• علیرغم اینکه مسوولان و متولیان امر خبر از جمع آوری و ساماندهی دختران فراری می کنند، اما با این حال معضل دختران فراری هر روز پر رنگ تر شده و هر ساله نیزبا روند تصاعدی 15 تا 20 درصدی مواجه می شود • اکثر دختران فراری چند روز پس از فرار بلافاصله جذب باندهای خرید و فروش مواد مخدر شده و از آنها برای توزیع مواد مخدر و یا اعمال منافی عفت استفاده می شود و این در حالی است که صاحبان و گردانندگان این باندها برای اینکه این دختران حتی لحظه ای فکر فرار و لو دادن اعضای گروه را به ذهن خود هم راه ندهند، این دختران را وادار به مصرف مواد مخدر می کنند.
پریسا تو گرگ و میش یک روز پاییزی ساک کهنه اش را پر کرد از لباس های کهنه تر و زد بیرون، می خواست بره به جایی که دیگه زیر لگدهای پدر و برادر معتادش تنش کبود نشه و از اذیت و آزارهای نامادری در امون بمونه...
می خواست بره به جایی که آسمونش رنگ دیگه ای باشه...
اصلا می خواست کاری بکنه که چرخ دنیا به کامش بچرخه...
اما این بره کوچولوی 15 ساله نمی دونست که گرگهای گرسنه در خیابونای این شهر شلوغ چه دندونایی براش تیز کرده اند....
روزی نیست که چندین خبر در جراید منتشر نشود و در آن به فرار دختران از خانه و یا دستگیری دختران فراری کم سن وسال در تاریکخانه های شهر و در دام مفسده پروران اشاره نشده باشد، این دختران فراری از خانه پس از مدتی سرگردانی با دیدن هر چهره به ظاهر مهربانی به خیال خیرخواهی با او همراه شده و فقط با رد وبدل کردن چند جمله کوتاه سر از تاریکخانه های شهر درآورده اند.
کارشناسان معتقدند اختلاف بین والدین، طلاق و جدایی آنها، وجود ناپدری و نامادری، اعتیاد والدین، توقع بیش از حد از نوجوانان، ترس از تنبیه و توبیخ شدن، سرزنش و شماتت های مستمر، تحمیل ازدواج زود هنگام، بی توجهی و کم توجهی، کسب محبت اعضای خانواده و به خصوص والدین، خیال پردازی و کسب شهرت، موفقیت های دور از دسترس، فقر مادی و فرهنگی، کمبود عواطف، عدم وجود محیط امن در خانواده، تبعیض، سوء ظن، شک و بدخلقی والدین، خشونت در خانه، ناخواسته بودن کودک و بسیاری عوامل دیگر از جمله دلایل فرار دختران از خانه محسوب می شود.
60 درصد دختران فراری از هفته اول مورد تعرض قرار می گیرند استادیار دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان این مطلب می گوید: بر اساس تحقیقی که بر روی 110 دختر با سابقه فرار از منزل که 30 نفر از آنها در اماکن عمومی، 40 نفر در مراکز بازپروری دختران بهزیستی و 40 نفر در زندان ها با همکاری معاونت پژوهشی دانشگاه علوم بهزیستی توانبخشی صورت گرفته، 6/92 درصد این دختران سابقه دستگیری پس از فرار، 68 درصد دارای سابقه گریختن، 44 درصد سابقه تحویل به مراکز بهزیستی و 7 درصد سابقه زندان دارند.
دکتر علیرضا جزایری می افزاید: بیش از نیمی از این دختران با هدف کسب پول و یا سرپناه در طول مدت فرار، تقریبا هر روز ارتباط جنسی برقرار می کنند، 7/3 درصد این دختران ارتباط جنسی هم با مردان و هم با زنان را ذکر کرده اند و میانگین تعداد شرکای جنسی در دخترانی که هر روز ارتباط جنسی دارند حداقل یک و حداکثر 10 نفر است وی اظهار می دارد: 9/38 درصد این دختران بدون داشتن هیچ برنامه ای برای تامین مخارج و 50 درصد بدون داشتن هیچ سرپناه مشخصی برای سکونت پس از فرار (حداقل شب ها) از منزل می گریزند، 2/35 درصد این دختران با برداشتن پول از منزل، 4/20 درصد کار کردن، 7/3 درصد قرض کردن، 6/5 درصد سرقت، 4/7 درصد خودفروشی، 4/7 درصد خرید و فروش مواد مخدر و 6/5 درصد زندگی با دوست پسر و یا ازدواج با آنها روزهای پس از فرار را به شب می رسانند.
عضو گروه روانشناسی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی با بیان اینکه میانگین سنی اغلب دختران فراری در زمان اولین فرار حدود 16 سال است به اهمیت تمرکز اهداف پیشگیرانه ثانویه در این زمینه اشاره کرده و معتقد است: دامنه گستره سنی زمان اولین فرار 9 تا 30 سال در کل نمونه ها و 11 تا 21 سال در نمونه های دارای سابقه ارتباط جنسی پس از فرار، این مطلب مهم را گوشزد می کند که دختران در هر سنی امکان فرار از منزل را دارند بنابر این سایر گروههای سنی هر چند به اندازه نوجوانی در اولویت نیستند، اما باید مد نظر قرار گیرند.
اکثر دختران فراری چند روز پس از فرار بلافاصله جذب باندهای خرید و فروش مواد مخدر شده و از آنها برای توزیع مواد مخدر و یا اعمال منافی عفت استفاده می شود و این در حالی است که صاحبان و گردانندگان این باندها برای اینکه این دختران حتی لحظه ای فکر فرار و لو دادن اعضای گروه را به ذهن خود هم راه ندهند، این دختران را وادار به مصرف مواد مخدر می کنند.
هروئین و تریاک بیشترین مواد مصرفی دختران فراری رئیس انجمن مددکاری ایران به مصرف هروئین و تریاک در میان دختران فراری اشاره کرده و می گوید: بر اساس تحقیقی که بر روی 300 مددجوی دختر و زن مراکز بازپروری صورت گرفته بیش از 35 درصد این دختران دارای سابقه اعتیاد هستند که در این میان هروئین و تریاک عمده ترین مواد مصرفی بیش از 50 درصد دختران فراری را تشکیل می دهد، همچنین بر اساس این تحقیق 5/24 درصد دختران فراری هروئین، 5/29 درصد تریاک، 15 درصد حشیش و 31 درصد سیگاری هستند.
دکتر مصطفی اقلیما می افزاید: دختران فراری مانند ولگردان برای تهیه مایحتاج زندگی و خوراک مرتکب سرقت، اعمال منافی عفت و خودفروشی شده و ظرف مدت کوتاهی در پی آشنایی با باندهای فساد به فحشا کشیده شده و در این مرحله است که برای رهایی از فشار روانی، غم سرگردانی و کمبود محبت بسیار سریع در دام مواد مخدر گرفتار می شوند.
وی ناسازگاری با والدین را دلیل عمده فرار دختران از خانه دانسته و معتقد است: در 5/19 درصد دختران فراری ناسازگاری با والدین، 16 درصد اغفال، 13 درصد عدم امنیت در خانواده، 15 درصد وضع نامناسب اقتصادی، 5/12 درصد از هم پاشیدگی خانواده، 7 درصد گرایش به مسائل انحرافی، 5/12 درصد ازدواج نابسامان، 3/2 درصد اعتیاد و 5 درصد مشکل روانی دلیل ترک خانه بوده است.
بیش از 30 درصد دختران فراری در خانه مورد تعرض قرار گرفتهاند دکتر اقلیما آزارهای جنسی را واقعیت تلخ دیگر دختران فراری دانسته و اظهار میدارد: 36 درصد دختران فراری توسط اعضای خانواده مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند، 33 درصد این دختران فراری تنبیه بدنی، 6 درصد اجبار به گدایی، 13 درصد خرید و فروش مواد مخدر و 6/6 درصد رها شدن در خیابان را دلیل ترک منزل عنوان کرده اند.
این مددکار اجتماعی ناسازگاری مددجو با والدین و ایجاد محدودیت، ممانعت از پیشرفت و تحصیل، تهدید به ازدواج های اجباری را از جمله مهمترین دلایل فرار دختران از خانه دانسته و معتقد است: دخترانی که در خانواده های از هم پاشیده و دارای مشکلاتی شامل جدایی والدین، مشاجرات خانوادگی، عدم امنیت، رفت و آمد افراد خلافکار، اجبار به تکدی گری و خرید و فروش مواد زندگی می کنند، درصورت ترخیص احتمال زیادی برای بازگشت مجدد به خیابان دارند.
تحقیقات کارشناسان بر روی دخترانی که از خانه فرار کرده اند، بیانگر این امر است که اکثر قریب به اتفاق آنها از طرف سرپرست و یا سایر اعضای خانواده حداقل یکی از رفتارهای زیر شامل کتک زدن، توهین کردن، مراقبت شدید، زندانی کردن، مسخره کردن و یادآوری مکرر اتفاقات گذشته آزار دیده و فقط 14 درصد نمونه ها با برخورد مناسب والدین پس از بازگشت مواجه می شوند.
در مجموع یافته های این تحقیق نشان می دهد که این دختران به خانه هایی بازگردانده شده اند که شرایط قبلی منجر به فرار آنها تغییر نکرده و خانواده ها نیز فاقد مهارتهای لازم برای برخورد با این دختران بوده اند.
والدین، 70 درصد در فرار دختران از خانه مقصرند عضو هیات علمی دانشگاه تهران نیز با اشاره به کاهش سن فرار دختران از 16 به 5/14 سال می گوید: برخورد نامناسب و ناشایست والدین با دختران دلیل 70 درصد فرار دختران از خانه است.
دکتر عباس گلدوست عارفی معتقد است: بر اساس آمار سازمان بین المللی کار سالانه 10 میلیارد دلار سود از تجارت و قاچاق دختران و زنان نصیب باندهای مافیایی می شود و برآوردها بیانگر این واقعیت تلخ است که 10 میلیون نفر از کودکان جهان قربانی این تجارت هستند.
وی می افزاید: بر اساس اعلام سازمان سالانه یک میلیون کودک در جهان روسپی می شوند و سازمان بهداشت جهانی نیز مدعی است که 105 میلیون کودک به ویروس ایدز مبتلا هستند.
دکتر گلدوست در ادامه می گوید: بر اساس اعلام سازمان جهانی حمایت از کودکان خیابانی، 70 درصد دختران فراری روزانه یک یا دو بار مورد سوءاستفاده جنسی قرار می گیرند و متاسفانه در بحث کودکان خیابانی آنچه مساله دختران را از اهمیت مضاعف برخوردار می کند بحث جاذبه جنسی است که مساله فرار دختران را از پیچیدگی خاصی برخوردار کرده است.
وی با بیان اینکه 70 درصد دختران فراری را دخترانی در مقطع تحصیلی راهنمایی تشکیل می دهند، معتقد است: افرادی که سر راه این دختران قرار می گیرند با فریب آنها را به مراکز فساد کشانده و درآمد سرسام آوری را از این راه نصیب خود می کنند.
این استاد دانشگاه در ادامه به معضل دختران فراری به ویژه در مناطق دور از مرکز و شهرهای کوچک اشاره کرده و اظهار می دارد: متاسفانه در این مناطق خانواده ها مرگ را تنها علاج دختران فراری پس از بازگشت به خانه می دانند در حالی که باید در شرایطی که هر ساله این پدیده با روند افزایشی مواجه است، خانواده ها شرایط و محیط خانه را برای پذیرش دختران خود فراهم کنند، همچنین رسانه ها باید از طریق فرهنگسازی راه بازگشت به خانه را هموار تر کنند تا از عوارض جبران ناپذیرتر این مساله در امان بمانند.
افزایش 20 درصدی آمار دختران فراری و زنان آسیب دیده علیرغم اینکه مسوولان و متولیان امر خبر از جمع آوری و ساماندهی این دختران می کنند اما با این حال معضل دختران فراری هر روز پر رنگ تر شده و هر ساله نیزبا روند تصاعدی 15 تا 20 درصدی مواجه می شود، گویی از هر طرف که این دختران جمع آوری می شوند از سوی دیگر به تعداد آنها افزوده می شود!
علیرغم اینکه مسوولان و متولیان امر خبر از جمع آوری و ساماندهی این دختران می کنند اما با این حال معضل دختران فراری هر روز پر رنگ تر شده و هر ساله نیزبا روند تصاعدی 15 تا 20 درصدی مواجه می شود، گویی از هر طرف که این دختران جمع آوری می شوند از سوی دیگر به تعداد آنها افزوده می شود!
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در این باره می گوید: در 6 ماهه اول سال گذشته 876 دختر فراری در مراکز خانه های سلامت بهزیستی پذیرش و ساماندهی شده اند که این رقم در 6 ماه اول سال 81 تنها 734 مورد بوده است، ضمن اینکه سن فرار دختران نیز در این میان به 13 سال کاهش یافته است.
دکتر سید حسن علم الهدایی به وجود 27 مرکز خانه سلامت در کل کشور اشاره کرده ومی افزاید: طی 6 ماهه اول سال 82 تهران با 153 مورد بیشترین پذیرش دختران فراری را داشته و پس از آن استان مرکزی با 83 مورد، خوزستان 35، اصفهان 33، و خراسان 13 مورد پذیرش داشته اند که استان یزد با 6 مورد کمترین مشکل را در زمینه دختران فراری داراست.
باندهای فساد، 90 درصد دختران فراری را شکار می کنند 90درصد دختران فراری پس از ترک منزل به دلیل نداشتن سرپناه در شهر سرگردان می شوند و به امید یافتن یک مکان امن گرفتار باندهای فساد شده و مورد سو استفاده قرار می گیرند.
معاون دفتر آسیب دیدگان سازمان بهزیستی کاهش سقف سن فرار دختران در شهر تهران به 15 سال را نشان از بحرانی شدن این آسیب دانسته و می گوید: دختران فراری در بدو فرار در پارکها و باغهای حاشیه شهرها گرفتار باندهای فساد شده و در پاساژها، دامداری ها و باغهای اطراف تهران مورد سوءاستفاده جنسی قرار می گیرند.
دکتر غلامرضا رضایی فر شرایط نامساعد خانوادگی را مهمترین عامل تاثیر گذار در فرار دختران از کانون خانواده دانسته و معتقد است: در این سنین احساسات و هیجانات شدید و بحران بلوغ که همزمان با این دوره شروع می شود، نوجوانان را وا می دارد که به دنبال هویت خود باشد و اغلب آن را در گروه همسالان خویش می یابد.
وی افسردگی و خمودگی دختران را محرکی برای برقراری ارتباط غیر متعارف با جنس مخالف و پیدا کردن جایگزینی برای پدر دانسته و اظهار می دارد: برخورد نامناسب والدین سبب تشویق و ترغیب آنان به تشدید ارتباط بیرون از خانه می شود که خود می تواند نهایتا به یکی از علل فرار تبدیل شود.
دکتر رضایی فر از پدیده دختران فراری و کودکان خیابانی به عنوان دو آفت مهم اجتماعی نام برده و معتقد است: شرایط گذار جامعه از نظام سنتی به مدرن تسریع کننده ایجاد این آسیب های اجتماعی در جامعه است، در جامه سنتی نظارت شبکه خویشاوندی بر روی فرزندان زیاد بوده و نه تنها والدین بلکه منسوبان دیگر هم بر تربیت بچه ها نظارت داشتند اما در شرایط فعلی این نظارت داخلی به دلایل مختلف سست شده است.
وی تصریح می کند: داشتن یک هدف مشخص در زندگی و پایبندی به سنتها و ارزشهای دینی و اجتماعی می تواند در بالا بردن درک و فهم نوجوانان در تحمل و یا تغییر شرایط نامطلوب به شیوه درست راهگشا باشد، بطوری که آنان دیگر فرار را به عنوان بهترین و ساده ترین راه انتخاب نکرده و پیش از هر تصمیمی عواقب شوم این اقدام را در نظر بگیرند.
رسانه ها به فرار دختران از خانه دامن می زنند دکتر سید هادی معتمدی مدیر کل دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی عدم فرهنگسازی مناسب به منظور پیشگیری از فرار نوجوانان توسط نهادها و ارگانها و رسانه های جمعی و نیز اکران سینماها و نمایش فیلم های تلویزیونی را جمله عوامل تشدید کننده معضل فرار نوجوانان از خانه دانسته و معتقد است: برخی فیلم هایی که طی دو سال اخیر در رابطه با فرار نوجوانان ساخته می شود همه دارای پایانی خوش هستند، در این فیلمها نوجوانان فراری به سامان می رسند و زندگی خوبی پیدا می کنند.
وی می افزاید: به عنوان مثال دختری که به خاطر سخت گیری های والدین از منزل فرار می کند، با ورود به جامعه از روی شانس با افراد خوبی برخورد می کند و سرانجام نیز با ازدواج با جوانی ثروتمند و توفیق یک زندگی ایده آل آینده ای مناسب می یابد.
دکتر معتمدی معتقد است: پدیده فرار دختران از خانه یک آسیب اجتماعی جدی است و رسانه ها باید جدا از نمایش فیلمهایی که پایان خوشی دارند، واقعیت زندگی این دختران پس از فرار از خانه را به تصویر کشیده و با این کار دخترانی را که قصد فرار از خانه را دارند حتی برای یک لحظه هم که شده به تفکر و تامل وادار کنند.
به اعتقاد کارشناسان تعیین دقیق عوامل موثر بر فرار از منزل اعم از شرایط خانوادگی و یا روانی دختر، تلاش برای برطرف کردن و یا کاهش عوامل منجر به فرار از جمله اقدامات مشاوره ای، مددکاری و حمایتی در سطح خانواده و در سطح مدرسه در خصوص شیوه برخورد با دختری که به منزل بازگشته، اطمینان از حفظ امنیت و سلامت دختر و همچنین امکان ارتباط آسان دختر با مراکز مشاوره ای و حمایتی از دخترانی که خانواده به هر دلیل حاضر به پذیرش آنها نیست، از جمله راهکارهای پیشگیرانه از اقدام مجدد دختران از خانه است.
نسیم تن به مشت و لگدهای پدر نمی داد، زورگویی های برادر را هم تحمل نمی کرد، برای همین هم برای رها شدن از این دام به خیابان پناه آورد، با وجود اینکه تنها چند ماه از اولین روزی که برای رسیدن به آرزوهای دور و درازش پا به تهران گذاشت می گذرد، اما در همین مدت کوتاه به اندازه یک زن 45 ساله تلخی و سختی روزگار را چشیده است، دیگر از سادگی و معصومیت دخترانه تنها یک خاطره برایش باقی مانده چرا که مظلومیت دخترانه خود را در همان روزهای نخست به بهای ناچیز یک لقمه نان و یک سرپناه امن فروخته بود!
70درصد از دختران فراری روزانه یک یا دو بار مورد سو استفاده جنسی قرار میگیرند یک جامعه شناس گفت :بررسی های انجام شده در مورد دختران فراری نشان می دهد که 70 درصد از این دختران روزانه یک یا دو بار مورد سو استفاده جنسی قرار می گیرند.
"عباس گلدوست عارفی " جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران،در گفت و گو با خبرنگار سینا افزود : 60 درصد دختران فراری در مقاطع تحصیلی راهنمایی هستند.
متاسفانه در مناطق دور از مرکز و در شهر های کوچک، خانواده ها مرگ را تنها راه علاج دختران فراری پس از بازگشت به خانه می دانند.
وی تاکید کرد : براساس آمارهای بین الملی سالانه 10 میلیارد دلار از سود تجارت و قاچاق دختران و زنان نصیب باند های مافیایی می شود و 10 میلیون نفر از کودکان خیابان قربانی این تجارت هستند.
وی با اشاره به روند روبه رشد دختران فراری درکشور، خاطر نشان کرد : بررسی های انجام شده در کشور نشان می دهد که هر روز 45 دختر و پسر جوان از خانه فرار می کنند و در دام گروههای تبهکار گرفتار می شوند.
این جامعه شناس اظهار داشت : با افزایش روند این پدیده در جامعه فراهم کردن شرایط مناسب محیط خانواده از اساسی ترین راه حلهای کاهش این معضل اجتماعی است.
مدیر کل دفتر آسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی در گفتگو با "مهر " هشدار داد : 80 درصد دختران فراری در 24 ساعت اول جذب باندهای فساد می شوند 80درصد دختران فراری در همان 24 ساعت اول فرار پس از شناسایی و جذب توسط باندهای قاچاق و افراد سودجو در پایانه ها و پارکها، به دلیل نیاز به سرپناه و غذا به خواسته های آنها تن داده و مورد تعرض قرار می گیرند، دکتر سید هادی معتمدی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی خبرگزاری مهر با بیان این مطلب افزود : با توجه به این امر بهزیستی و نیروی انتظامی تلاش می کنند که این دختران را در همان 24 ساعت اول شناسایی و جمع آوری کنند چراکه پس از گذشت یک روز دیگر نمی توان به سلامت این دختران اطمینان داشت.
وی در ادامه تاکید کرد: در حال حاضر عمده فراوانی فرار دختران از خانه در سنین بین 15 تا 30 سال است، اما متاسفانه در سالهای اخیر نمونه هایی از فرار دختران کمتر از 14 سال نیز دیده شده است و از آنجا که فرار دختران رابطه مستقیمی با سایر آسیب های اجتماعی همچون معضل زنان خیابانی دارد این مساله می تواند نگرانی کاهش سن آسیب های اجتماعی را نیز در جامعه افزایش دهد.
وی با اشاره به 4 برابر شدن میزان جمع آوری دختران فراری از سطح شهر در سال گذشته اظهار داشت : در سال 81 حدود 700 دختر فراری از سطح شهر جمع آوری شدند که این تعداد در سال گذشته به 2 هزار و 500 نفر رسیده و این امر بیانگر 4 برابر شدن میزان فعالیت نیروی انتظامی و گشت های سیار سازمان بهزیستی در زمینه جمع آوری این دختران است.
دکتر معتمدی ادامه داد : همچنین در سال 81 حدود 1 هزار و 800 زن خیابانی از سطح شهر جمع آوری شدند که خوشبختانه این رقم در سال 82 به 1 هزار و 500 نفر کاهش پیدا کرد و این امر بیانگر این است که اگر ما فعالیت های خود را بر روی ساماندهی دختران فراری بیشتر متمرکز کنیم، در مقابل می توانیم از افزایش تعداد زنان آسیب دیده در جامعه جلوگیری به عمل آوریم.
مدیر کل دفترآسیب دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی اعتیاد، فقر، بیکاری، طلاق وپدیده زنان ویژه را از جمله مهمترین آسیب های اجتماعی دانست و اظهار داشت : بر اساس تحقیقاتی که توسط کارشناسان دفتر آسیب ها صورت گرفته این 5 معضل به عنوان مهمترین آسیب های اجتماعی در سال جاری شناسایی شده اند.
روند بازگشت مهاجران افغان که گاه داوطلبانه و گاه اجباری است، ادامه دارد.
مهاجران افغان پس از بازگشت به کشورشان در ارودگاه های موقت اسکان داده می شود.
در میان ساکنان این اردوگاه ها دختران جوانی جلب توجه می کنند که از خانه های خود در ایران فرار کرده اند.
آنها توسط پلیس ایران به مقامات افغانستان تحویل داده شده اند.
در اردوگاهی در هرات، هم اکنون گروهی یازده نفره از این دختران منتظر مشخص شدن سرنوشتشان هستند.
آنها در مهاجرات متولد و بزرگ شده اند و بعضی از آنان خود را "بچه ایران" می دانند و برخی، حتی نمی دانند که به کجای افغانستان تعلق دارند.
آنها دلیل بازگشت خود را فرار از خانه می دانند.
غلام ربانی مسئول اردوگاه "انصار" می گوید که آنان در حال یافتن شماره تلفن یا آدرس بستگان این دختران در افغانستان هستند.
او می گوید در سال 2004 میلادی 105 تن از این دختران از ایران به افغانستان تحویل داده شده اند و بعضی از آنان موفق شده اند که بستگان خود را بیابند.
انگیزه فرار این دختران چیست؟
فاطمه داستان خود را این گونه شرح می دهد: "ساعت هشت صبح از خانه مادرم زدم بیرون.
بسیج مرا گرفت.
سه شب بازداشتگاه بودم و سپس روانه زندان شدم.
سپس مرا روانه مرز کردند و به افغانستان آمدم.
اینجا هیچ کس را ندارم....شوهرم معتاد است...
یک سال شده که مرا از خانه بیرون کرده است.
من خانه مادرم و پدرم بودم و آنان خرج مرا می دانند.
شوهرم به من سر نمی زند.
می خواهم طلاق بگیرم و پیش پدر و مادرم برگردم.
پدر و مادرم هم می گفتند که تو زن مردمی، نمی توانیم خرج تو را بدهیم.
همه این بدبختی ها را به خاطر شوهرم می کشم." مریم، دختر دوازده ساله ای است که حتی نمی داند به کدام منطقه از افغانستان تعلق دارد.
او کسی را ندارد و امیدش آن است که دولت افغانستان کاری برایش انجام دهد.
مریم می گوید: "...یک مامور به من گفت که شما چند هفته است اینجایی.
خانه نداری؟
سپس مرا به زندان وکیل آباد بردند و از آنجا پس از دو هفته آمدیم اینجا.
من بچه ایرانم.
اسم مادرم را نمی دانم، قیافه اش هم نمی دانم چطوری بوده...
پدرم معتاد بوده و از خانه فرار کردم.
می خوام اینجا درس بخوانم و کاره ای بشم.
بالاخره در این افغانستان یک جایی پیدا می شود که برم...دولت ما را یک جایی می برد دیگر..." در حال حاضر سازمان ملل متحد در امور پناهندگان روزانه "دو دلار" برای هر یک از این دختران در اختیار "موسسه خدمات اجتماعی زنان" قرار می دهد که از این طریق برای آنان غذا و لباس تهیه می شود.
دختران فراری '24 ساعت' تا تجاوز فاصله دارند یک مقام ایرانی اعلام کرد اغلب دختران فراری، کمتر از 24 ساعت پس از فرار، مورد تجاوز قرار می گیرند.
دکتر هادی معتمدی، مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی گفت که بیشتر این دختران، پس از تجاوز از سوی خانواده هایشان پذیرفته نمی شوند.
این مقام مسئول در گفتگو با بخش فارسی بی بی سی گفت که این آمار بر مبنای بررسی شرایط دختران و زنانی است که مورد آسیب اجتماعی قرار گرفته و تحت حمایت مراکز سازمان بهزیستی نگهداری می شوند.
گفتگو با دکتر هادی معتمدی، مدیرکل پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی او همچنین در همایش "روز جهانی جمعیت" از برنامه هایی برای آموزش رانندگان، متصدیان توالتهای عمومی، شهروندان و معلمان خبر داد تا آنها بتوانند دختران فراری را شناسایی کنند.
دکتر معتمدی گفت این دختران فراری در 32 مرکز موسوم به "خانه های سلامت" به مدت شش ماه تا یک سال به صورت شبانه روزی نگهداری می شوند تا از معرض آسیبهای اجتماعی مصون بمانند.
او تاکید کرد که بیشترین برنامه ها در مراکز بهزیستی، برای بازگرداندن زنان "آسیب دیده" به خانه است.
اما افزود در شرایطی که خانواده ها فاقد صلاحیت تلقی شوند، مراکز بهزیستی می توانند زنان آسیب دیده و دختران فراری را با حکم دادگاه، برای زمان طولانی تری نگهداری کنند تا امکان تحصیل و اشتغال آنها فراهم شود.
به گفته او، زنان آسیب دیده به مدت شش تا هشت ماه در "مراکز بازپروری زنان خیابانی" که تعدادشان به 22 مرکز می رسد، نگهداری می شوند و برای اشتغال، کاریابی و مهارتهای زندگی آموزش می بینند.
دکتر معتمدی گفت: "در سال گذشته، 300 مورد اشتغال برای زنان روسپی ایجاد شد، زیرا 99 درصد زنان به دلیل مسائل غیرحرفه ای به روسپی گری می پردازند." او همچنین به برپایی مراکزی موسوم به "خانه زنان" برای زنانی که دچار خشونت خانگی شده اند اشاره کرد و گفت 72 درصد زنان متاهل حداقل یکبار تجربه خشونت را داشته اند و بیش از نیمی از آنها، آزارهای روانی را تحمل کرده اند.
زنانی که دچار خشونت شده و خانه خود را ترک کرده اند، به مدت سه روز تا سه ماه در این مراکز اسکان می یابند تا با خدمات مددکاری و مشاوره امکان بازگشت آنها به خانه هایشان فراهم شود.
به گفته دکتر معتمدی، بهزیستی با طرح "خانه زنان" می کوشد تا زنان و کودکان "حتی یک شب" در خیابان نمانند.
پدیده دختران فراری در ایران اسلامی *از نظر خانوادگی، خانواده دختران فراری چه تفاوتی با سایر دختران دارد؟
و اصولا آنها تحت چه نوع شیوه تربیتی رشد می کنند شیوه تربیتی اقتدار گرا یا سهل گیر؟
**از هم گسختگی اعضای خانواده یکی از پارامترهای من در این پژوهش بود که می خواستم بدانم تا چه حدی اثر گذار بوده و این مساله را با شاخص های وجود فرد معتاد یا مجرم در بین اعضای خانواده، طلاق والدین و وجود اختلاف و مشاجره بین اعضای خانواده سنجیدیم.
نتیجه پژوهش نشان داد که از همه دختران فراری 1/55 درصد گاهی اوقات و 7/32 درصد اکثر اوقات شاهد درگیری بین اعضای خانواده خود بوده اند در مقابل تنها 38 درصد دختران غیر فراری گاهی اوقات شاهد چنین اختلافاتی بوده اند.
بنابراین این مسئله هم مورد تایید قرار می گیرد.
به عبارتی میزان اختلاف، میزان مشاجره و درگیری بین خانواده دختران فرای به مراتب بیش از دختران غیر فراری بوده است.
*در یک جمله بگویید اساسی ترین مشکل این نوع خانواده ها چیست؟
**یک از مشکلات اساسی خانواده های دختران فراری وجود نوعی طلاق روانی است.بدین معنا که افراد خانواده از نظر روانی و درونی از هم جدا هستند.
روابط سرد و خشک و گاه همراه با تایید و توبیخ و گاه با اهانت است.
در چنین خانواده هایی دختران احساس تنهایی و عدم تعلق به خانواده دارند.
در واقع شیوه برخورد و تربیت والدین دختران فراری دیکتاتوری و مستبدانه است و والدین دختران فراری برای تقاضاها و نظرات تحمیلی خود هیچ دلیلی ارایه نمی کنند و خواهان اطاعت بی چون و چرای فرزندانشان هستند.
آنها جایی برای توافق و گفتگوی دوجانبه نمی گذارند.
*روش های تربیتی غالب در این نوع خانواده ها چگونه بوده است؟
**روش های تربیتی همراه با تنبیه بدنی، فریاد زدن، محروم کردن دختران از محبت بوده است.
آنچنان که روان شناسان معتقدند ریشه اصلی جنایت ها و خشونت های موجود در جامعه، خشونت و تنبیهات بدنی است که والدین نسبت به فرزندان روا می دارند.
فرضیه بعدی درباره سابقه زندان والدین این دختران است اینکه آیا اعضای خانواده دختران فراری سابقه زندان و مجرمیت داشته اندیا خیر؟
نتیجه پژوهش ها نشان می دهد که 22 درصد از اعضای خانواده دختران فراری به دلیل ارتکاب جرایم مختلف سابقه زندانی شدن داشته اند در حالی که این میزان در گروه کنترل یا همان دختران غیر فراری تنها 4 درصد بوده است.
فرضیه بعدی پژوهش میزان مصرف مواد مخدر توسط مسوول خانواده و والدین بود.
نتیجه پژوهش نشان داد که حدود 30 درصد از اعضای خانواده های دختران فراری معتاد به مواد مخدر بوده در حالی که این میزان در خانواده های دختران غیر فراری 8 درصد بوده و در نتیجه این فرضیه هم تایید شد.
فرضیه بعدی پژوهشس مسئله طلاق بوده است.
نتیجه پژوهش نشان داد که 40 درصد از دختران فراری بچه های طلاق هستند در حالی که در گروه دختران غیر فراری فقط 2 درصد از کودکان از فرزندان طلاق محسوب می شوند.
آخرین فرضیه در ارتباط با نحوه سرپرستی و نظارت والدین بود که نتیجه این بود که رفتار و حرکات 53 درصد از دختران فراری به شدت از سوی سرپرست و اعضای خانواده کنترل می شد در حالی که تنها 1/8 درصد از دختران غیر فراری دچار این مشکل بوده اند.
به اعتقاد کارشناسان ریشه هر نوع انحراف بزهکاری را باید در سخت گیری بیجا و غیر منطقی بزرگسالان جستجو کرد و نوجوانان با انگیزه کنجکاوی، کسب شهرت و خوشبختی و ماجراجویی فرار نمی کنند بلکه از شرایط غیر قانونی تحمیل خانواده فرار می کنند، در واقع فرار فریاد برای کمک خواستن است.
همچنین 44 درصد از دختران فراری قبل از فرار بنا به دلایل مختلف ترک تحصیل کرده بودند.
وقتی جوانی از مدرسه اخراج می شود شرایط برای سایر بزه ها فراهم می شود سیستم آموزشی می باید قادر به مشاوره دادن اصولی به جوانان باشد.
از کل دختران فراری فقط 24 درصد با هر دو والدین زندگی می کنند و 44 درصد به دلایل مختلف با یکی از والدین و 32 درصد با غیر والدین یعنی ناپدری و نامادری زندگی می کنند در حالی که 92 درصد از دختران غیر فراری باهر دو والدین خود زندگی می کردند.
*با توجه به نتایج این تحقیق شما چه راهکارهایی را برای حل چنین معضلاتی پیشنهاد می کنید؟
**والدین از طریق رسانه های گروهی، سمینارها و غیره نحوه رفتار با فرزندان جوان را بیاموزند بسیاری از والدین شناختی از خصوصیات دوران نوجوانی و جوانی ندارند و تغییر رفتار نوجوانان و جوانان را به عنوان عصیان گری تلقی می کنند در حالی که با آموزش صحیح و بازگو کردن مطالب علمی و ساده مناسب برای نوجوانان و خانواده ها در خصوص شناخت دوران حساس نوجوانی می توان از عواقب و پیامدهای ناگوار فرار نوجوانان کاست.
همچنین آموزش و پرورش باید از وجود مددکاران و مشاوران با تجربه در مدارس استفاده کند.
*یکی از فرضیات این تحقیق که به اثبات هم رسید تاثیر آزارهای والدین برفرار دختران است.
برای رفع چنین مسئله ای چه می توان کرد؟
**پیشنهاداتی که در این زمینه می توان ارایه داد آموزش به والدین و رفع موانع قانونی برخورد با والدینی که کودک خود را مورد آزار و اذیت جسمی قرار می دهند، است.
نباید برداشت والدین از قانون این باشد که هر گونه حقی بر فرزندان خود دارند.
این برخورد هم الزاما برخورد پلیسی نباشد باید آنقدر مددکار داشته باشیم که اگر خانواده ای دچار مشکل شد به راحتی بتواند از حضور مددکار استفاده کند.
سامان دهی دختران فراری هزینه زیادی در بردارد و نیز پذیرش این دختران از سوی خانواده و جامعه دشوار است، اما اگر پیشگیری از این آسیب در دستور کار باشد و روی آموزش و پرورش و سازمان های مختلف سرمایه گذاری شود، قطعا نتیجه بهتری در انتظار خواهد بود.
وقتی دختری از خانه فرار می کند قبل از اینکه گرفتار باندهای فساد شود ما می توانیم آنها را شناسایی کنیم و زمینه بازگشت شان به خانواده را فراهم کنیم.
به عنوان مثال با استقرار دفاتر مددکاری در راه آهن و پایانه های سفرهای برون شهری می توان آنها را شناسایی کرد و به دامان خانواده بازگردان