دانلود مقاله به سوی نسل بعدی جمعیت و الگو های برنامه ریزی آموزشی

Word 44 KB 9469 20
مشخص نشده مشخص نشده جغرافیا - زمین شناسی - شهرشناسی - جهانگردی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • در سالهای اخیر از اهمیت آموزش به عنوان سرمایه گذاریهای لازم برای توسعه اقتصادی کاسته نشده است.

    بدون آموزش، توسعه در مفهوم واقعی کلمه ممکن نیست تنها آموزش است که می تواند مهارتهای لازم برای رسیدن به رشد پایدار اقتصادی و افزایش کیفیت زندگی را ایجاد کند.

    اکنون نیز این اظهارنظر، ورود به دهه 90، همانند آنچه که در اوایل دهه 60 بوده است صحیح می باشد.

    کنفرانس جهانی آموزش که در سال 1990، در بانکوک برگزار می شود بر این تعهد مستمر و نفع در آموزش به عنوان استراتژی توسعه تأکید می کنند.

    علیرغم دستاوردهای گسترده آموزشی در تمام حوزه های جهان در حال توسعه مشکلات جدیدی علی الخصوص در آفریقا پابرجاست.

    اگرچه در طی دهه 70 نام نویسی با نرخی بالاتر از رشد جمعیت در حال افزایش بود اما، در سالهای اخیر نرخ نام نویسی در برخی از کشورها شروع به کاهش کرده است به نحویکه درصد کودکان در سن مدرسه رفتن در مدارس شروع به کاهش کرده است (در برخی از کشورهای آفریقایی حتی نام نویسی های مطلق نیز در حال کاهش است).

    در دیگر بخشهای جهان اگرچه (نرخ) نام نویسی ها همچنان بالاست اما کیفیت آموزش (به جهت اینکه) منابع به طور مداوم کمتر و کمتر بسط داده می شوند تنزل کرده است.

    اکنون وضعیت فعلی بدین مفهوم است که برنامه ریزی آموزشی دقیق بیش از هر زمان دیگری با اهمیت است.

    یکی از راههایی که برنامه ریزی آموزشی می تواند بهبود یابد از طریق استفاده از الگوهاست.

    الگوها اگر به طور صحیح، توسعه یافته به کار برده شوند می توانند ابزار قدرتمندی باشند که به برنامه ریز آموزشی اجازه می دهند وضعیت فعلی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند و تأثیرات سیاستهای جانشین را بررسی کند اکنون اگر از بین نرفتن دستاوردهای آموزشی که در گذشته بدست آمده اند (مدنظر است)، اختصاصی کارای (مؤثر) منابعی که به طور فزاینده کمیاب می‌شوند در بخش آموزش در درجه اول قرار دارد.

    در حالیکه آموزش همچنان با اهمیت است، مشکلات رشد جمعیت و توسعه سیاستهای جمعیتی و برنامه های تنظیم خانواده متشابهاً با اهمیت هستند.

    بعد از یک دوره مقاومت، علی الخصوص در آفریقا، نسبت به این عقیده که نرخ های پایین رشد جمعیتی می تواند بر توسعه اقتصادی سودمند باشند،‌ در حال حاضر بسیاری از کشورها پذیرفته اند که تنظیم خانواده استراتژی لازم و ضروری برای توسعه است.

    اکنون تکنیک‌های طرح ریزی جمعیتی و الگوهای اکونومیک – دموگرافیک ابزارهای تصدیق شده ای برای ادغام جمعیت در برنامه ریزی و تجزیه و تحلیل سیاست به طور طبیعی در بردارنده نوعی از سنجش آموزشی است.

    هنوز، علیرغم اهمیت آموزش و جمعیت، روشهایی که اغلب در الگوهای آموزشی – جمعیتی مورد استفاده قرار می گیرند در ده – پانزده سال گذشته تغییر نکرده اند به ندرت پیشرفت تکنیکی در اسباب برنامه ریزی آموزشی ساخته شده است.

    در بهداشت، جمعیت و دیگر بخشهای اجتماعی پیشرفتهای ایجاد شده و تکنیک های نوینی مورد استفاده قرار می گیرد اما در آموزش این چنین نیست.

    اغلب پیشرفتی که بدست آمده است شامل رایانه ای کردن تکنیک های موجود با استفاده از ریز پردازنده ها بوده است.

    این یک توسعه با اهمیت است چرا که آن تکنیک ها را در کشورهای در حال توسعه برای برنامه ریزان قابل دسترس تر نموده است.

    حتی در انجمن مثلث پژوهش (reaserch Triangle institut) تحت پژوهش و اجرای بنیادین در پروژه سیستمهای آموزشی در حال توسعه که بوسیله usIAD حمایت شده که در آن الگوهای نوین مختلف و ابزارهای برنامه ریزی و تجزیه و تحلیل سیاست آموزشی توسعه یافته بودند.

    الگوی پایه طرح ریزی های آموزشی که در دستورالعمل های یونسکو که در دهه 70 توسعه یافته اند پابرجا مانده است.

    دیگر حوزه ای که در آن برنامه ریز آموزشی گرفتار می آید دسترسی به داده های جدید و معتبر است اغلب در اکثر موارد داده های جمع آوری شده برای برنامه ریز و سیاستگذار ناکافی هستند در مقایسه با دیگر بخشهای اجتماعی داده ها در بخش آموزشی حتی در فقیرترین کشورها نسبتاً خوب هستند.

    با وجود این در سالهای اخیر نوع داده های جمع آوری شده و روشهای تجزیه و تحلیل و ورود داده ها تغییر چندانی نکرده اند.

    برخی پیشرفتها از رهگذر توسعه مدیریت آموزش سیستمهای اطلاعاتی (EMTS) در برخی از کشورها مانند بوتساوانا، مصر، اندونزی و پاکستان حاصل شده است.

    با وجود این ملزومات داده ای نسل بعدی الگوهای برنامه ریز آموزشی که ذیلاً مورد بحث قرار گرفته هم اکنون حتی بوسیله خبره ترین پروژه های (EMTS) مورد توجه قرار نگرفته اند.

    نهایتاً اینکه اغلب الگوهای آموزشی جدای از دیگر بخشهای اجتماعی و اقتصادی توسعه داده و اجرا می‌شوند برای اجرای یک سیاست جدی این که یک اشتباه است شاید هیچ بخشی نسبت به دیگر بخشها از آموزش مهمتر نیست نه تنها آن دیگر بخشها را تحت تأثیر قرار می دهد بلکه از دیگر بخشها نیز تأثیر می پذیرد.

    از اینرو بازار کار هم بوسیله پیشرفت آموزشی تعیین می شود و هم آنرا تعیین می کند.

    برنامه های بهداشتی شامل تنظیم خانواده بوسیله آموزش تحت تأثیر قرار می گیرد.

    الگوی کاملتری که چنین تعاملاتی را مورد توجه قرار می دهد نه تنها قادر خواهد بود که بخش آموزش را با دیگر بخشها مرتبط کند، بلکه همچنین می تواند روابط بالقوه میان آموزش و دیگر بخشها را نشان دهد مطالعات هزینه – فایده آموزشی می تواند برای نشان دادن تأثیرات کمی و همچنین تأثیرات معمول کیفی آموزش در چارچوبی کلان را گسترش دهد.

    این مقاله تکنیک های استاندارد برنامه ریزی آموزشی را بررسی می کند و استدلال می کند که نه تنها چنین تکنیک هایی برای تجزیه و تحلیل سیاستی ناکافی هستند بلکه حتی به سختی برای اهداف آموزشی کافی هستند الگوهای آموزشی باید دستخوش یک دگردیسی مشابه آنچه که نسبت به الگو های Economic Demografic طی دهه‌های 70 و 80 اتفاق افتاد، گردد.

    آن الگوها به منظور مرتبط ساختن رفتار Demografic پایه به متغیرهای Sosio Economic بسط یافته بودند که در عوض بوسیله متغیرهای جمعیتی تحت تأثیر قرار گرفته بودند این تغییر در الگوهای آموزشی داده های بهتر، تحقیقات بیشتر و اشکال جدیدی از الگوهای آموزشی را در بر خواهد گرفت.

    بعلاوه تلفیق الگوهای آموزشی بهتر با الگوهای جمعیتی، بهبود عمده ای در برنامه ریزی آموزشی و تجزیه و تحلیل سیاستی را نشان خواهد داد.

    الف) بازنگری مختصری از الگوهای برنامه ریزی آموزشی فعلی یا جاری منظور از الگوهای برنامه ریزی آموزشی الگوهایی است که می تواند برای طرح ریزی نام نویسی دانش آموزان در سطوح مختلف سیستم آموزشی مورد استفاده قرار گیرد.

    بعلاوه الگوهای آموزشی ممکن است در بردارنده اجزای هزینه ای شامل اجزای طرح ریزی عرضه و تقاضای معلمین باشد.

    به طور طبیعی الگوهای آموزشی ملزومات یک سیستم جهت تداوم با این پیش فرض که وضع موجود تغییر نخواهد کرد را طرح ریزی می کنند، به عنوان مثال (الگوها) شمار یا تعداد دانش آموزانی که در سیستم خواهند بود را به شرط استمرار نرخهای نام نویسی فعلی طرح ریزی می کنند یا تعداد معلمین لازم را در صورتی که نسبتهای معلم به دانش آموز فعلی تغییر نکند را طرح ریزی می‌کنند.

    اگرچه چنین الگوهایی می توانند تغییرات بیرونی در برخی از پارامترهای مبنایی برای اجرای تظاهرها را تطبیق دهند هیچ رفتاری در این سیستم الگوسازی نمی‌شود.

    گسترده‌ترین تکنیک برنامه‌ریزی آموزشی مورد استفاده الگوی مقطع‌گذار است (grade transition model).

    این الگو تعداد دانش آموزان را با استفاده از نمره ورودی، تکرار کننده دودین و نرخهای ترک تحصیل (نرخهای گذار، طرح ریزی می‌کند) شرح مختصری از این تکنیک در شکل 39 ارائه می شود.

    دگرگونیهای بیشماری در الگوی پایه نمره –گذار وجود دارند شامل نسخه ای برحسب سن و نسخه ای که در آن تکرارکنندگان به طور جداگانه (علامت گذاری ) نشان دار می شوند.

    برخی از متغیرها رویدادهای دموگرافیک مانند مرگ و مهاجرت را آشکار می کنند.

    الگوی نمره – گذار متشابه تکنیک طرح ریزی جزء – گروه – جمعیت است.

    در این سیستم تولدها با ورودیها و مرگها با ترک تحصیلشان نشان داده می شوند.

    تکرارکننده ها مهمترین تفاوت هستند، زیرا متأسفانه تکرار سنی (eage reption) صورت نمی پذیرد.

    به همین خاطر این یک تکنیک طرح ریزی است و خود را در اختیار تغییرات رفتاری در سیستم قرار نمی دهد.

    دیگر تکنیکی که اغلب برای طرح ریزی نام نویسی دانش آموزان بوسیله نمره مورد استفاده قرار می گیرد روش نمره – نسبت نامیده می شود (Grade ratie method) این روش نرخهای ترک تحصیل یا تکرار کنندگی را مورد استفاده قرار نمی دهد.

    بلکه پارامتر واحدی برای پیشرفت دانش آموزان از یک نمره به نمره دیگر را مورد استفاده قرار می دهد.

    اگر پارامتر بزرگتر از یک باشد، بدین مفهوم است که تعداد تکرارکنندگان بیشتر از تعداد ترک تحصیل کنندگان است و بالعکس، اگر کمتر از یک باشد.

    این روش یا متد این مزیت را دارد که مستلزم داده های کمتری نسبت به الگوی نمره‌گذار است.

    اما این عیب را دارد که رفتار مبنایی یا پایه در سیستم پنهان است در حقیقت در این روش ناتوانی علامتگذاری تکرار و حذف و یا ترک تحصیل یک اشکال جدی است.

    مانند هر تکنیک طرح ریزی دیگر پایایی پیش بینی ها صرفاً به همان خوبی پارامترها و داده های دوره زمانی پایه ای است که به آنها وارد می شود.

    اشتباهات کوچک یا تغییرها در پارامترها می تواند تأثیرات شگرفی بر نتایج طرح ریزی داشته باشد.

    برخی اوقات بدست آوردن آگاهی از ارقام دوره زمانی پایه ممکن است مشکل باشد اما تخمین ها می توانند زده شوند تخمین نرخهای آینده مشکل آفرین هستند به طور طبیعی برنامه ریز به ثابت نگه داشتن نرخها در ارزش عددی دوره زمانی پایه یا تجزیه و تحلیل روندهای گذشته در پارامترها و تعمیم آنها به زمان حال متوسل می شود جایگزینی سوم برقراری برخی اهداف و درج میان مقادیر دوره زمانی پایه و مقادیر هدف است.

    در حالیکه اجازه تغییر نرخها با برخی روشها در طی دوره زمانی طرح ریزی بهبودی نسبت به ثابت نگه داشتن آنها است اما بسیاری از مسایل سیاستی مبنایی همچنان نادیده گرفته می شود.

    ب) استفاده از الگوها برای تجزیه و تحلیل سیاستی در مقابل برنامه ریزی.

    پارامترهای اساسی در متدهای مقطع -گذار و نسبت- نمره بیرونی هستند همانند طرح ریزی های جمعیتی اگر تمام آنچه را که برنامه ریز خواهان انجام آن است طرح ریزی نام نویسی دانش آموزان بر مبنای نرخهای مفروض باشد، این یک مشکل نیست.

    با وجود این، برنامه ریزان آموزشی و علی الخصوص سیاستگذاران اغلب به تأثیرات درونی و بیرونی سیستم آموزشی که پارامترها را معین می کنند علاقه مندند.

    اگرچه آگاهی از حجم تغییرات در نام نویسی در نتیجه تغییر نرخ تکرار یا ترک می تواند به شدت برای وزراء قابل توجه باشد (یک مشکل برنامه ریزی)، اما آنها اغلب نسبت به چگونگی تغییر این نرخها علاقه مندتر هستند (مشکل سیاسی).

    از اینرو مدل آموزش ایده آل این نرخها را به عنوان متغیرهای درونی فرض خواهد نمود به علاوه نرخها باید حداقل به طور غیر مستقیم توسط سیاست تحت تأثیر قرار گیرد.

    مدلهای طرح ریزی جمعیتی چند سال پیش تر از آنچه که سازندگان مدل نسبت به درونی کردن نرخ زاد و ولد، مرگ و میر و مهاجرت که پارامترهای اساسی در چگونگی تجهیز چنین طرح ریزی هایی هستند دگردیسی مشابهی را تجربه کردند.

    مدلهای جمعیتی با نرخهای اساسی درونی ساختاربندی شده و به مدلهای اقتصاد کلان مرتبط شدند که برونداد تعیین کننده های نرخ های دموگرافیک را در پی داشت.

    این عمل مطالعه بهتر کنشهای میان رشد جمعیت و رشد اقتصادی را میسر ساخت.

    در اینجا، یکی از اهداف، علی الخصوص همانگونه که آن در کشورهای در حال توسعه به کار برده شد این بود که ببینند تا چه حدی نرخ رشد جمعیتی می تواند منجر به تغییر به عنوان نتیجه ای از تغییرات Sosio Economic گردد.

    البته همچنین این بدین مفهوم است که تا حدودی که متغیرهای سیاستی در مدلها جا گرفته بودند تحلیل گر می توانست با صحت و سقم بیشتری مشارکت سیاست در تغییر نرخ را مورد اندازه گیری قرار دهد.

    آن همچنین تجزیه و تحلیل شدن مکمل ها را میسر ساخت.

    برای مثال هم اکنون به خوبی مشخص شده است که آموزش زنان معین کننده نرخ زاد و ولد است از این رو اگر مورد انتظار است که دستیابی آموزش در طی چند سال آینده رو به بهبودی می رود پس فردی می تواند انتظار داشته باشد که مستقل از هر عمل سیاستی به منظور تحریک برنامه های تنظیم خانواده کاهش خواهد یافت استدلالهای مشابهی می تواند نسبت به مدلهای آموزشی به کار برده شود.

    شاید ادبیات آموزشی نسبت به آنچه که در تعیین کننده های نرخ های پایه آن از جمله آنچه که در Demoyrafi نسبت به تعیین کننده های زاد و ولد‏، مرگ و میر و مهاجرت هستند آنچنان که باید و شاید پیش رفته نیست.

    مع هذا برخی نتایج مربوط به پارامترهای گذار در یافته های پژوهشی در کشورهای مختلف شروع به تکرار کرده اند این یافته ها می توانند مبنای نسل جدیدی از مدلهای آموزشی را شکل دهند که در آنها نرخهای گذار پایه درونی هستند.

    چنین مدلهایی ابزارهای تجزیه و تحلیل سیاستی قدرتمندی خواهند بود.

    اگر این مدلها (با مدل های جمعیتی و مدل مکرو – سوسیو، اکونومیک) تلفیق گردند حتی این رویکرد قدرتمندتر نیز خواهد شد.

    اگر این مدلها (با مدلهای جمعیتی و مدل مکرو – سوسیو، اکونومیک) تلفیق گردند حتی این رویکرد قدرتمندتر نیز خواهد شد.

    ج) طرحی برای مدل توسعه و پژوهش مدلهای زیادی در زمینه آموزش که نرخهای گذار را درونی بکند وجود نداشته است.

    مدل آموزش – تأمین مالی که توسط مانوئل زی ملمن از بانک جهانی توسعه داده شده ارائه کننده مثالی از نوع بسیار ساده است در مدل وی نرخ ورود به نمره اول کارکرد حجم بودجه آموزش و ظرفیت سیستم مدرسه برحسب تعداد کلاسها است.

    از اینرو اگر بودجه اندک باشد؛ سیستم، دانش آموزان بسیاری راتحت پوشش قرار نخواهد داد زیرا ظرفیت بدین منظور ایجاد نشده است.

    اگرچه یک مدل تا حدی ساده به هنگامیکه به عنوان (مدلی) با یک نرخ درونی (نرخ ورود) ملحوظ نظر قرار می گیرد مدل بهبودی نسبت به رویکرد استاندارد است زیرا آن به طور مستقیم یک متغیر سیاستی (بودجه آموزشی) را با یک پدیده آموزشی (ورود)، مرتبط می سازد.

    مثال اخیر دیگر، از یک مدل آموزشی با نرخهای گذار درونی (مدل فرعی آموزش) مدل تحریک ملل متحد راجع به جمعیت و توسعه است (بازی برای آموزش).

    در آن مدل نرخهای ورود،‌ تکرار و ترک همگی کارکردهای یک شاخص ازدحامی است که خواه به وسیله نسبت مدرس – دانش آموز و یا خواه به وسیله نسبت کلاس درس – دانش آموز اندازه گیری می شود.

    زمانیکه این نسبت ها بالا هستند فرض می شود که دانش آموزان بر حضور در کلاس غیر راغب شده اند و نرخ ورود کاهش یافته و ترک تحصیل افزایش خواهد یافت همچنین ازدحام کمرنگ کننده یادگیری تلقی می شود به نحویکه افزایش تکرار بدیهی خواهد بود.

    در این مدل شمار مدرسین و تعداد کلاسهای درس با تغییر بودجه آموزش می تواند تغییر یابد (متغیر سیاستی) دیگر سیاستهایی که می‌توانند تأثیری بر روی نرخها داشته باشند غیر مستقیم تر کار می‌کنند برای مثال تغییر روشی که در آن آموزش به انجام می رسد با تغییر نسبت مدرس – دانش آموز یا نسبت کلاس درس – دانش آموز شاخص ازدحام را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

    در مدل تحریک ملل متحد شکل کارکردی و پارامترها در کارکردها که برای پیش بینی نرخهای گذار مورد استفاده قرار می گیرند بر مبنای هیچ تحقیقی بنیان نهاده نشده اند و صرفاً پیشنهادی تلقی می‌شوند.

    برای داشتن نرخهای درونی در مدلهای برنامه ریزی آموزشی سؤالات تشریحی خود نرخها باید توسعه داده شوند نرخهای گذار می توانند به وسیله متغیرهای درونی دیگر در آن مدل و یا بوسیله متغیرهای بیرونی یا سیاستی تشریح شوند.

    مدل زیملمن مثالی از مدلی است که در آن نرخ ورودی کارکرد ساده یک متغیر سیاستی است.

    مدل تحریک ملل متحد مثالی از مدلی است که در آن هم متغیر سیاستی بیرونی (بودجه) و هم متغیر درونی (نام نویسی)، نرخها را مشخص می سازد.

    یکی از راههایی که در آن برنامه ریزی آموزش و مدلهای سیاستی می‌توانند بهبود یابند، تلاش برای درونی کردن سه نرخ مرکزی است که مشخص کننده آنچه که برنامه ریزان آموزشی، دسترسی، ابقاء و کارایی می نامند، می باشند.

    پژوهش آموزش مقایسه ای در تعیین کننده های آن نرخها شروع به نمایان شدن می کنند اگرچه نتایج مبهم تر از آنچه که یکی انتظار آنرا دارد نیستند.

    مع هذا فرد مشترکی شروع به ظهور می کند و می تواند مبنایی برای مدل توسعه باشد اگرچه انتظار برای نتایجی با چنین کارکردی مرجح خواهد بود اما توسعه مدلهایی با نرخهای درونی پژوهشهای بیشتری را در پی خواهد داشت چرا که ارتباط پژوهش نسبت به تجزیه و تحلیل سیاستی آشکارتر خواهد شد، می‌توان برخی از عناصر چنین مدلی را در نظر گرفت.

    نرخهای گذار می توانند به وسیله متغیرهایی که در سه طبقه وسیع قرار می گیرند تشریح کنند.

    این طبقات، متغیرهای خانوادگی و دیگر بسترها، متغیرهای درون مدرسه ای و متغیرهای برون مدرسه‌ای می‌باشند بسیاری از این متغیرها موضوع به کاربری سیاستی هستند و بحث در اینجا صرفاً تشریح انواع متغیرهایی است که مربوط به این هستند نه اینکه بررسی ادبیات موضوع و یا اینکه جامع و حصری باشند.

    الف) متغیرهای زمینه ای: این متغیرها شامل عناصری از پیش زمینه اقتصادی – اجتماعی می باشند مانند: در آمد یا آموزش پدر و مادر، آموزش برادر یا خواهر و جنسیت دانش آموز برای مدلهای بلندمدت، شمول چنین متغیرهایی متضمن برخی بازخوردهای جالب و ارتباطات پویا می باشد به طوریکه آموزش یک گروه، گروه دیگر را تحت تأثیر قرا خواهد داد.

    ب) متغیرهای درون مدرسه ای: این طبقه از متغیرها متعلق به مدرسه به عنوان یک مؤسسه ارائه کننده خدمات آموزشی می باشد.

    متغیرهایی که در اینجا به ذهن متبادر می شوند (و برای آنها نتایج پژوهشی قابل توجهی در اینجا وجود دارد) شامل : فاصله متوسط به مدرسه، جنسیت، کیفیات و تجربه مدرس، ویژگیهای فیزیکی تحصیلات مدرسه، ازدحام، مواد یادگیری (کتاب ها)، کارکنان اداری مدرسه (به عنوان مثال: تعداد بازرسین نسبت به هر مدرس)، و برنامه ریزی درسی.

    دوباره تقریباً با وجود این حداقل یک مدل ادغام شده باید شامل جمعیت و بازار کار باشد.

    در عوض بازار کار به طور طبیعی مرتبط با برخی از انواع مدلهای اقتصادی است.

    بعلاوه دامنه چنین مدلهایی باید به طور ایده آل برای تحت پوشش قرار دادن برخی اندازه برون دادهای یک سیستم آموزشی در کنار شمار فارغ التحصیلان گسترش داده شود.

    اغلب اندازه گیری چنین بروندادهایی مشکل و نادر هستند.

    علاوه بر آنها از یک کشور به کشور دیگر فرق می کنند.

    به عنوان مثال فردی می تواند چنین مفاهیمی را همچون هویت ملی، یادگیری شناختی، اجتماعی شدن و ارتباطات درون شخصی بهتر و غیره را ذکر کند اگرچه شمول چنین بروندادهایی مطلوب است، مگر اینکه آنها بتوانند و یا بشود اندازه گیری کرد، مشاهده اینکه آنها چگونه می توانند در یک مدل کمی قرار بگیرند مشکل می تواند.

    به طور بالقوه مدلهای ادغام شده به دلایل متعددی ابزار تجزیه و تحلیل سیاستی قدرتمندی هستند همانگونه که ذکر شد آنها دلایل تکنیکی مربوط به درونی کردن نرخهای گذار هستند.

    به علاوه چنین مدلهایی ویژگیهایی ذیل را دارند: الف) آنها درک بهتر تأثیرات بیرونی آموزشی را میسر می سازند اگرچه کارایی درونی سیستم های آموزشی یک مسئله مهم باقی می‌ماند اما رابطه آموزش با اقتصاد در نتیجه کمیاب شدن منابع دولتی مهمتر و با اهمیت تر خواهد شد.

    چنین مدلهایی می تواند برای محاسبه هزینه ها و فایده های اقتصاد کلانی آموزش مورد استفاده قرار بگیرند.

    ب) با مرتبط ساختن بخش آموزش به بقیه سیستم اقتصادی – اجتماعی آنها تجزیه و تحلیل سیاستهای آموزشی را که مرتبط با اهداف کلی توسعه جامعه هستند را میسر می سازد.

    ج) رابطه بین آموزش و دیگر بحثها اغلب متقابل است و چنین مدلهایی در نظرگرفتن این بازخوردها را میسر می سازد.

    د) شمول چنین بازخوردهایی همانگونه که با مدلهای جمعیت – توسعه ادغام شده نشان داده شده اند، پیش بینی تأثیرات غیر مستقیم و اغلب نامطلوب را میسر می سازند.

    و) همروند با نکته دال این است که به جهت آنکه چنین مدلهایی به واسطه ماهیت خودشان پویا هستند در نظر گرفتن بازخوردها و دیگر رابطه ها پویایی را پیچیده می کند.

    مدلهایی که در سطح یک سیستم آموزشی عمل می کنند می توانند به عنوان مدلهای سطح کلان و معمول ترین آنها ارجاع داده شوند.

    دو نوع از دیگر مدلها نیز وجود دارند: مدلهای مؤسسات (نهادها) و مدلهای رفتار فردی (دانش آموزان).

    نوع آخر این مدلها به طور مختصر در ذیل بحث می شود.

    تمام پدیده هایی که در سطح کلان مدلسازی شده بر مبنای رفتار در سطح فردی هستند یکی از ابزارهای تحلیلی که به ندرت به منظور تجزیه و تحلیل سیاست آموزش مورد استفاده قرار گرفته است مدل سطح فرد است در یک مدل سطح کلان واحد تجزیه و تحلیل فرد است مانند یک دانش آموز.

    اگرچه مدلهای سطح کلان می توانند مجموعه‌های مشابهی از سیاست هایی را که در مدلهای سطح فرد هستند تحت پوشش قرار دهند اما مزیت نوع آخر این است که نتایج به سادگی قابل درک بوده و ساختار آنها مستقیم تر قابل درک است.

    چنین ویژگیهایی در ارتباط با در میان گذاشتن تجزیه و تحلیل نتایج با سیاستگذاران با اهمیت هستند.

    در حالیکه چنین مدلهایی هرگز جایگزین مدلهای سطح کلان نسبت به برنامه ریزی و تجزیه و تحلیل سیاستی نخواهند شد.

    مع هذا آنها می توانند یک کارکرد تعلیمی ارزشمند را به مورد اجرا گذارند.

    تا آنجا که مربوط به عناصر چنین مدلی است فراتر از دامنه این مقاله است که به طور مفصل چنین مدلی را شرح دهد اما ویژگیهای مهم آن می تواند ذکر شود.

    اول اینکه، فردی بر نرخهای گذار مهم تمرکز کند و اینها را به رفتار خانوادگی فرد مرتبط سازد از اینرو بسیار جالب توجه خواهد بود که تصمیمات پدر و مادر و تصمیمات کودکان برای حضور (ورود) یا ماندن (عدم ترک تحصیل) در مدرسه می تواند مدلسازی شود.

    ماهیت اقتصادی چنین تصمیماتی صراحتاً می تواند مدلسازی شود.

    دوم اینکه، هزینه های خصوصی آموزش که اغلب نادیده گرفته می شوند می تواند، صراحتاً مدلسازی شده و در فرایند تصمیم گیری خانوار ادغام شود.

    سوم اینکه، چنین مدلی پیشرفت دانش آموز در سیستم آموزش را همچون پیشرفت وی از طریق آن و مواجهه با نکات تصمیمی خاصی را نشانه گذاری کند.

    در این روش پویایی های فردی وضعیت می توانند مدلسازی شوند.

    چهارم اینکه، ملاحظه خانواده علاوه بر فرد تجزیه و تحلیل رابطه مابین نیاکان و مابین نسلها را میسر می سازد.

    د) اجرا و عملی بودن: ممکن است فردی این سؤال را بپرسد که چگونه صرفنظر کردن از طرح برای توسعه مدل در زمینه آموزش عملی و امکان پذیر است خواه اینکه چنین مدلهایی می توانند توسعه یابند و خواه اینکه آنها توسط سیاستگذاران مورد استفاده قرار گیرد یا صرفاً ارزش آکادمیک خواهند داشت.

    این بخش تلاش می کند تا برخی از محدودیتهای عمده نسبت به توسعه مدلهای آموزش ادغام شده را پیش بینی کند و برخی استراتژیها را برای فائق آمدن بر آنها بر مبنای تجربه با مدلهای اکونومیک دموگرافیک پیشنهاد نماید.

    تمام این (متغیرها) می توانند به عنوان متغیرهای سیاستی ملحوظ نظر قرار گیرند.

    ج) متغیرهای بازار- اقتصاد به کار: علاوه بر متغیرهای زمینه ای فوق الذکر مجموعه دیگری از متغیرهای بیرون مدرسه ای در دامنه اقتصادی قرار می گیرند.

    از آن میان، شاید بازار کار مهمترین باشد چرا که آن تصمیمات دانش آموزان برای ماندن در مدرسه را تحت تأثیر قرار می دهد.

    از اینرو اگر دستمزدها خوب باشد ممکن است دانش آموزان برای ترک زودهنگام مدرسه جهت مشارکت در درآمد خانواده وسوسه شوند.

    مرتبط با این موضوع، علی الخصوص برای سطح راهنمایی، ارتباط برنامه ریزی درسی نسبت به موجود بودن مشاغل در حوزه هایی است که دانش آموزان مورد آموزش قرار می گیرند می باشد.

    متشابهاً بسته به جنسیت دانش آموز خانواده ممکن است کودک را از رفتن به مدرسه به منظور کمک به کارهای روزانه همچون جمع آوری چوب و حمل و نقل آب نگه دارد.

    اگر این صحیح باشد، برخی از پروژه های توسعه روستایی ممکن است تأثیرات غیر مستقیم بر سیستم آموزش داشته باشد.

    اگر فردی این قیاس منطقی را بپذیرد که پارامترهای سیستم آموزش به عنوان متغیر در نظر گرفته شود، آن (فرد) به دنبال این است که مدلهای آموزش باید شامل معادلات و اجزایی باشند که خود متغیرهای تشریحی را پیش بینی می‌کنند (مگر آنکه چنین متغیرهای واقعاً بیرونی باشند) این بدین مفهوم است که به طور غیرقابل اجتنابی مدلها باید بزرگتر و پیچیده تر شوند، همچنین آن دلالت بر این دارد که مدلهای آموزش با مدلهای فرعی دیگر بخشها ادغام گردند.

    از اینرو یک مدل تجزیه و تحلیل کامل سیاست آموزش نباید صرفاً آموزش را مدلسازی کند بلکه همچنین باید آن بخشهایی را که با آنها بلاواسطه در تعامل است (را نیز مدلسازی کند).

    البته پیچیدگی چنین مدلهایی بستگی به نیت سازنده مدل، داده ها، تأمین بودجه، هدف اجرای آن و بسیاری از دیگر فاکتورها خواهد داشت.

    در اینجا شاید دو محدودیت تکنیکی عمده از نقطه نظر توسعه این مدلها قابل طرح باشد.

    اول اینکه اولین مورد فقدان داده های لازم که بر مبنای آنها پارامترهای مدل تخمین زده شود.

    همانطور که در بالا ذکر شد اگرچه داده های آموزش کیفیت بهتری نسبت به داده های دیگر بخشها دارند رویکرد پیشنهاد شده در اینجا مستلزم داده های مفصلتری نسبت به آنچه به طور معمول جمع آوری می شود می باشد.

    به منظور مرتبط ساختن نرخهای گذار مختلف به دیگر متغیرهای اقتصادی – اجتماعی و متغیرهای سیاستی، داده ها باید هم در سطح مدرسه و هم در سطح بخش موجود باشند که برقراری چنین روابطی میسر گردد.

    چنین داده‌هایی اغلب می توانند به وسیله اتخاذ آمارگیرها تولید شوند اما آمارگیری بسیار پر هزینه است.

    رویکرد جانشین برای بهبود نمای داده ها ذیلاً پیشنها می شود: دومین مانع تکنیکی عمده که پیش بینی می شود فقدان یافته های پژوهشی به منظور هدایت توسعه چنین مدلهایی است زمینه پژوهشهای آموزشی فاقد یک چارچوب تجزیه و تحلیل شناخته شده ای برای تجزیه و تحلیل در این حوزه می باشد.

    در اینجا هیچ مدل مشابهی همانند مدل نئوکلاسیک یا مدل کنزی در اقتصاد وجود ندارد این بدین مفهوم است که مقایسه نتایج یک مطالعه با مطالعه دیگر مشکل است اغلب سؤالاتی را که دو مطالعه مورد خطاب قرار می دهند به نظر مشابه هستند اما رویکردها بسیار متفاوت هستند به نوعی که متغیرهای مورد استفاده مختلف هستند علاوه بر این دو و محدودیت تکنیکی محتملاً این طبقه از مدلها مواجه با مقاومت نسبت به استفاده از آنها در تجزیه و تحلیل سیاستی باشند چرا که فقدان علاقمندی و تعهد بوسیله سیاستگذاران عالی رتبه بوضوح قابل رؤیت است.

    از این رو صرفاً مشکل منتج از خود مدلها نیست بلکه از رویکردهای نوعی برای حل مسئله توسط سیاستمداران نیز میباشد.

    برنامه ریزی آموزشی ادغام شده و مدلهای تجزیه و تحلیل سیاستی به جهت ماهیت خود آنها دامنه دار و درون بحثی هستند که هنوز سیاستگذاران عالی رتبه به ندرت چنین هستند.

    حوزه دیگر مقاومت نسبت به استفاده از چنین مدلهایی این است که بوسیله دیگر مدلها ادغام شده بزرگتر تداخل پیدا می کند بدین جهت سیاستگذاران ممکن است نسبت به ابزاری که آنها درکش نمی کنند بی اعتماد گردند این مدلهای ممکن است به عنوان جعبه های سیاهی که اعدادی در آنها نهاده شده و اعداد دیگری در آنها ظهور می کنند تلقی گردند.

    تئوری مرتبط کننده اعداد همچنان یک معما باقی است و از اینرو نتایج مورد اعتماد نیستند مشکلات مربوط به موجود بودن داده ها صرفاً می تواند از طریق جمع آوری و پردازش بهتر داده ها بهبود یابند.

    شاید راه حل قدرتمند واحد در اینجا تأسیس یا برقراری یک جمع آوری داده برنامه ریزی شده ورود داده ها و تجزیه و تحلیل سیستم باشد که اکنون در حوزه آموزشی به عنوان یک مدیریت آموزشی سیستم اطلاعات مورد نظر قرار می گیرد.

    یک EMIS که به درستی طراحی شده داده‌های کافی برای توسعه یک مدل آموزشی ادغام شده ارائه می کند از آنجایی که این مورد مکانی نیست که به طور تفصیلی به ارتباط یک استراتژی برای EMIS موفق پرداخت.

    ملاحظات اندک نیز کافی خواهد بود.

    به طور معمول بسیاری از کشورها حجم عظیمی از داده ها را نه تنها در آموزش بلکه در دیگر بخشهای مربوط به آن جمع آوری می‌کنند با وجود این جمع آوری داده ها و پردازش آنها به فرمتی که آنها را برای ایجاد اطلاعات سودمند می سازد، دو چیز متفاوت از یکدیگر است علاوه بر این با یک هزینه اضافه کم اطلاعات مرتبط تری می تواند از طریق کانالهایی که به طور معمول برقرار شده جمع آوری گردد و برای مثال بسیاری از کشورها حداقل سالیانه شکل خاصی از آمارگیری مدرسه ای که اصولاً اطلاعاتی راجع به دانش آموزان مانند: تعداد آنها در هر مقطع، جنسیت و سنشان جمع آوری می کنند را اجراء می کنند.

    اطلاعات اضافی دیگری نیز به طور ساده راجع به پیش زمینه های اقتصادی – اجتماعی آنها و تغییراتی در مکان سکونتی آنها و غیره می تواند جمع آوری شود.

    یک روشی برای اجرای EMIS در کشورهای در حال توسعه می‌تواند برقراری یک استاندارد بین المللی حداقلی برای جمع آوری داده‌ها و پردازش آنها باشد.

    چنین رویکردی مشابه سیستمهای بین المللی مورد استفاده برای محاسبه درآمد ملی خواهد بود درست همانند خیرین بین المللی که کشورها را برای اجرای یک سرشماری جمعیتی کمک می کنند.

    آن می‌تواند یاری دهنده ایجاد و نصب یک EMIS باشد.

    اولین قدم برقراری یک استاندارد شاید از طریق یونسکو باشد.

    رویکرد دیگر به منظور بهبود کیفیت داده های آموزشی تأمین مالی پروژه های بزرگ بین المللی جمع آوری داده ها در آموزشی مشابه برنامه آمار زاد و ولد جهانی یا آمارهای جاری دموگرافیک و بهداشت باشد.

    این آمارها در حالیکه یک برنامه عمده و پر هزینه هستند وضعیت داده های موجود دموگرافیک را به شدت بهبود می بخشد.

    رویکرد مشابهی در آموزش نیز سودمند خواهد بود علی الخصوص برای اطلاعاتی که بر مبنای یک نظم خاص به طور مفصل جمع آوری می‌شوند علاوه بر مشکلات بالقوه موجود بودن داده ها و کیفیت آنها پژوهشهای آموزشی بیشتری اگر چنین مدلهایی باید بطور موفق توسعه یابند نیاز خواهد بود در اینجا استراتژی عمده باید یک استراتژی بلندمدت ظرفیتهای افزایش یافته برای پژوهش در سطح بومی و سطوح بین المللی باشد یک روش برای انجام این گره زدن ظرفیت داده های بهبود یافته به ظرفیت های پژوهشی است.

    این بدین صورت است که در طراحی یک پروژه ای داده ای، همانند آنچه که در بالا پیشنهاد شده، برخی ملاحظات باید نسبت به تجزیه و تحلیل چنین داده هایی ملحوظ نظر قرار گیرد بعد از همه اینها بدون اینکه داده های جمع آوری شده تبدیل به اطلاعات بشوند چندان چیز خوبی نیست مشکل بالقوه ای در مرتبط ساختن مدلها با سیاستگذاران وجود دارد این واقعی است که بگوئیم مدلهای ادغام شده که در اینجا از آنها طرفداری شده برای وزارت آموزش در اغلب کشورهای در حال توسعه محتملاً بسیار مهم هستند.

    چنین وزارتخانه هایی اغلب بسیار درگیر تحت شمول قرار دادن وضع روزانه خدمات آموزش در یک پژوهش مبتنی بر مدل سیاستی بلندمدت هستند.

    هنوز چنین نظر نزدیک بینانه ای بسیار روشن است که مدلها تا حدودی به منظور تغییر طراحی می شوند.

    از اینرو در اینجا یک معمای غیر قابل حل بالقوه ای وجود دارد یک استراتژی برای مواجهه با این موضوع جا دادن چنین مدلهایی در یک واحد تجزیه و تحلیل سیاستی منصوب به وزارتخانه یا برخی از انواع اتاق فکر منابع انسانی با ارتباطاتی در وزارتخانه است.

    در حقیقت حتی لازم نیست (اگرچه مطلوب است) که وزارت آموزش به طور مستقیم درگیر شود بعد از همه بسیاری از برنامه ریزی های منابع انسانی بزرگتر بیرون از وزارت آموزش همانند وزارتخانه های برنامه ریزی کار یا نیروی انسانی به انجام می رسند.

    نهایتاً باید ذکر شود که نتایج هر مدلی باید در فرمت و زبانی ارائه شود که بوسیله مخاطبی که به آن مربوط شده قابل درک باشد.

    از اینرو برخی از انواع استراتژی پخش (اطلاعات) لازم است که در یک پروژه مدلسازی طراحی شوند این حتی خود مدل را نسبت به روشی که نرم افزار کامپیوتری توسعه می یابد ممکن است تحت تأثیر قرار دهد.

    به طور خاص حداقل نوع گزارشها و نوع تجزیه و تحلیلی که مدل مورد خطاب قرار می دهد باید مرتبط باشد یک روشی که با آن مدل مرتبط ساخته می شود تضمین این است که آن، دسته های سیاستی قابل شناسایی دارند که با چنین سطح تفصیلی معرفی می شوند که آنها به طور مستقیم می توانند به تصمیمات سیاستی مرتبط شوند برای مثال اگر یک وزارت آموزش خواهان افزایش دسترسی به سیستم مدرسه است مدل به طور خاصی سودمند نخواهد بود اگر صرفاً این مشکل را از طریق یک افزایش بیرونی در نرخ ورود یا کاهش نرخ ترک تحصیل مورد خطاب قرار دهد.

    آنچه که جالب است مرتبط ساختن تصمیماتی به این نرخهاست که تحت کنترل وزارتی هستند (طبقات خاصی از منابع، قواعد، مقررات و رویه های کاری).

    ملاحظات مشابهی نسبت به مدلهای جمعیتی و توسعه ای راجع به تحریکات سیاستی کاهش نرخ زاد و ولد به کار برده شده اند.

    اشاعه اخیر مدل هدف تنظیم خانواده یکی از چنین مثالهایی است که در این زمینه مدل موفقیت هایی را به جهت دارا بودن هندلهای سیاستی داشته است و در نهایت اینکه تکرار کیفیت مذکور راجع به استفاده از هر مدلی برای تجزیه و تحلیل سیاستی و برنامه ریزی سودمند است.

    مدلها تنها یکی از شمار رویکردهای معتبر برای مطالعه یک مشکل هستند آنها همیشه بوسیله کیفیت اطلاعاتی که مبتنی بر آنها هستند محدود هستند و آنها هرگز تمام شده تلقی نمی شوند زیرا که بهبودها همیشه امکان پذیر هستند.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

چکیده: دسترسی عادلانه به زمین و استفاده بهینه از آن از مولفه های اساسی در توسعه پایدار و عدالت اجتماعی است . امروزه مفهوم زمین وفضای شهری هم به لحاظ طبیعی وکالبدی و هم به لحاظ اقتصادی اجتماعی تغییر کیفی پیدا کرده ودر نتیجه ابعاد واهداف کاربری اراضی شهری نیز بسیار غنی و وسیعتر شده است . بدیهی است که اسفاده از زمین وفضا به عنوان یک منبع عمومی ، حیاتی و ثروت همگانی باید تحت برنامه ...

مقدمه مطالعه برنامه‌ ها, استراتژی‌ ها, سیاست‌ ها و راهکارهای مختلف توسعه (در سطوح مختلف) همراه با بررسی تجربه عملی کشورهای مختلف در زمینه توسعه روستایی و توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی در روستاها, درس‌ها و نکات کلیدی بسیار مهمی را پیش روی ما گذاشته است. اگرچه الزاماً نمی‌توان عیناً از این تجربیات و رویکردها استفاده نمود اما توجه به آن‌ها و ”یادگیریِ“ درست نکات, باعث روشن‌شدن فضای ...

منظور از اين مبحث آشنايي مقدماتي با پاره اي از مدلهاي برنامه ريزي آموزش و پرورش است. مدل چيست و براي چيست؟ - مدل به زبان ساده، الگويي است به مقياس کوچک از واقعيت که بر اساس پيش فرضهايي بنا شده است. - مدلهاي برنامه ريزي معمولاً به صورت فرمولهاي رياضي

مدلهای برنامه ریزی آموزش و پرورش منظور از این مبحث آشنایی مقدماتی با پاره ای از مدلهای برنامه ریزی آموزش و پرورش است. مدل چیست و برای چیست؟ - مدل به زبان ساده، الگویی است به مقیاس کوچک از واقعیت که بر اساس پیش فرضهایی بنا شده است. - مدلهای برنامه ریزی معمولاً به صورت فرمولهای ریاضی ساخته می شوند که در آنها ارتباط بین متغیرها یا عوامل مختلف کاملاً مشخص شده است. - در مدلهای برنامه ...

چکیده : مسئله انتقال و جذب تکنولوژی در جهان سوم ، مقوله پیچیده ای است که هم از نظر علمی و هم از جنبه ابعاد فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی ، سالهاست ، نه فقط کشورهای در حال توسعه ؛ بلکه بسیاری از مجامع پژوهشی غرب و سازمانهای بین المللی را به خود مشغول داشته است . در دهه 1980 ، فرآیند تولید یا خلق تکنولوژی و انتقال تکنولوژی به جهان سوم ، با بعد دیگری مواجه شده است که دامنه آن باسرعت ...

در شهرسازي سه مفهوم از تراکم قابل توجه است : 1)تراکم جمعيت :نسبت جمعيت منطقه به مساحت منطقه 2)تراکم ساختماني مسکوني :نسبت سطح زير بناي ساختمانهايمسکوني به مساحت منطقه 3) تراکم ساختماني : نسبت سطح زيربناي ساختمانها (مسکوني و غير مسکوني)به مساحت

در این مطالعات حتی الامکان باید از ابزار موجود و مطمئن بهره گرفت . نقشه ها و عکس های هوایی از جمله ابزار قدرتمندی هستند که جغرافیدانان و برنامه ریزان شهری را در انجام تحقیقاتشان یاری می دهند و کاربرد عکسهای هوایی در شناسایی وضع موجود مناطق جغرافیایی و چشم اندازهای ساخته دست انسان و بهره گیری از امکانات لازم بر کسی پوشیده نیست . ● مقدمه : آنچه که امروزه در علوم زمین مطرح است توجه ...

برنامه ریزی کلان- شهرهای جدید وشهرک های استراتژی بهینه سازی مصرف انرژی کشور ما، رشد جمعیت نزدیک به 2 درصد، درکمتر از 38 سال شاهد دو برابر شدن جمعیت خود خواهد بود. تمرکز در شهرهای بزرگ نظیر تهران حدود 7569906 نفر، مشهد حدود 2113893 نفر، اصفهان حدود 1418000 نفر وتبریز حدود 1334300 نفر به حدود بالایی رسیده است و افزایش تراکم در آنها توصیه نمی شود. علاوه بر این محدود بودن امکان ...

کشور ما، رشد جمعیت نزدیک به 2 درصد، درکمتر از 38 سال شاهد دو برابر شدن جمعیت خود خواهد بود. تمرکز در شهرهای بزرگ نظیر تهران حدود 7569906 نفر، مشهد حدود 2113893 نفر، اصفهان حدود 1418000 نفر وتبریز حدود 1334300 نفر به حدود بالایی رسیده است و افزایش تراکم در آنها توصیه نمی شود. علاوه بر این محدود بودن امکان گسترش افقی شهرها از یک سو و پر هزینه بودن گسترش عمودی آنها از سوی دیگر، سبب ...

مقدمه: برنامه ریز آموزشی باید مطلع از هزینه های آموزشی (سرمایه ای و جاری) الگوها و مدل های برنامه ریزی آموزشی باشد. توجه برنامه ریز آموزشی به مجموع مخارج (هزینه های سرمایه ای و جاری) که کنترل آن سهل هم نیست ضروری است. مسئولیت برنامه ریز در پیش بینی مخارج طی پنج یا ده سال آینده با در نظر گرفتن حقوق معلمان کادر اداری، هزینه نگهداری ساختمان و تجهیزات و تجدید وسایل استهلاکی در ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول