دانلود مقاله نگاهی‌ به‌ پیشینه‌ نظریه‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌

Word 47 KB 9416 24
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  •  چکیده‌:  اگر فرآیند ادراک‌ را حاصل‌ تعامل‌ سه‌ عنصر فاعل‌شناسا، متعلق‌شناسایی‌ و شناخت‌ بدانیم‌، بسیاری‌ از نظریات‌ مطرح‌ شده‌ در حوزه ‌ اندیشه ‌ اسلامی‌ در خصوص‌ علم‌ و ادراک‌ را می‌توان‌ حول‌ محور دو نسبت‌ موجود بین‌ سه‌ عنصر یاد شده‌ سازماندهی‌ کرد. تعدادی‌ از نظریات‌ مهم‌ عهده‌دار تبیین‌ نسبت‌ علم‌ و ادراک‌ و محکی‌عنه‌ آن‌ است‌ و برخی‌ از نظریات‌ ناظر به‌ رابطه‌ ادراک‌ با فاعل‌ شناسایی‌ است‌. نظریه ‌ «اتحاد عاقل‌ و معقول‌» از آن‌ دسته‌ نظریاتی‌ است‌ که‌ به‌ رابطه ‌ اخیر راجع‌ می‌شوند. در این‌ مقاله‌، نظریه ‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌ از منظر تاریخی‌ مورد بررسی‌ قرار گرفته‌ است‌. نگارنده‌ قبل‌ از گزارش‌ تاریخی‌، اصطلاحات‌ و مفاهیم‌ مأخوذ در عنوان‌ بحث‌ را ایضاح‌ نموده‌ است‌.

     

     مقدمه‌

     نظریه ‌ «اتحاد عاقل‌ و معقول‌» و به‌ تعبیر دقیقتر «اتحاد عالم‌ و معلوم‌» را می‌توان‌ نظریه‌ای‌ عرفانی‌ فلسفی‌ دانست‌. عارفان‌ مسلمان‌، پیش‌ از حکمای‌ اسلامی‌ متعرض‌ این‌ مسأله‌ شده‌اند و در آثار خود به‌ بحث‌ درباره ‌ آن‌ پرداخته‌اند .  ] فناری‌ چاپ‌ سنگی‌: 82؛ ابن‌ ترکه‌ چاپ‌ سنگی‌: 68، 86، 89؛ ابن‌ عربی‌ 1405: 360؛ قونوی‌ 1362: 197؛ قیصری‌ 1375: 92 [ این‌ نظریه‌ در فلسفه ‌ اسلامی‌ معرکه ‌ آرا بوده‌ است‌. گروهی‌، که‌ در رأس‌ آنان‌ ابن‌ سینا (428 370 ق‌.) قرار دارد، بشدت‌ با این‌ نظریه‌ مخالفت‌ کرده‌اند؛ و گروه‌ دیگری‌ به‌ تبعیت‌ از ملاصدرا (1050 980 ق‌.) ضمن‌ قبول‌ این‌ نظریه‌ براهین‌ عدیده‌ای‌ بر آن‌ اقامه‌ کرده‌اند   و آن‌ را بر مبنای‌ محکم‌ فلسفی‌ استوار نموده‌اند  ] صدرالدین‌ شیرازی‌ 1981 ج‌ 3: 324 [ .

     عارفانی‌ که‌ متعرض‌ این‌ مسأله‌ شده‌اند، در چند و چون‌ آن‌ اختلاف‌ نکرده‌اند، و اساساً رویکرد آنان‌ به‌ این‌ بحث‌ از منظر متفاوتی‌ بوده‌ است‌. آنان‌ نظریه‌ «اتحاد عالم‌ و معلوم‌» را در پاسخ‌ به‌ این‌ پرسش‌ که‌ حقیقت‌ آدمی‌ چیست‌ مطرح‌ کرده‌اند و گوهر انسانی‌ را چیزی‌ جز علم‌ و اندیشه‌ ندانسته‌اند.   در حالی‌ که‌ فیلسوفان‌ عمدتاً از منظر هستی‌شناسی‌ به‌ این‌ مسأله‌ نگاه‌ کرده‌اند و پس‌ از تبیین‌ جایگاه‌ وجود شناختی‌ علم‌، عالم‌ و معلوم‌، به‌ بررسی‌ دو نسبتی‌ که‌ میان‌ این‌ سه‌ عامل‌ وجود دارد،   پرداخته‌اند. در واقع‌ «اتحاد عالم‌ و معلوم‌» بیانگر نسبت‌ میان‌ عالم‌ یا فاعل‌ شناسا با علم‌ است‌.

     پیش‌ از بررسی‌ سیر تاریخی‌ نظریه ‌ «اتحاد عاقل‌ و معقول‌» لازم‌ است‌، ابتدا، اصطلاحات‌ محوری‌ این‌ بحث‌ را که‌ عبارت‌ است‌ از سه‌ واژه ‌ «اتحاد»، «عاقل‌» و «معقول‌» بررسی‌ کنیم‌، زیرا هر یک‌ از این‌ واژه‌ها در ادبیات‌ فلسفی‌ ما به‌ صورت‌ مشترک‌ لفظی‌ برای‌ معانی‌ متعدد استعمال‌ شده‌ است‌. در اینجا ضمن‌ اشاره‌ به‌ معانی‌ متعدد آنها، معنای‌ مورد نظر در این‌ بحث‌ را نیز به‌ روشنی‌ مشخص‌ می‌نماییم‌.

     

     1 مراد از «اتحاد» در «اتحاد عاقل‌ و معقول‌»

     معنای‌ لغوی‌ «اتحاد» یکی‌ شدن‌ و یگانه‌ گشتن‌ دو شی‌ء مختلف‌ است‌. به‌ تعبیر ملاصدرا اتحاد بین‌ اشیاء عبارت‌ از آن‌ است‌ که‌ اشیایی‌ که‌ از یک‌ جهت‌ متکثرند از جهت‌ دیگر واحد باشند.   در اصطلاح‌ فلسفی‌، اتحاد انحای‌ مختلف‌ دارد و بر معانی‌ متعددی‌ اطلاق‌ می‌شود  ] صلیبا 1366: 113 [ . در این‌ میان‌ فرضهای‌ زیر را برای‌ اتحاد میان‌ عاقل‌ و معقول‌ می‌توان‌ در نظر گرفت‌:

     الف‌) اتحاد ماهیت‌ عاقل‌ با ماهیت‌ معقول‌ بالذات‌؛

     ب‌) اتحاد ماهیت‌ عاقل‌ با وجود معقول‌ بالذات‌؛

     ج‌) اتحاد وجود عاقل‌ با ماهیت‌ معقول‌ بالذات‌؛

     د) اتحاد وجود عاقل‌ با وجود معقول‌ بالذات‌.

     فرض‌ «الف‌» نه‌ معقول‌ است‌ و نه‌ قائلی‌ دارد. معنای‌ این‌ فرض‌ آن‌ است‌ که‌ مثلاً آدمی‌ به‌ هنگام‌ تعقل‌ درخت‌، تغییر ماهیت‌ داده‌ و به‌ درخت‌ تبدیل‌ شود. معقول‌ نبودن‌ این‌ فرض‌ بدان‌ جهت‌ است‌ که‌ ماهیت‌ بر اساس‌ اصالت‌ وجود، حدّ وجود است‌ و در همه ‌ اوصاف‌ و احکام‌، تابع‌ وجود خود می‌باشد. از این‌ رو بدون‌ تغییر در وجود، تغییر ماهیت‌ محال‌ است‌.

     اما اینکه‌ گفتیم‌ فرض‌ یاد شده‌ قائلی‌ ندارد، به‌ این‌ دلیل‌ است‌ که‌ ملاصدرا و دیگر قائلان‌ به‌ نظریه ‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌، گذشته‌ از قوانین‌ گفتاری‌ در کاربرد واژه ‌ «اتحاد» در بیان‌ نظریه ‌ مورد بحث‌، صریحاً اتحاد مورد نظر خود را تعریف‌ کرده‌اند. در ادامه ‌ بحث‌ تعریف‌ مورد نظر آنان‌ را نقل‌ خواهیم‌ کرد.

     فرضهای‌ «ب‌» و «ج‌» نیز همانند فرض‌ «الف‌» نه‌ معقول‌ است‌ و نه‌ کسی‌ بدانها قائل‌ شده‌ است‌. دلیل‌ معقول‌ نبودن‌ این‌ فرضها آن‌ است‌ که‌ هر موجودی‌ محدود به‌ حدّ معینی‌ است‌ و به‌ تبع‌ ماهیت‌ خاصّ خود را دارد. متحد شدن‌ ماهیت‌ یک‌ موجود با هستی‌ موجود دیگر، بدون‌ آنکه‌ تغییری‌ در هستی‌ آنها پیدا شود و حدود و مرزهای‌ آنها درهم‌ رود، امری‌ ممتنع‌ است‌. تنها در یک‌ صورت‌ است‌ که‌ ماهیت‌ یک‌ موجود، علاوه‌ بر وجود خودش‌ از وجود موجود دیگر نیز قابل‌ انتزاع‌ است‌؛ و آن‌ صورت‌ این‌ است‌ که‌ میان‌ هستی‌ دو موجود، رابطه ‌ طولی‌ برقرار باشد و یکی‌ از آنها مرتبه ‌ کمال‌ دیگری‌ محسوب‌ شود.

     تنها فرض‌ معقول‌ در این‌ میان‌، فرض‌ «د» است‌، و مراد قائلان‌ به‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌ نیز همین‌ فرض‌ است‌. از این‌ رو مناسب‌ است‌ که‌ در اینجا انحای‌ اتحاد در وجود را مورد بررسی‌ قرار داده‌ و نحوه ‌ مورد نظر قائلان‌ این‌ نظریه‌ را مشخص‌ سازیم‌.

     

     11 اتحاد عرض‌ با جوهر

     اتحاد عرض‌ با جوهر، بر اساس‌ تفسیر خاص‌ ملاصدرا از رابطه ‌ جوهر و عرض‌، امکان‌پذیر است‌؛ چرا که‌ صدرا عرض‌ را از مراتب‌ و شئون‌ جوهر تلقی‌ می‌کند؛ اما حکمای‌ مشّائی‌ وجود عرض‌ را بیرون‌ از حیطه ‌ وجود جوهر دانسته‌ و ترکیب‌ آن‌ دو را انضمامی‌ می‌دانند.

     

     21 اتحاد صورت‌ با ماده‌

     نحوه ‌ ترکیب‌ ماده‌ و صورت‌ معرکه ‌ آراست‌. برخی‌ مثل‌ صدرالدین‌ دشتکی‌ شیرازی‌ (متوفی‌ 903ق‌.) و ملاصدرا، ترکیب‌ یاد شده‌ را ترکیب‌ اتحادی‌ می‌دانند و برخی‌ دیگر همچون‌ ابن‌ سینا و دیگر حکیمان‌ مشّائی‌ چنین‌ عقیده‌ای‌ ندارند. آنچه‌ مسلّم‌ است‌ این‌ است‌ که‌ اگر ماده‌ را جوهری‌ در عرض‌ صورت‌ بدانیم‌ و قائل‌ شویم‌ که‌ جسم‌ «لابد و أن‌ ینحل‌ فی‌ الخارج‌ إلی‌ جوهر هو محض‌ القوه ‌» و مطابق‌ بعضی‌ تعبیرات‌ صدرا آن‌ را یکی‌ از دو حاشیه ‌ وجود بدانیم‌، ناچار باید به‌ ترکیب‌ انضمامی‌ قائل‌ شویم‌ و لازمه‌اش‌ نفی‌ اتحاد مرتبه ‌ وجود ماده‌ با مرتبه ‌ وجود صورت‌ است‌ و منتهای‌ علاقه ‌ آن‌ دو همان‌ است‌ که‌ در موضوع‌ و عرض‌ وجود دارد، به‌ اضافه ‌ اینکه‌ به‌ قول‌ حضرات‌ محل‌ لامستغنی‌ است‌  ] مطهری‌ 1360 ج‌ 1: 78 [ .

     به‌ اعتقاد ملاصدرا، تغایر ماده‌ و صورت‌ صرفاً تحلیلی‌ عقلی‌ است‌ و منشأ انتزاع‌ آنها مراتب‌ ناقص‌ و کامل‌ شی‌ء واحد متصل‌ است‌.

     

     31 اتحاد چند ماده‌ در سایه ‌ صورت‌ واحد

     برای‌ این‌ نوع‌ اتحاد غالباً اتحاد عناصر تشکیل‌دهنده ‌ گیاه‌ و حیوان‌ در سایه ‌ صورت‌ نباتی‌ و حیوانی‌ را مثال‌ می‌زنند ] صدرالدین‌ شیرازی‌ چاپ‌ سنگی‌: 211 [ .

     41 اتحاد دو معلول‌ در یک‌ علت‌

     اتحاد دو معلولی‌ که‌ از علت‌ مفیضه ‌ واحدی‌ صادر می‌شوند.

     

     51 اتحاد علت‌ هستی‌بخش‌ با معلول‌ خود

      در این‌ نوع‌ اتحاد، معلول‌ عین‌ ربط‌ و وابستگی‌ به‌ علت‌ است‌. این‌ اتحاد موسوم‌ به‌ اتحاد حقیقت‌ و رقیقت‌ است‌ و تنها در پرتو تحلیل‌ ویژه ‌ صدرا از رابطه ‌ علت‌ و معلول‌، قابل‌ طرح‌ و پذیرش‌ است‌. اتحاد مورد نظر ملاصدرا در نظریه ‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌، در آغاز فرآیند شناخت‌ که‌ جنبه ‌ انفعالی‌ نفس‌ صبغه ‌ غالب‌ آن‌ است‌، از نوع‌ اتحاد ماده‌ و صورت‌ است‌ و در مرحله ‌ فاعلیت‌ نفس‌، این‌ اتحاد از نوع‌ اتحاد حقیقت‌ و رقیقت‌ می‌باشد  ] صدرالدین‌ شیرازی‌ 1981 ج‌ 3: 324، 325؛ چاپ‌ سنگی‌: 211 212 [ .

     اتحادی‌ که‌ ابن‌ سینا بر ابطال‌ آن‌ برهان‌ اقامه‌ نموده‌ است‌ مربوط‌ به‌ دو موجودی‌ است‌ که‌ قبل‌ از اتحاد در عرض‌ هم‌ بالفعل‌ موجود و متحصل‌ باشند. صدرا نیز چنین‌ اتحادی‌ را به‌ همان‌ دلیلی‌ که‌ ابن‌ سینا بیان‌ نموده‌ است‌ پذیرفتنی‌ نمی‌داند  ] صدرالدین‌ شیرازی‌ 1981 ج‌ 3: 324، 325 [ . اتحاد قابل‌ قبول‌ مربوط‌ به‌ دو امری‌ است‌ که‌ یکی‌ متحصل‌ و دیگری‌ لامتحصل‌ باشد؛ مانند اتحاد وجود و ماهیت‌، یا اتحاد دو امری‌ که‌ هر دو لامتحصل‌ باشند و تحقق‌ اتحاد، در این‌ مورد، با پادرمیانی‌ یک‌ امر متحصل‌ صورت‌ گیرد؛ مانند دو عنوان‌ انتزاعی‌ از امر واحد که‌ هر دو موجود به‌ وجود منشأ انتزاع‌ خود می‌باشند. برای‌ مثال‌ همه ‌ مفاهیمی‌ که‌ از نبات‌ و جماد و حیوان‌ انتزاع‌ می‌شود، از انسان‌ نیز انتزاع‌ می‌شود و همه ‌ آنها موجود به‌ وجود انسان‌ می‌باشد. اتحاد امور متحصل‌ تنها در صورتی‌ امکان‌پذیر است‌ که‌ میان‌ آنها رابطه ‌ طولی‌ برقرار باشد و همه ‌ آنها مراتب‌ اتصالی‌ شی‌ء واحد به‌ شمار آیند؛ مانند صور متراکبه‌  ] صدرالدین‌ شیرازی‌ 1981 ج‌ 5: 327، 328 [ .

     

     2 مراد از «عاقل‌» در «اتحاد عاقل‌ و معقول‌»

     مراد از عاقل‌ در این‌ بحث‌، نفس‌ انسانی‌ است‌. همه ‌ فیلسوفان‌ مسلمان‌ در مورد اینکه‌ «نفس‌» فاعل‌ شناساست‌ اتفاق‌ نظر دارند، اما دیدگاههای‌ آنان‌ در خصوص‌ نحوه ‌ پیدایش‌ و ساختار نفس‌ متفاوت‌ است‌ و این‌ تفاوت‌ منجر به‌ اختلاف‌ رویکردهای‌ آنان‌ در نظریه ‌ شناخت‌ گردیده‌ است‌.

     ملاصدرا درخصوص‌ پیدایش‌ نفس‌ و رابطه ‌ آن‌ با بدن‌ از یکسو و با قوای‌ نفسانی‌ از سوی‌ دیگر نظریه ‌ متفاوتی‌ ارائه‌ کرده‌ است‌. او در پرتو نظریه ‌ حرکت‌ جوهری‌ به‌ این‌ نکته‌ متفطن‌ شد که‌ نفس‌ محصول‌ حرکت‌ جوهری‌ بدن‌ است‌. نفس‌ در حدوث‌ و پیدایش‌ خود مادی‌ و جسمانی‌، در بقا و استمرار وجود، روحانی‌ است‌. نقطه ‌ آغازین‌ وجود انسان‌، جسم‌ و بدن‌ اوست‌. بدن‌ در اثر حرکت‌ جوهری‌ استکمالی‌، و حدوث‌ و زوال‌ مستمر، هر لحظه‌ صورتی‌ کاملتر به‌ خود می‌گیرد و کمال‌ بر کمال‌ می‌افزاید تا به‌ مرحله‌ای‌ می‌رسد که‌ کمال‌ بعدی‌ آن‌ دیگر جسمانی‌ و مادی‌ نیست‌، بلکه‌ روحانی‌ و معنوی‌ است‌.

     بدن‌ در سیر تکاملی‌ خود تبدیل‌ به‌ روح‌ می‌شود... و یک‌ چیز در حرکات‌ خودش‌ از دنیای‌ سه‌ بعدی‌ و چهار بعدی‌ حرکت‌ می‌کند و به‌ دنیای‌ بی‌بعدی‌ می‌رسد  ] مطهری‌ 1369 ج‌ 3: 117 ،118 [ .

     از این‌ رو رابطه ‌ روح‌ و بدن‌، رابطه ‌ قوه‌ و فعل‌ است‌. بدن‌ قوه ‌ روح‌ و روح‌ فعلیت‌ بدن‌ است‌. بر این‌ اساس‌، روح‌ و بدن‌ دو مرتبه‌ از یک‌ وجودند. به‌ سخن‌ دیگر وجود انسان‌، وجود واحد ذومراتب‌ است‌؛ پایین‌ترین‌ مرتبه ‌ آن‌ جسم‌ و بالاترین‌ مرتبه ‌ آن‌ روح‌ مجرد است‌.

     صدرا نظریه ‌ خودش‌ را در باب‌ حدوث‌ و بقای‌ نفس‌، در قالب‌ قاعده ‌ «النفس‌ جسمانیه ‌ الحدوث‌ روحانیه ‌ البقاء» عرضه‌ کرد. این‌ قاعده‌ که‌ اینک‌ از شهرت‌ فراوانی‌ برخوردار است‌ در آثار فلسفی‌ بعد از ملاصدرا به‌ اسم‌ او ثبت‌ شده‌ است‌.

     این‌ در حالی‌ است‌ که‌ ابن‌ سینا نفس‌ آدمی‌ را «روحانیه ‌ الحدوث‌» می‌داند و معتقد است‌ نفس‌ انسانی‌ که‌ از ماه‌ چهارم‌ به‌ جنین‌ تعلق‌ می‌گیرد موجودی‌ مجرد و عقلانی‌ است‌  ] ابن‌ سینا 1404: مقاله‌ 5 نص‌3  [ . ولی‌ ملاصدرا تعلق‌ چنین‌ موجود مجردی‌ را به‌ بدن‌ که‌ امری‌ مادی‌ است‌، به‌ هیچ‌ روی‌ جایز نمی‌داند  ] صدرالدین‌ شیرازی‌ 1981 ج‌ 3: 330 [ .

     به‌ هر روی‌ اگر نفس‌ از ابتدای‌ حدوث‌، جوهر تام‌ و تمامی‌ باشد، ماده‌ دانستن‌ آن‌ برای‌ صور معقوله‌ و استکمال‌ آن‌ در اثر اتحاد با آن‌ صورتها چنان‌که‌ مدعای‌ نظریه ‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌ است‌ نامعقول‌ خواهد بود. از همین‌ روست‌ که‌ می‌گوییم‌ حدوث‌ جسمانی‌ نفس‌ و بقای‌ روحانی‌ آن‌ از مبادی‌ نظریه ‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌ است‌.

     صدرا در مورد نفس‌ و قوای‌ آن‌ تصویر بدیعی‌ ارائه‌ می‌دهد که‌ بنابر آن‌ نه‌ تنها قوای‌ نفس‌ از نفس‌ جدا نیستند، بلکه‌ از مراتب‌ و شئون‌ آنند.

     نفس‌ همچون‌ یک‌ ذات‌ واحد است‌ که‌ دارای‌ جنبه‌ها و شاخه‌های‌ متعدد است‌. البته‌ منظور این‌ نیست‌ که‌ نفس‌ به‌ منزله ‌ تنه ‌ درخت‌ است‌ و این‌ قوا به‌ منزله ‌ شاخه‌های‌ آن‌، به‌ طوری‌ که‌ اگر همه ‌ این‌ شاخه‌ها را بزنیم‌، باز هم‌ تنه ‌ درخت‌ به‌ خودی‌ خود باقی‌ است‌ و فقط‌ شاخه‌هایش‌ قطع‌ شده‌ است‌؛ بلکه‌ نحوه ‌ ارتباط‌ به‌ گونه‌ای‌ است‌ که‌ اگر قوای‌ نفس‌ را از او بگیریم‌، دیگر چیزی‌ باقی‌ نمی‌ماند  ] مطهری‌ 1360 ج‌ 1: 86 [ .

     پیروان‌ حکمت‌ متعالیه‌ این‌ مطلب‌ را با قاعده‌ای‌ تحت‌ عنوان‌ «النفس‌ فی‌ وحدتها کل‌ القوی‌» بیان‌ کرده‌اند.

     مطابق‌ این‌ نظریه‌، نکته ‌ مهم‌ در مورد نفس‌ این‌ است‌ که‌ چنان‌ که‌ پیشتر اشاره‌ کردیم‌ نفس‌ انسانی‌ از ابتدای‌ امر یک‌ جوهر کامل‌ و تام‌التحصل‌ نیست‌، بلکه‌ همواره‌ سیری‌ استکمالی‌ را طی‌ می‌کند. نفس‌ کمالات‌ خود را، مرهون‌ اتحادش‌ با صور ادراکی‌ است‌. نفس‌ در مرتبه ‌ حس‌ به‌ منزله ‌ ماده‌ نسبت‌ به‌ صور حسی‌، در مرتبه ‌ خیال‌ به‌ منزله ‌ ماده‌ نسبت‌ به‌ صور خیالی‌، و در مرتبه ‌ عقل‌ به‌ منزله ‌ ماده‌ نسبت‌ به‌ صور عقلانی‌ است‌.

     تصویری‌ که‌ مخالفان‌ نظریه ‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌ از نفس‌ و قوای‌ آن‌ ارائه‌ می‌دهند با آنچه‌ بیان‌ شد متفاوت‌ است‌  ] ابن‌ سینا 1375: نمط‌ 3 فصل‌ 6 [ . از نظرگاه‌ آنان‌، نفس‌ آدمی‌ از ابتدای‌ امر، جوهر کاملی‌ است‌ که‌ به‌ واسطه ‌ ادراکات‌ تغییری‌ در ذات‌ آن‌ رخ‌ نمی‌دهد. آنچه‌ در اثر علم‌ و ادراک‌ بر آن‌ افزوده‌ می‌شود، اعراضی‌ است‌ که‌ برای‌ نفس‌ کمال‌ ثانوی‌ به‌ شمار می‌آید. قوای‌ ادراکی‌ نیز به‌ منزله ‌ ابزار و آلاتی‌ است‌ که‌ نفس‌ برای‌ انجام‌ عمل‌ ادراک‌ آنها را استخدام‌ می‌نماید و وجود آنها از وجود نفس‌ جداست‌.

     

     3 مراد از «معقول‌» در «اتحاد عاقل‌ و معقول‌»

     واژه ‌ «معقول‌» در ادبیات‌ فلسفی‌ ما به‌ دو معنا استعمال‌ می‌شود: یکی‌ علم‌ و دیگری‌ محکیٌعنه‌ علم‌. اگر معنای‌ اول‌ مراد باشد، غالباً «معقول‌» را با قید «بالذات‌» همراه‌ می‌کنند، کما اینکه‌ برای‌ اشاره‌ به‌ معنای‌ دوم‌ تعبیر «معقول‌ بالعرض‌» را به‌ کار می‌برند. در مبحث‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌، معنای‌ اول‌ از میان‌ دو معنای‌ یاد شده‌، مورد نظر است‌. گفتنی‌ است‌ که‌ از میان‌ دو نوع‌ علم‌ حضوری‌ و حصولی‌، اعتقاد   به‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌ در علم‌ حضوری‌ در میان‌ همه ‌ حکیمان‌ اتفاقی‌ است‌. از این‌ رو، این‌ بحث‌ در علم‌ حضوری‌ به‌ طور کلی‌ از محل‌ نزاع‌ خارج‌ است‌. در واقع‌، بحث‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌ در علم‌ حصولی‌ است‌ که‌ معرکه ‌ آراست‌. علم‌ حصولی‌ خود به‌ علم‌ گزاره‌ای‌ و مفهومی‌ تقسیم‌ می‌شود، باید توجه‌ داشت‌ که‌ نظریه ‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌ به‌ علم‌ مفهومی‌ مربوط‌ است‌، چرا که‌ اساساً معرفت‌شناسی‌ فیلسوفان‌ مسلمان‌، برخلاف‌ معرفت‌شناسی‌ جدید، بر مفاهیم‌ متکی‌ است‌، در حالی‌ که‌ معرفت‌شناسی‌ فیلسوفان‌ مغرب‌ زمین‌ عمدتاً بر گزاره‌ متکی‌ است‌ و بیشتر گزاره‌ محور است‌ تا مفهوم‌ محور.

     آخرین‌ نکته ‌ شایان‌ ذکر این‌ است‌ که‌ اگرچه‌ در عنوان‌ نظریه‌، همواره‌ واژه ‌ «معقول‌» به‌ کار رفته‌ است‌، ولی‌ به‌ تصریح‌ ملاصدرا، اتحاد مورد نظر در این‌ نظریه‌ شامل‌ همه ‌ انواع‌ مفاهیم‌ است‌، خواه‌ این‌ مفاهیم‌ حسی‌ و خیالی‌ باشد و خواه‌ عقلی‌.

     

     تاریخچه ‌ نظریه ‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌

     اتحاد عاقل‌ و معقول‌ یکی‌ از نظریات‌ کهن‌ فلسفی‌ است‌ که‌ از نظر تاریخی‌ می‌توان‌ ریشه‌های‌ آن‌ را در مکتبهای‌ فلسفی‌ یونان‌ ردیابی‌ کرد. بنابراین‌ در این‌ مقاله‌ می‌کوشیم‌ تا پیشینه ‌ نظریه ‌ اتحاد عاقل‌ و معقول‌ را از دوره ‌ یونان‌ و روم‌ آغاز کنیم‌ و سپس‌ دیدگاه‌ فیلسوفان‌ و عارفان‌ مسلمان‌ و نیز نظریات‌ موافق‌ و مخالف‌ را در مورد این‌ بحث‌ بررسی‌ و گزارش‌ نماییم‌.

     

     1 فیلسوفان‌ دوره ‌ یونان‌ و روم‌

     از فیلسوفان‌ این‌ دوره‌ آرای‌ افلاطون‌ (427 348 ق‌. م‌.)، ارسطو (384 323 ق‌. م‌.) و افلوطین‌ (203 207 م‌.) را که‌ از نوافلاطونیان‌ است‌ به‌ اختصار توضیح‌ می‌دهیم‌.

     

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ابن‌ ترکه‌، علی‌ بن‌ محمد.  تمهیدالقواعد .

      ابوریده‌، محمد عبدالهادی‌. (1369 ق‌.).  رسائل‌ الکندی‌ الفلسفیه ‌ . مصر: دارالفکر العربی‌.

      ابن‌ سینا، حسین‌ بن‌ عبدالله. (1375).  اشارات‌ و تنبیهات‌ . قم‌: البلاغه‌. 3 ج‌.

      .  شفا .

      ابن‌ عربی‌، محمدبن‌ علی‌. (1405 ق‌.).  فتوحات‌ مکیه‌.   الثقافه‌، قاهره‌: الهیئه ‌ المصریه ‌ العامه ‌ الکتاب‌. 13 ج‌.

      ابن‌ ندیم‌، محمدبن‌ اسحاق‌. (1417 ق‌.) . الفهرست‌ . بیروت‌: دارالمعرفه ‌.

      ارسطو. (1366).  درباره ‌ نفس‌ . تهران‌: انتشارات‌ حکمت‌.

       شروح‌ علی‌ ارسطو مفقوده ‌ فی‌ الیونانیه‌.  (1986). در ضمن‌ «مقاله ‌ فی‌ العقل‌ علی‌ رأی‌ ارسطو طالیس‌». به‌ کوشش‌ عبدالرحمان‌ بدوی‌. لبنان‌: دارالمشرق‌.

      دایره ‌المعارف‌ بزرگ‌ اسلامی‌.

      سهروردی‌، یحیی‌ بن‌ حبش‌. (1372).  مجموعه‌ مصنفات‌ شیخ‌ اشراق‌.  تهران‌: مؤسسه‌ مطالعات‌ و تحقیقات‌ فرهنگی‌. 3 ج‌.

      فاخوری‌، حنا و خلیل‌ البحر. (1367).  تاریخ‌ فلسفه‌ در جهان‌ اسلامی‌ . ترجمه ‌ عبدالمحمد آیتی‌. تهران‌: انتشارات‌ آموزش‌ و پرورش‌ انقلاب‌ اسلامی‌. چاپ‌ سوم‌.

      فخر رازی‌، محمدبن‌ عمر.(1369 ق‌.).  مباحث‌ المشرقیه‌ . بیروت‌: دارالکتاب‌ العربی‌.

      فناری‌، حمزه‌.  مصباح‌ الانس‌.  

      قونوی‌، صدرالدین‌ محمدبن‌ اسحاق‌. (1362).  رساله ‌ النصوص‌ . به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌. تهران‌.

      قیصری‌، محمد داود.  شرح‌ فصوص‌ الحکم‌.  به‌ کوشش‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌.

      عامری‌، ابی‌الحسن‌. (1988).  وشذراته‌ الفلسفیه ‌ . به‌ تصحیح‌ و تقدیم‌ د. سحبان‌ خلیفات‌. اردن‌، عمان‌: دانشگاه‌ اردن‌.

      فارابی‌، ابونصر. (1800 م‌.). «مقاله ‌ فی‌ معانی‌ العقل‌».  در الثمره ‌ المرضیه ‌ فی‌ بعض‌ الرسالات‌ الفارابیه‌.  لیدن‌.

      صلیبا، جمیل‌. (1366).  فرهنگ‌ فلسفی‌ . ترجمه ‌ منوچهر صانعی‌ دره‌بیدی‌. تهران‌: انتشارات‌ حکمت‌. چاپ‌ اول‌.

      مطهری‌، مرتضی‌. (1360).  شرح‌ منظومه‌ . تهران‌: انتشارات‌ حکمت‌. چاپ‌ اول‌. 3 ج‌.

      . (1369).  مقالات‌ فلسفی‌ . تهران‌: انتشارات‌ حکمت‌. چاپ‌ اول‌.

      صدرالدین‌ شیرازی‌، محمدبن‌ ابراهیم‌.  ] ملاصدرا [ .  (1981).  الحکمه ‌ المتعالیه‌ فی‌ الاسفار العقلیه ‌ الاربعه‌ . بیروت‌: دار احیاء التراث‌ العربی‌. 9 ج‌.

      .  تعلیقات‌ بر الهیات‌ شفا . چاپ‌ سنگی‌.

      مینوی‌، مجتبی‌. «معرفی‌ رساله ‌ الفصول‌ فی‌ المعالم‌ الالهیه ‌».  مجله ‌ دانشکده ‌ ادبیات‌ دانشگاه‌ تهران‌ .

      ، و یحیی‌ مهدوی‌ (مصححان‌). (1366).  مصنفات‌ افضل‌ الدین‌ مرقی‌ کاشانی‌.  تهران‌: انتشارات‌ خوارزمی‌. چاپ‌ دوم‌.

معيارها و موانع وحدت اسلامي اتحاد اسلامي در آثار شهيد آيت الله مطهري يکي از نيرنگهاي غرب اين بود که در پوست ملل مسلمان رفت (و ميان آنها در باب تمدن اسلامي تفرقه ايجاد کرد.) چون نمي شد اين تمدن گذشته را انکار کرد در پوست عربها رفت و گفت تمدن عرب .

خبرگزاري شبستان: سال 86 از سوي مقام رهبري با عنوان اتحاد ملي و انسجام اسلامي نامگذاري شده است. اين نام گذاري به اين معناست که ايشان نسبت به تحقق اين موضوعات، اصرار دارند. اين مقاله درصدد است درباره امکانات تحقق آن موضوعات به اختصار چند و چون کند. م

یک بررسی اتحادیه های کارگری به چندین دلیل از اهمیت برخوردار می باشند. اتحادیه ها نه تنها بر سر دستمزد و حقوق برای اعضای خود مذاکره می کنند بلکه برای مزایای جنبی [‌نیز تأثیر دارند ] بهره وری ، تخصیص کار ، امنیت شغلی و فعالیت های مشارکتی کارگران تأثیر دارند. آنها بر دوره های استخدامی برای اعضای غیر اتحادیه که از طریق تأثیرات ناشی شود ، توسعه توافق نامه ها و واکنش های کارفرما به ...

مقام معظم رهبري هر ساله در پيام نوروزي خود به ملت ايران شعار و عنواني را براي سال مطرح مي نمايد وکليه مسئولان اجرايي ، دست اندرکاران و مديران کشوري و لشکري در تمام سطوح جامعه سعي مي کنند جهت دهي برنامه ها و سياست هاي خود را بر طبق شعار سال سمت و سو

چکیده تأکید اسلام بر لزوم به کار گرفتن اندیشه روشنگری و آگاهی بخشی و بیان حقایق برای رسیدن به اتحاد و محبت و مهرورزی نسبت به انسان ها و توجه کرامت آنها بر کسی پوشیده نیست زیرا که فلسفه خلقت و آفرینش امید به لطف و رحمت الهی و کمال و سعادت است. قرآن برای دستیابی به سعادت است که به اموری اشاره می کند که می‌توان از آنها به عنوان عوامل بیرونی و درونی اتحاد و انسجام یاد کرد. از آنجایی ...

حضرت آيت الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در پيام نوروزي خود خطاب به ملت ايران، سال 1386 را سال اتحاد ملي و انسجام اسلامي نام نهادند. نامگذارى سال ?? تحت عنوان اتحاد ملى و انسجام اسلامى از سوى مقام معظم رهبرى بى ترديد از نگاه استراتژيک ايشان به

کمیته سیا ستگذاری حسابداری و حسابرسی در ماه may سال 1997 توسط اداره مدیریت و بودجه (OMB)، اداره حسابداری کل(GAO)،خزانه داری ،رئیس مالی هیأت کارمندان (CFO) و هیأت سران کمال وکفایت(PCIE)، به عنوان شخص جدید به منظور بررسی نشریه های حسابداری و حسابرسی که مستلزم راهنمایی هستند تشکیل شده. کمیته سیاستگذاری حسابداری و حسابرسی به عنوان کمیته دائمی که توسط هیئت اتحادیه استانداردهای ...

نقش روشنفکران شيعه و سني در اتحاد مسلمانان (?) ? يعني چه نوع شيعه اي؟ ? شيعه تعاملي. شيعه تقابلي مي گويد من حق هستم و بقيه ناحق. اما شيعه تعاملي بر گفت وگو و ارتباط تاکيد دارد. شيعه تقابلي به برخورد ها کمک مي کند و در اين شرايط نهادهاي رسمي ه

در اين مقاله سعي شده است ضمن ريشه يابي کليدي واژگان عنوان، موضوع اتحاد و انسجام با توجه به کلام وحي، سنت، عقل و بيانات بزرگان و در رأس آن معمار بزرگ انقلاب حضرت امام خميني (ره( مورد بررسي و کنکاش قرار گيرد. و از هرگونه برداشت شخصي، جناحي و حزبي و مص

اتحاديه اروپا وايران : نزديکي در دو خط موازي مرکز داده ها و پژوهش هاي استراتژيک از دهه نود اتحاديه اروپا سعي داشت ايران را ترغيب به تغيير سياست هاي خود در قبال خاور ميانه، حمايت از تروريسم ، موشک و تسليحات کشتار جمعي و حقوق بشر کند. سياست هاي ايران

اتحاد ملي يک مسأله داخلي است و انسجام اسلامي يم مسأله خارجي و هر کدام نيازمند راهکارهاي متفاوت ( و حتي گاه متناقض ) مي باشند . چرا که يک راهکار ممکن است . منجر به انسجام اسلامي بالا ، اما اتحاد ملي پايين و بالعکس راهکار ديگري ممکن است منجر به اتحاد

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول