشکلات هیجانی بچه ها در دوران کودکی است.
این تخلیه ممکن است روزها نیز اتفاق افتد ولی اغلب موارد در شبهاست .
تخلیه ادرار معمولاً با خواب هایی که در آنها کودک ، خود را در وضعیت مناسبی برای ادرار کردن می بیند ، همراه است ولی بلافاصله بیدار می شود و رختخواب را خیس می یابد.
شب ادراری ممکن است نتیجه یک دسته از عوامل جسمی یا روانی باشد ؛ ولی عوامل روانی در بچه ها نقش مهمی را به عهده دارند: 1- اظهار غیرمستقیم نیاز تشویق ، 2- کوشش برای نشان دادن احتیاج به کمک و یا توجه پدر و مادر، 3- تمایل به لذت حاصل از ادرار کردن ، 4- اظهار خصومت نسبت به والدین ، 5- بعضی از امراض عصبی ، 6- اختلال در مثانه و خواب بسیار عمیق، درمان شب ادراری یکی از راه های درمان شب ادراری ، درمان با بازتاب های شرطی است ، اما تا چه حد عاقلانه خواهد بود که ما این مشکل را در کودک به زور از بین ببریم .
کودک به دلیل دچار بودن به واکنش های شرطی ضعیف تر به شب ادراری مبتلا نمی شود، بلکه برای آن شب ادراری دارد که دچار مشکلات هیجانی است .
در درمان شب ادراری ، اولاً باید سابقه کامل خانوادگی کودک را گرفت، او را مورد معاینه کامل جسمی قرار داد و شخصیت کودک را بررسی کرد.
ثانیاً تمام روش های درمانی بایستی در جهت تسکین و از بین بردن مشکلات هیجانی کودک باشد.
بسیاری از کودکان قبل از برقراری رابطه عاطفی با پزشک ، درباره شب ادراری خود صحبت نمی کنند.
گاهی ممکن است پس از رفع مشکلات محیطی زندگی کودک ، بدون توسل به روان درمانی ، در علائم مشکل ، پیشرفتی حاصل شده و بیمار بهبود یابد .
در موارد شب ادراری شدید اگر مشکل منازعه ای بین کودک و والدین باشد، دادن دارو، محدود کردن مایعات و دادن پاداش به کودک ، خود جزء این مشکلات می شود .
برای مثال مادری که از شب ادراری کودکش ناراحت است ، مسلماً مایعات کمتری به او خواهد داد.
به طور خلاصه می توان گفت که استفاده از این وسایل و روشها فقط زمانی موفقیت آمیز است که رابطه خوبی بین والدین و کودک وجود داشته باشد.
بررسی پدیده اختلالات رفتاری در دانش آموزان اختلالات رفتاری دانش آموزان و از آن جمله، اقدام به خودکشی در میان این گروه سنی شاید در همه نقاط دنیا و به دلایل گوناگون رخ دهد، تنها ممکن است کم و کیف آن با هم متفاوت باشد.
اعلام آمار ۲۸۳ مورد خودکشی دانش آموزان در شهر تهران طی سال گذشته از سوی مسئولان آموزش و پرورش پرسش هایی را پیش روی همگان قرار می دهد که دلایل شیوع این ناهنجاری و انتخاب گزینه خودکشی از سوی یک دانش آموز، مهمترین آن است.
هر چند آمار دقیقی مبنی بر تعداد موارد خودکشی دانش آموزان در سطح کشور و علل مشخص آن از سوی مسئولان ارائه نمی شود، اما آنچه همه بر آن صحه می گذارند، یک چیز است: «مشکل عدم کسب مهارت های لازم زندگی.» اگرچه دفتر سلامت و تندرستی وزارت آموزش و پرورش، آموزش مهارت های ۱۰ گانه اجتماعی، عاطفی و ارتباطی را تازه به آزمون گذارده و امید دارد تا با برپایی کلاس های موردی و به تعداد محدود در سطح استانها، این مهارت ها را به دانش آموزان بیاموزد، اما نکته اصلی اینجاست که برای پیشگیری از اختلالات رفتاری دانش آموزان، مهارت های زندگی اجتماعی و توان رویارویی با مصائب و مشکلات را چگونه و از چه زمان می بایست به آنها انتقال داد؟
«باورم نمی شود.
این چه رتبه ای است که آوردی همه امید و آرزوی پدرت این بود که تو در دانشگاه قبول شوی.
این همه برایت خرج کردیم.
معلم بگیر و کلاس خصوصی ثبت نام کن، آخرش چه شد؟
هیچی!
آقا دانشگاه قبول نشده جواب پدرت را خودت می دهی.» دو ساعتی می شد که پسرک ۱۸ ساله سرکوفت های مادرش را می شنید.
می دانست نیم ساعت دیگر همین جملات را از پدرش خواهد شنید.
احساس می کرد آینده اش تباه شده است.
نه شغلی نه مهارتی، از سربازی برگردد تازه باید از صفر شروع کند.
چطور خرج زندگی اش را دربیاورد.
غرورش اجازه نمی داد باز هم از پدرش پول بگیرد.
به مدیر مدرسه فکر کرد.
او هم منتظر رتبه اوست.
صورتش را در دستانش جای داد و دردی سنگین را در سینه اش احساس کرد.
نمی توانست نفس عمیق بکشد.
فقط به تمام شدن این اتفاقات فکر می کرد.
فکرهای احمقانه پشت سر هم از ذهنش رد می شد.
جرأت اجرا کردنشان را نداشت.
هرچه سرکوفت ها بیشتر می شد جسارتش هم بیشتر می شد.
در اتاقش را بست منتظر ورود پدرش به خانه شد.
قوطی خالی نوشابه زودتر از خودش به خانه رسید.
وقتی آخرین ضربه را در کوچه تنگ و تاریکشان وارد کرد، قوطی به سنگی گیر کرد و به لوله گاز کنار در خورد.
دستش را درون جیب شلوارش کرد ولی نیافت.
باز هم کلیدش را جا گذاشته بود، می دانست تا پدر و مادرش با آن حال بخواهند بیایند و در باز کنند، نیم ساعتی پشت در خواهد ماند.
پایش را روی بست لوله گاز گذاشت و پرید روی لبه دیوار و چند ثانیه بعد در حیاط خانه شان بود.
از همان خانه های قدیمی که وسط حیاطش حوض دارد و تعداد زیادی اتاق.
به اتاقک کنار حیاط خیره شد، باز هم چراغی کم نور و دودی غلیظ از پشت شیشه مشجر معلوم بود.
باقی مانده پاکت فالهایی را که مردم از او نخریده بودند را کنار طاقچه گذاشت.
برگشت و پدرش را خمیده و سیاه رنگ در چهارچوب در دید.
تا آمد به خود بجنبد یک سیلی محکم بیخ گوشش نشست.
می دانست باید برای فروخته نشدن همه پاکتها جوابگو باشد.
با بسته ای سفید که به جای پول فالها گرفته بود راهی پشت بام شد.
کنار کبوترهایش همیشه احساس راحت تری داشت.
تمام راه مدرسه به این فکر کرده بود چطور تمام این مشکلات را می توان حل کرد.
بسته سفید را در دستانش فشرد و تصمیم خود را گرفت.
به عادت همیشه، پدرش با توپ پر و با لگد به سراغش آمد.
اما او خواب بود خوابی عمیق که پزشکان هم برای بیدار کردنش راهی نداشتند.
وقتی به هوش آمد دوست داشت همه را ببیند الا برادرهایش را.
خود را به پهلو چرخاند و مادرش را دید.
مددکار بیمارستان همه را بیرون کرد و در کنار دختر ۱۵ ساله سرم به دست نشست.
پرسید چرا و شنید:« بارها به خاطر مسائلی مثل خندیدن در خیابان و یا مورد توجه قرار گرفتن از طرف پسران جوان مورد ضرب و شتم برادرانم قرار گرفته ام.
من سه برادر دارم که کوچکترینشان با اینکه از من کم سن و سال تر است خیر سرش غیرتی تر هم هست.
آنقدر برادرهای بزرگترم را علیه من تحریک می کند که بیایند و بزنند و دست و پایم را کبود و بشکنند.
دیروز وقتی از مدرسه برمی گشتم مرد جوانی از من آدرسی را پرسید.
جواب او را دادم او هم تشکر کرد و رفت .وقتی رسیدم خانه متوجه شدم برادر کوچکترم مرا موقع خداحافظی با آن مرد دیده است و ماجرا را برای برادرهای بزرگترم یک طور دیگر تعریف کرده که آنها فکر کنند من با آن مرد جوان دوست هستم.
طبق معمول قبل از اینکه به من اجازه دهند توضیح دهم یک دل سیر مرا کتک زدند.
پدر و مادرت چه می گویند؟
آنها در مقابل این برخورد غیرمنطقی فقط سکوت می کنند.
دیروز برادرانم مرا به ترک تحصیل تهدید کردند.
من هم بعد از شام با قوطی قرصهای اعصاب مادرم به اتاقم رفتم.
وقتی به عادت همیشه برای رفتن به مدرسه بیدار نشدم متوجه شدند که من ۱۸۰ عدد قرص را خورده ام.
خودکشی پدیده پیچیده ای است که نتیجه مجموعه ای از عوامل اجتماعی، فرهنگی و روانشناختی است.
خودکشی عمل آگاهانه نابودسازی خویشتن است که در بهترین مفهوم می توان آن را یک ناراحتی چند بعدی در انسان مفهوم سازی کرد که برای مسئله خاص او بهترین راه حل تصور می شود.
این سؤال که چرا یک نوجوان دست به خودکشی می زند نیازمند تحقیق همه جانبه ای است.
تحقیقی که به قول مسئولان آموزش و پرورش هنوز صورت نگرفته و بنابراین اطلاعاتی در مورد عوامل تعیین کننده این پدیده به ویژه در ایران در اختیار نیست.
همه ما در زندگی مان با ناکامی های متعددی مواجه می شویم.
این ناکامی ها باعث بوجود آمدن تعارضات درونی، به همراه استرس در ما می شود.
کسانی که مهارت مواجهه با استرس و پیدا کردن راه حلی برای رفع آن را ندارند، زودتر به بن بست می رسند.
به بن بست رسیدن افراد ربطی به بزرگی و کوچکی استرس و مشکل پیش آمده ندارد بلکه این مهارت و توانایی افراد است که آنها را در مقابل مشکلات به پیروزی و یا به بن بست می کشاند.
این افراد به گفته آذردخت مفیدی روانشناس، با دل خود و «می خواهم » های خود زندگی می کنند.
در واقع این افراد یک «من» سالم واقعیت سنج ندارند.
انسان به دو طریق با مسائل زندگی تطابق پیدا می کند، اول این که واقعیت را می پذیرد و خود را جذب و همگون آن واقعیت می کند و دیگر این که نیروهای خود را به کار می بندد تا واقعیت ها را با آنچه که خود می خواهد همگون کند.
معمولاً افراد یکی یا هر دوی این روش ها را برای مبارزه با زندگی انتخاب می کنند.
اگر کسی نتواند با واقعیتی که دوست ندارد کنار بیاید یا تغییری در آن ایجاد کند، به بن بست می رسد در این بین هیچ فرقی بین کودکان و بزرگسالان نیست.
در واقع افراد خودکشی را به این دلیل انتخاب می کنند که مهارت مبارزه با زندگی را ندارند.
البته دلیل دیگری نیز برای انتخاب خودکشی در افراد وجود دارد که ناشی از «شخصیت بدوی» آنها است.
به این معنی که افرادی که دست به خودکشی می زنند نمی توانند ناکامی های زندگی را تحمل کنند.
احساس آنها به «خشمی» تبدیل می شود که توان تخلیه آن را به صورت درست و منطقی ندارند و خشم به ناکامی را معطوف به خود می کنند.
بچه ها هم به همان دلایلی خودکشی می کنند که بزرگترها چنین راهی را انتخاب می کنند.
در دنیای آنها هم مشکلاتی وجود دارد که آنها را دچار استرس می کند.
این که آنها چگونه از پس استرس های سن خود برمی آیند، بستگی به« مهارتی »دارد که جامعه و خانواده به آنها می دهد.
۲۸۳ نفر از دانش آموزان تهرانی طی سال گذشته مهارت حل مشکل خود را نداشته و راحت ترین راه که همان حذف خودشان است را انتخاب کرده اند.با وجود آموزش هایی که از دوره پیش دبستان (و یا مهدکودک) به دانش آموزان در خارج از کشور داده می شود برخی از آنها هم مهارت زندگی کردن را ندارند و وقتی نتوانند ذهن خود را سامان دهند، بیمار می شوند.
آمریکا کشوری است که در ارائه آمار مربوط به خودکشی دانش آموزان صراحت دارد که بر اساس آمار ارائه شده از سوی مراکز تحقیقاتی برنامه ریزی این کار را انجام می دهد.
براساس آمار دپارتمان علمی درمان بیماری های روانی آمریکا خودکشی پس از اعتیاد دومین عامل مرگ و میر نوجوانان و جوانان ۱۹-۱۰ سال است.
متوسط میزان خودکشی در جوانان و نوجوانان آمریکایی بیش از متوسط درصد آن در جوامع دیگر است، به طوری که آمار خودکشی در جوانان و نوجوانان ۱۵-۱۹ ساله، ۲۰ درصد بیشتر از همین رده سنی در کشورهای دیگر است.
در رده سنی ۱۰ تا ۱۴ سال نیز آمار خودکشی از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ دو برابر شده است.
در سال ۱۹۹۲ آمار خودکشی ۱/۶ در هر صدهزار نفر در رده سنی ۱۰ تا ۱۹ سال گزارش شده است که این میزان در سال ،۲۰۰۴ به ۷/۸ درصد در هر ۱۰۰ هزار نفر (در همان رده سنی) رسیده است.
خودکشی آخرین نتیجه بحران های اجتماعی، روانی و خانوادگی است.
خودکشی همیشه با افسردگی ارتباط دارد.
عوامل اصلی خودکشی شامل: ۱- سابقه خودکشی در فامیل نزدیک، ۲- سابقه بیماری روانی، ۳- تحول ناگهانی(مانند طلاق والدین، از دست دادن یکی از عزیزان و یا ضربه عاطفی)، ۴- دوری از اجتماع، ۵- اعتیاد به مواد مخدر، ۶- خشونت در خانواده و ۷- سابقه اقدام به خودکشی است.در دانش آموزان این عوامل کمی متفاوت تر است.
حیدر زندیه معاون آموزش و پرورش تهران، مشکلات تحصیلی و اضطراب را بیشترین معضل دانش آموزان عنوان می کند و می گوید: «ترک تحصیل، فرار و جرایم مشمول اخراج از مدرسه از جمله مهمترین جرایم خاص مدرسه ای سال گذشته و ارتباط با جنس مخالف اعم از تلفن، نامه، صحبت در پارک و...
و همچنین بدسرپرستی و بی سرپرستی از جمله موارد درگیری دانش آموزان در سطح مدارس است.» این موارد از عواملی است که دانش آموز را به بن بست می رساند.
بن بستی که معمولاً نه درخانواده توان مطرح کردن و حل آن را دارند و نه در مدرسه.
از یک مربی تربیتی در هر مدرسه هم نمی توان انتظار داشت که برای هر دانش آموز وقت مجزایی بگذارد.
مسعوده مشایخ ،مدیر انجمن حمایت از حقوق کودکان معتقد است فشارهای اقتصادی و عاطفی از جمله عوامل تحریک کودکان برای ترغیب آنها به خودکشی است.
او می گوید: «بچه ها هم مفهوم تحقیر و تبعیض و تمسخر از طرف والدین و جامعه را می فهمند و هم مفهوم فقر خانواده را.
برخی از بچه ها آستانه تحمل پایینی دارند و برای خلاص شدن از شرایط موجود دست به خودکشی و حذف خود می زنند.
البته اگر پدر و مادری آگاهی لازم برای فرزند پروری نداشته باشند و نتوانند محیط سالمی را برای تربیت فرزندانشان فراهم کنند، رفاه اقتصادی هم عاملی برای جلوگیری از بحران عاطفی کودکان نیست.» تحقیقات نشان می دهد پدیده خودکشی در خانواده های مذهبی به ندرت مشاهده می شود.محیط خانواده به تنهایی موثر در ایجاد و یا رفع تنش ها نیست.
کودکان پس از ورود به مدرسه نیازمند توجه همکلاسی ها و اولیای مدرسه خود هستند.
تعدادی از بچه ها در مواجهه با سال بالایی های مدرسه خود نمی دانند چگونه برخورد کنند.
بسیاری از آنها توانایی گفتن« نه »را ندارند.
بنابر این در مقابل کسانی که مدیر انجمن حمایت از حقوق کودکان از آنها به نام« قلدر »یاد می کند، سر فرود می آورند.
آذردخت مفیدی روانشناس نیز در این باره می گوید:« معمولاً بچه ها طوری تربیت نمی شوند که از عهده مشکلات خود بربیایند.
در مدارس هم یک سیستم دستوری از بالا به پایین حاکم است.
دانش آموز خوب کسی است که حرف شنو باشد.
بچه حاضر جواب که در مورد خواسته های دیگران، نه می گوید گستاخ محسوب می شود.» کارشناسان دفتر برنامه ریزی امور فرهنگی و مشاوره معتقدند که تعداد دانش آموزانی که خودکشی کرده اند(چه موفق و چه ناموفق) مسأله ای محرمانه است.
ما قبول نداریم که این آمار در اختیار افکار عمومی قرار گیرد.
این کارشناسان پس از دسته بندی عواملی که منجر به خودکشی در دانش آموزان می شود معتقدند: مواردی چون داشتن مشکل در مدرسه، مشکل درسی، ناتوانی در ورود به مدرسه، اخراج از مدرسه، انتظارات بسیار بالا یا پایین از جانب والدین یا مراقبان ،اقتدار نامناسب والدین، نداشتن وقت برای مشاهده و برخورد با ناراحتی های عاطفی کودک و محیط عاطفی منفی مشخص با طردشدگی و بی توجهی، انعطاف ناپذیری خانوادگی، احساس حقارت و بلاتکلیفی، احساس یأس و ناامیدی ،جدایی از دوست و یا همکلاسی، پایان یافتن رابطه ای عاطفی یا عاشقانه، مشکلات قانونی یا انضباطی، شکست در مدرسه و ادامه تحصیل، انتظارات بالای مدارس درطول دوره های امتحان، از جمله عوامل مؤثر در ایجاد اختلالات رفتاری دانش آموزان هستند.به طور کلی دلایل اقدام به خودکشی در نوجوانان به چهار بخش تحولات بیولوژیک، مشکلات عاطفی، مشکلات و درگیری های ذهنی و روان پریشی و مشکلات و مسائل اجتماعی تقسیم می شود.گاه تحولات بیولوژیک و به هم خوردن تعادل بدن و ناتوانی شخصی در تطبیق با شرایط جدید عاملی برای خودکشی است.
افسردگی وعدم تعادل روانی در اثر تحولات شیمیایی و درونی بدن، بیماری های فیزیکی و ناتوانایی های فیزیکی (مانند نقص عضو)، تحولات دوران بلوغ، اعتیاد، قرص های روان گردان و...
عواملی در جهت برهم خوردن تعادل روانی و دست زدن به خودکشی است.
شاید بتوان مشکلات عاطفی را از مهمترین دلایل ارتکاب به خودکشی به خصوص در میان دانش آموزان دانست.
غمگین شدن ناشی از بلوغ و تحولات این دوره هیجان و شوک عاطفی، احساس ناتوانی و ضعف که اغلب بی دلیل است، از دست دادن ناگهانی یک موقعیت، شخص و...
غم و اندوه شدید (که گاه ریشه اصلی آن نامعلوم است)، تنهایی، نقصان و کمبود اعتماد به نفس، عصبانیت به خصوص عصبانیت شدید و ناگهانی به دلیل بروز مسئله یا مشکل خاص مخصوصاً مسئله عاطفی، احساس پشیمانی از گناه و شکست عشقی و عاطفی از مهمترین عوامل ارتکاب به خودکشی است.ناتوانی در برقراری ارتباط با دیگران، ترس از جمع و حضور در اجتماع، کمال گرایی بیش از حد، فشار بیش از حد بر خود برای رسیدن به هدفی، خودتنبیهی، تصور نادرست و ترس شدید از مرگ، انتقام از خود که اغلب برای تلافی کردن یک شکست یا لجبازی با خود یا دیگری است.
بزرگ کردن بیش از حد یک خطا یا گناه و انتقام گیری شخصی از خود از دیگر عوامل خودکشی است.
همچنین قطع ارتباط با دوستان، کمبود توانایی های لازم برای مطرح شدن در جمع به خصوص دوستان و همسالان، درونگرایی بیش از حد، احساس تعلق نداشتن به کس یا جایی که اغلب در جوانان و نوجوانانی که با والدین خود ارتباط مناسبی ندارند، کودکان طلاق و ...
اتفاق می افتد.
ترس و نگرانی از وقوع حوادث پیش از وقوع آنها، نسبت دادن صفت هایی چون ناتوان، تنبل، کودن به نوجوانان توسط اجتماع و خانواده و مدرسه و جمع دوستان در اقدام به خودکشی تأثیر دارد.در سال های قبل، پس از طبقه بندی هایی که بر روی اختلالات رفتاری دانش آموزان صورت گرفت برای مقاطع چهارم و پنجم دبستان در برخی از مدرسه های سطح کشور دوره های آموزشی ترتیب داده و هم اکنون در دفتر سلامت و تندرستی وزارت آموزش و پرورش طرحی را در ۶۸ کلاس در هر استان به صورت آزمایشی در حال اجرا کردن هستند که در صورت موفقیت از سال آینده در سراسر کشور اجرا خواهد شد.
در این طرح که به آموزش مهارت های ۱۰ گانه معروف است قرار است مهارت هایی که شامل ۳ بخش عمده، مهارت های اجتماعی، مهارت های عاطفی، و مقابله با هیجانات و مهارت های تفکر و اندیشه می شود به دانش آموزان شش مقطع پیش از دبستان تا پنجم دبستان آموزش داده شود.در بخش اجتماعی مهارت های ارتباطی، قاطعیت، گفتمان بین فردی و همکاری قرار دارد، در بخش مهارت های تفکر و اندیشه توانایی هایی برای تفکر خلاق، تفکر نقاد، درک نتایج اعمال، تصمیم سازی و حل مسئله و جایگزینی پاسخ های متفاوت به دانش آموزان یاد داده می شود.
و در بخش مقابله با هیجان مهارت هایی چون کنترل استرس، خشم و احساسات در قالب کارگروهی آموزش داده می شود.ریاض غیرتمند مدیرکل دفتر بهداشت و تغذیه وزارت آموزش و پرورش در پاسخ به این سئوال که چه چیزی باعث می شود به این نتیجه برسیم که دانش آموزان ما این توانایی ها را ندارند؟
می گوید: «مسئله این نیست که بچه های ما توانایی دارند یا ندارند، مسئله این است که این توانمندی ها را باید به صورت علمی بدست بیاورند.
ما موظف هستیم مثل خواندن و نوشتن این مهارت ها را در اختیار دانش آموزان قرار دهیم.
این مهارت ها حقوقی است که دانش آموزان برگردن ما، مسئولین و خانواده ها دارند.
ما باید روش درست اندیشیدن، روش برخورد با مشکلات و...
را به دانش آموزان یاد دهیم.
مشکلاتی چون بیکاری، تنش های دوران بلوغ، خشم، استرس و...
و جایی که خانواده و معلم نیستند بتوانند پاسخ صحیح به عوامل داخلی و خارجی بدهند.»